کشف بقیه وب

برای خیلی ها کل اینترنت خلاصه می شه توی وب. برای خیلی ها خود وب هم خلاصه می شه توی وب فارسی و خب افرادی هم هستن که وب فارسی هم براشون خلاصه می شه به چند تا سایت. حالا اینجا در مورد کسانی که وب براشون خلاصه می شه به فیسبوک چیزی نمی گم ولی واقعیت اینه که اینترنت جای بزرگی است.

اما اتفاق جالبی که الان در حال وقوعه، کشف گسترده‌تر بقیه وب توسط گروهی از ایرانی ها و کپی کردن اون بخش توی وبی است که افراد بیشتری می شناسن. فعلا 9gag روی بورس است و حتی بعضی‌ها شروع می کنن به ترجمه کردنش میم‌هاش برای رونق دادن به سایت‌های خودشون و حرفه‌ای ترها هم سراغ جاهایی مثل Shit Brix می‌رن.

این اتفاق خیلی خوبیه. حالا مستقل از افرادی که سعی می کنن با کپی پیست خودشون رو مشهور کنن یا باحال باشن، در نهایت این اتفاق باعث می شه ما کم کم به دنیا بپوندیم. من خوشحالم که داره اتفاق می افته و سرعتش کاملا نشون دهنده اینه که چقدر بیشتر از قبل با دنیا در حال پیوند خوردن هستیم.

اینکه گفتم کسانی سعی می کنن خودشون رو مشهور کنن اصلا منظورم این اسکرین شات ها نیست بلکه سایت هایی است که بدون گفتن اینکه اینها رو از کجا کپی پیست می کنن کل کارشون شده نمایش اینها، ترجمه های بدشون و چسبوندن یک لوگوی گنده کنارشون بدون اینکه توجه کنن اصولا توی این خرده‌فرهنگ، سازنده اثر هم امضاش نمی کنه چه برسه به مترجمش (: البته اضافه کنم که این کار الزاما ایرانی بازی هم نیست (: ما هم کمابیش مردمی هستیم شبیه بقیه مردم. گاهی دوست داریم مشهور بشیم گاهی دوست داریم چیزهایی که خوشمون اومده رو با بقیه به شراکت بذاریم ولی منبع رو بیخیال می شیم و گاهی هم به شکل معقول مردم رو در منبعی که پیدا کردیم و باحاله شریک می کنیم.

حرفم اینجا اینه که این اتفاق، اتفاق بسیار خوبیه. ما باید جزوی از جهان باشیم و به هر شکلی پیوند فرهنگی خوردن با دنیا جذابه (:

ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو رایگان از نارنجی دانلود کنین

سایت خوب نارنجی اخیرا یک حرکت عالی انجام داده: انتشار کتاب زندگی‌نامه استیو جابز به شکل دیجیتال و رایگان اما با امکان و در خواست کمک مالی مستقیم به مترجم.

این حرکت از چند نظر خیلی خوبه:

  • این کتاب کتاب خوبیه. دقیقا اگر فن-بوی اپل نباشین خیلی مفیده اگر این کتاب رو بخونین. من قبلا بعضی بخش هایی که دوست داشتم بقیه بخونن رو ترجمه کرده بودم و الان خوشحالم که همه امکان خوندن فارسی اش رو دارن.
  • انتشار دیجیتال باعث می شه سانسور حذف بشه. ایران جزو معدود کشورهایی است که برای انتشار هر کتاب یک نفر دیگه باید اول اونو بخونه و در موردش نظر بده و بخش هایی که به نظر شخصی خودش خوب نیست رو برای کل مردم سانسور کنه. انتشار دیجیتال این داستان ها رو نداره. این کتاب صحنه های سکسی و سیاسی نداره ولی کل این حرکت نویدبخش خوندن واقعی تر آثار است
  • کتاب رایگان گذاشته شده با امکان کمک مالی به مترجم. این هم خیلی خوبه. جنبش «اگر از کتاب خوشتون اومد به اندازه پول یک پیتزا کمک کنین» جنبش خوبیه (: احتمالا درآمد مترجم به راحتی به درآمدی که ازناشر می گرفت می رسه و مردم هم راحت تر هستن
  • ترجمه این کتاب بسیار خوبه. من به ترجمه حساسم ولی ترجمه و ویراستاری این کتاب به نظرم کاملا خوب اومد
  • بخش سانسور کتاب وزارت ارشاد اسلامی یک سیستم بسیار کند است. حتی من وقتی حاضر شدم کتاب توروالدز رو بهشون بدم برای بررسی تقریبا هشت یا ده ماه طول کشید تا بگن غیرقابل چاپ است (: بعد هم کتاب می ره توی صف انتشاراتی ها و بی کاغذی و بعد سیستم پخش و غیره تا بالاخره با تیراژ اسم مثلا ۱۵۰۰ نسخه منتشر بشه (: دنیای دیجیتال بیخیال همه اینها می شه

خلاصه اینکه من از این حرکت واقعا خوشم اومد و ازش استقبال می کنم و دو تا کتابی که خودم دارم رو هم می دم به سایت نارنجی تا اگر صلاح دونستن منتشر کنن. اگر هم نه، خودم همینجا اینکار رو می کنم. بالاخره! بعد از دو سه سال ! (((:

اوه راستی! یک بحث جانبی هم درگرفت که نارنجی با اینکار حق کپی رایت رو نقض کرده. این حرف تا حدی درسته. نه مترجم این کتاب تونست از ایمیل‌هایی که به نویسنده و ناشر زد جوابی بگیره و نه من تونستم در مورد دو کتابی که ترجمه کردم از ناشر یا نویسنده اصولا جواب بگیرم (مستقل از منفی یا مثبت). این از نظر من در سطح اخلاقی یعنی مراعات نکردن کپی رایت (بحث اخلاقی دارم. در سطح قانونی ایران نیازی نداره قانون کپی رایت کشور آمریکار و رعایت کنه).

خب اگر اینطور نبود بهتر بود ولی بین نخوندن این کتاب و ترجمه بدون اجازه از ناشرش من دومی رو انتخاب می کنم (: اگر کسی معتقده اولی رو باید انتخاب کنه و هر چیزی که ناشرش اصولا نمی دونه باید به یک درخواست ترجمه از ایران چجوری جواب بده (چون هیچ روابط تجاری ای با هم نداریم)، باید در مورد کتاب های دانشگاهی، کتاب های دیگه که می خره، برنامه‌ها و نرم افزارهایی که استفاده می کنه یا توصیه می کنه، موزیک و فیلم و غیره هم تجدید نظر کنه. حداقل جریان این است که یک نفر زمان طولانی گذاشته و کلمه به کلمه این متن رو ترجمه کرده. این هنوز از نظر اخلاقی نقض کپی رایت است ولی بسیار بسیار محترمتر و بهتر از اینکه کسی برنامه قفل شکسته بفروشه، کتاب انگلیسی رو افست کنه یا موسیقی و فیلم رو کپی کنه.

راستش من مشکلی ندارم… منهم تلاش کردم از ناشر یا حداقل نویسنده کتاب هایی که ترجمه کردم اجازه بگیرم ولی هیچ کدوم حتی جواب هم ندادن بهم و من هم کتاب‌هام رو ترجمه کردم و خیلی هم افتخار می کنم که رایگان بذارم توی اینترنت و درخواست کنم که اگر کسی خواست حمایت کنه کمک مالی کنه – تقریبا به اندازه پول یک وعده غذاش (از ساندویچ دل و جیگر تا پیتزای پپرونی).

تا اینجا با من بودین؟ خسته نباشین ولی خلاصه بحث همین بود: سایت نارنجی ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو منتشر کرده و می تونین نسخه دیجیتالش رو دانلود کنین و اگر علاقمند بودین، برای مترجم کمک مالی بفرستین.

(اگر هنوز حوصله دارین، بقیه نوشته های من در مورد جابز اپل و غیره رو بخونین کلیک کنین (: )

اخبار دنیای آزاد در هفته گذشته

پادکست چهارشنبه های وبلاگینا که حاوی اخبار دنیای آزاده رو از اینجا دانلود کنین یا از تو سایت خودش بهش گوش بدین

کنونیکال و کوبونتو
جاناتان ردیل اعلام کرده «کنونیکال بعد از کوبونتوی ۱۲.۰۴ دیگه کار من روی کوبونتو رو حمایت مالی نخواهد کرد و این شرکت با کوبونتو هم مثل یک توزیع مبتنی بر جامعه دیگه و درست مثل لوبونتو، ادوبونتو، زوبونتو و غیره رفتار خواهد کرد. این یک چالش بزرگ برای کوبونتو است و اینکه آیا می تونه مبتنی بر جامعه به حیاتش ادامه بده یا نه». جاناتان ریدل از توسعه دهنده های مهم کوبونتو است که تا این نسخه از کنونیکال حقوق می گرفت ولی حالا کنونیکال تصمیم گرفته پیشرفت این شاخه قدیمی اوبونتو رو به جامعه اش واگذار کنه. مطمئن هستیم که کوبونتو زنده می مونه و شاد (: کسی چه می دونه… حتی شاید بهتر هم بشه (:

آیا کامپیز در حال مرگه؟
حالا که صحبت احتضار شد، از کامپیز هم بگیم. بعضی ها می گن رو تخت مرگ خوابیده. فدورا اعلام کرده که اونو از نسخه ۱۷ حذف می‌کنه، جنتو کنار گذاشته‌ش و اوپن زوزه هم همین خبر رو داده. باگ هاش هنوز زیادن، آپ استریم نداره و توسعه دهنده اصلی‌اش ماه قبل توی وبلاگش نوشته بود که به خاطر شکست پروژه معذرت خواهی می‌کند و می‌دونه که دیگه پروژه هدف خاصی نداره، توسعه پیدا نمی‌کنه و پایدارتر هم نشده. الان گنوم۳ کامپوزیتینگ خودش رو داره، کی دی ای با کی.وین خوشحاله و تنها مشتری کامپیتز، اوبونتو است و یونیتی؛ هرچند که همین یک مشتری می‌تونه یک پروژه رو به پیش ببره.

فروخته شدن دسکتاپ لینوکس دات کام و لینوکس دیوایسز دات کام
زیف دیویس که نویسنده اصلی و صاحب سایت‌های لینوکس دیوایسز و دسکتاپ لینوکس است گفته که اونها رو به یک شرکت کالیفرنیایی که اسمش گفته نشده ولی حدس زده می شه کویین استریت باشه، فروخته. این خبر جالبیه. مستقل از اینکه این سایت ها چی می شن نشون داده که اگر کسی سریع به ارزش تجاری لینوکس پی برده باشه و وبلاگ های بسیار ساده ای راه انداخته باشه که اخبار اونو پوشش می دن، حالا برنده می بوده. شاید اینکار نویدبخش یک سایت حرفه ای اخبار لینوکس باشه.

به زودی روی پی سی هامون اندروید ران خواهیم کرد
خب من مستقیم از مصاحبه گرگ کی.اچ که از آدم های مشهور دنیای لینوکسه نقل می کنم «کرنل ۳.۳ به شما اجازه خواهد داد کامپیوترتون رو مستقیم در یوزراسپیس اندرویدی بوت کنید اما مشکلات مدیریت انرژی خواهیم داشت که البته تا حد زیادی در کرنل ۳.۴ حل خواهد شد.» این جریان حاصل اینه که گوگل دوبار تر و تمیز کدهای مربوط به اندروید رو توی کرنل اضافه کرده. توروالدز که کرنل رو نگهداری می کنه هم از این جریان استقبال کرده و می گه از فورک قبلی کرنل هم خوشحال بوده اما حالا که کدها برگشتن به کرنل نشون دهنده اینه که کرنل قبول کرده که مسیر حرکت گوگل خوبه و با خوشحالی کدها رو به خودش برگردونده.»

ردهت و پشتیبانی ۱۰ ساله از رل ۵ و ۶
ردهت اعلام کرده که ساپورت رل ۶ و رل ۵ رو سه سال افزایش می ده و حالا شما اگر تصمیم بگیرین یکی از دو گزینه رو روی سرورهاتون نصب کنین، ده سال با خوشحالی از اون استفاده خواهید کرد. این یک قدمه برای مناسب‌تر شدن نسبت به سرورهای دیگه برای استفاده تجاری و طولانی مدت. همه کامپیوترها وب سرور نیستن که همیشه بشه از روشون مهاجرت کرد یا ارتقاء شون داد. ما یک کامپیوتر رو یک جا نصب می کنیم و انتظار داریم تا مدت ها امن باشه بدون اینکه سراغش بریم. برنامه‌هایی هم که روش قراره اجرا بشن رو نمی‌خوایم دائما تنظیم کنیم تا با نسخه‌های جدید هم سازگار باشن پس پشتیبانی ده ساله یک نیاز خیلی طبیعی در بازار سرورها است که الان ردهت بهش پاسخ داده. تو پرانتز بگم که من هنوز مدیر سیستمی هستم که یک ردهت نسخه ۳ روش نصبه که چهار سال بیشتر ساپورت نداشته و الان مدت ها است که بدون آپدیت شدن به زندگی خطرناکش ادامه می ده.

پادکست چهارشنبه های وبلاگینا که حاوی اخبار دنیای آزاده رو از اینجا دانلود کنین یا از تو سایت خودش بهش گوش بدین

شش ماه شاد روی فدورا

من زیاد توزیع عوض می‌کنم و رییسم همیشه با لبخند از این ناراضی است که در ده درصد مواقع جواب من بهش این بود که «ببخشید الان دارم توزیع عوض می‌کنم نمی تونم کار کنم!». سال گذشته به توصیه ایریکس (وبلاگ ذهن آزاد)، یک سیستم عامل اصلی دارم و یک پارتیشن برای تست لینوکس های متفرقه و دقیقا یکساله که این لینوکس اصلی فدورا است. اول فدورای پونزده و حالا فدورای شونزده. زمانی که فدورای ۱۲ اومده بود من تستش کردم و ناراضی بودم اما حالا می‌خوام نظرم رو تغییر بدم و اعلام کنم که طرفدار فدورا هستم که البته به معنی مخالفت با لینوکس‌های دیگه نیست و فقط معنی اش اینه که روی پارتیشن اصلی‌ام، فدورا دارم.

چرا فدورا

  • آزادی. فدورا یک سیستم آزاده. بعضی گنو/لینوکس ها تصمیم می گیرن بیشتر آزاد باشن و بعضی ها تصمیم می گیرن کمتر آزاد باشن. فدورا جزو اونهایی است که نسبتا آزادتر است
  • آپ استریم بودن. فدورا جزو توزیع‌هایی است که برای جامعه گنو/لینوکس مفیده. فدورا فقط مصرف کننده نیست. دبیان هم فقط مصرف کننده نیست. این توزیع ها بودنشون برای جامعه نرم افزار آزاد مفیده چون چیزهایی رو تولید و معرفی می کنن که بقیه توزیع ها ازشون استفاده می کنن. استفاده از چنین توزیعی یک جور حمایت ملایم از این حرکت است
  • پاوریوزر. فدورا مدعی است که مال همه است ولی به نظر من فدورای مال کاربرای حرفه ای تره. شما چیزهای جدیدتر رو می بینین و قبل از بقیه تست می کنین و این جذابه اما در عین حال گاهی دردسر ساز (هنوزم که هنوزه اس ای لینوکس باعث می شه یکسری برنامه کرش کنن و شما باید به عنوان یک پاور یوزر اینو درک کنین و مثلا خاموشش کنین یا گزارشش بدین)
  • آر پی امی بودن. بله بله! منم آر پی ام رو دوست ندارم و دبیانی ها و این روزها آرچی ها به نظرم مدیر بسته بهتری دارن. اما بخش بزرگی از سرورهای جهان با ردهت و سنت او اس می چرخه و خوبه آدم با اینها هم تجربه داشته باشه.
  • پایدار بودن و خوب کار کردن. شاید جالب باشه ولی روی سیستم من فدورا تنها توزیعی است که بدون انگلوک و دردسر بهترین جوابگویی رو داره. مشخصه که مشکلی با سر و کله زدن با سخت افزار و درایور ندارم و گاهی جالب هم هست اما فدورا به طور عجیبی در هر لحظه که نیازش دارم کاملا بدون دردسر در حال کاره. این برمیگرده به سخت افزار هر کس و همیشه نیازهاش و قابل تعمیم دادن نیست.

نقاط ضعف

اگر کسی از چیزی تعریف کرد بدون اینکه نقاط ضعفش رو بگه، مشکوک باشین (:

  • آر پی ام. اون بالا گفتمش چون لازمه باهاش کار کرده باشیم. اینجا می گمش چون به نظرم دبیانی ها و آرچی ها و حتی بقیه ازش کارآیی بهتری دارن
  • تم آبی. خنده داره ولی به هرحال من ترجیح می دم توزیعم تم دیفالتش آبی نباشه. بخصوص این روزها که برای تغییر رنگ آبی باید توی ایکس ام ال های گنوم ۳ دستکاری کنم (:
  • بخشی از جامعه کاربری در ایران. اساتید لینوکس توی ایران لینوکس رو با فدورا درس می دن و باعث می شن بعضی از بچه های جوون به شکل خاصی بهش تعصب پیدا کنن. در مقابل بخش بزرگی از جامعه کاربری لینوکس که الان سینیورها حساب می شن، غیرفدورایی بودن و در نهایت اینکه یک جوون رو ببینیم که با فدورا کار می کنه اول تصور اینه که توی کلاس یکی از این اساتید شرکت کرده و دیدش شدیدا کانالیزه شده. البته این دید در طول زمان اصلاح می شه ولی فعلا با ما است (:
  • رولینگ نبودن. ترجیح می دادم توزیعم رولینگ باشه (: البته اصرار خاصی هم نیست. به هرحال رولینگ بودن باعث کم بودن پایداری می شه
  • کوچیک بودن ریپوزیتوری. البته در مقایسه با غولی مثل دبیان (و بچه هاش مثل اوبونتو و مینت) و البته این روزها غول دیگه ای مثل آرچ با سیستم aur. البته این الزاما هم بد نیست چون مجبورین گاهی برنامه کمپایل کنین ولی به هرحال مخازن کوچیک گاهی شاکی کننده می شن

نتیجه

من در حال حاضر خودم رو فدورایی حساب می کنم با این توضیح که فرق خاصی بین لینوکس های مختلف نیست ولی چون قبلا گفته بودم که از فدورا خوشم نمی یاد،‌ الان لازم می دونستم بنویسم که نظرم عوض شده. فدورای پونزده و شونزده بسیار خوب هستن و امیدوارم این کیفیت همراه با لبه تکنولوژی بودن در نسخه هفده هم ادامه پیدا کنه.

این ابراز فدورایی بودن به هیچ وجه به معنی بد بودن بقیه نیست (: بیشتر شبیه اینه که من بگم تو راه تهران – سنندج تو فلان قهوه خونه توقف می کنم (: اصلا معنی اش این نیست که بقیه قهوه خونه ها کیفیتشون بدتره یا من همه رو تست کردم یا هر چی. معنی اش فقط اینه که من اینجا توقف می کنم چون راحتم. اگر شما هم اینطرف ها می خواین توقف کنین سایت پروژه فدورا رو ببینین یا بخش فارسی سایت فدورا رو یا سری بزنین به نسخه فارسی اون که روی توزیع پارسیدورا سایت فدوراپروجکت.آی‌آر که روی یک توزیع فارسی مبتنی بر فدورا به اسم پارسیدورا کار می کنه.

(محیط کار فدورایی دن لینچ فدورایی حین ضبط پادکست لینوکس آوت لاوز)

کامنت از هدایت: فقط با عرض شرمندگی، یه اصلاحیه‌ی مجدد: پارسیدورا یه توزیع فارسی مبنی بر فدورا «نیست». اصلا انگلیسیه به صورت پیش‌فرض مثل خود فدورا. پارسیدورا هدفش اینه که فدورا رو برای کاربرای ایرانی راحت‌تر کنه. با توجه به این که الان بین کاربرا محیط فارسی خیلی محبوب نیست، ما هم زبونش رو انگلیسی گذاشتیم و کلا کار فارسی‌سازی توش انجام نمی‌دیم. اما برنامه‌هایی که به درد ایرانی‌ها می‌خوره و یه چیزی مثل کدک‌های صوتی‌تصویری توش هست. و از جمله کارهای دیگه هم که کردیم انتقال برنامه‌ی نصب درایورهای باینری سخت‌افزارهای اوبونتو (Jockey) بهش بوده. اطلاعات کامل‌تر هم توی parsidora.org هست. ببخشید اگه بار پیش خیلی واضح نگفته بودم.

گوگل هیچ وقت به شما ایمیل نمی‌زند که جایی لاگین کنید؛ مواظب فیشینگ باشید

الان یک ایمیل دیگه گرفتم از طرف ظاهرا گوگل که بهم می گه دیتابیس‌هاشون رو تغییر دادن و من باید دوباره لاگین کنم تا اکانتم بسته نشه. چون دفعه پیش یکی از دوستان خوب تو تله‌اش افتاده بود گفتم اسکرین شات بگیرم و بنویسم. من یک ایمیل گرفتم به این مضمون:

در بخش ۱ می بینین که می گه «اخطار! روی فلان کلیک کنید دو باره به سیستم ارد بشین تا اطلاعاتتون رو در دیتابیس سال ۲۰۱۲ گوگل نگه داریم». بخش دو هم که می گه ایمیل از بخش هشداردهی گوگل اومده.

اینکه باید چیکار کنم با یک قانون ساده حل می شه: گوگل هیچ وقت به کسی ایمیل نمی زنه که لطفا بیا فلان جا لاگین کن (: گوگل مطلقا دیتابیس هاش رو سر هر سال آپدیت نمی کنه. اکانت هیچ کس بدون اطلاع رسانی درست در تمام گوگل اکسپایر نمی شه و غیره و غیره. پس من نباید اینجا لاگین کنم و باید ایمیل رو بدون شک پاک کنم. وانمود کردن اینکه ایمیل از کس دیگه می یاد کار بسیار راحتی است (برای مثال نگاه کنید به مطلب « نکته امنیتی : به فرستنده ایمیل اعتماد نکنید)

ولی بذارین ببینیم با کی طرفیم. توی ایمیل یک لینک کوچولو هست (۳). من ماوسم رو روش نگه داشتم و نقطه چهار می بینم که این لینک به کجا می ره. ساده است دیدن اینکه این لینک به گوگل نیست. اون لینک رو کپی پیست می کنم توی براوزر (به عنوان یک نکته امنیتی روش کلیک نمی کنم بلکه کپی پیست می کنم تا مطمئن باشم می رم همونجا) و می رسم به این صفحه:

بامزه نیست؟ به دایره قرمز نگاه کنید. من حتی توی سایتی شبیه اسم گوگل هم نیستم ولی ناکس صفحه اولش رو شبیه گوگل درست کرده تا من گول بخورم. به اینکار می گن فیشینگ یا ماحی گیری (ماهی گیری تقلبی مثلا (: ))‌ اما من که توی دامش نیفتادم. شما هم نیافتین.. با همون قاعده ساده: هیچ کس به هیچ کس ایمیل نمی زنه که روی این لینک کلیک کن و اکانتت رو بده چون من دیتابیسم رو گم کردم، سال جدید شده، دوستت دارم، می خوام برات جایزه بفرستم، دارم اکانت های قدیمی رو پاک می کنم و …

نینجا شوید: من قبلا هم در مورد ایمنی نوشتم، همچنین درسنامه که سیستم رایگان آموزش داخل ایمیل است درسی داره در مورد استادبزرگی ایمیل و جیمیل و درسی به اسم مبانی امنیت در کامپیوتر و اینترنت که گذروندن هر دوشون می تونه مفید باشه. ساده و سریع و ایمیلی (:

پ.ن. اینکار هک نیست (: دزدی است. هک به معنی استفاده هوشمندانه از یک ابزار یا کشف جزییات عمیق یک چیز است (:

آپدیت:
یک دوست تذکر داد که همیشه بهتره از براوزرهای به روز و امن‌تری مثل فایرفاکس (بخصوص با افزونه اچ تی تی پی اس اوری ور) یا گوگل کروم استفاده کنیم. آدم ها ریپورت می کنن که این سایت ها دنبال دزدی پسورد هستن و بعد از مدتی این مرورگرهای معقول به شما در این مورد اخطار می دن. الان که چند ساعت از نوشتن اصل این مطلب گذشته، اون آدرس توی مرورگر موزیلا فایرفاکس اینطوری شده:

علی اخوان در زندان

علی اخوان رو مدت ها است که می شناسم.. شاید پنج سال شاید هم بیشتر. یک آدم بسیار مودب. بسیار خوش اخلاق و بسیار اهل دل. امروز خوندم که توی خونه اش دستگیرش کردن و قراره یکسال و نیم بره زندان!

سایت ها رو که می خونم هیچ کس ننوشته دلیلش چیه. البته می شه حدس زد که همه با چیزهایی مثل اقدام علیه امنیت یا مثلا … (چی داریم دیگه از این حکم های استاندارد؟) و اینها می رن زندان ولی واقعا برام عجیبه که علی چیکار کرده بود که محکوم شده به یکسال و نیم زندان.

خاطره من از علی زیاده (: یک دختر فوق العاده داره که بهش می گه «علی» (: تقریبا یکسالش بود که ما رفتیم خونشون برای اولین بار دخترش رو ببینیم. براش یک خونه اسباب بازی یا چنین چیزی خریده بودیم.. یادم نیست.. شاید هم لگوهای بزرگ. ولی یادمه یکیشون در داشت و دخترش سعی می کرد پاش رو بکنه توی اون در پنج سانتی متر در پنج سانتی متر (:‌ بعدها خوندم که همه بچه ها اینکار رو می کنن.

راستش نمی دونم چی بنویسم. علی اخون آدم شریف و شجاعی است. اهل دعوا و جنگ هم نیست. البته زندان رفتن این روزها برای این آدم ها خب عجیب نیست (: ولی واقعا نمی دونم چه بهانه ای براش پیدا شده یا اصلا توی چه پروسه ای پیش اومده ولی افتخار می کنم که با علی دوستم و علی جزو آدم هایی است که حاضرم روی شرف و انسانیت و پاکی اش شرط ببندم (:

معرفی یک پادکست عالی:‌ رادیو کالج پارک

خودشون می‌گن

كالج پارك شهری كوچك در ايالت مريلند در شرق آمريكاست. برنامه هفتگی راديو كالج پارك هر جمعه توسط گروهی از دانشجويان و فارغ التحصيلان ايرانی دانشگاه مريلند و همچنين شنوندگان آن تهيه ميشود.

و تولید دویست و شصت هفت برنامه یعنی پایدارن و می‌دونن دارن چیکار می‌کنن. بر خلاف مفهومی که در ایران در مورد پادکست وجود داره که کیفیت میکس و اجرا باید خیلی خیلی بالا باشه (و بسیاری از پادکست‌ها بدون هیچ امکاناتی کیفیت اجرا و محتواشون از خیلی برنامه‌های رادیویی ایران بهتره)، رادیو کالج پارک انتخاب کرده که ساده‌تر باشه و در نتیجه راحت‌تر تهیه بشه و به همین دلیل هم مدت‌های مدیده که با محتوای عالی فعاله.

من از چند روز قبل که کشفش کردم تا حالا،‌ کلی از برنامه‌هاشون رو گوش دادم. محتواشون – هرچند که از داستان کوتاه ایرانی تا بازتکرار صوتی ویدئوهای خوب تد رو در بر می‌گیره – با علایق من خیلی سازگاره و پر است از چیزهایی که من هم می خواستم بنویسم ولی تنبلی کردم مثلا اینترنت حبابی یا آشنایی‌ با قطر. البته مواردی هم هست که من اهل نوشتنش نبودم اما دوست داشتم خونده / شنیده باشم مثلا داستان کوتاه صورت خانه.

اجراها کاملا خوب هستن و به نظرم یکی از پادکست‌هایی که نه فقط هر هفته گوش خواهم کرد که در بقیه روزهای هفته آرشیوش رو خواهم شنید. شدیدا بهتون پیشنهاد می‌کنم سری به رادیو کالج پارک بزنین و نه فقط پادکست‌ها که بخش کتاب‌های گویاش رو هم دونه به دونه نگاه کنین و احتمالا خیلی‌هاش رو دانلود کنین و گوش بدین!

البته مواظب هجوم اطلاعات باشین (: توی تله دنلود کردن یک گیگ و گوش کردن هیچچی نیافتین چون رادیو کالج پارک چیزیه که آدم دوست داره همه‌اش رو گوش بده و خیلی راحته اگر گوش کردن رو با صاحب فایلهاش شدن اشتباه بگیره.

نمایندگان مجلس بلغارستان هم در مقابله با اکتا ماسک ناشناس به صورت زدند

چند نفر از نمایندگان بلغارستان هم به دعوت یک وبلاگ و پس از همکاران لهستانی‌شان با ماسک ناشناس در جلسه مربوط به بررسی معاهده اکتا ظاهر شدند تا مخالفت خود را با این موضوع نشان داده باشند.

این نمایندگان گفتند که با کپی رایت مشکلی ندارند اما از آنجایی که اکتا چیزی خلاف آزادی بیان و روشی برای کنترل اینترنت و مانعی برای گردش آزاد اطلاعات در جامعه است، با آن مخالفند.

اکتا از کشورهای عضو می‌خواهد که اعمالی مانند دانلود غیرقانونی موسیقی و فیلم را جرم بشناسند. بر اساس این قانون این جرم باید چیزی در رده جعل یا تقلب باشد و به مجازات‌هایی از جمله ضبط اموال منجر شود. این پیمان همچنین از کشورهای عضو می‌خواهد تا از آی.اس.پی. بخواهند که اطلاعات مربوط به ترافیک کاربران را ذخیره کنند.