توی رادیو گیک این شماره، در تقاطع تکنولوژی و جامعه با همه فریاد می کشیم. با داریوش که نخواست .. و عاشق آس تهران شد آسانژ و پوسی رایوتی که توی کلیسا فریاد کشید علیه رییس بزرگ. هفته هفته فریاده. با ما باشین که قبل از رفتن سراغ ماهی سیاه کوچیک، نه فقط بک دور مغز خودمون رو باز می کنیم که حتی با مغز موش اف۲۲ می رونیم.
رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح میدن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغههای انسانیشون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.
[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_015_faryad_bekeshid.mp3]
یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.
واو.. عجب هفته ای است! ظاهرا گرگ ها از خواب بیدار شدن! آسانژ، معدن چی های آفریقای جنوبی و جلاد مردم کشورش همه فعالن و کسی که می درخشه پوسی رایوته با آهنگ ضد دیکتاتوری که توی کلیسا اجرا کرد. رادیو گیک، رادیویی برای هر کسی که دنیا رو عمیق تر می بینه… این هفته هفته خاصیه.. اخبار توی اسم های قدیمی نمی گنجن. همه چیز عوض شده.. شایدم من عوض شدم!
مشترک رادیو گیک بشین
اخبار
مغز توی بشقاب که اف ۲۲ کنترل می کنه
دانشمندان دانشگاه فلوریدا یک «مغز» از سلول های موش درست کردن که می تونه شبیه ساز یک هواپیمای اف.۲۲ رو کنترل کنه! اونها می گن این تحقیق می تونه منجر به هواپیماهای بدون سرنشینی بشه که با سلول مغز پرورش داده شده زنده ولی غیرانسانی کنترل می شن! از اونطرف هم اگر بشه بررسی کرد که این سلول های مغز چطوری دارن هواپیما رو کنترل می کنن ممکنه پیشرفت شگرفی پیش بیاد توی الگوریتم های هوش مصنوعی و کنترل کامپیوتری مون. مشخصه که سریعا توی بوق می شه که بعله حالا عملیات نجات مصدومین و اینها رو می تونیم با این سیستم ها درست کنیم ولی چیزی که من ازش می ترسم یک مغز موشه که بهش گفتن اگر درست بره همه رو بکشه بیاد بهش پنیر می دن!
این سیستم ۲۵ هزار سلول است که روی یک رشته چندالکتروده ۶۰ کاناله نصب شدن که به عنوان ورودی خروجی کار می کنه. این ۲۵ هزار سلول اول نمی دونن چطوری باید یک هواپیما رو کنترل کرد ولی با سیمولیشن های مختلف و طولانی بالاخره اینکار رو یاد گرفتن و حالا… من می ترسم… بریم خبر بعدی
نرم افزاری برای تشخیص تاثیرگذارترین رمان نویسان دوره ویکتورین
در مجامع ادبی همیشه این بحث بوده که چه نویسندگانی بیشترین تاثیر رو بر رمان نویسی معاصر گذاشتن. اگر به قرن ۱۹ فکر کنیم کسانی مثل دیکنز سریعا به ذهن می یان – انشاء الله – ولی واقعا چه کسانی تاثیر حداکثری داشتن؟ دو هفته قبل سینا برامون از تاثیر الگوریتم پیج رنک گوگل توی فوتبال گفت و این هفته همین الگوریتم استفاده شده برای بررسی تاثیر نویسندگان روی همدیگه. نتیجه؟ جین آستین و والتر اسکات صدرنشین هستن و رمان های غرور و تعصب و ایوانهو. در این تحقیق نسخه های دیجیتال ۳۵۰۰ رمان انگلیسی بین ۱۷۸۰ تا ۱۹۰۰ بررسی شد. یک نرم افزار کلمات رو بررسی می کرد، تعدادشون رو ترکیب شدنشون رو برای پیش بردن رمان و با ایجاد ۶۰۰ داده مختلف، برای هر رمان یک اثر انگشت می ساخت. بعد یک شبکه از رمان های جدید ساخته شد که بر اساس نزدیکی اثر انگشت رمان ها به هم، اونها رو به هم وصل می کرد.
شاید ادبیات برای شما جالب نباشه. برای من هم اینقدر مهم نیست که چنین چیزی برام سوال بوده باشه ولی این بخش خبر برام جالب بود که چجوری یک جامعه اهمیت می ده به داشته هاش و بودن اطلاعات چطوری دست مردم رو باز میذاره برای پیشبردن ایده هاشون. حالا فرض کنین ما می خواستم کتاب های دویست سال گذشته رو بررسی کنیم (: اکثرهم رو باید دست دو با قیمت گرون و یواشکی می خریدیم به امید اینکه چاپی پیدا کنیم که سانسور کمتری داره و بعدش خودمون تایپش می کردیم و … (: آخرش هم سایتمون فیلتر می شد (:
برنده جایزه طراحی بهترین توالت
اگر ناراحتین که چرا حجم اخبار کامپیوتر کمه (البته اگر دو تا خبر قبلی رو خبرهای کامپیوتری / تکنولوژیک نمی دونین باید با هم یک صحبتی بکنیم!) بگم که این خبر توی سایت The Gates Notes اومده. بحث اینه که از هر ده نفر در دنیا ۴ نفر نمیتونن به شکلی بهداشتی به دستشویی برن. این یعنی ۲.۵ میلیارد نفر تو دنیا این حق کاملا اولیه رو هم ندارم (منظورم زندان نیست که توش دستشویی رفتن جایزه رفتار خوب می شه، منظورم کشورهایی بدون دسترسی به آب، بدون دسترسی به بهداشت و .. هست). بیل گیتس به عنوان یکی از آدم های پولدار بسیار باشعور دنیا در حال مصرف کردن حجم زیادی از پولش است برای کارهای انسان دوستانه و بهتر کردن شرایط جهان – از مبارزه با مالاریا تا تحول آموزش و پرورش مسخره سنتی ما تا ساخت توالت هایی بهتر. درسته که هر هفته یک مدل سیفون درست می شد ولی واقعیت اینه که ما احتمالا در طول چند هزار سال اخیر هیچ تغییری در مفهوم دستشویی رفتنمون اتفاق نیافتاده: می ریم یک جای تنها، کارمون رو می کنیم و بعد می ذاریم زیر زمین بمونه و خودمون رو با یک چیزی (از سنگ تا آب و با استفاده از دست یا دستمال) تمیز می کنیم… گفتن نداره که یک غربی چقدر منزجر شد… چی می گم؟ یوهاها… خلاصه کنم.. این هفته توی سیاتل جایزه داده شد به سه تا دانشگاه که هر سه تاشون طرح هایی داده بودن برای دستشویی هایی که مدفوع انسان رو تبدیل می کرد به مواد قابل استفاده. مال دانشگاه کالیفرنیا خروجی اش هیدروژن و برق بود، دانشگاهی از انگلیس خروجی های انسان رو به ذغال، مواد معدنی و آب پاک تبدیل می کنه و رتبه هم با ایده ای مشابه در دست دانشگاه تورنتو است.
مایکروسافت و زیر نظر گرفتن کاربران با ویندوز ۸
ندیم کوبیستی تحقیق جالبی روی ویندوز ۸ کرده و متوجه شه که ویندوز ۸ هر نرم افزاری که نصب می کنین رو با آی پی تون همون لحظه به مایکروسافت اطلاع می ده. این جریان بدون رمزنگاری درست انجام می شه و در نتیجه نه فقط مایکروسافت که هر کس شبکه شما رو زیر نظر گرفته باشه می تونه ببینه هر فرد چه برنامه ای رو در چه زمانی نصب کرده. این زیرنظر گرفتن بیشر و بیشتر کاربرها چیزیه که کلی از نوشته های قدیمی در موردش هشیار داده بودن: همه مدعی هستن که می خوان مواظب ما باشین و در نتیجه مجبورن ما رو زیر نظر بگیرن که یکهو اتفاق بدی برامون نیافته. یادمون باشه که مردمی که حاضر باشن آزادی شون رو فدای امنیتشون کنن، لیاقت هیچ کدومش رو ندارن.
این وسط اینم بگم که هواپیمای پرواز ۵۶۲ ایرفرانس که از پاریس به بیروت می رفته به خاطر تنش ها در اطراف فرودگاه بیروت و سوخت کم تصمیم می گیره توی فرودگاه دمشق فرود بیاد. مشکل چیه؟ تحریم های رژیم بعثی اسد که در سال گذشته بیشتر از ۱۴ هزار نفر آدم رو کشته و هزینه های بنزین (((: هاها… خلبان از فرست کلس می خواد مرامی پول جمع کنن که پول بنزین رو به فرودگاه بده! (((: مسافرها شروع می کنن پول رو هم گذاشتن و در نهایت ۱۷هزار تا جمع می کنن. عالیه. البته در نهایت ظاهرا با فرودگاه کنار می یان که فعلا پول نقد ندن و هواپیمایی فرانسه معذرت خواهی می کنه از مسافرها به خاطر شرایط عجیبی که پیش اومده ((:
کلی کتاب و جاوااسکریپت روی مولکولهای دی.ان.ای
اگر هنوز برای کامپیوترتون فلش درایو نخریدین کمی دیگه هم صبر کنین چون کسی چه می دونه شاید کامپیوترها چند سال دیگه کلا از دی ان ای برای ذخیره اطلاعات استفاده کنن. در حال حاضر دانشگاه هاروارد تونسته ۵۳۴۰۰ کتاب، ۱۱ تا عکس جی پگ و یک برنامه جاوااسکریپت – روی هم ۵.۲۷ میلیون بیت – رو روی رشته دی ان ای ذخیره کنه. رکورد قبلی ۷هزار بیت بوده و این پرش بسیار عظیمی است.
از نظر تئوری دی ان ای ابزار فوق العاده برای ذخیره سازی است. هر نوکلئوتیدش nucleotide می تونه دو بیت اطلاعات داشته باشه و این یعنی هر رشته دی ان ای حدود ۴۵۵ اکسترابایت یا ۱۰۰ میلیارد دی وی دی ذخیره سازی داره. از این مهمتر در سطح تئوری اطلاعات روی دی ان ای می تونن هزاران سال عمر کنن. البته تا به حال امکان نوشتن روی رشته های طولانی دی ان ای عملی نیست و تریک چرچ در این تحقیق جدید هم این بوده که از رشته های کوتاهتر استفاده کردن. اونها اول جاوااسکریپت و کتاب ها و عکس ها رو به بیت تبدیل کردن و بعد به شکل سنتیتک یک رشته دی ان ای ساختن که توش پایه های A و C نشون دهنده 0 و G و T نشون دهنده 1 بودن. چون این رشته دی ان ای به شکل سنتیک ساخته شده، قابل دوباره نویسی نیست و کاربرد آرشیو اطلاعات داره. البته محققین گفتن که بازنویسی اطلاعات روی دی ان ای غیرممکن نیست و فقط اونها هنوز سراغش نرفتن. نوشتن روی دی ان ای از نظر ظرفیت و هزینه هنوز قابلیت استفاده عمومی نداره ولی رشد به اندازه کافی سریع هست که ما بتونیم امیدوار بشیم روزی نه چندان دور عملیاتی شدنش رو ببینیم.
ویروس گاوس: زیرنظر گرفتن تراکنش های بانکی در خاورمیانه
بعله! دوباره از خانواده استاکس نت، فلیم و بقیه خبیث ها. ظاهرا یک ویروس ماجولار نوشته شده که با استفاده از ضعف های ویندوز در کشورهای مورد نظر پخش می شه و اجزای مختلف رو حمل می کنه. چیزی مثل یک هسته که می شه بهش چیزهای مختلف وصل کرد. خبر زیادی نداریم، داشتیم هم وارد جزییاتش نمی شدیم چون چه کاریه ولی کسپرسکی گفته نسخه جدید که اسمش کاوس است احتمالا همونجایی ساخته شده که استاکس نت ساخته شده بود و احتمالا می تونه تراکنش های مالی رو زیر نظر بگیره. پخش توی خاورمیانه بود و احتمالا و احتمالا و احتمالا… برو مهرنوش…. و حالا که آهنگه تبلیغ رو هم پخش کنم…
تبلیغ: آیا می دانستید روانشناسان می گویند آدم ها با دیدن آپدیت های دوستانشان در فیسبوک احساس می کنند بقیه از آن ها خوشبخت تر هستند؟ قرص واقع گرایی ما به شما کمک می کنند متوجه شوید که اگر کسی هر هفته از پارک نزدیک خانه عکس گذاشت به این معنی نیست که در زندگی مشکلی ندارد و همیشه در پارک خوش می گذراند. هر بسته به قیمت کمی فکر کردن.
اولین دوربین آندرویدی
تا امروز گوشی های اندرویدی مون دوربین داشتن، حالا ظاهرا قراره دوربین های عکاسی مون صاحب اندروید بشن. بحث اینه که همه چیز دنیا داره سیستم عاملی می شه. خب چه کاریه ما هی چیپ طراحی کنیم وقتی می شه یک کامپیوتر و سیستم عامل ثابت توی همه چیز گذاشت و فقط برای کاربردهای مختلف براش برنامه نوشت؟ نیکون اولین دوربینش رو ساخته. به زودی تلویزیون هاش خواهد اومد و مایکروسافت و اپل اگر می خوان این بازی رو نبازن باید بجنبن و سیستم عامل های قابل عرضه در دستگاه های گوناگونی ارائه بدن وگرنه قول می دم پنج سال دیگه تلفن ثابت و یخچال و غیره لینوکسی و اندرویدی هم اومده باشه چون حتی برای یک ساعت رومیزی هم راحت تره یک کامپیوتر بیست دلاری توش بذارن با یک برنامه جذاب و دست باز هر کار می خوان بکنن تا اینکه بشینن براش پروسسور طراحی کنن و بسازن.
ماجرای ناسا و بادوم زمینی
اگر مثل مجموعه بزرگی از گیک ها فیلم و عکس های کنجکاوی ناسا توی مریخ رو دنبال می کردین، شاید متوجه حجم زیاد بادوم زمینی روی میزهای مهندس ها و اینکه برای خوش شانسی بادوم زمینی می خوردن شده باشین. این یک سنته توی ناسا و بر می گرده به ۱۹۶۴ و درست قبل از پرتاب رنجر ۷ به سمت کره ماه. تا اون موقع پروژه رنجر ناموفق پیش رفته بود و شدیدا مشکل بودجه برای ادامه برنامه داشتن و در پرتاب رنجر هفت این ایده به ذهن مدیر پروژه رسید که به مهندسهای اتاق پرواز در روز پرواز کلی بادوم زمینی بده. ایده اش این بود که جویدن و خوردن و حتی بازی کردن با دونه های بادوم زمینی به مهندس ها فرصت می ده روی چیزی به جز پرتاب تمرکز کنن و از این طریق استرسشون کمتر باشه. تمام رنجرهای قبلی به مشکل برخورده بودن و ناسا به این نتیجه رسیده بود که دانشگاه ها توانایی همکاری در برنامه های فضایی رو ندارن. در این شرایط رنجر ۷ آخرین امید بود. روزهای قبل از پرواز با پیدا شدن یکسری پیچ اضافی توی سیستم تلویزیون و غیره این شایعه به وجود اومد که گروهی می خوان ماموریت سفینه رو با شکست مواجه کنن و بعد از پرتاب ایستگاه کنترل زمینی شانس رسیدن به هدف رو فقط پنجاه درصد می دونست. مهندس ها در حال بادوم زمینی خوردن با کامپیوترهایی ضعیف از چیزی که شما دارین باهاش به رادیوگیک گوش می دین یکسری دستورات برای تنظیم بین مسیر به سفیه فرستادن و گفتن شانس پیروزی رنجر۷ هشتاد درصد شده و به بادوم زمینی خوردن ادامه دادن. روز بعد ساعت ۶ و پنج دقیقه صبح جمعه صدای وسایل تله متری رنجر قطع شد و این یعنی سفیه طبق برنامه به سطح مورد نظر رسیده بود. فریاد شوق هوا رفت و انسان اولین عکس هایی که از فاصله نزدیک از سطح ماه گرفته بود رو دید. ما نمی دونیم چقدر از سهم این پیروزی به بادوم زمینی ربط داشت ولی از اون روز، بادوم زمینی یکی از پیش نیازهای مهم اتاق فرمان سفینه های ناسا شده.
در اعماق
اول این ایمیل رو بخونم:
یه نکته امنیتی کشف کردم تو سرویس outlook.com گفتم شاید برات جالب باشه
میدونی که این سرویس جدید ایمیل ماکروسافت هست و میشه با یوزر پسورد هاتمیل توش لوگین کرد
اما وقتی من خواستم لوگین کنم گفت متاسفانه پسورد هاتمیل شما بیش از ۱۶ کاراکتر هست و برای اوت لوک دات کام باید کمتر از ۱۶ کاراکتر باشه
تا همین جاش هم خیلی جالبه اما وقتی جالتر شد که پیشنهاد داده بود اگه ۱۶ کاراکتر اول پسورد هاتمیلتون رو بزنید وارد میشید! و شد!!!
معنی این موضوع اینه که پسوردها به صورت plain و بدون هش و رمزنگاری ذخیره شده!!
هکرها و بک دور در مغز انسان برای خوندن اطلاعات حساس!
محقق توی کنفرانس Usniex یک اسیب پذیری زیرودی توی مغز انسان رو نشون دادن! این محقق ها با وسایلی که از بازار به شکل مجاز خریدن … خودم می ترسم ببخشید اگر صدام می لرزه… بذار از اینور بگم. برای خوندن اطلاعات از مغز به دو چیز نیاز دارین: خواننده سیگنال های مغزی که معمولا یک ابزار است که به سر یا پوست سر وصل می شه و می تونه امواج مغزی رو ببینه و یک نرم افزار که این ها رو تفسیر می کنه. مثلا می تونین با چهارپونصد تومن یک خواننده امواج مغز بخرین که شبیه یک خرچنگ به سرتون وصل می شه و بعد با تمرکز روی مغز می تونین شکل موج رو توی کامپیوتر ببینین و بعد به کامپیوتر یاد بدین که منظورتون از هر شکل موج چیه و بعد با «فشار به مغز!» اون موج رو تولید کنین و کامپیوتر همون کار رو بکنه. حالا روش کار این هکرها این بوده که این رو گذاشتن روی مغز آدم های مختلف، بهشون چیزهای آشنایی رو نشون دادن و دیدن چیز آشنا پترنش چطوریه. بعد شروع کردن چیزهای مختلفی مثل عددهای چهار رقمی بهشون نشون دادن و اگر همون پترن چیز آشنا رو دیدن فهمیدن که این عدد چهار رقمی برای این دوستمون اشناست پس پسورد بانکشه! بانکش چیه؟ کافیه لوگویهای مختلف بانک ها رو بهش نشون بدین تا مغز با دیدن بانک خودش همون واکنش رو نشون بده و حتی در یک نمایش دیگه با نمایش نقشه و زوم کردن در جاهای مختلف تونستن خونه طرف رو هم پیدا کنن! خدا بیامرزه ابن سینا رو که عشق طرف رو از رو نبضش پیدا می کرد…
فرستادن ویروس برنامه های جاسوسی برای فعالان حقوق بشر مراکشی
ماجرا اینه که گروهی از فعالان حقوق بشر مراکش که یک سایت خبرنگاری شهروندی دارن که اخیرا هم برنده جایزه از گوگل و غیره شده، یک ایمیل دریافت کرد کردن که توش یکی از کانتکتهاشون می گفته یک آبروریزی دولتی رو کشف کرده و فایل اتچمنت رو نگاه کنن که ببین چیه. بقیه اش رو می دونین دیگه. باز کردن فایل همان و نصب شدن یک برنامه جاسوسی در سطح دولتی که کنترل کامل کامپیوتر طرف رو به «دزدها» می ده همان. بررسی کننده ها گفتن که ویروس فوق الذکر بسیار پیشرفته بود و یک چیز معمولی نیست و به طور خاص برای همین هدف طراحی شده. اتفاق مشابهی چند وقت قبل برای مدافعان حقوق بشر بحرین افتاد و نشون داد که شرکت های تجاری کشورهای غربی (در مورد بحرین انگلیس و در مورد مراکش ایتالیا) چطوری دارن به سرکوب حقوق بشر برای سود خودشون کمک می کنن.
وضعیت آسانژ پس از دریافت پناهندگی چگونه خواهد بود
داستان آسانژ
آمازون و تحویل کالا از طریق بقالی های انگلیسی
سایت آمازون چیزیه که قبلا هم گفتم اگر قراره سهام تکنولوژیک بخرین باید برین سراغش. تفاوت آمازون با بقیه کتابفروش ها، کالا فروش ها و … اینه که آمازون علاوه بر فروش آلاین یک سیستم توزیع خیلی گسترده هم داره. حالا در یک ابتکار عالی قراردادی بسته با پنج هزار بقالی (که خارجی ها بهش می گن corenr shop) و دکه روزنامه فروشی که کالاهاش رو تحویل بدن. بازار آمازون در حال حاضر ۱۰۹ میلیارد است و تبدیل به شعبه پخش کردن بقالی های انگلیس این عدد رو عظیم تر هم خواهد کرد. این دقیقا مشکل خرید آنلاین تو ایرانه: من باید بشینم تو خونه که آقای پستچی یا مسوول توزیع کی حوصله اش می کشه توی وقت کاری زنگ بزنه که امروز تصمیم گرفته بیاد و من یا باید کارم رو ول کنم یا خواهش تمنا کنم که طرف خارج از ساعت کاری بیاد که من خونه باشم و بعد بازم تو خونه منتظرش بمونم. ایده آمازون اینه که من به جای اینکار سر کوچه از روزنامه فروشی یا بقالی که تقریبا همیشه بازه، بسته ام رو تحویل بگیرم. همچنین الان توی انگلیس بخشی از کارفرماها به کارمندان اجازه نمی دن آدرس محل کار رو برای تحویل کالا به آمازون و بقیه بدن و این یک قدم بزرگه و تازه جریان Collect+ هم توش هست که من می تونم چند سایز از یک لباس رو سفارش بدم و هر کدوم رو خواستم بردارم و بقیه رو پس بدم به همین بقالی. خوشحالی بقالی ها هم از این جریان اینه که همکاری با آمازون باعث خواهد شد افراد محل پاشون همیشه توی مغازه اونها باز باشه و خریدهای دیگه شون رو هم کنار تحویل بسته بکنن. آمازون رو دست کم نگیرین که کار و کسب آنلاین رو داره متحول می کنه.
تبلیغ
به روبونانت در پنجمین جشنواره ربات شایسته رای بدهید! با سرچ کردن به دنبال 5th robot hall of fame induction ceremony یا دنبال کردن لینک از شو-نوت-های رادیوی شماره ۱۵ به رای گیری انتخاب ربات شایسته بروید و در بخش های مختلف ربات مورد نظر خود را انتخاب کنید. پیشنهاد ما به شما در بخش علمی، روبونانت است: ربات انسان نما و فضانورد ناسا که نه فقط فعالیت های روزمره اش را توییت می کند، که حتی گاهی فیلم عملیاتش را هم به شکل زنده برای ما به زمین می فرستد! روبونانت ، ربات شایسته!
و خبر آخرمون پوسی رایوت هست که نه ربطی به تکنولوژی داره نه کامپیوتر ولی درک عمیق تر است از دنیا
گروه پوسی رایوت که توی یک کلیسا در روسیه اهنگی ضد پوتین خونده بودن به دو سال زندان محکوم شدن؟ جرمشون البته ضدیت با ******** * ***** ******* ** ********* * *** * *** *** ******** * ***** **** پوتین نیست بلکه «اوباشگری و نفرت از دین» است (((: این گروه پانک فمنیست که ظاهرا خیلی رو اعصاب رییس روسیه راه رفتن گفتن که هیچ چیز ضد دینی در کارشون نبوده و اعتراضشون به حمایت کلیسای ارتودوکس از پوتین است. جامعه جهانی از آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا و غیره از روسیه خواستن این حکم رو متوقف کنه تا نشون بده که در کشورش آزادی بیان هست و اینجوری نیست که هر کس رییس بزرگ رو ناراحت کرده باید بره زندان. صحبت پایان این زن ها در دادگاه این بود که «ما پیروز شدیم. یکبار دیگر دنیا دید که روسیه با چیزی که پوتین ادعا می کند تفاوت دارد».
در ادامه ماجرا خب تظاهرات ادامه داشته و توی یکی از خاص ترین هاشون یک خانم تاپ لس که روی بدنش نوشته بود «رایوت را آزاد کنید» رفته با یک اره برقی یک صلیب بزرگ و بسیار بلند در یک محوطه چمن رو که نوکش مجسمه عیسی بر صلیب بوده رو بریده و خودش جاش واستاده.. شاید می خواسته بگه کلیسایی که کارش چاپلوسی و حمایت از قدرت حاکم باشه رو نمی خوایم. اگر روسی بلدین برین صفحه اش ببینین حرف حسابش چیه (:
تبریک ها و تقبیح ها
نمی دوم تبریک است تقبیح است چیه ولی اون صدا و سیمایی که از جیب من و شما می چرخه و هر روز به خودش جایزه می ده که رسانه ملی است و وقتی اینهمه آدم رنج می کشن و می میرن لالمونی می گیره هک شد. البته حالا که مرتبطه اون برداشت مسخره از جنگ سایبری توی ایران رو هم مسخره کنیم که فکر می کنن سایت دیفیس بشه مشغول جنگ سایبری هستن ولی وقتی این اتفاق از طرف کسانی که نون دونی نیست براشون اتفاق می افته جذابتره. مایه خجالت بود صدا و سیما. آما اگر باشا دوش سونن خجالت ینی نه.
تبریک برای دوستان ارمنی مون توی پروژه کنجکاوی ناسا که الان روی مریخ داره چرخ چرخ می زنه: توریان، هارتونیان، قره خانیان، سرکیسیان، خانویان، اوهانیان زادوریان، گرجیان و قاراپتیان.
تبریک و تقیبح هم مال مصدق و کاشانی. مصدقی که نفت رو ملی کرد و کاشانی که پس از کودتا گفت بزرگترین اشتباه مصدق عدم اطاعت از اوامر شاه بوده و تلاش برای برقررای جمهوریت. آیت الله کاشانی که از سرلشگر زاهدی در مقابل مصدق دفاع می کرد گفت: «مصدق برای برقراری جمهوریت میکوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد.»
و تبریک می گیم به انسان ها که غذا خوردنشون دوباره آزاد شد و کسی به خاطر غذا خوردن تو وقتی که یکی دیگه معتقده خودش نباید غذا بخوره شلاق نمی خورن. البته معلومه که نوشیدنی هایی که یکی دیگه معتقده نباید بخوره برای بقیه هنوز مجازات…آقا بیخیال… تبریکه مثلا (:
تقبیح برای پلیس افریقای جنوبی که شلیک کرد به معدنچیان و بیش از سی نفر رو کشت. و تشویق به همه با شرف هایی که در ایران دفاع می کنن از حقوق کارگران از جمله حق داشتن سندیکا و اعتصاب. خوش اومدی علی. بسیار با شرفی.
تبریک هم برای کشور میانمار که سانسور از کتاب هاش رخت بر بسته و حالا مردم آزادن در مورد دین و سیاست چیز بنویسنن و بخونن. به امید خودمون (:
بخش آخر
بخش آخر نداریم چون برنامه به اندازه کافی پربار بوده (: می ریم سراغ موزیک آخر برای یک آدم با شرف دیگه … صمد بهرنگی.
موسیقی
سالروز یک انسان با شرف است. صمد بهرنگی. نویسنده کودکان و آدم با شرفی که با دیکتاتور نساخت و گفته شد توی ارس غرق شده. کسی که ماهی سیاه کوچولو رو نوشت و اولدوز رو. ماهی کوچک، در رهت پویان، دل پر از کینه، جان پر از پیکار تا که بگشاید راه دریا را ، می ستیزد با مرغ ماهیخوار… آفرین به شرفت مرد.