دانشمندها این شکلی هستند

درسته که پوشیدن روپوش سفید توی آزمایشگاه مدرسه به ما حس دانشمند بودن می‌داد و درسته که خیلی وقت‌ها دانشمندها مردهای سفید پوست غربی تصور می‌شن اما واقعیت اینه که ما انواع و اقسام دانشمند داریم و یک دانشمند در طول روزهای کارهای بسیار متنوعی می‌کنه:

تصویر بالا چدار کرینر است که متخصص ادراکات تصویری و روان شناسی کاگنیتیو است و توی اوقات فراغتش مربیگری یک تیم فوتبال بچه‌های زیر ۵ سال رو بر عهده داره و تصویر پایین هم کریستی ویلکوکس است (بیولوژیست دریایی) که به ما می گه تصویرمون از دانشمندها رو باید تلطیف کنیم (:

بقیه عکسهای جذاب دانشمندها این شکلی هستند رو توی آلبوم تامبلر lookslikescience ببینید یا حتی اگر دانشمند هستین،‌ عکس خودتون رو بفرستین (:

آپدیت سریع: نس توی کامنت ها گفته که «خب اینها که طبیعی هستن». نکته اینه که این آلبوم مال اینه که ببینیم دانشمندها هم کاملا طبیعی و معمولی هستن و یک بچه دبستانی فکر نکنه اگر هدفش دانشمند شدن بشه، باید وقف علم بشه و به زندگی عادی اش نرسه یا مثلا از جامعه جدا بشه و بره جزو گیک هایی که تو دبستان دستشون می ندازن.

اما خب.. دانشمند آلترناتیو هم داریم که چهار تا از همین آلبوم اضافه می کنم:



میکروبیولوژیست، همسر و مادر


پاتریک، ژئوفیزیکدان


مارک و فرانک، شیمیدان


شیمیدان با تخصص داروشناسی ملکول‌های ریز(؟)

و البته آلترناتیوترین دانشمند سطح بالایی که من دیدم هم بدون شک برای من ریچارد فاینمن است که قبلا نظرم رو در باره کتاب زندگی نامه اش ( حتما شوخی می کنید آقای فینمن ) نوشته ام.

خاطرات سفر قطر – چشم انداز قطر ۲۰۳۰ و روز ملی ورزش

امروز همکارم بهم گفت فردا تعطیله و ساعت ۹ می‌تونم به کورنیش برم (جاده ساحلی) تا همراه چند ده هزار قطری و خارجی دیگه ورزش کنم، توی مسابقات مختلف شرکت کنم و تفریح کنم. جریان چیه؟ الان می‌گم…

کشور قطر چیزی داره به اسم Qatar 2030 Vision که ترسیم می‌کنه کشور قطر قراره ۱۸ سال دیگه چی باشه. مشخصه که همه کشورها دوست دارن در سال ۲۰۳۰ بهترین باشن اما مهم اینه که کی دیدگاهش رو برای اینکار واقع بینانه ترسیم می کنه، درست براش برنامه ریزی می کنه و به برنامه‌اش وفادار می مونه.

چشم انداز قطر ۲۰۳۰ مبتنی بر ۵ چالش اصلی است:

  • مدرن شدن در برابر حفظ سنت‌ها
  • پاسخگویی به نیازهای این نسل و نسل‌های بعدی
  • رشد برنامه ریزی شده و توسعه بدون کنترل
  • حجم و کیفیت نیروی کار خارجی و مسیر توسعه برنامه ریزی شده
  • رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی در مقابل مدیریت محیطی

و برای اینکار چهار ستون اصلی رو تعریف کرده که عبارت هستن از توسعه انسانی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی و توسعه محیطی.

یکی از چیزهایی که می‌تونه روی هر چهار قسمت این جریان تاثیر داشته باشه، ورزش است و کمیته المپیک قطر برای گسترش همگانی اون و یادآوری اهمیت فرهنگ ورزش به مردم، سه شنبه دوم هر ماه فوریه (که اینجا تقریبا می شه تنها هفته بهاری سال) رو روز ملی ورزش اعلام کرده که توش علاوه بر برنامه‌های دولتی و غیر دولتی ورزش همگانی، همه ورزشگاه‌ها و باشگاه‌ها هم درهاشون رو باز می‌کنن تا مردم هر چی دوست دارن رو تست کنن. این روز تعطیل ملی واگر می‌خواین اهمیتش رو بدونین باید اضافه کنم که قطر کلا چهار تعطیلی سالانه بیشتر نداره: روز ملی، عید فطر، عید قربان و روز ملی ورزش.

برنامه من و عبدالله و احمد و داریوش اینه که ساعت ۸ راه بیافتیم به سمت کورنیش (که توی کشورهای عربی به جاده کنار ساحل می‌گن که معمولا مرکز پیاده روی است)، تا جایی که می تونیم نرمش کنیم و بعد از شرکت توی مسابقه ماراتون (مشخصا تا جایی که بتونیم!) جمع بشیم و بریم برای افتتاحیه مسابقات تنیس زنان که توی دوحه برگزار می شه.

برای دیدن نمای سه ۳۶۰ درجه کورنیش دوحه روی تصویر زیر کلیک کنین و بعد با ماوس حرکتش بدین.


The Doha Cornish (Sea Shore) in Middle East

تک تیراندازان آمریکایی و پرچم اس اس‌های نازی‌ها

هی می‌گم جوون ها رو بذارین تاریخ بخونن و توی کتاب‌های تاریخ عکس چاپ کنین نمی کنین اینطوری می شه (:

دسته تک تیراندازهای پیشاهنگ‌های نیروی دریایی آمریکا که SS مخفف Scout Snipersشونه، رفتن برای خودشون پرچم درست کنین صاف از این فونت استفاده کردن:

و عکس کلی سر و صدا کرده به خاطر شباهت غیرقابل تصورش با پرچم SSهای آلمان نازی که علاوه بر هنرهای دیگه، مسوول اردوگاه‌های مرگ هم بودن:

نیروی دریایی توضیح داده که موضوع رو بررسی کرده و غیرعمدی بوده اما به همه تذکر داده شده و قرار شده دیگه این پرچم استفاده نشه ولی به هرحال سوتی خنده داری بوده که این روزها کلی جا دارن در موردش می نویسن (مثلا سی ان ان). اما راستش اینقدر ضایع شبیه هستن که من فکر می کنم یکی رفته اینترنت رو سرچ کرده و یک چیزی پیدا کرده و تحت عنوان طرح خودش قالب کرده (:

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: یک ستونه کردن یک پی دی اف تصویری دو ستونه

بازم با یک سوال بسیار جذاب طرف هستیم: یک دوست خوب یک کتاب که منتظرش بودم بخونم رو بهم داده. پی دف اسکن شده. متاسفانه پی دی اف اسکن شده دو ستونه است و خوندنش روی دیوایس‌هایی با صفحه کوچیک سخت. این شکلی:

من می خوام اینها یک ستونه باشن. کار هم نشد نداره… بخصوص وقتی ابزار خوب دارین. قدم اول اینکه هر پی دی اف رو به یکسری عکس های مستقل با کیفیت خوب تبدیل کنم. می‌زنم:

$ convert -verbose -colorspace GRAY -interlace none -density 150 1.pdf 1.png

مشخصه: تغییر بده -حرف زیاد بزن -خاکستری -کیفیت ۱۵۰ فایل یک.پی‌دی‌اف رو روی فایل‌هایی به اسم ۱.پی‌ان‌جی.

نتیجه؟ بعد از رسیدن دمای سی پی یو به ۸۵ سانتی‌گراد، به چیزی شبیه این می‌رسیم:

کلی فایل دارم که دو ستونه هستن. حالا من یک چیزی می‌خوام که هر عکس رو به دو ستون مختلف تبدیل کنه. بازم جادوی convert. اینبار مثلا برای به دست آوردن سمت چپ صفحه بیست و پنج جلد یک اینطوری کار می کنیم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×17540+0+0 +repage 1-25b.png

یعنی تغییر بده -فلان صفحه رو -ببر از گوشه سمت چپ بالا به عرض ۱۲۴۰ پیکسل (نصف عرض تصویر) و ارتفاع 1754 و نتیجه رو بریز توی فایلی با همون اسم که کنارش یک b است. در ضمن یک repage هم اضافه داره که باعث می شه موقع نوشتن تصویر جدید،‌ بیخیال این بشیم که قبلا این تصویر چه ابعادی داشته و کلا یک تصویر جدید با این اطلاعات جدید بسازیم.

برای سمت راست هم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×1754+1240+0 +repage 1-25a.png

که خب مثل قبلی است ولی می گه از وسط عرض شروع کنه به بریدن که در نتیجه خروجی می شه ستون سمت راست (اسمش رو می ذاریم a).

حالا که با یک صفحه تونستم اینکار رو بکنم، باید با همه صفحات بتونم. کافیه دستور find که می تونه یکسری فایل رو بهم بده رو تست کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+0+0 +repage \{\}b.png \;

دستور فایند همه فایل های توی این شاخه که اسمشون شبیه اسم کتاب من هست رو پیدا می کنه و بعد در بخش exec اونها رو یکی یکی می ده به دستوری که بالا داشتیم (کانورت). حالا عین همین رو بعد از جدا کردن فایل های تازه وارد، برای صفحات سمت راست هم اجرا می کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+1240+0 +repage \{\}a.png \;

و بعد می رسم به مجموعه ای فایل‌ها که به ترتیب حروف الفبا،‌ صفحات کتاب هستن:

حالا کافیه مثلا مجموعه همه فایل‌هایی که با ۱ شروع می‌شن رو به هم بچسبونم و یک پی دی اف درست کنم تا به کتاب یک ستونی جلد یک برسم. اما یک سوال مطرحه! باید بتونیم ترتیب این فایل ها رو مشخص کنیم. اگر به سادگی بزنیم

$ convert 1*png jeld1.pdf

اوه شکست موقت خوردیم! ترتیب صفحات قاطی پاتی شده. من دقیق نمی‌دونم باید چیکار کنم پس یک راه کثیف سریع که بلدم رو استفاده می کنم! می دونم دستور دایرکتوری گیری یک سوییچ داره به اسم v که به ترتیب معقول مثل آدم سورت می کنه (پس بیخود نبود که از اسم a و b برای ستون راست و چپ استفاده کردیم ;) ). حالا ls رو با v به همراه سوییچ 1 که هر فایل رو در یک خط نشون می ده می زنم و خروجی رو می دم به xargs echo که کل اینها رو پشت هم نشون بده. می شه این:

می دونم کثیفه ولی یکبار در تاریخ می شه تحملش کرد و تازه جا داره دوستان پیشنهادات بهتر بدن! حالا کافیه این تیکه رو کپی پیست کنم جلوی یک دستور کانورت و آخرش هم اسم فایل خروجی رو بدم.. داریم:

$ convert 1-0.pnga.png 1-0.pngb.png 1-1.pnga.png 1-1.pngb.png 1-2.pnga.png 1-2.pngb.png 1-3.pnga.png 1-3.pngb.png 1-4.pnga.png 1-4.pngb.png 1-5.pnga.png 1-5.pngb.png 1-6.pnga.png 1-6.pngb.png 1-7.pnga.png 1-7.pngb.png 1-8.pnga.png 1-8.pngb.png 1-9.pnga.png 1-9.pngb.png 1-10.pnga.png 1-10.pngb.png 1-11.pnga.png 1-11.pngb.png 1-12.pnga.png 1-12.pngb.png 1-13.pnga.png 1-13.pngb.png 1-14.pnga.png 1-14.pngb.png 1-15.pnga.png 1-15.pngb.png 1-16.pnga.png 1-16.pngb.png 1-17.pnga.png 1-17.pngb.png 1-18.pnga.png 1-18.pngb.png 1-19.pnga.png 1-19.pngb.png 1-20.pnga.png 1-20.pngb.png 1-21.pnga.png 1-21.pngb.png 1-22.pnga.png 1-22.pngb.png 1-23.pnga.png 1-23.pngb.png 1-24.pnga.png 1-24.pngb.png 1-25.pnga.png 1-25.pngb.png 1-26.pnga.png 1-26.pngb.png 1-27.pnga.png 1-27.pngb.png 1-28.pnga.png 1-28.pngb.png 1-29.pnga.png 1-29.pngb.png 1-30.pnga.png 1-30.pngb.png 1-31.pnga.png 1-31.pngb.png 1-32.pnga.png 1-32.pngb.png 1-33.pnga.png 1-33.pngb.png 1-34.pnga.png 1-34.pngb.png 1-35.pnga.png 1-35.pngb.png 1-36.pnga.png 1-36.pngb.png 1-37.pnga.png 1-37.pngb.png 1-38.pnga.png 1-38.pngb.png 1-39.pnga.png 1-39.pngb.png 1-40.pnga.png 1-40.pngb.png 1-41.pnga.png 1-41.pngb.png 1-42.pnga.png 1-42.pngb.png 1-43.pnga.png 1-43.pngb.png 1-44.pnga.png 1-44.pngb.png 1-45.pnga.png 1-45.pngb.png 1-46.pnga.png 1-46.pngb.png 1-47.pnga.png 1-47.pngb.png 1-48.pnga.png 1-48.pngb.png 1-49.pnga.png 1-49.pngb.png 1-50.pnga.png 1-50.pngb.png 1-51.pnga.png 1-51.pngb.png 1-52.pnga.png 1-52.pngb.png 1-53.pnga.png 1-53.pngb.png 1-54.pnga.png 1-54.pngb.png 1-55.pnga.png 1-55.pngb.png 1-56.pnga.png 1-56.pngb.png 1-57.pnga.png 1-57.pngb.png 1-58.pnga.png 1-58.pngb.png 1-59.pnga.png 1-59.pngb.png 1-60.pnga.png 1-60.pngb.png 1-61.pnga.png 1-61.pngb.png 1-62.pnga.png 1-62.pngb.png 1-63.pnga.png 1-63.pngb.png 1-64.pnga.png 1-64.pngb.png 1-65.pnga.png 1-65.pngb.png 1-66.pnga.png 1-66.pngb.png 1-67.pnga.png 1-67.pngb.png 1-68.pnga.png 1-68.pngb.png 1-69.pnga.png 1-69.pngb.png 1-70.pnga.png 1-70.pngb.png 1-71.pnga.png 1-71.pngb.png 1-72.pnga.png 1-72.pngb.png 1-73.pnga.png 1-73.pngb.png 1-74.pnga.png 1-74.pngb.png 1-75.pnga.png 1-75.pngb.png 1-76.pnga.png 1-76.pngb.png 1-77.pnga.png 1-77.pngb.png 1-78.pnga.png 1-78.pngb.png 1-79.pnga.png 1-79.pngb.png 1-80.pnga.png 1-80.pngb.png 1-81.pnga.png 1-81.pngb.png 1-82.pnga.png 1-82.pngb.png 1-83.pnga.png 1-83.pngb.png 1-84.pnga.png 1-84.pngb.png 1-85.pnga.png 1-85.pngb.png 1-86.pnga.png 1-86.pngb.png 1-87.pnga.png 1-87.pngb.png 1-88.pnga.png 1-88.pngb.png 1-89.pnga.png 1-89.pngb.png 1-90.pnga.png 1-90.pngb.png 1-91.pnga.png 1-91.pngb.png 1-92.pnga.png 1-92.pngb.png 1-93.pnga.png 1-93.pngb.png 1-94.pnga.png 1-94.pngb.png 1-95.pnga.png 1-95.pngb.png 1-96.pnga.png 1-96.pngb.png 1-97.pnga.png 1-97.pngb.png 1-98.pnga.png 1-98.pngb.png 1-99.pnga.png 1-99.pngb.png 1-100.pnga.png 1-100.pngb.png 1-101.pnga.png 1-101.pngb.png 1-102.pnga.png 1-102.pngb.png 1-103.pnga.png 1-103.pngb.png 1-104.pnga.png 1-104.pngb.png 1-105.pnga.png 1-105.pngb.png 1-106.pnga.png 1-106.pngb.png 1-107.pnga.png 1-107.pngb.png 1-108.pnga.png 1-108.pngb.png 1-109.pnga.png 1-109.pngb.png 1-110.pnga.png 1-110.pngb.png 1-111.pnga.png 1-111.pngb.png 1-112.pnga.png 1-112.pngb.png 1-113.pnga.png 1-113.pngb.png 1-114.pnga.png 1-114.pngb.png 1-115.pnga.png 1-115.pngb.png 1-116.pnga.png 1-116.pngb.png 1-117.pnga.png 1-117.pngb.png 1-118.pnga.png 1-118.pngb.png 1-119.pnga.png 1-119.pngb.png 1-120.pnga.png 1-120.pngb.png 1-121.pnga.png 1-121.pngb.png 1-122.pnga.png 1-122.pngb.png 1-123.pnga.png 1-123.pngb.png 1-124.pnga.png 1-124.pngb.png 1-125.pnga.png 1-125.pngb.png 1-126.pnga.png 1-126.pngb.png 1-127.pnga.png 1-127.pngb.png 1-128.pnga.png 1-128.pngb.png 1-129.pnga.png 1-129.pngb.png 1-130.pnga.png 1-130.pngb.png 1-131.pnga.png 1-131.pngb.png 1-132.pnga.png 1-132.pngb.png 1-133.pnga.png 1-133.pngb.png 1-134.pnga.png 1-134.pngb.png 1-135.pnga.png 1-135.pngb.png 1-136.pnga.png 1-136.pngb.png 1-137.pnga.png 1-137.pngb.png 1-138.pnga.png 1-138.pngb.png 1-139.pnga.png 1-139.pngb.png 1-140.pnga.png 1-140.pngb.png 1-141.pnga.png 1-141.pngb.png 1-142.pnga.png 1-142.pngb.png 1-143.pnga.png 1-143.pngb.png 1-144.pnga.png 1-144.pngb.png 1-145.pnga.png 1-145.pngb.png 1-146.pnga.png 1-146.pngb.png jeld1.pdf

و حالا بعد از نیم ساعت کار یک کتاب دارم که جوری است که راحت می تونم بخونمش (:

صاحب ابزار خوب بودن فوق العاده نیست؟

توضیح لازم

من وقتی شروع می کنم به چنین کاری دقیقا نمی‌دونم چجوری و با چه ابزاری و با چه جزییاتی قراره انجام بشه.اما می‌دونم که اینکار چیزی پیچیده تر از تبدیل یکسری فرمت به همدیگه و بریدن و چسبوندن و اتوماتیک کردن این پروسه‌ها نیست و مطمئن هستم که فلسفه سیستم عامل من (گنو/لینوکس و فلسفه پوزیکس) دقیقا بر اساس همین ایده ابزارهای کوچیک و کارا که می شه به خوبی باهم ترکیبشون کرد ساخته شده پس مطمئن هستم که اینکار عملیه. در حین انجامش راهنما نگاه می کنم و سوییچ‌ها رو تجربه می کنم و کار پیش می ره و با هم لذت می بریم. قرار نیست کسی اینها رو حفظ باشه. چیزی که مهمه درک فلسفه پوزیکس است.

کتاب داستان پداگوژیکی است، که تا مدت محدودی برای دانلود می ذارمشون اینجا: جلد یک و جلد دو

جدی می گی نیکون؟

نیکون واقعا نمی دونم این سبک بازاریابی در نهایت چقدر موفقه ولی من که هیچ خوشم نمی یاد. منظورت رو نمی فهمم راستش… سه نفر بیان تا جایی که می تونن لخت بشن که من دوربینت رو بخرم؟ اینکه هر سه نفر خانوم هستن یعنی قرار نیست از بین خانم‌ها مشتری جذب کنی؟ اینها مدل حرفه ای هستن اما آیا حرف هم می زنن؟‌ مثلا می تونم در مورد دوربین سوال کنم؟ یا نقش مانکن دارن فقط؟

درسته که بهشون خوب خقوق می دی و درسته که من معتقد نیستم باید قانون جلوی حضورشون رو بگیره ولی لازم دیدم بهت بگم که از نظر من یکی که اصلا جذاب نیست و حتی اگر در لایه های پایینی اثر بذاره، مطمئن هستم که از چنین غرفه ای خرید نمی کنم.

مجوز عکس: Models pose with Nikon digital cameras during the 2012 International Consumer Electronics Show in Las Vegas. (REUTERS)

منبع و منبع

رستوران تایلندی کلم و کاندوم

اسم این رستوران هست کلم و کاندوم و صاحبش به شوخی می‌گه دلیل انتخاب اسم اینه که «کاندوم‌ها باید به اندازه کلم‌ها در دسترس باشن».

رستوران در منطقه‌ای سبز در حومه شهر بانکوک قرار داره و برگ‌های مو تزیینش کردن و تقریبا در هر گوشه و کنارش کاندوم به چشم می‌خوره – از چراغ‌های سقف تا درخت‌ها تا چراغ‌های روی میز و حتی گل‌های توی دستشویی. خوشبختانه غذا هم متنوع است و از بین منوهای پنجاه صفحه‌ای اش، می‌تونین چنین چیزهایی رو سفارش بدین:

و وقتی پول غذا رو بدین، پیشخدمت بقیه پولتون رو به همراه یک کاندوم بهتون پس می ده:

و اگر بخواین بعد از غذا چیزی بنوشین می تونین برین به بار کایپتان کاندوم و توی محیطی مشابه، لبی تر کنین:

