یک وبلاگ نویس دیگر در زندان: رضا ولی زاده

من نمی شناختمش. اکثر کسانی که براش نوشتن رو هم زیاد نمی شناسم. ولی چون وبلاگنویسی است که به خاطر نظرش و به خاطر حرفش در زندانه، عمیقا براش احترام قایلم.

رضا ولی زاده، مدیر بازنگار است و حدس می‌زنند به خاطر ماجرای چند سگ که به مذاق روسا خوش نیامده، دستگیر شده است. بازهم همان حکایت قدیمی است که لازم است تکرار شود: اگر چیزی آنقدر زشت و خجالت آور است که صرف گفتن آن توهین به کسی یا چیزی است، بهتر است آن را انجام ندهید. مجرم واقعی کسی است که کاری می‌کند که گفتنش مصداق تبلیغ علیه نظام و اینجور چیزها است. نمی فهمم چرا این را متوجه نمی شوند.

خیلی از لینک‌ها را از اینجا دنبال کنید

با شکست انحصار آمریکا و ایران، جادی دو کامپیوتر را به ابررایانه تبدیل کرد

طبق خبری خزعبل در ایسنا، دکتر شریفی در دروغی تبلیغاتی ادعا کرده که:

با شكست انحصار آمريكاايران به فن‌آوري افزايش نرم‌افزاري سرعت رايانه‌هاي معمولي تا حد ابررايانه‌ها دست
دكتر محسن شريفي، رييس دانشكده مهندسي كامپيوتر دانشگاه علم و صنعت …. اظهار كرد: اين نرم‌افزار تحت نام «سي-شريفي» (C-Sharifi) اين امكان را فراهم مي‌كند تا يك سيستم عامل شبكه‌يي متداول به يك سيستم عامل مديريت كلاستر تبديل شده و اين امكان را فراهم مي‌كند كه داده‌هاي حجيم به سرعت مورد پردازش موازي و توزيع شده قرار گيرند …

وي در پايان با اشاره به وجود تنها دو نمونه خارجي اين نرم‌افزار كه در انحصار آمريكا و كشوري ديگر است، ايران را سومين كشور دارنده اين فن‌آوري معرفي كرد كه كشورهاي اروپايي با وجود شروع همزمان نتوانسته‌اند‌ به آن دست يابد، گفت: اين تكنولوژي كاملا حساس و استراتژيك براي اولين بار در سال 1980 توسط كشور آمريكا طراحي و پس از آن در سال 1986 من پروژه آن را آغاز كردم و طي دو سال اخير به صورت صنعتي به بازار راه يافته است.

البته دوستان اخیرا مقدار زیادی مطالب جالب در این مورد نوشته‌اند ولی گفتم من هم از قافله عقب نمانم. در حقیقت برای پر کردن عقده خودکم‌بینی و تلاش برای ایجاد توهم پیشرفت در خوانندگان، تصمیم گرفتم من بعد از آمریکا و ایران نفر بعدی باشم که به این تکنولوژی پیچیده دست پیدا می‌کنم. به همین دلیل حین وبلاگ‌نویسی توی یک پنجره دیگه راهنمای کلاستر سازی سایت فارسی تکنوتاکس رو باز کردم و تااین مقاله تموم بشه، گذاشتم کلاسترم روی یک کامپیوتر دسکتاپم، نصب بشه!

خلاصه این رو بگم که حالا که شما دارید این رو می‌خونید بعد از آمریکا و ایران، جادی هم به غول‌های دارای این تکنولوژی پیوسته. تنها اشکالش اینه که من دروغکی نمی‌گم ۲۱ سال این پروژه طول کشیده یا بیخودی کلمه‌های قلمبه سلمبه استفاده نمی‌کنم و در نتیجه نه توی اخبار هستم و نه توی دانشگاه بهم حقوق ریاست می‌دن (:

در عین حال حالا که بحث کلاستر شد بد نیست یادی هم بکنیم از دکتر احمد معتمدی از دانشگاه امیرکبیر. چرا که اون هم شش ماه قبل همین اختراع عظیم رو از طریق دانلود یک نرم افزار آزاد و رایگان به میهن اسلامی غالب کرده بود. و به این هم اشاره کنم که این نرم‌افزارهای آزاد ورایگان از قدرت‌های لینوکس هستند و قابل استفاده برای هر کسی که دوست داشته باشه.

پ.ن. ای بابا!‌ ما رو مسخره کردن! آقای دکتر جوادپور رییس چی چی دانشگاه شیراز هم چهار سال قبل همین برنامه رو دانلود و در نتیجه سـو پرکامپیوتر رو اختراع کرده بود پس من فعلا پنجمین نفر هستم: آمریکا، دکتر شریفی، دکتر احمد معتمدی، دکتر جوادپور، مهندس جادی.

نکته انحرافی: خوشبختانه در ایران اسلامی نمی‌تونید در گوگل به دنبال کلمه وقیح «سو‌‌‌‌پـر کامپیوتر» جستجو کنید.

سازمان سنجش: «برای تکمیل مراحل ثبت نام، کامپیوتر خود را ترک کنید»

داستان مزخرف بودن سایت‌های دولتی ایران یک داستان قدیمی و دردناک است. اما مشکلات بعضی سایت‌ها دردناک‌تر است و وحشتناک‌تر و مایه خجالت تر. از جمله، سایت سازمان سنجش کشور و ایده احمقانه ثبت نام فوق لیسانس از طریق اینترنت.

ثبت نام از طریق اینترنت چیز بدی نیست ولی وقتی تنها امکان ثبت نام ارشد باشد، به این معنی است که کسانی که به اینترنت دسترسی ندارند (حدود ۸۰٪ ایرانیان) از ثبت نام فردی، محروم هستند.

اما خب برای اینکه ناراحت نشوید حسابی شما را می‌خنداند. البته بعد از اینکه سایت از شما ایراد می‌گیرد که پسوند jpeg را قبول نمی‌کند و باید حتما فایل خود را jpg بنامید و بعد از اینکه عدد ۸۴۷۹۳۲ با پیام «لطفا عدد وارد کنید» مواجه می‌شود و در آخر متوجه می‌شوید که منظورش از عدد، اعداد انگلیسی است و بعد هم فقط یک جور «ي» را قبول می‌کند و … . بعد از همه این داستان‌ها این صفحه باعث نشاط خاطر شما در طول هفته آینده خواهد شد:


بعله واقعی است!‌ سایت رسمی سنجش در آخرین مرحله به شما پیشنهاد می کنه که برای تکمیل مراحل ثبت نام، همه پنجره‌ها را ببندید و کامپیوتر رو ترک کنید! آدم‌های بی‌احتیاطی مثل Siavash هم به جای ترک کامپیوتر به منظور تکمیل مراحل ثبت نام، از صفحه اسکرین‌شات‌ گرفته‌اند و فردا هم لابد مدعی خواهند بود که چرا براشون کارت صادر نشده!

راستی این سیستم فوق العاده، به شما پیشنهاد می ده در صورتی که مشکلی در روند ثبت نام بود، همه پنجره‌ها را ببندید و از اول باز کنید و وارد سایت شوید. خوش شانسیم که در مورد لزوم بوت کردن مجدد کامپیوتر نظری نداده. یا حتی در مورد نصب دوباره سیستم‌عامل در صورت وقوع مشکل.

اعمال فشار بر شرکت‌های سرویس‌دهنده اینترنت برای حذف سایت‌های «نامطلوب»

از دیروز اخباری در جریانه مبنی بر اینکه دولت و به طور خاص «دادسرای وزارت ارشاد» (که من نمی فهمم جزو قوه مجریه است یا مقننه یا قضاییه) با احضار مسوولین شرکت‌های سرویس دهنده اینترنت، به اونها دستور می‌ده تا سرویس‌های ارائه شده به سایت‌هایی که به نظر دولت «نامطلوب» هستند رو مسدود کنه.

این اتفاق تا به حال برای سایت‌های زنستان (فمنیستی) و ساغر (بهایی) افتاده و هر دو سایت هم فعلا با خطای دسترسی به دلیل نبودن هاست، مواجه هستند.

به نظر می‌رسه این روند ادامه روند فیلترینگ باشه. به نظر می‌رسه حکومت از فیلتر کردن چند باره سایت‌ها ناامید شده و اومده به سراغ فشار به هاست ها. این بدون شک استراتژی بسیار ضعیفی است چون سایت‌ها به راحتی می‌تونن هاست‌هاشون رو از خارج خریداری کنن و این فشار هم صد در صد بی ‌اثر بشه.

