ایمیل وارده

سلام جادی
خوبی ؟

جادی من هیچوقت حتی نتونستم یه لینوکس رو نصب کنم .

اما هر وقت گیر میکنه کارم از دیسک زنده ابونتو استفاده میکنم
دیشبم بعد یه نصب ویندوز عادی مهمترین درایوم کار نمیکرد
وقتی باز میکردم میگت فقط میتونی فرمتش کنی
قاعدتا اگه لینوکس رو نمیشناختم چشمامو میبستمو اینتر میکردم و بعد هم اشک
اما ابونتو رو گذاشتم و بوت کردم و با کمال تعجب کار کرد درایوم و کپی کردم فایل ها رو
مهم نیست برام چرا انقدر ویندوز خره و مهمم نیست که چرا لینوکس انقدر خوبه

فقط گفتم ممنونم لینوکس
ممنونم

(:

پخش زنده همایش روز آزادی نرم افزار در اصفهان

من سرما خوردم و موندم خونه، البته اگر سرما نمی خوردم باید می رفتم سر کار. شما هم اگر وضعیت مشابهی دارین و توی اصفهان نیستین ولی به برنامه اصفهان علاقه دارین، می تونین پخش زنده صوتی، تصویری و آیدنتیکایی‌اش رو از این صفحه دنبال کنین: http://live.isfahansfd.org/. کار جالب و مفصلی است و امیدوارم در طول روز به خوبی کار کنه.

همایش روز آزادی نرم افزار؛ اصفهان

لاگ ها یک چیز خوب توی دنیای لینوکس هستن: Linux User Groupها. جامعه هایی که توشون کاربران لینوکس دور هم جمع می شن، مشکلات هم رو حل می کن،‌ چیز یاد می دن، چیز یاد میگیرن، خوش می گذرونن و کارهای باحال می کنن.

در یک جامعه مدرن بودن این «گروه ها» ضروریه. توی ایران زمانی ان جی او ها شروع به کار کردن که خب بعد حسابی سرکوب شدن و نتیجه اش اینه که همه بی حوصله هستیم و نمی دونیم برای وقت گذروندن و دیدن آدم های همفکر و مشابه و هم علاقه کجا بریم و …

لاگ های لینوکس برای لینوکسی تا حدی این نقصیه رو جبران کردن. بخصوص توی شهرستان ها که گروه‌های مبتنی بر علاقه حتی کمتر از تهران بودن و در نتیجه نیاز بهشون بارزتر.

چند وقت پیش لاگ زنجان یک کنفرانس عالی در سطح جهانی رو توی زنجان برگزار کرد و سه روز دیگه هم لاگ اصفهان یک همایش خوب برای روز آزادی نرم افزار داره.

بهتون پیشنهاد می کنم اگر جامعه گنو/لینوکسی رو دوست دارین و تو اصفهان هستین که حتما شرکت کنین، اگر هم توی اصفهان نیستین و بهانه ای برای یک سفر خوب می خواین برین سراغش: http://isfahansfd.org/2012/.

من شخصا مال زنجان رو شرکت کردم و خیلی خوب بود ولی احتمالا به دلایل مشغله کاری مال اصفهان رو نمی تونم شرکت کنم ولی رفتنش شدیدا توصیه می شه (:

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: شیوه گوش کردن من به پادکست

در مطلب قبل در مورد پادکست هایی نوشتم که گوش کردنشون رو توصیه می کنم. اونجا یک مطلب جا موند: چطوری به پادکست گوش بدیم. در حالت عادی و معقول که یک برنامه نصب می کنین و فهرست پادکست هایی که می خواین رو بهش می دین و خودش پادکست ها رو دانلود می کنه و هر وقت خواستین گوش می دین. اما در مورد وضعیت ما … خب… زندگی مون عجین با سانسوره و هیچ چیز معقول نیست (:

ولی فدای سرمون… بذارین قدم به قدم بریم.. ما دو سه تا مشکل اصلی داریم در گوش کردن به پادکست: سرعت اینترنت کم، اینترنت بسیار غیرپایدار که ممکنه یک لحظه وصل باشه بعد قطع بشه بعد کند بشه بعد وی پی ان قطع بشه بعد باز بشه تند بشه و بعد قطع بشه و باز کند بشه و … و در نهایت سانسور بودن بودن همه دنیا در اینترنتی که دومین اینترنت محدود جهانه.

یک راه حل بسیار معقول برای گوش کردن به پادکست اینه که از یک برنامه استفاده کنین که پروکسی / وی پی ان باهاش کار می کنه و بعد پادکست ها رو بهش بدین و هر بار که به وی پی ان وصل می شین پادکست هاتون رو دانلود کنین… اما راهی که من استفاده می کنم کمی فرق داره. این راه رو توصیه نمی کنم چون کلی بازی داره و کلی کلی پیچ و بیشتر هم یک پروسه تاریخی است و الزاما بهترین روش نیست ولی بدون شک بامزه است و مناسب برای گفتن. بذارین اول شماتیک جریان رو بکشم:

هاها.. دیدین چه عالیه؟! اون ابر همیشه نشون دهنده اینترنت است و اینحا نشون دهنده یک کامپیوتر متصل به اینترنت (هاست).

قدم اول) دریافت پادکست ها

من برای پادکست هام همیشه از gpodder استفاده می کردم. یک برنامه عالی برای مدیریت پادکست. اگر در یک کشور درست زندگی می کردم همون رو روی گوشی هم نصب می کردم و فهرست رو بهش می دادم و روزی یکبار خودش رو آپدیت می کرد. اما اینجا باید هم بهش بگم از فیلتر بگذره و هم دردسر اینو داشته باشم که سرعتش خیلی کمه و هی توی دانلود پادکست ها (که بین ده تا پنجاه مگ هستن و گاهی صد مگ) قطع می شد و … کاری که من کردم اینه که نسخه کامندلاین همون برنامه رو روی سرورم نصب کردم. مثلا برای مشترک شدن توی رادیو گیک می تونم بهش بگم:

$gpo subscribe http://feeds.feedburner.com/radiojadi

اگر فکر می کنید کامند لاین سخته به این فکر کنین که باید یک برنامه گرافیکی رو اجرا می کردم، بعد دستم رو از کیبورد بر می داشتم می ذاشتم روی ماوس بعد می رفتم روی منوی پادکست ها بعد اضافه کردن رو می زدم بعد در جایی که ظاهر می شد کلیک می کردم و دستم رو از روی ماوس می آوردم روی کیبورد و این رو می زدم و بعد دوباره می رفتم روی ماوس و اوکی رو فشار می دادم – اگر مایکروسافت برنامه رو نوشته بود احتمالا یک پنجره هم ظاهر می شد که می گفت «پادکست اضافه شد» و باید دوباره اوکی رو می زدم ((:

و وقتی همه پادکست هام رو داشت می تونم اول با دستور آپدیت بگم لیست پادکست های جدید رو آپدیت کنه و بعد با دستور download اونها رو دریافت کنه.

$gpo update
$gpo upgrade

و هر لینوکس کاری می دونه که برای اجرای روزانه این دستور، می تونه اونو به cron اضافه کنه. که در نتیجه اش مثلا هر شب ساعت سه صبح، سیستم خود به خود این دو تا دستور رو اجرا کنه و در نتیجه هر روز ساعت سه و ربع صبح همه پادکست ها توی دایرکتوری من توی سرور باشه.

خب حالا من پادکست هام رو روی سرور دارم. قدم دوم منتقل کردن اونها به روی کامپیوتر شخصی ام است.

قدم دوم) انتقال به پی سی

برای انتقال پادکست ها از سرور به پی سی راه های مختلفی هست. مثلا می شد من هر روز یک rsync اجرا کنم که این دو دایرکتوری با هم سینک بشن یا کپی کنم یا اف تی پی یا هر چی… ولی من در نهایت استفاده از dropbox رو ترجیح دادم. الان یک دراپ باکس روی سرور در حال اجرا است و یک دراپ باکس روی کامپیوترم و این دو اکانت فقط یک فولدر رو با هم سینک نگه می‌دارن. برای گفتن به دراپ باکس که فلان دایرکتوری که پادکست های هر دو طرف قراره توش باشن رو سینک کنه، به سادگی یک سافت لینک ساختم از فولدر پادکست ها توی فولدر مشترک دو تا دراپ باکس.

مزیت بزرگ دراپ باکس برای من اینه که آروم آروم کارش رو می کنه. در اصل نیازی نیست من دخالتی داشته باشم. قدم اول پادکست های جدید رو می ریزه توی سرور و هر وقت من وصل بودم به اینترنت و دراپ باکس پهنای باند کافی داشت خودش خورد خورد فایل ها رو منتقل می کنه اینطرف. سرعت مورچه ای هم که باشه بالاخره فایل ها خورد خورد می یان (:

مشخصه که سانسورچی دراپ باکس رو هم کامل ببنده، می شه رفت سراغ یک سیستم دیگه و قدم دوم رو اجرا کرد و حینش هم فاتحه ای خوند برای پدر و مادر طرف – فاتحه حتما مال مرده نیست. خیلی از زنده ها و به ظاهر زنده ها هم بهش احتیاج دارن (:

با این شیوه من همیشه بدون اینکه حتی حواسم باشه یا بدونم در حال انتقال هر فایل جدیدی هستم که توی پادکست ها اومده باشه به کامپیوترم. پس وقت گوش کردنشون است.

قلق کنکوری: من پروکسی محل کارم رو دادم به دراپ باکس در نتیجه دراپ باکس فقط توی محل کار می تونه کار کنه (: نتیجه اش اینه که پهنای باند محدود خونه ام مصرف نمی شه و پادکست هام فقط توی شرکت آپدیت می شن.

قدم سوم) انتقال به تبلت

البته من گاهی سر کار که هستم پادکست ها رو از تو دایرکتوری اجرا می کنم و گوش می دم و حتی گاهی توی خونه می ذارم از روی کامپیوتر رومیزی پخش بشه (قشنگی اش اینه که ممکنه کلا از یک کامپیوتر دیگه که همین دایرکتوری توش شر شده پخش کنم و وقتی تموم شد پاک کنم و از طریق دراپ باکس اول از سرور و بعد از لپ تاپ هم پاک بشه) ولی در کل، من پادکست هام رو از روی تبلتم گوش می دم. یک تبلت هفت اینچی سامسونگ. قدیمی و ارزون که فقط وایرلس داره ولی برای من کاملا کافیه. در ضمن چون هفت اینچ است توی جیب پشت شلوارم جا می شه و برای حمل و نقلش نیازی به کیف ندارم.

برای انتقال فایل ها به تبلت، اول تبلت رو مثل یک کول دیسک با سیم به کامپیوتر وصل می کنم و بعد این دستور رو اجرا می کنم


jadi@jabayon ~ $ podcast.sync.media.sh

بله بله!‌ داخلش مهمه.. اینجاست:


jadi@jabayon ~ $ cat ~/bin/podcast.sync.media.sh 
#!/bin/sh

rsync -vr ~/folan/bahman/gpodder-downloads/ /media/3E61-0413/Music/podcasts/
echo press enter to delete all podcast files from the dropbox
read
find /home/jadi/Dropbox/jadis/gpodder-downloads/  -type f -exec rm "{}" \;
echo press enter to unmount the tablet
read
umount /media/3E61-0413

اول دایرکتوری ای که فایل های جدید توش هستن رو با دایرکتوری موزیک روی تبلت سینک می کنه. بعد من یک انتر می زنم تا دنبال همه فایل های توی دایرکتوری سینک شده دراپ باکس بگرده و همه فایلهاش رو پاک کنه (چون دراپ باکس است از رو سرور و کامپیوتر خونه هم پاک می شن)‌ و بعد که من یک دگمه دیگه زدم تبلت رو آنماونت می کنه. همین!

بله می دونم این قدم پرفکت نیست. می شد وایرلس باشه،‌ می شد خودش وصل شدن رو تشخیص بده و اگر این دستگاه خاص وصل شد شروع به کار کنه و … ولی برای من فعلا بسه و به اندازه کافی بانمک (:

چرا اینقدر سخت؟

از این راحت تر تصور می کنید؟ من هیچ کاری نمی کنم… هر وقت اینترنت بود بدون دغدغه سرعت و سانسور و قطع و وصل شدن و … پادکست ها روی همه دستگاه های مختلفم کپی می شن و هر وقت خواستم ببرم روی تبلت، با سیم وصلش می کنم و یک دستور اینکار رو می کنه. روش های «ساده»تر به معنی «قابل فهم تر» داریم ولی روش ساده تر از این به معنی «کاربردی تر و سریع تر» از نظر من کمه و خوشحال می شم بشنوم (نگین اول فلان برنامه رو باز کنم بعد روی فلان جاش کلیک کنم بعد دگمه آپدت رو بزنم بعد دستگاه رو وصل کنم بعد رایت کلیک کنم بگم سینک بعد روی safe remove کلیک کنم – این روش سینک کردم در کمتر از یک ثانیه شروع می شه (: ).

یک روش سریعتر کردن اینه که قدم سوم رو اتوماتیک تر کنیم که چیزی نیست که من بخوام چون اولا یکسری پادکست ها رو آنلاین گوش می دم و پاک می کنم و سراغ سینک کردن با تبلت نمی رم و ثانیا دراپ باکس اندروید اونقدر عالی نیست و اگر هم باشه من نمی خوام تبلتم همیشه در تلاش برای دانلود باشه یا باز برای دسترسی.

من الان با این روشم راحتم چون یک دایرکتوری جادویی دارم که هر وقت نگاهش می کنم یکسری فایل جذاب برای شنیدن توش هست (:

و چجوری گوش می دم؟

معمولا روی اندرویدم با برنامه Astro Player. یادش نگه می داره هر فایل تا کجاش گوش شده و راحته. توی ماشین بلوتوث رو روشن می کنم و پادکست ها رو پخش می کنم و توی خونه پخش معمولی و توی پیاده روی با هدفون. صبح ها موقع صبحانه تصویری ها رو نگاه می کنم (TED) و اونهایی که خیلی کشدار هستن رو توی حموم که بخش بزرگی اش رو نمی شنوم و رد می شه می ره (:

حالا همه چیز رو می دونین (: سوالی نبود؟ بذارین حداقل یک بار دیگه این عکس قشنگ رو بذارم (:

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: ساخت لینک به فایل آخرین شماره پادکست

جادی می شه یک لینک توی سایتت درست کنی که همیشه به آخرین فایل پادکست رادیو گیک اشاره کنه؟

کار که نشد نداره. خب از نظر من RSSها درست شدن برای این ولی شاید یکی بخواد یک شورتکات داشته باشه روی گوشی اش که هر وقت فشار داد مشغول دانلود / پخش رادیوگیک آخر بشه. برای ما هم یک لینوکس-بازی جذابه. خب اول پیش فرض ها!

۱- من همه فایل ها رو توی مسیر public_html/audio آپلود می کنم
۲- اسم فایل همیشه اینطوری است: jadi-net_radio-geek_014_nofooze_ettelaat.mp3 که تیکه اولش ثابته

پس کافیه همه فایل های اون مسیر رو بگیرم:

 find /home/jadi/public_html/audio/ -type f -name "jadi-net*mp3"

و بعد به ترتیب حروف الفبا مرتبشون کنم که آخری بیافته از همه پایینتر:

 find /home/jadi/public_html/audio/ -type f -name "jadi-net*mp3" | sort

و در نهایت خط آخرش رو جدا کنم:

 find /home/jadi/public_html/audio/ -type f -name "jadi-net*mp3" | sort | tail -1

و حالا اسم جدیدترین فایل رو دارم. در لینوکس چیزی هست به اسم سافت لینک که یک چیزی است تا حدی شبیه شورتکات. کافیه با بالایی یک سافت لینک درست کنم توی یک مسیر ثابت:

 ln -s `find /home/jadi/public_html/audio/ -type f -name "jadi-net*mp3" | \
        sort | tail -1` /home/jadi/public_html/radiogeek.mp3

و کافیه این رو بذارم توی یک کرون تب تا هر روز ساعت ۲ ظهر یکبار اجرا بشه. با اینکار آخرین شماره پادکست همیشه از این آدرس در دسترس خواهد بود: http://jadi.net/radiogeek.mp3 (:

روز مدیران سیستم های کامپیوتری مبارک

تقریبا همه دنیا داره با کامپیوترها می گرده و این کامپیوتر وابسته به مدیران سیستم هاشون. امروز روز جهانی تقدیر از مدیرهای سیستم است. کسانی که وب سایت ها، قطارها، اسمس ها، برق و خیلی چیزهای دیگه رو سر پا نگه می دارن. روزشون – ۲۷ جولای – مبارک و اگر روشی به ذهنتون می رسه برای شاد کردن مدیر سیستمتون، سریع دست به کار بشین. از یک اسمس و ایمیل تا سفارش خوراکی یا کتاب های مورد علاقه اش.

رادیو گیک شماره ۱۲ – معلومه خب شلیته!

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

توجه: این شماره حاوی کلمات و اخباری است که شنیدن آن ها برای افراد زیر ۱۳ سال بدون نظارت والدین توصیه نمی شود.

توجه ۲: یک جا می گم پی.اس.تری مال مایکروسافت است. اشتباهه. ایکس باکس مال مایکروسافت است. ادامه می دم که مایکروسافت نوآوری نداره. حرف من نیست حرف سایت معتبر فوربس است و اتفاقا من هم به کینکت فکر کردم ولی منظور از نوآوری نداشتن یعنی هیچ چیز جدیدی رو نساخته که بگیره. ایده کینکت بچه وی حساب می شه. منظور چیزی است شبیه کتابخون الکترونیک، موبایل بدون صفحه کلید، تبلت، …

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_012_maloome-khob-shalite.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، با نثار رحمت برای رفتگان سانسورچی، از جای دیگه اونو بگیرین یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

خریده شدن یامر توسط مایکروسافت

مایکروسافت با خرج کردن ۱.۲ میلیارد دلار، یامر رو خریده. یک شرکت تازه تاسیس که تازه چهار سال قبل شروع بکار کرد و به شرکت ها اجازه می ده که شبکه های اجتماعی خودشون رو بسازن. یامر که در سال ۲۰۰۸ تاسیس شد الان بیشتر از ۲۰۰هزار مشتری و ۵ میلیون کاربر عضو داره که بهشون اجازه می ده متن، لینک، فایل و غیره رو بین کارمندان بر اساس چارت های سازمانی به اشتراک بذارن. مشتری های این شرکت اسامی عظیمی مثل فورد، ال جی، ودافون، ای بی و نارنجی هستن! مایکروسافت گفته سرویس رو تغییر خاصی نمی ده ولی کم کم امکان استفاده از آفیس، اسکایپ ، اسکای درایو و مایکروسافت دینامیکس رو بهش اضافه می کنه. دیوید سکس مدیر عامل یامر که حالا ۱.۲ میلیارد دلار ارزش داره گفته «چهار سال پیش که شرکت رو درست کردیم می خواستیم کار بزرگی بکنیم. هدف ما تغییر شیوه کار از طریق شبکه های اجتماعی بود.»

و آقا کوچیکمون توروالدز بازهم حماسه آفرین

توروالدز رو همه می شناسیم. یک آدم راحت که به نظراتش صادق است و باید بگیم اگر فقط به خاطر کرنل حق نداشتیم بهش بگیم بهترین برنامه نویس جهان به خاطر گیت هاب دیگه باید بهش این عنوان رو بدیم. ایشون بعد از گرفتن جایزه هزاره در دانشگاه آلتوی فنلاند یک سخنرانی داشت که لینکش رو می ذارم.. خوبه یکساعت رو گوش کنین چون قشنگه و حرف های خوبی می زنن. ولی در بخش پرسش و پاسخ (دقیقه چهل و نه) یک خانمی بلند می شه و می گه با کارت گرافیک اپتیموسش شدیدا مشکل داره و انویدیا همکاری مناسبی نمی کنه. توروالدز هم که معقول نشسته می گه انویدیا «بدترین کمپانی است که ما باهاش کار کردیم» و بعد خیلی جدی بر میگرده دقیقا خیره می شه توی دوربین انگشت وسط مبارک رو بالا می یاره و می گه «فاک یو انودیا» و بدینسان حماسه جدیدی از جدیت و شوخی نداشتن خلق می کنه. بخصوص توی اون کت شلوار و پیرهن سفید (:

برای من.. خب کمی زیادی خشنه ولی به این فکر می کردم که ما همیشه مشغول تعارف و رودربایستی و اینها هستیم. این قشنگ مشکل داره و مشکلش رو گفته و شاید ما هم اگر وقتی مشکلی داشتیم درست گفته بودیمش، حداقل طرف اینقدر پر رو نبود ((:

البته آیفون آیفون!

گزل از ۱۰۰۰ تا از مشتری‌هاش که حداقل یک آیفون خریده بودن نظرسنجی کرده. ۶۵ درصد گفتن که بدون ایفونشون نمی تونن زندگی کنن در حالی که فقط یک درصد این حرف رو در مورد فیسبوک زدن. ماجرا وقتی جالب شده که ۱۵درصد گفتن حاضرن سکس رو کنار بذار ولی آیفنشون آخر هفته ازشون گرفته نشه! و البته ۴ درصد هم گفتن که از آیفونشون موقع سکس هم استفاده کردن و د رحالی که ۵۸ درصد گفتن که در جلسه ها و برنامه های اجتماعی از آیفونشون معمولا یا گاهی استفاده می‌کنن، ۸۵ درصد گفتن که اونو با خودشون به دستشویی هم بردن.

البته این یک تحقیق علمی درست و حسابی نیست ولی نتایج بانمکش این چند وقت خیلی مشهور شد (:

و در بخش اخبار همجنسگرایانه هم دو تا خبر داریم. اولی اینکه جان مدداگ هال از قدیمی‌ترین های دنیای لینوکس و مسوول نویسنده ۶۱ ساله Linux Magazine به افتخار صدمین سال تولد آلن تورینگ پدر علم کامپیوتر و شاید رمزنگاری و غیره و غیره به اصطلاح «بیرون اومد» و اعلام کرد که گی است.

مدداگ یک شخصیت فوق العاده است درست مثل تورینگ. گی بودنش هم فقط از این نظر مهمه که بدونیم گی بودن یا گرایش جنسی به کسی ربطی نداره و هر کس تا وقتی به بقیه صدمه نمی رسونه آزاده رفتارهای خودش رو انتخاب کنه. در ادامه همین خبر و به شکلی بی ربط فیسبوک هم آیکون ازدواج همجنسگرایانه رو به سایتش اضافه کرد.

بنا به درخواست تعدادی از سازمان های lgbt فیسبوک دو تا آیکون به سایتش اضافه کرده که توی یکیش دو تا داماد دیده می شن و توی یکی دو تا عروس (: این حرکت پس از این خبر بود که اپل هم آیکون های دو تا مرد و دو تا زن رو به اموجی هاش اضافه کرده. ظاهرا از همه طرف این جریان در حال عادی شدن است. منم نظر شخصی ام رو بگم که گرایش جنسی هر کس به خودش ربط داره (:

حالا که اینم گفتم ظارها لازمه این خبر رو هم اضافه کنم که کشیش کاتولیک رو دنیس کاری ۶۵ ساله به خاطر چایلد پورنوگرافی دستگیر شده. این گرایش جنسی است که دیگه فقط به خود آدم ربط نداره چون آدم های دیگر رو بدون اینکه بخوان – اونهم از کودکی – درگیر می کنه و زندگی هاشون رو تغییر می ده. کشیش مذکور فعلا با یک وثیفه ۱۰۰هزار دلاری بیرون از زندانه و اجازه نداره به بچه های ۱۳ سال به پایین نزدیک بشه یا با اینترنت و کامپیوتر کار کنه.

رای برائت در مورد نفوذ برای فرد فضول

یک معلم نیوجرسیایی بعد از اینکه همکارش بدون لاگ آوت کردن از پشت کامپیوتر عمومی مدرسه بلند شده ، رفته نشسته و ایمیل های اون رو خونده. این خانم هم ازش شکایت کرده و در نهایت رای دادگاه این شده که خود این خانم با لاگ آوت نکردن به همکارش اجازه استفاده داده و در نتیجه ایشون به خاطر نفوذ تبرئه شده اما در مورد اینکه طرف با به دست آوردن این دسترسی اتفاقی آیا شروع به کار مجرمانه ای کرده یا نه هنوز رای نداده. نسبتا لوس بود می ریم خبر بده.

تبلیغ: آیا بلد نیستید با گیت کار کنید؟ خیلی ضایع است! آیا پانزده دقیقه وقت اضافه دارید؟ سری به try.github.com بزنید و در کمتر از پانزده دقیقه به شکل عملی با گیت آشنا شوید… ما منتظر شماییم.. ما را منتظر نگذارید try.github.com!

برنده جایزه بوت محدود کننده اف اس اف
بنیاد نرم افزارهای آزاد دیروز برنده مسابقه کاریکاتور در مورد بوت محدود کننده رو هم معرفی کرد. جریان رو که احتمالا می دونین. مایکروسافت داشت سعی می کرد از سازنده های سخت افزار بخواد که نصب هر سیستم عامل دیگه ای روی سخت افزارهایی که با این سیستم عرضه می شن رو غیرممکن کنه. اینکار با اعتراض های بسیار زیادی روبرو شد و در نهایت مایکروسافت درخواستش رو تغییر داد به اینکه این جریان قابل خاموش شدن از توی بایوس باشه. یکی از اصلی ترین سازمان‌های که جلوی این جریان ایستاد اف اس اف بود که همراه با جمع آوری امضا و اعتراض های رسمی یک مسابقه کاریکاتور وبی هم راه انداخت برای نشون دادن معنای این محدودیت. حالا برنده اعلام شده.. کاریکاتوری که توش پاهای یک نفر رو با زنجیر بستن. یک پا ویندوز هشت است و یک پا پروسسور آرم (که هنوز قراره اگر دستگاهی بر مبنای اون بود و با ویندوز هشت عرضه شد قابل انتخاب نباشه سیستم عاملش) و زیر این دو پا که به شیوه برده ها به هم زنجیر شده نوشتن «بوت محدود کننده برای شما امنیت به ارمغان می‌آورد»

