جمعه ما توی یک مسابقه بوچیا هستیم، اگر دوست داشتین بیاین تشویق! اینم قوانینش…

boccia

همونطور که قبلا هم گفتم، بوچیا ورزشی است برای معلولین. یک ورزش نشسته با توپ که حتی یک معلول گردن به پایین هم می تونه با همکاری یک نفر که یک سطح شیب دار رو تنظیم می کنه، توش شرکت کنه و قهرمان جهان بشه. به دعوت کمپین ۱۱ایران و این جمعه یک مسابقه بین ۶ تیم از معلولان و ۶ تیم از افرادی که معلولیت مشخصی در این لحظه ندارن برگزار می شه. در تیم معلولان ورزشکارهای بوچیا، اعضای تیم پاراالمپیک و … هستن و توی یکی از تیم‌های مقابلشون منم افتخار دارم باشم.

مسابقه ساعت هشت و نیم صبح جمعه ۱۹ آذر در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می شه و خیلی خوشحال می شم دوستان بیان و تشویق کنن. دلیلش هم اینه که اصولا هدف از این ماجرا پیوند خوردن بیشتر کسانی که برخورد کمتری با جامعه معلولین داشتن با این جامعه آشنا بشن و همه یادمون باشه که شهر، شرکت، اداره، شغل و حتی فکرهای ما باید آماده حضور افراد مختلف و متنوع باشه و حق نداریم کسی رو به خاطر شرایط اعتقادی، فیزیکی، علاقمندی و .. از جامعه حذف کنیم.

اما اگر اومدین باید از بازی سر در بیارین و نشه مثل این فیلم‌های مرتبط با بیسبال که تلویزیون پخش می کنه و ما اصلا نمی فهمیم دقیقا چه خبره توش (: از اون بالاتر من که باید بازی کنم هم لازمه قوانین رو بدونم! پس اینها قانون های بازی بوچیا هستن:

تیم‌ها

بوچیا رو می‌شه انفرادی بازی کردی یا دو به و یا سه به سه. حداقل در سطح قانونی فکر کنم اینطوری است. هر تیم سه نفر می شه و تیم مقابل مسابقه می‌ده.

توپ‌ها

هر تیم شش توپ داره (یک تیم قرمز یک تیم آبی) و یک توپ سفید هم هست.

زمین بازی

زمین بازی بوچیا این شکلی است:

boccia-court-layout

اون مربع های پایین جای نشستن بازیکنان تیم است و میدون بالایی جای پرتاب/قل دادن توپ‌ها.

هدف بازی

داشتن حداکثر تعداد توپ رنگ خودمون به توپ سفید.

قواعد بازی

  • تیمی که شروع می‌کنه توپ سفید رو قل می ده توی زمین (شایدم این توپ از قبل رو زمین گذاشته شده؟) و بعد توپ قرمز تیم خودش رو هم قل می ده و سعی می کنه نزدیک توپ سفید جا بگیره.
  • تیم دوم توپ آبی رو قل می ده و سعی می کنه نزدیکتر به توپ سفید نگهش داره. تیم دوم اونقدر توپ آبی می ندازه که بالاخره یکی از توپ هاش نسبت به توپ قرمز، به توپ سفید نزدیکتر باشه
  • برخورد توپ ها به هم مشکلی نداره. می شه توپ سفید یا قرمز یا آبی رو در با پرتاب توپ جدید جابجا کرد
  • هر تیمی که نوبتش است اونقدر توپ می ندازه که بالاخره یک یاز توپ ها نزدیکترین توپ به توپ سفید بشه یا توپ هاش تموم بشه

امتیاز شماری

  • بعد از تموم شدن توپ های هر دو تیم، یک امتیاز به تیمی داده می شه که نزدیکترین توپ به توپ سفید رو داره. این تیم به ازای بقیه توپ هایی که نسبت به نزدیکترین توپ تیم مقابل، به توپ سفید نزدیکتر هستن یک امتیاز می گیره. مثلا اگر سه توپ نزدیک به توپ سفید، آبی باشن (بهترین توپ قرمز چهارمین توپ نزدیک به سفید باشه)، تیم آبی سه امتیاز میگیره
  • برنده کسی است که بعد از ۴ دست پرتاب توپ، بیشترین امتیاز رو داشته باشه

نکته جایزه

یه مشکل ماتوی ایران اینه که «کارهای اجتماعی» خیلی کمی داریم. یعنی اگر بخوایم یک عصر / شب رو بگذرونیم تقریبا تنها گزینه های مرسوم سینما است و غذا. بازی بوچیا مدل تنظیم شده تر برای مسابقه بازی بوچی است که یک بازی اجتماعی است. یعنی تو ایتالیا ممکنه شما و دوست پسرتون بگین «امروز بریم بوچی بازی کنیم» و با یک لیوان آبجو در درست عصر خودتون رو این شکلی بگذرونین:

bocce

دعوتین که تو رقابت بوچیا که این جمعه به مناسبت هفته معلولین برگزار می شه شرکت کنین

boccia

دوستان کمپین ایران ۱۱ (در توییتر) تمرکزشون روی حقوق معلولین است. حق توی شهر بودن، حق کار داشتن، حق مشارکت و حقوق مشابه. رسیدن به این چیزها نیاز ابعاد مختلفی داره. از اینکه یک معلول بتونه از خونه بیاد بیرون و تو شهر تردد کنه گرفته تا فضاهای کاری و رفتار دیگران و نحوه تفکرشون؛ و البته مشخصا حمایت‌های قانونی.

به عنوان یک قدم کوچیک، جمعه یک مسابقه برگزار می‌شه. مسابقه بوچیا بین ۶ تیم غیر حرفه ای و ۶ تیم بوچیای واقعی. به من هم افتخار دادن که در یکی از تیم‌ها بازی کنم.

خوشحال می شم شما هم در صبح جمعه توی سالن ورزشی دانشگاه شهید بهشتی به ما بپیوندین و با تشویق های خوبتون فلان و بهمان (: خوش می گذره.

نکات حساس:

  • کلمه «معلول» برای من همیشه یک جوری است. مثل «شهرستان». ولی خب.. نمی دونم درستش چیه و چک کردم کمیته ورزشی معلولان داشتیم در نتیجه همین رو استفاده کردم.
  • اگر اومدین که خیلی خوشحال می شیم بیاین، دقت داشته باشین که تیم ما سفید است؛ اشتباه تشویق نکنین (:
  • مجید علوی زاده تو تیم منه… من کاپیتان هستم البته. احتمالا به این دلیل که هیچ وقت تو ورزش کاپیتان نبوده ام!
  • بوچیا ورزش جالبیه. تو ویکپیدیا در مورد بوچیا می گه که حتی یک معلول که فقط گردن به بالا می تونه حرکت کنه هم می تونه بوچیا بازی کنه و این طراحی جالبی است واقعا.
  • اسم تیم، پرچمش و بقیه چیزهاش بعدا رونمایی می شه

دلیلی دیگه برای اینکه تلگرام منبع ما نباشه: لحظه تحویل سال ۱۳۹۶ سیزده و سیزده و سیزده نیست

دوست خوبم پیام معمولا یک روش خوب داره: پیگیری از جاهایی که شغلشون پاسخگویی به یک مساله است. بر خلاف انتظار ما در بسیاری موارد هم جواب‌های معقول می‌گیره (مثلا در پیگیری رفتار بد یک کارگر پمپ بنزین از ۰۹۶۲۴) یا موارد مشابه. حالا هم در پی دیدن شایعه تلگرامی که می گه تاریخ تحویل سال امسال ۱۳ و ۱۳ دقیقه و ۱۳ ثانیه است، یک ایمیل ساده زده:

tahvilsaal1396

معقول و منطقی؛ هرچند که خیلی ها در اطراف ما هنوز دنبال معجزه توسط اعداد و اتفاقات عجیب و غیر قابل باور و موارد استثنایی در زندگیشون و … هستن. البته عجیب هم نیست. یک عمر برامون تبلیغ چیزهای غیرقابل باور و غیرعادی و کمک های غیبی و معجزه و … شده و وقتی اونها اتفاق نمی افتن، خودمون چیزهایی می سازیم تا باور کنیم که شرایطمون خیلی خاص و غیرعادی است (:

بله… لحظه تحویل سال ۱۳۹۶ بنا به گفته مراجع رسمی اینکار ساعت ۱۳ و ۵۸ دقیقه و ۴۰ ثانیه روز دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ است.

فرصتی برای ۴۵۰ درآمد و کلی تجربه و اعتبار: اضافه کردن تقویم شمسی به گنوکش

نرم‌افزار گنوکش یک نرم‌افزار آزاد حسابداری دوستونه است که از ۱۹۹۸ با زبون سی و اسکیما نوشته شده. این برنامه بخشی از پروژه گنو و نرم‌افزاری بسیار معتبر در جهانه که خیلی ها ازش برای حسابداری استفاده می‌کنن.

دوست خوبم عیسی سه ساله با این برنامه کار می‌کنه ولی مشکلش این بوده که این برنامه هنوز تاریخ شمسی نداره. از اونجایی که این برنامه آزاد است، عیسی یک ایده خوب زده:

esa

و چهار نفر دیگه هم (دانیال بهزادی، وحید، بیگی و مهدی) نفری ۵۰ تومن اضافه کردن و پارس کدرز هم ۱۰۰ تومن دیگه گذاشته و جایزه نهایی شده ۴۵۰ تومن. صورت مساله اینه:

توی بخش گزارشات( که به نظر من مهمترین بخشی هست که نیاز به تقویم فارسی داره) برای خیلی از گزارشاتی که به صورت تاریخی معنا پیدا می‌کنند، شما می‌تونید ابتدا و انتهای بازه زمانی گزارش رو مشخص کنید( به شکل datepicker) و همین الانش هم من می‌تونم با انتخاب دقیق این تاریخ‌ها و همچنین انتخاب گزینه “ماه” برای “step size” یه گزارش به صورت ماهیانه( به ماه های شمسی) بگیرم. در نتیجه اینجا فقط کافیه datepicker فارسی بشه.
ولی دقیقا در همین صفحه شما می‌تونی به جای اینکه تاریخ شروع و پایان گزارش رو با datePicker انتخاب کنی می‌تونی خیلی ساده بگی گزارش برای ماه فعلی باشه یا سه ماهه اخیر یا هفته اخیر، که خوب اگر بخوایم بگیم تاریخ‌ها فارسی شده وقتی من ماه فعلی رو انتخاب می‌کنم توقع دارم که از اول مهر گزارش حساب بشه. که البته اینجا هم به نظرم با یه سری کلک می‌شه از روی همون نمایش انجام بشه.
توی سرچ و اینها نیازی به تاریخ فارسی نیست. حتی زمانی که شما داری یه تراکنش مالی رو توی سیستم ثبت می‌کنی( تقریبا ۹۹ درصد مواقعی که داری با برنامه کار می‌کنی) نیازی نیست datepicker مربوطه شمسی باشه.( به نظر من خیلی نیاز نیست ولی خب اگر باشه بهتره)
گنو کش یه امکان خیلی خوب داره به اسم بودجه بندی که شما مثلا می‌تونی درش بگی من اول هر ماه ایکس تومن پول میگیرم و در ۱۴ام هر ماه ایگرگ تومن پول فلان چیز رو باید بدم و زد تومن هم ۱۵ آبان بابت بیمه ماشین باید بدم و برای سفر آذر ماه هم فلان تومن پول کنار می‌ذارم و وقتی همه این اطلاعات رو کنار هم می‌چینی می‌تونی یه آینده نگری مالی مستندی داشته باشی، مثلا بفهمی که حدودا اواسط بهمن چقدر پول نقد داری و یا اینکه آیا از رقمی که برای فلان هزینه پیش بینی کردی توی این ماه خرج کنی چقدر کمتر یا بیشتر خرج کردی.
خوشبختانه گنو کش فوق العاده قابل تنظیمه و شما در این نوع بودجه بندی ها می‌تونید بگید دوره‌هاتون ماهیانه یا هفتگی یا روزانه و سالیانست و همچنین اینکه شروع دوره از چه روزی باشه( که مثلا برای اینکه به شکل ماهیانه شمسی داشته باشیم می‌تونیم بگیم شروع دروه از 22 سپتامبر- اول مهر ) باشه. ولی خب اینکه نمایش تاریخ ها توی بودجه بندی به تقویم جلالی باشه خیلی بهتره و حداقل توقع اینه که اون datepicker توی تنظیمات بودجه بندی و همچنین ستون‌هایی که تاریخ‌های میلادی رو نوشتند جلالی بشند.

