با بی.دی.اس.ام آشنا باشید (بالای ۱۶ سال)

bdsm

مدت‌ها است که سه درخواست متفاوت برای نوشته‌های جمعه‌ها دارم. اولی می‌پرسه آیا علاقه به سیلی زدن به بدن کسی منحصر به اونه یا بقیه آدم‌ها هم دارنش و دومی می‌پرسه که چرا گاهی دوست داره در رابطه دست و پاهاش بسته باشن و سومی سوال می‌کنه که علاقه به تسلیم کردن خود به یک آدم دیگه اسمش چیه و آیا «طبیعی» است؟ هر سه اینها زیر یک چتر هستن: بی دی اس ام. ‌BDSM که سرعبارت Bondage (بستن)، دیسیپلین (انضباط)، دامیننس و سابمیشن (انضباط و سلطه) و سادومازوخیزم (لذت بردن از درد دادن و کشیدن) است چند ماهی توی اینباکس من خاک خورده اما حالا دیگه نوبتش شده! بریم ببینیم ماجرا چیه!

BDSM چیه؟

همونطور که بالاتر گفتیم بی دی اس ام به چهار شاخه اشاره می‌کنه:

  1. علاقه به بسته شدن یا بستن در سکس. اینکه من دوست داشته باشم پاهام بسته شده باشه، دست‌هام رو نتونم تکون بدم یا حتی به سادگی یک طناب دور بدنم باشه بدون اینکه جاییم رو محدود کنه (اما حس روانی‌اش باقیه!). این مساله ممکنه از یک بستن ساده دست با کراوات پیش بیاد تا یک سیستم پیچیده که نیازمند نیم ساعت آماده سازی است.
  2. علاقمندی به اجبار یک انضباط خاص. مثلا حرف گوش کردن از یک نفر دیگه. درخواست شکلی از رفتار با تحکم. تحمل چیزی که احتمالا راحت نیست و …
  3. رابطه سابمیسیو و دامینینت یا به طور خلاصه ساب و دام (پذیرنده و کنترل کننده مثلا) که ممکنه از شکل‌های ملایم تر تا تندتر (مثلا چیزی که بهش می گن مستر اسلیو یا میسترس اسلیو) ادامه پیدا کنه.
  4. رابطه ای که توش درد دادن و کشیدن مرکزیت داره و مثلا ممکنه توش از شلاق یا چیز دیگه استفاده بشه.

آیا سالمه؟! مریضی نیست؟

از نظر پزشکی و علمی چنین چیزهایی مریضی حساب نمی‌شن. در واقع به شکل فشرده / خلاصه به سکسی، سکس نامناسب می‌گن که توش یکی از نکات سه گانه یک سکس سالم نقض بشه. شروط سه گانه که باعث می شه یک سکس معقول باشه اینها هستن:

  1. شرط عقل. افراد درگیر داخلش بالغ و بالای سن قانونی (۱۸ سال) باشن و در تمام مدت سکس رفتارهایی داشته باشن که عقلی فعال و سالم انتخابش کرده.
  2. شرط سلامت. افراد درگیر، مفهوم سلامت رو درک کنن و کاری نکنن که برای سلامت خطری داره که پذیرفتنی نیست.
  3. شرط رضایتمندی. افراد با علاقمندی و رضایت وارد رابطه بشن. این شرط اگر دقیق نگاه بشه خیلی از رابطه‌هایی که می‌بینیم و بر پایه اصرار و خواهش و التماس و زور است رو به رابطه‌هایی ناسالم تبدیل می‌کنه.

پس با این شروط، هر رابطه بی دی اس ام ممکنه طبیعی و خوب و سالم باشه و ممکنه ناسالم و مضر باشه.

چرا بی دی اس ام؟ چرا یکی دوست داره برده باشه یا رنج بکشه؟

هیچکس تا حالا نتونسته خیلی دقیق و محکم توضیح بده که چرا یک نفر رنگ قرمز رو بیشتر دوست داره و یکی مزه ترش رو به شیرین ترجیح می ده. در مورد سکس هم همینه. بعضی‌ها این علایق رو به زندگی طبیعی ربط می‌دن و مثلا می‌گن کسی که در زندگی همیشه دست بالا رو داره و باید به بقیه بگه چیکار کنن، علاقه بیشتری به این داره که توی سکس بتونه خودش رو ول کنه و دیگه مسوول کنترل اینکه سکس چجوری اتفاق می افته نباشه (مثلا دست و پاش بسته باشن!). به همین دلیل است که توی فیلم‌ها خیلی وقت‌ها کسی که علاقمند به کنترل شدن است، در دنیای واقعی یک مدیر رده بالای بانکی است. توی این نگرش، سکس یک کنترل کننده و متعادل کننده است و در تقابل با اون مدیر بانک، گفته می‌شه کسی که کنترل رو دست می‌گیره با ارضا شدن در این شرایط، داره شخصیت کنترل کننده اش رو برای زندگی روزمره کمی متعادل‌تر می کنه.

البته نگرش ساده‌تری هم هست؛ نگرش‌هایی که اصولا اعتقادی به تحلیل های پیچیده روانی ندارن و سکس رو یکجور نمایش و بازی دو طرفه می‌بینن که آدم ها بر اساس شخصیتی که شکل گرفته یکی از نقش‌هاش رو می‌پذیرن. درست همونطو رکه تو بچگی با اعتماد روی یک تاب می‌شینیم تا یکی دیگه هل‌مون بده یا از جایی می‌پریم که کسی ما رو بگیره، در بزرگ‌سالی هم سکس‌های بی دی اس ام تقویت کننده اعتماد و یک رابطه خیلی عمیق هستن که توش می‌پذیریم سرنوشت رو به یکی دیگه بسپریم و هر دوطرف از این مساله لذت ببریم.

بر پایهٔ یک مطالعه در سال ۲۰۱۳، افرادی که گرایش‌های بی‌دی‌اس‌ام دارند، نسبت به گروه شاهد، دارای ویژگی‌های شخصیتی مطلوب‌تری بودند. در این افراد روان‌نژندی کمتری دیده می‌شود، برون‌گراتر هستند، آمادگی بیشتری برای تجربه‌های تازه دارند، احساس بهزیستی بیشتری می‌کنند، وظیفه‌شناس‌ترند و به پس‌زده‌شدن حساسیت کمتری دارند؛ با این وجود سخت‌تر می‌توان با آن‌ها به توافق رسید. در این مطالعه کسانی که نقش مافوق را بازی می‌کردند نسبت به افراد مطیع نتایج بهتری کسب کردند. این مطالعه پیشنهاد می‌کند به این نوع فعالیت‌ها بیشتر به چشم یک فعالیت تفریحی نگاه شود تا بروز فرایندهای روانشناختی.

آیا این یک مد جدید نیست؟ ایا اعتیاد درست نمی کنه؟

نیازهای انسانی شکل‌های نسبتا مشابهی دارن. همونطور که در دنیای واقعی و آزاد یک مرد با دیدن زن بی حجاب به مرز انفجار نمی‌رسه، دونستن و آگاهی در مورد سکس هم باعث نمی شه گرایش شما عوض بشه یا رفتارتون تغییر چندانی بکنه. اتفاقا در سطح علمی الان معتقد هستن که اگر شما آگاهی جنسی بیشتری داشته باشین و بدن خودتون رو به جای سرکوب کردن، بهتر بشناسین، زندگی روانی سالم‌تری خواهید داشت و در نتیجه جامعه بهتری ساخته می‌شه. سکس‌های خشن یا حاوی کنترل یا درد از قدیم بودن و حالا هم در همه جوامع حضور دارن. از یونان باستان تا کاماسوترا شاهد چنین چیزهایی هستیم و بهترین روش برخورد باهاشون اینه که در موردشون آگاهی داشته باشیم. کسی که دوست داره در سکس خشونت کنه لازمه از شروط سه گانه یک رابطه سالم آگاه باشه تا نه به کسی صدمه بزنه و نه کاری غیراخلاقی بکنه. در مقابل اگر همین شخص رو سرکوب کنین احتمالا به آدم خیلی نافرم‌تری در اجتماع می‌رسین. چیزی که متاسفانه در جامعه خودمون فراوون می بینیم. همین خطر در مورد کسی که دوست داره مورد خشونت هم قرار بگیره هست. چنین آدمی باید در محیطی معقول و منطقی این مساله رو تجربه کنه و در صورتی که از اون محروم بشه ممکنه دست به کارهای خیلی خطرناکتری بزنه.

سکس هم تقریبا شبیه غذا است. بر اساس ذائقه‌ها حد معقولی ازش لازمه. شاید یکی بخواد سالی یکبار پیتزا بخوره و یکی دیگه هفته ای یکبار. اینکه من غذاهای سبک دوست دارم معنی اش این نیست که ماهی یکبار چلوکباب و سالی یکبار دیزی نخورم و این هیچ ربطی به این نداره که یکی دیگه عادت داشته باشه هر جمعه چلوکباب بخوره و غذای برنجی رو به نونی ترجیح بده. همه ما هم به اندازه معقولی که خوردیم سیر می شیم و اگر کسی هست که خوردن هر روزه غذای چرب داره بهش صدمه می زنه یا اونقدر می خوره که به هیچ کار دیگری در دنیا نمی رسه، باید به پزشک مراجعه کنه.

آیا چون در موردش می‌نویسم اهلش هستم؟

این رو آوردم تا به کسانی که خواننده دائمی جادی.نت هم یادآوری کنم که این تیپ سوال‌ها در حوزه شخصی آدم ها است. پرسیدن چیزهای مربوط به سکس و غیره نه کول بودن کسی رو می‌رسونه و نه «راحتی» اش رو. اشاره به مسائل جنسی ممکنه در یک بحث به نظر شما برسونه که خیلی خفن هستین ولی معمولا باعث ناراحتی دیگران و بخصوص کسانی می شه که شما انتظار دارین با این بحث ها به شما نزدیکتر بشن (: اینجور سوال ها و بحث ها فقط وقتی درست است که دو طرفه باشه و در فضایی مرتبط و نزدیک پیش بیاد. حتی اون موقع هم بهتره «نپرسین». توی حرف آخر می‌گم.

چجوری مطمئن باشیم سه شرط برقراره؟

در مورد شرط بلوغ و عقل که مساله ساده است. در مورد سلامت نیاز به آگاهی دارین. سلامت مفهوم پیچیده ای است چون مثلا سیگار بدون شک برای سلامتی ما مضر است ولی در محدوده ای از ضرر که به خودمون اجازه می دیم بکشیمش. مطمئنا حتی رد شدن از خیابون هم «خطرناک» است و برای سلامتی مضر چه برسه به ورزشی مثل اسکی یا کوه نوردی که ممکنه باعث مرگ بشه. پس در مورد بی دی اس ام بسیار مهمه که آگاهی داشته باشین و شراط اول جادی در سکس رو یادتون باشه:

یاد گرفتن سکس از فیلم پورن درست مثل یاد گرفتن کاراته از فیلم‌های جکی چان است.

اطلاعات خودتون رو زیاد کنین، تجربیات قدم به قدم داشته باشین و با علم و اگاهی پیش برین. در ضمن کلمات امن رو هم بلد باشین. در این تیپ چیزها کسانی که عاقلانه و آگاهانه وارد می شن، از دو کلمه امن – مثلا «زرد» و «قرمز» – استفاده می‌کنن. اولی هر جا که گفته بشه یعنی داریم روی خط مرزها راه میریم و بهتره روند رو کند کنیم و دومی هر جا گفته بشه یعنی «همین لحظه همه چیز قطع». تذکر دوم برای کسانی که خواننده همیشگی نیستن اینه که:

«نه» یعنی «نه». اگر کسی می گه «نه» به هیچ وجه اصرار و «بعدا خوشت می یاد» و … جایز نیست. اگر کسی به چیزی راضی نیست، ادامه اون چیز متجاوزانه است.

اما حرف آخر

آدم‌ها گرایش‌های جنسی خودشون رو می‌دونن. این متن شما و هیچ کس دیگه رو «منحرف» نمی کنه. شما یا می دونین که چنین چیزی رو دوست دارین یا می دونین که دوست ندارین. مطمئنا اگر چنین علاقه‌ای دارین، باید بدونین که مثل هر چیز دیگه ای توی سکس، افراد زیادی هستن که علاقه‌ای مشابه شما دارن و تا وقتی شروط «سکس سالم» رو رعایت می کنین همه چیز طبیعی است ولی خب معلومه که پیدا کردن پارتنر کار راحتی نیست چون حرف زدن از این چیزها راحت نیست – وگرنه اینجا مشغول خوندنش نبودین!

حرف آخر اینه که دوست باشین و سالم و مهربون و قوی و آگاه و چیزهای خوب پیش می یان. در مورد این چیزها از کسی مستقیم سوال نکنین چون تا یک جایی اصولا نقض حریم شخصی است و از یک سطحی به بعد هم معمولا آدم ها جواب‌های درست به شما نمی دن. حین شروع به سادگی و آروم و قدم به قدم پیش برین تا کشف کنین چی دوست دارین و با شناختنش منتظر رفتارهای سالمتر و شادتر باشین. اگر شما قدم به قدم پیش برین معمولا طرف مقابل رو هم کشف می کنین که چی دوست داره و چی دوست نداره و چی بهتر از یک احترام متقابل در یک فضای صمیمی که هر کس توش به چیزی می خواد می رسه؟ یادمون باشه که زندگی تقلیدی از فیلم های پورن نیست و بهتره با شناخت واقعی از دنیا، تجربیاتی خوب و از اون مهمتر سالم داشته باشیم.

جادی تی وی ۰۰۹ – ستاره نینجای برنامه نویسی: رجکس

رجکس (regex)‌ بخش مهمی از دنیای مدرن کامپیوتر است. از سیستم عامل‌ها تا ادیتورها تا زبان‌های برنامه نویسی از رجکس استفاده می کنن. اما خیلی از آدم‌ها با رجکس راحت نیستن. نه به این دلیل که رجکس سخته بلکه به این دلیل که کمی وقت نذاشتن ایده ساده پشت رجکس رو بخونن. این ویدئو بدون تمرکز بر جزییات رجکس، سعی می کنه این ایده رو توضیح بده.

جادی تی وی ۰۰۸ – وب اسکرپینگ با پایتون و پیدا کردن کتاب‌هایی از نویسنده‌های خاص

چالش کتابخوانی رو که یادتونه؟ در قدم نهم قراره کتابی بخونم که از نویسنده ای باشه که حرف اول اسم و فامیلش عین منه: J M. اما چطوری چنین کتابی پیدا کنیم؟ در این شماره از جادی.تی.وی، همراه با هم و قدم به قدم وب رو دنبال چنین نویسنده ای می‌گردیم و یاد می‌گیریم چطوری می‌شه بخش هایی از وب رو با تکنیک های برنامه نویسی شخم زد؛ که بهش میگن اسکرپ کردن وب.

لینک یوتوب

آیا خط فرمان همه گنو/لینوکس‌ها شبیه همدیگه است؟

این سوال هوتن است و احتمالا خیلی‌های دیگه؛ همچنین آدم‌ها می‌خوان بدونن که تفاوت‌ توزیعهای لینوکس‌های مختلف مثل اوپن سوزه، فدورا، اوبونتو، دبیان و … چیه.

من مشابه این بحث رو مفصل در جاهای مختلفی توضیح دادم. مثلا در اینجا که می‌گه توزیع لینوکس چیه و اینجا که می‌گه چطوری یک توزیع رو انتخاب کنین؛ البته دقت کنین که اون کتاب تموم نشده و هنوز برای انتشار عمومی آماده نیست ولی خب یک جایی بالاخره باید لینک داد دیگه.

commandline

ااما برای تکمیل بحث، باید بگم که توزیع عملا ترکیبی از این‌ها است:

  • نرم افزارهای پیش فرضی که آدم های پشت توزیع انتخاب می‌کنن
  • منابع و مخازن اون توزیع یعنی برنامه‌هایی که می‌تونین بدون دردسر و با یک کلیک یا دستور نصب کنین
  • گرافیک، لوگو و …
  • دستورات خاص اون توزیع که خیلی وقت‌ها مربوط به تنظیمات یا مدیریت بسته‌های نرم افزاری می‌شن؛ مثلا توی دبیان apt برای نصب برنامه‌ها استفاده می‌شه، در فدورا yum و در سیستم‌های مبتنی بر آرچ pacman. مثال خوب دیگه می‌تونه مجموعه نرم افزارهای کنترل و مدیریت yast در اوپن سوزه.

حالا بخش عظیمی از چیزی که ما توی کامند لاین استفاده می‌کنیم و ازشون لذت می‌بریم محصولات پروژه ای به اسم gnu هستن که تقریبا در تمام توزیع‌ها نصب می‌شن و به همین خاطر بهتره به جای اسم لینوکس که فقط یک هسته است، از گنو/لینوکس که یک سیستم عامل کامله استفاده کنیم. حالا رابط ما با این دستورات محیطی ست به اسم پوسته‌ (یا شل‌ یا خط فرمان که همون صفحه سیاه با نوشته های سبز بالا است). اکثر پوسته‌ها یا دقیقا برنامه ای به اسم bash هستن یا چیزهایی تا حد خیلی زیادی مشابه با اون و در نتیجه وقتی توی خط فرمان یک لینوکس هستین، دستورات جالبش تقریبا در همه جا یکسانه و ترکیبی از دستورات پوسته و دستورات پروژه گنو.

نتیجه؟ از هر لینوکسی که استفاده می‌کنین، نود درصد کارهاتون مشابه است و اوه ده درصد هم مربوط می‌شه به عملیات بسیار مرتبط با اون توزیع مثل نصب و حذف برنامه‌ها یا دسترسی به کارت‌های شبکه و تنظیمات پیش فرض و اینجور چیزها. پس با هر توزیعی که کار می‌کنین و پشت هر توزیعی که می‌شینین، می‌تونین هک خوشحالی داشته باشین!

جادی تی وی ۰۰۷ – ipython notebook و vcfها

در این قسمت از جادی تی وی، یک برنامه بسیار ساده برای تبدیل یک فایل متنی به چندین فایل کارت ویزیت دیجیتال با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون و ابزار ipython notebook که معمولا دیتا ساینتیست ها ازش استفاده می کنن می نویسیم. هدف آشنایی با یک ضرب المثل بزرگ در دنیای برنامه نویسی است:

برنامه بزرگی که کار می کنه روزی برنامه ساده ای بوده که کار می کرده

و همچنین شناختن ipython و notebookهاش که یکی از پر کاربردترین ابزارهای دیتا ساینتیست‌ هایی هستن که با زبان پایتون کار می‌کنن.

عضویت شما در کانال یوتیوب جادی تی وی و کانال جادی تی وی در آپارات و تبلیغشون بهترین روحیه بخش من برای ادامه ویدئوها است.

شیوه ساخت ویدئوهای آموزشی من که هم صفحه ضبط میشه، هم صدا هم تصویر وب‌کم

چند تا ایمیل داشتم که بگم چطوری ویدئوهای آموزشی ام رو می‌سازم که این شکلی می شن:

screencast

اما قبل از گفتن اسم برنامه‌هام لازمه بگم که در دنیای لینوکس انتخاب ها خیلی خیلی زیاد هستن و هیچ چیزی جواب نهایی نیست. من فقط کمی ور رفتم و به این ترکیب رسیدم و در نتیجه ازش استفاده می کنم. اولین کار نمایش تصویر وبکم در گوشه پایین است. برای اینکار از mplayer که یک «پخش کننده به مفهوم عام» خیلی قوی است استفاده می کنم:

mplayer -tv driver=v4l2:width=320:height=240: -vo xv -vf mirror tv://  -geometry "99%:99%" -noborder -ontop

کاملا مشخصه. وبکم رو می خونه و با ابعاد مشخص در مکان مشخص نشونش می ده بدون اینکه پنجره دورش بکشه و همیشه هم روی پنجره‌های دیگه نگهش می‌داره. در مرحله دوم کافیه صدا و تصویر جاری رو ضبط کنم. برنامه مرسوم recordmydesktop است ولی من با kazam راحتترم و خودش صدا رو هم ضبط می کنه. من همیشه قبل از ضبط یکبار آزمایشی ضبط می کنم که مطمئن بشم همه چیز درست کار می کنه و بعد از ضبط با استفاده از Audacity صدا رو به شکل مجزا ادیت می کنم که کیفیتش بهتر بشه کمی درباره اش اینجا نوشته ام و بعد با استفاده از kdenlive ویدئو رو ادیت می کنم و اکسپورت مورد نظرم رو می گیرم و می‌رسم به چیزهایی مثل جادی تی وی و آموزش لینوکس ال پی آی ۱۰۱ جادی.

ببینم شما چه می کنین (:‌ لینک ها رو بفرستین که تبلیغ کنیم.

جادی تی وی ۰۰۶ – کرکرها چطور قفل برنامه‌ها رو میشکنن

در این شماره از جادی تی وی، یک برنامه سی می‌نویسیم که با گرفتن یک پسورد و مقایسه کردنش با پسورد واقعی، به ما اجازه عبور بده و بعد فایل اجرایی اون رو با تکنیک های مختلف از دامپ کردن هگز تا استفاده از دیباگر و اسمبلر می شکنیم و مکانیزم پسوردش رو از کار می ندازیم تا ببینیم یک کرکر چطوری اینکارها رو می کنه.

با ما باشین چون نگاه کردن به داخل فایل های اجرایی، هیجان انگیزه!

عضویت شما در کانال یوتیوب جادی تی وی و تبلیغش بهترین روحیه بخش من برای ادامه ویدئوها است

ایده و روش این ویدئوکست از این مطلب اومده.

رادیو گیک شماره ۵۳ – بیگ دیتا، دانشمندان داده و برگشت دایناسورها

ما روزانه ۲.۵ کویینتیلیون بایت دیتا درست می کنیم… اگر نمی دونین کویینتیلیون چقدره بذارین این شکلی بگم: نود درصد کل دیتایی که در جهان هست، در دو سال گذشته تولید شده! سیگنال های جی پی اس، سوشیال مدیا،‌ کلیک‌ها، سنسورها، ویدئوها، عکسها، خریدها، خوش اومدن ها، رفتارها و هر چیزی که فکرش رو بکنین الان دیتا است. این دیتا بزرگه! این دیتا در دست دانشمندهای داده است… رادیو گیک شماره ۵۳ برای شما مساله رو رازگشایی می کنه با ما باشین تا از آر، هدوپ، دانشمند داده، داده های بزرگ، یادگیری ماشینی و هر چیز دیگه مد روز عقب نمونین. در این شماره امیرصدیقی با تلفن ما رو همراهی می کنه.

چیزی که نتونین اندازه گیری کنین رو نمی تونین مدیریت کنین.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اپلیکیشن iOS

RoadToDataScientist1

سرفصل‌ها:
– حجم اطلاعات
– مثال کتابفروشی
– مثال کشورهایی که سراغش رفتن. از آمریکا تا هند
– مثال شرکت ها
– مثال علم
– در سه بخش حرف می زنیم: بیگ دیتا چیه، دیتا ساینس چیه، یادگیری ماشینی چیه

Infography


یادداشت های شخصی

اینها یادداشت های شخصی هستن. شدیدا توصیه می کنم به جاشون از بالای مطلب خود پادکست رو گوش کنین (:

این مفهوم نسبتا جدیده.. مال دهه اول قرن بیست و یک و شرکت ها و دولت‌های زیادی هم سراغش رفتن.
اوباما:‌ طرفدارشه. دی جی پاتیل. انتخابات ۲۰۱۲
بیگ دیتایی های هند هم از عوامل موثر پیروزی در انتخابات ۲۰۱۴ هند بودن
اینترنت چیزها
ebay:‌دو تا دیتاورهاوس داره (انبار داده)‌ که کلا ۴۶ پتابایت است. یک چهل پتابایت هم هادوپ داره برای سرچ
آمازون: دیگه گفتن نداره… مستقل از خریدارها حدود نیم میلیون هم فروشنده داره. بزرگترین کلاستر لینوکس دیتابیسی جهان با حدود پنجاه ترابایت اطلاعات
فیسبوک: ۵۰ میلیارد عکس…
و البته توی علم هم هست
لارج هاردون کلایدر ۱۵۰ میلیون سنسور داره که در ثانیه ۴۰ میلیون واحد اطلاعاتی تحویل می دن.. این سیستم در ثانیه تقریبا ۶۰۰ میلیون برخورد ذرات درست می کنه که بعد از حذف کردن ۹۹.۹۹۹۹۵ تاشون، حدود ۱۰۰ برخورد در ثانیه رو نگه می داره که چیزی است که دانشمندها دنبالشن.

صنایع ای که بیشتر نیازمند داده کاوی و Big Data هستند:
۱- تجارت الکترونیک
شرکت ها با استفاده از آنالیز رفتار مشتریان خود می توانند محصولات بهتری را در اختیارشان قرار دهند که در این زمینه می توان به شرکت آمازون اشاره نمود.
۲-تبلیغات دیجیتالی.
در حوزه تبلیغات کارفرمایان می توانند بر اساس علایق مشتریان خود تبلیغات مناسب را نشان دهند
۳- در صنعت بازی سازی
با استفاده از جمع آوری داده و تحلیل رفتاری جامعه می توان بازی مناسب تولید کرد کنسول هایی مثل ایکس باکس با تعریف یک حساب کاربری آنلاین به تحلیل رفتاری کاربران خود می پردازد.

بیگ دیتا اشاره داره به دیتا ست هایی اونقدر بزرگ که روش های کلاسیک نمی تونن جوابگوش باشن. در اصل ما تعریف دقیقی از بیگ دیتا نداریم و به نظر من قشنگترین تعریف اینه که بگیم بیگ دیتا دیتایی است که روی یک ماشین جا نمی شه. این «جا نشدن» رو با سه تا V نشون می دن: volume, variety, velocity. حجم تنوع نرخ تولید.

حجم

گفتم دیگه.. در دو سال اخیر ما ۹ برابر کل تاریخ بشر اطلاعات تولید کردیم! در واقع ذخیره کردیم. الان می گن در هر ثانیه برابر کل اطلاعاتی که بیست سال قبل روی اینترنت بوده بهش اطلاعات اضافه می شه! ختمین اینه که فروشگاه والمارت ۲.۵ پتابایت اطلاعات مشتریان رو در هر ساعت جابجا می کنه یعنی تقریبا ۲۰ تا کابینت پر از کاغذ…

سرعت

و سرعت این حجم از اطلاعات هم زیاده. گوگل مدعی می شه که با نگاه کردن به سرچ‌های در حال انجام، سریعتر از سازمان پیشگری از بیماری آمریکا می تونه شیوع بیماری‌ها رو تشخیص بده، تیمی توی ام آی تی به شکل زنده از روی سیگنال های موبایل کشف می کنن که در فروشگاه‌ها چند نفر مشغول خرید عید هستن و HFT رو بگم. اینها مستقیما پول هستن برای کسی که بتونه اطلاعات رو سریعتر جابجا کنه.

تنوع

فقط فکر کنین که چطوری دارین اطلاعاتتون رو با همه به اشتراک می ذارین. من امروز ۳ گیگ آرشیو عکس روی گوگل آپلود کردم. چندین توییت فارسی کردم و یکی دو تا انگلیسی. این متن رو دارم می نویسم و شما صداش رو می شنوین ولی اینها چیزهایی هست که خودم می بینم. بارها توی بانکم لاگین کردم، با گوشی در دستم راه رفتم، با موبایلم بازی کردم، توی گیت برنامه پوش کردم، خرید کردم، اسمس فرستادم، وایبر زدم و ایمیلم رو چک کردم و توی وب چرخیدم. تک تک اینها ذخیره شدن که بعدا … علیه من استفاده بشن! یادتون باشه توییتر تازه ۲۰۰۶ ظاهر شد و فیسبوک تازه ۲۰۰۴ و آی پد ۲۰۱۰ و اینها هر کدوم به یک شکل باعث انفجار ثبت اطلاعات در اشکال گوناگون شدن.

این دیتا از کجا می یاد؟ صفحه ۹ فایل ۴

ما این دیتا رو کجا ذخیره می کنیم؟

تعداد سرورها از اینفوگرافی و اینکه حالا اینا رو چطوری ذخیره کنیم؟
توسعه عمودی و افقی رو بگم
مفهوم Hdfs و بیگ تیبل و مپ ردیوس گوگل در ۲۰۰۴ و بعد تلاش های آپاچی
بعد هادوپ و تکنولوژی های روش مثلا hive
هادوپ: فیسبوک و توییتر و لیندکدین و شرکت هایی مثل کلاودارا یا هورتن ورکز.

حالا چطوری می شه از این دیتاها استفاده کرد؟

مپ ردیوس رو توضیح بدم با یک مثال (چه مثالی به ذهنم می رسه اون موقع یعنی؟)
مفاهیمی مثل هایو و ایمپالا
دیتابیس های noSQL

اما کی با این دیتاها کار میکنه؟

دیتاساینتیست ها! افرادی که مهارتی دارن که قبلا اصولا وجود نداشته.. یا بهتر بگم ترکیب یاز مهارت هایی رو دارن که قبلا متخصصهاش پر بودن ولی هر کدومشون فقط در یک بخش مهارت داشتن. دیتاساینتیست ها در مورد شیوه های استخراج و استفاده از اطلاعات کار می کنن. گاهی کار به مهملی اینه که کلی اطلاعات از یک فایل اکسل با فرمت ناسازگار با فارسی رو بخونین و گاهی به این باحالی است که کشف کنین در این لحظه بهترین ماشین دست دومی که می شه خرید بر اساس اطلاعات فلان سایت چیه. اصطلاح توی ۲۰۰۱ درست شده و برای دانشمند داده بودن یک نفر باید چیزهایی مثل اینها رو بلد باشه:
مفاهیم آمار
برنامه نویسی آماری
برنامه نویسی (پایتون، آر، …)
کارهای مقدماتی با داده‌ها: خوندن،‌ تمیزکردن، انتقال دادن و …
یادگیری ماشینی
نمایش اطلاعات / ویژوالایزیشن
درست کردن داشبوردها و نشون دادن اطلاعات
دیتابیس (کاساندرا، اچ بیس، مونگو دی بی)
بیگ دیتا

چیکار می کنن؟

گاهی کارهای خیلی ساده. در حد اینکه کیا مشتری ما هستن یا اینکه کی قبلا زنگ زده
گاهی کارهای جالبتر در این حد که چه مثالی بزنم؟ چاره به کیا می تونه چی بفروشه الان و گاهی کارهای خیلی جالبتر مثل اینکه پول های دولت رو شفاف کنیم (آمریکا و گیت هاب یا سوئد و انتشار درآمدها) یا مثلا روشی برای کشف اینکه نویسنده هری پاتر، چه کتاب دیگه ای رو با اسم مستعار منتشر کرده (کمی بحث در این مورد).

و البته این آدم ها کیان؟ هیچکدوم منبع اطلاعاتیشون تلگرام نیست (: و صفحه بیست شش که می گه خیلی خوشحالن و کمی بحث در مورد الگوریتم هایی که باید بلد باشیم


تا اینجا با مایین؟ می دونین چه خوبه اگر توی آیتونیز به من ستاره بدین؟ (: یا توی توییتر اکانت رو دنبال کنین و تبلیغش کنین؟. یک پادکستی بود هر بار توش می گفتن: اگر از ما خوشتون می یاد برین به ما ستاره بدین که بقیه هم ما رو ببینن و اگر از ما بدتون می یاد خصوصی ایمیل بزنین بهمون بگین (:

خوش باشین و شاد تا هفته دیگه.