و در نهایت هم در موقع خروج ازتون معذرت خواهی می شه که بهتون آدامس ندادن و به جاش ازتون درخواست می شه که یک کاندوم بردارین:

و فراموش نکنیم که چرا اسم رستوران هست کلم و کاندوم : کاندوم ترس، تعجب و خجالت نداره و باید خریدش مثل خرید کلم عادی باشه که خوشبختانه توی ایران هست و فقط خودمون هستیم که از خریدش ممکنه خجالت بکشیم که این رو هم به راحتی می شه با یک بار امتحان در داروخونه دید که چقدر ساده است یا اصولا از سوپرمارکت های بزرگ برداشت و انداخت تو سبد خرید. درست کنار کلم (:

منبع

کشف بقیه وب

برای خیلی ها کل اینترنت خلاصه می شه توی وب. برای خیلی ها خود وب هم خلاصه می شه توی وب فارسی و خب افرادی هم هستن که وب فارسی هم براشون خلاصه می شه به چند تا سایت. حالا اینجا در مورد کسانی که وب براشون خلاصه می شه به فیسبوک چیزی نمی گم ولی واقعیت اینه که اینترنت جای بزرگی است.

اما اتفاق جالبی که الان در حال وقوعه، کشف گسترده‌تر بقیه وب توسط گروهی از ایرانی ها و کپی کردن اون بخش توی وبی است که افراد بیشتری می شناسن. فعلا 9gag روی بورس است و حتی بعضی‌ها شروع می کنن به ترجمه کردنش میم‌هاش برای رونق دادن به سایت‌های خودشون و حرفه‌ای ترها هم سراغ جاهایی مثل Shit Brix می‌رن.

این اتفاق خیلی خوبیه. حالا مستقل از افرادی که سعی می کنن با کپی پیست خودشون رو مشهور کنن یا باحال باشن، در نهایت این اتفاق باعث می شه ما کم کم به دنیا بپوندیم. من خوشحالم که داره اتفاق می افته و سرعتش کاملا نشون دهنده اینه که چقدر بیشتر از قبل با دنیا در حال پیوند خوردن هستیم.

اینکه گفتم کسانی سعی می کنن خودشون رو مشهور کنن اصلا منظورم این اسکرین شات ها نیست بلکه سایت هایی است که بدون گفتن اینکه اینها رو از کجا کپی پیست می کنن کل کارشون شده نمایش اینها، ترجمه های بدشون و چسبوندن یک لوگوی گنده کنارشون بدون اینکه توجه کنن اصولا توی این خرده‌فرهنگ، سازنده اثر هم امضاش نمی کنه چه برسه به مترجمش (: البته اضافه کنم که این کار الزاما ایرانی بازی هم نیست (: ما هم کمابیش مردمی هستیم شبیه بقیه مردم. گاهی دوست داریم مشهور بشیم گاهی دوست داریم چیزهایی که خوشمون اومده رو با بقیه به شراکت بذاریم ولی منبع رو بیخیال می شیم و گاهی هم به شکل معقول مردم رو در منبعی که پیدا کردیم و باحاله شریک می کنیم.

حرفم اینجا اینه که این اتفاق، اتفاق بسیار خوبیه. ما باید جزوی از جهان باشیم و به هر شکلی پیوند فرهنگی خوردن با دنیا جذابه (:

ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو رایگان از نارنجی دانلود کنین

سایت خوب نارنجی اخیرا یک حرکت عالی انجام داده: انتشار کتاب زندگی‌نامه استیو جابز به شکل دیجیتال و رایگان اما با امکان و در خواست کمک مالی مستقیم به مترجم.

این حرکت از چند نظر خیلی خوبه:

  • این کتاب کتاب خوبیه. دقیقا اگر فن-بوی اپل نباشین خیلی مفیده اگر این کتاب رو بخونین. من قبلا بعضی بخش هایی که دوست داشتم بقیه بخونن رو ترجمه کرده بودم و الان خوشحالم که همه امکان خوندن فارسی اش رو دارن.
  • انتشار دیجیتال باعث می شه سانسور حذف بشه. ایران جزو معدود کشورهایی است که برای انتشار هر کتاب یک نفر دیگه باید اول اونو بخونه و در موردش نظر بده و بخش هایی که به نظر شخصی خودش خوب نیست رو برای کل مردم سانسور کنه. انتشار دیجیتال این داستان ها رو نداره. این کتاب صحنه های سکسی و سیاسی نداره ولی کل این حرکت نویدبخش خوندن واقعی تر آثار است
  • کتاب رایگان گذاشته شده با امکان کمک مالی به مترجم. این هم خیلی خوبه. جنبش «اگر از کتاب خوشتون اومد به اندازه پول یک پیتزا کمک کنین» جنبش خوبیه (: احتمالا درآمد مترجم به راحتی به درآمدی که ازناشر می گرفت می رسه و مردم هم راحت تر هستن
  • ترجمه این کتاب بسیار خوبه. من به ترجمه حساسم ولی ترجمه و ویراستاری این کتاب به نظرم کاملا خوب اومد
  • بخش سانسور کتاب وزارت ارشاد اسلامی یک سیستم بسیار کند است. حتی من وقتی حاضر شدم کتاب توروالدز رو بهشون بدم برای بررسی تقریبا هشت یا ده ماه طول کشید تا بگن غیرقابل چاپ است (: بعد هم کتاب می ره توی صف انتشاراتی ها و بی کاغذی و بعد سیستم پخش و غیره تا بالاخره با تیراژ اسم مثلا ۱۵۰۰ نسخه منتشر بشه (: دنیای دیجیتال بیخیال همه اینها می شه

خلاصه اینکه من از این حرکت واقعا خوشم اومد و ازش استقبال می کنم و دو تا کتابی که خودم دارم رو هم می دم به سایت نارنجی تا اگر صلاح دونستن منتشر کنن. اگر هم نه، خودم همینجا اینکار رو می کنم. بالاخره! بعد از دو سه سال ! (((:

اوه راستی! یک بحث جانبی هم درگرفت که نارنجی با اینکار حق کپی رایت رو نقض کرده. این حرف تا حدی درسته. نه مترجم این کتاب تونست از ایمیل‌هایی که به نویسنده و ناشر زد جوابی بگیره و نه من تونستم در مورد دو کتابی که ترجمه کردم از ناشر یا نویسنده اصولا جواب بگیرم (مستقل از منفی یا مثبت). این از نظر من در سطح اخلاقی یعنی مراعات نکردن کپی رایت (بحث اخلاقی دارم. در سطح قانونی ایران نیازی نداره قانون کپی رایت کشور آمریکار و رعایت کنه).

خب اگر اینطور نبود بهتر بود ولی بین نخوندن این کتاب و ترجمه بدون اجازه از ناشرش من دومی رو انتخاب می کنم (: اگر کسی معتقده اولی رو باید انتخاب کنه و هر چیزی که ناشرش اصولا نمی دونه باید به یک درخواست ترجمه از ایران چجوری جواب بده (چون هیچ روابط تجاری ای با هم نداریم)، باید در مورد کتاب های دانشگاهی، کتاب های دیگه که می خره، برنامه‌ها و نرم افزارهایی که استفاده می کنه یا توصیه می کنه، موزیک و فیلم و غیره هم تجدید نظر کنه. حداقل جریان این است که یک نفر زمان طولانی گذاشته و کلمه به کلمه این متن رو ترجمه کرده. این هنوز از نظر اخلاقی نقض کپی رایت است ولی بسیار بسیار محترمتر و بهتر از اینکه کسی برنامه قفل شکسته بفروشه، کتاب انگلیسی رو افست کنه یا موسیقی و فیلم رو کپی کنه.

راستش من مشکلی ندارم… منهم تلاش کردم از ناشر یا حداقل نویسنده کتاب هایی که ترجمه کردم اجازه بگیرم ولی هیچ کدوم حتی جواب هم ندادن بهم و من هم کتاب‌هام رو ترجمه کردم و خیلی هم افتخار می کنم که رایگان بذارم توی اینترنت و درخواست کنم که اگر کسی خواست حمایت کنه کمک مالی کنه – تقریبا به اندازه پول یک وعده غذاش (از ساندویچ دل و جیگر تا پیتزای پپرونی).

تا اینجا با من بودین؟ خسته نباشین ولی خلاصه بحث همین بود: سایت نارنجی ترجمه فارسی کتاب زندگی نامه استیو جابز رو منتشر کرده و می تونین نسخه دیجیتالش رو دانلود کنین و اگر علاقمند بودین، برای مترجم کمک مالی بفرستین.

(اگر هنوز حوصله دارین، بقیه نوشته های من در مورد جابز اپل و غیره رو بخونین کلیک کنین (: )