ادامه هنر بانک‌ها و اسمس فرستادنشون

با وجود هنرهای بانک سامان و اقتصاد نوین، جایزه اول رو باید بدیم به موسسه / بانک ناشناخته رسالت که جاوید اسکرین شاتش رو برامون فرستاده:

بانک یا صندوق عزیز یک سرویسی می ده و بعد خرجش رو از حسابمون بر می داره (: این دیگه آخر ایده است و البته من نمی دونم این بهتره یا دروغ اینکه «به خاطر خودتون دیگه اسمس نمی دیم» (:

و می‌پرسین پروسه درست باید چی باشه، جواب اینهاست:

  • اگر بانک پولش می رسه، مجانی بهم خبر بده. اگر پولش نمی رسه من تصمیم می گیرم که تو این بانک بمونم یا نه
  • اگر پول بانک نمی رسه به من اسمس بده، مثل آدم بگه که اینکار هزینه های عظیم داره و من اگر بخوام درک می کنم و اون بانک می مونم
  • اگر تو بانکی که پولش نمی رسه موندم بانک می تونه از طریق اپلیکیشنش مجانی و راحت به من کل کارکرد حسابم رو اطلاع بده. به شرطی که این اپلیکیشن دسترسی های عجیب غریب نخواد و باتری منو نخوره و فکر نکنه مهمترین موجود غیرارگانیک توی جیب منه
  • اگر من خواستم می تونم به بانک بگم که اگر خبری شد با اسمس بهم بگه و از پولم خرجش رو برداره

و البته

  • در یک کشور نباید اولین شبکه مخابراتی دولتی باشه که اولها چند برابر حقوق یک ماه یک کارمند رو بگیره و براش یک سیم کارت در سال دیگه ثبت نام کنه.
  • وقتی دولتی بودن بد می شه و کلا معلوم می شه اصلا همه چیزهای خوب خصوصی هستن، اون شرکت دولتی که مال مردم بوده رو منطقا نمی شه کلا فروخت به یکی از دوستان
  • در یک کشور نباید من هم پول سیم کارت رو کامل بدم هم پول گوشی رو کامل بدم و هم پول سرویس مصرفی ام رو و در نهایت هم تلفنم دستگاه تبلیغات سرمایه داری و حکومت باشه تا هم روزی ده تا تبلیغ بگیرم از موی مشهور به زاید تا لیزر تا زمین تو ولنجک تا هتل و مشروب تو ترکیه تا خطیب جمعه هفته دیگه تا جمع آوری پول حرم تا تبریک عید رییس جمهور رو سه بار
  • در یک کشور درست حداقل بانک ها می دونن که ي (نقطه دار)‌ عربی است و «می باشد» اشتباه (:

بانک اقتصاد نوین هم به فکر افزایش بهره‌وری‌ماست و دیگه اگر از حسابمون ۹هزارتومن پول بردارن بهمون نمی‌گه

بعد از
هنرهای بانک سامان حالا بانک اقتصاد نوین هم به مجموعه پیوسته و مدعی می شه به خاطر افزایش بهره‌وری، اگر یکی هر ساعت ۹ هزار تومن از حسابمون پول برداره، بهمون اطلاع نمی‌ده.

نمی دونم چرا ما – بخصوص بعد از هشت سال ریاست جمهوری اون دوست عزیزی که الان گفتن نباید عزیز باشه – اینقدر به دروغ و مزخرف گفتن عادت کردیم. این چطوری باعث افزایش بهره‌وری می‌شه؟ بانک خیلی شرافتمندانه می تونه بگه با توجه به هزینه های بسیار بالای اسمس ها، ما دیگه نمی‌تونیم اسمس بدیم برای هر تراکنش و اگر می خواین باید همه سعی کنیم قیمت اسمس در ایران کمی معقولتر بشه یا روی وایبر بهتون بگییم یا پولش رو خودتون بدین یا برین یه بانکی که می تونه… و اگر واقعا یه بانک دیگه می تونه و اقتصاد نوین نمی تونه خب من می رم اونجا چون واقعا برام مهمه که اگر جایی کارت کشیدم و طرف آدم صادقی نبود، نتونه هر ساعت ۹ هزار از حسابم کم کنه بدون اینکه من متوجه بشم.

هواپیمای گمشده مالزی و درک ما از نقش بشر به همراه یک نظریه معقول

brain

در مورد هواپیمای گمشده مالزی همه نظریات عجیب ممکن رو می شنویم. از نقشه حساب شده یک سازمان جاسوسی یک کشور بزرگ و قوی تا یک حمله بسیار عجیب و پیشرفته که تونسته باشه هواپیما رو دود کنه تا نقشه ای برای انحراف افکار عمومی از مساله اوکراین و کمتر کسی قبول می‌کنه به سراغ نظریات بسیار ساده‌ای مثل هواپیما توی اقیانوس سقوط کرده و هنوز داریم دنبالش می‌گردیم بره.

چرا؟ به خاطر درک اشتباه ما از توان انسان در کره زمین. ما این توهم رو داریم که کل کره زمین تحت سلطه ما است و تکنولوژی تونسته همه چیز رو کنترل کنه و زیر نظر بگیره و هر لحظه زندگی هر کس و هر چیز در هر جا زیر نگاه ماهواره‌های جاسوسی است و اگر لازم بشه می تونیم با هواپیما و هلیکوپتر و زیردریایی و .. کل دنیا رو دنبال یک جسم خاص بگردیم. اما این باور اشتباهه ؛ همونقدر که نظریه بستن تنگه هرمز با یک نفر آر.پی.جی زن روی یک قایق تند رو اشتباهه و نشون دهنده عدم درک ما از طبیعت و جهان و نقش و اندازه ما در اون.

الان ما تصور می کنیم اگر هواپیما سقوط کنه حتما ماهواره ها اونو می بینن در حالی که این درست نیست. ماهواره‌ها متر به متر زمین رو نگاه نمی کنن. ما فکر می کنیم اگر کشوری بفهمه این هواپیما کجا بوده و کجا افتاده به رسم انسانیت به بقیه می گه در حالی که اینطوری نیست چون هیچ کشوری علاقمند نیست بگه در چه زمانی و با چه دقتی و به چه دلیلی داره کجا رو نگاه می کنه. ما فکر می کنیم تکنولوژی حتما یک کاری کرده که متر به متر حرکت هواپیما به شکل آنلاین در ارتباط با ایستگاه زمینی باشه در حالی که اینطوری نیست و یک هواپیما فقط وقتی اطراف یک برج مراقبت است باهاش حرف می زنه و در مواقع دیگه ارتباطش قطعه مگر اینکه لازم بشه خلبان با جایی صحبت کنه (و این امکان رو داشته باشه) یا ما فکر می کنیم اگر چیزی توی دریا گم بشه (اونهم اندازه هواپیما) ما حتما می تونیم با گشتن پیداش کنیم بدون اینکه دقت کنیم اقیانوس چقدره و توان گشتن ما چقدر.

این برداشت اشتباه ما از کنترل داشتنمون به طبیعت در خیلی جاها دچار مشکل می شه. به عنوان نمونه در ماجرای غرق شدن زیردریایی کرسک اتمی روسیه در سال ۲۰۰۰ که روسیه پیشنهاد کمک آمریکا و انگلیس و نروژ رو رد کرد و گفت خودش می تونه به تنهایی مشکل رو حل کنه و در نهایت همه ۱۱۸ دریانورد مردن، سال ۲۰۰۹ که که پرواز ۴۴۷ فرانسه سقوط کرد و دو سال طول کشید تا بتونیم جعبه سیاهش رو پیدا کنیم و در سطح داخلی هم سال ۹۲ که سه کوهنورد ایرانی در برودپیک مفقود شدن و نتونستیم پیداشون کنیم. مساله اینه که ما در مقابل طبیعت بسیار کوچیک هستیم. درسته که باهوشیم و ابزار ساز ولی اصلا اینطوری نیست که کل جهان زیر سلطه ما باشه. این مساله در اتفاقات طبیعی مثل سونامی و آتش‌سوزی هم دیده می‌شه.

اما این کوچیک بودن هم ترسناکه هم در تضاد با توهمی که ما برای خودمون ساختیم. ما راحت قبول نمی کنیم که در جهان هزاران جزیره هست که هیچ بشری توش زندگی نمی کنه و اگر یک هواپیما اونجا سقوط کنه به راحتی دیده نمی شه، ما قبول نمی کنیم که مساحت اقیانوس هند چیزی حدود ۷۳ میلیون کیلومتر مربع است و واقعا فکر می کنیم تکنولوژی ما می تونه چیزها رو توی اون اقیانوس پیدا کنه و غیر ممکنه ما که اینقدر پیشرفته هستیم جعبه سیاهی بسازیم که فقط تا عمق ۶۰۰ متری آب رو تحمل کنه یا فقط برای سی روز باتری اضطراری داره یا اصولا در ارتباط دائم با مرکز کنترل زمینی نیست. چون ما اینها رو قبول نمی کنیم و اینها تهدیدی جدی هستن برای جهانبینی ما، سعی می کنیم بریم سراغ نظریات عجیبتری مثل اینکه شاید یک سلاح خفن که ما ساختیم هواپیما رو در لحظه دود کرده باشه یا یک سازمان جاسوسی توی جریان دست داشته باشه یا اگر کلا دیگه از توان ما هم خارجه حتما موجودات فضایی هستن (: ما اینها رو قبول می کنیم تا سلامت عقل رو تضمین کنیم – این تضمین سلامت عقل از طریق ساختن داستان‌هایی که موضوعات رو قابل قبول جلوه بدن جزو مکانیزم‌های کاملا شناخته شده ادراک بشر است.

شرلوک هولمز می گفت اگر می‌خواین به جواب چیزی برسیم بهترین راه اینه که چیزهای غیرقابل باور رو از ذهنمون خارج کنیم و تازه کشف می کنیم که جواب خیلی ساده ای وجود داره. نمی‌گم حمله لیزری و دزدی بی سر و صدا و فرود در یک فرودگاه مشکوک ناشناخته و همکاری سازمان جاسوسی روسیه و توطئه سرقت طلاهایی که توی بارها جاسازی شده وجود نداره بلکه حرفم اینه که در صورت نگاه طبیعی‌تر و به دور از توهم کنترل کامل انسان بر جهان، چیزی مثل آتیش‌سوزی در سیستم‌های برقی بسیار محتمل‌تر است. در این نظریه احتمالا یک آتش‌سوزی الکتریکی در هواپیما باعث شده ارتباط قطع بشه (چه از طریق سوختن مدارهای خود رادیو یا تصمیم سریع و صحیح خلبان برای خاموش کردن باس هواپیما به منظور جلوگیری از گسترش آتش‌سوزی) و بعد خلبان سعی کرده هواپیما رو به سمت نزدیکترین فرودگاه ببره و متاسفانه قبل از رسیدن به فرودگاه آتیش‌سوزی گسترش پیدا کرده و هواپیما در اقیانوس سقوط کرده. البته مغز خیلی وقت‌ها ما ترجیح می ده تغییر مسیر هواپیما رو ناشی از تلاش آدم رباها بدونه تا تلاش خلبان برای رفتن به سمت نزدیکترین فرودگاه.

پستان‌های بزرگ و پیدا کردن پسورد دوستان در فیسبوک

facebook_hack

بازهم یک گول اینترنتی و میلیون‌ها جوونی که سر کار میرن. نه ویروسه و نه هک. یک کلاه برداری بانمک است از دوستانی که مشکلشون فقط نداشتن سواد فنی نیست. خلاصه داستان اینه که پیامی در فیسبوک دست به دست می شه به این مضمون:

بشتابید! یک روش پیدا شده که پسورد هر کس که می خواین رو باهاش به دست می یارین و مهندس های فیسبوک هم هنوز نتونستن جلوش رو بگیرن و خیلی هم ساده است و من با عکس و فیلم و غیره بهتون می گم باید کجا چه کدی رو کپی پیست کنین تا پسورد هر کسی که می خواین رو به دست بیارین

کسانی که این رو تست کردن رو نمی شه فقط به خاطر تلاش برای به دست آوردن پسورد من و شما، تخطئه کرد یا کنار گذاشت یا مسخره کرد. ما یک عمر در مورد «هکرها» و قدرت های جادویی شون حرف زدیم و حالا به یک نفر گفتیم «می خوای هکر بشی؟ بدو بیا اینکارها رو بکن» و دور از ذهن نیست که طرف قلقلکش بیاد. ولی به این دلیل می شه به درک صحیح این آدمها از دنیا شک کرد: نداشتن تفکر انتقادی.

ندونستن و درک نکردن تکنولوژی یک چیزه و نداشتن تفکر انتقادی یک چیز دیگه. مثلا اگر ما بخوایم داستان اون بچه سوری که قبل از مرگ گفته بود «همه چیز رو به خدا می گم» رو به این شکل تعریف کنیم که «ارتش آزادی بخش سرش رو بریده و قبلش اون بچه اینو گفته» نشون می دیم که تفکر انتقادی نداریم و نمی فهمیم که یک بچه قبل از بریده شدن سرش جمله قصار نمی گه و اگر بگه اون قاتل بیرحم نمی یاد اینو تعریف کنه و اگر هم جلوی کس دیگه ای بوده کل اونها هم قتل عام شدن و فرصت نداشتن از بچه پیش از بریده شدن سرش عکس بگیرن و ثبت کنن که چی می گفته. چنین آدمی که تفکر انتقادی براش ممنوع بوده نمی تونه بفهمه که داستان توی ذهنش، قلب ماجرای واقعی است. این آدم همون آدمی است که زیر یک عکس تار عدد ۶۹ رو کامنت می ذاره تا شاید تغییر کنه بدون اینکه فکر کنه آیا تا به حال در فیسبوک عکسی دیده که بنا به کامنت خاص، تغییر کنه و اصولا اگر تغییر کنه فقط برای من عوض می شه یا برای همه و چطور تا الان عوض نشده؟ عجیب هم نیست. ما نباید تفکر انتقادی داشته باشیم چون وظیفه ما این بوده که قبول کنیم یک نفر می تونه هاله نور داشته باشه و دانش آموز تو زیرزمین انرژی هسته ای بسازه و بچه تو بغل مادرش به اسپانیایی بگه این محمودی احمدی نژاده. مشخصه که نباید تفکر انتقادی داشته باشیم وگرنه الان که اعلام شده اون آدم بده و اصلا انحرافی بوده ممکن بود بپرسیم «پس چطور شد که در خواب مقدسین ایشون تایید شده بودن؟»

ماجرای فیسبوک هم دقیقا همینه. ما تفکر انتقادی رو یاد نگرفتیم. ما حق داریم تکنولوژی رو بلد نباشیم. همه قرار نیست مکانیک ماشین باشن ولی انتظار می ره هر کس که ماشین سوار می شه در مقابل این ادعا که «یک روش اومده که هنوز کارخونه سایپا نتونسته جلوش رو بگیره و خیلی هم تعجب کردن که چطوری ممکنه. روشه اینه که اگر بری تو فلان صندوق پنجاه هزار تومن بندازی شب یه پراید جلوی خونه ات ظاهر می شه» موضع بگیریم. این ادعا درست مثل اینه که بگیم «یک روش پیدا شده که می شه باهاش پسوردهای فیسبوک رو دزدید و همه هم بلدن» و طرف به ذهنش نرسه که :

  • اگر همه بلدن و دوستانم منو دعوت کردن و بهم خبر دادن پس چطوریه که هنوز می تونم به فسبوک لاگین کنم؟
  • مگه فیسبوک اداره است که مثلا الان وقت اداری تموم شده و رفتن چنین باگی رو فردا سر فرصت حل کنن؟ خب فیسبوک رو کلا خاموش می کردن
  • اگر اصولا چنین چیزی هست اصلا چرا اومدن به من می گن؟ من خیلی مهمم؟
  • اصلا یعنی چی هنوز نتونستن جلوش رو بگیرن؟ مگه اسکولن؟! مگه خودشون اینو ننوشتن؟ مگه نمی شه حداقل این تیکه اش رو قطع کنن که اصلا کار نکنه؟
  • و درنهایت اگر چنین چیزی کار کنه چطوری سنگ رو سنگ فیسبوک بند شده؟

و کلی سوال دیگه که فقط فکر کردن به یکیشون می تونه باعث بشه اصولا این جریان رو جدی نگیریم.. اما ما تفکر انتقادی نداریم و همیشه فکر می کنیم یک چیز بسیار هیجان انگیز در جریانه و ما به شکل اتفاقی یا بر اساس یک سرنوشت تاریخی خاص، درست در مرکزیت جهان قرار گرفتیم و فرصت عجیبی داریم که نصیب هیچ کس دیگه نشده (:

اوه! و البته نقش پستان های بزرگ رو هم دست کم نگیرین.. اکثرمون با خودمون می گیم اگر بالای این روش هک یک خانم است که پستان های بزرگی داره، احتمالا من باید هر کاری که این پست می گه رو بکنم چون همه می دونن که وقتی یک جنسی خیلی خوب باشه یا صفحه ای لازم باشه لایک زیادی بخوره یا هکری بخواد به من فرصت بده پسورد دوستام رو پیدا کنم، حتما فروشنده اون جنس، مدیر اون صفحه و شخص اون هکر باید یک خانم با پستان های بزرگ باشن؛ مثل همین ماجرای دزدی پسورد دوستان (:

facebook_hack_zoom

موخره: هیچ روشی در جهان برای پیدا کردن پسورد هیچ سایت مشهوری وجود نداره که توی وب نوشته باشن. تنها روش اینه که طرف رو گول بزنین و پسورد رو بده یا اینقدر کتکش بزنین که پسورد رو بده یا پسورد رو از طریق یک برنامه مخرب یا مدیر سیستم دزد یا چنین چیزی اش بدزدین.

موخره جمعه‌ای: بدن طبیعی زیباست. زشت ترین چیز در یک بدن تلاش برای اجرای افکت‌های فتوشاپ در دنیای واقعی است.

مرتبط:
مطلب خوب سایت توانا در مورد جنبه‌های فنی کار
قاعده بزرگتر: پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه
اصل اول جادی: در مسابقه ای که شرکت نکرده‌اید، برنده نمی شین
دقیق ترین و کامل ترین آموزش هک کلاه سیاه: نفوذ به سرورها
دوگوله و فیسبوق : ما رسانه نیستیم، آدمیم

رادیو گیک شماره ۳۴ – نارنجی ۴۲

شماره ۳۴ رادیو گیک رو در حالی شروع می کنیم که بچه های نارنجی ۴۲ روز در زندان بودن بدون وکیل و هیچچی،‌در حالی که آقای هالو روی مانیتور پاوز شده، در حالی که ATM بانک ها هنوز مبتنی بر ویندوز ایکس پی است و در حالی که کامپیوترها فقط باید ۲۴۰۰ برابر سریعتر بشن تا به مغز انسان برسن. با رادیو گیک باشن تا جهان رو به وحشت بندازیم.

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه او جی جی

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اخبار

فیلتر شدن وی چت رو داشتیم.. گپ های خودم

یک میلیون تصویر از کتاب‌های قدیمی روی فلیکر

در حالی که ما مشغول دستگیری بچه های نارنجی بودیم و دسترسی به فرهنگ دهخدا تنها از طریق یک سایت وحشتناک بد طراحی شده ممکن بود که تازه سانسورش هم کرده بودن، کتابخونه بریتیش یک میلیون تصویر اسکن شده از کتاب‌های قرن ۱۷ تا ۱۹ رو روی فلیکر آپلود کرده. همه امکان مشاهده و استفاده از این تصاویر رو دارن چون بخشی از تاریخ بشریت است و نه نون دونی یک گروه. سری بهش بزنین و لذت ببرین.

شمردن گوسفند برای خوابیدن روش مناسبی نیست

[گفتگو در مورد فرهنگ غربی] در یک تحقیق توی دانشگاه آکسفورد مردم با بیماری بیخوابی رو به سه گروه تقسیم کردن. گروه اول به صحنه های آروم مثل آبشار یا رودخونه یا دشت فکر کردن. گروه دوم گوسفند شمردن و گروه سوم کار خاصی نکردن و فقط مثل همیشه سعی کردن بخوابن. گروه اول که به چیزهای آروم فکر می کردن ۲۰ دقیقه زودتر از گروهی که مثل همیشه سعی کردن بخوابن خوابشون برد و اونهایی که سعی می کردن گوسفند بشمرن دیرتر از همه خوابیدن. نتیجه اینه که فکر کردن به صحنه هایی که نیازمند کارکرد مغزه (مثل شمردن تا تصور صحنه پیچیده پریدن یکسری گوسفند از نرده) باعث دیرتر به خواب رفتن می شه. توضیحات خودم در مورد روش تحقیق و بعدش روش خودم برای خوابیدن!

گوگل و اجازه به مردم برای ایمیل زدن به هر کسی توی گولاس

گوگل در یک تصمیم جدید اجازه داده به هر کسی در گوگل پلاس ایمیل بزنین. کافیه وارد بخش نوشتن ایمیل بشین و بعد اسم یک نفر رو تایپ کنین تا ایمیل بهش برسه. نقض پرایوسی است؟ نمی دونم.. ب هرحال شرکت خودشونه و با این قواعد اداره می شه. کاری که ما می تونیم بکنیم خاموش کردنش از بخش ستینگ ها است.

کردستان اولین دولتی در خاورمیانه است که به سراغ گوگل اپ می ره

گوگل اپ مجموعه اداری تجاری گوگل است. برنامه هایی مثل آفیس تحت وب و خیلی چیزهای دیگه. کردستان عراق هم به عنوان اولین دولت خاورمیانه اعلام کرده که می خواد ۳۰۰هزار کارمندش رو به این سیستم منتقل کنه. اونها مشکلات متنوع زیرساختی دارن و به این نتیجه رسیدن که گوگل اپ برای بیزنس بهشون کمک می کنه که فقط با اتصال دفاتر به اینترنت، بتونن تمام دفاتر رو به هم متصل نگه دارن و مثلا روی اسناد مشترک کار کنن و این چیزها. عملیات با همکاری شرکت BRAMS که در دوبی است انجام می شه تا بتونن سیستم های قدیمی رو به سیستم های جدید منتقل کنن. کمی هم درباره مبین نت بگم و تجربه ما.

در اعماق

نقدها و پیشنهادها در مورد منشور حقوق شهروندی

نقدهای متنوع ولی تمرکز روی اینکه باید از نظر انشا صحیح باشه و حقوق دیجیتال رو باید به رسمیت بشناسه … که نمی شناسه…

فیسبوک و اینترنت رایگان برای مکان‌های تجاری

برنامه جدید فیسبوک جالبه. گذاشتن اکسس پوینت در کافه ها و جاهای عمومی و اگر کسی به اونجا اومد برای دسترسی به اینترنت کافیه اول توی فیسبوک چکین کنه. ایده تجاری و فنی جالبیه.

شکستن یکی از قوی‌ترین الگوریتم‌های رمزنگاری با گوش دادن به صدای پردازنده

سه محقق امنیت در به اصطلاح اسرائیل از دانشگاه به اصطلاح تلاویو یک مقاله‌ جالب و هیجان انگیز منتشر کردن با عنوان استخراج کلید RSA با استفاده از روش رمزگشایی صوتی. این مقاله درباره شکستن یکی از قوی‌ترین الگوریتم‌های رمزنگاری حال حاضر جهان یعنی الگوریتم RSA ۴۰۹۶ بیتی هست با کپچر کردن صدای پردازنده در حالی که کامپیوتر مورد نظر مشغول اجرای روتین‌های مربوط به دیکد کردن هست.
این سه محقق امنیت با نام‌های Daniel Genkin، Eran Tromer و Adi Shamir که این آخری خودش از مخترعین الگوریتم رمزنگاری RSA هست در عمل با استفاده از تکنیک side channel attack و روزگشایی صوتی تونستن کلید ۴۰۹۶ بیتی RSA رو از GnuPG استخراج کنن.
ظاهرا محققین این حمله رو با گذاشتن یک دستگاه موبایل سامسونگ گلکسی‌نوت ۲ از طرف محل قرارگیری میکروفن گوشی در ۳۰ سانتی‌متری یک لپ‌تاپ به سمت محل فن لپ‌تاپ که در حال دیکد کردن بوده و ضیط صدا و بعد گوش کردن به صداهای با فرکانس ۱۰ تا ۱۵۰ کیلوهرتز تولید شده توسط کامپیوتر انجام دادند.
RSA attackتیم توسعه GnuPG از این آسیب‌پذیری مطلع شد و سریعا یک پچ برای جلوگیری از این آسیب‌پذیری نوشتن و در نسخه ۱.۴.۱۶ این آسیب‌پدیری برطرف شده ولی با این حساب فکر کنم باید برای امنیت بیشتر، کامپیوتر خودمون رو داخل جعبه‌های sound-proof نگهداری کنیم تا از نشت فرکانس‌ها موقع کار کردن کامپیوترها به اطراف جلوگیری کنیم

دستگیری کسی که با تور و ایمیل ناشناس الکی گفته بود تو دانشگاه بمب گذاشتن که امتحان نده

ایده ظاهرا امن بوده: الدو کیم دانشجوی ۲۰ ساله دانشگاه هاروارد که برای امتحان ها درست درس نخونده بود، ایمیلی به مدیران دانشگاه زد و گفت در دانشگاه بمب گذاشتن تا فردا تعطیل بشه و امتحان نده. موفق هم شد. اما با وجودی که از شبکه مخفی کننده تور و سیستم ایمیل مخفی گوریلا میل استفاده کرده بود، فرداش اف بی آی دستگیرش کرد و اون هم اعتراف کرد که قصد حادی نداشته و تروریست و بمب و اینها الکی است و فقط چون درس نخونده بوده خواسته اینطوری امتحان رو کنسل کنه. اما از کجا شناخته و دستگیر شد؟ خوشبختانه اف بی آی هنوز نمی تونه تور و گوریلا میل رو بشکنه ولی وای فای دانشگاه رو که می تونه بررسی کنه. آقای الدو تمام کارهاش رو از شبکه وایرلس دانشگاه کرده بود و با اینکه لاگ ها نشون نمی دادن کی چیکار کرده، این رو میتونستن نشون بدن که در ساعت ۶ صبح دوشنبه، کی با رمزنگاری تور از وایرلس استفاده کرده – درست همون ساعتی که اون ایمیل به مدیر رسیده.

ما داریم به کجا می ریم؟
پونزده بار سعی کردم یک کپچا رو تایپ کنم و موفق نشدم. اینقدر که مهمل و پیچ بود. بعد گفتم حداقل این بخش کپچای صوتی رو گوش بدم بزنم.. ببین چی گفت:
[ صداش ]
به کجا داریم می ریم؟ به وضوح کامپیوترها از ما بهتر شدن و ایده اینکه کپچا اینقدر سخت بشه که کامپیوترها نتونن بگن چیه، معنی اش اینه که آدم ها هم نتونن بگن.

هک ای تی ا م با یو اس بی

برین دنبال ای تی ام هایی که با ایکس پی کار می کنن، بدنه شون رو ببرین و به پورت یو اس بی برسین. یک کول دیسک آلوده بهشون وصل کنین و قطعه بریده شده رو بذارین سر جاش که کسی دیگه اونو نبینه. حالا برنامه شما داره اونجا ران می شه و بعد از اولین بوت سیستم رو بوت می کنه و یک منوی مخفی به سیستم اضافه می کنه که به شما امکان می ده هر وقت بخواین می تونین هر چقدر بخواین از سیستم پول بردارین! مسخره است ولی د وتا محقق آلمانی در سخنرانی اخیر کی‌آس کامینونیکیشن کنگرس (سی سی سی ) نشونش دادن که کار می کنه. بحث اینه که بانک ها هنوزم دارن از این ای تی ام های بسیار قدیمی استفاده می کنن که مبتنی بر تکنولوژی های بسیار قدیمی و غیر مناسب برای زمان حال هستن. یک تحلیلگر در مورد این حمله گفته که حمله بدون شک توسط افرادی انجام شده که به اون مدل ای تی ام دسترسی داشتن. همچنین محققین گفتن که کد در چند مرحله نوشته شده و مطمئنا بارها و بارها بهینه شده. گفته نشده این ای تی ام مال کدوم بانک بوده ولی یکی از اعضای تیم که با «تی» معرفی شده می گه اونها این مشکل رو نشون دادن تا بانک ها رو مجبور کنن که سیستم هاشون رو آپدیت کنن.

بافر و سیستم اوپن سالاری

[توضیح شرکت بافر]
این شرکت اخیرا در یک اقدام خیلی جالب ۹ تا ارزش بافر رو اعلام کرده و گفته که حقوق ها بر اساس این ارزشها داده خواهد شد؛ کاملا هم باز و کاملا هم شفاف. [توضیح در مورد حقوق و شرکت ها در ایران و چک و چونه و تعهد نگفتن حقوق و …]. در مقابل بافر گفته چون شفافیت اونجا یک اصل بسیار مهمه حقوق ها رو می گن. ترنسپرنسی باعث اعتماد می شه و راه پیشرفت رو نشون می ده . اونها حقوق رو بر اساس یک فرمول دقیق می دن: نوع شغل ضربدر رتبه ضربدر سابقه بعلاوه محل (بعد ده هزار دلار اگر طرف انتخاب کنه حقوق بیشتر بگیره به جای سهام). مثلا انواع کارها این ها است در این فرمول قهرمان شادی ۴۵ هزار دلار، مهندس ۶۰ هزار دلار، طراح ۶۰، مدیر اجرایی ۷۰ و مدیر عامل ۷۵. ضرایب تجربه هم برای استاد ۱.۳، برای پیشرفته ۱.۲، متوسط ۱.۱ و تازه کار ۱ در نظر گرفته شده. بعد هم لیست دقیقی از تک تک آدم های شرکت و حقوق دقیقشون و اینکه چرا اینقدر حقوق می گیرن منتشر شده. (مقایسه با جایی که به زور کپی قرارداد رو به آدم می دن یا موقع ورود سفته می گیرن و …).

جاسوسی تلویزوین های ال جی

اینهم خبر بسیار عجیبی بود. یک نفر مقاله ای می نویسه و توش مدعی می شه که تلویزیون هوشمند ال جی اون زیادی هوشمنده.. حتی جاسوسه. این تی.وی. فهرست فایل هایی که پخش می کرد، کانال هایی که نشون می داد و فیلم هایی که روی هارد یا یو اس بی بهش وصل می شد رو برای یک سرور می فرستاد. محققین سکیوریتی با شک به جریان نگاه کردن و تا خودشون تست نکردن و تایید نکردن، جریان رو باور نکردن: یکسری از تلویزیون های هوشمند ال جی اطلاعات صاحب هاشون رو به یک سرور مخابره می کردن. ال جی اول نظری نداد ولی بعدا قبول کرد و گفت این یک اشتباه بوده و برنامه ای که اینکار رو می کرد فقط داشت تست می شد و قرار نبود روی فرم وری که بیرون داده می شه باشه ! این اطلاعات حتی بعد از خاموش کردن منوی مربوطه که به سختی قابل دسترسی بود هم فرستاده می شدن و اون هم تکست محض! هوم.. دیگه چی؟ فقط مونده تلویزیون رو اسنیف کنیم و بفهمیم مثلا داره به یخچال سامسونگمون اتک می کنه یا سعی می کنی توستر بلک اند د کر رو مجبور کنه خودش رو خیلی روش نگه داره تا بسوزه!

کوسه های استرالیایی حضورشون رو توییت می کنن تا شما راحت و امن شنا کنین

چه خبر بوده این هفته ها؟! کوسه ها در غرب استرالیا دردسر بزرگی هستن. یک اکانت توییتر به اسم Surf Life Saving Western Australia’s (SLSWA) Twitter feed با استفاده از آدم ها و نجات غریق ها در صورت دیدن کوسه در هر قسمتی اطلاع می داده اما الان راه حل ساده تری پیدا کردن: تگ زدن به کوسه ها و بعد یک کامپیوتر کوچیک که در صورت دیدن کوسه های تگ زده شده محدوده جغرافیایی اونها رو توییت کنه و مثلا بنویسه «کوسه دو تا سه متری در دو کیلومتری ساحل بیکلی بی دیده شده. احتیاط کنید». باتری این تگ ها تا ده سال کار می کنه و نجات غریق ها می گن که این روش بسیار سریعتر از سیستم های سنتی که دیده بان‌ها بودن کار می کنه. در حال حاضر این ساحل ها خطرناکترین ساحل های جهان از نظر کوسه هستن و دولت بعد از کلی جر و بحث به ماهیگیرها اجازه داده اگر در مناطق خاص کوسه های بزرگتر از سه متر رو دیدن، اونها رو بکشن. همچنین طعمه گذاری در مسیرهای خارج از محدوده شنا و موج سواری، کوسه ها رو از این مناطق دور نگه می داره. حالا امید می ره توییتر به کمک کوسه ها بیاد و دیدن مسیر اونها این امکان رو بده که گارد ساحلی با هلی کوپتر به سراغشون بره و اونها رو از مسیر شناگرها دور کنه.

شبیه سازی ۱ ثانیه از مغز انسان با ۴۰ دقیقه از وقت یک سوپر کامپیوتر

کی که یکی از بزرگترین کامپیوترهای جهانه و در ژاپن زندگی می کنه پرفرمنسی برابر ۸.۱۶۲ پتافلاپس داره (با تشکر از ۸۲۹۴۴ پروسسورش) می تونه ۱۰۱۶ میلیارد اپریشن در ثانیه اجرا کنه ولی اصولا توان رقابت با مغز شما که داره به اینو گوش می ده رو نداره. این کامپیوتر اگر بخواد یک ثانیه از مغز شما رو شبیه سازی کنه ، نیاز به ۴۰ دقیقه داره. این شبیه سازی تلاش برای تکرار ۱.۷۳ میلیارد رابطه عصبی بین ۱۰.۴ تریلیون سیناپس رو در حالی تکرار کرد که هر کدوم از سیناپس ها ۲۴ بایت حافظه داشتن. این دانشمندها معتقدن ما احتمالا در ۱۰ سال خواهیم تونست کل مغز رو شبیه سازی کنیم و توضیحات خودم.

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

تبریک به بیل گیتس به خاطر ظاهر شدن در نقش سانتا در ردیت. توضثیح سکرت سانتا. تبریک به هر کسی که بیت کوین خریده چون بعد از اینکه زینگا گفت بیت کوین قبول می کنه قیمتش دوباره به بالای هزار دلار رسید. شرمندگی قوی برای کسی که بهترین وبلاگنویس های ایران یعنی بچه های نارنجی رو بیشتر از چهل روزه دستگیر کرده و بدون دسترسی به وکیل و حقوقشون بازجویی می کنه. تبریک به حکومت انگلیس که بالاخره به این نتیجه رسید که در سطح سلطنتی از ریاضی دان و نابغه کامپیوتر و کد شکن بزرگ آلن تورینگ به خاطر فشارهایی که به خاطر گی بودن بهش آورد معذرت خواهی کنه. تبریکی هم به شهر دیترویت که خونه هایی رو توش خریدن و به رایگان به نویسنده هایی می دن که به دیترویت بیان برای نوشتن، هدف این پروژه کشیدن نویسنده ها به یک شهره برای بالا بردن سطح فرهنگی اون شهر،

نامه ها

محمد:

سلام جادی
امروز یه اتفاق جالب واسم افتاد گفتم بگم شاید مفید باشه
من 2-3 سال پیش عضو سایت مرجع متخصصین ایران شدم و پسوردم رو فراموش کردم اما از 2-3 ماه پیش این سایت شروع کرد به ارسال خبرنامه که خیلی هم رو مخ بود و منم ترجیح میدم عدم اشتراک رو بزنم تا اسپم کردن ایمیل.
عدم اشتراک را که میزدم ازم ایمیل میخواست منم هرچی ایمیل رو میزدم میزد معتبر نمیباشد منم تقریبا هر 3 روز یه ایمیل میزدم که من این مشکل رو دارم فقط اشتراک ایمیل من رو حذف کنید که هیچ کس جواب نمیداد و سر همین قضیه با نرم افزارهای پیگیری ایمیل آشنا شدم که از این بابت ممنونم ازشون :دی
بعد از 1 ماه گفتم بذار به شماره پشتیبانی زنگ بزنم ببینم جواب میده؟
باورم نمیشد کسی برداره.
یه خانومی برداشت مشکل رو گفتم و گفت شماره پروفایل رو بده منم از تو ایمیل خوندم و اولش گفت سرور قطعه مثل همه جا تو مملکت ما و دوباره بعد از 20 دقیقه زنگ زدم گفت خب مشکل ایمیل شما اینه که . داشته و این . افتاده ایمیل رو بدون . باید بزنید.
گفتم یعنی چی افتاده؟
گفت سایت خودش . و _ رو حذف میکنه :|
جالب اینجاست که یوزرنیم هم همون ایمیل هست.
بعدش گفت واسه پسورد هم یاداشت میکنید؟
و شروع کرد خوندن پسورد :|
گفتم سیستم امنیتی سایت شما چجوریه که پسورد رو میبینید؟
گفت ببخشیدا ما بریم تو پروفایل کسی همه چیزش رو میبینیم.
گفتم خب نباید ببینید و فقط باید بتونید پس رو ریست کنید و اگه سایت حک شه یا حتی کسی تو ادمین ها مشکل دار باشه و پس من با ایمیل من یکی باشه چی میشه؟
گفت حالا دیگه :|
تنها نکته امنیتی ای که رعایت کرد این بود که پس رو نصفه خوند و گفت یادت نیومد؟ که اگه گفته بودم نه تا تهش رو میخوند :دی
خلاصه کار من رو راحت کردن دیگه زحمت پس ریست رو نکشیدم :دی

بخش آخر

مقاله کوتاهی رو براتون ترجمه کردم از بیزنس اینسایدر در مورد اینکه چطوری اتوماتیکس (شرکت پشت وردپرس) تونست به یک استارتاپ یک میلیارد دلاری تبدیل بشه.. بدون ایمیل و بدون کارمندان دفتری.

ما در مورد فرهنگ های کاری متنوعی شنیدیم ولی تقریبا هیچ کدوم به باحالی اتوماتیکس نیست. شرکتی که پشت پلتفرم وبلاگنویسی وردپرس است. اتوماتیکس اونقدر عجیبه که امسال کتابی در موردش چاپ شده تحت عنوان «یکسال بدون شلوار» . کتاب رو اسکات برکان نوشته – کارمند سابق مایکروسافت که روی اینکه چطور اتوماتیکس به یک کمپانی ۱۹۰ کارمنده یک میلیارد دلاری تبدیل شده تحقیق کرده.

با اینکه اتوماتیکس دفتر قشنگی توی سان فرانسیسکو داره، هیچ وقت موقع استخدام در مورد جا با کسی حرف نمی زنه. کارمندهاش در ۱۴۱ شهر ۲۸ کشور پراکنده هستن و همین که استخدام بشن ۲۰۰۰ دلار برای تزیین اتاقی که می خوان توش کار کنن بهشون تعلق می گیره (علاوه بر یک مک جدید و ابزار تکنولوژیک دیگه). این شرکت همچنین هزینه عظیمی رو برای سفرها کنار گذاشته. هر تیم می تونه هر جا که بخواد همدیگه رو ملاقات کنه. مثلا برای یک هفته هک در توکیو، آتن، کاووآ، سانفرانسیسکو یا سیدنی. برکان توی کتابش از اولین میتینگ تیمی اش می نویسه. در آتن:

کی ممکنه سوار هواپیما بشه که هم هم‌کارهاش رو توی آتن ملاقات کنه؟… این هیچ وقت برام قابل هضم نشد اما تاثیرش رو کاملا درک کردم: ما همه پر انرژی بودیم، احساس مثبت داشتیم و آماده بودیم این سفر به یک جای فوق العاده رو هر طور که می شه جبران کنیم.

کارهای روزانه این شرکت به جای ایمیل و اتاق های کنفرانس، توی چت روم‌ها، هنگ آوت گوگل و سیستم وبلاگنویسی خودش انجام می شه. ما از مدیر عامل خواسته ایم تا به بعضی سوال ها ما جواب بده.

* چه زمانی متوجه شدین که بهتره ایمیل رو کنار بذارین، به اتاق کنفرانس نرین و از کارمندها نخواین که به دفتر بیان؟

ما توی اتوماتیکس از همون روز اول می دونستیم که همه لازم نیست یک جا باشن تا بتونن با هم کار کنن. اولین چهار اتوماتیکسی توی چهار شهر مختلف بودن. ما برای مدت های طولانی با هم روی کد باز وردپرس کار کرده بودیم – پروژه درست مثل پروژه های آزاد دیگه که هر کس می تونه توش مشارکت کنه.

جریان ایمیل چند سال بعد شروع شد. سال ۲۰۰۹ بود و چهار سال بود که کمپیانی شروع شده بود و کشف کردیم که داریم خیلی از ایمیل استفاده می کنیم. خیلی بیشتر از وبلاگی که محصولمون بود و این شد که تصمیم گرفتیم تا برگردیم به وبلاگ ولی اینبار وبلاگ رو روی سرش بذاریم.. یعنی سیستمی درست کنیم تحت عنوان پی۲ (که چیزی است بین تابلمر و یامر و کامنت).

* شرکتی که کوچیکه با موفقیت با شایسته سالاری شروع می کنه چون همه همدیگه رو می شناسن ولی وقتی شرکت بزرگتر می شه چطوری با شایسته سالاری ادامه می دین بدون اینکه همدیگه رو بشناسین؟

برای شایسته سالاری لازم نیست همدیگه رو بشناسیم. درک اینکه کاری کیفیت داره یا نه هیچ نیازی به شناختن نداریم. ایده شایسته سالاری بسته به اینه که هر کس چه کاری می کنه و چه چیزی تحویل می ده نه اینکه کی هست. همچنین ما چند بار در سال دیدارهای داخل تیمی رو داریم و این کمک می کنه به شناختن آدم ها از نزدیک.

* آیا توی شرکت شما تعریفی متفاوت از دیگر شرکت در مورد «موفقیت» و «شکست» دارین؟ پیروز شدن یعنی چی؟ اگر شکست بخورین وضع چطوریه؟

ما سعی می کنیم به سمت موفقیت یا شکست هدفگذاری نکنیم بلکه سراغ Speed of iteratoin بریم (سرعت تکرار؟) و به نظرمون این چیزی است که باید موفقیت ما در طولانی مدت خواهد شد. از اونجایی که ما سریع حرکت می کنیم، شکست برامون فقط فرصتی است برای یادگرفتن یک چیز جدید و فقط در صورتی واقعا شکست خوردیم که یک کاری خیلی زیاد طول بکشه. [ توضیحات خودم در مورد تکامل و آزادی نرم افزار ]

* بزرگترین درسی که مدیر های دیگه باید از فرهنگ شرکت شما یاد بگیرن و استفاده کنن چیه؟ حتی مدیرهایی که توی شرکت های مرسوم از ایمیل و میتینگ استفاده می کنن؟

کار سختیه که یک چیز رو نام ببرم ولی فکر می کنم مستقل از ابزاری که برای ارتباط استفاده می کنین، باید این رو بدونین که اگر به آدم‌ها استقلال بدین که کار بامعنایی انجام بدن و شرایط رو طوری فراهم کنید که حرکت سریع ممکن باشه، چیزهای فوق العاده ای پدیدار خواهد شد.

موسیقی

به پیشنهاد علیرضا: البته موزیک آخر رو هم یه پیشنهاد دارم: Survival از Eminem اما با توجه به نامه اخیر یغما گلرویی با شرف به روحانی که توش نوشته «در آن وزارت‌خانه، تا به حال نه کسی پاسخ‌گو بوده و نه در کل جوابِ دقیقی داده می‌شده که برای مثال فلان کتاب قابل چاپ هست، یا نیست و یا این جمله و این سطر و این پاراگرافش باید حذف شود. هر روز مراجعین را به هفته‌ی دیگر حواله می‌دهند و آن روز موعودِ پاسخ‌گویی معلوم نیست کی از راه خواهد رسید. چنان که بعضی از کتاب‌ها به سلامتی دارند تولدِ هشت ساله‌گی خود را نزدِ بررسان وزارت ارشاد جشن می‌گیرند و با اینکه اغلب زیر پانصد صفحه هستند، هنوز موفق به بررسی و اعلام موارد سانسورشان نشده‌اند. می‌نویسم «سانسور» و این خطا نیست و اگر به زعم شما باشد هم، خطای سهوی نیست و عمدی‌ست چراکه معتقدم آن چه از دیرباز در آن وزارت‌خانه اتفاق افتاده و می‌افتد سانسور است، حتا اگر خوش داشته باشند با عبارت خوش‌آهنگ‌تر «ممیزی» صدایش بزنند نیز توفیری در ماهیتِ آن نمی‌کند. شعر و هنر این سرزمین همیشه سایه‌ی سانسور را بر سر خود داشته، از دوران «رودکی» تا امروز. وقتی در دهه دوم همین قرن «صادق هدایت» یگانه، نوزادش «بوف کور» را مانندِ گربه‌ای به دندان ‌گرفت به غربت زد و در بمبئی منتشرش کرد، با سانسوری دست به گریبان بود که سایه‌اش تا امروز بر سر ادبیات ما مانده است. همیشه زیر این سایه آفرینشگری کرده و سعی در گول زدن و تاراندنش داشته‌ایم چراکه موظف به روشنگری بوده‌ و هستیم. همان‌طور که ارشاد خود را موظف به اجرای سانسور می‌داند، هنرمند هم موظف به مخالفت با سانسور است. هنرمند راستین هرگز عادت نکرده‌ به گردش این چرخ کج‌مدار و خاموشی گزیدن به دیاری که در آن حتا اگر از آلوده‌گی هوا انتقاد کنی هم هزار و یک انگ و برچسب می‌خوری و به «سیاه‌نمایی» متهم می‌شوی. بر سر عهد خود مانده‌ایم و بهایش را هم داده‌ایم و می‌دهیم. » این شعرش رو براتون می خونم:

شعر و صدای یغما گلرویی

صد و پنجاه پله زیرِ زمین،
صندلی، میز، بازجو، دوربین…
کاش می‌شد عقب عقب کلِ
زندگیمو برم به سمتِ جنین!

جُرم‌هایی به قُطرِ پرونده،
شُرکایی به اسمِ «خواننده»،
ارتباطِ شقیقه و گردو،
ارتباطِ «بی.بی.سی» و بنده!

اتهامم بزرگ و سنگین است،
کشورم یک ایالتِ «چین» است،
در دیارِ گل و گلوله و گاو،
آخرِ راهِ شاعری این است.

پیش پایم دوراهه‌ی نفرین،
تلخِ‌تر از کمدیِ «چاپلین»،
یک طرف ختم می‌شود به جنون،
یک طرف ختم می‌شود به «اوین»…

اشتراکِ میانِ تیغ و زبان،
فرق ناچیز خانه و زندان،
اعترافم هنوز یک جمله‌ست:
«من فقط شاعرم! جناب سروان!»

جمعه‌ها: آرزوی سیندی کرافورد

allieHaze

رسانه‌ها توهمی از بدن و قیافه پرفکت درست میکنن و آدم‌ها فکر می کنن باید یک عمر دنبال رسیدن به اون بدون. تصویر بالا الی هایز است؛ پورن استار؛ قبل و بعد از آرایش. یا مثلا به این تصویر که شبیه تصاویر روی جلد وگ است نگاه کنین:

after

و تعجب کنین که تصویر اصلی این بوده:

before

این شکل از ادیت دائمی شکل انسان در رسانه‌ها باعث شده آدم ها تصوری غیرواقعی از بدن داشته باشن و در نتیجه همیشه با یک «نارضایتی از بدن» زندگی کنن و هیچ وقت با خودشون راحت نباشن. نکته اینه که تبلیغ‌ها و فیلم‌ها و کلا رسانه چیزی بیشتر از کالاها رو می‌فروشن.

تبلیغ‌ها به ما تصویر جهان رو عرضه می کنن. تصویری غیرواقعی از بدن و غیر واقعی از احساسات. مثلا تبلیغ‌ها در مورد زن‌ها (و اخیرا مردها) می گن که انسان باید بدون هیچ چروک و با رنگ پوست خاص و اندازه سینه مشخص و میزان چربی تعریف شده باشه تا حق داشته باشه احساس خوشبختی کنه. این شرایط خاص هیچ وقت در یک انسان جمع نمی شه – اونهم در طول زندگی و نتیجه اینه که سیندی کرافورد (سوپر مدل) با اشاره به تصاویر شدیدا تغییر کرده‌اش توی رسانه‌ها و تفاوت خود واقعی‌اش با این تصاویر گفته «من آرزوم اینه که شبیه سیندی کرافود بودم».

اگر دوست دارین فیلم کامل فتوشاپ بالا رو در ویدئوی تکامل بدن – مدل قبل و بعد ببینین:

و اگر علاقمند بودین از قانونگذارها بخواین که مجلات و رسانه‌ها رو مجبور کنن در صورت انجام چنین تغییراتی در عکس‌ها قانونا موظف باشن این نکته رو اعلام کنن که عکس شدیدا تغییر کرده و در نهایت اگر چهار دقیقه وقت و اینترنت آزاد دارین یا خودتون رو تو اینترنت سانسور شده آزاد کردین، ویدئوی مرتبطی رو از اینجا ببینین و همیشه یادتون باشه که انسان بالغ واقعی چیزی بسیار جذابتره از یک فرد در حال دست و پا زدن برای رسیدن به یک توهم.

خانم جام جهانی و داستان تکراری آدم‌های بیمار محصول جامعه بیمار

ariyayi

این اسکرین شات و بارها و بارها رفتارهای مشابه‌اش منو یاد هموطنان گرامی می ندازه و رفتارهای چند سال پیششون که زنگ می زدن به کانال‌های ماهواره‌ای و به مجری‌های زن حرف‌های رکیک می‌زدن. حرجی هم نیست. قشنگی موضوع به اینه که ربط اینها به سانسور و سرکوب رو ببینیم. ما تنها کشوری در جهان هستیم که توش حجاب اجباریه. یکی از بزرگترین سانسور کننده‌های اینترنت هستیم و یکی از معدود کشورهایی هم هستیم که زیر عکس‌های این خانم این کامنت‌ها رو گذاشته. ربط اینها به هم بسیار ساده است: جامعه سرکوبگر آدم‌های بیمار می سازه و سرکوب گسترده جنسی، آدم‌های مریض جنسی.

عجیب‌ترین تصویر رسمی یک خانواده پادشاهی

پرتره رسمی خانواده سلطنتی دانمارک

این نقاشی عجیب، تصویر خانواده سلطنتی دانمارک است. تصویری رسمی که ۱۲۵ سال بعد از کشیده شدن تصویر خانواده سلطنتی قبلی بالاخره توسط ملکه دانمارک مارگرت دوم به نقاشی به اسم توماس کلوگ سفارش و چهار سال بعد تحویل گرفته شد. گرفتن این سفارش افتخار بزرگی برای هر نقاشی است و تحویل دادن نقاشی بالا، حرکتی که از نقاش‌های خیلی کمی بر می یاد. بخصوص اگر به این فکر کنین که چطور توی بعضی جاهای دنیا کلا بخشی از بودجه کشور گذاشته می شه تا رییس کشور به شکل رستم دستان به مردم اون کشور غالب بشه. سایت سلطنتی دانمارک این نقاشی از خانواده سلطنتی رو به شکل رسمی پذیرفته و اعلام کرده که این نقاشی «نوعی رئالیسم جادویی» است. اگر می خواین بیشتر بدونین اول به این مطلب مراجعه کنین و بعدش سرچ.