اگر سیستم عامل ها ماشین بودند

ویندوز ایکس پی


پراید. ماشن مهربون قدیمی خودمون. بی دردسر و ارزون و همه گیر. هر جا خراب بشه یکی برای تعمیرش هست و هر سی دی ای که توی کشو پیدا کنین یک برنامه روشه که روش کار می کنه. این روزها دیگه باحال حساب نمی شه ولی زمان خودش فقط با هاچ بک بودنش کلی هیجان ایجاد می کرد. خیلی ها که دارنش نمی خوان عوضش کنن چون حس می کنن رفتن سراغ یک چیز دیگه کلی سرمایه گذاری می خواد بدون اینکه کاربرد اصلی رو تغییر بده. به هرحال ماشین برای سوار شدنه و چی بهتر از یک ماشین ارزون که حالا اگر خوشگل و سریع و باحال و جالب توجه نیست، ولی در عوض همه جا مکانیکش پیدا می شه و هر بلایی سرش بیاد با صد تومن قابل تعمیره و هیچکس لازم نیست توی پنلش دنبال چیزی بگرده – راستی! اگر آینه بغلتون شکست مجبور نیستین آینه بغل بخرین، می تونین به شیشه بر محل یک آینه همون سایز سفارش بدین و با چسب بچسبونین و احساس مکانیک بودن بکنین.

ویندوز هفت


پژو دویست و هفت. ولی خب بعضی ها دوست دارن پرایدشون رو عوض کنن. با چیزی جدیدتر،‌ نسبتا خوشگلتر ولی هنوز همونقدر همه گیر که تقریبا هر کسی هر جایی بتونه با کمی هزینه و دردسر بیشتر تعمیرش کنه. این خودرو از نظر فنی تفاوت عیظمی با ایکس پی نداره ولی خب ظاهرش به اندازه کافی تغییر کرده تا کسانی که واقعا احساس می کنن از ایکس پی خسته هستن، بتونن بیان سراغ یک چیز جدیدتر. مشکل اصلی این خودرو اینه که اگر به خاطر رهایی از پراید اومدین سراغش، در عرض دو سه سال خودش به یک پراید جدید تبدیل خواهد شد.

ویندوز هشت


فضایی. این یکی رو هنوز کسی نمی دونه چیه. بعضی ها فکر می کنن پرواز خواهد کرد. بعضی ها فکر می کنن مسخره است. بعضی ها سعی می کنن سوارش بشن ببینن چطوری رانندگی می کنه ولی چون پنلش کلا فرق کرده نمی فهمن چی شده و سازنده که این رو می بینه سریع یک دگمه اضافه می کنه که با فشار دادنش ماشین مثل پژو دویست و هفت می شه و تازه می فهمین که پشت موتور هنوز وضعیت مثل سابقه و فقط چرخ ها و بدنه رو عوض کردن. راستی این ماشین هنوز ساخت پژو است.

مک


خودروی کوچک اسپرت. از پژو خسته شدین؟ فهمیدین که فرق عجیبی بین پراید و دویست و هفت و ماشین فضایی جدید نیست؟ پول زیاد هم دارین؟ چه چیزی بهتر از یک ماشین اسپورت زیبای سریع قوی سربرگردوننده برای شما؟ درسته که کمی گرونه ولی موقع خرید به قیمت نگاه نکنید و با کشیدن دست روی بدنه ماشین مطمئن بشید که این رو می خواین. بعله! مبارکه. این رو می خرین.

بعضی ها این خودرو واقعا باهاشون هماهنگه ولی تو تهران اکثرا در رسیدن به خونه کمی به کمی مشکل می خورن چون خیابون ها چند تا دست انداز دارن که این ماشی از روشون رد نمی شه. اشکالی نداره از این به بعد خیابون های دورتر بدون دست انداز رو می رین. هفته بعد هم که یک مهمونی است این ماشین اسپرت براتون شخصیت می یاره تنها اشکالی اینه که در برگشت نمی تونین دوستاتون رو سوارش کنین چون با دو نفر بیشتر سازگاری نداره. ولی خب ماشین قشنگیه… احتمالا بعد از یکسال به این نتیجه می رسین که شاید بهتر بود با همین قیمت یک پژوی آخرین مدل و یک خونه می خریدین و پنج تا سفر تفریحی هم می رفتین ولی خب به هرحال فعلا که اینو دارین و کسی هم دست دومش رو نمی خواد. البته بین خودمون بدونه! شنیدم مکانیک سر کوچه می تونه براتون توش موتور پژو نصب کنه و کمک فنرها رو هم دستکاری کنه که کف ماشین بیاد بالا. دیگه نمی تونین باهاش تند برین ولی خب عوضش می شه از همه خیابون ها باهاش رد شد. روحیه رو حفظ کنین! هنوز سرها به سمت ماشین شما می چرخه و نباید فراموش کنین که اگر ماشین مشابهی توی خیابون دیدین براش دست تکون بدین که همه روحیه شون حفظ بشه.

لینوکس


ماسل کار یا همون خودورهای عضلانی. خودرویی قوی و زیبا که برای هر کسی خوب نیست. باید علاقمند باشین به مکانیک خودرو. باید از آگاهی از مفاهیم خودرو لذت ببرین و پیشاپیش بدونین که احتمالا در صورت خرابی ماشینتون به خاطر موتور قوی اش صداهای عجیب و غریبی خواهد داد که باعث خنده همه خواهد شد. در ضمن بهترین مکانیک ها و بهترین طراح های دنیا این خودرو رو طراحی کردن اما اگر خراب بشه نمی تونین بهشون غر بزنن و باید آماده باشین کسی بهتون بگه «جدی اینجاش خرابه؟ خوشحال می شیم درست کنی به ما هم بگی چطوری درست شده». این خودرو مال کسی است که خودرو و مفاهیمش رو دوست داشته باشه هرچند که می تونین اون رو بعد از تنظیم خوب، به مادرتون هم بدین و مطمئن باشین که در طول ده سال آینده مثل روز اول کار خواهد کرد. یعنی اگر همه چیزش درست بوده درست می مونه و اگر چیزیش خراب بوده، مادرتون غیر ممکنه بتونه درستش کنه.

حرف اصلی


اینکه چیکاره هستین رو ماشینتون مشخص نمی کنه. کسی با لینوکس هکر نمی شه، با مک هنرمند نمی شه و با ویندوز مهندس یا دکتر یا نویسنده یا عکاس یا هر چیزی. برای خیلی ها شاید انتخاب ماشین یک مساله اخلاقی یا فلسفی باشه ولی برای اکثریت چیزی که مهمه خود ماشین سواری نیست بلکه مساله تعیین کننده اینه که وقتی سوار ماشینشون می شن کجا می رن.

توضیحات تکمیلی

  1. دوستان از پشت صحنه می گن اون پژو ۴۰۷ است. به حق چیزهای نشنیده و ندیده ولی ظاهرا درسته. اصلاحش کردم به ۲۰۷
  2. گفته شد که ماشین دو گانه سوز هم می شه دوال بوت
  3. داس پنج به قبل پیشنهاد شد به روروئک و داس شش به روروئک موتور دار یا اسکوتر موتوری
  4. در باز است، باز پرنده است پس در پرنده است سفسطه است. اینکه کسی مثلا از ژیان بدش بیاد و از لینوکس هم بدش بیاد دلیل نمی شه که لینوکس ژیان باشه. باید خصوصیات مشابه بیشتری نشون بدین تا بتونین ادعا کنین چیزی به چیزی شبیه است.
  5. دويست و شش يه سيستم پلاگين خور و قابل توسعه است. سيستم برقش يه چيزي داره مشابه باس که هر قطعه اي اگر با استاندارش صحبت کنه سوارش مي شه و پردازنده مرکزي مي شناسدش. تمام قطعات خودرو مثل پلاگين هستن, قابل تعويض و توسعه.
    حالا اين کجاش ويندوزه؟!

یادگرفتن از یک پرسش: خطای محدودیت میزان حافظه limits.conf

یک مزیت بزرگ لینوکس برای من اینه که توش حل مشکلات می تونن منجر به چیز یاد گرفتن و پیشرفت مهارت ها و دانش آدم بشن. چنین چیزی وقتی راه حل همیشه «دوباره نصب کن» یا «فلان برنامه رو نصب و اجرا کن ببین مشکل حل می شه یا نه» باشه، اتفاق نمی افته. مثلا به این مورد نگاه کنین:

توی فروم فدورا اکبر پرسیده:

سلام خدمت دوستان
وقتی برنامه ardour 2.8.12 را اجرا میکنم پیغام زیر ظاهر میشه البته داخل پیام توضیحاتی داده که احتیاج اطلاعات تخصصی داره:

WARNING: Your system has a limit for maximum amount of locked memory. This might cause Ardour to run out of memory before your system runs out of memory.
You can view the memory limit with ‘ulimit -l’, and it is normally controlled by /etc/security/limits.conf

خب من جواب خیلی دقیق رو نمی دونم. ایده هایی در مورد لیمیت ها، page‌کردن در لینوکس و مدیریت حافظه دارم ولی این مورد به نظر چیز جالبی می یاد و فرصتی است برای یاد گرفتن. اول دستور ulimit رو با man ulimit یاد می گیرم. گفته با سوییچ a- میشه محدودیت ها رو دید. من مال خودم رو چک می کنم:

jadi@jubung:~$ ulimit -a
core file size          (blocks, -c) 0
data seg size           (kbytes, -d) unlimited
scheduling priority             (-e) 0
file size               (blocks, -f) unlimited
pending signals                 (-i) 62804
max locked memory       (kbytes, -l) 64
max memory size         (kbytes, -m) unlimited
open files                      (-n) 1024
pipe size            (512 bytes, -p) 8
POSIX message queues     (bytes, -q) 819200
real-time priority              (-r) 0
stack size              (kbytes, -s) 8192
cpu time               (seconds, -t) unlimited
max user processes              (-u) 62804
virtual memory          (kbytes, -v) unlimited
file locks                      (-x) unlimited

و می بینم که محدودیت لاک حافظه برای من ۶۴ کیلوبایت است. این یعنی کاربر من فقط حق داره ۶۴ کیلوبایت حافظه رو لاک کنه و احتمالا مربوط به تابع mlock توی برنامه نویسی. از اینجا شروع به سرچ می کنم و با ترکیب سرچ ها و خونده ها و اطلاعات شخصی ام به نتایج جالبی می رسم.

می دونیم که برنامه ها برای اجرا به حافظه احتیاج دارن. این حافظه معمولا از طریق تعریف متغیر و اینجور چیزها اشغال می شه و این سیستم عامل است که تصمیم می گیره چقدر از این اطلاعات رو واقعا توی مموری رم نگه داره و چقدر از اون رو page کنه توی swap. بذار یک کم برگردیم عقب.

لینوس که اولین بار کرنل رو نوشت، کامپیوترش مشکل کمبود رم داشت. حتی راحت نمی تونست بعضی چیزها رو کمپایل کنه. لینوس یک ابتکار زد – که البته شناخته شده بود ولی از یک کرنل دانشجویی انتظارش نمی رفت – و اونهم این بود که هر بار کامپیوتر رم کم می آورد، بخشی از رم فعلی که در این لحظه مورد استفاده نبود رو روی دیسک می نوشت و بعدا که رم خالی می شد راحت کارهاش رو می کرد و اگر هم در آینده کسی با اون بخش page out شده رم کار داشت، دوباره می رفت از رو دیسک اونو می خوند و می آورد توی رم تحویل برنامه محتاجش می داد. این یک انقلاب بود و خیلی از کسانی که اولین بار لینوکس رو می دیدن، شیفته این قابلیت می شد که می ذاشت شما روی یک کامپیوتر ضعیف، هر کار بزرگی رو با صبر و حوصله انجام بدین. در اصل با این ایده مفهوم «رم کم آوردن» دیگه از بین رفته بود.

همین حالا هم اون پارتیشن swap که درست می کنیم دقیقا کارش همینه. حتی اگر دستور top رو بزنی در دو خط آخر هدر این رو می بینی:

top - 11:00:56 up 1 day, 23:02,  5 users,  load average: 1.06, 1.08, 1.22
Tasks: 230 total,   2 running, 227 sleeping,   0 stopped,   1 zombie
Cpu(s):  9.2%us,  6.6%sy,  0.0%ni, 84.2%id,  0.0%wa,  0.0%hi,  0.0%si,  0.0%st
Mem:   8062928k total,  7358752k used,   704176k free,   139228k buffers
Swap:  8395772k total,    59136k used,  8336636k free,  2854564k cached

که می گه کامپیوتر من هشت گیگ رم واقعی داره و اگر اون کم بیاد می تونه هشت گیگش رو هم روی دیسک بنویسه و از دیسک به عنوان رم استفاده کنه (زیاد رم دارم؟ اصلا.. رم مهمترین چیز در کامپیوتره و خیلی هم ارزونه. من ترجیح می دم به جای ای۷، آی۵ داشته باشیم ولی هشت گیگ رم رو از دست ندم).

اما ممکنه یک برنامه به هردلیلی بخواد جلوی اینکار رو بگیره و مطمئن باشه که براش فلان مقدار رم واقعی از پیش کنار گذاشته شده! تابع mlock اینکار رو می کنه. من می تونم موقع برنامه نویسی به سیستم عامل دستور بدم که «برای من یک مگ رم واقعی بذار کنار، به هیچ کس نده اونو و pageش هم نکن و بذار توی رم آماده به کار باشه». خب اینو همه برنامه ها دوست خواهند داشت از جمله برنامه ضبط صدای تو که چون داره صدای حرفه ای ضبط می کنه اصلا نباید منتظر دیسک و حافظه خالی نبودن و اینها باشه پس سعی می کنه وقتی می یاد بالا برای خودش یک حافظه اختصاصی درخواست کنه.

اما توی سیستم عامل دیدیم که گفتیم:‌

jadi@jubung:~$ ulimit -a | grep memory
max locked memory       (kbytes, -l) 64
max memory size         (kbytes, -m) unlimited
virtual memory          (kbytes, -v) unlimited

یعنی محدودیتی برای کاربر گذاشتیم که کلا همه برنامه های این کاربر روی هم نتونن بیشتر از ۶۴ کیلوبایت حافظه رو تا لحظه که می خوان توی خود رم واقعی به خودشون اختصاص بدن. این عدد خیلی کوچیکه و در اصل معنی اش اینه که «کسی نمی تونه حافظه رو برای خودش برداره، سیستم عامل است که تقسیم می کنه بر اساس تشخیص خودش». اگر کسی دوست داشته این محدودیت رو به شکل موقت عوض کنه می زنه ulimit -l 1024 یا هر عدد دیگه و اگر بخواد برای همیشه اینو تغییر بده،‌ etc/security/limits.conf/ رو ادیت می کنه.

نکته: به جای عدد اگر بزنی 0 یعنی «نامحدود»

و اینطوریه که آدم از بودن توی فروم ها چیز یاد می گیره و این جزو خوبی های لینوکسه که کشف جواب ها واقعا سواد آدم رو زیاد می کنه. چیزی که با نصب دوباره و غیره اتفاق نمی افته.

رادیو گیک شماره ۴ – اشک ماهی ها

در شماره چهارم رادیوگیک از معلمی صحبت می کنیم که به خاطر ندادن پسورد فیسبوکش از مدرسه اخراج شد، نگاهی می ندازیم به انگلستان که داره تلاش می کنه آدم ها رو بیشتر و بیشتر زیر نظر دولتش در بیاره و روشی کشف می کنیم برای بالا بردن تمرکز و دقت آدم ها در یک چشم به هم زدن و شیپور افتخارات رو – اینبار آرومتر – می زنیم به احترام برد پیت. در بخش آهنگ ها می رقصیم و می خندیم با صدای حسن – استاد ساکسیفون ایران و خیلی کارهای دیگه که اینجا نمی نویسم… خودتون از اینجا گوش بدین:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_004_ashke-maahi-haa.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

توجه: ظاهرا وی ال سی که او جی جی رو پخش می کنه اسکرین شاتی از سایت فلان رو پخش می کنه که از نظر من نه فقط خبری نیستن که شدیدا بدون شرافت هم هستن. این جریان ربطی به من نداره و انزجار خودم رو از هر چی دروغگو است ابراز می کنم (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

اخراج کمک معلم میشگیانی به خاطر پسورد فیسبوک

هفته پیش این خبر اومد که یک معلم دبستان در میشیگان به دلیل رد درخواست این مدرسه مبنی بر دادن پسورد اکانت فیسبوکش به اونها اخراج شده. خبر مثل شوک بود بخصوص که چند روز قبلش فیسبوک گفته بودن ممکنه شروع به شکایت حقوقی از کارفرماهایی بکنه از کارمندانشون پسورد فیسبوک رو می خوان تا روابط، علایق و شکل زندگی اونها رو برای استخدام بررسی کنن.

البته این مورد کمی پیچیده تر بود. ماجرا این بود که این خانم معلم پارسال عکسی در فیسبوکش گذاشته بود که توش لباس زیر یکی از همکارها دور پاش بود و زیرش نوشته بود «دارم به تو فکر می کنم» (: مدرسه هم معتقد بود که این خانم باید پسورد رو به شکل داوطلبانه بده تا اونها این عکس رو حذف کنن و ایشون هم مخالف کرده و در نهایت مدرسه ایمیل زده که بهتره اینجا کار نکنه.

می بینیم که این مورد خیلی خاص بوده ولی در کل سوخت خوبی فراهم کرده برای تصویب یک قانون در آمریکا که توش کارفرماها نتونن برای تغییر اطلاعات شخصی فیسبوک افراد به اونها درخواست پسورد بدن.

بازی لینوکس تایکون

هاهاها! هر روز شاهد کلی توزیع جدید هستیم. همین هفهت لینوکس ایرانیان و خبیر (تلفظش همینه؟) رو داشتیم. همه هم ریمیکس های اوبونتو.. خب چه کاریه؟ چهار دلار بدین این بازی رو بخرین! داستانش اینه که باید یک توزیع لینوکس جدید درست کنین (((: نرم افزار انتخاب کنین، باگ فیکس کنین، برنامه نویس استخدام کنین، کامیونیتی رو مدیریت کنین و توزیعتون مشهور کنین.

آیا صفحات نمایش رتینا وب رو عوض خواهند کرد؟

خبر نیست ولی ارزش یک نگاه رو داره. آی پد توی نسخه جدیدیش از صفحات رتینا استفاده می کنه که رزولوشن عجیبی دارن: 2048 در 1536! این بالاتر از هر لپ تاپ یا دسکتاپی است که من تا به حال باهاش کار کردم و چهار برابر پر پیکسل تر از ای پد قبلی. راه حل دیدن عادی یک صفحه روی چنین رزولوشنی چیه؟ چهار برابر کردن سایز همه چیز تا اونها مثل قبل دیده بشن. این مساله در مورد متن مشکلی درست نمی کنه ولی عکس ها رو وقتی چهار برابر می کنیم کمی مات یا محو به نظر می یان… اما اینطور نخواهد موند. اگر رتینا به دستگاه های دیگه هم برسه (مثلا لپ تاپ یا دسکتاپ) ممکنه ما با رزلوشن های عجیبی مثل ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ طرف باشیم و این یعنی عکس های توی وب باید سریعا سایز خودشون رو بزرگ و بزرگ و بزگرتر کنن تا بشه هنوز با کیفیت دیدشون. دوستان.. وب شاید در حال عوض شدن باشه. مواظب سایز عکسهایی که می گیرین باشین. البته بحث فقط مربوط به وب نیست و اگر جریان بیاد روی دسکتاپ، حتی سیستم عامل هامون هم باید خودشون رو وفق بدن و حداقل مطمئن باشن که از آیکون ها و اجزای گرافیکی وکتور استفاده می کنن که می تونن بدون از دست دادن کیفیت تصویری هر چقدر لازمه رشد کنن.

ششصد هزار مک آلوده به بدافزار

شرکت امنیتی روسی (دکتر وب) می گه که تقریبا ششصد هزار کامپیوتر مک به یک تروجان آلوده هستن. ۷۷ درصد کامپیوترهای آلوده توی کانادا و آمریکا هستن و ۲۷۴تاشون هم توی کوپرنیتوی کالیفرنیا. بد افزار که از سپتامبر ۲۰۱۱ کشف شده بود (تقریبا چهار پنج ماه قبل) خودش رو نصاب پلاگین آدابی فلش پلیر جا می زنه و نسخه جدیدترش حتی از مشکلات امنیتی جاوا در مک هم استفاده می کنه که اپل تازه روز چهارشنبه هفته قبل براش یک پچ امنیتی درست کرده.

البته می دونیم که اپل پایه های طراحی یونیکسی داره و به معنی ویندوز، دچار ویروس نمی شه. در این مورد هم شما باید شخصا پسورد روت رو به بدافزار بدین تا بتونه خودش رو نصب کنه اما اکثر آدم ها وقتی یک پنجره باز می شه که ازشون پسورد می خواد اعتماد می کنن و پسوردشون رو تایپ می کنن (:

بدافزار بعد از نصب کدهایی رو توی براوزر و برنامه هایی مثل سکایپ اینجکت می کنه و پسوردها و اطلاعات دیگر رو ذخیره می کنه. اگر مک دارین خوبه اینترنت رویک سرچ بکنین و راه های حذف بدافزار flashback رو پیدا کنین.

در اعماق

انگلیس روی ایمیل و استفاده مردم از وب نظارت می کنه

معلومه که جیغ می کشن اینکار مال حفظ امنیت مردم است و مقابله با جرم و تروریسم. شاید اونجا واقعا هم اینجوری باشه ولی به هرحال انتقادات به اینکار زیاده. البته قانون فعلا اجازه شنود رو نمی ده ولی مامورین می تونن ببینن شما با کی تماس دارین. مسوول یک کمپین مخالفت با نظارت برادر بزرگ به همه چیز در انگلیس هم گفته که اینکار اونها رو در مسیری می ندازه که کشورهای فلان و فلان توش پا گذاشتن که البته اون نام برده، ما نمی بریم (: یادمون نره که مردمی که آزادی رو فدای امنیت کنن، هیچ کدومش رو به دست نمی یارن.

در این بحث ها دعوا سر اینه که who will watch the watchmen؟ کی به پلیس نظارت می کنه؟ آیا دولت اینو استفاده می کنه برای موندن دائمی در قدرت و خارج کردن همه رقبا؟ آیا روندهای انتخابات دموکراتیک رو با این کار قلع و قمع می کنه و …

لباس و شخصیت.. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

اگر روپوش سفید یک پزشک رو بپوشین، در لحظه توانایی تمرکز و دقتتون افزایش پیدا می کنه (: ولی اگر همون روپوش رو بپوشین و بهتون بگن مال یک نقاش بوده، همون چیزی که بودین می مونین!

دانشمندها بهش می گن enclothed cognition: تاثیر لباس روی روند ادراک.

توی بخش دیگه ای از آزمایش روپوش رو فقط آویزون کردن بغل دست شما و ندادن بپوشینش و تاثیری هم روی درکتون نداشته. پرفسور آدام گالینسکی که تحقیق رو پیش برده می گه فقط در صورتی که معنی سمبلیک روپوش رو درک کنین است که پوشیدنش باعث می شه خصوصیاتی که از یک پزشک می شناسین (مثل دقت، نظم و توجه) افزایش پیدا کنن. این تحقیق زیربخشی از شاخه ای است به اسم embodied cognition که می گه ما فقط با مغز چیزها رو درک نمی کنیم بلکه ادراک ما از اطراف وابسته به وضعیت فیزیکی ما هم هست. مثال ساده تری که پروفسور می زنه، اینه که شستن دست ها یا حموم رفتم می تونه انسان ها در مورد رعایت اخلاق کمک کنه. البته در نهایت پروفسور گفته تحقیقات ما خیلی ناقصه و مثلا نمی دونیم که اگر من هر روز لباس دکتری بپوشم، مغزم هنوز تحت تاثیر اون دقیق عمل می کنه یا نه خیلی سریع جریان براش عادی می شه.

بذارین با یک خبر قشنگ تموم کنیم بخش در اعماق رو: سازمانی که سعی می کنه دولت آمریکا رو اوپن کنه: سان لایت فاوندیشن


موسسه سان لایت سازمانی است که داره به عنوان یک سازمان غیر دولتی و غیرانتفاعی (با ایران مقایسه نکنین) مفاهیم جنبش آزاد و بازمتن رو به دنیای دولت ها وارد کنه. طبق قانونی در آمریکا (و خیلی کشورهای دیگه)‌ افراد حق دارن به اطلاعاتی که دولت جمع می کنه دسترسی داشته باشن. همچنین قانونی هست که افراد می تونن برای دسترسی به یکسری اطلاعات درخواست بدن (مثلا من به عنوان یک شهورند حق دارم درخواست بدم که چقدر از پول دولت صرف فلان فعالیت شده و اینو بگیرم) و این سازمان تمام این درخواست ها و هر چیز دیگه رو که بتونه می پرسه و بعد از دسترسی بهش اونو به شکل یک دیتابیس معقول قابل استفاده برای عموم روی وب می ذاره. این سازمان همچنین سعی می کنه با ایجاد اتفاق فکری که داره ایده های شفافیت در کشورش رو پیش ببره و در بخش دیگه ای هم به آموزش خبرنگارهایی بپردازه که روی این موضوعات کار می کنن. اگر سایتش رو خواستین ببینین و از اطلاعاتش که برای همه آزاده استفاده کنین، به سانلایت فاوندیشن سر بزنین.

تبریک ها و تسلیت ها

تشکر برای بردپیت که در سال ۲۰۰۹ وقتی قرار بود عکسش رو برای روی جلد مجله W بگیرن، قرار گذاشت که مجله حق نخواهد داشت عکس رو ادیت کنه تا مخالفتش رو با ادیت های احمقانه هنرپیشه هایی که تصورات غیرواقعی از انسان ها درست می کنن رو نشون بده. اون از این ناراضی بود که مردم عکس های ادیت شده و کاملا دور از واقعیت هنرپیشه ها رو روی مجله ها می بینن و از اون تصور غیرواقعی، یک ایده آل درست می کنن و زندگیشون رو در راهش پر از غصه و ناراحتی. ممنون بردپیت که جرات داشتی خودت باشی.. با چین های صورتت و با تیپ باحالت.

و یک تبریک هم داریم به گونترگراس که بعد از مدت ها شعر گفته. شعری در نکوهش اسراییل و مطبوعات آلمان متهمش کردن به یهودی ستیزی و البته تشکر هم داریم از آلمان که توش اینقدر آزادی بیان هست که آدم ها نظری خلاف نظر حکومت رو بیان کنن.

توجه مهم: قبل از اینکه جو گیر بشین و فقط چون دو تا جمله به یکی از دشمن های شما گفته ازش تشکر و تقدیر کنین همه حرف هاش رو بخونین (: مثل شمقدری نباشین (:

هکرها

پیام یک مصاحبه با بیارنه استراستروپ رو اجرا می کنه.

بیارنه استروستروپ (Bjarne Stroustrup) خالق سی پلاس پلاس و یک هکر واقعی است. فقط به این فکر کنین که یک نفر روی کارت ویزیتش می نویسه «فلانی – نویسنده سی پلاس پلاس» (((: این هکر در یک ویدئوی بسیار کوتاه به سه سوال که در مورد شیوه کارش ازش پرسیده می شه جواب داده.. باهاتون به اشتراکش می ذاریم:

سوال: ابزار کارتون چه شکلیه؟

من با یک کامپیوتر لپ تاپ کوچیک سفر می کنم. کوچکترین کامپیوتری که پیدا کردم. صفحه تقریبا دوازده اینچی ولی با سرعت معقول پروسسور. به دفترم که برسم می ذارمش روی داک و دو تا اسکرین دارم و با شبکه وصل می شم به هر چیزی که بخوام. ترجیح می دم این ماشین تا جایی که می شه کوچیک باشه و سبک. البته بزرگ باشه و سبک بهتره ولی خب پیدا نکردم. البته خیلی بزرگ هم خوب نیست چون مثلا توی هواپیما باید امکانش باشه که توی صندلی ام بازش کنم. اینکار رو با یکی ا زاون لپ تاپ های مخصوص بدنسازی نمی شه کرد. یک ماشین معقول و کوچیک و سبک که بشه حملش کرد و هر وقت لازم شد وصلش کرد به یک سبستم شبکه با منابع بیشتر. لپ تاپ من ویندوزه! اینو همیشه می پرسن و براشون عجیبه که چرا رو لینوکس نیستم. خب لینوکس من روی کامپیوتر رومیزی ام است و بایونیکس سنتی ارتباط داره و هر روز ازش استفاده می کنم. ولی خب کامپیوتری که هر روز حمل می کنم به اطراف ویندوز داره.

ترجیح می دین صبح کار کنین یا شب؟
کار واقعی و فکر واقعی اوایل صبح اتفاق می افته. عصرها واقعا کار خلاق دیگه نمی کنم. من چندان شب زنده دار نیستم.

موقع کد نوشتن به موزیک هم گوش می دین؟
معمولا بله. من ترکیبی از چیزهای مختلف رو روی کامپیوتر دارم که هدفون رو بهش میزنم و گوش می دم. همه چیز توش هست. کلاسیک و کمی راک و کمی کانتری. واقعا جالبه که با یک چیزهایی می تونم کار کنم و با یک چیزهایی نه. موزیک هایی هستن که توجه رو جلب می کنن و شما شروع می کنین به گوش کردن به موسیقی و نه کد و این خوب نیست. و موزیکی هم هست که اصلا نمی شنوینش و این هم کمکی نمی کنه پس من باید چیزی رو پیدا کنم که واقعا کمک کنه ولی به هرحال از موسیقی موقع کار خوشم می یاد.

آهنگ

به یاد همه شب های خوب و پر از خنده، می ریم سراغ یکی از بهترین آهنگ سازهامون با کلی آهنگ دلنشین که سال ها است برای گذران زندگی، خودش هم می خونه… شاد می شیم با مفهوم اشک ریختن ماهی ها در برکه و خاطره شادی هامون با این آهنگ با حسن شماعی زاده (:

اخبار دنیای آزاد – رادیو ۲۴ وبلاگینا

مثل هر هفته اخبار دنیای آزاد رو در پنج دقیقه آخر رادیو ۲۴ می گم

[audio:http://weblogina.com/files/radio24/radio24-4-April-2012.mp3]

مایکروسافت در بین بیست کانتریبیوتر سورس کرنل

موسسه لینوکس گزارش سالانه نرم افزار کرنل رو منتشر کرده و جالب است که امسال شرکت مایکروسافت یکی از بیست شرکت اصلی پشتیبان توسعه لینوکس بوده. تا نسخه ۲.۶.۳۶، مایکروسافت رتبه هفدهم در اهدا کد به کرنل را داشته و از این نظر تقریبا یک درصد تغییرات را انجام داده. شرکت‌های ردهت ، اینتل و ناول در بالای فهرست بوده اند و سامسونگ و تگزاس اینسترومنتز سریعا در حال رشد هستند.

جواب محکم ردهت به اوبونتو از نظر تعداد سرورها

دو هفته ای می شود که شاتلورث، سرمایه گذار شرکت کنونیکال که لینوکس اوبونتو را عرضه می کند در وبلاگش نوشته این لینوکس، در دنیای سرورهای وب ردهت را پشت سر گذاشته است. شاید این حرف درست باشد – در صورتی که دبیان و سنت او اس که با اختلاف در بالای این فهرست هستند را به حساب نیاوریم اما جواب اصلی ردهت این هفته منتشر شد: یک بیلیون دلار درآمد سالانه. شاید تعداد نصب های اوبونتو از ردهت جلو زده باشد اما هنوز در جایی که پول جریان دارد، اسم ردهت می درخشد که درآمدی تقریبا بیست برابر کنونیکال دارد.

بازی! لینوکس تایکون.

اینبار یک بازی پولی رو برایتان معرفی می کنم. می دانم که احتمالا کسی چهار دلار را نخواهد داد و آن را نخواهد خرید ولی کماکان ارزش معرفی دارد! اگر از بازی های تیراندازی و استراتژی جنگی و فکری خسته شده‌اید، باید تایکون را تست کنید. در این بازی شما یک توزیع لینوکس می سازید و سعی می کنید آن را مشهور کنید! هاها… واقعا! در این شبیه ساز ساخت توزیع باید بسته‌ها را انتخاب کنید، باگ‌ها را فیکس کنید، با داوطلب‌ها تعامل داشته باشید و به کارمندها پول بدهید و کم کم توزیع لینوکس خودتان را مشهور کنید! ایده فوق العاده ای است و شاید مفید برای ظاهر شدن هر روزه توزیع هایی که خودشان هم مطمئن نیستند برای چه کاری ساخته شده اند (:

لینوکس روی میکروپروسسور هشت بیتی

یک هکر روسی موفق شده است اوبونتوی ۹.۰۴ را روی یک پروسسور هشت بیتی بوت کند. احتمالا بارها در مورد حداقل سیستم مورد نیاز یک سیستم عامل حرف زده اید ولی از حالا حق دارید در مقابل سوال «حداقل سیستم مورد نیاز اوبونتو چیست» جواب بدهید یک میکروپروسسور هشت بیتی، یک رم سی پین مناسب کامپیوترهای ۲۸۶ و یک کارت اس دی یک گیگ! مشخصا پورت کردن اوبونتو به این سیستم زمان زیادی می خواهد و همینطور بوت کردن آن (رسیدن به شل تقریبا دو ساعت وقت می گیرد و لود شدن کامل اوبونتو در محیط متنی تقریبا شش ساعت) اما چرا؟ هر هکر خوبی جواب این را بلد است: چون می توانم! (:

رادیو گیک شماره ۳ – غول بازار مکاره

رادیو غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره.. رادیو گیک. این هفته با امنیت، دزدهای دریایی. مصاحبه با یک هکر ایرانی و …شراب قرمزی که آهن رو به زانو در می یاره

شماره سوم رادیو گیک (بیست و پنج مگ و سی و نه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_003_ghoole_bazare_makkare.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

خبر بانمک هفته برای رادیو گیک اینه که خانم ویدا اسلامیه مترجم کتاب Pendragon/پندراگون، تاجر مرگ که به چاپ سوم هم رسیده با کتابسرای تندیس در جاییش که دختره می خواد به پسره بگه دوستش داره ولی می ترسه که مثل یک گیک قدیمی نتونه از احساساتش به خوبی صحبت کنه زیر نویس زده و گفت که که گیک «غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره»! و بازم ماییم که باید داد بکشیم که مترجمین عزیز! اینترنت مال شماست! یک سرچ بکنین.. اون دیکشنری های عهد عتیق رو بذارین کنار! بخصوص وقتی برای جوون ها ترجمه می کنین خیلی از اشاره ها به فرهنگ معاصری هستن که توی دیکشنری فلان چاپ سال ۱۹۱۴ نیست ((: گیک الان یعنی ما و ما غول بازار مکاره نیستیم (: حداقل یکبار فکر کنین ببینین این کلمه در این جمله معنی می ده یا نه. البته مترجمی که صادقانه زیرنویس انگلیسی می زنه و می گه اینجا رو نفهمیده بهتر از مترجمی است که راحت متن رو عوض می کنه و از این نظر از خانم ویدا ممنونیم اما یک قدم جلوتر اینه که توی اینترنت سرچ کنه. همین الان بزنین گیک و سایت نارنجی رو بخونین که قشنگ توضیح داده گیک یعنی چی.

ساید نوت: گیک ها باحالن (:

و امروز با اینکه سیزدهم فروردین و اول آوریل است اما از دروغ سیزده خبری نیست. همه خبرهای ما راست هستن، حداقل در سطحی که علم می تونه در مورد واقعیت حرف بزنه (:

اخبار

مشکل امنیتی گنوم-ترمینال، ایکس اف سی ای ترمینال و ترمیناتور

یک مشکل امنیتی طراحی توی کتاب خونه VTE که این هفته منتشر شد نشون می ده که اکثر ترمینال هامون مشکل دارم. بحث اینه که بافر سکرول بک توی دایرکتوری tmp ذخیره می شه و وقتی می گم کل بافر اسکرول بک یعنی حتی ارتباطات اس اس اچ. حالا همه که می خونن یوزرهامون هم روش. اگر جریان خیلی براتون جدیه اما، پیشنهاد فعلی استفاده از tmpfs است تا این باگ فیکس بشه.

ابررسانایی با شراب قرمز

برای اینکه بگیم ابررسانایی چه ربطی به شراب قرمز داره بذارین اول نگاهی بندازیم به مفهوم ابر رسانایی. الکتریسته چطوری حرکت می کنه؟ رسانا چیه؟ اجسام از ملکول ها تشکیل شدن و ملکول ها از هسته و الکترون هایی که دورشون می چرخن. اگر اینها بتونن حرکت کنن و فلان. ولی این حرکت بی دردسر هم نیست. ممکنه الکترون گیر کنه به الکترون های دیگه یا زیادی به یک اتم نزدیک بشه و این حرفها. ابر رسانی چیزی است که این جریان رو کاملا بی دردسر ممکن می کنه. ما اینکار رو معمولا با سرد کردن انجام می دیم. اونقدر سرد می کنیم که حرکت های داخلی جسم خیلی کم بشه و در نتیجه الکترون ها به راحتی توش حرکت کنن.

شراب قرمز از همینجا وارد جریان شد. سال قبل یکسری فیزیکدان ژاپنی اعلام کردن که با غوطه ور کردن آیرن تلوراید در شراب قرمز تونستون توش خاصیت ابررسانایی درست کنن. متاسفانه چیزی در مورد دما ندیدم ولی گفتن که بقیه مشروب ها هم تا حدی تاثیر داشتن ولی شراب قرمز از همه بهتر بوده و تحقیق های مختلف نشون داده که بهترین نتیجه از از یک شراب خاص فرانسوی تولید سال ۲۰۰۹ گرفته می شه.

چهار صندلی برای حزب دزدهای دریایی آلمان

حزب دزدهای دریایی رو زیاد از من و رادیو گیک شنیدین. حزبی رای مقابله با سرکوب آزادی های دیجیتال به بهانه دفاع از حقوق کپی رایت. چیزی شبیه به اینکه ما مخالف باشیم با اینکه به هر آدم یک جی پی اس وصل باشه تا اگر یک روز از یک مغازه دزدی شدن دولت بتونه بفهمه کی اون موقع تو مغازه بوده. حالا هم حزب خوبمون که توی اکثر کشورهای اروپایی تشکیل شده، در آلمان چهار صندلی کوچیک برنده شدن با تمرکز کمپین تبلیغاتشون روی شفافیت بیشتر دولت. این احزاب دو صندلی مهم هم در پارلمان اروپا دارن.

و اگر اهل بازی هستین برازر کوئست رو بازی کنین

که یک بازی آنلاین با تعداد بازی کننده های خیلی زیاد در یک دنیای فانتزی است که موزیلا اونو ساخته برای نمایش وب سوکت ها و اچ تی ام ال پنج و کانواس. برای گذروندن سیزده به در منی که توی دفتر گیر کردم، چیزی بهتر از این نیست.

عمیق تر

یک بازی جالب براتون دارم اینجا. عمقش توی خلاقیت و نگاه به دنیا است… بازی ای به اسم سولیداریتی سند. بازی تصویر نداره… با صدا کار می کنه و با یک نوشته شده می شه:

«شما در ساحل به هوش می یاین. هویتی ندارین. حافظه ای ندارین. چیزی ندارین. حتی بینایی هم دیگه ندارین.»

و تمام بازی فقط با یک هدفون استریوی خوب و یک ماوس قابل انجامه و البته خوندن متن های روی صفحه که به شما در مورد احساسات و لامسه و اینها حرفهایی می زنه… شما باید توی این بازی بدون بینایی و با تکیه روی صداهایی که به گوشتون می رسه توی این جزیره راهتون رو پیدا کنین. بازی جالبیه ولی خیلی سرگرم کننده نیست،‌چون نابینا بودن سرگرم کننده نیست.

گوگل و ریکپچاهای خیابونی

کپچاها رو می شناسیم. [توضیح کپچا] و اخیرا هم با پروژه ریکپچا که خیلی سایت ها ازش استفاده می کنن همه در کنار هم مشغول تایپ کردن بخشی از کتاب هایی هستیم که در این پروژه نبوغ آمیز در حال تبدیل شدن به کتاب هستن و حالا یک قدم دیگه رو هم برداشتیم و مردم گاهی در حین وارد کردن کپچا شاهد چیزهایی مثل پلاک خونه ها، اسم خیابون ها و حتی علایم راهنمایی و رانندگی هستن.

حدس زده می شه این تصاویر از گوگل استریت ویوو برداشته شده باشن و احتمالا گوگل داره از طریق این کپچاها، اطلاعات توی تصاویر رو به آدم ها می ده تا بخونن و به متن تبدیلش کنن تا به چیزهایی که می خوان برسن. نمی دونم بیگاری برای گوگل است یا یک ایده ناب. من با دیدن چنین چیزی احساس یک موش آزمایشگاهی بهم دست خواهد داد که اهرمی رو فشار می ده برای رسیدن به نتیجه. اهرمی که باعث می شه گوگل پول در بیاره… البته بخش سخت تر برای صاحبین سایت است. قبلا من با داشتن ریکپچا به تایپ شدن میراث بشری کمک می کردم ولی الان آیا من دوست دارم توی سایتم کاربرها برای مثلا کامنت گذاشتن توی وبلاگ من، نقشه های گوگل استریت ویوو رو غنی تر کنن؟

مایکروسافت و سکایپ در مورد در عقبی به توافق رسیدن

اسم قشنگش هست «شنود قانونی» و کاربردش اینه که بنا به پتنتی که مایکروسافت در ۲۰۰۹ ثبت کرده بود ، ماموران دولتی آژانس های آمریکا بتونن اگر مجوز گرفته بودن – بدون آگاهی شما – مکالمات سکایپی شما رو زیر نظر بگیرن.

بله! ماکروسافت یک شرکت تجاری است و احتمالا از طرف دولت مجبور به اینکار شده ولی سه تا بحث هست. اولی اینکه همه حق دارن اینو بدونن پس شما باید این خبر رو بیشتر ببینین. دو اینکه سکایپ در حال حاضر مدعی حدود دویست میلیون کاربر است و بخش بزرگی از این جمعیت شهروند آمریکا نیستن در حالی که حالا این سوراخ عقبی برای اونها هم باز شده و در نهایت اینکه وقتی این در پشتی هست، ما دیگه باید به چی اعتماد کنیم؟ نرم افزارهایی که مدعی می شن هیچ رخنه امنیتی ندارن توسط هکرها هک می شن حالا فقط تصور کنین که یک هکر روش داخل شدن از این در پشتی رو کشف کنه. لازم به تذکر نیست که همین الان احتمالا چند صد نفر در دولت آمریکا دارن ازش استفاده می کنن و لو رفتنش اصلا چیز عجیبی نیست.dro

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به چینی ها که بخشی از سانسور یوتوب رو برداشتن و بعضی از بخش های یوتوب برای مردم چین قابل دیدن شده.

و تبریک می گیم به جوردن مشنر برنامه نویس اصلی بازی پرینس آو پرشیای قدیمی خودمون که بیست و سه سال قبل به شکل مشکوکی سورس این بازی رو گم کرد و حالا بعد از بیست و سال اونو توی یک جعبه مقوایی توی انباری پدرش پیدا کرده و داره سعی می کنه کسی رو پیدا کنه که کامپیوترش فلاپی درایو داشته باشه

و تبریک آخرمون برای نروژی ها. نه فقط برای اینکه وزیر توسعه بین المللی دارن و نه فقط برای اینکه در سال ۱۹۸۹ مسابقات ملی بازی های کامپیوتری برگزار می کردن بلکه برای اینکه هیکی هولماس که حالا وزیر توسعه بین المللی این کشور، قهرمان بازی های D&D سال ۱۹۸۹ کشور هم بوده و می گه که بازی کامپیوتری چیزیه که می تونه به آدم ها موقعیت هایی که ندیدن رو نشون بده و پروژه‌هایی هم داره برای اینکار.

آرش بدیع زاده در کامنت ها می گه:

من یه سوال داشتم! این بابا وزیر نروژ قهرمان D&D بوده. من خودم تا حالا D&D بازی نکردم ولی تا جایی که می‌دونم (http://en.wikipedia.org/wiki/D%26D) یه بازیه شامل یه برد (مثل مونوپلی) یه سری کتاب سناریو و یه مشت تاس عجیب غریب! سبک بازی هم RPG‌ه ولی بازی کامپیوتری نیست! در واقع یه جورایی پدرجد World of Warcraft و ایناس.

اون LARP هم باز تاجایی که می‌دونم بازیای این مدلی رو می‌گن! (مثل مافیای خودمون اگه بازی کرده باشی) :)

هکرها

زنگ اشتباه به احسان دیگه و اینکه این هکرها چقدر همه ماخوذ به حیا هستن!

آهنگ

و برای آهنگ می ریم سراغ دمین رایس با آهنگ فیلم کلوزر، The blowers dauther برای اونجاش که می گه « I can not take my eyes off you » برای هر کسی که این حس رو تجربه کرده و زندگی اش با معنا است و هر کس که منتظر تجربه اش است تا بعد از نتونستن نگاه نکردن، برسه به این بیت که I can not take my mind off you.

عاشق باشین… با دمین رایس.

پی.نوشت. اینم برای حامد سپهر که ببینه چرا کیفیت صدا بده (: یک میکروفون ده ساله شکسته با کش بسته شده به یک بطری فعلا استودیوی ماست (: ولی مشکلی نیست. پول ها رو تنظیم کرده، یک میکروفون قابل قبول می خرم (: نه اینکه پول نداشته باشم ولی توی سفر هستم و مثل یک ایرانی قهرمان مجبور به خرج از پول نقدی که در خروج از کشور محدودیت داره و بدون کارت اعتباری و غیره (:


آرس اس اس رادیو گیک

بازیابی محیط گرافیکی لینوکس یا به طور خاص تر یونیتی اوبونتو

سوال در ایمیل:

تو ابونتو 11.10 وقتی میخوام لاگین کنم وارد محیط گنوم نمیشه، و چون محیط دیگه ای هم نصب نیست کلا حتی نمیشه محیط رو تغییر داد.
یعنی به این شکل هست که وقتی یوزر و پسورد صحیح رو میزنم، لاگین میشه و میخواد صفحه لود بشه، اما زود ازش خارج میشه.

چند تا پروژه مهم و بزرگ متاستفانه روو دسکتاپم هست. * میدونم مسخره هست که پروژه بزرگ رو بزنی رو دسکتاپ ولی این ماجراش فرق میکنه.

جواب ها چند مرحله هستن:

۱) پرسیدن سوال به شکل شخصی کار خوبی نیست. سوال ها باید در جمع پرسیده بشن. هم برای احترام به وقت و انرژی بقیه و هم برای گرفتن جواب کاملتر و هم برای ماندگار شدن جواب ها برای نفرات بعد و چیز یاد گرفتن بقیه (: اما همونطور که من همیشه فقط کاری که خوبه رو نمی کنم ، قبول هم می کنم که بقیه در شرایطی احساس کنن که بهتره یک کاری که می دونن خوب نیست رو بکنن. ما کی قول دادیم هر لحظه بر اساس اصول اخلاقی تصمیم بگیریم؟ (:

۲) ذخیره اطلاعات در دسکتاپ کار بدی نیست. دسکتاپ هم یک فولدر است دیگه (: توی ویندوز گاهی می گفتیم بده چون دسکتاپ ویژگی‌های کمی متفاوت از یک فولدر کاملا عادی داشت ولی توی لینوکس HOME هر آدم یک دایرکتوری است که دایرکتوری های توش فرق خاصی با هم ندارن. من هم اکثرا پروژه های در حال کارم روی دسکتاپم هستن.

۳) حواست باشه که تو اولین نفر در تاریخ نیستی که این کار رو کردی. حتما قبلا یکی دیگه کرده، به شکل خوبی توی یک فروم پرسیده و جواب گرفته و اون جواب برای تو هم کار می کنه. اگر هم واقعا کاری کردی که اولین نفر در تاریخی خیلی خیلی بهتره که خیلی جدی بگیریش، عمومی بنویسی و جوابی که بهش رسیدی رو هم اضافه کنی به نوشته ات تا بقیه بتونن توی جای پایی که ساختی راه برن. گنو/لینوکس یک جامعه زیباست. یک فرهنگ جمعی.

۴) راه حل! سه تا می تونه باشه: نصب یک محیط کار دیگه و لاگین کردن توی اون و راه انداختن علی الحساب کار، پاک کردن صورت مساله و شبیه کردن تنظیمات محیط گرافیکی اوبونتو به روز اول، کشف و حل مشکل.

اما چجوری

در لینوکس همه چیز فایله. تازه اونهم فایل های متنی قابل ادیت. فایل های تنظیمات عمومی معمولا توی etc/ قرار دارن و تنظیمات شخصی هر کس توی فولدر خونگی اش در دایرکتوری هایی که اسمشون با یک نقطه شروع می شه ( مثلا compiz-1. ) اگر این فایل ها رو پاک کنی (از رو اسم باید تشخیص بدی کدوم ها مفید هستن) اون برنامه ای که تنظیماتش پاک شده مثل روز اول می شه.

اما چجوری به این فایل ها دسترسی پیدا کنی؟ از طریق کامند لاین که مثل بالا زدن کاپوت ماشینه. برای اینکار کافیه Ctrl و Alt رو فشار بدی و یکی از دگمه‌های اف.فلان رو بزنی. مثلا Ctrl+Alt+F3 یک کامند لاین بهت می ده که می تونی توش لاگین کنی. یا مثلا اف۴ یا اف۶ یک کامند لاین دیگه. انگار همزمان پشت پنج شش تا کامپیوتر نشستی و بینشون سوییچ می کنی. این یکی از خصوصیات خیلی منحصر به فرد لینوکس بود از روز اول. در سیستم های مختلف زدن کنترل+آلت+اف۱ یا کنترل+آلت+اف۷ ممکنه کارهای جالبری بکنه (مثلا باز کردن اون یک یوزری که به محیط گرافیکی وصله). به هرحال همه اف ها رو امتحان کن و ببین چی می شه.

از محیط گرافیکی که وارد شدی توی خونه خودت هستی. پاک کردن دایرکتوری های تنظیمات یونیتی ممکنه کمک خوبی باشه:

cd
rm -rf .compiz-1
rm -rf .config/compiz-1/

و خب مشخصه که اگر کار خاصی کرده باشی باید اونها رو هم پاک کنی. مثلا اگر توی گنوم شل تم نصب کرده باشی باید اونم پاک کنی. اگر بالایی کار نکرده می تونی تنظیمات بیشتری رو پاک کنی:

cd 
rm -rf .gnome .gnome2 .gconf .gconfd .metacity .compiz-1 .config/compiz-1 .config/dconf

یا حتی از روش های معقول وارد بشی که البته روش من نیست:

 gconftool-2 --recursive-unset /apps/compiz-1
 unity --reset
 unity --reset-icons
 gsettings reset com.canonical.Unity.Launcher favorites

راه دیگه اینه که کامپیوتر رو به اینترنت وصل کنی (از توی همون کامند لاین که می تونه به سادگی وصل کردن کابل اترنت باشه) و یک دسکتاپ جدید نصب کنی:

sudo apt-get install lubuntu-desktop

وبعد لاگین کردن توی این دسکتاپ. در ضمن توی هون کامند لاین همه فایل های روی دسکتاپ از اینجا قابل دسترسی هستن:

cd Desktop
ls

(: دوستانی که می خوان بگن «دیدین لینوکس خراب شد» زود بگن تا من برم سراغ پست بعدی که مقایسه انواع سیستم عامل با انواع خودرو است (: از حالا بگم که ویندوز ایکس پی پرایده!

نکته آخر: همیشه قبل از کپی و پیست کردن هر دستوری توی سیستم عاملتون وقت کوتاهی بذارین و یاد بگیرین که این دستور چیکار می کنه (: اینجوری هم لینوکس یاد می گیرین هم کنترل کامپیوتر و زندگی تون رو نمی دین دست یک آدم ناشناس توی اینترنت که ممکنه هر جور مریضی ای داشته باشه (:

رادیو گیک شماره ۲ – از فضا و فراسوی فضا

آماده باشین که اگر برنامه رو گوش می دین دوبار توش قراره سر پا بایستیم به احترام انسان هایی که از ما با شرف تر هستن و یکبار چشم هامون رو به زمین می دوزیم از بی حیایی توروالدز. با ما باشین…

شماره دو رادیو گیک (بیست و سه مگ و سی و سه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_002_space-and-beyond.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

توروالدز می گه «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین!»

در میلینگ لیست کرنل اریک بیدرمن پچی فرستاده بوده که توروالدز رد کرده… طرف توی ایمیل بعدی نوشته که نباید این پچ رد بشه چون قرار نیست نرم افزارها با کل سی سال قبل خودشون هم سازگار باشن و حتی اگر برنامه باعث کار نکردن بعضی نسخه های قدیمی می شه توروالدز باید نترسه و اون رو قبول کنه.

توروالدز جواب داده «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین… بحث سر سازگاری با سی سال قبل نیست. بحث اینه که پچ تو باینری های فعلی رو خراب می کنه پس این فاکینگ چرندیات رو متوقف کن. نشون دادم که پچ مشکل سازگاری داره پس دیگه مزخرف نگو.

داستا تمام! کامپتیبیلتی باینری از هر کاری که پچ تو می کنه مهمتره. اگر حرف زدن رو ادامه بدی از آدم ها خواهم خواست که کلا پچ های بعدی ات رو هم ندیده بگیرن.

جدی می گم! سازگاری باینری اونقدر مهمه که ما هیچ کاری با هر دیولوپر کرنل که این اهمیت رو درک نکنه نداریم. اگر بازم غر بزنی فقط نشون دادی که این اهمیت رو درک نمی کنی. اینکار رو نکن.

لعنت! هی سورپرایز می شم با احمق هایی که نمی فهمن باینری کامپتیبلیتی بالاترین اولویت کرنل است. تنها دلیلی که کرنل یک سیستم عامل وجود داره، خدمت کردن به یوزر اسپیسه. سازگاری باینری رو می شکنی؟ این وحشتناک ترین کار ممکنه چون نشون می ده که اصلا نفهمیدی کرنل برای چی اینجاست. ما اینجا با کرنل نوشتن خودارضایی نمی کنیم و پروژه تحقیقاتی هم نداریم. از اولش هم همین بوده. ما می خواستیم یک چیزی داشته باشیم که سیستم قابل استفاده بهمون بده و برای همین هم هست که یه میکروکرنل ناشی از مصرف مواد مخدر یا یک چیز عجیب و غریب دیگه نداریم.
جدی می گم
لینوس

کره جنوبی به دنبال کلون کردن ماموت

پارسال محققین روس اعلام کردن که یک استخون نسبتا سالم ماموت پیدا کردن و حالا یک قرارداد بستن با موسسه سوام بیوتک ریسرچ کره جنوبی برای کلون کردن یک ماموت پشمالوی واقعی از اون. داستان تقریبا شبیه کتاب جذاب ژوراسیک پارک شروع می شه. در ابتدا نوکلئوس ماموت پشمالو به تخمک یک فیلم تزریق می شه و بعد جنین در رحم یک فیل قرار می گیره. احتمالا در آینده خبرهای تکمیلی بیشتری ازش خواهیم شنید.

کاندیداتور آسانژ برای سنای استرالیا
جولیان آسانژ رهبر و موسس ویکی لیکس که کلی خبر ازش در طول امسال داشتیم یک هکر واقعی است. سال ها پیش سیستم های کامپیوتری رو هک کرد. در دو سه سال قبل کل سیستم دیپلوماتیک دنیا رو به هم ریخت و حالا با درک خوب از قوانین طبق رای دادگاه استرالیا که گفته در استرالیا مجرم نیست،‌ کاندیدای سنای استرالیا شده. آسانژ در حال حاضر طبق وثیقه از زندان آزاد شده تا انگلیس احتمالا اون رو به سوئد تحویل بده به خاطر یک پرونده شکایت جنسی ازش. خود آسانژ این اتهام رو رد می کنه و چنین جدیتی در پیگیری یک شکایت ساده جنسی (عدم استفاده از کاندوم در رابطه‌ بدون توجه به خواست زن برای استفاده از کاندوم) رو مرتبط می دونه با اینکه سال قبل حجم عظیمی از ارتباطات دیپلماتیک آمریکا رو روی سایتش افشا کرده.

دوران پی سی ها به انتها رسیده

این رو من نمی گم. ری اوزی می گه که جانشین بیل گیتس در مایکروسافت شده در سمت آینده نگر شرکت. اون می گه که دوران پی سی ها به پایان رسیده و حتی شاید دوران بزرگترین شرکت نرم افزاری جهان یعنی همون مایکروسافت.

پی سی پایه رشد شرکت ماکروسافت بود و هنوز هم اصلی ترین منبع درآمد این شرکت آفیسی است که برای این کامپیوترها عرضه می کنه. روز چهارشنبه اوزی در یک کنفرانس گفت که «مردم می پرسن که آیا ما در دوران پست-پی سی هستیم؟ این چه بحثیه؟ معلومه که در دوران پست پی سی هستیم. این معنیش این نیست که پی سی می میره بلکه معنی اش اینه که کاربری اش عوض می شه و ما دیگه بهش نخواهیم گفت کامپیوتر شخصی بلکه اسم های دیگه ای پیدا می کنه». برنامه نویس ۵۶ ساله که شخصا برنامه لوتوس نوتز رو نوشته توسط بیل گیتس به شرکت دعوت شد تا مشکلات رو کشف کنه و راه آینده رو پیش پای مایکروسافت بذاره حرفش رو با این جمله تموم می کنه: «ویندوز هشت شاید کمک کنه تا ما پلی بزنیم به دنیای پست-پی سی اما به هرحال مردم دارن به دستگاه های قابل حمل غیر ویندوزی بیشتری رو می یارن و دوران دوران تلفن ها و پد ها است و دستگاه های همه منظوره – کامپیوترهای رومیزی – در حال کم رنگ شدن هستن».

امنیت

و اگر فکر می کنین دستگاه هاتون امن هستن چون رمزنگاری شدن لازمه این صحنه رو که هفته پیش اتفاق افتاد براتون مجسم کنم: فرض کنین توی کنفرانس RSA هستین. گری کن ورتی از کریپتوگرافی ریسرچ می یاد روی سن. یک آی پاد تاچ می ذاره روی میز . به یک آنتن تلویزیونی در سه متر اونطرفتر اشاره می کنه و بعد نشون می ده که آنتن به یک آمپلی فایر وصله و خروجی آمپلی فایر که سینگال دریافتی توسط آنتن تلویزیون رو تقویت کرده به یک کامپیوتر داده. کامپیوتر برای چند لحظه کار می کنه و بعد کلید رمزی که برنامه آی پاد تاچ اطلاعات شخصی شما رو باهاش رمزنگاری می کنه رو روی صفحه نشون می ده. داشتن این کلید یعنی یک حمله کننده می تونه اطلاعات روی آیپاد تاچ شما رو بخونه و اونها رو به زبان آدمیزاد ترجمه کنه.

اما ماجرا چیه؟ آنتن تلویزیون سیگنال هایی رو می خونه که ترانزیستورهای چیپ‌های داخل گجت «نشت» می کنن. به هرحال در یک جایی کلمه رمز داره از داخل یک چیپ رد می شد و این یعنی یک جایی صفر و یک های کلمه رمز دارن به شکل ولتاز وارد یک ترانزیستور می شن که تشعشعات خودش رو داره. اگر آنتنی رو در جای صحیح بذارین و بدونه که باید به چی نگاه کنه و خروجی رو تقویت کنین و بدین به یک نرم افزار که می تونه به شکل آماری دنبال الگوهایی که از پیش می شناسه بگرده، اصلا کار سختی نیست اگر بتونین صفر و یک های ورودی به یک چیپ رو بیرون بکشین و بعد ببینین که کجای الگو شبیه ورود و خروج کلید به ترانزیستور است. همینکار بعدا روی یک تلفن اچ تی سی اوو چهار جی نشون داده شد که از رمزنگاری RSA استفاده می کرد.

البته نترسین.. هنوز کسی توی خیابون اطلاعات شما رو نمی خونه…

اخبار رو تموم می کنیم و می ریم سراغ بخش در اعماق که نگاهی داره به چیزهایی کمی عمیق تر

در اعماق

این هفته سه تا خبر داریم. دو تا بد و یکی اونقدر زیبا که باید به افتخارشون ایستاد.

خبر اول در باره تی اس ای است (سازمان حفاظت حمل و نقل آمریکا یا چنین چیزی که مشهورترین جایی که ظاهر می شه در فرودگاه ها و ایکس ری است). این سازمان اخیرا کلی قانون مسخره تصویب کرده. مثلا همه باید از زیر اسکنرهایی رد بشن که بدن شما رو بدون لباس به کسی که پشت مانیتور نشسته نشون می ده یا قانونی که می گه طرف حق داره به جاهای حساس و خاص شما دست بزنه برای اطمینان از اینکه چیزی اونجا قایم نکردین و غیره و غیره. بحث این نیست که امنیت بده، بحث اینه که اینکارها در این چند سال هیچ امنیتی به ارمغان نیاورده و فقط باعث مسخره امنیتی ها شده. مثلا در موردی که تی اس ای اجازه نداده بود یک نفر یک ژ۳ اسباب بازی ده سانتی متری رو بیاره توی هواپیما چون خیلی شبیه اسلحه واقعی بود یا موردی که یک بچه شش ماهه رو اجازه نددن سوار بشه چون اسمش شبیه یک آدم در فهرست ممنوع الپروازها بود (بعله! ممنوع الپرواز که هم پ داره هم ال). به هرحال.. ابتکار جدید این سازمان اینه: ما می دونیم که گشتن های زیاد ما باعث شده صف ها طولانی تر بشن و سوار شدن به هواپیما در آمریکا سخت تر پس ما یک راه حل خوب به شما معرفی می کنیم: هر کس صد دلار بده خارج از صف می تونه سوار بشه!!! درست مثل قصه ایران ما است که می گن مرکز شهر هواش آلوده است پس ماشین ها نباید بیان تو و بعد می گن حالا هر کس پول بده می تونه بیاد تو.

و خبر عمیق تر دوم، درمورد CCTV است. جامعه پلیسی و همه که زیر نظر هستن. اصل خبر اینه: توی انگلستان توی پمپ بنزین ها دوربین مدار بسته نصب می شه. خب تا اینجا عجیب نیست.. حداقل برای مایی که وقتی می ریم پمپ بنزین تا حلقمون تابلو می بینیم که «اینجا شلوغ نکنید چون دوربین های پیشرفته داریم و همه رو می کشیم» اما جایی جریان دیگه برای ما هم عجیب می شه که خبر اضافه می کنه این دوربین ها به شکل خودکار پلاک ماشین ها رو می خونن و در دیتابیس چک می کنن و اگر کسی خودرو اش رو بیمه نکرده بود، پمپ بنزین براش قفل می شه و نمی تونه بنزین بزنه!!! وات د فلان! واقعا داریم می ریم سمت ۱۹۸۴؟

و البته خبر بزرگمون برای روحیه گرفتن ! این همون خبری است که قرار بود براش به پا بایستیم! بازهم از رفقامون در حزب دزدای دریایی. قبلا هم از این حزب گفته بودم. داستان این بود که با دیدن قوانین به اصطلاح حمایت از کپی رایت یک حزب تشکیل شد تا از حقوق مردم و هنرمندها در مقابل حقوق یکسری اقلیت که می خوان از دلالی هنر سودهای کلان ببرن و به خاطر لابی های قدرتمند و پول های زیاد می تونن اینکار رو بکنن حفاظت کنه. این حزب به شکلی ابتکاری اسم خودش رو گذاشت حزب دزدهای دریایی تا تاکیدی باشه روی غیرجنایی بودن کپی غیرقانونی محصولات دیجیتال. دقت کنین که می گم غیرجنایی! اینکار ممکنه غیرقانونی باشه ولی با آدمکشی و قتل و دزدی مسلحانه فرق داره.

این حزب رابطه نزدیکی داره با سایت پایرت بی که می شه لنگرگاه دزدهای دریایی و اصلی ترین سایت دانلود تورنت است و یکی از لنگرهای امن دزدهای دریایی (چند مثال بزنم)… این سایت چند وقت پیش اعلام کرد که تمام لینک های تورنتش رو تبدیل به لینک مگنت می کنه و با اینکار کل سایت رو تنها در نود مگابایت جا می ده! غیرقابل باوره. کل تورنت های جهان در نود مگ! حالا این سایت یک حرکت عجیب زده! اعلام کرده که:

ما امروز چند ساعت داون بودیم. پلیس حمله نکرده بود بلکه آخرین مرحله از تماما مگنتی کردن سایت رو انجام دادیم. مشکل همیشگی ما این بوده که ماشین های حاوی سایت رو کجا بذاریم که از یورش پلیس در آمان باشن. اینها ماشین هایی هستن که موقع درخواست یک تورنت، شما رو به مکان نامعلومی که فایل اصلی اوجاست هدایت می کنن. حالا یک چیز خارق العاده ساخته ایم..

[موزیک ورود!]

با توسعه هواپیماهای بدون سرنشین (درون های)‌ قابل کنترل با جی پی اس، چیپ های رادیویی برد دور و کامپیوترهای جدیدی مثل رزبری پای مشغول آزمایش فرستادن چند هواپیمای کوچک بی سرنشین به چند کیلومتری بالای زمین هستیم. اینگونه اگر پلیس بخواهد سرورهای ما را خاموش کند، باید از نیروی هوایی کمک بگیرد.

ما تازه کار را شروع کرده ایم و همه مشکلات حل نشده اما نمی خواهیم دیگر محدود به هاست کردن تورنت ها روی زمین باشیم. این سرورهای فضایی مدار پایین قدم اول هستند. با فرستنده های رادیویی مدرن ما می تونیم با یک نود در فاصله پنجاه کیلومتری، با سرعت صد مگ ارتباط داشته باشیم وبرای پروکسی ای که ما مشغول ساختنش هستیم، این زیاد هم هست.

زمانیش که بیاید، ما در همه کهکشان هاست خواهیم داشت و تک تک اجزای این سیستم هم برای همه قابل دانلود خواهد بود.

حرف بزرگیه ولی جا داره براش به احترام ایستاد. در ضمن این حرف یک سایت نیست. حرف حزبی است که در پارلمان سوئد و پارلمان اروپا صندلی و نماینده داره. در کامنت ها بحث زیاد است. بعضی ها اشاره می کنن به بالون هایی که کاربردشون ساده تره و بعضی ها به هواپیماهایی که می تونن با انرژی خورشیدی تا ابد پرواز کنن و بعضی ها هم به راه حل های دیگه مثل منتقل کردن سرورها به آب های بین المللی که هیچ کشوری مالکیتش رو نداره. به هرحال برای ما بعد از همه خبرهای بد، نوید بخش دنیای شادیه که توش مردم حق دسترسی به اطلاعات دارن.

هکرها

هکر این هفته لری وال است. خز ترین هکر جهان که هر کاریش بکنین سیبیل و لباس های طرح بامشادی رو از خودش جدا نمی کنه ولی به هرحال نه آقامون که آقای همه گیک های عالمه. برنامه نویس و نویسنده که بیشترین شهرتش بعد از سبیل و بلوز بامشادی، مربوط به طراحی زبان پرل است. توی یک ویدئو ازش می پرسن در پنج دقیقه مبانی برنامه نویسی رو توضیح بده و تلاشش رو می کنه. گوش کنین یا از توی لینک ها ببینین:

خب مطمئنا می تونم سعی کنم. برنامه نویسی کامپیوتر تا حد زیادی شبیه نوشتن دستور آشپزیه. اگر برنامه آشپزی رو خونده باشین ساختارش رو می دونین. موارد لازم بالا نوشته شدن و پایینش روش استفاده از اونها است. در برنامه کامپیوتری هم اتفاق مشابهی می افته. اول چیزهای مختلفی که قراره باهاش کار کنین رو دارین و بعد دستورات رو مثلا اینکه باید با اون مواد چیکار کنین. پس اگر دستور آشپزی رو می فهمین و می تونین ازش استفاده کنین تو آشپزخونه، پس برنامه نویسی رو هم می فهمین در همون سطح اما می تونین جلوتر هم برین. مثلا مطمئن هستم که برنامه آشپز آهنین رو دیدین بخصوص مواقعی که بهشون مواد اولیه عجیبی داده می شه و یکی از اتفاقاتی که اونجا می افته اینه که آشپز همه کار رو نمی کنه بلکه یکسری دستیار آشپزی داره که می تونه کار رو به اونها بده و اونها کارهای وقت گیر رو می کنن. برنامه نویسی هم تقریبا همینطوره. شما سرآشپز هستین و اون بیرون کامپیوترهایی هستن که بخشی از کارها رو بر عهده می گیرن. البته دقیقا شبیه برنامه آشپز آهنین نیست چون اونجا کمک آشپزها بسیار باهوش هستن و بلدن چطوری باید تخم مرغ رو هم بزنن یا ماهی رو خورد کنن ولی کامپیوتر بیشتر شبیه یکسری ربات خیلی موثر اما خیلی خنگ هستن که فقط یک زبون رو می فهمن پس شما در سطحی باید به اونها دقیقا بگین چیکار کنن و چیزی که به اونها گفتین رو دقیقا می تونن هی تکرار کنن و دقیقا مشابه دفعات قبل.
کامپیوترها از همین نظر خوب هستن و دقیقا همینه که باعث شده دنیا رو بر دارن. بعد می تونین یک مرحله هم جلوتر برین و به جای فکر کردن به خودتون مثل یک سرآشپز و مراحل آشپزی به این فکر کنین که غذا واقعا چطوری به غذا تبدیل می شه . شاید بهتره به یک کارخونه غذا فکر کنین که مواد خام توش وارد می شه و از مسیرهای مختلف جلو می ره و خورد می شه توی ماشین ها و یک مسیری هست که مواد توش حرکت می کنن و در نهایت در یک محصول کنار هم جمع می شن که ما بهش می گیم غذا. پس زبون هایی هستن که بیشتر اینطوری کار می کنن یعنی می گن که داده ها چطوری بچرخن. برای مثلا صفحه گسترده اینجوری کار می کنه که شما یکسری سلول دارین که توش اطلاعات می ریزین و بعد شروع می کنین به گفتن اینکه محتویات فلان سلول رو بردار و جمع بزن با محتویات این یکی سلول و بذارشون فلان جا. در اصل دارین برنامه نویسی می کنین و ماکرو می نویسین اما انگار توی یک کارخونه روی دسکتاپتون.
از اینهم که جلوتر بریم، روش های مختلفی هست که می تونین به سراغ یک جور چیز سطح بالاتر برین مثل چیزهایی که اگر مدرک کامپیوتر ساینس بگیرین یاد می گیرن. ایده اینجا اینه که شما یکسری چیز انتزاعی می گین و این حرف یک سری چیز دیگه رو کنترل می کنه. پس قدم بعدی که اتفاق می افته اینه که به جای فکر کردن فقط به دیتا به عنوان اجزایی که باهاش کار می کنین (مثلا استرینگ ها یا شماره تلفن ها) شروع می کنین به اجزای اون دستور آشپزی به عنوان دیتا فکر می کنن که می شه خودشون رو روی نوارنقاله های اون کارخونه اینطرف و اونطرف فرستاد. پس این مثل اینه که اگر یک کافه می خواین یک دستور می دین که کافه درست می شه پس اگر شروع کنین به فکر کردن به کارها به عنوان داده، می تونین اونها رو توی حلقه بندازین که تکرار بشن و این عمل ممکنه یک عمل دیگه رو شروع کنه که اون عمل خودش یک عمل دیگه رو استارت بزنه که این آخری به عمل اول برگرده و به یک طرح فراکتالی یا برخالی ریکرسیو (بازگشتی) می رسین پس اینها پایه های ریاضی برنامه نویسی هستن اما .. می دونین… از اول لازم نیست همه اینکارها رو بکنین. کافیه با همون دستور آشپزی شروع کنین و جلو برین و چیزها رو اضافه کنین و یاد بگیرین و همه چیز خوب پیش می ره.

و حرف آخر.. موسیقی…

من بالاخره یکروز این «خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت» رو می ذارم به عنوان موزیک برنامه ولی فعلا می ایستیم به افتخار هر کسی که در سال نود زندگی رو لاجرعه سر کشید و به احترام تک تک ستارگانی که برای بیدارباش گفتن در گوشه های دور، به بستر خون خفتن. سر خم می کنیم می شینیم با سرود پویندگان.


شماره دو رو از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک