رادیو گیک شماره ۸ – ترک مکانیکی

در این شماره با زیلوفون پینگ می کنیم ، تله پورت می کنیم، ادعای پولدار شدن گوگل با ۹ خط کد اوراکل رو بررسی می کنیم و به افتخار پرویز شهریاری به سه دقیقه شعر شاملو گوش می دیم. آخرش هم فراموش نمی کنیم که گیک ضد ضرب است اما ضد ضرب درست. این شما و اینهم یکساعت پادکست رادیو گیک درباره هر چیزی که از چهارراه تکنولوژی و جامعه رد می شه:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین و اگر پشت سانسوری به اسم سرعت کم اینترنت هستین به جای ۴۴ مگ، این برنامه یکساعته رو با کیفیتی کمی پایینتر ولی در ۳۰ مگ دانلود کنید.

لینک دانلود اضافی: http://www.rodfile.com/k2kn1oeuk3ac/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3.html


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

شبکه IP روی زیلوفون

یا.. زیلوفون همون ساز مشهور است که بچه ها هم زیاد باهاش بازی می کن: دو تا میله که به یکسری سطح (مثلا چوبی یا فلزی) ضربه می زنن و صدا تولید می کنن. چیزی شبیه به این:

صدای زیلوفون

حالا بعد از اینکه وین سرف یکبار تی شرتی پوشیده بود که می گفت «آی پی روی همه چیز» محققین دانشگاه برکلی کالیفرنیا این رو به واقعیت تبدیل کردن و برای نشون دادن انعطاف پذیری پروتکل اینترنت با استفاده از دو داوطلب که زیلوفون ها رو بر اساس این پروتکل می زدن، تونستن دو تا سرور مختلف رو پینگ کنن. معلومه که اینکار هدف علمی نداشته بلکه نمایشی بودن از انعطاف پذیری این پروتکل که الان توسترها هم باهاش کار می کنن و نشون دادن پایه های اینترنت به تازه کارها. Geiger که پروتکلش رو پروتکل اینترنت روی نوازنده های زیلوفون یا IPoXP اسم گذاری کرده، با استفاده از چند میکروکنترلر، چند سنسور و یک جفت زیلوفون و نوازنده تونسته دو تا کامپیوتر رو به هم وصل کنه و دستور پینگ رو با موفقیت روشون اجرا.

فیزیکدان های چینی فوتون ها را به فاصله ۱۰۰ کیلومتر تله پورت کردند

خب ظاهرا آرزوی همیشگی من داره واقعیت پیدا می کنه: تله پورت. البته جریان خیلی هم جدید نیست. دانشمندان چینی دو سال قبل تونسته بودن فوتون ها رو ۱۰ مایل تله پورت کنن و حالا هم موفق شدن با خورد کردن رکورد قبلی، فوتون ها رو اینجا غیب و ۹۷ کیلومتر اونطرف تر ظاهر کنن. اینکار با یک لیزر ۱.۳ واتی و اینجوریکه مقاله تکنیکال ریوو می گه «چند چیز جالب دیگه» انجام شده. ایده تله پورت اینه که بشه چیزی از جایی به جای دیگه منتقل کرد بدون اینکه اون رو در فضای بین این دو چیز حرکت داد. به عبارت دیگه قرار نیست خود جسم فیزیکی حرکت کنه بلکه برای تله پورت باید اطلاعات یک جسم منتقل بشه به نقطه جدید و ذرات نقطه جدید بر اساس این اطلاعات شکل بگیرن تا هویت جسم قبلی رو کسب کنن.

استعفای اسکات تامپسون مدیرعامل یاهو

این خبر بزرگی بود در این دو هفته. اسکات تامپسون مدیر عامل یاهو جایی توی رزومه اش نوشته مدرک کامپیوتر داره در حالی که این جریان واقعیت نداشت. حالا هم استعفا داده و شرکت هم اعلام کرده که این استعفا به خاطر «مسایل شخصی» انجام شده و پذیرفته می شه. خب این یک شرکت خصوصی است و کار طرف بسیار زشت بوده ولی خودش می دونه و سهام دارهاش. یک کشور نیست که دروغ گویی توش … بگذریم (:

اما یک قدم که به عمق خبر بریم جریان اینه که حدس می زنن راس لوینسون که حالا رییس بخش رسانه جهانی یاهو است جای اون رو خواهد گرفت. این یک روند توی یاهوئه. شما ممکنه سنتون قد نده ولی یک زمانی بود که ما تازه کشف کرده بودیم چیزی به اسم گوگل هست و وقتی به دوستامون می گفتیم بیان با اون سرچ کنن همه می خندیدن که مگر کسی یاهو رو ول می کنه بیاد با یک سایت به این درپیتی و سادگی سرچ کنه؟! همه ما ایملی های یاهو داشتیم و یاهو هوم پیج همه جا بود. اما از لحظه ظهور شرکت هایی مثل گوگل، یاهو فقط و فقط سقوط کرد. چرا؟ به خاطر اینکه یاهو به شیوه یک رسانه سنتی اداره می شه. ساختارش هیچ وقت یک شرکت تکنولوژی نبوده و همیشه خودش رو یک رسانه دیده که حالا داره آنلاین می شه و اگر هم سرویس تکنولوژیکی داده فقط برای جوری جنس بوده نه برای جذب و نگهداشتن مشتری (مثلا ایمیلش). حالا هم دوباره کنار گذاشتن یک کامپیوتر ساینتیست تقلبی و جایگزین کردنش با یک یک فرد رسانه ای ادامه همین رونده. البته الان دیگه زمان اینکه یاهو بتونه خودش رو یک شرکت تکنولوژی معرفی کنه گذشته و احتمالا باید با جمع و جور کردن دست و بالش قبول کنه که فقط یک رسانه عمومی است در کنار همه رسانه های دیگه توی اینترنت.

فیسبوک در حال کشتن اسمس

تعداد اسمسهای ارسال شده هر سال داره پایینتر می یاد و اصلی ترین متهم، پیام های متنی فیسبوک، چت، بلک بری، وایبر، واتزاپ و اینجور چیزها هستن. توی دنیا نسل جوونی که با اسمس حرف می زنه، کمتر و کمتر داره اسمس می فرسته و سراغ برنامه های خاص اینکار می ره. گفته می شه فسبوک که حالا برنامه تحت ویندوز چتش رو هم داده، به زودی برنامه های آیپد و مک رو هم عرضه می کنه و همراهیش با صد تا روش دیگه در حال زدن ضربه ای جدی به درآمد شرکت های مخابراتی است. تو ایران البته خوشبختانه هر کس رقیب بشه سریعا می شه فیلترش کرد و فعلا من و شما هستیم که باید پول بدیم برای هر جمله عاشقانه که رد و بدل می کنیم (:

محققین ژاپنی و انتقال ۳گیگابیت بر ثانیه ای روی فراکنس های تراهرتزی

محققین موسسه تکنولوژی ژاپن یک سیستم انتقال وایرلس جدید درست کردن که بالاتر از همه فرکانس های فعلی ما کار می کنه: سیصد گیگا تا ۳ ترا هرتز. این فرکانس خارج از محدوده فرکانسی مصوب همه کشورها است و هیچ کشوری قانونی براش نداره و در نتیجه می شه هر طور تکنولوژی جدیدی رو باهاش درست کرد. بحث اینه که شما وقتی یک دستگاه می سازین (مثلا یک بی سیم) باید از رگولاتوری کشورها اجازه بگیرین که در فلان فرکانس روشنش کنین اما حالا یک فرستنده گیرنده داریم که هیچ کشوری از کسی نخواسته برای استفاده از اون درخواست مجوز کنه.

نکته جذاب این تکنولوژی سرعت ۳ گیگابیتی ثابت شده اون است و ادعای اینکه تا ۱۰۰ گیگابایت هم باید بدون مشکل کار کنه و بالاتر از این مساله اینه که این دستگاه به اندازه یک سکه است و مناسب برای تولید انبوه.

رآکتور هسته ای مخفی شرکت کداک
(از یک پزشک)

مطابق خبر جالبی که gizmodo منتشر کرده است، شرکت کداک تا شش سال پیش در مقر این شرکت واقع در روچستر نیویورک، یک واکنشگر (رآکتور) هسته‌ای با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگر اورانیوم غنی‌شده داشت.

آشکار نیست که چرا این شرکت باید یک واکنشگر مخفی با اورانیومی غنی‌شده داشته است یا چطور این شرکت اجازه داشتن چنین تجهیزاتی را پیدا کرده است و چرا این واکنشگر در قلب شهر پرجمعیت نیویورک قرار داشت!

مقامات این شرکت تأیید می‌کنند که هیچگاه به صورت عمومی این مسئله را اعلام نکرده بودند و هیچ مقام رسمی شهر، پلیس یا آتشنشانی هم تا زمانی که که اخیرا یک کارمند سابق، مسئله را افشا کرد، از این موضوع آگاه نبودند. فقط تعداد کمی از مهندسان و کارمندان فدرال موضوع را می‌دانستند.

معمولا به شرکت‌های خصوصی اجازه داده نمی‌شود به چنین موادی دسترسی داشته باشند. ظاهرا شرکت کداک برای کنترل ناخالصی‌ها و آزمایش عکسبرداری نوترون از این واکنشگر استفاده می‌کرده است.

واکنشگر از نوع CFX یا Californium Neutron Flux multiplier بود و در سال ۱۹۷۴ خریداری شده بود و با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده که پیرامون هسته کالیفرنیوم ۲۵۲ قرار داده شده بود، پر شده بود.

البته از این واکنشگر به خوبی محافظت می‌شد و دیواره بتنی به ضخامت ۶۰ سانتیمتر از آن محافظت می‌کرد.

کداک به جزئیات بیشتر مثلا در مورد گروهی از کارکنانش که مسئول نگهداری از واکنشگرش بودند اشاره نکرده است.

شرکت عظیم و چند ملیتی آمریکایی ایستمن کداک ۱۹ ژانویه سال ۲۰۱۲ و پس از ۱۲۳ سال فعالیت، رسما اعلام ورشکستگی کرد.

باگ یک میلیونیوم لانچ پد

لانچ پد سیستم ریپورت باگ اوبونتو است و پیگیری تغییرات اون و حالا یک میلیونیومین باگ توش ریپورت شده: عنوان باگ هست: برای هر باگی که در لانج پد گزارش شده، ۶۷ آیپد فروش رفته. این باگ می گه که مدرسه ها دارن پول خیلی زیادی روی آیپد خرج می کنن در حالی که این دستگاه دائما از رده خارج می شه و همه باید برن مدل جدیدش رو بخرن. این یک باگه برای سیستم آموزشی. این باگ ریپورت از مردم می خواد که به پروژه ای کمک کنن که یک سیستم آزاد و رایگان رو با یک تبلت قابل آپگرید و رقابتی همراه می کنه تا دانش آموزان و مدارس دیگه مجبور نباشن منابعی که ندارن رو صرف خرید هر ساله آیپد کنن.

در اعماق

دادگاه فنلاندی، صاحب وای فای باز رو در برابر اعمالی که بقیه باهاش انجام می دن مقصر ندونست

مساله این بود که یک خانمی توی فنلاند توی خونه اش یک نمایش ترتیب می ده و چندین نفر هم برای دیدنش می یان. بعد بنا به ادعای «مرکز ضد پایرسی فنلاند» که یک موسسه است برای حفاظت از کپی رایت، یکی از مهمان‌ها چند فایل دارای کپی رایت رو از روی این وای فای دانلود می کنه و به همین دلیل مرکز مدعی می شه که این خانم باید ۶۰۰۰ یورو خسارت پرداخت کنه. دادگاه بعد از مدتی کشمکش رای می ده که دارنده وای فای، مسوولیتی در قبال اینکه بقیه باهاش چیکار کردن نداره و جریمه کردن این خانم درست نیست.
لازمه تکرار کنم که بحث آزادی بحث شکستن و زیرپا گذاشتن کپی رایت نیست بلکه این جریانه که جلوی چنین شکایت های مسخره ای باید گرفته بشه و نباید کل انرژی دولت به جای مبارزه با جرایم واقعی در این مسیر کانالیزه بشه که شرکت های چند میلیارد دلاری رسانه ای از شهروندهای معمولی خسارت بگیرن. سازمان های آزادی دیجیتال به معنی قانون شکنی و نقض کپی رایت نیستن بلکه به این معنی هستن که حقوق فردی افراد باید حفظ بشه و فقط چون یکسری شرکت خیلی پولدار هستن و توی دولت ها آدم دارن نباید کل منابع یک کشور رو به خودشون اختصاص بدن. بحث اینه که الان تولید کننده یک اثر هنری می تونه اونو راحت به مصرف کننده برسونه ولی هنوز یکسری شرکت که قدیم ها سینما داشتن یا سیستم های توزیع بزرگ و اینها فکر می کنن باید سهم بزرگی از هر سود به اونها برسه.

اوراکل علیه گوگل و قاضی برنامه نویسشون

دعوای کپی رایتی بین اوراکل و گوگل هنوز ادامه داره. تقریبا یک ماهه که این وکلای این دو شرکت بزرگ دارن حمله و دفاع می کنن تا مشخص بشه که آیا گوگل از اوراکل چیزی کپی کرده یا نه. فعلا تنها بحث ثابت شده اینه که سیستم آندروید گوگل ۹ خط از کدهای اوراکل رو کپی کرده. دعوا سر تابعی است به اسم rangeCheck. وکیل اوراکل گفته که گوگل این تابع رو کپی کرده تا کد کمتری بنویسه و در نتیجه بتونه با منابع کمتری که خرج می کنه اندروید رو کم خرج تر و سریعتر روانه بازار کنه. در اینجا قاضی به وکیل اوراکل تذکر می ده که «آقای وکیل. اگر می خواین ادعای خسارت یا غرامت کنین باید بتونین دقیقا نشون بدین که چرا کپی کردن این کد به طور مستقیم باعث شده گوگل به پول برسه». وکیل جواب داده که «این درآمد به خاطر سرعت گوگل در رسیدن به کد نهایی حاصل شده که نتیجه کپی کردن این تابع بوده»

اینجا قاضی یک راز خوب رو فاش کرده و گفته که از قدیم تا همین امروز کدنویسی می کرده و حجم زیادی برنامه نویسی انجام داده و می ده و خودش شخصا بارها و بارها چیزی شبیه به تابع rangeCheck که چک می کنه آیا یک عدد در یک محدوده خاص هست یا نه رو نوشته و درک می کنه که کپی این تابع ۹ خطی به هیچ شکل نمی تونسته ارائه محصول نهایی گوگل رو جلو بندازه چون یک دانش آموز دبیرستانی هم می تونسته اینو به راحتی بنویسه. البته وکیل اوراکل هم لازم دیده توضیح بده که اکسپرت جاوا نیست و با اینکه این دومین وکالتش در مورد جاوا است ولی براش نوشتن این کد شش ماه طول می کشیده!

جا داره دست قشنگه رو بزنیم به افتخار قاضی آمریکایی که وقتی قراره در مورد شکایت برنامه نویسی اوراکل از گوگل حکم بده، خودش برنامه نویسه (:

حمله دی داس به ویرجین و اطلاعیه پایرت بی

هفته پیش یک حمله دی داس بزرگ انجام شد به سرورهای ویرجین … بیانیه پایرت بی در این مورد رو می خونم براتون:

به نظر می رسد که یک گروه ناشناس کمپینی برای حمله دی داس / بازداری از سرویس گسترده علیه رسانه های ویرجین و بعضی سایت های دیگر راه انداخته اند. ما می خواهیم در مورد این جریان نظراتمان را به شکلی شفاف به شما بیان کنیم:

ما این کارها را تشویق نمی کنیم. ما به اینترنت باز و آزاد اعتقاد داریم که در آن هر کسی می تواند نظراتش را بیان کند. ما حتی اگر کاملا مخالف عقیده کسی باشیم و حتی اگر آن ها از ما نفرت داشته باشند.

پس ما با استفاد هاز این روش های زشت با آن ها نمی جنگیم. دی داس و بلاک کردن هر دو اشکال مختلف سانسور هستند.

اگر شما هم می خواهید به ما کمک کنید: یک ترکر راه بیاندازد، یک مانیفست بنویسید، به احزاب دزدان دریایی بپوندید یا آن‌ها را تاسیس کنید، به دوستانتان هنر بیت تورنت را آموزش دهید، پروکسی نصب کنید، بیانیه های سیاسی بنویسید، یک پروتکل جدید پی.تو.پی بنویسید، پوسترهایی در حمایت از پایرسی چاپ کنید و شهرتان را با آن‌ها تزیین کنید، از هنرمندان طرفدار دزدان دریایی ما حمایت کنید یا فقط یک آدم خوب باشید و به مادرتان زنگ بزنید و بگویید که او را دوست دارید.

استفاده پلیس آمریکا از پرنده های بی سرنشین

از این هفته به شکل قانونی پلیس آمریکا اجازه داره برای تحقیق در سطح شهر،‌ از پرنده های بی سرنشین مشهور به درون استفاده کنه. پلیس می گه اینکار باعث پایین اومدن خطر برای افراد پلیس می شه ولی مدافعان حقوق بشر می گن که اینکار احتمال نقض حریم شخصی و خلوت افراد رو افزایش می ده.

دوستی آنلاین و شبکه های اجتماعی سایه

وقتی ما عضو یک شبکه اجتماعی می شیم، شروع می کنیم به نوشتن چیزهایی در مورد خودمون و این تغییر جهان رو نشون می ده. مثلا اگر کره شمالی ادعا می کنه که همه عاشق رهبرش هستن، وقتی دسترسی به شبکه اجتماعی باشه معلوم می شه که این امر واقعیت خاصی هم نداره. البته مشخصه که کره شمالی سعی می کنه نذاره پای کسی به شبکه های اجتماعی برسه تا نظر مردم نوشته نشه ولی به هرحال این واقعیت رو عوض نمی کنه. اما چیزهایی هم هست که ما در مورد خودمون نمی نویسیم. مثلا طبق آمار بین هفت تا ده درصد هر جامعه همجنسگرا هستن. این افراد معمولا توی شبکه اجتماعی اینو نمی نویسن. یا خیلی ها جای دقیق زندگی شون رو نمی نویسن و این چیزها. اما آیا به دست آوردن این چیزها سخته؟ نه. طبق یک تحقیق قدیمی تر، از روی چیزهایی که دوستان یک نفر می نویسن تا حد قابل قبولی می شه در مورد چیزهایی که این فرد در مورد خودش ننوشته (مثلا همون محل زندگی یا گرایش جنسی)‌ نتیجه گیری کرد.

اما مقاله جدید نیوساینتیست یک قدم هم جلوتر رفته و پرداخته به چیزی که بهش «شبکه اجتماعی سایه» گفته می شه. مقاله فرد همپرشت (Fred Hamprecht) از دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg University) در همین مورده. اونها روی این کار می کنن که آیا می شه در مورد روابط افرادی که عضو شبکه های اجتماعی نیستن از روی فعالیت های اجتماعی دوستانشون به نتیجه رسید؟ اونها این شبکه (یعنی شبکه افرادی که عضو شبکه اجتماعی نیستن ولی می شه از روی فعالیت دیگران در موردشون اطلاعات به دست آورد) رو شبکه سایه یا shadow اسم گذاشتن.

اونها اطلاعات دوستی متقابل ده ها هزار کاربر فیسبوک که در پنج دانشگاه از سال ۲۰۰۵ به بعد بودن رو ذخیره کردن و بعد با توجه به اینکه آدم ها آدرس بوکشون رو موقع ثبت نام در اختیار شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک می ذارن شروع کردن به دادن کل اطلاعات به یک برنامه یادگیری ماشینی. این برنامه سعی می کرد شاخص هایی رو در بیاره تا بتونه از روی این اطلاعات پیش بینی کنه که آیا دو نفر که عضو شبکه اجتماعی هم نیستن، با هم در دنیای واقعی دوست هستن یا نه. این برنامه فقط به آدرس ایمیل های توی فون بوک و روابط دوستی اعلام شده در شبکه های اجتماعی دسترسی داشت (چیزی که شرکت پشت شبکه اجتماعی بهش دسترسی راحت داره) و از روی این دو شروع کرد به پیش بینی دوستی بین آدم هایی که اصولا عضو شبکه اجتماعی هم نبودن. برنامه تونست با دقت ۴۰٪ دوستی افراد غیر عضو شبکه های اجتماعی رو درست حدس بزنه در حالی که برنامه مشابهی که فقط بر اساس رندم کار می کرد موفقیتش فقط ۲٪ بود.

این مساله از یکطرف طرفداران پرایوسی رو نگران می کنه. حالا دیگه نه خود من بلکه افراد دیگه دارن بدون اینکه بدونن و بدون اینکه بخوان در مورد من اطلاعات به اشتراک می ذارن. البته در سطح تئوریک جنبه های مثبتی هم هست. در اصل الان فقط با داشتن یکسری رابطه و داشتن فهرستی از ایمیل ها این سیستم داره به قدرت پیش بینی می کنه در مورد روابط اعضایی که اصولا در این سیستم ثبت نام نکردن. این می تونه نوید بخش پیش بینی های خوب در مورد شیوه کار مغز هم باشه چون مغز هم تشکیل شده از یکسری سلول متصل به همدیگه و روابط اونها با هم که تعدادی اش رو ما می بینیم و تعدادی رو نمی بینیم و بقیه وضعیت های مشابه. به هرحال ما توی دنیایی هستیم که همه چیز توش در حال تغییره. نباید بترسیم ولی نباید هم ناآگاه باشیم. جلو بریم و بخندیم…

تبریک ها و تقبیح ها

تشکر می کنیم از سربازان آمریکایی که در عراق و افغانستان جنگیدن و حالا این هفته می خوان برن در کنفرانس ناتو و مدال هایی که برای این جنگ ها گرفتن رو پس بدن.

«من در تمام زندگی خود در جست‌وجوی راستی‌ها، برلب پرتگاه حرکت کرده‌ام.۱/۱/۱۳۸۲»
در گذشت پرویز شهریاری که چند وقت پیش بود ولی من تازه شنیدم رو هم تسلیت می گم. پرویز شهریاری واقعا به گردن نسل ما حق داره. یکی از اون آدم های شریفی که کلی کلی از چیزهایی که من توی بچگی خوندم و ازشون لذت بردم و به علم عقلامند شدم ترجمه اون بوده. شهریاری کمونیست بود و عضو حزب توده و قبل و بعد از انقلاب بارها زندانی شد.

تسلیت و تبریک همزمان هم داریم به شرکت پیکسار که کم مونده بخش بزگری از داستان اسباب بازی دو رو از دست بده. این اتفاق حاصل یک اشتباه کوچیک بود که یک نفر روی یک سرور لینوکسی که محل اصلی ساخت فیلم بود به اشتباه دستور rm * اجرا کرد که همه چیز رو پاک می کنه! بک آپ درست هم نداشتن و در نهایت شانس آوردن که یکی از کارمندها قبلا فیلم رو روی کامپیوتر خونه اش کپی کرده بود تا از خونه روش کار کنه و فایل ها بازیابی می شن. مسخره است داستان ولی در یک انیمیشن دو دقیقه ای از سوی پیکسار روی دی وی دی های جدید توی استوری دو تعریف شده

یک تولد ساده هم داریم که دوستان تذکر دادن بگیم: تولد ۲۱ سالگی ویژوال بیسیک که تاریخ دقیقش رو نمی دونیم ولی تو ماه می ۱۹۹۱ نسخه اولش منتشر شد و آخرین نسخه پایدارش هم ۶ سال قبل. زبونی بود که من باهاش برنامه نویسی ویندوز رو کنار گذاشتم (:

بخش آخر

می خوام یک پروژه جالب رو براتون توضیح بدم. اول بذارین از آخر شروع کنم: Descriptive camera. این پروژه که می شه «دوربین توضیحی» ترجمه اش کرد یک دوربین است مثل همه دوربین های دیگه، یک لنز داره که به سمت سوژه می گیرین و یک دگمه شاتر که فشارش می دین و یک عکس گرفته می شه. اما در این دوربین به جای ثبت کردن عکس، یک پرینتر حرارتی کوچیک داره که درست بعد از گرفتن عکس ازش یک کاغذ کوچیک بیرون می یاد و می گه چی پرینت گرفتین. مثلا ممکنه اگر اونو به سمت خیابون بگیرین و ازش عکس بگیرین یک کاغذ بیاد بیرون و بگه «یک ماشین صورتی در تصویر هست که توش یک سگ سرش رو از پنجره کرده بیرون. درخت ها زرد شدن و پونزده ثانیه مونده تا چراغ سبز بشه». اما این سیستم چطوری کار می کنه؟ یک گیک می دونه چقدر این سیستم باید پیچیده باشه.

اما این سیستم پیچیده نیست. حداقل در سطح هوش مصنوعی هیچ حرفی برای گفتن نداره. این سیستم بر اساس چیزی کار می کنه به اسم «ترک مکانیکی».

ترک مکانیکی یا اصولا ترک یک ماشین شطرنج باز بود که در اواخر قرن هجدهم مردم اروپا رو شگفت زده کرد. این یک ربات بود که می تونست با بازیکن‌های بزرگ جهان بازی کنه و اونها رو شکست بده و شرط های بزرگ رو ببره و پادشاهان اروپا رو متعجب کنه. این ربات حتی در مقابل ناپلئون بناپارت و بنجامین فرانکلین هم بازی کرد و از ونها برد. من و شما که از کامپیوتر سر در می یاریم می دونیم که هیچ رباتی در اون سال ها نمی تونست هیچ انسانی رو در شطرنج شکست بده پس برای ما عادیه حدس بزنیم که یک آدم اون تو قایم شده بود و بازی می کرد: یک سیستم مکانیکی جذاب که صاحبش با استخدام شطرنج بازهای خوب محل شیوه کار اون رو بهشون یاد می داد، تو جعبه قایمشون می کرد و پول در می‌اورد. این سیستم پنجاه سال مردم جهان رو شگفت زده کرد تا بالاخره شطرنج بازهایی که توش نشسته بودن و در نقش ربات بازی کرده بودن رازش رو لو دادن اما حتی بعد از اینکه رازش برملا شد هم به خاطر جنبه های بسیار پیشرفته مکانیکی اش، هنوز به چرخیدن در کشورها و کسب در آمد ادامه داد. ترک مکانیکی این است رو داشت چون ربات شطرنج بازش شبیه یک آدم ترک با دستار و اینها درست شده بود تا باز غیرقابل باور و حرکات اعجاب انگیز یک ربات چوبی رو به رمز و رازهای سرزمین های شرق پیوند بده.

این اتفاق هنوز هم در جریانه. کلی اتفاق در دنیا می افتن که از نظر ما نیاز به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته با یک برنامه بسیار هوشمند دارن. مثلا توی یک بازی شما ممکنه با شمشیر بتونین به درخت ها ضربه بزنین و شمشیرتون در درخت فرو بره. ممکنه به آدم ها ضربه بزنین و آدم ها زخمی بشن و ممکنه به یک سنگ ضربه بزنه و شمشیر بشکنه. اما چی می شه اگر مثلا به … یک ذغال ضربه بزنه؟ یا یک بشکه؟ آیا سیستم می تونه بدونه که بشکه یا ذغال از درخت ساخته شدن پس باید مثل درخت رفتار کنن؟ این خیلی بازی رو پیچیده می کنه ولی بازیکن ها به سادگی می بینن که همین که به بشکه ضربه می زنن بشکه درست مثل درخت کار می کنه.

یا به یک اپلیکیشن فکر کنین که می تونه به سوالات تایپ شده شما جواب های دقیق بده. مثلا ممکنه بپرسین برزیل چه سال هایی قهرمان جام جهانی شده یا بپرسین که قانون اساسی ایران چند بند داره. جواب دادن به اینها برای یک کامپیوتر بسیار مشکله اما این اپلیکیشن به سادگی به اونها جواب می ده! چرا؟ به خاطر ترک مکانیکی.

سیستم هایی در جهان هستن که مثل ترک مکانیکی کار می کنن…. توضیح ترک مانیکی آمازون… “Human Intelligence Tasks” (HITs) که می یاد بین یک سنت تا ده دلار. توانایی های من. کار کردنم. اوکی شدنش و گرفتن پولم.
خودم دو هفته بودم و وقت های بیکار کار می کردم و تقریبا بیست دلار در آوردم. گاهی پنج دلار حتی برای تایپ یک متن صوتی افغانی به متن.
تقریبا صد هزار نفر تورک
تسک ها : جواب به سوالات (نباید شبیه ویکیپدیا باشن)، ترجمه، چک کردن ترجمه، … قیمت ها.. تسک های جالبتر مثل بازی کردن نقش در بازی های کامپیوتری و حتی کارهای هنری مثل جریان ماهی (مال خودم رو می گم).

حالا برگردیم به دوربینمون! توضیح بدم
و بعد بگم چطوری چک می کنه

اینکار نوعی از کراود سوریسنگ یا همون جمع سپاری است که به معنی دادن یک کار بزرگ به جمع بزرگی از افراد غیرمتمرکز است. مثلا سینا و کپی کردن سی دی یا نمونه های جدیدتر مثل فولد ات هوم یا پیدا کردن فلان متخصص کامپیوتر از تصاویر ماهواره ای اطراف جزیره.

موسیقی

همه اینها مثل همون جریان ضد روش آقامون و سرورمون فایرآبند میمونه، این که آدم یه کار سیستماتیک نکنه راحته، اما به نتیجه رسیدنش با کرام الکاتبین هست :)) مثل همون موسیقی رگه که اگر اشتباه نکنم اصلا رو ضد ضرب حرکت میکنه ، حالا این که باعث بشه حال کنی سخته. به نظرم برای برنامه هفته بعد رادیوگیگ یه کاری از باب مارلی بذار، ادای دین بشه :))) اینجوری مردم می فهمم اونایی که در بند تکرار هستن و تقلید گیگ بشو نیستن.

رادیو گیک شماره ۷ – دو هفته سکوت

بعد از دو هفته سکوت، این هفته رادیوگیک به شیوه سابق در پنجاه و یک دقیقه با شما است تا از خیانت خانم سیری به جابز شروع کنه و بعد برسه به جشن عروسی ای که فرامرز آصف زینت بخش اونه. در ادامه برنامه زیردریایی ما رو به اعماقی می بره پر داستان. خاطرات یک کاربر ایرانسل رو می شنویم و خوشحال می شیم از حقوق دیجیتالی که توی هلند مردم به دست آوردن هرچند که در مراحل بعدی فهم پارلمان هلند رو نماینده پارلمانی که کاریکاتورش شلاق رو برای یک انسان واجب کرده به مذاقمون تلخ می کنه.. برای شستن این مزه تلخ چند نفس عمیق می کشیم و بعد بخش آخر و موسیقی ای آرامش بخش. شماره هفتم رادیو گیک رو از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_007_do_hafte_sokoot.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

سیری خائن: لومیا ۹۰۰ ویندوزی بهترین تلفنه

آدم های شیطونی که از سیری (سیستم سوال جواب صوتی آیفون) پرسیدن که «بهترین تلفن دنیا چیه» ازش جواب شنیدن که «لومیا ۹۰۰» بهترین تلفن است! عجیب هم نیست چون سیری از ولفرام الفا سوال کرده و الگوریتم‌های ولفرام آلفا هم ظاهرا در این مورد خیلی خوب عمل نمی کنن و توی فهرست جواب هاش به این سوال، آیفون سیزدهیمن تلفنه (: خلاصه اگر آیفون دارین و فکر می کنین بهترینه، این سوال رو از سیری اش بپرسین تا بتونین توی جوابتون تجدید نظر کنین (:

بیشتر از چهل ساعت کار نکنید

همه شما را به بیشتر کار کردن تشویق می کنند. آنها که زود می آیند و دیر می روند، ارج و قرب خاصی پیش مدیران دارند و معمولاً به آنها که سر ساعت ۵:۳۰ دفتر را ترک می کنند چپ چپ نگاه می کنند. اما حالا مدیر اجرایی فیسبوک خانم شریل سندبرگ با صدای بلند در یکی از آخرین مصاحبه هایش با افتخار گفته که هر روز شرکت را سر ساعت ۵:۳۰ ترک می کند تا برود خانه پیش بچه هایش و شام را با آنها بخورد.

جئوفری جیمز از سایت اینک این موضوع را بهانه کرده و نوشته که ۱۰۰ سال پیش شرکت فورد تحقیقاتی را در مورد بهینه ترین ساعت کاری انجام داده و به این نتیجه رسیده بوده که ۴۰ ساعت کار در هفته بهترین زمان است. در این تحقیقات آمده که ۲۰ ساعت اضافه کاری در هفته اگرچه که راندمان را کمی بالا می برد، اما این راندمان بالا تنها چند هفته دوام خواهد آورد و دوباره عملکرد به همان میزان قبلی بر می گردد. همچنین در شش تا از ده کشور پیشرفته جهان، تقاضا برای اضافه کاری بیش از ۴۸ ساعت غیر قانونی است.

ارقام فارسی : محمدامین بندعلی

تایپ فارسی ارقام در سیستم‌عامل ویندوز همواره از مشکلات کاربران فارسی زبان بوده است. برنامه‌نویسان غالبا برای فارسی دیده شدن ارقام در برنامه‌ی خود از کاربران درخواست می‌کنند که تنظیمات زبان سیستم خود را تغییر داده و زبان پیش‌فرض را روی فارسی تنظیم نمایند. با اینکار، اعداد در همه‌جای ویندوز فارسی دیده خواهند شد. حتی در کنار متون انگلیسی؛ که زیاد خوشایند نیست. این برنامه در هنگام اجرا، به صورت خودکار اعداد تایپ شده را به صورت نویسه‌های یونیکد ارقام فارسی وارد می‌کند.

توجه: بر خلاف متن پادکست، این برنامه پرتابل است و نیازی به نصب ندارد.

او اس تن و مشکل نمایش پسورد به شکل پلین تکست در لاگ ها

و البته چیزی که از تیتر خبر جا موند اینه که این مشکل سه ماهه وجود داره و اپل در موردش اطلاع داشته ولی اهمیتی براش قائل نشده. این قفس طلایی تون (: جریان اینه که آخرین آپدیت او اس تن لاین ۱۰.۷.۳ به هر کسی که به لاگ های سیستم دسترسی داشته باشه اجازه می ده که پسوردهای لگاسی فایل ولت یا حتی هوم دایرکتوری های ریموت کاربران شبکه رو بخونن. دوید امری متخصص شبکه می گه که حتی با بوت کردن سیستم در حالت فرم ور دیسک مد می شه به راحتی این فایل های متنی رو نگاه کرد و پسوردها رو به دست آورد. حالا تا اپل تکون بخوره و احساس کنه این نکته مهمیه ولازمه براش آپدیت ۱۰.۷.۴ رو بده، تنها راه اینه که کاربرانی که از این نظر تهدید می شن و جریان براشون مهمه با یکسری اسکریپت که داسما ران می شن فایل secure.log رو از این پسورد خالی کنن.

معلومه که اپل به درخواست سایت ها برای دادن کامنتی در این مورد جواب نداده.

اولین عروسی در کلیسای فایل شرینگ

کلیساهای غربی مختلف هستن و مردم حق دارن شاخه خودشون رو درست کنن. توی سوئد هم عده ای کلیسایی درست کردن به اسم چرچ آو Kopimism که یک کلیسای رسمی است برای کسانی که فایل شر کردن رو یک حرکت مقدس می دونن. اولین ازدواج رسمی هم توی این کلیسا چهارشنبه قبل اتفاق افتاد و کشیشی که ماسک گای فاوکس (همون ماسک مشهور انانیموس) به صورت زده بود خطبه عقد رو خوند. عروس رومانیایی معتقد به فایل شرینگ که با داماد ایتالیایی از همین فرقه مذهبی ازدواج کرده بود هر دو توافق کردن که بقیه عمرشون رو هر چیزی که دارن با همدیگه شر کنن چرا که عشق همون شر کردن است و یک زوج باید هر چیزی که دارند رو با هم به اشتراک بذارن و دی ان ای های خودشون رو در دنیا کپی کنن. این ازدواج مثل هر ازدواج دیگه در سوئد به رسمیت شناخته می شد

وردپرس و موفقیت بزرگ

آل تینگز دیجیتال گزارش داده که سال مالی شرکت پشت وردپرس یعنی اتومات‌تیک بسته شده و سود سالانه این شرکت ۵۰ میلیون دلار بوده. این یک موفقیت بزرگ برای این سی ام اس است مت مولن‌وگ مدیر این شرکت از این موضوع حسابی خوشحال. اتومات‌تیک گفته که وردپرس سیستم مدیریت محتوایی انتخابی ۴۸ وبلاگ از ۱۰۰ وبلاگ برتر دنیا است و قدرت دهنده به ۱۵٪ کل وبلاگ‌های جهان. من شخصا حسابی خوشحالم که یک نمونه تجاری آزاد دیگه به نمونه‌ّای خیلی موفق قبلی اضافه شده.

کنونیکال و ادعای حضور ۵٪ ی روی پی سی ها

مایک شاتلورث این روزها حرف های بزرگ زیادی می زنه. قبلا در مورد حضور گسترده اوبونتو توی خونه ها تا سال ۲۰۱۵ گفته بود و حالا مدعی است که سال آینده اوبونتو روی ۵٪ کامپیوترهایی که توی بازار ارائه می شن عرضه خواهد شد. مدیر تجارت کنونیکال گفته که سال گذشته ۷.۵ میلیارد دلار سخت افزار با سیستم عامل اوبونتو فروخته شده و سال آینده این رقم دوبرابر خواهد شد. همچنین به شکل همزمان دل هم اعلام کرده که یک لپ تاپ ویژه برنامه نویس ها با سیستم عامل اوبونتو عرضه خواهد کرد و حتی ایمیج‌هایی ه ممنتشر کرده که به دارندگان فعلی بعضی لپ تاپ هاش فرصت می ده به راحتی اوبونتو رو روی اونها نصب کنن.

توماری خاموش می شه و ژاپن خلاص از انرژی هسته ای

ژاپن آخرین رآکتور نیروگاه اتمی اش یعنی توماری رو برای تعمیرات خاموش می کنه و یکسری از مردم توی پایتخت جشن گرفتن که کشور بعد از چهل سال داره بدون انرژی اتمی به حیاتش ادامه می ده. درسته که برای ما تبلیغ می شه که همه دنیا دارن پیشرفت می کنن چون نیروگاه هسته ای دارن اما واقعیت اینه که خیلی کشورهای اروپایی و حالا ژاپن دارن نیروگاه هاشون رو می بندن تا از دردسرهاش راحت باشن و به جاش به سراغ روش های مدرن تر و در طولانی مدت کم هزینه تر و بدون شک کم خطرتر می رن.

در اعماق

برای خواندن همه پرایوسی پالیسی‌هایی که در سال تیک می زنید لازم است یک ماه از در سال از محل کارتان مرخصی بگیرید

دوستی دارم به اسم سینا که وقتی برای فامیلش برنامه نصب می کرد، سر صفحه لایسنس اگریمنت صداشون می زد که بیان بگن با اینها که اینجا نوشته موافقن یا نه. من اول ها می خندیدم ولی الان می دونم که واقعا معنی داره… درسته که من دنبال نصب فلان برنامه هستم یا می خوام فلان جا اکانت باز کنم و زیر هر چیزی رو تیک می زنم که سریعتر به هدف برسم اما حداقل باید بدونم چه چیزهایی رو دارم می دم و چه چیزهایی می گیرم. حتی شخصا بعضی آدم هار و دیدم که فکر می کنن اگر برای باز کردن اکانت در یک سایت مجبور باشن تیک بزنن که «مقررات رو خوندم و قبول دارم» به این معنیه که این سایت امنه و حریم شخصی اونها مخفوظ.

ولی آیا خوندن این متن های طولانی و فنی / حقوقی ممکنه؟ یک تحقیق جدید می گه که اگر یک فرد معمولی بخواد تمام لایسنس اگریمنت و پرایوسی پالیسی‌هایی که به شکل روزمره امضاشون می کنه رو بخونه، در سال تقریبا به ۲۵۰ ساعت کاری یا تقریبا ۳۰ روز احتیاج خواهد داشت تا از پس اینکار بر بیاد. آلیشیا مک دونالد و لوری فیت می گن که طول متوسط این قراردادها ۲۵۰۰ کلمه است که فقط خوندن اونها با سرعت معمولی خوندن یک رمان، هشت تا ده دقیقه زمان می برده. مشخصه که هیچ کدوم از ما اینکار رو نمی کنیم.. حتی اونها به یک نمونه اشاره کردن که یک کمپانی توی توافقنامه اش گنجونده بود که «اگر کسی تا اینجا رو خونده باشه و اولین نفری باشه که با شرکت ما تماس می گیره و می گه اینجا رو خونده، ۱۰۰۰ دلار جایزه خواهد گرفت» و شاید براتون جالب باشه که تقریبا چهار ماه طول کشید تا اولین نفر تماس بگیره و برنده ۱۰۰۰ دلارش بشه.

یک نامه هم دارم… می خونم و قضاوت با شما‌!

سلام
این چند روزه در گیر یه موضوع جالب شدم
دیدیم بد نیست برات بفرستمش اگه خواستی تو وبلاگت یا تو رادیو گیک ازش استفاده کنی
پنج شنبه شب که داشتم از ایرانسل کارت شارژ اینترنتی می خریدم فهمیدم که یه مشکل تو سیستمشونه با اینکه ایرانسل شارژ رو می فرستاد مبلغ شارژ بعد از چند دقیقه به حساب بانکی بر میگشت اول فکر کردم مشکل از بانکه و بعد دوباره خودشون برداشتش می کنن. اما فردا صبحش (جمعه صبح) که چک کردم دیدم پولی از حسابم برداشته نشده. دوباره کارت شارژ خریدم و دوباره همون اتفاق افتاد. به بچه ها قضیه رو خبر دادم. همه شروع کردن به خرید یه کم طمع ورداشتم و یه 100 هزارتومنی شارژ کردم. جالب ترین نکته این بود که من فقط 30 هزارتومن تو حسابم داشتم. دوباره که از بچه ها خبر گرفتم دیدم که ماجرا به صورت سرطانی رشد کرده. فقط بین دوستای اطرافم حدود 1میلیون تومن شارژ مجانی گرفته بودن. تنها راه جلوگیری که به نظرم رسید این بود که با ایرانسل تماس بگیرم (به عنوان یه شهروند مسئول !!! :) )

اول زنگ زدم به 700. بعد رفتم تو بخش شکایات موضوع رو ایمیل کردم. در آخر رفتم تو بخش نظرات دوباره هرچی می دونستم گفتم. هنوز چند دقیقه نشده بود که این پیام برام اومد “مشترک گرامی سامانه شما به علت سعی در تخلفات اینترنتی بسته شد.”

دوباره زنگ زدم به ایرانسل 700 اپراتور گفت مشکل از ما نبوده و از بانکه و شارژ داده شده پس گرفته نمیشه !!! صبر کردم تا امروز ببینم چی میشه. از بانک پیامک فرستادن که “به علت سو استفاده از درگاه شبکه شتاب بانک پارسیان و خرید از طریق حساب بانک ملی این حساب مسدود شد
بقیه اطلاعیه ها از طریق پیامک به اطلاع می رسد و روابط عمومی پاسخگو نمی باشد. بخش رسیدگی به جرائم بانکی پارسیان”

حالا شدیم آش نخورده و دهن سوخته . اینم از بانکداری اینترنتی. بجای برگشت دادن شارژ های ایرانسل می خوان حسابا رو خالی کنن. به امید یه سیستم درست و حسابی. وحید

(:

هلند اولین کشور اروپایی با قانون بی طرفی شبکه

هشت می دوهزار و دوازده هلند یک قانون مهم رو تصویب کرد که دیوار دفاعی محکمیه برای حفظ آزادی های مردم: بی طرفی شبکه. بی طرفی شبکه یعنی ارائه دهنده اینترنت نباید در ترافیک شبکه من دست ببره. ارائه دهنده اینترنت باید مثل ارائه دهنده سیم برق باشه که سیم رو به خونه من می رسه و بعد من هر دستگاهی رو می خوام باهاش روشن می کنم. این کاملا مخالف با این ایده است که به یک نفر سیم برق بدین ولی بگین فقط وسایل ال جی رو می تونه با این روشن کنه یا حق نداره هیچ سیستم گرمایشی رو باهاش راه بندازه. اگر شبکه بی طرف نباشه ممکنه مثلا فیسبوک رو خیلی راحت تر از یوتوب لود کنه تا شما رو سوق بده به سمت استفاده از ویدئوهای روی فیسبوک به عنوان یک مثال دیگه ممکنه در یک شبکه غیربی طرف سایت های طرفدار فلان سیستم خیلی سریع و راحت لود بشن و در مقابل کسی که دوست نداره مردم خبرهای واقعی رو بخونن دستش رو بذاره رو حلق هر سایتی که به شکل مستقل خبر منتشر می کنه و اونها رو کند و کند و کندتر کنه. هلندی ها همچنین بر اساس این قانون حفاظت شدن در برابر شنود و ابزارهای شنودی که ممکنه سرویس دهنده های اینترنت سر مسیر ارتباطی اونها نصب کنن و در ضمن تاکید شده که به خاطر اهمیت اینترنت، قطع کردن اینترنت یک انسان فقط و فقط در شرایط بسیار خاص قابل توجیه است و شرکت ها حق ندارن اینترنت کسی رو قطع کنن.

بالاترین دادگاه اروپا: ای پی آی قابل کپی رایت کردن نیست

دادگاه عالی اروپا روز چهارشنبه حکمی صادر کرد که به موجب اون ای پی آی ها و بقیه خصوصیت های فانکشنال برنامه های کامپیوتری قابل کپی رایت کردن نیستن. نتیجه این حکم اینه که مردم حق دارم برنامه ها رو بررسی کنن و مشابه اونها رو بسازن و نویسنده برنامه اول نمی تونه به خاطر فقط ای پی آی مشابه، از کسی ادعای غرامت یا حق لایسنس کنه. این حکم تمرکزش روی جریان بسته مشهور آماری sas بوده که توسط یک زبون برنامه نویسی می شد براش اسکریپت نوشت. حالا یک شرکت به اسم World Programming اومده از روی راهنمای سس برنامه دیگه ای نوشته که دقیقا همون ای پی آی ها رو داره و در نتیجه می تونه مثل سس، اسکریپت هایی که برای سس نوشته شدن رو اجرا کنه و شرکت اول ازش شکایت کرده و در نهایت دادگاه رای داد که با اینکه برنامه اولیه قابل کپی رایت کردن است ولی ای پی آی های اون رو بقیه حق دارن توی برنامه های خودشون پیاده سازی کنن. حالا باید منتظر باشیم و ببینیم که دعوای مشابهی که در دادگاه عالی آمریکا جریان داره به چه نتیجه ای می رسه و اگر مثل اکثر موارد رای آمریکا و اروپا در این مورد مشابه باشه خبر بسیار خوبیه برای ما چون این جریان وابستگی انسان ها به ابزارهای اختصاصی یک شرکت خاص رو کمرنگ تر می کنه و به ما اجازه می ده در طول زمان بر اساس نیاز از یک موتور به یک موتور دیگه سوییچ کنیم.

فیسبوک و تشویق مردم به اعلام وضعیت اهدای عضو در صفحه شون

در آمریکا تقریبا سالانه ۷۰۰۰ نفر که در صف انتظار دریافت عضو هستن، به علت نرسیدن عضو پیوندی بهشون می میرن. آدم ها در صف انتظار اعضا می میرن چون کسانی که مایی که مریدم ترجیح می دیم که به جای دادن قلب و چشم و کبد و کلیه و غیره مون به یک نفر و ایجاد امکان حیات اون آدم و اعضای خودمون، اونها رو زیر زمین دفن کنیم تا بپوسن. چه خشن شدم.. به هرحال.. حالا فیسبوک داره تلاش می کنه با داشتن ۱۶۱ میلیون کاربر در آمریکا، صف های پیوند اعضا و در نتیجه این آمار مرگ ۷۰۰۰ نفره در سال رو کاهش بده. طبق برنامه ای که روز سه شنبه اعلام شده، فیسبوک امکانی رو فراهم خواهد کرد که آدم ها بتونن در صفحه شخصی علاوه بر سال تولد و مدرسه و اینها، وضعیت داوطلبی اهدای عضو بعد از مرگشون رو هم نمایش بدن. متخصص های مرتبط گفتن که به نظرشون اینکار یک جور مهندسی اجتماعی موثر از طریق شبکه های اجتماعی است که می تونه مردم بیشتری رو تشویق کنه به اهدای عضو. توی ایران هم ما سایت http://ehda.ir/ رو داریم که مربوطه به دانشگاه شهید بهشتی و یک صفحه توی فیسبوک که نمی دونم به این جریان ربطی داره یا نه. امیدوارم اولی فعال باشه چون من مدت ها قبل کارت پر کردم و جوابش هیچ وقت نیومد و دومی هم امیدوارم جون بگیره چون مدتی شده بود جای چت کردن یکسری آدم احمق. هی! اهدا آی آر! اگر صدای منو می شنوی کارت من رو بفرست (: شما هم اگر پر نکردین بهتره که نه فقط به دیگران که به بخشی از خودتون بعد از مرگ شخصی تون امکان ادامه زندگی بدین (:

تبریک ها و تقبیح ها

به سفارش سینا و با اینکه دو هفته برنامه نداشتیم و تاریخش کمی گذشته اما تبریک می گیم به یکی از اولین کامپیوترهای موفق خونگی که حالا سی ساله شده: زد ایکس اسپکترومی که توی صفحه هفت راهنماش نوشته بود: «احتمالا شما که صبر ندارن تا حالا دیگه چند تا دگمه از کامپیوتر رو فشار دادین و متوجه شدین که اینکار نوشته های کپی رایت بعد از بوت رو از صفحه پاک می کنه. این خبر خوبه. اینم بگیم که شما نمی تونین با اینجور کارها به کامپیوتر صدمه بزنین. جرات داشته باشین. تجربه کنین…»

تبریک بعدی بدون شک مربوط می شه به انتشار کتاب خوب اوبونتو برای تازه کارها به آدرس http://ubuntu-book.org که کاریه از نیما اژدری و ساسان نمیرانیان دوست قدیمی قدیمی من که سال های ساله ندیدمش. سر بزنین و به سایتش و نگاهی به کتاب بندازین که جای خالیش حسابی احساس می شد.

و تبریک سوم به اون قابلیت کوچولوی موبایل.. که نه نیاز به اسمارت فون داره نه اندروید و نه آیفون ولی بیشترین کاربر دنیا رو داره و روزگاری برای ما مثل یک معجزه بود: اسمس یا به قول تلویزیونی ها پیام کوتاه که من نمی دونم کی واقعا ممکنه اصرار کنه روی کوتاه بودن پیام در یک مکالمه عادی و مثلا بگه «یک پیام کوتاه بزن بگو علی بیاد…» خب علی بیاد خودش پیام کوتاهه دیگه! جوون ها ظاهرا بهش می گن اس! مثلا می گن اس زد که من زد بزنم ! ب هرحال… این قابلیت که بیشتر از چهار میلیارد انسان دارن ازش استفاده می کنن حالا بیستمین سال تولدش رو جشن گرفته و مبارکش باشه.

اوه چقدر تبریک! یک تبریک دیگه هم به مناسبت چهارم می، روز جهانی بدون دی آر ام و یک تشکر از انتشاراتی خوب و فهیم اوریلی که در این روز همه کتاب هاش رو با پنجاه درصد تخفیف فروخته. دی آر ام این مفهمه که تلاش می کنه جا بندازه چیزی که شما می خرین مال خودتون نیست و مثلا اگر یک کتاب می خرین فقط حق دارین روی فلان دستگاه بخونینش یا حق ندارین اونو به کسی قرض بدین یا فلان بازی رو که توی اروپا خریدن حق ندارین توی آمریکا بازی کنین و …

و تنها تسلیت این هفته رو می گیم به اون نماینده مجلسی که چون یک کاریکاتوریست تصویرش رو به شکل کاریکاتور کشیده قراره بیست و پنج ضربه شلاق بخوره. شکنجه آدم ها اشتباهه و سرکوب آزادی عقیده و بیان وحشتناک و وقتی این دو تا با هم ترکیب می شه و حتی یک نماینده مجلس که قراره توی مجلس از حقوق من دفاع کنه رو مصون می کنه از حتی یک شوخی ساده، یعنی یک جای کار داره خیلی خیلی جدی می لنگه. من یادمه زمان رفسنجانی شروع شد که گل آقا کارتون رییس جمهور رو هم می کشید و اتفاق خاصی نمی افتاد و یادمه که بچه بودم مجله های زمان شاه رو ورق می زدم و ماهنامه توفیق زیر تیتر «یک پای شهبانو در تهران است و یک پای او در همدان می نوشت : پس خوش به حال مردم قزوین» و حداکثر یکی دو هفته توقیف می شد و بعد باز با تیتر « دو هفته تو قیف بودیم»‌ شروع می کرد به انتشار و … و واقعا فکر می کنم به کجا داریم می ریم که کشیدن کاریکاتور یک نماینده مجلس منجر می شه به شکنجه ای که شامل یک کمربند یا تسمه یا کابل یا هر چی است و بستن دست های یک روزنامه نگار به یک ستون و لخت کردنش و بلند کردن اون تسمه یا کمربند یا هر چی در هوا و کوبیدنش به بدن اون مرد تا درد و رنج فیزیکی جلوی انتقاد کردنش از یک نفر که قراره نماینده مردم در محل قانون گذاری اش هست رو بگیره.

اوکی… سعی می کنیم آروم باشیم و ماجرا رو تلخ نکنیم… چند تا نفس عمیق بکشین که می ریم برای بخش آخر…

بخش آخر

بخش آخر رو هم با محمد علمی هستیم که مطلبی رو برامون ضبط کرده در مورد شماره گذاری نسخه های لینوکس… می شنویم:

محمد علمی
سلام
اسم من محمد علمیه و یه مطلب در مورد شماره‌گذاری نسخه‌های لینوکس دارم. قبل از هر چیز بگم لینوکس اون هسته یا کرنل داخلی سیستم عامله. به خاطر همین هم میگن به این سیستم عامل به جای لینوکس خالی باید گفت گنو/لینوکس. مطلب منم در باره شماره‌گذاری اون هسته هست. مثلا الان اوبونتو ۱۲.۰۴ در اومده که نگارشش خوب ۱۲.۰۴ه. اما همین اوبونتو ۱۲.۰۴ از کرنل ۳.۲.۱۴ استفاده می‌کنه.

ورژن لینوکس چند وقت پیش یهو از ۲ پرید به ۳. راستش از اینور اونور می‌دونستم که ورژن ۳ قرار نیست چیز فوق‌العاده جدیدی باشه و فقط به مناسبت ۲۰ سالگی لینوکس شمارش رفته بالا. اما بعد دیدم که شماره نگارش‌هاش داره یلخی می‌ره بالا. برخلاف این نسخه ۲.۶ که ما رو پیر کرد از بس مورچه‌ای شمارش می‌رفت بالا. واسه همینم یه سر زدم ویکی‌پدیا و خلاصه حرفایی که اونجا زده بود رو اینجا می‌گم.

قبل از ادامه باید لینوس توروالدز رو واسه کسایی که نمی‌شناسن معرفی کنم. کسی که اصلا این پروژه لینوکس رو راه انداخت و الانم نفر اصلی اونه لینوس توروالدزه. من از این جونوری که توروالدز باشه خیلی خوشم میاد. آدم عمل‌گرا و باحالیه. اسیر پیغمبربازی و فلسفه‌بافی و اینام (مث بعضیا) نیست.

القصه داستان لینوکس با لینوس توروالدز شروع می‌شه که یه روز وقتی دانشجو بود هوس کرد یه کرنل بنویسه. اسم خودشم گذاشت رو پروژه. چه سالیه؟ ۱۹۹۱. خوب اون شروع کرد به انتشار نگارش‌هایی از کرنل که قرار بود به ۱ منتهی بشن. ۰٫۰۱، ۰٫۰۲، ۰٫۰۳، ۰٫۱۰، ۰٫۱۱، ۰٫۱۲، ۰٫۹۵، ۰٫۹۶، ۰٫۹۷، ۰٫۹۸ و … بالاخره اواخر سال ۱۹۹۴ لینوکس به ورژن ۱ رسید.

تو این چند تا نسخه زیر یک لینوکس ورژن ۰٫۱۲ اولین نسخه جی‌پی‌ال لینوکس بود. خود توروالدز می‌گه این -یعنی جی‌پی‌ال کردن لینوکس- بهترین تصمیمی بوده که تو عمرش گرفته.
بعد از ورژن ۱ لینوکس، شماره‌گذاری لینوکس ۳ قسمتی شد. بزار بگیم A.B.C. مثلا ۲.۶.۳۸. اینجا A میشه ۲، B میشه ۶ و C میشه ۳۸. خوب. حالا اینا یعنی چی؟ A شماره نسخه لینوکسه و فقط وقتی تغییر می‌کنه که تغییر بزرگی تو مفاهیم کرنل اتفاق بیفته. این شماره به این ترتیب فقط ۲ بار عوض شد. یکی همون سال ۹۴ که لینوکس به ورژن ۱ رسید. یکی هم سال ۹۶ که شروع نسخه ۲ بود. B شماره ریویژن لینوکسه. B اگه زوج باشه یعنی نسخه پایدار و اگه فرد باشه یعنی نسخه در حال توسعه. شمار C هم هر وقت پچ جدید یا درایوری اضافه بشه یا رفع اشکالی انجام بشه میره بالا. تا اینجا مشخص شد که چرا ۲.۶ مورچه‌ای میره بالا.
البته اینم بگم که عدد چهارمی هم برای بعضی نسخه‌ها وجود داشت. بعد انتشار نسخه ۲.۶.۱۱ یه ایراد امنیتی کشف شد که باید سریع برطرف می‌شد. این ایراد اونقده بزرگ نبود که بخاطرش لینوکس یه نگارش بره بالا. اما از اونطرف هم باید به سرعت نسخه جدید منتشر می‌شد. اینجوری شد نسخه ۲.۶.۱۱.۱ منتشر شد. از اون به بعد دیگه در جعبه پاندورا باز شده بود و هر وقت یه اصلاح فوری امنیتی لازم بود -که البته خیلی هم اتفاق نیفتاد- از عدد چهارم استفاده می‌شد.

**********

But let’s face it – what’s the point of being in charge if you can’t pick the bike shed color without holding a referendum on it?
-Linus Torvalds

این بخشی از نامه‌ایه که لینوس واسه شرروع به انتشار نسخه ۳ نوشته.
**********

همونطور که گفتم به مناسبت بیستمین سالگرد لینوکس توروالدز اعلام کرد که ورژن لینوکس یهو به ورژن ۳ ارتقا پیدا می‌کنه. به کسایی هم که اعتراض داشتن گفت چه معنی می‌ده همه مسئولیت این کرنل گردن من باشه اما نتونم بدون رفراندوم شماره نسخش رو تعیین کنم؟ این شد که ورژن ۳ به دنیا اومد. تو این ورژن شماره دوم شماره‌ایه که تو هر انتشار افزایش پیدا میکنه و شماره سوم هم همون نقش رفع اشکال رو داره.
**************
(یه چیزی تو پرانتز بگم: فکر کنم این شماره‌گذاری سریع یه جورایی ویروسی بود که کروم فراگیرش کرد. اگه همین‌جوری پیش بره فردا پس فردا کروم به ورژن ۱۰۰ و ۲۰۰ هم می‌رسه. بگذریم.)
**************
آخرین نکته در مورد ورژن ۳ اینم بگم که ممکنه پسوند rc هم داشته باشن که به معنی release candidate یا آماده انتشاره. همون نسخه‌های در حال آماده سازی با شماره فرد خودمون.

ممنون از توجهتون.

موسیقی


تا حالا موسیقی بی کلام نداشتیم… موسیقی کلاسیک هم نداشتیم… از بتهوون هم که دیگه معلومه چیزی نداشتیم… اما این هفته فرصتی است برای آرامش و عشق. شاید حتی بتونین برای شش دقیقه چشم هاتون رو ببندین و به سوناتی مهتابی گوش بدین که امید هدیه کرده به مهشید. خانم مهشید ، این شما، این امید و اینهم سونات مهتاب… بوسه فراموشتون نشه.

رادیو گیک شماره ۶ – ویران شود این خانه که میخانه ندارد

در این شماره که می شد اسمش باشه گیک های خندان، اولش دلمون می گیره از این شهری که وقتی یک میکروفون خوب یو اس بی می خوای توش بخری هیچ جاش پیدا نمی شه، از سانسورچی های اینترنت و شرکت های بزرگ محدود کننده اش و از پتنت ترول هایی که برای سودشون تکنولوژی رو خفه می کن.. اما خیلی زود با امید به سیل خروشان آزادی و با صدای هندی زهرا که تانگوی زیبا رو می خونه (بله وقت داریم ای غریبه زیبا… می خوام عقلم رو از دست بدم در دستان پر خطر تو…) فراموش می کنیم در این شماره از خوبی ها و بدی ها بگیم و به جاش سراغ اسلحه همیشگی مون می ریم و تا هفته بعد لبخندها رو حفظ می کنیم چون قشنگترین چیزیه که داریم.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_006_shahre_viran.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

گوگل و اوراکل نتونستن بیرون دادگاه صلح کنن

بعد از اینکه قاضی دادگاه آمریکا به گوگل و اوراکل پیشنهاد کرد که یک دور دیگه هم مذاکره مشترک بیرون از دادگاه برگزار کنن و سعی کنن با هم به تفاهم برسن این دو شرکت سر میز مذاکره نشستن و شکست خوردن. موضوع دعوا چند پتنت یا حق ثبت انحصاری است که اوراکل مدعیه متعلق به اونه و گوگل نقضشون کرده و گوگل هم اعلام کرده که قبول کرده بود بخشی از در آمد شرکتش از اندروید رو به اوراکل بده تا از شکایتش صرفنظر کنه.

گوگل اعلام کرده که به اوراکل پیشنهاد کرده بود تا پایان ۲۰۱۲، نیم درصد از «درآمد اندروید» رو به اوراکل بده و بعد از ۲۰۱۲ هم این مبلغ رو ۰.۰۱۵٪ پایین بیاره! خنده دار جریان این بوده که گوگل بارها گفته که در آمد خاصی از اندروید نداره و حالا احتمالا مذاکره کننده اوراکل هم سوالش این بود که ببخشید شما در آمدتون چقدره که می خواین ۱۵ هزارم درصدش رو بدین به ما؟ (((: پادکست لینوکس آوت لاوز می گفت احتما آخر سال ۲۰۱۳ لری پیج یک اسکناس صد دلاری پست می کنه به‌آدرس قایق تفریحی رییس اوراکل تحت عنوان درآمد اوراکل از پتنت هاش (((:

جریمه ۲۵۰۰۰ دلاری گوگل به خاطر عدم اجازه تحقیقات در مورد چند ایمیل و اطلاعات استریت ویوو

ماجرا اینه که اف سی سی از گوگل در خواست می کنه بهش اجازه بده در مورد اطلاعاتی که ماشین های استریت ویووش جمع کردن تحقیق کنه. دعوا سر این بوده که این ماشین ها نه فقط اسم شبکه های وایرلس بلکه گاهی حتی محتوای اونها رو هم جمع کردن. اف سی سی خواسته بوده در مورد این ادعا تحقیق کنه و گوگل قبول نکرده و حالا به خاطر عدم مشارکت در تحقیقات به حداکثر جریمه ممکن برای اینکار یعنی ۲۵ هزار دلار جریمه شده. دقت کنیم که گوگل سی و دو هزار کارمند دائم داره و ۲۵ هزار دلار جریمه ناهار یک روز شرکت هم نیست (: این شرکت در سال نزدیک ۴۰ میلیارد دلار درآمد داره و مطمئن باشین اصلا به ککش هم نمی گزه ۲۵ هزار دلار جریمه بده. اف سی سی از این جریان عصبانیه و می گه اگر قراره در اینجور چیزها تحقیق کنه باید قدرت بیشتری بهش بدن.

یک و نیم میلیون متن باستانی به زودی آنلاین خواهد شد

این هفته دانشگاه آکسفورد (هاهاها نخندین بیچاره واقعا دانشگاهه) و واتیکان برنامه هماهنگی رو اعلام کردن که طبق اون ۱.۵ میلیون صفحه از متن های بسیار کمیاب قدیمی که اکثرا مربوط به قرن ۱۶ و قبل از اون هستن اسکن و روی اینترنت قرار خواهند گرفت. هزینه اینکار ۲ میلیون پوند در چهارسال تخمین زده شده که یک موسسه خیریه به اسم پولونسکی که در زمینه آموزش عالی و تحقیقات پزشکی کار می کنه اونو قبول کرده.

این متون شامل بخش بزرگی از کتاب های رم و یونان باستان از جمله آثار ارسطو، هومر و هیپوکراتس هستن. مدیر پروژه گفته این مجموعه که حاوی متن ها و حاشیه های صفحات هم هست کمک بزرگی خواهد بود به محققینی که روی این موضوع کار می کنن. موسسه پولونسکی گفته که برای «دموکراتیک کردن دسترسی به اطلاعات و دیدن افزایش دسترسی به کتابخانه های دیجیتال و در نتیجه تقسیم ثروت حاصله در بین جوامع» اینکار رو کرده.

کامپیوتر خرچنگی

تکنولوژی ریویو یک مقاله جالب داشت از دانشمندانی که با استفاده از کولونی های خرچنگ، کامپیوتر ساختن نکته جالب اینه که اینکار برای تحقیق در مورد پایین آوردن مصرف انرژی شروع شده. گفته می شه ما الان با کامپیوترهایی طرف هستیم که شدیدا بهره وری انرژی پایینی دارن و دانشمندهای مختلفی سعی می کنه با ایده های مختلف کامپیوتر بسازن تا نشون بدن که نیازی به اینهمه مصرف انرژی نیست.

گروه امروزمون از علاقه خاص خرچنگ های نگهبان به جمع شدن توی دسته های چند تایی برای ساخت کامپیوتر استفاده کردن. این خرچنگ ها یک قابلیت خاص دارن: زیر شن در دسته های عظیم زندگی می کنن و اگر در وسط دسته باشن هر حرکتی که اطرافیانشون بکنن می کنن ولی اگر به هر دلیلی به کنار دسته برسن یکهو نقش رهبر رو در دست می گیرن و سعی می کنن گروه رو به سمتی که می خوان بکشن. رفتارهای اونها هم قابل پیش بینی است و مثلا اگر کنار دیوار قرارشون بدیم شروع می کنن در طول اون حرکت کردن. رفتارهای دیگه هم هست مثلا اگر دو دسته خرچنگ به هم برسن به یک دسته تبدیل می شن و جهت حرکت وابسته می شه به سرعت و حجم هر دسته. حالا کاری که دانشمندهای – معلومه دیگه – ژاپنی کردن اینه که با طراحی دیوار به اشکال مختلف،‌گیت های منطقی مثل و و یا رو پیاده سازی کردن و با گذاشتن خرجنگ ها در جاهای صحیح یک کامپیوتر زنده ساختن.

مشخصه که من هم دقیقا درک نمی کنم این تحقیق بعدا چی می شه و چرا یک کشور یا سیستم روش سرمایه گذاری می کنه و دقیقا همین نفهمیدن هم معنی اش اینه که علم رو من پیش نمی برم و فقط قصه هاش رو براتون می گم.

در اعماق

دادگاه عالی آمریکا: قوانین طبیعت قابل پتنت شدن نیستن

البته این بحث قبلا هم بود. اصولا تعریف پتنت به عنوان ثبت اختراع شدیدا به مشکل برخورده. همین الان شما اگر پول کافی داشته باشین می تونین برین این ایده رو پتنت کنین:

پتنت شماره فلان – متعلق به جادی: وقتی پخش کننده موزیک کامپیوتر به هشتاد درصد یک آهنگ رسید نام آهنگ بعدی را روی صفحه بنویسد و بعد از پنج ثانیه محو کند.

حتی لازم نیست برنامه اش رو بنویسین. این اختراع شماست! بعدها اگر یک روز اپل این رو ساخت شما می تونین از اپل شکایت کنین که من سال فلان این رو پتنت کرده بودم. شما که حوصله دعوا ندارین پس یکسری شرکت به اسم پتنت ترول می یان اینو از شما می خرن و از هر کسی که اونو ساخته شکایت می کنن و طرف هم که حوصله دادگاه نداره، یک پولی می ده خلاص بشه. اینکار کلا پیشرفت تکنولوژی رو کند کرده. حالا هم یک شرکت مدعی این پتنت شماره ۶۳۵۵۶۲۳ شده:

روشی برای تشخیص بیماری مبتنی بر سنجش یک عامل در بدن بیمار و بعد مراجعه به یک جدول و سنجش دوباره یک عامل در بدن بیمار و مراجعه به جدولی دیگر و تجویز میزان خاصی از دارو.

خسته نباشن با این کشف. از زمان بقراط حکیم شیوه درمان پزشکی تقریبا همین بوده و خوشبختانه بعد از شکایت هم دادگاه اونو به دادگاه عالی آمریکا داده و دادگاه عالی هم این پتنت رو نقض کرده و گفته که «قوانین طبیعت قابل پتنت کردن نیستن». توی سیستم قضایی آمریکا یعنی تمام موارد مشابه هم باید از همین حکم پیروی کنن و این قدم بزرگی است. بخصوص که الان جریان پتنت کردن اجزای دی ان ای و تاثیر اونها در انسان خیلی رایج شده. مثلا یکی پتنت ثبت می کنه : بالا بردن توان درک موسیقی در انسان از طریق دستکاری فلان قسمت دی ان ای. الان نمی دونن چیه ولی اگر یک روز ممکن شد این شرکت انتظار داره تا آخر دنیا هر کس اینکار رو کرد یک پولی بهش بدن چون اول اون به فکرش رسیده. انتظار می ره این رای دادگاه عالی، تسری پیدا کنه به کیس های مشابه و حداقل اجازه نده ترول ها روی چیزهایی مثل دی ان ای دست بذارن.

البته فعلا اینطوری نیست ولی فعالان دارن تلاش می کنن که این حکم رو گسترش بدن به چیزهایی مثل همه الگوریتم ها و بگن الگوریتم یک واقعیت بیرونی است و یک برنامه فقط داره یک الگوی دنیای خارج رو تشریح می کنه و «کشف» چیزی نیست و اگر هم هست «کشف یک چیز طبیعی در دنیای بیرون و بیان ریاضی اون است» و در نتیجه اجازه ندن کسانی فرمول های ریاضی یا الگوریتم ها رو در انحصار شرکت خودشون بگیرن. فقط فرض کنین شرکتی باشه که بگه بابل سورت ( که سورت حبابی نیست! اسم یاروئه! که یعنی سورت حبابی چون توش اجزای کوچیکتر لیست مثل حباب به سطح بالای فهرست می رسن) پتنت من است و هر برنامه ای که بابل سورت کنه باید پنج درصد درآمدش رو به من بده!

سانسور چین نمی تونه اینترنت رو شکست بده

کشور دوست و برادر چی کمونیست سانسور کننده ترین کشور دنیا است. یعنی حتی از ما هم بالاتر (: Ai WeiWei هنرمند این کشور یک مقاله خوب توی گاردین داره که اینطوری شروع می شه:

چیرمن مائو گفته : ما به عنوان یک کمونیست باید کنترل بر کشور را با اسلحه به دست بیاوریم و با قدرت قلم آن را حفظ کنیم. و خب نتیجه اش اینه که توی چین می شه تبلیغات دولتی رو همه جا دید و خفه کردن هر نظر مخالف دولت رو. قبل از اینترنت تنها چاره مردم دیدن تلویزیون دولتی بود و خوندن روزنامه سیاه سفید رسمی. اما الان وضع تفاوت کرده. حتی در این کشور که سنگین ترین و پیچیده ترین سانسور اینترنت جهان رو داره مردم دارن بیشتر و بیشتر به اینترنت دسترسی پیدا می کنن و می فهمن دنیا چه خبره.

خوندن مقاله رو پیشنهاد می کنم ولی خلاصه اش هم جالبه . می گه باز شدن یک جریان مهمه. حتی اگر آدم ها بگن صبحانه چی دارن می خورن در حال یاد گرفتن این هستن که حق دارن حرف بزنن نه اینکه فقط مصرف کنن. در ضمن این هنرمند چینی می گه که اگر دولت نیازمند خلاقیت مردمه نمی تونه دائما نیمه شب ها بیاد در خونه شون، دستگیرشون کنه، کیسه سیاه سرشون بکشه و ببره زندان و بازجویی شون کنه. چین نیازمند درآمد و توسعه است و دولت چین هم مثل هر حکومتی باید بین خلاقیت و فعالیت مردمش و سرکوب اونها یک کدوم رو انتخاب کنه. اون اضافه می کنه در دنیای آینده آدم ها آیفون می خوان ولی آیفون فقط یک محصول نیست بلکه یک شکل از نگاه به انسانه که با بودن سانسور، عملی نیست.

این هنرمند می گه که سانسور اینترنت مثل یک سده که جلوی مردم بسته می شه. سد رو می شه هی قوی تر کرد و بالاتر برد اما تنها نتیجه اش اینه که سطح آب پشتش بیشتر می یاد. هر قطره که امروز نذاریم از اینترنت رد بشه فردا جزئی از سیلی می شه که دیگه نمی دونیم چطوری باید فشارش رو تحمل کنیم و حتی اگر بتونیم یک نسل هم سیل رو عقب بندازیم فقط یک نسل به آب پشت سد اضافه کردیم.

اما این اینترنت قابل شکسته… گوش بدیم به سرگئی برین از موسسان گوگل

اما دشمن اینترنت یکسری سانسورچی جهان سومی نیستن. خطر اصلی که اینترنت ما به شکل فعلی رو تهدید می کنه شرکت های تجاری و بخصوص شرکت های تفریحی غرب هستن. فشار سیستماتیکی هست برای کم کردن آزادی های موجود در اینترنت و شکل دادن ترافیک اون و محتوای روش به شکلی که با دور شدن از هدف اولیه ای مبنی بر یک شبکه آزاد و غیرمتمرکز، اونو به سمت یک سیستم تحت کنترل یکسری شرکت تجاری ببره که قفس هاشون رو اون تو درست می کنن، ما رو توش دعوت می کنن و بعد در و دیوار رو استیل نصب می کنن که ما فکر کنیم چقدر این شهر قشنگه اما ویران شود این خانه که میخانه ندارد..

برین می گه که «نیروهای بسیار قدرتمندی علیه اینترنت باز متحد شده اند و همکارانی هم در اطراف دنیا پیدا کرده اند» او ادامه می دهد که «من از هر وقت دیگری در گذشته بیشتر نگران هستم. وحشتناک است»

خوشبختانه ما توی ایران زندگی می کنیم و هر کدوم یک پا دانشمند مخابرات شدیم. خارجی ها کلی سعی می کنن ترافیک شیپینگ رو به خواننده ها توضیح بدن ولی خب ما خودمون استادشیم: همون موقع ها که مثلا جیمیل قطع نیست ولی نمی شه هم باهاش کار کرد. یا وقتی یوتوب هست اما شما نمی تونین به خاطر سرعتش ازش استفاده کنین ولی به جاش خبرگزاری فلان که ویران شود این خانه که میخانه ندارد کم مونده از تو مودم بزنه بیرون اینقدر زود می یاد (:

نگرانی دیگه برین، شرکت هایی مثل فیسبوک و اپل هستن که با داشتن پلتفرمهای اختصاصی خودشون می تونن دسترسی کاربران به اطلاعات و همچنین شیوه استفاده اونها از شبکه رو در دست بگیرن و کم کم بدون اینکه خود این کاربرها بفهمن، شما دیگه به جای اینکه به یک اینترنت آزاد دسترسی داشته باشین فقط از کانال یک شرکت خاص بتونین به چیزهایی که اون شرکت می خواد برسین.

بخش آخر

با مهدی خندان هستیم که زیر صداش که خش خش داره یک موسیقی پخش می کنیم (:

موسیقی

موسیقی این هفته پیشنهادی سعید جاویدی بود

آهنگ: holding out for a hero
Artist : Bonnie Tyler
Album : Footloose

ولی … ولی راستش در آخرین لحظه بازم قهرمان ها و انقلابی های با مرام به افتخار عشاق کنار رفتن… آهنگ این به ناگهان هفته Beautiful Tango است از «هندی زهرا». مشخصه که احتمالا جزو جریان اصلی موسیقی نبودنش حداقل در سطح درک من تاثیر داشته در انتخابش ولی آرامش و دعوت به شروعی که داره نقش مهمتری بازی کرده.

رادیو گیک شماره ۵ – هکرها و اساتید

این شماره رو بهروز وثوقی با خوندن حکم آق حسینی شروع می کنه تا ما جرات کنیم اسم بخش هکرها رو به بخش اساتید تغییر بدیم که مجبور نشده باشیم واقعیت های جهان بیرون رو توی قالب های خودمون فرو کنیم. نگاهی کوتاهی به صنعتی داریم که به جای اسمش خودمون بوق سانسور می زنیم و بعد می ریم سراغ هکرها و هکرها. در اخبار و در اعماق اتفاقات رو مرور می کنیم که به شکل عجیبی اینبار شدیدا روی هکرها تمرکز دارن – از اون خزی که روی بدن دوست دخترش برای اف بی آی پیام نوشت تا هکرهایی که دور هم جمع می شن که به بی خانمان های آمریکا کمک کنن. این شماره شیپور تسلیت ها رو تبریک ها رو می نوازیم به افتخار بچه های آلبرتا که دولتشون عکس دایناسور محلی شون رو گذاشته روی سکه های بیست و پنج سنتی. در بخش موزیک… Yıkılmadım.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_005_hackers_vs_masters.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک – شماره پنجم – اساتید و هکرها

سلام و ممنون از حمایت ها و خوشحال از شروع شدن ایمیل ها. ما خودمون رو فروختیم به اپل و به اسم رادیو گیک روی ایتونز هم هستیم و آهنگ امروز هم آهنگ پیشنهادی است. اگر شما هم کاری داشتین ایمیل بزنین به جادی جادی جیمیل.

شماره پنجم رادیو گیک رو شروع می کنیم که پر است از اخبار هکرها. در بخش اخبار به خبرهای نگفتی می پردازیم، با کرنل ۲.۴ خداحافظی می کنیم و می بینیم که اف بی آی چجوری یک هکر ناشناس رو دستگیر کرده. بعد سوار زیردریایی می شیم و به اعماق آب ها می ریم تا لایه پایین تری از خبر رو ببینیم که شدیدا مربوط به هکرها است و بعد هم جرات می کنیم تا اسم بخش هکرها رو به بخش اساتید تغییر بدیم تا یادآوری کرده باشیم که این ما هستیم که دنیای اطرافمون رو می سازیم و اگر چیزی ساختیم و برامون کار نکرد، لازم نیست به زور چیزهایی که می خوایم رو در قالبش فرو کنیم. به قول دکتر عبداللهی، قالب ها برای این درست می شن که بتونن واقعیت رو تعریف کنن ولی ما بعد از مدتی قالب ها رو اجزای خشکی از جهان می بینیم و شروع می کنیم به چپوندن واقعیت ها در قالب هایی که داریم… در بخش هکرها من می خواستم یک مقاله از رییس بخش عکاسی گاردین براتون بخونم ولی این آقا هکر نبود. دو تا چاره داشتیم: الکی بگیم هکره تا تو قالب هکرها جا بشه یا اینکه بیخیال بشیم و بریم سراغ یک مطلب دیگه.. ولی دوست خوبم پیام همیشه می گه «هر وقت سوالی بهتون دادن با چند تا گزینه، سریع به این فکر کنین که آیا گزینه دیگه ای هم موجوده که بهش فکر نشده؟» و واقعا اینطوره… از این شماره بخش هکرها تغییر اسم می ده به بخش اساتید، تا بتونیم واقعیت های بیشتری رو توش جا بدیم.

اخبار

پایان عمر کرنل ۲.۴

ویلی تارئو در ایمیلی اعلام کرد که کرنل نسخه ۲.۴ به شکل رسمی به پایان عمر خود رسیده. این کرنل که سال های سال یکی از پیشرفته ترین کرنل‌های زمان خود بود و تا همین دیروز هم پشیتبانی آن برای سیستم هایی که هنوز از آن استفاده می کنند ادامه داشت، الان دیگر متوقف شده است. اما حالا ویلی در ایملی گفته که در سال گذشته همین وقت اعلام کرده بود که بنا بر اعلامی که در دسامبر گذشته شده بود این کرنل دیگر آپدیت نخواهد شد.

صنعت ایکس

این هفته مطلب جابی توی بیزنس ویک نگاه داشت به پورن و مخاطبین و درآمدهاش. خود مقاله خیلی جالبه. از یک طرف به این خاطر که از ابزاری برای تحلیل استفاده کرده که می تونه بهشون در مورد کاربران این سایت ها آمار بده (از جمله اینکه محدوده سنی شون چیه، به چه چیزهای دیگه ای علاقه دارن و اینها) و از نظر فنی هم جالبه چون می که یکی از سایت های مشهور ۴.۴ میلیارد بازدید کننده در جهان داره که مردها ۷۵٪ مراجعین هستن. این سایت در حدود ۲۹ پتابایت انتقال اطلاعات ماهانه داره یعنی پنجاه گیگ در ثانیه که حداقل چهارصد گیگابیت بر ثانیه نیاز داره. البته برای متوسط! بحث اینه که باید جوابگوی پیک مصرف باشه پس حدس زده می شه حداقل یک ترابیت بر ثانیه پهنای باند داشته باشن این سایت ها و این یعنی مهندس های فوق العاده ای برای این شرکت ها کار می کنن.

ناشناس علیه چین

«دولت شما اینترنت را در کشورتان کنترل می کند و چیزی که فکر می کند برای خودش خطرناک است را سانسور. ما در این دیفیس ها می خواهیم شورشمان علیه این وضعیت را نشان دهیم. این باید متوقف شود. ما از شما نمی خواهیم ساکت باشید. شما هم باید مقاومت کنید، شورش کنید و فرد آزادی باشید که همیشه می خواستید» بلکه ! بعدش هم ترجمه چینی هست و طبق اخرین آمار روی پونصد و یک سایت دولتی چینی.

و دستگیری هکر ناشناس از رو عکس دوست دخترش

خدا ما رو مرگ بده! یکی از هکرهای ناشناس که سایت های دولتی آمریکا رو هک کرده بود و اطلاعاتش رو منتشر این هفته توی استرالیا دستگیر شد. چجوری؟ طرف حین یکی از کرکری خوندن هاش برای اف بی آی، یک کاغذ چسبونده به کمر دوست دخترش که در وضعیتی خاص ایستاده و روش برای اف بی آی پیام فرستاده که
PwNd by w0rmer & CabinCr3w <3 u BiTch's اونم با یک متن لیت خاص (توضیح لیت). پلیس ها از عکس کشف کردن که روی آیفون گرفته شده و بعد اطلاعات جی پی اسش رو دیدن و خونه یارو کشف کردن و بعد اکانت فیسبوک خودش و دوست دخترش رو زیر نظر گرفتنش و به موقع دستگیرش کردن… درس اخلاقی اینکه هکر انانیموس هم می تونه خز باشه! از خز بودن فرستادن عکس آنچنانی دوست دختر که بهش نوشته چسبونده(!!) به اف بی آی تا حماقت در برنداشتن اطلاعات عکس و غیره و غیره.

توییتر توییک های مای اسکیوئلش رو اوپن سورس کرد

مای اسکوئل تکنولوژی اصلی پشت بانک های اطلاعاتی توییتر است: مسایل مورد علاقه، تایم لاین ها ، خود توییت ها و اطلاعات کاربرها همه توی مای اسکیول ذخیره می شن و به دلیل حجم عظیم اطلاعات توییتر و نیاز به کوئری های سریع، این شرکت تغییرات زیادی توی این رابط های این اطلاعاتی آزاد داده که حالا توی گیت هاب منتشرشون کرده. مشخصه که من سر زیادی از جریان در نمی یارم ولی در سطحی بالاتر می شه از چیزهایی مثل بهینه کردن استفاده حافظه، کم کردن کار بی دلیل از طریق تایم آوت سرور سایداکسپورت و ری استور کردن بافر پول های اینو دی بی و بهینه کردن مای اسکوئل برای ماشین های اس اس دی نام برد.

در اعماق

معرفی سایت برای طرفداران امنیت

یک معرفی براتون اینجا برای کسانی که دوست دارن در مورد ایمنی اطلاعات بیشتری کسب کنن یا مهارت های نفوذشون رو بالا ببرن. سایتی هست به اسم exploit-exercises.com که مجموعه ای است از ویرچوال ماشین ها، داکیومنت ها و خوان ها که می شه یکی یکی خوندشون و ازشون گذشت. هر ویرچووال ماشین چند تا مشکل امنیتی داره که شما می تونین کشف و استفاده شون کنین. اگر کسی علاقمده به سیکیورتیی سایت خیلی خوبیه. دیسکلیمر هم بگم که من اصولا در این کارها نیستم و کلا هم معتقدم رشته سکیوریتی با اینکه اسمش جذابه ولی بیزنس های دیگه که اسمشون به این خوشگلی نیست ممکنه کم دردسرتر و راحت تر و پر درآمدتر باشن و لذت هک هم توشون خیلی خیلی بیشتر از آپدیت کردن فرم ور فایروال ها باشه (:

قانون پیشنهادی اروپا علیه هکرهای کلاه سفید

اتحادیه اروپا هنوز داره تلاش می کنه تا قانون «ضد ابزار هکری» خوش رو تصویب کنه. متن اصلی این قانون هنوز منتشر نشده اما بحث در موردش توی اتحادیه اروپا جریان داره. قانون بسیار احمقانه است و انواع و اقسام سازمان ها دارن سعی می کنن اینو به قانونگذاران اتحادیه اروپا که در خوبی از هک ندارن بفهمونن. ایده اصلی جرم اعلام کردن نفوذ به سایت ها یا حمله از طریق بات نت ها به سایت ها است و مجازات پیشنهادی در حد تا پنج سال زندان اما حدس زده می شه که جایی از متن قانون خواهد گفت که داشتن، تولید و توزیع ابزارهای هکری غیرقانونیه اما خط مرز و تعریف درستی از این ابزارها نمی ده. کیه که توی توزیع لینوکسش از تی سی پی دامپ تا ان مپ و وایرشارک نباشه. همینطوره ابزارهایی که رشته های تخصصی ازش استفاده می کنن مثل فازر یا متااسپلویت.

اتحادیه اروپا هنو زاین قانون رو تصویب نکرده ولی تصویبش به این شکل نشون دهنده دانش کم قانونگذارها از تکنولوژی است که در نبود سازمان های لابی کننده منجر به قانون های عجیب می شه. ای اف اف فعلا یکی از سازمان هایی هست که داره سعی می کنه اینو برای اتحادیه جا بندازه.

هک به نفع جامعه

یک مشکلی توی سیستم بهداشت جهانی وجود داره. بهداشت تجاریه و یکسری آدم می تونن پول داروهایی رو بدن که مشکلاتی درجه رو حل می کنن (مثلا فرآورده های پوستی یا بدنسازی) و یکسری هم هستن که حتی پول برای خرید داروهای حیاتی رو هم ندارن (مثلا مربوط به آبله یا سل) و در نتیجه شرکت های تجاری ترجیح می دن روی نیازهای گروه اول سرمایه گذاری کنن و در نهایت با کره زمینی مواجه هستیم که با اینکه می تونه سلامتی اش رو به شکلی وواضح بالاتر ببره، اما اینکار رو نم یکنه چون ازش پول در نمی یاد.

مشکلی تکنولوژی هم تا حدی همینه. شرکت ها شروع می کنن به عرضه ابزارهایی برای کسانی که می تونن پول خرج کنن و دنیا پر می شه از انگری بردز بدون اینکه کسی سعی کنه مثلا مشکل زیر برف موندن شیرهای آتش نشانی رو حل کنه. چون از اولی پول در می یاد از دومی نه.

برای این جریان راه حل هایی وجود داره. یکیشون خیریه است. با همه منفی بودن و رهایی بخش نبودن خیریه ولی به هرحال دادن پول غذا به یک پیرمرد که شغل نداره با همه بی معنی و فخرفروشانه و بازتولید نابرابری اش به هرحال باعث می شه یک آدم امشب گرسنه نخوابه. یکی از این خیریه ها الان داره توی سان فرانسیسکو اتفاق می افته. هکرها و بی خانمان ها کنار هم نشستن و دارن بحث می کنن که نیاز بیخانمان ها چیه تا شاید هکرها بتونن در یک پروزه آخر هفته حلش کنن. مثلا الان بیخوانمان ها باید از این گرمخونه به اون گرمخونه برن تا بفهمن کجا جا داره در حالی که اگر بتونن روی اسمارت فونشون یک کلیک کنن و ببینن که الان کدوم گرمخونه جا داره مستقیم به اونجا می رن. تعجب هم نکنین.. آمریکا با ایران فرق می کنه و یک بیخانمان حتی ممکنه شغل هم داشته باشه، چه برسه به اسمارت فون (:

اتفاقا دیروز رفته بودم دانشگاه قطر و آخرش اعلام کردن که دو هفته دیگه مایکروسافت برنامه نویس ها و ایده پردازها رو دعوت کرده همین دانشگاه که دور هم بشینن و ایده هایی بدن برای جواب دادن به یکی از مشکلات جهان که خودشون انتخاب می کنن و تلاش برای نوشتن یک برنامه براش. اگر رفتم حتما براتون گزارش می کنم…

اووم…. حالا که حرف اون شیرهای آتش نشانی که زیر برف می موندن رو زدم راه حل پیشنهادی رو هم بگم! یک گروه یک برنامه نوشتن که شما می تونین توش سرپرستی یکی دو تا شیر آتش نشانی رو بر عهده بگیرین. بعد هر بار که برف بیاد می رین سراغ شیر آتشنشانیتون، جئو لوکیشن این رو ثابت می کنه و بعد که برف روبی اش کردین و آماده به کار، ازش عکس می گیرین و می ذارین تو شبکه اجتماعی به همراه امتیازهاتون و درجه و عنوانتون به عنوان سرپرست شیرهای آتش نشانی. هر کس سرپرست بهتری باشه امتیاز بیشتری می گیره و درجه و توییت و این بازی ها. ظاهرا خیلی هم خوب کار کرده و آدم ها با هیجان منتظر برف هستن که برن امتیاز جمع کنن. به این می گن گیمیفیکیشن که یکبار باید در موردش مفصل صحبت کنیم ولی خلاصه اش همینه که از طریق تبدیل کارهایی که دوست نداریم به بازی، اونها رو انجام بدیم.

راستی برای جلسه مایکروسافت اگر ایده ای داشتین که مشکلات جهان رو با همدیگه حل کنیم بگین (: جایزه اش رفتن به یک کنفرانس مایکروسافت است (:

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به ویندوز ۳.۱ که من رو آورد تو محیط گرافیکی و حالا بیست سالش شده. از تو داس مثل یک پوسته اجراش می کردیم و توش دو تا پنجره اجرا می کردیم که ساعت رو نشون می دادن و بهش خیره می شدیم… باور نمیکنین! هر دو ساعت تکون می خوردن.. یعنی دو برنامه داشتن همزمان اجرا می شدن! بعد ماین سوییپر رو اجرا می کردیم و سعی می کردیم درست همزمان با حرکت عقربه ساعت کلیک کنیم که ببینیم در یک لحظه هم بازی کار می کنه هم ساعت داره می ره جلو…

تسلیت هم می گیم به خاطر مرگ آقای جک ترامیل Jack Tramiel ، موسس شرکت کمودور که کمودور ۶۴ش پر فروشترین کامپیوتر طول تاریخ شد. دومین کامپیوتر بچگی من بود و یک ابزار عالی برای درک کامپیوترها. آسوده بخواب جک که دنیا رو تکون دادی و بهت مدیونم برای کودکی های خوب.


و برای اینکه شاد تموم کنیم تبریک می گیم به کاندایی ها! نه برای اینکه این یارو رفته تو کشورشون با پول ما خوشحاله بلکه برای اینکه ضرابخونه سلطنتی شون که سکه ها رو می زنه بیکار ننشسته و بعد از ایده پول پلاستیکی و بعدش حذف پنی، یک سکه با تصویر دایناسور درست کرده (: تازه اونم یک دایناسور معمولی نه! یک پاچی راینو زاروس که در طول روز مثل یک جوجه مودب روی سکه نشسته و نور جذب می کنه تا اگر تو شب بهش نگاه کنین، استخون بندی بدنش در تاریکی بدرخشه… واقعا جای تبریک داره به بچه های آلبرتا که زادگاه این دایناسور هستن (: اونور این سکه بیست و پنج سنتی مخصوص مجموعه دارها هم منقش به تصویر خانم ملکه (:

هکرها

اینستاگرام: فیسبوک برای یک بیلیون دلار چی به دست می یاره؟

نوشته راجر توث رییس بخش عکاسی گاردین است و در نتیجه مهم به خاطر نویسنده مهم (: حرفش هم قشنگ بود پس کلمه به کلمه براتون ترجمه اش کردم و می خونم:

با شغلی که من دارم عجیب نیست که هی در مورد عکاس چیز بشنوم. سوال در مورد فکت هایی مثل اینکه عکس های گرفته شده در دوازده ماه قبل با کل عکس های گرفته شده در تاریخ بشر برابری می کنن همیشه مطرح می شن. خب بله کسانی هستن که از هر وعده غذاشون عکس می گیرند. یک همکارم هم با یکی از مهمان های یک عروسی صحبت کرده بود که با ید دوربین کنون ۵دی ام کا ۳ به قیمت سه هزار پوند از مهمون ها عکس می گرفت و در مقابل سوال اینکه «شما عکاس حرفه ای هستین» گفته بود «نه ولی می خوام عکسهام خوب بشن». یک بیلیون دلار اینستاگرام.

بله – یک بیلیون دلار برای یک نرم افزار اسمارت فون که اجازه می ده عکس هاتون رو شبیه عکس های قدیمی پولاروید بکنین و برای دوستاتون بفرستینشون. احتمالا کارهای دیگه ای هم می کنه اما نقل قول غیردقیقی از مارک ناپفلر می کنم تحت این عنوان که «کلی پول برای اگر نه دقیق هیچ چیز که چیزی خیلی کم».

حالا هم … می دونم که نباید اینو بپذیرم ولی من از بعضی از این برنامه های تغییر تون رنگی عکس ها خوشم می یاد. بعضی افکت ها قشنگ هستن و کاملا می تونن یک عکاس تازه کار رو خوشحال کنن. بی ضرر هستن و احتمالا طول عمرشون هم کم خواهد بود.

در نهایت فقط تصویر زیر این پروسس های الکترونیک است که ارزش داره. اکثر مواقع فیلترها اشکالات و نقاط ضعف عکس اصلی و شخص عکاس رو می پوشونن. این موضوع سریعا به یک کلیشه تصویری تبدیل خواهد شد و لازم خواهیم داشت کارهای جدیدی بکینم.

این یک بیلیون توسط فیسبوک هزینه شده تا این شرکت صاحب بخش دیگری از حافظه تصویری جهان بشه. فیسبوک می خواد مطمئن بشه که این تصاویر سر از فلیکر یا یک سیستم ابری دیگه سر در نمی یارن.

ولی چرا گرفتن عکس هنوز اینقدر مرسومه؟ چرا مردم هنوز دارن عکس می گیرن و سراغ فیلمبرداری نرفتن؟

خب شما خودتون ویدئو رو امتحان کردین؟ کار ویدئو تا وقتی که شروع به ادیت نکردین به نظر ساده می یاد. اگر یک ویدئوی بد گرفته باشین فقط با یک جک بد طرف نیستین بلکه یک جک بد حوصله سر بر تولید کردین. اما با عکاسی و برنامه های تغییر تون می تونین در یک لحظه اثری ادیت شده و آماده ارائه تحویل بدین. عکاسی به عنوان روشی برای نت برداری رو هم دست کم نگیرین، نه فقط برای ثبت لحظات زندگی بلکه به عنوان یک ابزار برای حرفه ای ها – از پزشک ها گرفته تا لوله کش ها – برای ضبط و انتقال وضعیت کارهاشون. ضرب المثلی هست که می گه هر تصویر ارزش هزار کلمه رو داره و حالا این هزار کلمه با یک فشار روی شاتر در حال تولید شدن هستن.

موسیقی

وحید قدم خوبی جلو گذاشت و آهنگ پیشنهاد داد. این هفته به پیشنهاد حمید با ماهسون هستیم و آهنگ “Yıkılmadım” که میشه “زمین نخوردم” که همون معنی شکست نخوردن و مقاومت کردن و … میده اینجا.

yikilmadim ayadayim

سرپا هستم و زمین نخورده ام

dertlerimle bas basayim

« bas basa» مثل سر به سر گذاشتن فارسی هست. یعنی «در جنگ با درد و غصه هایم هستم»

zalimlere kötülere yenilmedim buradayim

در برابر ظالم ها و بدی ها شکست نخوردم همینجا هستم.

رادیو گیک شماره ۴ – اشک ماهی ها

در شماره چهارم رادیوگیک از معلمی صحبت می کنیم که به خاطر ندادن پسورد فیسبوکش از مدرسه اخراج شد، نگاهی می ندازیم به انگلستان که داره تلاش می کنه آدم ها رو بیشتر و بیشتر زیر نظر دولتش در بیاره و روشی کشف می کنیم برای بالا بردن تمرکز و دقت آدم ها در یک چشم به هم زدن و شیپور افتخارات رو – اینبار آرومتر – می زنیم به احترام برد پیت. در بخش آهنگ ها می رقصیم و می خندیم با صدای حسن – استاد ساکسیفون ایران و خیلی کارهای دیگه که اینجا نمی نویسم… خودتون از اینجا گوش بدین:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_004_ashke-maahi-haa.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

توجه: ظاهرا وی ال سی که او جی جی رو پخش می کنه اسکرین شاتی از سایت فلان رو پخش می کنه که از نظر من نه فقط خبری نیستن که شدیدا بدون شرافت هم هستن. این جریان ربطی به من نداره و انزجار خودم رو از هر چی دروغگو است ابراز می کنم (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

اخراج کمک معلم میشگیانی به خاطر پسورد فیسبوک

هفته پیش این خبر اومد که یک معلم دبستان در میشیگان به دلیل رد درخواست این مدرسه مبنی بر دادن پسورد اکانت فیسبوکش به اونها اخراج شده. خبر مثل شوک بود بخصوص که چند روز قبلش فیسبوک گفته بودن ممکنه شروع به شکایت حقوقی از کارفرماهایی بکنه از کارمندانشون پسورد فیسبوک رو می خوان تا روابط، علایق و شکل زندگی اونها رو برای استخدام بررسی کنن.

البته این مورد کمی پیچیده تر بود. ماجرا این بود که این خانم معلم پارسال عکسی در فیسبوکش گذاشته بود که توش لباس زیر یکی از همکارها دور پاش بود و زیرش نوشته بود «دارم به تو فکر می کنم» (: مدرسه هم معتقد بود که این خانم باید پسورد رو به شکل داوطلبانه بده تا اونها این عکس رو حذف کنن و ایشون هم مخالف کرده و در نهایت مدرسه ایمیل زده که بهتره اینجا کار نکنه.

می بینیم که این مورد خیلی خاص بوده ولی در کل سوخت خوبی فراهم کرده برای تصویب یک قانون در آمریکا که توش کارفرماها نتونن برای تغییر اطلاعات شخصی فیسبوک افراد به اونها درخواست پسورد بدن.

بازی لینوکس تایکون

هاهاها! هر روز شاهد کلی توزیع جدید هستیم. همین هفهت لینوکس ایرانیان و خبیر (تلفظش همینه؟) رو داشتیم. همه هم ریمیکس های اوبونتو.. خب چه کاریه؟ چهار دلار بدین این بازی رو بخرین! داستانش اینه که باید یک توزیع لینوکس جدید درست کنین (((: نرم افزار انتخاب کنین، باگ فیکس کنین، برنامه نویس استخدام کنین، کامیونیتی رو مدیریت کنین و توزیعتون مشهور کنین.

آیا صفحات نمایش رتینا وب رو عوض خواهند کرد؟

خبر نیست ولی ارزش یک نگاه رو داره. آی پد توی نسخه جدیدیش از صفحات رتینا استفاده می کنه که رزولوشن عجیبی دارن: 2048 در 1536! این بالاتر از هر لپ تاپ یا دسکتاپی است که من تا به حال باهاش کار کردم و چهار برابر پر پیکسل تر از ای پد قبلی. راه حل دیدن عادی یک صفحه روی چنین رزولوشنی چیه؟ چهار برابر کردن سایز همه چیز تا اونها مثل قبل دیده بشن. این مساله در مورد متن مشکلی درست نمی کنه ولی عکس ها رو وقتی چهار برابر می کنیم کمی مات یا محو به نظر می یان… اما اینطور نخواهد موند. اگر رتینا به دستگاه های دیگه هم برسه (مثلا لپ تاپ یا دسکتاپ) ممکنه ما با رزلوشن های عجیبی مثل ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ طرف باشیم و این یعنی عکس های توی وب باید سریعا سایز خودشون رو بزرگ و بزرگ و بزگرتر کنن تا بشه هنوز با کیفیت دیدشون. دوستان.. وب شاید در حال عوض شدن باشه. مواظب سایز عکسهایی که می گیرین باشین. البته بحث فقط مربوط به وب نیست و اگر جریان بیاد روی دسکتاپ، حتی سیستم عامل هامون هم باید خودشون رو وفق بدن و حداقل مطمئن باشن که از آیکون ها و اجزای گرافیکی وکتور استفاده می کنن که می تونن بدون از دست دادن کیفیت تصویری هر چقدر لازمه رشد کنن.

ششصد هزار مک آلوده به بدافزار

شرکت امنیتی روسی (دکتر وب) می گه که تقریبا ششصد هزار کامپیوتر مک به یک تروجان آلوده هستن. ۷۷ درصد کامپیوترهای آلوده توی کانادا و آمریکا هستن و ۲۷۴تاشون هم توی کوپرنیتوی کالیفرنیا. بد افزار که از سپتامبر ۲۰۱۱ کشف شده بود (تقریبا چهار پنج ماه قبل) خودش رو نصاب پلاگین آدابی فلش پلیر جا می زنه و نسخه جدیدترش حتی از مشکلات امنیتی جاوا در مک هم استفاده می کنه که اپل تازه روز چهارشنبه هفته قبل براش یک پچ امنیتی درست کرده.

البته می دونیم که اپل پایه های طراحی یونیکسی داره و به معنی ویندوز، دچار ویروس نمی شه. در این مورد هم شما باید شخصا پسورد روت رو به بدافزار بدین تا بتونه خودش رو نصب کنه اما اکثر آدم ها وقتی یک پنجره باز می شه که ازشون پسورد می خواد اعتماد می کنن و پسوردشون رو تایپ می کنن (:

بدافزار بعد از نصب کدهایی رو توی براوزر و برنامه هایی مثل سکایپ اینجکت می کنه و پسوردها و اطلاعات دیگر رو ذخیره می کنه. اگر مک دارین خوبه اینترنت رویک سرچ بکنین و راه های حذف بدافزار flashback رو پیدا کنین.

در اعماق

انگلیس روی ایمیل و استفاده مردم از وب نظارت می کنه

معلومه که جیغ می کشن اینکار مال حفظ امنیت مردم است و مقابله با جرم و تروریسم. شاید اونجا واقعا هم اینجوری باشه ولی به هرحال انتقادات به اینکار زیاده. البته قانون فعلا اجازه شنود رو نمی ده ولی مامورین می تونن ببینن شما با کی تماس دارین. مسوول یک کمپین مخالفت با نظارت برادر بزرگ به همه چیز در انگلیس هم گفته که اینکار اونها رو در مسیری می ندازه که کشورهای فلان و فلان توش پا گذاشتن که البته اون نام برده، ما نمی بریم (: یادمون نره که مردمی که آزادی رو فدای امنیت کنن، هیچ کدومش رو به دست نمی یارن.

در این بحث ها دعوا سر اینه که who will watch the watchmen؟ کی به پلیس نظارت می کنه؟ آیا دولت اینو استفاده می کنه برای موندن دائمی در قدرت و خارج کردن همه رقبا؟ آیا روندهای انتخابات دموکراتیک رو با این کار قلع و قمع می کنه و …

لباس و شخصیت.. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

اگر روپوش سفید یک پزشک رو بپوشین، در لحظه توانایی تمرکز و دقتتون افزایش پیدا می کنه (: ولی اگر همون روپوش رو بپوشین و بهتون بگن مال یک نقاش بوده، همون چیزی که بودین می مونین!

دانشمندها بهش می گن enclothed cognition: تاثیر لباس روی روند ادراک.

توی بخش دیگه ای از آزمایش روپوش رو فقط آویزون کردن بغل دست شما و ندادن بپوشینش و تاثیری هم روی درکتون نداشته. پرفسور آدام گالینسکی که تحقیق رو پیش برده می گه فقط در صورتی که معنی سمبلیک روپوش رو درک کنین است که پوشیدنش باعث می شه خصوصیاتی که از یک پزشک می شناسین (مثل دقت، نظم و توجه) افزایش پیدا کنن. این تحقیق زیربخشی از شاخه ای است به اسم embodied cognition که می گه ما فقط با مغز چیزها رو درک نمی کنیم بلکه ادراک ما از اطراف وابسته به وضعیت فیزیکی ما هم هست. مثال ساده تری که پروفسور می زنه، اینه که شستن دست ها یا حموم رفتم می تونه انسان ها در مورد رعایت اخلاق کمک کنه. البته در نهایت پروفسور گفته تحقیقات ما خیلی ناقصه و مثلا نمی دونیم که اگر من هر روز لباس دکتری بپوشم، مغزم هنوز تحت تاثیر اون دقیق عمل می کنه یا نه خیلی سریع جریان براش عادی می شه.

بذارین با یک خبر قشنگ تموم کنیم بخش در اعماق رو: سازمانی که سعی می کنه دولت آمریکا رو اوپن کنه: سان لایت فاوندیشن


موسسه سان لایت سازمانی است که داره به عنوان یک سازمان غیر دولتی و غیرانتفاعی (با ایران مقایسه نکنین) مفاهیم جنبش آزاد و بازمتن رو به دنیای دولت ها وارد کنه. طبق قانونی در آمریکا (و خیلی کشورهای دیگه)‌ افراد حق دارن به اطلاعاتی که دولت جمع می کنه دسترسی داشته باشن. همچنین قانونی هست که افراد می تونن برای دسترسی به یکسری اطلاعات درخواست بدن (مثلا من به عنوان یک شهورند حق دارم درخواست بدم که چقدر از پول دولت صرف فلان فعالیت شده و اینو بگیرم) و این سازمان تمام این درخواست ها و هر چیز دیگه رو که بتونه می پرسه و بعد از دسترسی بهش اونو به شکل یک دیتابیس معقول قابل استفاده برای عموم روی وب می ذاره. این سازمان همچنین سعی می کنه با ایجاد اتفاق فکری که داره ایده های شفافیت در کشورش رو پیش ببره و در بخش دیگه ای هم به آموزش خبرنگارهایی بپردازه که روی این موضوعات کار می کنن. اگر سایتش رو خواستین ببینین و از اطلاعاتش که برای همه آزاده استفاده کنین، به سانلایت فاوندیشن سر بزنین.

تبریک ها و تسلیت ها

تشکر برای بردپیت که در سال ۲۰۰۹ وقتی قرار بود عکسش رو برای روی جلد مجله W بگیرن، قرار گذاشت که مجله حق نخواهد داشت عکس رو ادیت کنه تا مخالفتش رو با ادیت های احمقانه هنرپیشه هایی که تصورات غیرواقعی از انسان ها درست می کنن رو نشون بده. اون از این ناراضی بود که مردم عکس های ادیت شده و کاملا دور از واقعیت هنرپیشه ها رو روی مجله ها می بینن و از اون تصور غیرواقعی، یک ایده آل درست می کنن و زندگیشون رو در راهش پر از غصه و ناراحتی. ممنون بردپیت که جرات داشتی خودت باشی.. با چین های صورتت و با تیپ باحالت.

و یک تبریک هم داریم به گونترگراس که بعد از مدت ها شعر گفته. شعری در نکوهش اسراییل و مطبوعات آلمان متهمش کردن به یهودی ستیزی و البته تشکر هم داریم از آلمان که توش اینقدر آزادی بیان هست که آدم ها نظری خلاف نظر حکومت رو بیان کنن.

توجه مهم: قبل از اینکه جو گیر بشین و فقط چون دو تا جمله به یکی از دشمن های شما گفته ازش تشکر و تقدیر کنین همه حرف هاش رو بخونین (: مثل شمقدری نباشین (:

هکرها

پیام یک مصاحبه با بیارنه استراستروپ رو اجرا می کنه.

بیارنه استروستروپ (Bjarne Stroustrup) خالق سی پلاس پلاس و یک هکر واقعی است. فقط به این فکر کنین که یک نفر روی کارت ویزیتش می نویسه «فلانی – نویسنده سی پلاس پلاس» (((: این هکر در یک ویدئوی بسیار کوتاه به سه سوال که در مورد شیوه کارش ازش پرسیده می شه جواب داده.. باهاتون به اشتراکش می ذاریم:

سوال: ابزار کارتون چه شکلیه؟

من با یک کامپیوتر لپ تاپ کوچیک سفر می کنم. کوچکترین کامپیوتری که پیدا کردم. صفحه تقریبا دوازده اینچی ولی با سرعت معقول پروسسور. به دفترم که برسم می ذارمش روی داک و دو تا اسکرین دارم و با شبکه وصل می شم به هر چیزی که بخوام. ترجیح می دم این ماشین تا جایی که می شه کوچیک باشه و سبک. البته بزرگ باشه و سبک بهتره ولی خب پیدا نکردم. البته خیلی بزرگ هم خوب نیست چون مثلا توی هواپیما باید امکانش باشه که توی صندلی ام بازش کنم. اینکار رو با یکی ا زاون لپ تاپ های مخصوص بدنسازی نمی شه کرد. یک ماشین معقول و کوچیک و سبک که بشه حملش کرد و هر وقت لازم شد وصلش کرد به یک سبستم شبکه با منابع بیشتر. لپ تاپ من ویندوزه! اینو همیشه می پرسن و براشون عجیبه که چرا رو لینوکس نیستم. خب لینوکس من روی کامپیوتر رومیزی ام است و بایونیکس سنتی ارتباط داره و هر روز ازش استفاده می کنم. ولی خب کامپیوتری که هر روز حمل می کنم به اطراف ویندوز داره.

ترجیح می دین صبح کار کنین یا شب؟
کار واقعی و فکر واقعی اوایل صبح اتفاق می افته. عصرها واقعا کار خلاق دیگه نمی کنم. من چندان شب زنده دار نیستم.

موقع کد نوشتن به موزیک هم گوش می دین؟
معمولا بله. من ترکیبی از چیزهای مختلف رو روی کامپیوتر دارم که هدفون رو بهش میزنم و گوش می دم. همه چیز توش هست. کلاسیک و کمی راک و کمی کانتری. واقعا جالبه که با یک چیزهایی می تونم کار کنم و با یک چیزهایی نه. موزیک هایی هستن که توجه رو جلب می کنن و شما شروع می کنین به گوش کردن به موسیقی و نه کد و این خوب نیست. و موزیکی هم هست که اصلا نمی شنوینش و این هم کمکی نمی کنه پس من باید چیزی رو پیدا کنم که واقعا کمک کنه ولی به هرحال از موسیقی موقع کار خوشم می یاد.

آهنگ

به یاد همه شب های خوب و پر از خنده، می ریم سراغ یکی از بهترین آهنگ سازهامون با کلی آهنگ دلنشین که سال ها است برای گذران زندگی، خودش هم می خونه… شاد می شیم با مفهوم اشک ریختن ماهی ها در برکه و خاطره شادی هامون با این آهنگ با حسن شماعی زاده (:

رادیو گیک شماره ۳ – غول بازار مکاره

رادیو غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره.. رادیو گیک. این هفته با امنیت، دزدهای دریایی. مصاحبه با یک هکر ایرانی و …شراب قرمزی که آهن رو به زانو در می یاره

شماره سوم رادیو گیک (بیست و پنج مگ و سی و نه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_003_ghoole_bazare_makkare.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

خبر بانمک هفته برای رادیو گیک اینه که خانم ویدا اسلامیه مترجم کتاب Pendragon/پندراگون، تاجر مرگ که به چاپ سوم هم رسیده با کتابسرای تندیس در جاییش که دختره می خواد به پسره بگه دوستش داره ولی می ترسه که مثل یک گیک قدیمی نتونه از احساساتش به خوبی صحبت کنه زیر نویس زده و گفت که که گیک «غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره»! و بازم ماییم که باید داد بکشیم که مترجمین عزیز! اینترنت مال شماست! یک سرچ بکنین.. اون دیکشنری های عهد عتیق رو بذارین کنار! بخصوص وقتی برای جوون ها ترجمه می کنین خیلی از اشاره ها به فرهنگ معاصری هستن که توی دیکشنری فلان چاپ سال ۱۹۱۴ نیست ((: گیک الان یعنی ما و ما غول بازار مکاره نیستیم (: حداقل یکبار فکر کنین ببینین این کلمه در این جمله معنی می ده یا نه. البته مترجمی که صادقانه زیرنویس انگلیسی می زنه و می گه اینجا رو نفهمیده بهتر از مترجمی است که راحت متن رو عوض می کنه و از این نظر از خانم ویدا ممنونیم اما یک قدم جلوتر اینه که توی اینترنت سرچ کنه. همین الان بزنین گیک و سایت نارنجی رو بخونین که قشنگ توضیح داده گیک یعنی چی.

ساید نوت: گیک ها باحالن (:

و امروز با اینکه سیزدهم فروردین و اول آوریل است اما از دروغ سیزده خبری نیست. همه خبرهای ما راست هستن، حداقل در سطحی که علم می تونه در مورد واقعیت حرف بزنه (:

اخبار

مشکل امنیتی گنوم-ترمینال، ایکس اف سی ای ترمینال و ترمیناتور

یک مشکل امنیتی طراحی توی کتاب خونه VTE که این هفته منتشر شد نشون می ده که اکثر ترمینال هامون مشکل دارم. بحث اینه که بافر سکرول بک توی دایرکتوری tmp ذخیره می شه و وقتی می گم کل بافر اسکرول بک یعنی حتی ارتباطات اس اس اچ. حالا همه که می خونن یوزرهامون هم روش. اگر جریان خیلی براتون جدیه اما، پیشنهاد فعلی استفاده از tmpfs است تا این باگ فیکس بشه.

ابررسانایی با شراب قرمز

برای اینکه بگیم ابررسانایی چه ربطی به شراب قرمز داره بذارین اول نگاهی بندازیم به مفهوم ابر رسانایی. الکتریسته چطوری حرکت می کنه؟ رسانا چیه؟ اجسام از ملکول ها تشکیل شدن و ملکول ها از هسته و الکترون هایی که دورشون می چرخن. اگر اینها بتونن حرکت کنن و فلان. ولی این حرکت بی دردسر هم نیست. ممکنه الکترون گیر کنه به الکترون های دیگه یا زیادی به یک اتم نزدیک بشه و این حرفها. ابر رسانی چیزی است که این جریان رو کاملا بی دردسر ممکن می کنه. ما اینکار رو معمولا با سرد کردن انجام می دیم. اونقدر سرد می کنیم که حرکت های داخلی جسم خیلی کم بشه و در نتیجه الکترون ها به راحتی توش حرکت کنن.

شراب قرمز از همینجا وارد جریان شد. سال قبل یکسری فیزیکدان ژاپنی اعلام کردن که با غوطه ور کردن آیرن تلوراید در شراب قرمز تونستون توش خاصیت ابررسانایی درست کنن. متاسفانه چیزی در مورد دما ندیدم ولی گفتن که بقیه مشروب ها هم تا حدی تاثیر داشتن ولی شراب قرمز از همه بهتر بوده و تحقیق های مختلف نشون داده که بهترین نتیجه از از یک شراب خاص فرانسوی تولید سال ۲۰۰۹ گرفته می شه.

چهار صندلی برای حزب دزدهای دریایی آلمان

حزب دزدهای دریایی رو زیاد از من و رادیو گیک شنیدین. حزبی رای مقابله با سرکوب آزادی های دیجیتال به بهانه دفاع از حقوق کپی رایت. چیزی شبیه به اینکه ما مخالف باشیم با اینکه به هر آدم یک جی پی اس وصل باشه تا اگر یک روز از یک مغازه دزدی شدن دولت بتونه بفهمه کی اون موقع تو مغازه بوده. حالا هم حزب خوبمون که توی اکثر کشورهای اروپایی تشکیل شده، در آلمان چهار صندلی کوچیک برنده شدن با تمرکز کمپین تبلیغاتشون روی شفافیت بیشتر دولت. این احزاب دو صندلی مهم هم در پارلمان اروپا دارن.

و اگر اهل بازی هستین برازر کوئست رو بازی کنین

که یک بازی آنلاین با تعداد بازی کننده های خیلی زیاد در یک دنیای فانتزی است که موزیلا اونو ساخته برای نمایش وب سوکت ها و اچ تی ام ال پنج و کانواس. برای گذروندن سیزده به در منی که توی دفتر گیر کردم، چیزی بهتر از این نیست.

عمیق تر

یک بازی جالب براتون دارم اینجا. عمقش توی خلاقیت و نگاه به دنیا است… بازی ای به اسم سولیداریتی سند. بازی تصویر نداره… با صدا کار می کنه و با یک نوشته شده می شه:

«شما در ساحل به هوش می یاین. هویتی ندارین. حافظه ای ندارین. چیزی ندارین. حتی بینایی هم دیگه ندارین.»

و تمام بازی فقط با یک هدفون استریوی خوب و یک ماوس قابل انجامه و البته خوندن متن های روی صفحه که به شما در مورد احساسات و لامسه و اینها حرفهایی می زنه… شما باید توی این بازی بدون بینایی و با تکیه روی صداهایی که به گوشتون می رسه توی این جزیره راهتون رو پیدا کنین. بازی جالبیه ولی خیلی سرگرم کننده نیست،‌چون نابینا بودن سرگرم کننده نیست.

گوگل و ریکپچاهای خیابونی

کپچاها رو می شناسیم. [توضیح کپچا] و اخیرا هم با پروژه ریکپچا که خیلی سایت ها ازش استفاده می کنن همه در کنار هم مشغول تایپ کردن بخشی از کتاب هایی هستیم که در این پروژه نبوغ آمیز در حال تبدیل شدن به کتاب هستن و حالا یک قدم دیگه رو هم برداشتیم و مردم گاهی در حین وارد کردن کپچا شاهد چیزهایی مثل پلاک خونه ها، اسم خیابون ها و حتی علایم راهنمایی و رانندگی هستن.

حدس زده می شه این تصاویر از گوگل استریت ویوو برداشته شده باشن و احتمالا گوگل داره از طریق این کپچاها، اطلاعات توی تصاویر رو به آدم ها می ده تا بخونن و به متن تبدیلش کنن تا به چیزهایی که می خوان برسن. نمی دونم بیگاری برای گوگل است یا یک ایده ناب. من با دیدن چنین چیزی احساس یک موش آزمایشگاهی بهم دست خواهد داد که اهرمی رو فشار می ده برای رسیدن به نتیجه. اهرمی که باعث می شه گوگل پول در بیاره… البته بخش سخت تر برای صاحبین سایت است. قبلا من با داشتن ریکپچا به تایپ شدن میراث بشری کمک می کردم ولی الان آیا من دوست دارم توی سایتم کاربرها برای مثلا کامنت گذاشتن توی وبلاگ من، نقشه های گوگل استریت ویوو رو غنی تر کنن؟

مایکروسافت و سکایپ در مورد در عقبی به توافق رسیدن

اسم قشنگش هست «شنود قانونی» و کاربردش اینه که بنا به پتنتی که مایکروسافت در ۲۰۰۹ ثبت کرده بود ، ماموران دولتی آژانس های آمریکا بتونن اگر مجوز گرفته بودن – بدون آگاهی شما – مکالمات سکایپی شما رو زیر نظر بگیرن.

بله! ماکروسافت یک شرکت تجاری است و احتمالا از طرف دولت مجبور به اینکار شده ولی سه تا بحث هست. اولی اینکه همه حق دارن اینو بدونن پس شما باید این خبر رو بیشتر ببینین. دو اینکه سکایپ در حال حاضر مدعی حدود دویست میلیون کاربر است و بخش بزرگی از این جمعیت شهروند آمریکا نیستن در حالی که حالا این سوراخ عقبی برای اونها هم باز شده و در نهایت اینکه وقتی این در پشتی هست، ما دیگه باید به چی اعتماد کنیم؟ نرم افزارهایی که مدعی می شن هیچ رخنه امنیتی ندارن توسط هکرها هک می شن حالا فقط تصور کنین که یک هکر روش داخل شدن از این در پشتی رو کشف کنه. لازم به تذکر نیست که همین الان احتمالا چند صد نفر در دولت آمریکا دارن ازش استفاده می کنن و لو رفتنش اصلا چیز عجیبی نیست.dro

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به چینی ها که بخشی از سانسور یوتوب رو برداشتن و بعضی از بخش های یوتوب برای مردم چین قابل دیدن شده.

و تبریک می گیم به جوردن مشنر برنامه نویس اصلی بازی پرینس آو پرشیای قدیمی خودمون که بیست و سه سال قبل به شکل مشکوکی سورس این بازی رو گم کرد و حالا بعد از بیست و سال اونو توی یک جعبه مقوایی توی انباری پدرش پیدا کرده و داره سعی می کنه کسی رو پیدا کنه که کامپیوترش فلاپی درایو داشته باشه

و تبریک آخرمون برای نروژی ها. نه فقط برای اینکه وزیر توسعه بین المللی دارن و نه فقط برای اینکه در سال ۱۹۸۹ مسابقات ملی بازی های کامپیوتری برگزار می کردن بلکه برای اینکه هیکی هولماس که حالا وزیر توسعه بین المللی این کشور، قهرمان بازی های D&D سال ۱۹۸۹ کشور هم بوده و می گه که بازی کامپیوتری چیزیه که می تونه به آدم ها موقعیت هایی که ندیدن رو نشون بده و پروژه‌هایی هم داره برای اینکار.

آرش بدیع زاده در کامنت ها می گه:

من یه سوال داشتم! این بابا وزیر نروژ قهرمان D&D بوده. من خودم تا حالا D&D بازی نکردم ولی تا جایی که می‌دونم (http://en.wikipedia.org/wiki/D%26D) یه بازیه شامل یه برد (مثل مونوپلی) یه سری کتاب سناریو و یه مشت تاس عجیب غریب! سبک بازی هم RPG‌ه ولی بازی کامپیوتری نیست! در واقع یه جورایی پدرجد World of Warcraft و ایناس.

اون LARP هم باز تاجایی که می‌دونم بازیای این مدلی رو می‌گن! (مثل مافیای خودمون اگه بازی کرده باشی) :)

هکرها

زنگ اشتباه به احسان دیگه و اینکه این هکرها چقدر همه ماخوذ به حیا هستن!

آهنگ

و برای آهنگ می ریم سراغ دمین رایس با آهنگ فیلم کلوزر، The blowers dauther برای اونجاش که می گه « I can not take my eyes off you » برای هر کسی که این حس رو تجربه کرده و زندگی اش با معنا است و هر کس که منتظر تجربه اش است تا بعد از نتونستن نگاه نکردن، برسه به این بیت که I can not take my mind off you.

عاشق باشین… با دمین رایس.

پی.نوشت. اینم برای حامد سپهر که ببینه چرا کیفیت صدا بده (: یک میکروفون ده ساله شکسته با کش بسته شده به یک بطری فعلا استودیوی ماست (: ولی مشکلی نیست. پول ها رو تنظیم کرده، یک میکروفون قابل قبول می خرم (: نه اینکه پول نداشته باشم ولی توی سفر هستم و مثل یک ایرانی قهرمان مجبور به خرج از پول نقدی که در خروج از کشور محدودیت داره و بدون کارت اعتباری و غیره (:


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک شماره ۲ – از فضا و فراسوی فضا

آماده باشین که اگر برنامه رو گوش می دین دوبار توش قراره سر پا بایستیم به احترام انسان هایی که از ما با شرف تر هستن و یکبار چشم هامون رو به زمین می دوزیم از بی حیایی توروالدز. با ما باشین…

شماره دو رادیو گیک (بیست و سه مگ و سی و سه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_002_space-and-beyond.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

توروالدز می گه «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین!»

در میلینگ لیست کرنل اریک بیدرمن پچی فرستاده بوده که توروالدز رد کرده… طرف توی ایمیل بعدی نوشته که نباید این پچ رد بشه چون قرار نیست نرم افزارها با کل سی سال قبل خودشون هم سازگار باشن و حتی اگر برنامه باعث کار نکردن بعضی نسخه های قدیمی می شه توروالدز باید نترسه و اون رو قبول کنه.

توروالدز جواب داده «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین… بحث سر سازگاری با سی سال قبل نیست. بحث اینه که پچ تو باینری های فعلی رو خراب می کنه پس این فاکینگ چرندیات رو متوقف کن. نشون دادم که پچ مشکل سازگاری داره پس دیگه مزخرف نگو.

داستا تمام! کامپتیبیلتی باینری از هر کاری که پچ تو می کنه مهمتره. اگر حرف زدن رو ادامه بدی از آدم ها خواهم خواست که کلا پچ های بعدی ات رو هم ندیده بگیرن.

جدی می گم! سازگاری باینری اونقدر مهمه که ما هیچ کاری با هر دیولوپر کرنل که این اهمیت رو درک نکنه نداریم. اگر بازم غر بزنی فقط نشون دادی که این اهمیت رو درک نمی کنی. اینکار رو نکن.

لعنت! هی سورپرایز می شم با احمق هایی که نمی فهمن باینری کامپتیبلیتی بالاترین اولویت کرنل است. تنها دلیلی که کرنل یک سیستم عامل وجود داره، خدمت کردن به یوزر اسپیسه. سازگاری باینری رو می شکنی؟ این وحشتناک ترین کار ممکنه چون نشون می ده که اصلا نفهمیدی کرنل برای چی اینجاست. ما اینجا با کرنل نوشتن خودارضایی نمی کنیم و پروژه تحقیقاتی هم نداریم. از اولش هم همین بوده. ما می خواستیم یک چیزی داشته باشیم که سیستم قابل استفاده بهمون بده و برای همین هم هست که یه میکروکرنل ناشی از مصرف مواد مخدر یا یک چیز عجیب و غریب دیگه نداریم.
جدی می گم
لینوس

کره جنوبی به دنبال کلون کردن ماموت

پارسال محققین روس اعلام کردن که یک استخون نسبتا سالم ماموت پیدا کردن و حالا یک قرارداد بستن با موسسه سوام بیوتک ریسرچ کره جنوبی برای کلون کردن یک ماموت پشمالوی واقعی از اون. داستان تقریبا شبیه کتاب جذاب ژوراسیک پارک شروع می شه. در ابتدا نوکلئوس ماموت پشمالو به تخمک یک فیلم تزریق می شه و بعد جنین در رحم یک فیل قرار می گیره. احتمالا در آینده خبرهای تکمیلی بیشتری ازش خواهیم شنید.

کاندیداتور آسانژ برای سنای استرالیا
جولیان آسانژ رهبر و موسس ویکی لیکس که کلی خبر ازش در طول امسال داشتیم یک هکر واقعی است. سال ها پیش سیستم های کامپیوتری رو هک کرد. در دو سه سال قبل کل سیستم دیپلوماتیک دنیا رو به هم ریخت و حالا با درک خوب از قوانین طبق رای دادگاه استرالیا که گفته در استرالیا مجرم نیست،‌ کاندیدای سنای استرالیا شده. آسانژ در حال حاضر طبق وثیقه از زندان آزاد شده تا انگلیس احتمالا اون رو به سوئد تحویل بده به خاطر یک پرونده شکایت جنسی ازش. خود آسانژ این اتهام رو رد می کنه و چنین جدیتی در پیگیری یک شکایت ساده جنسی (عدم استفاده از کاندوم در رابطه‌ بدون توجه به خواست زن برای استفاده از کاندوم) رو مرتبط می دونه با اینکه سال قبل حجم عظیمی از ارتباطات دیپلماتیک آمریکا رو روی سایتش افشا کرده.

دوران پی سی ها به انتها رسیده

این رو من نمی گم. ری اوزی می گه که جانشین بیل گیتس در مایکروسافت شده در سمت آینده نگر شرکت. اون می گه که دوران پی سی ها به پایان رسیده و حتی شاید دوران بزرگترین شرکت نرم افزاری جهان یعنی همون مایکروسافت.

پی سی پایه رشد شرکت ماکروسافت بود و هنوز هم اصلی ترین منبع درآمد این شرکت آفیسی است که برای این کامپیوترها عرضه می کنه. روز چهارشنبه اوزی در یک کنفرانس گفت که «مردم می پرسن که آیا ما در دوران پست-پی سی هستیم؟ این چه بحثیه؟ معلومه که در دوران پست پی سی هستیم. این معنیش این نیست که پی سی می میره بلکه معنی اش اینه که کاربری اش عوض می شه و ما دیگه بهش نخواهیم گفت کامپیوتر شخصی بلکه اسم های دیگه ای پیدا می کنه». برنامه نویس ۵۶ ساله که شخصا برنامه لوتوس نوتز رو نوشته توسط بیل گیتس به شرکت دعوت شد تا مشکلات رو کشف کنه و راه آینده رو پیش پای مایکروسافت بذاره حرفش رو با این جمله تموم می کنه: «ویندوز هشت شاید کمک کنه تا ما پلی بزنیم به دنیای پست-پی سی اما به هرحال مردم دارن به دستگاه های قابل حمل غیر ویندوزی بیشتری رو می یارن و دوران دوران تلفن ها و پد ها است و دستگاه های همه منظوره – کامپیوترهای رومیزی – در حال کم رنگ شدن هستن».

امنیت

و اگر فکر می کنین دستگاه هاتون امن هستن چون رمزنگاری شدن لازمه این صحنه رو که هفته پیش اتفاق افتاد براتون مجسم کنم: فرض کنین توی کنفرانس RSA هستین. گری کن ورتی از کریپتوگرافی ریسرچ می یاد روی سن. یک آی پاد تاچ می ذاره روی میز . به یک آنتن تلویزیونی در سه متر اونطرفتر اشاره می کنه و بعد نشون می ده که آنتن به یک آمپلی فایر وصله و خروجی آمپلی فایر که سینگال دریافتی توسط آنتن تلویزیون رو تقویت کرده به یک کامپیوتر داده. کامپیوتر برای چند لحظه کار می کنه و بعد کلید رمزی که برنامه آی پاد تاچ اطلاعات شخصی شما رو باهاش رمزنگاری می کنه رو روی صفحه نشون می ده. داشتن این کلید یعنی یک حمله کننده می تونه اطلاعات روی آیپاد تاچ شما رو بخونه و اونها رو به زبان آدمیزاد ترجمه کنه.

اما ماجرا چیه؟ آنتن تلویزیون سیگنال هایی رو می خونه که ترانزیستورهای چیپ‌های داخل گجت «نشت» می کنن. به هرحال در یک جایی کلمه رمز داره از داخل یک چیپ رد می شد و این یعنی یک جایی صفر و یک های کلمه رمز دارن به شکل ولتاز وارد یک ترانزیستور می شن که تشعشعات خودش رو داره. اگر آنتنی رو در جای صحیح بذارین و بدونه که باید به چی نگاه کنه و خروجی رو تقویت کنین و بدین به یک نرم افزار که می تونه به شکل آماری دنبال الگوهایی که از پیش می شناسه بگرده، اصلا کار سختی نیست اگر بتونین صفر و یک های ورودی به یک چیپ رو بیرون بکشین و بعد ببینین که کجای الگو شبیه ورود و خروج کلید به ترانزیستور است. همینکار بعدا روی یک تلفن اچ تی سی اوو چهار جی نشون داده شد که از رمزنگاری RSA استفاده می کرد.

البته نترسین.. هنوز کسی توی خیابون اطلاعات شما رو نمی خونه…

اخبار رو تموم می کنیم و می ریم سراغ بخش در اعماق که نگاهی داره به چیزهایی کمی عمیق تر

در اعماق

این هفته سه تا خبر داریم. دو تا بد و یکی اونقدر زیبا که باید به افتخارشون ایستاد.

خبر اول در باره تی اس ای است (سازمان حفاظت حمل و نقل آمریکا یا چنین چیزی که مشهورترین جایی که ظاهر می شه در فرودگاه ها و ایکس ری است). این سازمان اخیرا کلی قانون مسخره تصویب کرده. مثلا همه باید از زیر اسکنرهایی رد بشن که بدن شما رو بدون لباس به کسی که پشت مانیتور نشسته نشون می ده یا قانونی که می گه طرف حق داره به جاهای حساس و خاص شما دست بزنه برای اطمینان از اینکه چیزی اونجا قایم نکردین و غیره و غیره. بحث این نیست که امنیت بده، بحث اینه که اینکارها در این چند سال هیچ امنیتی به ارمغان نیاورده و فقط باعث مسخره امنیتی ها شده. مثلا در موردی که تی اس ای اجازه نداده بود یک نفر یک ژ۳ اسباب بازی ده سانتی متری رو بیاره توی هواپیما چون خیلی شبیه اسلحه واقعی بود یا موردی که یک بچه شش ماهه رو اجازه نددن سوار بشه چون اسمش شبیه یک آدم در فهرست ممنوع الپروازها بود (بعله! ممنوع الپرواز که هم پ داره هم ال). به هرحال.. ابتکار جدید این سازمان اینه: ما می دونیم که گشتن های زیاد ما باعث شده صف ها طولانی تر بشن و سوار شدن به هواپیما در آمریکا سخت تر پس ما یک راه حل خوب به شما معرفی می کنیم: هر کس صد دلار بده خارج از صف می تونه سوار بشه!!! درست مثل قصه ایران ما است که می گن مرکز شهر هواش آلوده است پس ماشین ها نباید بیان تو و بعد می گن حالا هر کس پول بده می تونه بیاد تو.

و خبر عمیق تر دوم، درمورد CCTV است. جامعه پلیسی و همه که زیر نظر هستن. اصل خبر اینه: توی انگلستان توی پمپ بنزین ها دوربین مدار بسته نصب می شه. خب تا اینجا عجیب نیست.. حداقل برای مایی که وقتی می ریم پمپ بنزین تا حلقمون تابلو می بینیم که «اینجا شلوغ نکنید چون دوربین های پیشرفته داریم و همه رو می کشیم» اما جایی جریان دیگه برای ما هم عجیب می شه که خبر اضافه می کنه این دوربین ها به شکل خودکار پلاک ماشین ها رو می خونن و در دیتابیس چک می کنن و اگر کسی خودرو اش رو بیمه نکرده بود، پمپ بنزین براش قفل می شه و نمی تونه بنزین بزنه!!! وات د فلان! واقعا داریم می ریم سمت ۱۹۸۴؟

و البته خبر بزرگمون برای روحیه گرفتن ! این همون خبری است که قرار بود براش به پا بایستیم! بازهم از رفقامون در حزب دزدای دریایی. قبلا هم از این حزب گفته بودم. داستان این بود که با دیدن قوانین به اصطلاح حمایت از کپی رایت یک حزب تشکیل شد تا از حقوق مردم و هنرمندها در مقابل حقوق یکسری اقلیت که می خوان از دلالی هنر سودهای کلان ببرن و به خاطر لابی های قدرتمند و پول های زیاد می تونن اینکار رو بکنن حفاظت کنه. این حزب به شکلی ابتکاری اسم خودش رو گذاشت حزب دزدهای دریایی تا تاکیدی باشه روی غیرجنایی بودن کپی غیرقانونی محصولات دیجیتال. دقت کنین که می گم غیرجنایی! اینکار ممکنه غیرقانونی باشه ولی با آدمکشی و قتل و دزدی مسلحانه فرق داره.

این حزب رابطه نزدیکی داره با سایت پایرت بی که می شه لنگرگاه دزدهای دریایی و اصلی ترین سایت دانلود تورنت است و یکی از لنگرهای امن دزدهای دریایی (چند مثال بزنم)… این سایت چند وقت پیش اعلام کرد که تمام لینک های تورنتش رو تبدیل به لینک مگنت می کنه و با اینکار کل سایت رو تنها در نود مگابایت جا می ده! غیرقابل باوره. کل تورنت های جهان در نود مگ! حالا این سایت یک حرکت عجیب زده! اعلام کرده که:

ما امروز چند ساعت داون بودیم. پلیس حمله نکرده بود بلکه آخرین مرحله از تماما مگنتی کردن سایت رو انجام دادیم. مشکل همیشگی ما این بوده که ماشین های حاوی سایت رو کجا بذاریم که از یورش پلیس در آمان باشن. اینها ماشین هایی هستن که موقع درخواست یک تورنت، شما رو به مکان نامعلومی که فایل اصلی اوجاست هدایت می کنن. حالا یک چیز خارق العاده ساخته ایم..

[موزیک ورود!]

با توسعه هواپیماهای بدون سرنشین (درون های)‌ قابل کنترل با جی پی اس، چیپ های رادیویی برد دور و کامپیوترهای جدیدی مثل رزبری پای مشغول آزمایش فرستادن چند هواپیمای کوچک بی سرنشین به چند کیلومتری بالای زمین هستیم. اینگونه اگر پلیس بخواهد سرورهای ما را خاموش کند، باید از نیروی هوایی کمک بگیرد.

ما تازه کار را شروع کرده ایم و همه مشکلات حل نشده اما نمی خواهیم دیگر محدود به هاست کردن تورنت ها روی زمین باشیم. این سرورهای فضایی مدار پایین قدم اول هستند. با فرستنده های رادیویی مدرن ما می تونیم با یک نود در فاصله پنجاه کیلومتری، با سرعت صد مگ ارتباط داشته باشیم وبرای پروکسی ای که ما مشغول ساختنش هستیم، این زیاد هم هست.

زمانیش که بیاید، ما در همه کهکشان هاست خواهیم داشت و تک تک اجزای این سیستم هم برای همه قابل دانلود خواهد بود.

حرف بزرگیه ولی جا داره براش به احترام ایستاد. در ضمن این حرف یک سایت نیست. حرف حزبی است که در پارلمان سوئد و پارلمان اروپا صندلی و نماینده داره. در کامنت ها بحث زیاد است. بعضی ها اشاره می کنن به بالون هایی که کاربردشون ساده تره و بعضی ها به هواپیماهایی که می تونن با انرژی خورشیدی تا ابد پرواز کنن و بعضی ها هم به راه حل های دیگه مثل منتقل کردن سرورها به آب های بین المللی که هیچ کشوری مالکیتش رو نداره. به هرحال برای ما بعد از همه خبرهای بد، نوید بخش دنیای شادیه که توش مردم حق دسترسی به اطلاعات دارن.

هکرها

هکر این هفته لری وال است. خز ترین هکر جهان که هر کاریش بکنین سیبیل و لباس های طرح بامشادی رو از خودش جدا نمی کنه ولی به هرحال نه آقامون که آقای همه گیک های عالمه. برنامه نویس و نویسنده که بیشترین شهرتش بعد از سبیل و بلوز بامشادی، مربوط به طراحی زبان پرل است. توی یک ویدئو ازش می پرسن در پنج دقیقه مبانی برنامه نویسی رو توضیح بده و تلاشش رو می کنه. گوش کنین یا از توی لینک ها ببینین:

خب مطمئنا می تونم سعی کنم. برنامه نویسی کامپیوتر تا حد زیادی شبیه نوشتن دستور آشپزیه. اگر برنامه آشپزی رو خونده باشین ساختارش رو می دونین. موارد لازم بالا نوشته شدن و پایینش روش استفاده از اونها است. در برنامه کامپیوتری هم اتفاق مشابهی می افته. اول چیزهای مختلفی که قراره باهاش کار کنین رو دارین و بعد دستورات رو مثلا اینکه باید با اون مواد چیکار کنین. پس اگر دستور آشپزی رو می فهمین و می تونین ازش استفاده کنین تو آشپزخونه، پس برنامه نویسی رو هم می فهمین در همون سطح اما می تونین جلوتر هم برین. مثلا مطمئن هستم که برنامه آشپز آهنین رو دیدین بخصوص مواقعی که بهشون مواد اولیه عجیبی داده می شه و یکی از اتفاقاتی که اونجا می افته اینه که آشپز همه کار رو نمی کنه بلکه یکسری دستیار آشپزی داره که می تونه کار رو به اونها بده و اونها کارهای وقت گیر رو می کنن. برنامه نویسی هم تقریبا همینطوره. شما سرآشپز هستین و اون بیرون کامپیوترهایی هستن که بخشی از کارها رو بر عهده می گیرن. البته دقیقا شبیه برنامه آشپز آهنین نیست چون اونجا کمک آشپزها بسیار باهوش هستن و بلدن چطوری باید تخم مرغ رو هم بزنن یا ماهی رو خورد کنن ولی کامپیوتر بیشتر شبیه یکسری ربات خیلی موثر اما خیلی خنگ هستن که فقط یک زبون رو می فهمن پس شما در سطحی باید به اونها دقیقا بگین چیکار کنن و چیزی که به اونها گفتین رو دقیقا می تونن هی تکرار کنن و دقیقا مشابه دفعات قبل.
کامپیوترها از همین نظر خوب هستن و دقیقا همینه که باعث شده دنیا رو بر دارن. بعد می تونین یک مرحله هم جلوتر برین و به جای فکر کردن به خودتون مثل یک سرآشپز و مراحل آشپزی به این فکر کنین که غذا واقعا چطوری به غذا تبدیل می شه . شاید بهتره به یک کارخونه غذا فکر کنین که مواد خام توش وارد می شه و از مسیرهای مختلف جلو می ره و خورد می شه توی ماشین ها و یک مسیری هست که مواد توش حرکت می کنن و در نهایت در یک محصول کنار هم جمع می شن که ما بهش می گیم غذا. پس زبون هایی هستن که بیشتر اینطوری کار می کنن یعنی می گن که داده ها چطوری بچرخن. برای مثلا صفحه گسترده اینجوری کار می کنه که شما یکسری سلول دارین که توش اطلاعات می ریزین و بعد شروع می کنین به گفتن اینکه محتویات فلان سلول رو بردار و جمع بزن با محتویات این یکی سلول و بذارشون فلان جا. در اصل دارین برنامه نویسی می کنین و ماکرو می نویسین اما انگار توی یک کارخونه روی دسکتاپتون.
از اینهم که جلوتر بریم، روش های مختلفی هست که می تونین به سراغ یک جور چیز سطح بالاتر برین مثل چیزهایی که اگر مدرک کامپیوتر ساینس بگیرین یاد می گیرن. ایده اینجا اینه که شما یکسری چیز انتزاعی می گین و این حرف یک سری چیز دیگه رو کنترل می کنه. پس قدم بعدی که اتفاق می افته اینه که به جای فکر کردن فقط به دیتا به عنوان اجزایی که باهاش کار می کنین (مثلا استرینگ ها یا شماره تلفن ها) شروع می کنین به اجزای اون دستور آشپزی به عنوان دیتا فکر می کنن که می شه خودشون رو روی نوارنقاله های اون کارخونه اینطرف و اونطرف فرستاد. پس این مثل اینه که اگر یک کافه می خواین یک دستور می دین که کافه درست می شه پس اگر شروع کنین به فکر کردن به کارها به عنوان داده، می تونین اونها رو توی حلقه بندازین که تکرار بشن و این عمل ممکنه یک عمل دیگه رو شروع کنه که اون عمل خودش یک عمل دیگه رو استارت بزنه که این آخری به عمل اول برگرده و به یک طرح فراکتالی یا برخالی ریکرسیو (بازگشتی) می رسین پس اینها پایه های ریاضی برنامه نویسی هستن اما .. می دونین… از اول لازم نیست همه اینکارها رو بکنین. کافیه با همون دستور آشپزی شروع کنین و جلو برین و چیزها رو اضافه کنین و یاد بگیرین و همه چیز خوب پیش می ره.

و حرف آخر.. موسیقی…

من بالاخره یکروز این «خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت» رو می ذارم به عنوان موزیک برنامه ولی فعلا می ایستیم به افتخار هر کسی که در سال نود زندگی رو لاجرعه سر کشید و به احترام تک تک ستارگانی که برای بیدارباش گفتن در گوشه های دور، به بستر خون خفتن. سر خم می کنیم می شینیم با سرود پویندگان.


شماره دو رو از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک شماره ۱ – سینگولاریتی

قسمت صفرم رادیو گیک با استقبال غیرقابل باوری برای من روبرو شد (بیشتر از دوهزار و پونصد تا دانلود فقط از سایت خودم) و این باعث شد که احتمالا رادیو رو ادامه بدیم.

و حالا هنوز از در نیومده تو، یک شماره غیرعادی: یکساعت و پونزده دقیقه و سی و پنج مگ فایل، بستری شده برای یک مصاحبه طولانی با ناصر تقوی در مورد سینگولاریتی تکنولوژیک و مفاهیم پیرامون اون. اگر شما هم مثل من از سینگولاریتی تکنولوژیک، کروزویل، دانشگاه سینگولاریتی، نانوربات‌های کارگذاشته شده داخل مغز و آینده زیبای دنیا چیزی نشنیدین و البته اگر جرات هم دارین که وارد دنیای علمی-تخیلی واقعی بشین، پادکست رو گوش کنین:

شماره یک رادیو گیک (سینگولاریتی) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_001_singularity.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

پ.ن. پادکست دردسرهای خودش رو داره. در متن گفته شده که دیپ بلو سال ۹۹ کاسپاروف رو شکست داد ولی بعدا ناصر گفت که عدد صحیح سال ۹۷ بود (: حالا دو سال اینطرف اونطرف که فدای سرمون ولی بهانه ای شد یاد بکنیم از گری کاسپاروف که اونسال بازی رو باخت اما شرافتش رو حفظ کرد و خط مقدم مبارزه علیه دیکتاتوری درکشورش رو هنوزم ترک نکرده (: کف مرتب براش (:

پ.ن.۲. جالبی سینگولاریتی برای من این بود که به چیزهای دیگه معنی می ده. مثلا الان یک خبر دیدم مبنی بر اینکه «تا ده سال ديگر می توان مغز انسان را به بدن روبات پيوند زد» و این خبر قبل و بعد از شنیدن این مصاحبه برام معنیش متفاوته.

پ.ن.آخر. اگر اخبار سینوگلاریتی رو می خواین دنبال کنین از، گوگل پلاس ناصر تقوی شروع کنین.