با بی‌سوادی عمومی، امن نمی‌شیم – داستان یک شهر با قفل‌های باز

شهری رو تصور کنین که توش قفل همه خونه‌ها مشکل داره در واقع قفل‌ها بدک نیستن ولی کسی بلد نیست درست در خونه‌اش رو قفل کنه. ورودی خیلی خونه‌ها رو می‌شه با کمی تکون دادن قفل باز کرد و اتفاقا این چیزی است که به شکل روزمره داره اتفاق می‌افته و داد همه از دزدی به هوا رفته. دزدی تو این شهر بسیار رواج داره و مردم از اینکه هیچ چیزشون امن نیست ناراحتن. حالا یکی میاد و می گه «ببینی… مشکل این قفل ها هستن. با کمی لرزوندن می شه اونها رو باز کرد. اما اگر اینطوری کلید رو توشون بچرخونین و قفل رو فشار بدین و کلید رو در بیارین، دیگه کسی نمی تونه راحت اونها رو باز کنه». بعد پلیس میاد این آدم رو می‌گیره و می گه «داری به مردم یاد می دی مشکل قفل ها چیه؟! ای دزد!» و اون زن ساکت می‌شه و مردم هم نمی‌فهمن مشکل قفل‌های خونه‌شون چیه. و دزدها به کارشون ادامه می‌دن. حتی گفته می‌شه که سال بعد شورای شهر تصویب می‌کنه که هیچ کس حق نداره در مورد شل بودن قفل‌ها با کسی صحبت کنه (: و دزدها به کارشون ادامه می‌دن.

اخیرا توی اینترنت مشغول حل کردن یکسری تمرین در مورد رمزنگاری بودم. وقتی تموم شدن رفتم سراغ حل کردن یکسری مساله در مورد امنیت وب سرورها. چیزی شبیه پازل‌های پشت سر هم که در هر مرحله باید با کشف مشکلات امنیتی این مرحله، جواب مرحله بعد رو پیدا کنین و واردش بشین. مجموعه‌ای که من حل می‌کردم اسمش هست چالش ناتاس و مجموعه خوبیه برای دست گرمی رو چیزهایی که بلدین، تمرین چیزهایی که ایده دارین و کشف چیزهایی که بلد نیستین.

بعد فکر کردم کار خوبیه اگر همینطور که دارم مراحل رو پیش می‌رم، اونها رو ضبط هم بکنم که هم باعث آشنایی بقیه با این مجموعه مساله و از اونطرف یه سرگرمی خوب بشه و از طرف دیگه، به آدم‌ها دید بده که برای وارد دنیای امنیت شدن چه چیزهایی می تونن یاد بگیرن و از همه مهمتر وقتی برنامه می‌نویسن باید حواسشون به چه چیزهایی باشه که برنامه‌شون امن بشه. چالش رو از اول شروع کردم و قسمت به قسمت پیش اومدم و مثل همیشه توی آپارات و یوتیوب آپلود کردم.

و احتمالا از عکس بالای نوشته حدس زدین ماجرا چیه. آپارات ویدئوها رو حذف کرد چون «با قوانین مغایرت داشت». احتمالا با این بند که «سایت آپارات تابع کلیه قوانین موضوعه کشور به‌خصوص قانون تجارت الکترونیک است لذا نقض هر رفتاری که متضمن نقض هریک از قوانین کشور باشد مجرمانه تلقی می‌گردد و قابل پیگیری است.».

قانون ذکر شده، قانونی بسیار باز و قابل تفسیر و خب ذاتا مدافع سانسور است. در کنار میگه لینک به سایت های فیلتر شده ممنوعه (ولی مثلا آپارات خودش امکان ایمپورت از یوتیوب داره) و می گه حتی ترویج سیگار ممنوعه و هر جور چیز هرمی ممنوعه و ترویج اسراف ممنوعه و…. در مورد جرایم رایانه‌ای‌تر می‌گه محتوایی که برای ارتکاب جرایم رایانه ای به کار بره ممنوعه و توضیح می‌ده انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش دسترسی غیرمجاز ، شنود غیرمجاز ، جاسوسی رایانه ای ، تحریف و اخلال در داده ها یا سیستم های رایانه ای و مخابراتی. ( ماده 25 قانون ج.ر ) ممنوعه.

دوره من که خب هیچ چیز غیرمجازی توش نیست. اگر هم بحث اینه که با این ابزارها می شه کار غیرمجاز هم کرد که خب چرندی در حد اینه که چاقو ممنوعه چون می شه باهاش آدم کشت (: اما…

اما بحث من این و دوره خودم نیست. من بقیه دوره ام رو فقط توی یوتیوب می‌ذارم. بحث من اینه که در شهری که همه قفل ها خراب هستن و راحت باز می‌شن، آگاهی دادن به مردم در این مورد که قفل خوب چیه و چرا قفل در خونه شما مشکل داره‌ امنیت رو به خطر نمی‌ندازه. اتفاقا این دقیقا چیزی است که جهان رو امن‌تر می‌کنه. دزدها و آدم های بد، منابعشون رو دارن و کارهاشون رو یاد میگیرن و انجام می‌دن و اتفاقا خجم عظیم خبرهای درز اطلاعات شرکت ها و بانک ها و دولت و سازمان‌هامون شاهد این مساله است. چیزی که می‌تونه ما رو جلوی این مساله امن کنه، اینه که آدم های خوب هم حق پیدا کنن در مورد امنیت حرف بزنن و افراداجازه پیدا کنن مشکلات سیستم هایی که می‌خرن یا می‌نویسن رو ببینن و ازش آگاه بشن. البته واقعا از اون بند قانونی این بر نمیاد که آموزش استفاده از ابزارها ممنوعه بلکه دقیقا می‌گه آموزش دسترسی غیرمجاز ممنوعه ولی خب… کشور ما است دیگه (: من فعلا دوره ام رو فقط توی یوتیوب فارسی و یوتیوب انگلیسی که خوشحالم بخصوص دومی رو فالو کنین تا زبانتون هم تمرین بشه (:‌

رادیوگیک – ۱۱۲ – بی‌خبری، خوش خبری

این هفته در دنیا هم خبرهای کمی بوده ولی هکرها بیکار نبودن. خبرهای مرتبط با امنیت زیاده و همچین بحث‌های رباتیک و هوش مصنوعی. از نماینده مجارستان در پارتی ۲۵ مرده می گیم و اجبار اپل به دادن شارژر با گوشی‌هاش در برزیل و جاروبرقی‌هایی که یواشکی به ما گوش میدن.

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم (:

اخبار

اعماق

رادیوگیک – شماره ۱۰۹ – سرت رو بکش اونطرف

در این شماره هنوز رییس جمهور آمریکا مشخص نشده و هوش مصنوعی هنوز در حال گند زدن است؛ اما حینی که ما داریم مسخره اش می کنیم که اسکوله، هی قوی‌تر می شه و نقاط ضعفش رو بهتر می‌پوشونه. درست مثل فیلترینگ. با ما باشین تا مشکل امنیتی ویز رو هم ببینیم که اجازه می داد هر کسی بتونه شما رو تعقیب کنه! با ما باشین که جهان نیاز به هکرهای بیشتری داره.

و البته این هفته که برگشتم رو لینوکس، می تونن با تغییر پسوند و البته حذف _smaller آخر می تونین نسخه ogg رو هم دانلود کنین (:

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید که اگر توشون سابسکرایب کنین / مشترک بشین یا هر چی بهش میگن، خوشحال می شم (:

اخبار

اعماق

رادیوگیک – شماره ۱۰۷ – گیرم که فلان… فشارو چه می‌کنی؟

در حالی که بهمون اکسیژن کافی نمی‌رسه، به ابررسانایی نگاه می‌کنیم که تو هوای اتاق کار می‌کنه و مشکل امنیتی لینوکس به اسم دندون خونی رو بررسی می‌کنیم و با میبینیم چی می شه اگر دارویی هویت ما رو تغییر بده!

و البته این هفته که برگشتم رو لینوکس، می تونن با تغییر پسوند، ogg رو هم دانلود کنین (:

با این لینک‌ها مشترک رادیوگیک بشین

و البته ایده جدید:

اعماق

نتایج نظرسنجی بزرگ وضعیت کار و زندگی برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران در سال ۱۳۹۸

سال گذشته هم مثل هر سال نظرسنجی بزرگ برنامه نویسان و مدیر سیستم های ایران رو دور هم و با کمک شما برگزار کردیم که درک بهتری داشته باشیم از وضعیت شلغمون، روندهاش، شیوه های زندگی هامون و از همه مهمتر حقوق و مزایامون (: امسال به خاطر همزمانی نظرسنجی با کرونا و چند برابر شدن قیمت دلار، احتمالا مشکلاتی داشتیم. مثلا اینکه خیلی ها در حال بیرون اومدن از کار بودن یا تغییر شغل یا فشار ناشی از بی ارزشی پولمون و … و از اونطرف شیوه های کار هم یکهو عوض شده بود و خیلی شرکت ها هنوزم نمی دونن باید چیکار کنه. اگر می خواین تحلیلی روی این دیتا انجام بدین، مهمه که حواستون به این دو مساله باشه.

امسال ۱۸۶۳ نفر در نظرسنجی شرکت کردن که ترکیب سن و جنسشون اینه:

و اکثریت هم لیسانس و فوق لیسانس که آمار رو گویاتر می کنه:

اما همه چیز هم دلچسب نیست. مثلا نزدیک ۶۰ درصد آدم ها در سه ماه گذشته حداکثر یه کتاب خوندن در حالی که هزار و یک جا به این نتیجه رسیدن که آدم هایی که کتاب بیشتر می خونن، از جنبه مختلف (حتی دیت!) باحالترن (:

در امورد فنی زبان های مورد استفاده مثل همیشه است تقریبا: جاوااسکریپت در صدر و پشتش پایتون با رشد زیاد. نکات جالب زنده بودن و فعال بودن جاوا است. این نمودار دیفالت گوگل است و در نتیجه بعضی چیزها رو کامل ننوشته. امیدوارم کسی فرصت کنه و تحلیل دقیقتری روی دیتای خام انجام بده.

دیتابیس ها هم جالب بودن. بخصوص حضور پر رنگ اسکیولایت و زیاد بودن ردیس که نشون دهنده معماری های متنوع تو پروژه ها است.. اوه الان فهمیدم که شاید خیلی از اسکیولایتی ها مرتبط با برنامه نویسی موبایل هستن. باید یکی چک کنه (:

بحث همیشه مناقشه برانگیز «سیستم عامل دسکتاپ» یا «گوشی» هم نتایج بامزه ای داره (: می بینین که لینوکس بسیار پیش اومده و بیشتر از ۵۰ درصد است! و البته ویندوز هم بیشتر از پنجاه درصد. منطقی هم هست. خیلی ها از دو یا بیشتر دسکتاپ استفاده می کنن. و البته بایاس «مخاطب های جادی» هم باید در نظر گرفته بشه.

نتایج مربوط به محیط برنامه نویسی اینهاست که توش ویم حضور داره و جالبه و منطقا وی اس کد و جت برین پیشرو هستن در محیط تیره

اما وقتی بحث تیپ باشه، وضع اینه:

و جالبه که بین کسانی که تغییری توی بدنشون دادن، پیرسینگ و تتو نسبتا زیاده و ۱۰٪ هم گفتن ابزارهای دیجیتال زیر پوست دارن.. که احتمالا دوست دارن داشته باشن (: و البته بشتابید که ۲۶٪ برنامه نویس‌های ما علاقمند به شروع یه رابطه هستن (:

در بحث شیرین درآمد، توزیع درآمدهای پایینتر تقریبا مساوی است. یعنی «۱ تا ۲» و «۲ تا ۳.۵» و «۳.۵ تا ۵» و «۵ تا ۷» و «۷ تا ۱۰» همه تقریبا ۱۰ تا ۲۰٪ هستن. ظاهرا خوب حقوق نمی‌گیریم. البته اینها عددهای سال قبل هستن و با جهش همه چیز، منطقا اینم باید تغییر جدی‌تری بکنه. درآمدهای بالای ۱۰ خیلی کمتر می‌شه هرچند که هنوزم قابل قبوله. درآمدهای بالاتر بسیار کمتره از نظر درصدی. اینجا خیلی مهمه که یک نفر که آمار می دونه، همبستگی متغیر درآمد به بقیه چیزها رو حساب کنه. مثلا بدونیم آیا میزان تجربه است که روی درآمد تاثیر داره؟ جنس است؟ سن است؟ تکنولوژی است یا فرم شرکتی که توش کار می کنیم یا چی.

اینم حقوق ساعتی:

ولی شاید اصلی ترین بخش این نمودارها این باشه:

به نظر می‌رسه ۷۱٪ ما از کاری که انتخاب کردیم راضی هستیم و فقط ۲ درصد هستن که فکر می کنن شغل بسیار بدی انتخاب کردن.

مثل همیشه اطلاعات کامل به شکل csv و صفحه گسترده پیوست است (odt دانلود نمی شد، در نهایت اکسل گرفتم) و برای دیدن نمودارهای دیفالت گوگل هم می تونین فایل پی دی اف رو بگیرین تا چیزهای بیشتری کشف کنین. اطلاعات سال های گذشته در این جستجو قابل پیدا شدن است.

از هر کسی که روی این اطلاعات تحلیلی انجام بده استقبال می شه بخصوص به نظرم روند تغییرات نسبت به سال های قبل یا پیدا کردن عوامل موثر بر چیزهایی مثل حقوق یا رضایت شغلی می تونه بسیار جالب باشه. اگر تحلیلی انجام دادین بگین که لینک بدم از اینجا.

حالا که خیلی‌ مدرسه‌ها آنلاین هستن، چرا حداقل همه از بهترین معلم‌ها استفاده نکنن؟

کرونا باعث شد کلی مدرسه به اصطلاح آنلاین بشن. تمام اون گروه عظیمی که زیرساخت و ابزار مورد نیاز آنلاین شدن رو ندارن به کنار ولی بقیه از تکنیک‌های مختلف برای آنلاین شدن استفاده می کنن؛ از یه سیستم آموزش راه دور نسبتا قابل دفاع گرفته تا اجبار به نصب برنامه زوری شاد تا دزدیدن انواع سیستم‌های آزاد و کمی فارسی‌سازی و قالب کردنش به اسم افتخار ملی و تولید وطن و دانش بنیان و بقیه چیزها. اما چیزی که توی همه اینها مشترکه اینه‌: یه معلم سعی می‌کنه درس رو به شکل فایل صوتی و تصویری و بقیه چیزها ارائه کنه و بعد بچه‌ها اونو دانلود می‌کنن و تمرین و مشق و غیره رو با معلم چک می‌کنن و پیش می‌رن.

می‌دونیم که مشخصه دنیای دیجیتال صفر بودن هزینه بازتولید است و اتفاقا سودش هم توی همینه. اینهمه شرکت نرم‌افزاری به سرعت به غول‌های اقتصادی تبدیل شدن چون هزینه بازتولید نرم افزار صفر است. یعنی کافیه یک نسخه از یه برنامه تهیه کنین و بعد هر نسخه جدیدی که ازش تهیه می کنین تقریبا رایگان تهیه شده. این کاملا مخالف وضعیت مثلا خودروسازی یا لپ‌‌تاپ سازی یا پالایشگاه یا کارخونه پفک است. در دنیای صفر و یک، همین که اولین نسخه رو ساختین، میلیون‌ها کپی از اون هم که بگیرین هزینه‌تون بالاتر نمی‌ره.

حالا اینو ربط بدین به این آنلاین کردن مدارس. چرا به جای تلاش هر معلم برای ساخت محتوای درسی کلاس خودش، آموزش و پرورش یا هر ارگان دیگه نمیاد به بهترین مدرس‌ها ابزار و زمان بده تا یک آموزش خوب و کامل از درس خودش بسازه؛‌ مثلا خانم فارسی ممکنه فارسی کلاس چهارم دبستان رو بهتر از همه درس داده باشه و همین ضبط بشه و در اختیار همه باشه. یا حتی بهتر از اون مثلا از هر درس هر پایه، ۱۰ استاد منتخب دوره بسازن و همه یکجا قرار بگیرن. بعد دانش آموزها یا حتی معلم‌ها هستن که می تونن توی کل کشور اگر خواستن خودشون درسشون رو ضبط کنن یا به بچه ها پیشنهاد بدن که فلان استاد رو نگاه کنن یا اگر بچه استادی رو دوست نداشت یا روشش براش مناسب نبود، خودش یک استاد دیگه رو تست کنه.

اینطوری با یه بار هزینه تولید، همه بچه هایی که در همه کشور به یه گوشی و سیم کارت و موارد مشابه دسترسی دارن می تونن از بهترین معلم‌ها درس بگیرن. معلم‌های خودشون هم بیکار نمی‌شن چون می تونن وقتشون رو بیشتر برای توصیه اینکه چی بخونین و تمرین و حل مشکل و اینجور چیزها بذارن بدون اینکه درگیر بحث های مسخره ای بشن که هیچ وقت هم براش آموزش ندیدن و ابزار نگرفتن. چیزهایی مثل شیوه ضبط و شیوه ادیت و شیوه کم کردن حجم و … بشن. از اونطرف کشور می تونه ادعا کنه که تمام دروس تمام سال ها برای تمام بچه‌ها قابل دسترسی است – اونم از طریق بهترین معلم‌ها. اگرم معلمی بهتر درس داد می تونه درسش اضافه بشه به اونجا. هیچ ضرری حتی برای هر درس هزار نفر معلم هم درس داده باشن و بچه ها باشن که رای بدن یا انتخاب کنن.

معلومه که در این سیستم مدرسه‌هایی که برای داشتن فلان معلم کلی پول میگیرن ضرر می کنن ولی اتفاقا این فایده همین سیستمه.

در مورد «انجمن نرم‌افزارهای آزاد ایران»

این چند وقت یه بحثی حداقل در توییتر بچه های جامعه آزاد شروع شده در مورد «انجمن نرم افزارهای آزاد ایران». ظاهرا یه سازمان به اصطلاح مردمی ثبت کردن به این اسم که خب معلومه در سطوح مختلف دولتی است و الان هم در اخبار اومده چون انتخابات جدیدش بوده و توجه افراد فعال یا علاقمند به حوزه نرم‌افزارهای آزاد ایران بهش جلب شده؛ با این اسمش (:

افراد تاثیرگذار و فعال مهمی توی این مدت رسما نوشتن و گفتن که بخشی از این انجمن نیستن و اسم انجمن غلط‌انداز است. منم فکر کردم خوبه کمی مفصل‌تر بنویسم و بگم چرا باهاشون نیستم و بهشون علاقمند هم نیستم و حتی به نظرم بهتر بود که چنین چیزی نباشه.

حواستون هم باشه که من نه کارشناس حقوق هستم نه اصولا هیچ ربطی به این سیستم‌های شبه-دولتی داشته ام، حتی برای «تلاش برای اصلاح» هم با این چیزها همراه نشده ام چون به نظرم این چیزها در این شرایط در حالت عادی فاسد کننده، در حالت بد خبیث و در بهترین حالت فرساینده هستن. اما بذارین دلایلم رو بگم.

من با این انجمن چند مشکل دارم. یکی اینکه از نظر تاریخی بسیار غیرشفاف ایجاد شده و پیش رفته. تقریبا هیچ کس از تاسیسش خبر نداشت تا زمانی که بعضی ها رو دعوت کرد به هم اندیشی اون هم به صورتی که انگار قرار بود حضور اعضای لاگ ها و غیره مهری باشه پای کارهاش. وقتی هم این همکاری صورت نگرفت و افراد واقعی جامعه آزاد ایران مخالف هاشون رو گفتن، مساله بایکوت شد تا چند وقت قبل که دوباره زمان رای گیری شون رسیده بود و حضور چند نفر از اعضای جامعه آزاد ایران تو ماجرا،‌باعث شده دوباره دیده بشن و سر و صدا درست بشه. این عدم شفافیت در جاهای دیگه هم دیده شده و مثلا وقتی اعضا درخواست شفافیت مالی داشتن وکیل انجمن گفته بهتره فعلا این چیزها رو نخوایم و از مدیرهای بعدی این تیپ چیزها رو درخواست کنیم. این عدم شفافیت، کشنده ترین اتفاقی است که ممکنه برای چیزی که ادعا می کنه کارش حمایت از یک جامعه است اتفاق بیافته. تا اینجایی که ما دیدیم تعریف این به اصطلاح انجمن به اصطلاح مردم نهاد بیشتر شبیه یه سازمان دولتی بوده که چند نفر توش صاحب مقام‌هایی هستن و احتمالا اگر هم بتونه پروژه ای می گیره و کاری می کنه بدون اینکه کسی خبردار بشه.

اما در کنار این عدم شفافیت، من مشکل دولتی بودن رو هم دارم. اساسنامه به شیوه مهملی نوشته شده که ظاهرا هدفش غیرفعال کردن کل سازمان های مردمی در ایران بوده و برای غلیظتر کردن ماجرا، تاکید خاصی هم روی فضای اقتصاد مقاومتی و این تیپ چیزها داره. این چیزی نبوده که ما هیچ وقت از جامعه نرم افزارهای آزاد در ایران دیده باشیم و اتفاقا معدود دفعاتی که یک نفر سعی کرده بود با این تیپ ادبیات حمایت دولتی بگیره با موضع گیری کاملا منفی جامعه روبرو شده بود. گذاشتن اینها در کنار افراد دولتی پیش برنده این انجمن، یکسانی مکان اون با وزارت به اصطلاح ارتباطات که بخشی از دولت است که کار سانسور رو پیش می بره و اعلام اهدافی مثل «ساماندهی اجتماعات کاربری» و «اعتبار بخشی و تعیین سطح و رتبه بندی فعالین حوزه نرم افزارهای آزاد» چیزی است که بوهای خوبی ازش در این کشور به مشام نمی‌رسه. تجربه ما در این ۲۰ سالی که جامعه نرم افزاری در ایران فعاله این بوده که همیشه اعضا به شکل مستقل توش کار کردن، اگر خواستن لاگ درست کردن، اگر خواستن لاگ موازی درست کردن و اگر خواستن پاک تشکیل دادن یا تو پارک جمع شدن یا اعلام کردن فلان کنفرانس برگزار می شه و هر کس می خواد مقاله بده و .. ساماندهی این فعالیت ها از طریق یک سازمان با اسم عام انجمن نرم افزارهای آزاد در داخل وزارتی که کارش سانسور اینترنت برای من یکی که اصلا دلچسب نیست. توی همین این مدت هم آدم ها با جواب دادن سوال ها، سخنرانی رایگان، ایجاد محتواهای آزاد، تلاش و برگزاری جلسه و کنفرانس و فرستادن سی دی و زدن برچسب و … برای جامعه آزاد و خودشون اعتبار درست کردن و احتمالا ظاهر شدن یک سازمان که قرار باشه ما رو رتبه بندی کنه چیز بی مزه بعدی است.

واقعیت اینه که بر اساس تجربه سیستم های حاکم به ما در بهترین حالت فرساینده هستن، در حالت معمول فاسد و در بدترین حالت خبیث. همینه که اگر یکی بیاد به من بگه کاری که تا امروز به خوبی و خوشی می کردین و نتیجه اش موفق بوده رو می خوام دولتی کنم و بهتون کمک کنم، اولین و منطقی ترین جواب من برداشتن کلاهم و در رفتن است (: به همین خاطر هم نه برای اصلاح و نه برای نون و آب وارد این چیزها نمی شم و ترجیح می دم زمانی که می خوام بذارم رو صرف یه چیز مفید کنم. تازه این مستقل از این بحث است که آیا من می خوام با حکومت ایران در سال ۹۹ همکار باشم یا نه. من نمی‌خوام و مشاهداتم هم می‌گه که کسانی که با ایده اصلاح رفتن تو، بعد از مدتی…

راستی! اگر یه کشور معقول معمول بودیم منطقا بد نبود انجمنی باشه برای دفاع از حقوق و ترویج نرم افزارهای آزاد اولی به این سه شرط:
1. برآمده و وابسته به جامعه
2. کاملا غیر دولتی / حکومتی
3. صد در صد شفاف؛ برای هر کسی در هر لحظه‌ای

اگر زمانی بود خبرم کنین (:

مرتبط:
نوشته دانیال در این مورد
انصراف از عضویت
پتیشن خوبی که منم امضاش کردم و سر راست مساله رو توضیح می دهپتیشن مرتبط با این مساله

اضافه در ۱۴۰۳:
۱. دوستمون آقای آهنگرها میگن که در پتیشن مشکلاتی هست؛ مثلا ارجاع به یه مجله درست نیست. در این مورد هم این متن رو نوشته که اینجا میارم که نظرهای متنوع باشه.
۲. آقای آهنگرها بارها و بارها زیر پست های کاملا بی ربط آدم های دیگه میاد و می نویسه که جادی دروغگو است و باید بیاد با من مناظره کنه و … (: و مدعی است که باید امضام رو پس بگیرم چون در بیانیه به صفحه ای از مجله ارجاع شده که وجود نداره (: لینک های بالا هست برای بررسی ولی من امضا رو حذف کردم چون این اشتباه توش هست و حرف من هم حرف بالا است که نوشته… تلاشی است تا شاید این به انحراف کشیدن پست های بی ربط رو قطع کنه و واقعا به امید اینکه انرژی در جای بهتری از نظر من صرف بشه (:

اینترنتی بهتر در زمان کرونا، ممکن و لازم

اصلی‌ترین روش کنترل کرونا در کشورهایی که تونستن کنترلش کنن، حداقل کردن رفت و آمد و تجمع و قرنطینه بود و هنوزم اصلی‌ترین توصیه عمومی «حفظ فاصله اجتماعی» یا چنین چیزی است. یعنی تو خونه بشینیم و تماس ها رو حداقل کنیم؛ احتمالا اگر از همون اول اصطلاح شکستن زنجیره انتقال تبلیغ و اجرا می‌شد، الان یکی از بدترین کشورها از نظر کرونا نبودیم.
بخشی از این فاصله گرفتن اجتماعی به «کار در خانه» و home office یا همون دورکاری است و لازمه این تو خونه نشستن و دورکاری، داشتن اینترنت. هر کسی که توی خونه می‌شینه برای اتصال دائمش به شرکت و کار کردن نیاز به انواع ارتباط داره. از VPNی که کار می کنه تا پهنای باند کافی برای تماس تصویری و انتقال فایل و غیره. تازه احتمالا بخش بزرگی از زمانی که کار نمی کنیم رو هم به دیدن فیلم و آموزش و انواع استریم‌ها اختصاص داده‌ایم. چه از داخلی‌ها چه از خارجی های سانسور شده.