به نظرم مشکل اصلی الان اینجاست که دولت حاضر نیست قبول کنه که افرادی هستند که نظری مخالف اون دارند. تلاش برای ساکت کردن سایت‌هایی مثل زنستان از طریق فشار غیرقانونی، فقط و فقط به این معنی است که دولت نمی‌خواد تکثر در جامعه وجود داشته باشه. زنستان صدای بخش فعالی از جامعه است. راه حل هم قبول کردن حضور اونه نه تلاش برای خفه کردنش. اتفاقا حضور زنستان و ساغر و هزاران سایت دیگه خیلی هم به نفع دولته چون می تونه بشنوه حرف بقیه چیه و می تونه جواب بده – اگر جوابی داشته باشه -. ولی خب اگر جواب منطقی نباشه بحث سانسور است و قطع کردن صدا و خارج کردن از دسترس و …

این رو قبلا گفتم حالا هم می نویسم: ‌وقتی کسی برسه به جایی که نوشته شدن اخبار واقعی (و نه حتی عقاید) رو برای خودش خطرناک قلمداد کنه،‌ باید بیشتر فکر کنه. البته ترجیحا در آرامش و با لبخند.

پیامک فارسی، ارزان‌تر خواهد بود

البته این نظر من غیرفنی است اما وقتی توی اخبار خوندم که «پيام كوتاه فارسي» يك ماه ديگر ارزان مي‌شود به نظرم ایده خوبی اومد.

البته ایده وزیرارتباطات اینه که چون طبق استاندارد فنی، تعداد حروف پیامک‌های فارسی کمتر از تعداد حروف SMSهای انگلیسی / پینگیلیش است،‌ پولی که بابت هر حرف می‌دهیم بیشتره. ایده من اینه که اینکار می تونه یک جور تبعیض مثبت و حرکت تشویقی برای استفاده از حروف فارسی در ارسال SMS / پیامک باشه (:

این رو هم تکرار می‌کنم که من متخصص این جریان نیستم و این حرف‌ام یک نظر فنی است (: اما در کل به نظرم خوبه که پیامک‌های فارسی، ارزونتر از پیامک‌های انگلیسی باشه. البته شکی نیست که با هر جور ارزون‌شدن خدمات موافقم! (بخصوص خدمات دولتی که هم پول دستگاه‌هاش رو ما می‌دیم هم پول حقوق آدم‌هاش رو و آخرش هم ازمون برای هر کاری که می‌کنن انتظار پول دارن (: ).

دکتر رزاقی در زندان


برای اخبار و لوگو در این مورد: FreeSohrab.Wordpress.com

تا جایی که من شناختم، دکتر رزاقی عزیز یکی از آدم‌های بسیار شریفی است که در ایران کار اجتماعی می‌کنند. دکتر رزاقی (که گاهی بهش می‌گیم سهراب!) دکترای علوم سیاسی داره و فقط به خاطر اعتقادش به جامعه مدنی، از استادی دانشگاه کنار گذاشته شد. سهراب بهترین موقعیت رو داره تا به بهترین دانشگاه‌های جهان بره و تحقیق کنه و درس بده. دکتر در اوایل دوره خاتمی در وزارت کشور کار کرده و اگر اهلش بود، می‌تونست توی دولت بمونه. دکتر عزیز ما همیشه لبخند داره و همیشه جدی و عمیقه.

دکتر عزیز ما این طرف‌ها خیلی مشهور نیست یعنی یک چهره شناخته شده بین وبلاگ‌نشین‌ها نیست. برای همین هم ممکنه حمایت گسترده‌ای توی وبلاگ‌ها ازش صورت نگیره. ولی مطمئن هستم این برای دکتر مشکلی درست نمی کنه چون اونقدر به کارش اعتقاد داره که دنبال این حمایت ها نیست. الان خیلی ها با سواد و شعور خیلی کمتری از اون دارن توی دولت کار می کنن، دارن توی دانشگاه درس می دن، دارن توی خارج بورس می گیرن و ادعای فعالیت اجتماعی دارند ولی دکتر یکی از اون معدود کسانی است که دیدم همه اینها رو گذاشت و گذشت تا فعالیت واقعی بکنه: سازمان درست کرد، به سازمان‌ها درس داد، کلاس وبلاگ‌نویسی راه انداخت،‌ کارگاه سایت برای ان جی او ها راه انداخت و دموکراسی درس داد و ..

من سهراب رو دوست دارم و یکی از دلایلی که از ایران نمی‌رم اینه که تا وقتی کسانی مثل اون در کشور هستند، من هم هستم. سهراب شریفه. سهراب سالمه و سهراب باسواده و سهراب زندانه.