زبان برنامه نویسی همونطور که گفتم سی است و ۳۵۰ ۴۵۰ تومن اصل ماجرا نیست. توییت اصلی عیسی مال تقریبا ۵۰ روز پیش است و کلی ریتوییت و لایک داره – از طرف کلی آدم حرفه ای و کسانی هم که جایزه رو اضافه کردن از آدم‌های شناخته شده‌ فنی ایران هستن. در واقع اگر شما این پروژه رو بردارین، انجام بدین و کدتون توی پروژه اصلی قبول بشه و ما ازش استفاده کنیم، بدون شک یک برنامه نویس عالی سی هستین که دیگه هیچ شرکتی در ایران از نظر فنی شکی برای گرفتن شما نداره. همچنین برای یک آدم حرفه ای اینکار – اگر هیچ آشنایی با گنوکش نداشته باشه – احتمالا حدود دو سه روز طول می کشه که زمان عجیبی نیست و اگر بیشتر از این طول بکشه یعنی داریم توی دنیای واقعی و کاملا حرفه‌ای، کلی پیشرفت می‌کنیم.

نتیجه؟

  • اگر برنامه نویس خوبی هستین از این فرصت استفاده کنین تا بین خیلی ها شناخته شده بشین
  • اگر علاقمند به دیدن دنیای واقعا حرفه ای (بالاتر از سطح متوسط ایران) هستین، این فرصت خوبیه چون می‌تونین یه برنامه بخونین و تغییرش بدین و ماندگار بشین. روش؟ اگر سی بلد هستین باید اول سعی کنین کد رو دریافت کنین و بعد کمپایل کنین و وقتی می تونستین از این مرحله رد بشین، برین سراغ اضافه کردن بخش های خودتون. این راهنمایی خنده داره ولی واقعا قدم اول قبل از خوندن و تلاش برای فهم و تغییر کد، کمپایل کردنش است!
  • اگر کسی اطرافتون هی جو می ده که خدای سی است، بهش اینجا رو به عنوان یک چلنج برای اثبات خودش معرفی کنین. به قول یکی از اعجوبه‌های برنامه نویسی جهان: «حرف که مفته، کد رو نشون بده!»

talkischeap

و البته اگر برنامه ای هست که می خواین چیزی بهش اضافه بشه، راه عیسی رو برین و براش جایزه بذارین (:

شطرنج و حجاب و ایران

شطرنج در ایران در وضعیت مناسبی است – حداقل به نظر من که یک علاقمند عمومی اش هستم. ما نتایج خوبی داشتیم و اتفاقا زنان شطرنج باز ایرانی هم چند موفقیت قابل قبول یا حتی درخشان در یکی دوسال اخیر داشتن. حالا هم قرار شده مسابقات قهرمانی زنان جهان در ایران برگزار بشه ولی چندین نفر معترض هستن، بخصوص قهرمان زنان آمریکا، نازی پایکیدزه. مشکل اصلی هم با حجاب اجباری است.

حجاب به دو شکل موضوع بحثه. اولیش اینه که شطرنج بازی‌ای است شدیدا وابسته به شرایط محیطی بازیکن.

fischer24-spassky

عکس بالا یکی از پر تنش‌ترین بازی‌های شطرنج جهان بین فیشر و اسپارسکی است که عملا بخشی از جنگ سرد بود. توی این بازی فیشر که پشت میز حاضر نشد. داور درست در لحظه همین عکس، ساعتش رو زد و بعد از یکساعت اون رو بازنده اعلام کرد. مشکل فیشر برای حاضر نشدن این بود:‌ صدای دوربین‌های تلویزیون باعث می‌شه من نتونم تمرکز کنم پس تا وقتی دوربین‌ها اینجا باشن، من بازی نمی‌کنم چون تمرکز ندارم. حالا حجاب هم بخشی از این استدلال است. اگر قراره بازیکنی به حداکثر پرفرمنسش در مسابقات جهانی برسه،‌ بالشتش رو هم با خودش به مسابقات میاره و مطمئنا در این شرایط اجبار حجاب به یک بازیکن، معقول نیست.

اما حرف اصلی بازیکن قهرمان آمریکا اینه که از نظرش مجبور کردن آدم‌ها به داشتن حجاب، نقض حقوق اولیه اونها است و نازی پایکیدزه می‌گه علاقمند نیست در تحقق این شرایط سهیم باشه. حرفش هم آزاد کردن زنان ایران و اینها نیست. به سادگی می گه به نظرش مسابقات زنان نباید در کشوری برگزار بشه که زنان توش حق انتخاب پوشش ندارن و اگر قراره اون بیاد و روسری سر کنه تا بتونه مسابقه بده، ترجیح می‌ده نیاد.

فیده (فدراسیون جهانی شطرنج)‌ هم موضع محکمی نگرفته و با یکی به نعل و یکی به میخ گفته که سعی می کنه همه گزینه‌ها رو بررسی کنه تا شرایط مسابقه به نحو مناسبی ایجاد بشه. سوزان پولگار رییس کمیته زنان فیده هم گفته که در جریان تصمیم گیری حضور نداشته و الان هم نظر رسمی در این مورد اعلام نکرده.

از نظر شخصی من حرف نازی کاملا قابل درک است. من مسابقات گرندپری رو از نزدیک رفتم و دیدم و در روزهای اول مشکل بازیکنان با حجابشون کاملا محسوس بود ولی این اصل ماجرا نیست. حرف پایکیدزه بیشتر از بحث های فنی بر سر اخلاق است و می گه علاقمند نیست حقوق پایه‌ای‌اش رو زیر پا بذاره تا بتونه مسابقه بده. ما به عنوان ایرانی این برامون سنگین تموم می شه چون یکی داره بهمون می گه «شما حقوق اولیه رو هم در کشورتون ندارین» ولی خب… ما تنها کشوری در جهان هستیم که توش نه فقط پوشوندن سر تحت عنوان حجاب اجباریه که برای حفظ این اجبار، قانونگذار شلاق رو به عنوان ابزار جریمه متخلفان استفاده کرده.

مطمئنا اگر این مسابقات در ایران برگزار نشه برای منم جالب نیست ولی دیدن اینکه یکی حاضره از یکی از مهترین مسابقات جهانی اش بگذره ولی نپذیره که حجاب اجباری سر کنه، یادآوری خوبی به من است که چرا ما، ما شده ایم. راستش بیشترین مخالفتی که من از طرف جامعه ایرانی با این جریان می بینم دو مورد بوده: ۱) به ما ایرانی ها توهین شده که بهمون گفتن حجاب اجباری داشتن توهین به ما است و ۲) جلوی ورزش زنان در ایران گرفته شده

در مورد اولی که خب … اصلا هم بعید نیست شروع کنیم به داستان سرایی که اصلا خودمون حجاب اجباری رو انتخاب کردیم تا حس نکنیم تحقیر شده ایم. کسی دوست نداره به چیزی مجبور بشه و وقتی هم مجبور بشه دوست نداره حداقل همه بفهمن. در مورد دوم هم همین چند ماهه اخبار رسمی گفتن زنان اجازه ندارن برن فوتبال نگاه کنن، زن فلانی اجازه نداره بره مسابقه جهانی چون شوهرش دوست نداره و شورای برون مرزی مخالف سفر زنان ایران به فلان کشور بوده و فلان آدم گفته افتخار زن نیست که قهرمان فلان جا بشه. واقعیت امر اینه که اگر نگران این هستیم که ورزش در ایران برای زنان محدود شده، میدون های خیلی جدی تری منتظر ما است.

حالا… وسط این بحث ها این سه خبر رو هم داشته باشین که حداقل اخبار شطرنجی مون کامل باشه:

زیاد هم حرص نخوریم. فدراسیون جهانی شطرنج خیلی هم چیز جدی و محکمی نیست. آدم ها هم با هم کنار می یان. مسابقات شطرنج تا حدی شبیه بوکس حرفه ای است. یک سیستم نسبتا سرگرم کننده بدون قواعد بسیار پیچیده برای برگزاری مسابقه. حداقل خوبی این مساله از نظر من این بود که یادمون انداخت چقدر برای بعضی ها عجیبه که لازم باشن بیان به تنها کشوری در جهان که توش روسری | چادر | مقنعه زوری است و نیمی از جمعیت حتی حق ندارم پایه ای ترین بخش های لباسشون رو خودشون انتخاب کنن. شطرنج میاد و می ره (:

بیرون اومدن وب چیک: من یک هومو-رمانتیک آسکشوال هستم

webchick

شاید وب چیک رو بشناسین. یکی از سلبریتی‌های دنیای وب و توسعه دهنده دروپال و خیلی چیزهای دیگه. وب‌چیک در یک مطلب جالب، بیرون اومده – اصطلاحی که در دنیا برای اعلام عمومی گرایش جنسی استفاده می‌شه.

مساله اینجاست که گرایش جنسی معمولا چیزی خصوصی نگه داشته می‌شه چون جوامع مختلف در سطوح مختلف با استفاده از خشونت قانونی یا فشارهای اجتماعی، هر چیز غیر معمولی رو سرکوب می‌کنن. حالا این وسط آدم‌های شجاعتری هستن که با حرف زدن از گرایش‌هاشون، باعث می‌شن یکهو میلیون‌ها نفر ببینن که «اوه! پس من تنها نیستم» و این هفته ظاهرا نوبت وب‌چیک بوده.

وب چیک در این هفته توی مطلبش، نوشت که یک هومورمانتیک-آسکشوال است. توی این عبارت بخش هومو یعنی علاقه به جنس موافق – چیزی که از ۱۶ سالگی شروع به کشفش کرده بود. اون می‌نویسه که از ۱۶ سالگی می‌دونسته که علاقه عاطفی خاصی به پسرها نداره و رابطه عاطفی با همجنس‌های خودش یعنی دخترها رو ترجیح می‌ده ولی اضافه می‌کنه که ۲۰ سال دیگه طول کشید تا کشف کنه که برچسب «لزبین» (با تلفظ Lez-bi-a) هم براش مناسب نیست چون علی‌رغم رابطه عاطفی مثبتش با زن‌ها، علاقه خاصی به سکس باهاشون نداره.

این نوشته می‌گه که عدم آشنایی با عبارت «آسکشوال» برای سال‌ها باعث شده بود اون خودش رو لزبین بدونه ولی الان که سرچ بیشتری کرده می‌دونه که:

ویکی‌پدیا:

بی جنس گرا٫بی‌گرایش جنسی٫ بی‌گرایش٫ یا آسکژوالیتی یکی از گرایش‌های جنسی در انسان‌ها است که فرد دارای هیچ‌گونه تمایلات جنسی نمی‌باشد و با هیچ‌یک از دو جنس دیگر دارای روابط جنسی نیست. گفته می‌شود در حدود یک درصد از مردم جهان بی‌گرایش جنسی می‌باشند. آسکژوالیتی با «دوری از سکس» و «تجرّد» که رفتارهایی ناشی از انتخاب افراد هستند فرق دارد. آسکژوالیتی انتخابی نیست و فرد انتخاب نمی‌کند که عمل جنسی نداشته باشد بلکه هیچ علاقه‌ای به انجام اعمال جنسی ندارد. (برای مثال افراد سکژوال-افرادی که جزو دسته‌های دیگر گرایش جنسی قرار می‌گیرند- که در رابطه با افراد آسکژوال هستند منجر به ارتباطی فاقد سکس می‌شود) البته بعضی آسکژوال‌ها هم سکس دارند هر چند که اشتیاقی به آن ندارند. (مثلاً در صورت داشتن پارتنری که خواهان سکس است).

دلیلی که من اینو می‌نویسم؟ در ایران بر اساس آماری مشابه منطقا باید حدود ۷۰۰ هزار نفر آسکشوال داشته باشیم که شاید هیچ وقت این عبارت رو نشنیده باشن و شاید بیرون اومدن وب چیک بهشون کمک کنه تا آخر عمر به خودشون برچسب‌های منفی نزنن و بدونن که آدمی کاملا عادی هستن که اگر خودش رو بشناسه می‌تونه زندگی شاد و مثبتی داشته باشه.

یک آسکشوال مثل هر آدم دیگه ممکنه روابط رمانتیک با جنس مخالف یا همجنس یا هر دو جنس داشته باشه یا نداشته باشه. وب‌چیک به خودش می‌گه «هومورمانتیک‌ آسکشوال» یعنی کسی که با همجنس خودش روابط رمانتیک داره ولی سکس براش جذابیت خاصی نداره، هرچند که به دلایل مختلف قابل انجامه.

راستی.. این مطلب رو به پیشنهاد یک دوست آسکشوال نوشتم که مطلب رو برام فرستاده بود تا در موردش در این جمعه حرف بزنیم. اگر نیاز به اطلاعات بیشتر در مورد آسکشوالیته دارین، این ویدئو شاید شروع خوبی باشه.

خودتون رو بشناسین و شاد باشین (:

مصرف کنید: انیمیشن روزگار برجکی

کمپین «بهبود خدمت سربازی» کمپین جالب و خوبیه. ویدئوی بالا محصول جدیدشونه و به نظرم جزییات خیلی زیادی رو رعایت کرده که ارزشمندترش می کنه.

متاسفانه سربازی اجباری به هنوزم همون سبک ناکارا و داغون قدیمی زنده است و به راحتی می شه استدلال کرد که اگر قراره از منابع کشور درست استفاده بشه لازمه وضعیتش اصلاح بشه. منظور از اصلاح هم این نیست که هر کس پول داشت پول بده نره سربازی. منظور از اصلاح به روز رسانی سیستم است به شکلی که ما یکی از معدود کشورهایی که آدم هاشون رو دو سال به سربازی اجباری می برن نباشیم. واقعا عجیبه که ما توی اینهمه لیست بد رتبه های نخست رو داریم و امیدوارم زودتر حداقل از این یکی و اون یکی خارج بشیم.

هکرها و درز اطلاعات کل مردم ترکیه

امروز در یک اتفاق جالب و درست بعد از لیک عظیم اسناد پاناما هکرها دیتابیسی بزرگ از اطلاعات خصوصی ۴۹ میلیون و ۶۱۱هزار و ۷۰۹ شهروند ترکیه رو منتشر کردن. این اطلاعات شامل شماره ملی، اسم، فامیل، اسم پدر، اسم مادر، جنسیت، شهر تولید، تاریخ تولد و اطلاعات دیگه است و برای هر کسی در دسترس. چیزی شبیه به این:

mernis=# SELECT * FROM citizen WHERE last = 'ERDOGAN' AND \
                                     first = 'RECEP TAYYIP' AND \ 
                                     date_of_birth LIKE '%/%/1954';
-[ RECORD 1 ]------------+-------------------------
uid                      | 33693950
national_identifier      | 17291716060
first                    | RECEP TAYYIP
last                     | ERDOGAN
mother_first             | TENZILE
father_first             | AHMET
gender                   | E
birth_city               | ISTANBUL
date_of_birth            | 26/2/1954
id_registration_city     | RIZE
id_registration_district | GUNEYSU
address_city             | ANKARA
address_district         | KECIOREN
address_neighborhood     | KAVACIK SUBAYEVLERI MAH.
street_address           | KUSADASI SOKAK
door_or_entrance_number  | 26
misc                     | 

مستقل از اهمیت این هک و استفاده‌های ناقض پرایوسی که می شه از این اطلاعات کرد، هکرها در آی پی ای که اطلاعات از اون اونجا منتشر می شه برای دو کشور درس‌هایی رو نوشتن:

درس‌های این هک برای ترکیه

  • شیفت کردن بیت ها رمزنگاری نیست
  • دیتابیس باید ایندکس داشته باشه. ما مجبور بودیم خودمون درستش کنیم.
  • گذاشتن پسورد هاردکد شد در رابط کاربری امنیت به بار نمی یاره
  • در مورد اردوغان باید کاری بکنین! اون داره به شکل غیرقابل باوری کشور رو داغون می کنه

درس‌های هک برای آمریکا

  • ما [هکر آمریکایی است؟] اصلا نباید ترامپ رو انتخاب کنیم، به نظر می رسه این آدم در مورد چرخوندن کشور حتی از اردوغان هم کمتر می دونه.

درس‌هاش برای ما

و البته معلومه که برای ما هم درس های زیادی داره:
– اگر هکر هستیم لازمه از دنیا هم اطلاعات داشته باشیم. هکرها اتفاقا آگاه ترین مردم به سیاست و دارای درک عمیقی از مناسبات سیاسی هستن.
– اگر هکر هستیم با دیکتاتوری مخالف باشیم (:
– اگر دیتابیسی از تمام مردم کشور درست می کنیم داریم کار خطرناکی می کنیم
– فان باشیم
– رمزنگاری رو بشناسیم. رمزنگاری قابل اختراع شخصی نیست.
– بدونیم که ترکیه حقوق زن و مرد رو برابر کرده و اصولا انتظار می ره قانونش مستقل از جنس آدم ها نوشته شده باشه و در مورد «آدم‌»ها باشه نه در مورد زن ها و مردها. نتیجه؟ در ترکیه چون آدم‌ها از یک زن و یک مرد متولد می شن توی دیتابیس هم اسم پدر رو می بینین هم اسم مادر رو (:

امیدوارم برسیم روش کارهای آماری باحالی بکنیم و معنی هم داشته باشه.