این وضعیت مخصوص ایران هم نیست. تقریبا همه دنیای فنی همین شده و دائما می‌بینیم که شرکتها دارن پهنای باند رو داوطلبانه افزایش می‌دن یا محدودیت حجم رو بر می‌دارن. مثلا کامکست گفته پهنای باند سرویس‌های بسیار ارزونش رو اونقدر بالا برده که جزو اینترنت باندپهن حساب می شه (در مقیاس جهانی، نه این اصطلاح پرسرعت مسخره ما) یا ورزیون گفته ۵۰۰ میلیون دلار در شبکه ۵جی سرمایه اضافه می‌کنه تا آماده افزایش درخواست باشه. نمونه‌های دیگه هم هستن از جمله هند که فایبرنت بدون هیچ هزینه اضافه، سرعت همه رو به ۳۰۰ مگ افزایش داده. در ایران هم گفته شده می تونیم ۱۰۰گیگ اینترنت بگیریم که البته عجایب و پیچیدگی‌هاش رو در خیلی سرویس دهنده ها داره و برای کاربرهای حرفه ای بیشتر ضرر است چون سرعت ها خیلی کمتر شدن.

دلیل اینها از یکطرف فشار دولت ها و سازمان های جهانی به کار کردن در خانه است و از اونطرف وابسته به اینکه شرکت های اینرتنتی نمی خوان با محدود کردن استفاده از اینترنت در شرایط بحران یا افزایش هزینه آدمها، بدنام بشن. اتفاقی که قبلا یه بار برای وریزون افتاد.

اما مساله جالب اینجاست که چرا این اتفاق فقط در شرایط بحران باید بیافته؟ و چرا ایران هنوز درست انجامش نداده؟ در سطح جهانی می تونیم بپرسیم که اگر سیستم داره با سرعت بالاتر برای همه کار می کنه، چرا در مواقع عادی کندش می کنن؟ فقط برای پول بیشتر؟ منطقیه؟ خب یه اشتراک ماهانه می تونه هم شرکت رو بچرخونه و هم به همه اینترنت درست بده. اما در سطح ایران هم حرف های جالبی هست. اولا باید خواست که کل وی پی ان ها درست کار کنن. وی پی ان در جهان ابزار اتصال آدم ها به شرکت ها و شبکه هاشون است و الان تو ایران هم باید همین کارکرد رو داشته باشه. ثانیا بالا رفتن سرعت اینترنت باعث امکان کار درست‌تر و ضربه کمتر به شرکت ها و کارمندهاش می شه. چرا نباید یه سرعت حداقل گذاشت و از همه شرکت ها خواست که بهش پایبند باشن؟ اینطوری شاید حداقل این شرایط بحران بتونه قدمی باشه به سمت درک اینکه اینترنت به جای یه ابزار فساد و نیازمند سانسور و سرکوب حکومت، یه ابزار ارتباطی واقعی در جهان است و امنیت و پرایوسی و سرعت خوب توش، از پارامترهای مهم یکی از زیرساخت‌های مهم یک جامعه. فرض کنین ما الان یه اینترنت آزاد و باز داشتیم که سرعت و حجمش دردسر نبود و می تونستیم با وی پی ان های درست و درمون به شرکت ها وصل بشیم و کار کنیم و زمان تفریح رو هم از حجم عظیم دیتای یوتوب و استریم های دیگه بهره مند باشیم، واقعا چقدر زندگی فرق می کرد؟ یادمون باشه که اینترنت درست و درمون یکی از حقوق بشر است و نداشتنش در مواقع بحران، بخشی از بحران.