در اعماق

فیسبوک و دغدغه های امنیتی جدید

فیسبوک ظاهرا اصرار داره همیشه در مرکز اخبار امنیتی و نگرانی های مربوط به پرایوسی باشه و این هفته هم دو تا هنر بزرگ شده تا یکهو مردم بهش اعتماد نکنن. اولی این بوده که قابلیتی به اسم Find Friends Nearby یا همون دوستان دور و اطراف رو پیدا کنین رو فعال کرده که توش شما می تونستین اگر در جایی چک این کردین، دوستانی رو ببینین که در همون محدوده جغرافیایی قرار دارن! ایده اصلی جالبه ولی خب سریعا این سوال پیش می یاد که بابا فیسبوک! من درسته به تو می گم کجام ولی این به معنی نیست که یک نفر بتونه ازت بپرسه کی این دور و بره و تو بهش جادی فلان جاست اگر می خوای برو سراغش! حداقل بدون اینکه دقیقا به من توضیح بدی که چک این کردنم این معنی رو نداره، نباید اینکار رو بکنی. انتقادات خیلی گسترده باعث شد فیسبوک این قابلیت رو غیرفعال کنه…

اما مگه کوتاه می یاد؟ هنر دوم این بود که در صفحه اطلاعات افراد بدون اینکه اونها بخوان یا بدونن، ایمیلشون رو از هر چیزی که بوده عوض کرده به ایمیلشون روی فیسبوک. یادتون باشه چند وقت قبل فیسبوک اعلام کرد که داره ایمیل می ده و مثلا من می تونستم jadijdai روی فیسبوک دات بوق باشم ولی خب کسی از این قابلیت استقبال خاصی نکرد. حالا کاری که کرده اینه که بدون گفتن به من، توی صفحه اطلاعاتم ایمیل رو تغییر داده به این آدرس روی فیسبوک و این رو به دوستام نشون می ده! مشخصه که این یک برنامه است برای خفت کردن مردم و کشوندن اونها به استفاده از ایمیل های فیسبوکشون و مشخصه که اگر شما ایمیلتون جایی باشه، همیشه اونجا خواهید موند. فیسبوک در حال حاضر تقریبا ۹۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان داره و همیشه مورد انتقاد بوده به خاطر تغییراتش بخصوص در حوزه حریم شخصی و خلوت افراد. در آمد اصلی فیسبوک از تبلیغات است که مقاله های مختلفی دارن می گن کارا نیست. نگاهی به پروفایل خودتون بندازین و اگر مال شما هم عوض شده، با ادیت دستی برش گردونین به چیزی که بود.

بیانیه آزادی اینترنت

ما اعتقاد داریم که اینترنت آزاد و باز دنیای بهتری خواهد ساخت. ما برای آزاد و باز نگاه داشتن اینترنت از همه جوامع، صنایع و کشورها دعوت می‌کنیم که این اصول را به رسمیت بشناسند. ما اعتقاد داریم که این اصول خلاقیت بیشتر، نوآوری بالاتر و جوامع بازتری به وجود خواهند آورد.

ما به حرکتی جهانی می‌پیوندیم تا از آزادی‌های خود دفاع کنیم چرا که می‌دانیم این آزادی‌ها ارزش جنگیدن دارند.

بگذارید در مورد اصول صحبت کنیم – با آن‌ها مخالف باشیم یا موافق‌. در موردشان بحث کنیم، ترجمه‌شان کنیم، آن‌ها را مال خود کنیم و بحث در مورد آن‌ها را در جوامع خود گسترش دهیم – همانگونه که اینترنت امکانش را فراهم کرده.

به ما پیوندید تا اینترنت را آزاد و باز نگاه داریم.

بیانیه
——

ما برای اینترنت آزاد و باز به پا می خیزیم.

ما از شفافیت و مشارکت برای ایجاد سیاست‌های مربوط به اینترنت دفاع کنیم و به دنبال تثبیت این پنج اصل هستیم:

بیان: اینترنت را سانسور نکنید

دسترسی: امکان دسترسی سریع و با قیمت متناسب به شبکه

باز بودن: اینترنت را باز نگه‌داریم تا شبکه‌ای باشد که هر کس بتواند به آزادی به آن متصل شود، ارتباط برقرار کند، بنویسد، بخواند، نگاه کند، حرف بزند، گوش بدهد، یادبگیرد، بسازد و خلق کند.

نوآوری: حفاظت آزادی افراد برای نوآوری و ساختن چیزها بدون مجوز گرفتن از کسی. تکنولوژی‌های جدید نباید محدود شوند و نوآوران نباید به خاطر رفتارهای کاربران مجازات گردند.

خلوت: حمایت از حوزه شخصی و خلوت و دفاع از حق هر کس در مورد شیوه استفاده از اطلاعات و دستگاه‌هایش.

خب چی بگیم دیگه؟‌ (((: سری بزنید به http://www.internetdeclaration.org/freedom برای اطلاعات بیشتر و اگر سازمانی هستین، برای امضا کردن.

ویکیلیکس و ۲.۴ میلیون ایمیل سوریه

در حالی که حکومت سوریه تا حالا بیشتر از ۱۵۰۰۰ نفر از کسانی که می گن اونو نمی خوان رو قتل عام کرده و این قتل عام هنوز هم ادامه داره، ویکی لیکس اعلام کرده که ۲.۴ میلوین ایمیل از ۶۸۰ دامین مربوط به وزارت خونه های مختلف و غیره رو منتشر می کنه. تا زمانی که این پادکست پخش بشه، ایمیل ها بیرون خواهند بود و احتمالا روزنامه های جهان در حال نوشتن در موردش ولی ما فعلا فقط همین خبر رو داریم…. زنده باد شفافیت. اگر کسی هم ازتون پرسید «آیا افشای اطلاعات خصوصی دولت ها خوبه» نظرش رو در مورد قتل عام مردم توی خیابون، روستاها و شهرها توسط دولت بپرسین (:

تکنیک مزخرف مدیریتی مایکروسافت عامل عدم نوآوری توی اون بوده

در این خبر به اشتباه می گم که مایکروسافت صاحب PS3 است. اشتباه لپی بوده و لطفا شما بشنوین xbox :D

مایکروسافت خوبه و همه چیز ولی نوآور نیست. به جز پی اس تری که اونم نوآوری خاصی نداره و فقط دستگاه خوبیه مایکروسافت در این ده پونزده سال اخیر نوآوری خیلی کمی داشته و تقریبا هر جا که پا گذاشته شکست خورده. از ایبوک و موزیک و سرچ و شبکه اجتماعی گرفته تا تبلت و تلفن. سایت فوربس به یک مقاله جالب اشاره می‌کنه در این مورد و این بخش رو ازش نقل می‌کنه که اتفاقا درد شرکت ما هم هست:

سیستم مدیریتی که تحت عنوان stack ranking خونه می‌شه برنامه‌ای برای قراردادن اجباری درصدی از کارمندها در گروه «بهترین‌ها یا top performerها یا outstandingها و ..»، درصدی در گروه «معمولی ها یا solidها» و گروهی در گروه «بدها یا needs improvementها» و این جریان توانایی خلاقیت مایکروسافت رو ازش گرفته. هر کارمند فعلی و قبلی مایکروسافت که من باهاش مصاحبه کردم – تک تکشون – گفتن که استک رنکینگ مخربترین پروسه مایکروسافت است و چیزی که تعداد بیشماری از کارمندها رو از بازی خارج کرده. ایشن والد توی مقاله اش می نویسه که اگر شما عضوی از یک تیم ده نفره باشین از همون روز اول که وارد شرکت می‌شین می دونین که هرچقدر هم همه تلاش کنن خوب باشن،‌در نهایت ۲ نفر به عنوان اعضای برجسته انتخاب می شن. هفت نفر معمولی و یک نفر بد و این باعث می شه که کارمندها تمرکز کنن روی رقابت با همدیگه به جای همکاری با هم برای رقابت با شرکت های رقیب.

در این سیستم «بهتر به نظر رسیدن» بسیار مهمتر از «پیشرفت فنی» است (: کمی جلوتر مقاله به موردی هم اشاره می کنه که مایکروسافت در سال ۱۹۹۸ یک کتابخون دیجیتال لمسی ساخته بود ولی به خاطر اینکه رابطش شبیه ویندوز نبود کنار گذاشته شد و از تیم خواسته شد روی چیزهایی کار کنن که مستقیما می تونه پولساز باشه، مثلا قابلیت های جدید برای آفیس.

اینم گفتم که مدیرهای شرکت خودمون بشنون… البته فارسی که بلد نیستن… پس توییت می کنم انگلیسی اش رو.

تبریک ها و تقبیح ها

تبریک میگیم چهل سالگی آتاری رو که بازی پونگش یکی از اولین بازی های کامپیوتری موفق بود و نوابغی مثل استیو وزنیاک رو به ما داد.

تقبیح هم داریم به دوتا استاد دانشگاه های صنعتی امیرکبیر و صنعتی اصفهان که در صفحه ۱۰۵ کتابشون می گن…


         این تصویر برام ایمیل شده (: دستخط من نیست (:

تبریک تسلیت کم بود پس تقویم تاریخ بگم براتون… سال ۱۹۶۳ یعنی ۴۹ سال پیش در چنین روزهایی خط داغ بین شوروی و آمریکا برقرار شد. بحران موشکی کوبا باعث شده بود جهان در آستانه جنگ جهانی شرق و غرب قرار بگیرد و دلیل این امر کند بودن ارتباط بین دو دشمن عظیم عنوان شد و در نتیجه تصمیم گرفتن تا یک تلفن قرمز در هر طرف بذارن تا در صورت نیاز رهبران دو کشور یعنی در اون زمان کندی و خروشچوف بتونن سریعا با هم ارتباط برقرار کنن و ببینن لازمه مردمشون رو به کشتن بدن یا نه. این خط اول به شکل یک تله تایپ درست شد و بعد از هفت سال صاحب یک کابل زیردریایی مستقل شد. اولین استفاده از این خط بر می گرده به جنگ های شش روزه اعراب و اسراییل در ۱۹۶۷ که طی اون آمریکا از اسراییل حمایت کرد و شوروی از عرب ها و با حضور این تلفن جنگ مساوی خاتمه پیدا کرد.

اگر بازم تقویم تاریخ دوست دارین بگم که تقریبا ده سال قبل از این تلفن، اولین نیروگاه اتمی جهان ساخته شده بود و این سوال قال پرسیدن است که چرا الان یکسری اصرار دارن بگن خریدن دست دوم اختراعات مربوط به دهه ۱۹۵۰ یعنی پیشرفت. به جان خودم این لپ تاپ که الان من نو از مالزی خریدم خیلی پیشرفت بزرگتری برای کشور است تا تکنولوژی های دست دوم شصت سال پیش رو خریدن (: حالا خود دانید (: در ضمن این جنگ های شش روزه بزرگترین برخورد اعراب و اسراییل بود که توش به اصطلاح اسراییل نوار غزه و شبیه جزیره سینا رو از مصر، کرانه غربی و قدس شرقی رو از اردن و بلندی های جولان رو از سوریه گرفت و مساحت به اصطلاح کشورش رو سه برابر کرد و یک میلیون نفر عرب رو هم بدن اینکه بخوان، مردم درجه دوم خودش کرد و کلی عرب دیگه رو هم که حین و قبل از جنگ از محل خارج شده بودند دیگه راه نداد.

بخش آخر

ذره بورن هیگز یا همون ذره خدا

اصلاحیه
اولش می گم نقش لینوکس رو هم می خوام توش توضیح بدم ولی بعدا یادم می ره (: از این لینک ها بخونین:
http://linux.web.cern.ch/linux/

http://www.reddit.com/r/linux/comments/w2ly6/new_boson_found_by_linux/

http://www.ubuntuvibes.com/2012/07/linux-played-crucial-role-in-discovery.html

فیدبک ها

اگر فیدبکی دارین که می توی رادیو مطرح بشه ایمیل بزنین به radiogeek@gmail.com و همینطور اگر مطلبی دارین که به نظرتون خوبه برای رادیو در دو سه دقیقه ضبط کنین و بفرستین به همون آدرس. توی آیتونز به ما ستاره بدین و برای دوستاتون ازمون تعریف کنین که روحیه بگیریم (((: همینطور تبلیغ های خودتون رو در کمتر از بیست ثانیه بفرستین تا اگر از هدف رادیو دور نبود، پخش کنیم.

موسیقی

ساقی از هایده

چطور در کامندلاین لینوکس حرفه ای باشیم یا «لینوکس را درک کنیم»

سلام

من یه مدته که وبلاگ شما سر میزنم و بخش محبوبم تو وبلاگ شما «چرا گنولینوکس رو دوست دارمه».

حالا یه سوال برام پیش اومده:

«چطور اینقدر خوب با ترمینال کار میکنید؟»

لطفا من رو راهنمایی کنید تا مثل خودتون یک لینوکس کار حرفه ایی بشم.

استفاده روزمره از لینوکس مثل استفاده روزمره از ویندوز است و فرق چندانی نداره. یک فرمون به اسم ماوس دارین و یکسری منو و‌ آیکون که باهاش فایرفاکس و تاندربرد و چت و اینها رو اجرا می کنن و کار می کنین. ولی فرق لینوکس و ویندوز اینه که توی لینوکس هر وقت بخواین (یا وقتی مجبور بشین!) می تونین کاپوت رو بزنین بالا و برین سراغ موتور ماشین.

این موتور گاهی به درد تعمیر کردن می خوره و گاهی به درد انگولک کردن ریز. اجزای توی ترمینال مثل قطعات لگو هستن. می تونین اونها رو به همدیگه بچسبونین و می تونین باهاشون چیزهای جدید بسازین. برای حرفه ای شدن توی لگو هیچ نیازی ندارین تک تک قطعات رو بشناسین و حفظ کنین که چطوری به هم وصل می شن. بلکه کافیه در این حد بدونین که کلی قطعه هست که می شه اونها رو به هم چسبوند.

مثلا کسی برای ساختن یک خونه با لگو حفظ نمی کنه که باید پنج تا زرد بذاره پایین، بعد سه تا قرمز اضافه کنه و بعد آرم آروم تعداد رو کم کنه تا حالت شیب به دست بیاد. بلکه اول یک ایده کلی در ذهنش داره و بعدش تو قطعات می گرده و مناسب ها رو پیدا می کنه و جایی که به نظرش درست می رسه می ذاره و مطمئن هم هست که به شیوه معقولی همه قطعات می تونن به هم وصل بشن.

در لینوکس هم همینه. اگر شروع کنین به حفظ کردن تک تک دستورات و سوییچ ها و اینکه چطوری کار می کنن سریعا ذهنتون درگیر می شه با کلی چیز مهمل که توی هر کتاب و راهنمایی می شه پیداش کرد. کاری که برای حرفه ای شدن توی ترمینال باید کرد، درک سیستم است. من سعی می کنم توی بخش های زیر، مفهوم کلی سیستم عامل گنو/لینوکس رو توضیح بدهم. فراموش نکنین که گنو/لینوکس یک فلسفه هم هست و درست مثل ذن، روشن-شدگی توش باعث حرفه ای شدن ناگهانی آدم ها می شه. شاید کسی سال ها کار کنه و به روشنی نرسه و شاید کسی فقط با خوندن همین جمله که «گنو/لینوکس یک دید به دنیا است» درست مثل راهب بودایی که با تمرکز روی «صدای یک دست» یکهو به روشن شدگی می رسه، گنو/لینوکس رو درک کنه.

کوچک زیباست – اجزای تک منظوره ولی بسیار قوی

ضرب المثلی در دنیای برنامه نویسی هست که می گه «اگر می خواین یک تقویم بنویسین، لازم نیست براش ماشین حساب هم بنویسین». هر برنامه خوب دقیقا یک کار رو باید انجام بده ولی با قدرت و دقت. این درک بسیار مهمی از دنیای گنو/لینوکسه. گنو/لینوکس مثل یک جعبه ابزاره: پیچ گوشتی، گازانبر، فازمتر، چسب، متر، … توش هیچ وقت یک دستگاه مخصوص پیدا نمی کنین که فقط طراحی شده باشه برای «بیرون آوردن میخ از دیوار و بعد صاف کردنش و بعد زدن کمی رنگ به جای سوراخ» بلکه یک ابزار دارین برای بیرون آوردن میخ از دیوار و یک چکش که باید با یک سطح صاف ازش ابزاری برای میخ صاف کردن ابداع کنین و در نهایت یک قلم مو برای زدن کمی رنگ به جای میخ روی دیوار.

آماتورها اول کمی غمگین می شن از اینکه یک ابزار به اسم میخ-از-دیوار-دربیار-صافش-کن-جاش-رو-رنگ-کن ندارن و بعضی ها پز می دن که سیستم عاملشون چنین چیزی داره ولی قدرت لینوکس وقتی معلوم می شه که یکهو به جای میخ با یک پیچ توی دیوار طرف بشین. یک گنو/لینوکسی درک می کنه که اینبار به جای میخ-کش، کافیه پیچ گوشتی رو برداره و بقیه مراحل رو تکرار کنه در حالی که کسی که تا حالا از میخ-از-دیوار-دربیار-صافش-کن-جاش-رو-رنگ-کن استفاده می کرده باید خونه رو از اول نصب کنه تا دیگه روی دیوارش یک پیچ اضافی نباشه.

هنر شما در این بخش، درک این فلسفه است و داشتن آگاهی عمومی نسبت به این ابزارها. کافیه یک ایده داشته باشین که چه دستورهایی داریم و چیکار می کنن. کار سختی هم نیست و هیچ نیازی هم نیست که همه جزییات جریان رو حفظ باشیم. در این مورد جلوتر حرف می زنیم.

قابلیت وصل شدن اجزا به همدیگه

در بخش قبل گفتم که در گنو لینوکس ابزارهای مختلفی دارین که هر کدوم یک کار مستقل می کنن. این ابزارها ورودی و خروجی های استاندارد رو می گیرن. اگر هیچ چیز بهشون ندین احتمالا ورودی شون کیبورد خواهد بود و اگر هیچ چیز بهشون نگین، احتمالا خروجی شون نمایشگر کامپیوتر. اما گذاشتن یک علامت پایپ ساده ( | ) باعث می شه شما ورودی خروجی ها رو به هم لوله کشی کنین! مثلا wc تعداد کلمات یک متن رو می شمره. ls هم فایل های موجود رو نشون می ده. پس اگر من خروجی اولی رو لوله کشی کن به دومی و چنین چیزی بنویسم:

ls | wc

سیستم تعداد کلمات موجود در دستور اول (یعنی فایل های دایرکتوری جاری رو) نشونم خواهد داد. با اینکار شما می تونین تمام ابزارهای ریزی که داشتین رو یکی یکی به همدیگه وصل کنین. در مثال قبل شما با وصل کردن میخ-کش، چکش (کار روی سطح صاف)، قلم مو در اصل با کلی ابزار ریز یک ابزار ترکیبی ساختین که هر کدوم ورودی اش رو از خروجی قبلی می گیره. این یکی از برگ برنده های بسیار بزرگ لینوکسه.

همه چیز یا فایله یا پروسس

برای روشن-شدگی اینهم بسیار مهمه که در لینوکس برنامه ها همه بر اساس یک فلسفه نوشته شدن. رابط کاربری بر اساس یک فلسفه ایجاد شده و کلیت سیستم به یک شکل کار می کنه. مطلقا هر برنامه خوب لینوکس یکسری فایل تنظیم داره (که احتمالا توی etc/ و دایرکتوری ای به اسم همون برنامه است). تنظیمات همه از همونجا اعمال می شن و اگر می خواین چیزی رو تغییر بدین یا با یک برنامه بزرگتر (مثلا وب سرور) کاری رو بکنین که اصلا نمی دونین ممکنه یا نه، کافیه به دایرکتوری فایل های تنظیمات برین و فایل های تنظیمات و محتویاتشون رو چک کنین. معمولا اونجا راهنمایی های کافی پیدا می شن. این کاملا فرق داره با حالتی که برای تنظیم هر برنامه مجبور باشین توی منوها بچرخین و در بخش تنظیمات تب ها رو نگاه کنین. اکثرا برنامه های گرافیکی این رو هم دارن ولی در نهایت چیزی که مشخص می کنه برنامه چطور کار کنه ، اون فایل متنی تنظیمات است. در دنیای گنو/لینوکس هیچ چیز از چشم شما بیرون نیست و معمولا فایل تنظیمات حاوی هر چیز ممکن یک برنامه است.

ساختار فایل ها رو بشناسین

فایل های لینوکس به شکل اتفاقی توی دایرکتوری ها پخش نشدن (: یک نظم کاملا منطقی طبق یک استاندارد رعایت شده و این باعث می شه شما در مواجهه با ناشناخته ترین سوال هم یک سرنخ برای شروع داشته باشین. به این جدول نگاه کنید:

حالا فرض کنید به من بگن که لازمه تغییراتی توی سرویس privoxy بدم و مثلا بهش بگم که به جای 8123 از این به بعد روی پورت 8111 گوش بده. چه می کنم؟ جدول بالا می گه همه تنظیمات توی etc هستن. پس می رم اونجا. اوجنا یک دایرکتوری پیدا می کنم به اسم privoxy و اون تو یک فایل هست به اسم config! چی از این منطقی تر؟ توش رو نگاه می کنم و خط به خطش توضیح داره. یک جا هم نوشته:

تنظیمات پریوکسی

پس کافیه این خط رو ادیت کنم و عدد جدید رو بنویسم و بعد سرویس پرویوکسی رو حتی اگر ندونم چیه، مثل هر سرویس دیگه ری استارت کنم تا تنظیمات جدیدش رو بخونه:

/etc/init.d/privoxy restart

نخیر ! خلاص نشدیم! اگر می خوام توی لینوکس حرفه ای باشم الان دقیقا وقتشه که شروع کنم به خوندن در مورد پریوکسی، فهمیدن اینکه چیکار می کنه و یاد گرفتن چیزهای جدید.

توانایی خوندن راهنماها

یکی دیگه از قدرت های لینوکس راهنماهای بسیار دقیقش هستن. گنو/لینوکس یک سیستم عامل آزاده یعنی اگر حوصله اش رو داشته باشین می تونین حتی کد منبع برنامه ها رو هم بخونین تا به اندازه برنامه نویسش بدونین که چیکار میکنه. ما که حوصله اینکارها رو نداریم پس بهترین چیز برامون manها است. هر دستوری یک man داره. می تونم بزنم :

man privoxy

تا یک توضیح کامل در مورد این دستور / سرویس / موضوع بهم داده بشه. اول در یک پارگراف در این مورد که این دستور دقیقا چیکار می کنه و بعد کلی جزییات در مورد شیوه استفاده و در آخر هم اینکه کی اینو نوشته و بعدش هم حرف هایی مثل اینکه چه فایل های تنظیماتی برای این دستور هست و غیره.

این بهترین و کاملتر مرجع گنو/لینوکسه. اگر بتونین man فایل ها رو بخونین یعنی تقریبا هر کاری در گنو/لینوکس هست رو با حوصله و وقت می تونین انجام بدین. نباید ازش بترسین و باید شجاع باشین. پیشنهاد می کنم برای شروع به من فایل دستور ساده ای مثل wc نگاه کنین و با حوصله اونو بخونین تا بفهمین کجاش چی می گه و در دفعات بعدی راحت باشین.

در ضمن اینترنت، فروم ها، آی آر سی و غیره هم هستن. همینطور کتاب و هر چیز دیگه. ولی یادتون باشه که شما قراره «چگونگی پیدا کردن جواب» رو یاد بگیرن و نه اینکه برین به سراغ حفظ کردن همه جواب ها!

مثلا در مثال قبلی اگر من بخوام به جای تعداد کلمات فقط تعداد خط ها رو ببینم، می دونم که دستوری دارم به اسم wc که احتمالا اینو داره پس باید بتونم man wc رو نگاه کنم و کشف کنم که چه سوییچی فقط تعداد خط ها رو بهم نشون می ده.

همه کار قبلا انجام شده

این هم بسیار مهمه! اگر شما دارین کاری می کنین که هیچ کس دیگه توی دنیا نکرده احتمالا باید مشغول کار خیلی خیلی خفنی باشین. قبلا آدم ها دستورها رو به هم چسبوندن، فاصله رو از یک متن حذف کردن، عکس ها رو کنار هم چیدن، با چند تا عکس یک تصویر متحرک ساختن، تعداد تکرار یک عبارت در یک جمله رو شمردن و … اگر هیچ ایده ای ندارین که کاری رو باید چطور انجام بدین، سرچ کنین. به راحتی کشف می شه. گنو/لینوکسی ها زیاد می نویسن.. در اصل جامعه با جامعه معنی داره. مشکلاتی که خودتون حل کردین رو هم یک جایی توی اینترنت بنویسین. کپی پیست نکنین چون هیچ ارزشی نداره و حتی اگر مدتی ده بیست نفر رو گول بزنه که حرفه ای هستین، در طولانی مدت باعث می شه خودتون هیچ چیز یاد نگیرین اما شدیدا توصیه می کنم یک جایی توی اینترنت کشفیات شخصی خودتون رو بنویسین تا به درد بقیه ای که سرچ می کنن هم بخوره.

خلاصه می کنم به اینکه همه کارها قبلا انجام شده و تقریبا هر چیزی رو سرچ کنین به جواب معقولی می رسین یا حداقل به راهنماهایی برای شروع.

از انگلیسی نترسین

ما مهندس های خوب و باسوادی داریم ولی من که توی منطقه می چرخم کل کارهای خوب در اختیار هندی ها و پاکستانی ها است. چرا ؟ چون انگلیسی بلدن و از انگلیسی نمی ترسن. ما هم نباید بترسیم. درسته که مثل اونها از بچگی یاد نمی گیریم و درسته که توی مدرسه به شکل مسخره ای فقط یکی دو زنگ در هفته یکسری چیز می دن حفظ کنیم و مثل طوطی تکرار ولی خودمون باید دست به کار بشیم و ازش نترسیم. انگلیسی ها رو بخونیم. توی بازی ها پیام های انگلیسی رو سعی کنیم ببینیم و کلا چیزی رو فقط به این خاطر که انگلیسی است کنار نذاریم.

اگر قراره لینوکس کار کنین باید بخشی از دنیا باشین و سرچ کنین و نظراتتون و سوال هاتون رو بنویسین. اونم با یک انگلیسی جهان که خیلی راحت تر از انگلیسی آمریکایی یا انگلستانی یا ایرلندی یا استرالیایی است. جملات ساده بدون کلمات عجیب غریب.