مرتبط:

بازداشت دکتر رزاقی – آفتاب

سهراب رزاقیان مدیر ان جی اوی کنشگران داوطلب بازداشت شد

«سهراب رزاقی» مدیر مؤسسه کنشگران داوطلب بازداشت شد

سهراب رزاقیان مدیر ان جی اوی کنشگران داوطلب بازداشت شد

حق؛ پشت میله ها – برای دکتر سهراب رزاقی-

دکتر سهراب رزاقی عزیز باید آزاد بشه. باید آزادبشه. باید آزاد بشه… (این خیلی بهم چسبید)

پي در پي خبرهاي خوش !ِِِ/ آمنه شیرافکن

چه تلخ‌اند این روزها ؛نفيسه زارع كهن

به ما گفتند كه آزاديد ، مريم ميرزا

دستگیری دکتر رزاقی؛ مجید اعزازی

دکتر رزاقی در زندان اوین / روسری آبی

بمب گوگلی، افتخار ایرانی

بمب گوگلی مفهومی آشنا برای اکثر وب‌نشینان ایرانی است. حتی خیلی‌ها احساس می‌کنند ایرانی‌ها مخترع بمب گوگلی هستند و بزرگترین و با افتخارترین بکارگیرندگان آن.

واقعیت – هرچند ما دوستش نداشته باشیم – این است که بمب گوگل از سال ۲۰۰۰ وجود داشته و استفاده شده است.



عبارت «گوگل بمب» برای اولین بار در
۶ آوریل ۲۰۰۱ توسط آدام متث

در یک مقاله استفاده شده

مدتی بود که ایمیل / کامنت و انواع دیگر اسپم دریافت می‌کردم که از من می‌خواستند در «بمب گوگلی علیه یاهو که ایران را از لیست کشورهایش حذف کرده» شرکت کنم. هیچ وقت جزو هیچ بمب گوگلی نبوده‌ام و این بار هم نخواهم بود و دوسه روزی هم بود که می‌خواستم در این باره بنویسم ولی فرصت نمی‌شد تا اینکه امروز نوشته خوب مزیدی درباره بمب گوگلی را دیدم و تشویق شدم که نظرم را زودتر بنویسم.

مزیدی به مساله فنی و رسانه‌ای اشاره کرده:

گوگل مدتی پیش اعلام کرد که الگوریتم شناسایی بمب دارد که تا حد ممکن آن را بی‌اثر می‌کند.

گیرنده کیست؟‌ فرستنده کیست و رسانه چیست؟ مگر کسی در گوگل به دنبال ایمیل یاهو می‌گردد؟

من هم دو نقد بالا را تکرار می‌کنم به علاوه چند نکته اضافی:

بمب گوگلی در ایران به معنی بلندتر عربده کشیدن جا افتاده. بسیار بسیار زشت، غیراخلاقی و دور از فرهنگ همکاری است که من با گمراه کردن آدم‌ها، نظر خودم را القا کنم. ما می‌خواهیم هرکس گفت «خلیج العربی» چیزی را بشنود که ما می‌گوییم، هرکس گفت «ایمیل یاهو» اعتراض‌های ما را ببیند و … عملا داریم روند اطلاعات را مختل می‌کنیم به نفع چیزی که باور داریم صحیح است. این بسیار زشت تر از سانسورچی‌ای است که روند اطلاعات را می‌بندد. فرض کنید بنویسید: «تکامل در نظریه داروین» و اینترنت ملی شما را به صفحه «آیه‌های مرتبط با خلقت در قرآن»‌ راهنمایی کند.

«همکاری» و «اتحاد» و «انسجام» و «غیرت ایرانی» و انواع دیگر «کاری رو بکن که همه می‌کنن» وقتی استفاده می‌شوند که «فکر کنید» و «تصمیم آزاد» و «عقل» به هدف مورد نظر منتقل کننده پیام نمی‌رسند. لات بازی‌های کودکی را یادتان هست؟ من یک روز با افتخار تعریف کردم که وقتی «ما»‌ در پیاده رو حرف می‌زدیم آنقدر زیاد و کنار هم بودیم که مردم مجبور می‌شدند از خیابان تردد کنند چون «کل پیاده رو بسته شده بود». الان خجالت می‌کشم اما لااقل از آموزه‌اش استفاده می‌کنم و دیگر افتخار نمی‌کنم که «ایرانی‌ها اونقدر متحد هستن که هر کس جرات کنه تو گوگل دنبال ایمیل یاهو بگرده، دهنش سرویسه». نه! من جزو بمب نیستم.

بمب‌های گوگلی کلاسیک رو نگاه کنید: اگر جستجو می‌کردید «dumb motherf_uck_erK» به نتیجه «جرج بوش» می‌رسیدید. اگر «talentless hack» رو جستجو می‌کردید به سایت دوست آدام میث می‌رسیدید. اگر دنبال «liar» می‌گشتید به «تونی بلیر» می‌رسیدید و در فرانسه اگر دنبال «وزیر پولشو» می‌گشتید، نتیجه مقاله در مورد پولشویی یکی از وزرا بود. دو نکته را دقت کردید؟ هدف انسان دوستانه و ضد فساد سیاسی و در عین حال استفاده از کلمات «خنثی». معمولا کسی در اینترنت به دنبال وزیر پولشو، دروغگو و «هک بی‌نیاز به استعداد» نمی‌گردد. پس این کارها یک جور تبلیغات رسانه‌ای است نه بلندتر از همه فریاد کشیدن و جریان آزاد اطلاعات را منحرف کردن. فرض کنید به جای منحرف کردن نتایج جستجوی خلیج عربی به یک سایت که حداکثر خواننده را به دادن یک فحش به ایرانی‌های زورگو ترغیب می‌کند، به سراغ نوشتن تعداد بسیار زیادی مقاله فارسی و انگلیسی و حتی عربی الکن می‌رفتیم… یا مثلا فرض کنید به جای «جنگ با یاهو از طریق بمب گوگلی» می‌گفتیم که از سرویس‌های یاهو استفاده نخواهیم کرد و به هیچ ایمیلی که از یاهو بیاید هم جواب نخواهیم داد یا فقط این جواب را خواهیم داد «یاهو کشور ایران را به رسمیت نمی‌شناسد پس من از جواب دادن به این نامه معذورم». ولی ما ترجیح می‌دهیم جوری از شرف‌مان دفاع کنیم که به هیچ وجه لطمه‌ و دردسر نداشته باشد (:

آخرین نکته این است که یاهو با ما سرجنگ ندارد. شمس تبریزی داستانی دارد در مورد مردی که مادرش را کشته بود. قاضی می‌پرسد «چرا مادرت را کشتی» و پسر جواب می‌دهد «چون با یک مرد دیدمش» و در جواب قاضی که «چرا آن به جای مادرت، آن مرد را نکشتی؟» جواب داد: «در آنصورت باید هر روز یک نفر را می‌کشتم. مادرم را کشتم و از کل ماجرا راحت شدم». به نظر من شیوه دفاع از حیثیت ایرانی این نیست که یک روز به گوگل بگوییم ایران کشور است، یک روز به عرب ها بگوییم با ایرانی‌ها رفتار بدی نداشته باشند، یک روز به آمریکا بگوییم از ما انگشت نگاری نکند، یک روز به پلیس فرانسه بگوییم ایرانیان را کتک نزند، یک روز به رییس دانشگاه کلمبیا بگوییم همه ایرانی‌ها مثل هم نیستند، یک روز به پی‌پال بگوییم اکانت‌های ما را نبندد، یک روز به سیسکو بگوییم اجازه دانلود فایل به ما بدهید، یک روز به گوگل بگوییم پروژه‌های ما را از گوگل پروجکت حذف نکند و … به نظرم اگر می‌خواهیم مفتخر باشیم باید کاری کنیم که دنیا برایمان احترام قایل باشند نه اینکه ما را به عنوان یک کشور طرفدار تروریسم و دارای بالاترین میزان مصرف مواد مخدر و بالاترین میزان اعدام و قتل رسمی کودکان و … بشناسند.

دوستان من هم ایرانی هستم و کشورم را دوست دارم. به همین دلیل عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا کشورم در دنیا بیشتر و بیشتر به خفه کردن صدای مخالفین متهم نشود. عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا بگویم که برای صداهای اقلیت احترام قایلم و عضو هیچ بمبی نمی‌شوم تا به خودم دلداری نداده باشم که برای وطنم در حال مبارزه، قهرمان‌ و مفتخرم.

عکس زیبای لوگوی گوگل با عکس بمب رو از وبلاگ لگوفیش برداشته ام.

سایت موسسه عالی بانکداری ایران هک شد

همین لحظه سایت موسسه بانکداری ایران به آدرس
http://www.ibi.ac.ir/index.php هک شد.
هکر در یک خط نوشته:


جدید: همین الان بنا به کامنت رسیده، هکر پیامش رو عوض کرد. البته اسمش رو هم عوض کرده. شاید یکی دیگه باشه. به هرحال الان صفحه اینه: