نتایج اولیه نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی برنامه نویسان و مدیر سیستم‌های ایران در سال ۱۳۹۶ به همراه داده‌های خام

با تشکر از همه ۲۰۰۰ نفری که در نظر سنجی شرکت کردن، حالا ما دیدی از خود جامعه داریم به خود جامعه. در نظر سنجی سالانه برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران، هر سال کلی سوال می پرسیم و کلی آدم جواب می دن و نتایجش رایگان و آزاد برای همه منتشر می شه تا بتونیم تصمیم بگیریم که اگر جایی کار می کنیم چه مزایایی می تونیم بگیریم یا چقدر حقوق باید پیشنهاد بدیم یا کدوم خط فنی رو پیش بریم که برامون بهتر باشه. علاوه بر این کشف می کنیم که ما چطور زندگی می کنیم، چیکار می کنیم، چی دوست داریم و چی رو به چی ترجیح می دیم و می خوایم چی یاد بگیریم. این شما و این نتایج اولیه نظر سنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی برنامه نویسان ایران در سال ۱۳۹۶ و البته داده‌های خام csv که خیلی هم خوشحال می شم روشون تحلیل انجام بدین و بفرستین تا اینجا منتشر کنم یا جایی که خودتون دوست دارین منتشر کنین و بهم بگین لینک بدم. مثلا یکی از مهمترین تحلیل‌ها، ارتباط حقوق و چیزهای دیگه (جنسیت، میزان تحصیلات، زبان، سن، تجربه کاری،‌ نوع شرکت، نوع پوشش، …) است چون عملا به ما می گه باید چیکار کنیم که پول بهتری بیگریم.

کلیات

  • بیشترین مدارک بین المللی ابتدا مدارک برنامه نویسی (۴۲ درصد) و سپس مدارک شبکه (۴۱ درصد) است و لینوکس با ۳۸ درصد، در رده سوم قرار دارد.
  • و البته بیشترین یادگیری از طریق سایت‌های خارجی (۷۱٪) و سپس انجام عملی پروژه (۷۰٪) اتفاق می‌افتد.

سبک کار

  • پر کاربردترین زبان‌های برنامه‌نویسی جاوااسکریپت با نزدیک ۵۰٪ است و بعد از آن SQL و PHP و پایتون با اختلاف کمی از یکدیگر قراردارند. جاوا با ۳۳٪ رتبه پنجم است و رتبه‌های بعدی مربوط به خانواده‌های سی (شامل سی شارپ) است. پایینترها، سوییفت و گو و متلب همه با ۴٪ نزدیک به هم هستند.
  • بیشتر از ۴۲٪ گفته‌اند علاقمند هستند پایتون را شروع کنند و رتبه بعدی «علامندی به کار با زبان بعدی» مربوط به گو (۲۶٪) است و پس از آن جاوا و بعد سوییفت و جاوااسکریپت.
  • در دیتابیس‌ها، مای اسکوئل با ۵۴٪ اول است و بعد به شکل هیجان انگیزی اسکیولایت کمی بالاتر از مایکروسافت اسکوئل قرار گرفته. مونگو (۲۶٪)، پست گرس و ردیس (هر دو ۱۹٪) تعقیب کننده‌های اصلی هستند.
  • در بحث سیستم عامل رومیزی، ۵۳٪ روی ویندوز ۱۰ و ۱۷ درصد روی بقیه ویندوزها هستند. ابونتو ۳۹٪ و بقیه لینوکس‌ها حدود ۱۷٪ دارند و مک هم ۱۴٪ کاربر دارد (هر پاسخ دهنده می‌تواند بیش از یک سیستم عامل رومیزی استفاده کند).
  • در دنیای سرور، اوبونتو با ۴۶٪ اول است و سنت او اس با ۳۱٪ در رتبه دوم. مجموع ویندوزها حدود ۳۲ درصد است و بی اس دی هم از بین حدود ۲۰۰۰ شرکت کننده، ۲۳ طرفدار دارد.
  • ۸۲٪ اندروید و ۲۷٪ از آیفون استفاده می‌کنند
  • حدود ۴۵٪ از محصولات جت برین استفاده می کنند و ۳۴ درصد از ویژوال استودیو. نکته جالب رتبه سوم است که می‌گوید ۱۷٪ کاربران از ادیتورهای مرسوم و ساده برای نوشتن کد بهره می‌گیرند

  • در بحث تکنولوژی‌ها، ۷۹٪ از سورس کنترل استفاده می‌کنند، ۲۵ درصد از کانتینرها و ۳۰ درصد از بیلد سیستم‌ها. نکته جالب استفاده ۱۶ درصدی از هوش مصنوعی است.
  • پر استفاده‌ترین سرویس بدون شک استک اور فلو (۸۹٪) است و دومین سرویس پر کاربرد برای مدیریت پروژه و وظایف، تلگرام با ۲۹٪ اعلام شده؛ عددی بسیار نزدیک به ترلو.

سبک زندگی

  • چای و قهوه بسیار نزدیک به هم هستند، ۶۰٪
  • اکثریت خود را اسپورت می‌دانند و بین دخترها شال رایج‌ترین حجاب است و ۱۵٪ گچت پوشیدنی دارند و ۳۰٪ ساعت می‌بندند
  • تغییرات بدن زیاد و سورپریز است. ۲۳٪ پیرسینگ گوش و ۲٪ پیرسینگ‌های دیگر دارند. ۳۰٪ هم گفته‌اند که تتو دارند!
  • حدود ۶۵٪ اهل طبیعت و فیلم و سریال هستند و ۴۶٪ به سیاست اهمیت می‌دهند. ۵۶٪ حداقل یک روز در میان دوش می‌گیرند و ۱۸٪ سیگار می‌کشند و ۲۲٪ نماز می‌خوانند. مشکل اصلی با ورزش است و تنها ۱۶٪ گفته‌اند که بیش از سه بار در هفته ورزش می‌کنند.

کار

  • ۴۶٪ توسعه بک اند و ۳۳٪ توسعه دهنده فول استک هستند. ۲۸٪ هم توسعه دهنده موبایل و ۲۵٪ توسعه دهنده فرانت ند.
  • ۴۴٪ در شرکت‌های نرم افزاری و ۳۷٪ در استارتاپ‌ها کار می‌کنند.

اطلاعات خام

نتایج نظرسنجی وضعیت شغلی و زندگی مدیرسیستم‌ها و برنامه نویسان ایران در ۱۳۹۵

با تشکر از ۱۳۷۴ نفری که توی نظر سنجی وضعیت زندگی و شغل برنامه نویس ها و مدیر سیستم های ایران شرکت کردن، حالا نتایج آماده شده. این نظر سنجی همون طور که قرار بود، سوال های زیادی در مورد کار،‌ شرایط کار، زندگی، علاقمندی ها، سوال های دموگرافیک (جمعیت شناختی؟) و موارد مشابه داره. هدف اصلی اون اینه که ما درکی از همدیگه داشته باشیم. اینکه چطوری کار می کنیم و چی دوست داریم و اصولا کی هستیم و از اون بالاتر، چقدر حقوق و مزایا می گیریم به ازای چه سطحی از دانش و سواد و تجربه مون!

دلیل شروع این پروژه این بود و هست که لازمه ما قدرت چونه زنی بهتری داشته باشیم و وقتی می ریم سر کار بدونیم که یک آدم مشابه ما تقریبا چقدر حقوق می گیره. همچنین بدونیم که چه چیزهایی عادی است که ما اصلا ازش خبر نداریم و از چه چیزهاییمون باید خوشحال باشیم. چنین کاری رو منطقا یک انجمن صنفی متخصصان کامپیوتر باید انجام بده ولی خب فعلا چنین انجمن های صنفی ای امکان شکل گیری ندارن و به همین پرسشنامه ها بسنده می کنیم.

به هرحال.. این شما و این لینک نتایج خام نظر سنجی زندگی و وضعیت شغلی برنامه نویسان ایران تو سال ۱۳۹۵. مطمئنا باید روش تحلیل های زیادی بشه و امیدوارم کسی اینکار رو بکنه. البته خودم هم تا حدی می کنم قدم به قدم. حداقل قسمت هایی که برای خودم مهمه از جمله رابطه درآمد با زبون و تجربه و این تیپ چیزها.

فعلا در سطح خروجی استاندارد گوگل می تونین درصدها و آمار کلی بررسی وضعیت شغلی برنامه نویسان و مدیر سیستم_های ایران – 1395 رو به شکل پی دی اف دانلود کنین و نگاهی بندازین. نکات بسیار جالب و عجیبی توش داشت که نمودار بدترینش رو این بالا گذاشته ام. اگر سوالی به نظرتون جا مونده یا نکته ای هست خوبه توی کامنت ها بگین که اصلاح کنیم برای سال دیگه، البته به جز اینکه «این بایاس به سمت خواننده های تو است». این رو می دونم و بیشتر تلاش دوستان در پخش کردن پرسشنامه است که باعث می شه اینطوری نباشه.

همچنین اگر کسی تحلیلی کرد بسیار خوشحال می شم برام بفرسته که به لینک ها اضافه کنم که بتونیم دید بهتری از دنیامون داشته باشیم. خوش باشین و خرم؛ چه ویندوز باشین چه مایکروسافت،‌ چه تو تم تیره بنویسین چه تو تم روشن، چه مجرد باشین چه در رابطه، چه کت شلوار بپوشین چه تی شرت، چه شال چه چادر، چه قهوه بنوشین،‌ چه چایی و چه تب بزنین، چه اسپیس (:

برابری؟ یعنی همه برن دانشگاه خواجه نصیر؟ همه یه حقوق بگیرن؟ مگه می شه؟

«برابری؟ یعنی همه برن دانشگاه خواجه نصیر؟ همه یه حقوق بگیرن؟ مگه می شه؟»

این مغلطه ای است که معمولا وقتی از برابری حرف می زنیم درگیرش می شیم. یا حتی اون بحث خنده دار تر که «ما با تساوی موافقیم، ولی با تشابه مخالفیم» که دیگه فکر کنم الان بچه های دبستانی رو هم به خنده بندازه. تقریبا همه در پایه ریاضی خونده ایم که که «دو چیز مساوی حتما مشابه هستند ولی دو چیز مشابه الزاما مساوی نیستند» (:

وقتی ما از «تساوی» حرف می زنیم در واقع از تساوی حقوق و فرصت‌ها حرف می زنیم. اینکه یک نفر به خاطر سیاه پوست بودن، به خاطر بهایی بودن، به خاطر زن بودن، به خاطر مهاجر بودن، به خاطر شکل حجابش و … از حقوق کمتر/بیشتری از دیگران برخوردار باشه یعنی بی عدالتی و نابرابری. بحث های ریزی در این جریان هست ولی خوشبختانه در کل توی کشوری زندگی می کنیم که هیچ کدوم یکی از اینها محترم نیست و ما دیگه درگیر اون پیچیدگی ها نمی‌شیم (:

اینم اضافه کنم که این «حقوق» شامل چیزهایی پایه ای مثل حق دسترسی به حمل و نقل، آموش، بهداشت، خونه و غذا است تا چیزهایی رده بالاتر مثل حق ابراز خود، دسترسی به اینترنت آزاد و … و یک روش خوب برای تضمینشون اینه که قانون خالی از کلماتی مثل «نژاد» و «زن و مرد» و … بشه و به جای اینها از کلمه «هر انسان» ا ستفاده کنه.

هشت مارس شما مبارک؛ روزی که زنان و مردان معتقد به حقوق انسانی، سعی می کنن این عقیده که زنان هم انسان هستند و حقوق و فرصت هایی مشابه مردها دارن رو جا بندازن، جشن بگیرن و یادآوری کنن.

مرتبط
آیا شما یک فمنیست هستید؟ یک تست ساده
یک چارت ساده، آیا شما فمنیست هستید؟
یک خبر براتون دارم

اگر کسی پرسید چرا هوای تهران بعد از اینهمه بارون بازم آلوده است، این ویدئو رو بهش نشون بدین

اگر روزی کسی پرسید چرا بعد از اینهمه بارندگی و اینهمه ممنوع بودن آوردن ماشینی که سه برابر قیمت خریده ایم به خیابون و اینهمه منطقه که فقط وقتی پول می دیم می شه توش رانندگی کرد و اینهمه بنر «هوای خوب مهمه» که شهرداری نصب می کنه و … هنوز هوا آلوده است، ویدئوی بالا رو بهش نشون بدین و بگین به سال ها نگاه کنه و به مجوزهای ساخت و ساز و قطع درختی که در دوره هر شهردار و شورای شهر و مرکز محیط زیست و غیره و غیره داده شده.

ویدئو از پروژه تایم لپس گوگل گرفته شده که می‌تونین هر بخشی از جهان رو همینطوری نگاه کنین.

نمودار تغییر شکل بدنی میس آمریکا از ۱۹۲۱ تا ۲۰۱۵

کسانی که توی میس‌آمریکا یا مثلا همون دختر شایسته آمریکا شرکت می‌کنن روندی کاملا معکوس جامعه داشتن. توی آمریکا از ۱۹۲۱ تا ۲۰۱۵، ‌متوسط BMI بدن زن‌ها دائما بیشتر شده در حالی که همین شاخص توی برنده‌های دختر شایسته آمریکا دائما کاهش داره. این سایت نمودار جالبی ساخته که این پایین می‌بینین:

bmi

در حال حاضر حدود یک سوم برنده‌های دختر شایسته آمریکا، دچار کمبود وزن هستن. این کمبود وزن شاید در مورد بعضی آدم‌ها خود به خود اتفاق می‌افته ولی در مواردی هم نتیجه گرسنگی‌ کشیدن‌های عجیب و حتی اعمال جراحی برای خارج کردن اعضایی مثل رحم است که نبودش باعث می شه شکل شکم صاف‌تر باشه. دردسر اصلی وقتی شروع می‌شه که بقیه زنان آمریکایی (و بقیه دنیا) با نگاه کردن به این «برنده‌ها» سعی کنن ظاهرشون رو شبیه اونها کنن. ماموریتی که برای اکثریت آدم ها غیر ممکن است و فقط باعث یک عمر ناراحتی و استرس نسبت به شکل بدنی خودمون می‌شه.

فرق گیک و نرد

از وقتی در نارنجی مرحوم در مورد گیک ها نوشتم، کسانی که خودشون انگلیسی می خوندن و خوشبختانه دارن بیشتر می‌شن دائم می‌پرسن:

فرق گیک و نرد چیه؟ من نرد هستم یا گیک؟

از نظر من اصلا مهم نیست فرقشون چیه، مهم نیست من کدومم و مهم نیست شما کدوم هستین (: اینها اسم و برچسب هستن و اتفاقا از نظر تاریخی عبارت‌های منفی‌ای بودن که ما خودمون مثبت برداشتتون کردیم و با افتخار استفاده کردیم تا رسیدیم به الان که چیز مثبتی به حساب میان. حرف اصلی من اینه که بهتره دنبال این اسم ها و برچسب ها نباشین و از کارهایی که می کنین لذت ببرین و چیزهایی که دوست دارین رو یاد بگیرین و توشون پیش برین.

اما خب سوال بالا جواب گیکی / نردی خوبی هم داره. مهندس نرم افزاری به اسم بر ستلز از پیتزبورگ حدود ۲.۶ میلیون توییت رو جمع کرده و کلمات مهم اونها رو استخراج کرده و بعد هم به دنبال عبارت های گیک و نرد گشته و جواب اونها رو هم ذخیره کرده. اون بعد سعی کرده فرمولی در بیاره که بتونه احتمال حضور گیک یا نرد رو با بقیه کلمات پیش بینی کنه و به جدول زیر رسیده:

geekvsnerd

  • چیزهایی مثل فیزیک و بیولوژی و کتاب و‌ آتاری و علم و امتحان و نوروساینس و زلدا و دیتا و پانک و خوندن و … بیشتر نردی هستن
  • چیزهایی مثل تی شرت و یونیکس و تکنولوژی و داکیومنتری و هکرها و رزبری و مایکروسافت و اسپایدرمن و … بیشتر گیکی

و خب البته از قدیم این نمودار بامزه هم بوده:

nerdvsgeek2

و البته این رپ فوق العاده که با آهنگ فرق گیک و نرد رو توضیح می ده:

و تکرار می کنم که در هیچ کدوم از این موارد تعاریف دقیق نیستن و از نظر من مهم هم نیستن. مهم اینه که ما چه خصوصیت هایی داریم وگرنه کشف کردن یک الگو و تلاش برای شبیه شدن به اون تا بالاخره اون رو به ما بگن خیلی ضایع است. چه سعی کنیم شبیه یک نرد رفتار کنیم چه سعی کنیم هیکلمون رو شبیه یک باربی کنیم. بهتره آدم کارهای سالمی که دوست داره رو بکنه و ازشون لذت ببره و بعد بقیه اگر بیکار بودن روش اسم بذارن یا به این سمت برن که مطالعه و بررسی و اسم گذاشتن روی این چیزها به شغلشون تبدیل بشه.

تجارت آزاد کالاها رو ارزونتر می‌کنه؛ اما نه کالاهای مورد نیاز فقرا رو

costofeating

وقتی صحبت از رقابت و تجارت آزاد می‌شه،‌ دائما ما سوق داده می‌شیم به این سمت که رقابت و تجارت آزاد باعث کاهش قیمت‌ها یا بهتر شدن خدمات می‌شه. اصولا یکی از دفاع‌های رقابت آزاد، پایین اومدن قیمت‌ها و کمک به قدرت خرید مردم است.

حالا یک تحقیق جدید در مورد تجارت آزاد که به شکل مشترک توسط ام آی تی، دانشگاه زوریخ و NBER و UCSD انجام شده نتیجه جالبی رو نشون داده: این پایین اومدن هزینه توزیع نامتوازنی داره. این تحقیق به این نتیجه رسیده که تجارت آزاد تاثیر چندانی روی کالاهایی که خانواده‌های فقیرتر مصرف می‌کنن نداره. طبق این تحقیق که روی بازار چین انجام شده، خانواده‌هایی که حداکثر درآمدشون رو صرف غذا حداقل فایده رو از تجارت آزاد بردن در حالی که خانواده‌های مرفه‌تر که درآمدشون صرف گجت‌ها و مد و وسایل خونه تجملی می‌شده، از رقابتی شدن بازار بیشترین منفعت نصیبشون شده.

بخشی از مقاله بلومبرگ می‌گه:

تجارت آزاد به شیوه دیگری نیز بر طبقه کارگر فشار می‌آورد. تجارت و رقابت باعث بالا رفتن درآمد ثروتمندان می‌شود و در نتیجه تقاضا برای کالاهایی که امکان تهیه آن از کشورهای دیگر نیست (مثلا مسکن) بالا می‌رود و این موارد گرانتر می‌شوند. نشان داده می‌شود که طبقه کارگر [چین] و آمریکایی‌های فقیر بیشترین درصد از درآمد خود را خرج اجاره خانه می‌کنند. اجاره خانه‌ای که در نتیجه تجارت آزاد بالا می‌رود.

نمودار زیر نشان دهنده درصدی از درآمد میانه است که یک خانه متوسط آمریکایی خرج مسکن می‌کند. عددهای بالاتر از ۱۰۰٪ نشان می‌دهند که متوسط اجاره مسکن در سال‌های اخیر بالاتر از میانه درآمد است.

rent

(منبع)

نمودار بالای مطلب، نسبت سطح قیمت مواد غذایی نسبت به سطح عمومی قیمت‌ها در ۱۶ سال اخیر آمریکا است.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: بررسی اسم رنگ های فارسی

بحث از جای جالبی شروع شد. من گفتم رنگ های ایرانی بامزه هستن چون موارد خیلی کمی داریم که توش یک اسم خاص برای یک رنگ استفاده شده باشه. مثلا «زرد» یک اسم خاص است که به یک رنگ اشاره می‌کنه ولی «آبی» یعنی چیزی که به رنگ آب است. برای بررسی این نسبت، سری به صفحه رنگ های ویکیپدیا زدم و بعد از حذف رنگ‌های تفسیری (خودم اسم می ذارم دیگه!) یعنی مثلا «سبز لجنی» یا «آبی درباری» و حذف پسوندهایی مثل «تیره» و «سیر» و … و موارد مشابه به این هشتاد و یک رنگ رسیدم:

آبی، آجری، آل، آلبالویی، اُخرایی، ارغوانی، استخوانی، بادمجونی، برگ سنجدی، برنجی، برنزی، بژ، بنفش، پرکلاغی، پوست پیازی، پوست گرگی، تاج خروسی، تریاکی، جگری، حنایی، خاکستری، خاکی، خردلی، خرمایی، دارچینی، دودی، دوغی، دلفینی، روناسی، زرد، زرشکی، زعفرانی، زغالی، زیتونی، سبز، سدری، سربی، سرخ، سرخابی، سرمه‌ای، سفید، سیاه، مشکی، شرابی، شفقی، شکلاتی، شنگرفی، شیرشکری، شیری، صورتی، طلایی، طوسی، عنابی، فندقی، فولادی، فیروزه‌ای، فیلی، قرمز، قهوه‌ای، کرم، کله غازی، گردویی، گلبهی، گیلاسی، لاجوردی، لجنی، لیمویی، ماشی، مرجانی، مسی، مغزپسته‌ای، نارنجی، نخودی، نقره‌ای، نوک مدادی، نیلی، هلویی، یاسی، یاقوتی، یخی، یشمی

هوم.. برنامه یا دست؟ برنامه.. هر چی باشه ما هکریم! بذارین آخر هر چیزی که «ی» هست رو بشمریم و نگاهی بندازیم که اشتباه نشده باشه:

jadi@funlife:/tmp$ grep ".*ی$" colors.txt  | wc -l 
71

jadi@funlife:/tmp$ grep ".*ی$" colors.txt  | xargs echo | sed 's/ /، /g'
آبی، آجری، آلبالویی، اُخرایی، ارغوانی، استخوانی، بادمجونی، برگ سنجدی، برنجی، برنزی، پرکلاغی، پوست پیازی، پوست گرگی، تاج خروسی، تریاکی، جگری، حنایی، خاکستری، خاکی، خردلی، خرمایی، دارچینی، دودی، دوغی، دلفینی، روناسی، زرشکی، زعفرانی، زغالی، زیتونی، سدری، سربی، سرخابی، سرمهای، مشکی، شرابی، شفقی، شکلاتی، شنگرفی، شیرشکری، شیری، صورتی، طلایی، طوسی، عنابی، فندقی، فولادی، فیروزه ای، فیلی، قهوه ای، کله غازی، گردویی، گلبهی، گیلاسی، لاجوردی، لجنی، لیمویی، ماشی، مرجانی، مسی، مغزپسته ای، نارنجی، نخودی، نقره ای، نوک مدادی، نیلی، هلویی، یاسی، یاقوتی، یخی، یشمی


jadi@funlife:/tmp$ grep -v ".*ی$" colors.txt  | wc -l 
10

jadi@funlife:/tmp$ grep -v ".*ی$" colors.txt  | xargs echo | sed 's/ /، /g'
آل، بژ، بنفش، زرد، سبز، سرخ، سفید، سیاه، قرمز، کرم
jadi@funlife:/tmp$ 

خب.. ده تا رنگ داریم که به چیزی اشاره نمی‌کنن و خودشون هستن:

‌ آل، بژ، بنفش، زرد، سبز، سرخ، سفید، سیاه، قرمز، کرم

در اینجا «آل» یک جور قرمز است و بقیه هم که مشخصن. پس از بین ۸۱ رنگی که داشتیم،‌ ده رنگ اسم خاص خودشون رو دارن و ۷۱ رنگ به چیزهای مختلف برای توضیح رنگ ها اشاره می کنن.

colors

و نکات جالب؟

  • رنگ های باحالی داریم مثل دوغی، یخی، دودی و البته تریاکی!
  • سفید یخچالی جزو رنگ ها است که البته اینجا نشمردیم چون بخشی از «سفید» است ولی جالبه که قبل از ورود یخچال به اون رنگ چی می گفتن
  • من همیشه به شوخی از آدم ها می پرسیدم کدوم رنگ است که فقط به چشم اشاره می کنه و نه چیز دیگه! جواب «میشی» است.. ظاهرا دلیلش اینه که کلا «میشی» اسم رنگ نیست و اشتباه مصطلح است. رنگ درست «ماشی» است (:
  • نوک مدادی هم بامزه است (در کنار قرمز ماتیکی یا کالباسی مثلا!) چون منطقا این چیزها خودوشن نیازمند تفسیر شدن رنگ هستن. یعنی خود مداد رو باید بگیم چه رنگیه بعد بگیم اون رنگ رنگ مداده (:

راستی! معلومه که فرض اولیه این مطلب وقتی منطقی می شه که با بقیه زبون‌ها هم مقایسه کنیم ولی خب در همین حد برای من فان بوده (: