کاش روحانی معذرت بخواد

فرض کنین روحانی توی همایش امروز بیاد بگه:

دوستان. من یک معذرت خواهی هم به شما بدهکارم. دیروز گفتم که مردانگی کردم و پرونده آقای قالیباف رو نگذاشتم منتشر بشه. این حرفم اشتباه بود چون در واقع می خواستم به مدارا و انسانیت اشاره کنم و طبق فرهنگ غلط ما، عبارت «مردانگی» از دهانم در رفت. صفاتی مثل انسانیت، شرافت، مدارا، گذشت و .. به اشتباه در ذهن ما متعلق به مردان ثبت شده است. این صفات هم می تواند در زنان باشد و هم در مردان و چه زیباتر است که می گفتم من «انسانیت کردم» و پرونده اقای قالی باف را به جریان ننداختم.

فکر کنین چه تجربه نابی است و چه حرف های نشنیده ای از آدمی در مسند قدرت در ایران. البته مطمئن هستم روحانی اینها رو نمی گه چون بعدش حرف ما اینه که :

انسانیت؟ خب با اینکار اجازه دادی آدمی که جرمی اینقدر سنگین داره که اشاره مبهمت بهش می تونه ساکتش کنه اینهمه سال شهردار شهر من باشه و آب و هوا و خاک من رو بفروشه به هر کس که پول بیشتری داد. با اینکارت شهری برای من ساختی که تقریبا محاله بشه از دست هر کسی که پول بیشتری داده و سهم بیشتری برداشته، پسش گرفت. روحانی جان با این «مردانگی یا شرافت یا هر چی که اسمش هست» تو هم شریک جرمی.

البته این حرفی است که مدت ها است رو دل من هست. روحانی قبلا هم گفته بود:

و خب بازم سوال این بود که اگر قراره چیزی منتشر بشه، منتشر کن! اگر قرار نیست منتشر بشه نکن! اینکه گرو کشی بکنی و بگی اگر فلانی فلان کار رو کرد فلان چیز رو می گم عملا یعنی در دیدگاه مردم این وسط روی این اطلاعات نه حقی دارن و نه محرم هستن. درسته که در ناچاری و برای حفظ کورسویی از امید به زندگی روزمره من این دوره هم به روحانی رای میدم و از اون مهمتر تلاشم رو می کنم در شورا آدم های معقولتری داشته باشیم که حقوق بگیر شهردار نباشن، ولی واقعا رویام اینه که روحانی بیاد بگه:

مردم.. من اشتباه کردم. هم اونجا که وقتی منظورم انسانیت بود و از کلمه «مردانگی» استفاده کردم و هم اونجا که چیزی بود که اگر مردم می دونستن این آدم اینجا نبود ولی مخفی اش کردم تا شهر شما ۱۲ سال به تاراج بره.

آرزوی محالی است ولی کاش لابلای اینهمه توضیح اینکه «همه در سطوح مختلف فاسد هستیم» یکی بیاد و بگه «شفافیت ارزشمنده و اون چیزی که باعث پیشگیری از فساد می شه، آدم خوب نیست بلکه سیستم شفاف و مطبوعات آزاد و قوه قضاییه سالمه». به هرحال من به روحانی رای می دم و لیستی که تهیه می کنم از آدم ها قابل دفاع برای شورای شهر.

بیلبوردهایی علیه کسانی که پرایوسی ما در اینترنت رو فروختن

چند وقت قبل در این مورد نوشتم که حالا آی اس پی های آمریکا حق دارن اطلاعات ما رو به تبلیغات چی ها بفروشن. آمریکایی ها از این قضیه بسیار ناراضی شدن؛ و البته همه دنیا. این رای تقریبا علیه خواسته اکثر آدم ها بود، از هر حزب و گروهی اما چرا سیاستمدارها بهش رای دادن؟ چون مستقیمابه پول ربط داشت و خیلی جاهای دنیا هست که سیاستمدارها خودشون رو مستقیما به پول می‌فروشن – به همین خاطره که کسی که پول رو کنترل می کنه،‌ در نهایت کشور رو کنترل می کنه.

اما خب بعضی جاها آزادی بیان هم هست. در این موارد آدم ها میتونن کارهای جالبی بکن. مثلا گروهی به اسم نبرد برای آینده اومدن با کراودفاندینگ چهار تا بیلبورد در مسیر بازگشت به خونه چهار نفر از کسانی که پول های زیاد از مخابرات گرفتن نصب کردن و گفتن این آدم چقدر پول از شرکت های مخابراتی گرفته و چه رای ای داده و اگر می خواین ازش بپرسین چرا، شماره اش فلانه. البته وقتی می گیم پول بزرگ منظور پول بزرگ در اون سطح از سیاست آمریکا است که مثلا می شه یک میلیارد تومن (:

حزب دزدان دریایی دعوت شده تا دولت بعدی ایسلند رو تشکیل بده

Yaaarrrh - eða bara Píratar
چند وقت پیش تو اخبار داشتیم که طبق نظر سنجی‌ها، حزب دزدان دریایی شانس قابل قبولی برای پیروزی توی انتخابات ایسلند داره ولی این اتفاق عملی نشد. اما حالا خبرهای جالبی در راهه: بعد از اینکه دو برنده اول به خاطر فاصله جدی هم از نتونستن دولت تشکیل بدن، حالا حزب دزدان دریایی دعوت شده تا دولت جدید رو تشکیل بدن؛ اونهم بعد از مشورت با رهبران احزاب مختلف.

من بارها در مورد حزب دزدان دریایی نوشته ام و بارها باهاشون جشن گرفتیم (حتی تو رادیو) و الان این خبر به نظرم عالیه. دزدان دریایی حزبی است که با آراء نزدیک به سایت پایرت بی قدیم تاسیس شد (سایت بعدا به چند نفر بیزنس من فروخته شد) و تمرکزش روی آزادی های دیجیتال، شفافیت اقتصادی، دفاع از آزادی بیان، دفاع از حق خلوت شخصی، اینترنت آزاد و باز و مبارزه با فساد اقتصادی است. همچنین این حزب یک ایده هیجان انگیز هم داره: پذیرش قانون اساسی ایسلند که توسط شهروندانش نوشته شده. دیگر خوبی های ایسلند؟ تلاش برای دادن یک راه خروج امن به اسنودن و حتی اعطای شهروندی افتخاری بهش.

با توجه به سوم بودن حزب دزدان دریایی،‌ تشکیل دولت می تونه براشون کار سختی باشه. این رو هم بگم که اصلی ترین مشکل حزب دزدان دریایی در بدو شروع درست همون مشکلی بود که احزاب سبز هم داشتن: داشتن ایده های پیشرو در بعضی زمینه ها و در مقابل نداشتن هیچ ایده ای در مقابل بعضی زمینه های دیگه. مثلا اگر الان من حزب دزدان دریایی ایران رو تشکیل بدم می تونم نظرات خیلی خوبی در مورد اینترنت و آزادی بیان و شهروندی و حقوق مرتبط با اون داشته باشم ولی مثلا در مورد شیوه بحث در اپک هیچ نظری ندارم و حزب‌ام در مورد بخش هایی مهم نمی تونه اظهار نظر کنه در نتیجه باید در ائتلاف با حزبی با سیاست‌های گسترده تر حرکت کنه.

به هرحال.. جشن می گیریم با دوستان ایسلندی مون.

از عجایب فیلترنت ملی: فوروارد کردن هر چی هرجاش یاهو هست به خود یاهو

شبکه‌ای که الان در ایران داره کار می‌کنه، کلا معجونی است بی سر و ته که احتمالا خود فیلترچی‌ها هم دیگه نمی‌دونن توش چه خبره. الان کلاف گره پیچ فیلترنت ما شده ترکیبی از کلی سازمان که حق دارن هر چیزی که دوست ندارن یا براش جوابی ندارن رو سانسور کنن، ترافیک رو به اینطرف و اونطرف هدایت کنن، بسته ها رو دستکاری کنن و از چیزها کپی داشته باشن یا دسترسی و … این وسط یکسری حب و بغض شخصی و ترکیبی از کسب تجربه توسط کسانی که پول می گیرن که جلوی حرف زدن بقیه رو بگیرن هم هست که باعث می شه همه چیز قاتی پاتی تر بشه. نمونه؟ اگر در یو آر ال شما jadi.net باشه فیلتر می شین، حتی اگر در بخش دامین نباشه.. مثلا آدرسی مثل http://irib.ir/jadi.net در فیلترنت ملی عزیز بلاک شده (:

حالا این هنرنمایی جنبه بامزه جدیدی هم پیدا کرده: اگر هر یو آر الی از هر سرور خارج از ایران که در جاییش yahoo.com داشته باشه، شما به صفحه اصلی سایت yahoo.com هدایت می‌شین! یعنی مثلا اگر بدون فیلتر شکن از داخل میهن اسلامی عزیز روی http://omgubuntu.co.uk/problem=yahoo.com کلیک کنید، سانسورچی شما رو هدایت می کنه به yahoo.com (: اگر می خواین برای آزمایش کلیک کنین حواستون باشه که ضدفیلترتون خاموش باشه!

$ wget "http://omgubuntu.co.uk/problem=yahoo.com"
--2016-09-18 16:15:24--  http://omgubuntu.co.uk/problem=yahoo.com
Resolving omgubuntu.co.uk (omgubuntu.co.uk)... 174.129.25.170
Connecting to omgubuntu.co.uk (omgubuntu.co.uk)|174.129.25.170|:80... connected.
HTTP request sent, awaiting response... 301 Redirect
Location: https://us.yahoo.com [following]
--2016-09-18 16:15:25--  https://us.yahoo.com/
Resolving us.yahoo.com (us.yahoo.com)... 46.228.47.114, 46.228.47.115
Connecting to us.yahoo.com (us.yahoo.com)|46.228.47.114|:443... connected.
HTTP request sent, awaiting response... 200 OK
Length: unspecified [text/html]
Saving to: ‘problem=yahoo.com’

problem=yahoo.com                                  [         <=>                                                                                      ] 452.76K   172KB/s    in 2.6s    

2016-09-18 16:15:29 (172 KB/s) - ‘problem=yahoo.com’ saved [463631]

این «مشکل» رو اخیرا مارکت وردپرس ایران در یک ایمیل سراسری به کاربرهاش گفته چون شکایت های زیادی بوده که چرا بعضی از یو آر آی ها که توشون ایمیل یاهو هست، به یاهو فرستاده می‌شن. قول می‌دم اگر یک روز در ایران حکومت آزادی داشتیم که از شنیدن شدن حرف آدم ها وحشت زده نمی‌شد و در نتیجه نیازی به سانسور اینترنت نداشت، چند ماهی باید کار کنیم تا بشه سیم گره پیچ سانسور رو از حلق اینتنرت ایران باز کرد (:

لایسنس های نرم افزاری چیستند

از چند وقت پیش برام سوال بود که لایسنس دقیقا چیه و چه‌جوری می‌شه یه لایسنس برای یه برنامه گرفت اما خیلی جدی دنبالش نبودم. امروز به طرز کاملا عجیبی برام مهم شد و بعد از کمی گوگل کردن فهمیدم که هیچی نمی‌فهمم! پس به یاد شما افتادم و با خودم گفتم اگه جادی یه مطلب در این باره بنویسه حتما می‌خونمش :)

eula2

وقتی نرم‌افزاری رو نصب می کنین معمولا قبلش یک «توافقنامه» رو امضا می کنین که مرتبط با شرایط استفاده از نرم افزار است. این لایسنس یا اجازه‌نامه به شما چیزهایی مثل این رو می‌گه که

  • کجا،‌ چجوری، چه زمانی، در چه شراطی،‌ چند بار و … اجازه دارین این نرم افزار رو نصب کنین
  • آیا اجازه دارین این برنامه رو برای خودتون یا یکی دیگه کپی کنین
  • آیا اجازه دارین برنامه رو تغییر بدین یا حداقل سورس اون رو ببینین
  • اطلاعاتی که این برنامه ذخیره می کنه از نظر قانونی چه وضعیتی دارن و آیا متعلق به شما هستن یا کس دیگه

در واقع اون YES که معمولا در انتهای متن «توافقنامه مجوز برنامه»‌ یا به شکل خلاصه یولا (EULA) می‌زنیم دقیقا مشخص می‌کنه که استفاده از این نرم‌افزار چه حقوقی رو به ما می‌ده و چه حقوقی رو از ما سلب می‌کنه؛ مثلا خیلی ها می گن «اگر این برنامه به شما صدمه زد، نویسنده برنامه مسوولیتی نداره» یا «من قبول می کنم که هیچ تلاشی برای نفوذ و مهندسی معکوس این برنامه نکنم». این لایسنس فقط و فقط با نوشتن اون توافقنامه در اول و امضا گرفتن از کاربر معتبر می شه یا حتی اگر نیازی به تایید کاربر نباشه، می شه فقط بالای برنامه نوشت که لایسنس این برنامه فلان است و این حقوق محفوظ و فلان حقوق واگذار شده یا حتی لینک داد به یک منبع دقیق‌تر به لایسنس.

حالا در دنیای نرم افزار آزاد ما انواعی از توافقنامه رو داریم که حقوق خیلی بیشتری به استفاده کننده می‌ده. چهار حق اصلی که اگر داده بشن، یک برنامه آزاد خونده می شه (مثلا لایسنس جی پی ال) اینها هستن:

  1. کاربران باید اجازه داشته باشند که نرم‌افزار مورد نظر را برای هر قصد و منظوری اجرا کنند.
  2. کاربران باید اجازه داشته باشند نرم‌افزار را مطابق با نیازهای خود تغییر دهند. برای رسیدن به این هدف، کدهای منبع نرم‌افزار باید در اختیار کاربر قرار گیرد.
  3. کاربران باید اجازه داشته باشند نرم‌افزار را مجدداً منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهند. این کار می‌تواند به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی پول صورت گیرد.
  4. اگر کاربری نرم‌افزار را تغییر داد، باید اجازه داشته باشد آن را مجدداً منتشر کرده و در اختیار دیگران قرار دهد. (در مورد نرم‌افزارهای کپی‌لفت، لازم است تا کدهای منبع نرم‌افزار تغییریافته نیز در اختیار کاربران دیگر قرار گیرد)

می‌بینین که در چنین لایسنسی، اگر کسی برنامه رو تغییر بده باید لینک های نفر اصلی رو حفظ کنه و همچنین تغییرات خودش رو هم به شکل آزاد برای دیگران منتشر کنه. البته گاهی این آزادی ها حتی بیشتر هم می‌شن و مثلا در چیزی مثل لایسنس MIT حتی این اجازه به تغییر دهنده سورس داده می‌شه که بعد از تغییر سورس رو ببنده. راستی! ذکر این نکته هم مهمه که همونطور که با تعمق توی آزادی‌ها متوجه می‌شیم، مساله هیچ ربطی به پول نداره و من کاملا اجازه دارم یک سیستم لینوکس رو به شما بفروشم، برای توسعه‌اش پول بگیرم یا هر درآمد دیگه‌آی که آزادی‌های بالا رو به خطر نندازه برای خودم فراهم کنم.

در نهایت دو نکته رو باید اضافه کنم. اولی اینکه هر وقت بحث از حقوق و قضاوت می شه، مساله بسیار پیچیده است. گفته می‌شه استالمن چهار حق بالا رو ابداع کرده و بعد پیش یک حقوق دادن برده و حقوق دان چند صفحه کاغذ بهش تحویل داده که سعی می کرده همین چهار خط رو به زبان مانع و جامع توضیح بده. نکته دوم هم اینه که لایسنس‌ها بسیار زیاد هستن. اگر می خوایم در مورد یک لایسنس خاص و فرقش با یک لایسنس دیگه بدونیم باید سرچ کنیم یا به یک وکیل متخصص در این حوزه مراجعه کنیم. مثلا این وبلاگ با لایسنس کریتیو کامنز منتشر می شه که دراینجا راهنمای خوبی برای انتخاب یکی از انواع دقیق‌تر اون و همچنین توضیحات دقیق‌تری در موردش وجود داره.

مرتبط
سوال و جواب در مورد کپی رایت
توافقنامه جدید گوگل چیه و چه تاثیراتی در زندگی ما داره
– سوره تخصص کپی رایت داره. وبلاگ سوره در مورد کپی رایت با عنوان اثر اصیل اینجاست و توییتر سوره اینجا. امیدوارم بیشتر بنویسه.

شبکه موبایل خودتون رو بسازین

fairwave2

بعضی جاها هستن که توشون اصولا شبکه موبایل وجود نداره،‌ مثلا مناطق دورافتاده در آفریقا و آمریکای جنوبی و مکزیک و … یا مناطق جنگ زده. گاهی هم جاهایی رو داریم که توشون اونقدر خدمات موبایل گرون عرضه می‌شه که آدم‌ها به فکر ساختن شبکه موبایل خودشون می‌افتن. البته یک حالت دیگه هم هست؛ وقتی که شهاب ایمیل می‌زنه و می‌پرسه:

داشتم راجع به شبکه های موبایل فکر میکردم و اینکه چه سخت افزار یا نرم افزاری پشتشون هست، نمیشه یک نسخه کوچیکش رو داخل خونه راه انداخت و با همین موبایل ها بهشون و صل شد و بجای بیسم از اینها که برد بهتری هم داره و هر کسی یکی تو جیبش هست استفاده کرد؟

جواب به شکل جالبی «بله» است. البته در کشوری که از نظر قانونی اینکار اشکال نداشته باشه و همه سیستم های مخابراتی الزاما زیر نظر برادربزرگ نباشن (: جالبتر از همه اینه که اتفاقا اینکار خیلی هم سخت نیست. چیزی که شما لازم دارین کمی نرم افزار است و یک آنتن که بتونه به زبون موبایل‌ها حرف بزنه.

GSM_NIB-01-1024x388

سازمان‌های مختلفی این مساله رو پیش می‌برن. مثلا rhizomatica.org توی مکزیک که دادگاه‌هایی واقعی داره از طریق حقوق تونسته از «حق دسترسی به شبکه موبایل»‌ دفاع کنه و با گرفتن یک پهنای باند برای کلیت جامعه، به افراد و شرکت‌های خیلی کوچیک اجازه بده شبکه موبایل راه بندازن. دقت کنین که راه انداختن چنین شبکه‌ای با سوییچ‌های ارزون و نرم افزارهای آزاد حدود ۷۵۰۰ دلار برای هر بیس استیشن هزینه داره.

render-banner

بحث شبکه‌های مخابراتی موبایل مفصل است ولی در کل لازمه بدونیم که برای راه افتادن یک شبکه GSM نیازمند اجزای متنوعی هستیم که اکثرا یکسری حروف اختصاری هستن (: چیزهایی مثل BS، MSC، VLR، HLR و SMSC که آخری سرویس دهنده اسمس است. شرکت‌هایی مثل FairWaves پک‌های ساده ای دارن که می تونین سر یک دکل نصب کنین و کل این سیستم‌های رو به شکل فشرده و عمدتا نرم‌افزاری راه بندازین. نمونه دیگه‌ای از این شرکت‌های ارائه کننده تجهیزات راه اندازی شبکه شخصی NuranWireless است.

70359743_antennae1

اما آیا این شبکه که کلا از یک دونه BSC تشکیل شده مفیده؟ تقریبا نه چون فقط به شما اجازه می‌ده در یک محیط بسیار محدود با همدیگه حرف بزنین. راه حل چیه؟ وصل کردن این شبکه‌ها از طریق سیستم‌های ساده و آزاد و بازمتن VoIP به همدیگه و درست کردن چیزی شبیه به roaming یا اصولا یک تکه کردن شبکه‌های کوچیک با هم (مثلا داشتن یک HLR واحد). با اینکار تمام کسانی که در این حوالی هستن می تونن با همدیگه حرف بزنن و حتی اگر دولت VoIP رو ممنوع و سانسور و غیره نکرده باشه،‌ این امکان به وجود می‌یاد که من و دوستانم در حومه کرج،‌ با چند نفر از فامیل که در حومه نیویورک زندگی می کنن یک شبکه موبایل شخصی داشته باشیم که تماس در اون شبکه رایگان باشه (:

20150307_TQP013_0

و در نهایت اضافه کنم که اگر فقط بحث آموزش برای یادگیری است، پروژه‌های بسیار جمع و جورتر هم وجود دارن و این امکان هم هست که آنتن‌های خیلی کوچیکتر و ارزونتری رو از آمازون یا هر جای دیگه بخرین و با مجموعه ای از نرم افزارهای آزاد این چیزها رو تجربه کنین. هرچند که تا جایی که من حدس می زنم، اگر در ایران هستین منطقا ممنوعه اما به هرحال می تونیم به امکانات عجیبی که چنین تکنولوژی هایی در دسترس ما قرار می دن فکر کنیم.

لینوکس ساکس ۲۰۱۶

ویدئوهای لینوکس ساکس‌ یا مثلا لینوکس چرته دیگه به یکی از روتین‌های سالانه دنیای لینوکس تبدیل شدن. ویدئوهایی که برایان لاندوک توشون هر سال به مشکلات لینوکس اشاره می‌کنه، شوخی می کنه، آدم‌ها رو می خندونه و می گه چرا لینوکس چرته… و البته آخرش هم بر می گرده به اینکه لینوکس بهترین انتخاب است ولی به هرحال این اشکالات رو هم داره.

این ویدئو برای کسانی که لینوکس رو دوست دارن، شدیدا پیشنهاد می‌شه و البته از عنوانش معلومه که کلمات نامناسب برای محیط کار داره.

با تشکر از سعید زبردست برای فرستادن لینک.

نظر کارگروه بازداشت خودسرانه سازمان ملل مورد آسانژ

assange

بالاخره رای‌ای که چند روزی است ازش حرف زده می‌شه اعلام شد. کارگروه سازمان ملل رای داد که حقوق اولیه و آزادی‌های جولین آسانژ توسط دولت‌های انگلستان و سوئد نقض شده. آسانژ این حکم رو «موفقیت چشمگیر» خونده و وزیر امور خارجه انگلستان اون رو «مضحک».

ماجرا – از دید من – اینه که موسس ویکی لیکس بعد از فشارهایی که سایتش به دولت‌های مختف از جمله آمریکا آورد با فشار آمریکا مواجه شد. این فشار از طریق یک شکایت پیچیده توی سوئد بود: شکایت نسبت به تجاوز. همه منابع در توصیف بحث تجاوز ناتوان بودن چون شکایت در سوئد و بر اساس قوانین بسیار پیچیده سوئد بود؛ تا جایی که یادمه چیزی شبیه به اینکه «به من گفته بود از کاندوم استفاده می کنه ولی نکرد». مطمئنا اینکار درست نیست ولی یک تعقیب قضایی در چند کشور به خاطر این اتهام، احتمالا فقط ممکنه دامن کسی مثل آسانژ رو بگیره.

بعد از این ماجراها و چند بار بازداشت موقت آسانژ و دادگاه ها و … آسانژ به سفارت اکوادور در انگلیس رفت و اونجا پناه گرفت – در کشورهای دیگه سفارت جای محترمی است و کسی نمی تونه وارد سفارت یک کشور دیگه بشه و یک متهم رو دستگیر کنه. حالا پلیس انگلیس اعلام کرده که نظر کارگروه بازداشت خودسرانه سازمان ملل در این مورد مهم نیست و آسانژ به محض خروج از سفارت دستگیر خواهد شد.

این کارگروه که متشکل از پنج متخصص است از سال ۱۹۹۱ ایجاد شده تا در مورد شکایت بازداشت خودسرانه نظر بده. آسانژ در ۲۰۱۴ و بعد از سه سال که در سفارت اکوادور پناه گرفته بود، این شکایت رو کرد و حالا خوشحالیم که جوابش رو گرفته: بازداشت آسانژ مصداق بازداشت خودسرانه است.

مرتبط