در مورد خبر هک شدن پنج میلیون اکانت جیمیل

هکرهای روسی مدعی شدن که پنج میلیون اکانت جیمیل (گوگل) رو هک کردن و فهرستی هم دادن از ایمیل ها که ایمیل منم جزوشون هست (:‌ برام بسیار باعث خوشحالی است که از صبح بیشتر از پنج نفر بهم ایمیل زدن که پسوردم رو عوض کنم. هم نشون می ده دوستان اخبار رو جدی دنبال می کنن و هم نشون می ده امنیت دوستاشون براشون مهمه.

اما این خبر موجب نقد و بررسی های زیادی شد و نتیجه نهایی این بود که این پسوردهای لو رفته نه فقط جدید نستن که احتمالا به جیمیل هم مربوط نمی شن و از سایت دیگه ای می یان. پسورد منم توشون بوده ولی پسوردی مربوط به تقریبا ده سال قبل و مربوط به سایت هایی که من بهشون هیچ اعتمادی نداشتم. احتمالا یک نفر یک سایت قدیمی رو هک کرده یا چنین چیزی. اگر علاقمند هستین از اینجا چک کنین که پسورد شما هم جزو این پنج میلیون پسورد هست یا نه.

ممنون از همگی و ما حداقل از این نظر امن و امان هستیم و مثل همیشه تکرار می کنیم که پسورد مثل مسواک است: هر دو سه ماه باید عوض بشه و با هیچ کس نباید مشترک باشه!

رادیو گیک شماره ۴۳ – سرباز بدبخت مجبور وطن

در این شماره از رادیو گیک به همراه سربازهای مجبوری که برای اجبارشون لازمه از کلمات قلمبه سلمبه مثل مام میهن و خدمت مقدس استفاده بشه،‌ می فهمیم فرقی بین کتابخونه و پایرسی نیست و فتوای نسل سه رو از رو می خونیم چون کار دیگه ای از دستمون برنمیاد.

نکته مهم: به لطف احد بیرنگ، اپلیکیشن اندروید رادیو گیک به روز شده! اگر استفاده اش می کنین، آپدیتش کنین.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

شماره ۴۳ رو شروع می کنیم به افتخار نسلی که چیزی از دنیا قطعش می کرد، اسم خود سانسورچیش رو گذاشته بود پیوندها.

اخبار

محکومیت نسل سوم

با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کرده اید از جمله دسترسی جوانان و حتی نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکس های آلوده و فیلم هایی که ضدیت با اخلاق و عقاید اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوز های قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند فراهم نشده به یقین اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر کاری بر خلاف شرع و بر خلاف موازین اخلاقی و انسانی است و مسئولین محترم نباید تنها به درآمد های مادی این برنامه بیاندیشند و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند بلکه لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان بگذارند و پس از رعایت اموری که جلوی جنبه های منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند، مسئولین قضایی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند.

مدال خانم مریم میرزاخانی رو هم داشتیم این هفته
maryam_mirza
معتبرین‌ترین جایزه‌ی علمی دنیا، جایزه‌ی نوبل هست. ولی این جایزه به دلایلی به ریاضیدان‌ها داده نمیشه! در عوض جان چارلز فیلد، ریاضیدان کانادایی ابتکاری زد که هر چهار سال یک بار، به ریاضیدانانی که کمتر از ۴۰سال داشته باشند و یک کار ارزنده و خیلی خوبی توی ریاضیات انجام بدند یک جایزه داده بشه، که این جایزه همون مدال فیلدز هست. مدال فیلدز و جایزه‌ی آبل معتبرترین و مهم‌ترین جایزه‌هایی هستند که یک ریاضیدان ممکنه اون رو ببره و در حقیقت جایگزین جایزه نوبل برای ریاضی هست!

اپلیکیشن اینترنت دات اورگ

internet

تقریبا ۸۵٪ مردم جهان در جاهایی زندگی می کنن که زیر پوشش موبایل است ولی تنها حدود ۳۰٪ اونها به اینترنت دسترسی دارن. حالا یکسری از پروایدرها دور هم جمع شدن و برنامه ای به اسم اینترنت اپ دادن که باعث می شه کاربر بتونه بدون داشتن سرویسی مثل جی پی آر اس، سایت های مهم اینترنت رو بچرخه… سایت هایی مرتبط با سلامت، شغل یابی، اطلاعات محلی و .. . این برنامه از ایرتل زامیبیا شروع کرده و به بقیه کشورها هم خواهد رسید و حتی اجازه می ده مردم سراغ فیسبوک، سرچ گگوگل، ویکیپدیا، مسنجر و.. هم برن. [توضیح همین در ویکپیدیا زیرو و از اونطرف نبودن هیچ دسترسی رایگان در ایران]

در اعماق

مشکل جدید در حریم شخصی توییتر
twitter
در یک به‌روزرسانی عجیب که هنوز معلوم نیست آزمایشی و موقت باشد یا دائمی، «فیو»های شما یا همان favorite در تایم‌لاین دنبال‌کننده‌های شما نمایش داده می‌شود. درست مثل اینکه چیزی را ری‌توییت کرده باشید. علاوه بر این اگر کسی را دنبال کنید، باز هم این امر در تایم‌لاین دنبال‌کننده نمایش داده می‌شود. گویا توییتر آنقدر به دنبال کسی درآمد حاصل از نمایش آگهی است که به دنبال راه‌هایی برای جذاب کردن و افزایش توییت‌های کاربران است و اصلا به این مطلب فکر نکرده است که بسیاری از کاربران مایل نیستند که «فیو»هایشان را دیگران هم بدانند، این دسته از کاربران از «فیو» کردن بیشتر برای «بوک‌مارک» کردن توییت‌ها استفاده می‌کنند تا بعدا بتوانند دوباره آنها را مرور کنند. مریم میرزاخانی این مدال رو به خاطر کارشون روی «دینامیک و هندسه سطوح ریمانی و فضاهای پیمانه‌ای آنها» که مربوط به هندسه‌ی مختلط میشه برنده شدند. مسئله‌ی سه جسم (مثل برهمکنش خورشید و زمین و ماه) حل دقیق ریاضی نداره. مریم میزاخانی نشون داد در سیستم‌های دینامیکی که نوع تحولشون به نحوی هست که شکلشون رو می‌چرخونند و کش میارند، مسیرهای سیستم بالاجبار مقیدند که از قوانین جبری پیروی کنند! خلاصه این که مسئله‌‌‌ی سه جسم به یک سرانجام خوبی رسید!

چک و مات سریع

یک شرکت اومده یک کار عجیب کرده: میلیاردها رکورد آدم ها از همه جای ممکن رو جمع کرده و گذاشته کنار همدیگه… [ توضیح در مورد آزادی اطلاعات در آمریکا ]‌ و شما می تونین دنبال هر کسی در آمریکا بگردین و در یک جای متمرکز به تقریبا هر چیزی که از اون آدم قابل دسترسی است دسترسی پیدا کنین. شما یک اسم بهش می دین و ایالت احتمالی (یا کل آمریکا) و این می گرده از هر جایی هر چی می تونه جمع می کنه: قانون شکنی ترافیکی، وضعیت ازدواج،‌ جاهایی که به شکل فیزیکی بودین، شرکتتون، فامیل های احتمالی تون و … خوبه یا بد؟ همه اینها بوده و فعال ها بهش دسترسی داشتن، الان همه دارن…

توضیح شبکه اجتماعی سکرت و هک شدنش

و دو تا باگ داریم: باگ ها وارد می شوند:

باگ FakeID اندروید که از کد قدیمی آپاچی به ارث رسیده
fakeid
بر خلاف باگ ساده شبکه سکرت، این باگ نسبتا پیچیده است. مساله اینه که اعتبار نرم افزارهایی که روی اندروید اجرا می شن از طریق مکانیزم Public key Infra تست می شن. در این مکانیزم شما نرم افزارتون رو با یک کلید همراه می کنین که ثابت می کنه این برنامه توسط شما تولید شده. کلاینت های وب و غیره این کلید رو با مرکزی چک می کنن تا اعتبار اون رو بسنجن و این مساله می تونه به شکل یک زنجیره باشه یعنی کلیدها اعتبارشون رو در یک سلسله مراتب پشت هم اثبات کنن. ولی موسسه بلوباکس مدعی شده که نسخه های قدیمی تر اندروید (یعنی از ۲.۱ تا ۴.۴ که از پروزه هارمونی آپاچی که الان متوقف شده استفاده می کردن) در تشخیص این زنجیره مشکل داشتن و به گفته این موسسه به سادگی «هویتی که می تونه وابسته به هویت دیگه باشه، چک نمی شده و هر کس می تونسته ادعا کنه که کلیدش را یک کلید معتبر منتشر کرده». معلومه که نتایج بسیار عجیبه: برنامه هایی که از این حفره استفاده کرده باشن می تونستن تقریبا به هر چیزی دسترسی داشته باشن! گوگل از گزارش دقیق این باگ تشکر کرده و گفته که فیکس به شرکت های سازنده گوشی داده شده و منطقا دیگه نباید هیچ گوشی آپدیت شده ای از اون آسیب پذیر باشه

و یو اس بی.. باگ یا حفره امنتیی عظیمی که این روزها به بد یو اس بی مشهور شده

ما به بعضی ویروس ها یا اکسپلویت ها متا می گیم: چیزهایی که طبیعی نیستن و در لایه ای عمیق تر از بقیه عمل می کنن و به شیوه های کلاسیک هم نمی شه کنترلشون کرد. حالا یک محقق با اسمی شبیه ناهل و تیمش یک چیز جالب نشون دادن: بد یو اس بی. یو اس بی ها همیشه دردسر امنیتی بودن. ذاتا برای امنیت درست نشدن و اطلاعات چندانی هم ازشون نیست. نه فایروال دارن و به دستگاه ها هم مستقیم وصل و اجرا می شن. این تیم اومده یک یو اس بی رو بررسی کرده و بعد از مهندسی معکوس فرم ور، اون رو reprogram کرده تا کاری رو بکنه که می خواد. ایده خیلی ساده است: به یک وب کم بگین کیبورد است و لازمه فلان کارها رو بکنه. مثلا لازمه ساعت دو نصفه شب کامپیوتر رو بوت کنه، دستوراتی که لازمه رو بزنه تا کامپویتر از یک فرم وری که روی وب کم هست و یک لینوکس لایوه بوت بشه و بعد دستوراتی رو تایپ کنه که پسورد روت رو عوض می کنه. یا مثلا به یک کیبورد بگین هر بار که دید کامپیوتر داره بوت می شه و قبل از بالا اومدن سیستم عامل یک ویروس تو حافظه بذاره یا به یک ماوس بگین که کارت شبکه است و لازمه دی ان اس ها رو به سمت چیزی که شما می گین تغییر بده. سیستم عامل به یو اس بی هاش اعتماد داره و این حمله بد یو اس بی ، فصل جدیدی است که ممکنه طی اون آدم های بیشتری رو ببینین که از این چسب های پی وی سی درزگیری زدن توی پورت یو اس بی شون.

تبریک‌ها، تقبیح‌هاَ و تعجب‌ها

تقبیح برای فرگوسن و آمریکا و پلیسش و مالمو و پلیسش و زندانبان هایی که در ایران می ذارن زندانی ها در شورش و آتش سوزی و غیره اعدام بشن و زنده زنده کباب بشن و … خیلی سنگینه… برگردیم به سطح تحمل غم رادیومون… تقبیحی داریم از به اصطلاح خبرگزاری فارس که نوشت داغش خبیث دخترهای کلاس پنجم به بعد رو مجبور کرده حجاب داشته باشن و فرداش خبر رو ورداشت. توضیح بیشتر هم نمی خواد و از جنگی که ادامه داشت و الان مدعی آتش بس هستن اما اشغال هنوز ادامه داره و نفرت از سانسورچی. تبریک هم داریم به مخابراتچیهایی که نسل ۳ توشون راه می افته و کاربرانش که امیدوارم بتونن قیمت های معقولتری داشته باشن… راستی گفتم قیمت معقول اینو گوش بدین تا بریم سراغ نامه ها:

اوه یک تبریک هم به خودم که بالاخره کتاب زندگی لینوس توروالدز رو منتشر کردم! روی اینترنت به آدرس www.LinuxStory.ir ! و واقعا تبریک دیگه ای نداریم؟ عجب هفته ای!‌ تبریک به کمپین یک میلیون امضا که هشت ساله شد و یکی از اولین فعالیت های چند سال اخیر بود که مستمر و جدی و در تاریک ترین سال های احمدی نژادی با کلی هزینه به خیابون رفت و تاثیری واقعی در جامعه گذاشت و ابراز شرمندگی از فرید و بقیه که هنوز قراره آدم ها بهترین سال های عمرشون رو در مهملی به اسم سربازی اجباری بگذرونن که انگار درست شده برای ضدیت با انسانیت.

نامه ها

ناصر نوشته: الان به شدت عصبانی هستم.شرمنده.سعی می کنم در آینده رفتار بهتری داشته باشم.
دلیل ناراحتی من ایرانسله. من 2 سال پیش یک اکانت وایمکس از ایرانسل به همراه 2 مودم (ثابت و همراه) خریدم. تاکید می کنم که خریدم.
بعد از مدتی ترجیح دادم تمدید نکنم. دلیلش مهم نیست. اصلا دوست نداشتم تمدید کنم. من یک شخص مستقل هستم و علاقه ای به تمدید نداشتم. (البته دلیلم آنتن دهی ضعیف تو مشهد بود)
در ذهنم با خودم گفتم که اگر زمانی رفتم مسافرت یا نیاز بود تمدید می کنم.
اما. اما. در عین ناباوری امشب بعد از تماس با 707 با این جملات روبرو شدم: چون تمدید نکردین از مودم هاتون سلب امتیاز شده. یا باید مودم جدید بخرین یا منتظر تماس همکارامون باشین.

پویا هم نوشته:
از اونجایی که خودم خیلی کارهای رباتیک انجام میدم و علاقه هم دارم، برام این حرکت خیلی جالب بود.
یه آقای انگلیسی به پروژه ای رو راه اندازی کرده به نام micro python که به نظر من میتونه یه جهش توی دنیای برنامه نویسی رباتیک و کلا مدارها باشه.
این وبسایتشه

داستان از این قراره که یه مدارهایی درست میکنه و میده به ما(اگه کشورمون از اونایی باشه که بتونیم خرید کنیم!) و ما توی SD-Cardی که توی مدار میخوره برنامه ی پایتون خودمون رو مینویسیم (مدار میتونه مثل یه فلش به کامپیوتر وصل بشه) و بعد با زدن دکمه ی ریست، برنامه ی ما اجرا میشه.
دقیقا مثل وقتی میمونه که ما برنامه ای رو توی C یا اسمبلی مینوشتیم و با کلی بدبختی توی مدارمون پروگرام میکردیم و بعد اجراش میکردیم ببینیم آیا این خط مشکی روی زمین رو دنبال میکنه یا نه!
حالا شما فکرشو بکنید که علاوه بر اوپن سورس بودن، سادگی برنامه نویسی python هم بهش اضافه بشه. و البته پایتون هم که توی قدرت و انعطاف چیزی از پدران خودش یعنی C/Cpp کم نداره!

بخش آخر

ketaab
پاسخی فلسفی به حکم اخلاقی دریافت اینترنتی کتاب‌ها
بگذارید کتاب‌ها را دانلود کنیم!
اندرو فورسهایمز
ترجمه علی پیرحیاتی

اندرو فورسهایمز(Andrew forcehimes)، دانش‌آموخته دوره دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت امریکا است. پژوهش‌های او عمدتاً در حوزه فرااخلاق، اخلاق و فلسفه سیاسی است. فورسهایمز در مقاله حاضر که در نشریه فلسفی Think (تابستان ۲۰۱۳) منتشر شده، نشان می‌دهد که حکم اخلاقی درباره دریافت اینترنتی کتاب‌ها همانند استفاده از کتابخانه‌ها است و اگر یکی از آنها اخلاقی باشد، دیگری نیز اخلاقی خواهد بود. ترجمه مقاله این اندیشمند با اندکی تلخیص تقدیم خوانندگان می‌شود. «ایران» از مقالاتی که در نقد یا تقویت ایده اصلی این نوشته فراهم شده باشد استقبال می‌کند.

فیلسوفان مقاله می‌نویسند. امروزه بیشتر این مقالات، فنی و استدلالی هستند و طبعاً عناوینی دارند مانند «پاسخ به فلان و فلان» یا «نقد چه و چه». کار من هم مانند دیگرانی که در حوزه فلسفه کار می‌کنند، قاعدتاً نیازمند مخاطبانی است که البته بیشتر آنها را هرگز نمی‌بینم.

این داشتن مخاطب را مدیون اثر چاپی و کتابخانه‌های عمومی هستم. با استفاده از صنعت چاپ، می‌توانم با ایده‌های دیگران در یک زمان یا مکان دیگر درگیر شوم و با بهره‌گیری از کتابخانه‌ها، دیگر به خاطر طبقه اجتماعی یا اقتصادی، از موهبت گفت‌وگو محروم نشوم.

کتابخانه‌های عمومی، منبعی فوق‌العاده هستند، اما مدتی پیش دریافتم که می‌توانم از یک امکان تکمیلی دیگر هم بهره ببرم؛ یعنی در اینترنت، کتاب‌ها را به شکل غیرقانونی دانلود کنم. به این ترتیب، دو سؤال هنجاری پیش می‌آید که اغلب در کلاس‌های فلسفه اخلاق مطرح می‌کنم: «آیا کسی می‌تواند استدلالی به نفع کتابخانه‌های عمومی (در معنای ساختمان فیزیکی) ارائه دهد که در عین حال، استدلالی به نفع دریافت اینترنتی کتاب نباشد؟
از سوی دیگر، آیا کسی می‌تواند استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه دهد که در عین حال، استدلالی علیه کتابخانه‌ها نباشد؟» ادعای من آن است که پاسخ به هر دو سؤال، «خیر» خواهد بود.

اجازه بدهید با بررسی اینکه کتابخانه‌های عمومی دقیقاً چه هستند و تحلیل استدلال‌هایی که وجود آنها را توجیه می‌کند، شروع کنیم. کتابخانه‌های عمومی، نهادهایی هستند که کتاب‌ها را خریداری می‌کنند و بعد به اعضا آزادانه امانت و اجاره می‌دهند. اگر نخستین بار بود که با این فرایند مواجه می‌شدیم، به نظرمان خیلی عجیب می‌آمد. کتابخانه‌ها یک کتاب دارای حق تکثیر را می‌خرند که محتوای آن، جزئی از اموال ناشر یا نویسنده است و بعد آن را تقریباً به رایگان در اختیار ما قرار می‌دهند.

از این گذشته، شخص امانت‌گیرنده طبق قانون استفاده منصفانه می‌تواند کل کتاب یا مقاله را فتوکپی بگیرد و آن را برای همیشه در کتابخانه شخصی خود داشته باشد. اخیراً به منظور پاسخگویی به نیازهای روزافزون، کتابخانه‌ها وارد طرح‌های امانت بین‌کتابخانه‌ای شده‌اند.
در این فرایند، شخص می‌تواند یک کتاب را از طریق کتابخانه دیگری غیر از کتابخانه‌ای که عضو آن است، دریافت کند. با استفاده از همین فرایند می‌توان فتوکپی مقالات و کتاب‌ها را از طریق کتابخانه دیگر گرفت و برای خود نگهداری کرد.

توجه داشته باشید که همه این موارد، بخشی از اموال دیگران و دارای حق تکثیر است، پس کتابخانه‌ها چطور چنین خدماتی را توجیه می‌کنند؟ استدلال اصلی مبتنی بر این ادعاست که هیچ‌کس نباید بر پایه ویژگی‌های اخلاقاً نااصیل مثل نژاد، جنسیت، طبقه و سن، از اطلاعات محروم شود.
اما صرفنظر از این مسأله، می‌توان پرسید که چرا افراد باید دارای دسترسی عمومی به اطلاعات باشند؟ پاسخ‌ها شاید متفاوت باشد، اما نکته مهم آن است که دسترسی آزاد به اطلاعات، نقشی اساسی در هر جامعه پویا و روبه‌رشد دارد. مثلاً داشتن شهروندان آگاه، بهترین راه (اگر نه تنها راه) برای رسیدن به وضعیتی است که در آن مقامات و قانونگذاران، مسئولیت‌پذیر و پاسخگو هستند. به همین دلیل است که استبداد اغلب نیازمند برنامه‌ای برای سرکوب اختلاف عقیده و تحریف اطلاعات است و دسترسی به کتابخانه‌های عمومی، هر دو مورد را خنثی می‌کند.

کتابخانه‌ها علاوه بر فراهم کردن توازن مناسب میان شهروندان و قانونگذاران، نابرابری‌های معرفتی میان شهروندان را تعدیل می‌کنند، یعنی اختلافات در میزان دانش شهروندان بر پایه امتیازاتی که همه از آن برخوردار نیستند، از بین می‌رود.

بدیهی است که دستیابی به اطلاعات از طریق مطالعه کتاب، نیازمند وقت و هزینه است. از بین بردن حداقل یکی از این موانع برای اکثر اعضای جامعه، قطعاً کاری ارزشمند است که کتابخانه‌ها مسئولیت آن را برعهده دارند. کتابخانه‌ها نمی‌گذارند به کسانی که امتیازات آموزشی خاصی را نداشته‌اند، از بالا نگاه کنیم و به قول فیلیپ پتیت، فیلسوف ایرلندی، باعث می‌شوند شهروندان مستقیماً‌ به چشم یکدیگر نگاه کنند.

پس وقتی کتابخانه‌ها به ارتقای سطح آگاهی عموم شهروندان و از بین بردن نابرابری‌ها کمک می‌کنند، ظاهراً دلایل خوبی برای تأسیس و گسترش آنها داریم.
اما اینجا باید از خودمان بپرسیم که چرا کتابخانه‌ها از نظر رعایت حقوق مالکیت و خصوصاً حقوق مالکیت فکری، وضعیت خاصی دارند؟
حقوق مالکیت فکری با رعایت حق تکثیر حفظ می‌شود و تضاد همین جاست: کتابخانه‌ها دسترسی به اطلاعات را ارتقا می‌دهند؛ حال آنکه حق تکثیر درصدد محدودسازی دسترسی به اطلاعات است. استدلال به نفع کتابخانه‌ها را به شکل خلاصه مرور کردیم، اما چه استدلالی به نفع حق تکثیر وجود دارد؟

مثلاً در اصل اول قانون اساسی امریکا آمده است که کنگره می‌تواند به «ترویج پیشرفت علم و هنرهای کاربردی، از طریق تضمین حفظ حقوق معنوی آثار مکتوب و اختراعات برای نویسندگان و مخترعان» بپردازد.
اینجا ایده اصلی آن است که پیشرفت در علم و هنر با انگیزه‌های اقتصادی تشویق می‌شود و مؤلفان و مصنفان اگر از این انگیزه‌ها محروم باشند، رغبت کمتری به تولید آثار دارند.

پس اگر کسی اثری را کپی کند یا بدزدد، مؤلف در نتیجه ضرر اقتصادی، متضرر شده و جامعه نیز به دلیل کاهش انگیزه نوآوری، مورد آسیب قرار گرفته است. فعلاً نمی‌خواهم ارزش این استدلال را مورد قضاوت قرار دهم، گرچه معتقدم دو پیشفرض چالش‌پذیر در آن وجود دارد که به آن بازمی‌گردم. اینجا می‌خواهم بر یک نکته تأکید کنم و آن اینکه اگر کسی موافق تأسیس کتابخانه باشد، باید به چنین گزاره‌ای معتقد باشد: هزینه تحمیل کردن پرداخت بهای دسترسی به اطلاعات برای هر عضو جامعه (یعنی پیامد بدیهی حق تکثیر) بسیار بیشتر از منافعی است که جامعه با ارائه اطلاعات رایگان، از آن برخوردار می‌شود. اما چطور این گزاره، استدلالی محکم به نفع دریافت اینترنتی کتاب‌ها نیست؟

به عبارت دیگر، اگر کسی موافق منافعی است که کتابخانه‌ها برای جامعه دارند، باید با توزیع الکترونیکی کتاب‌ها هم موافق باشد (و حتی با توجه به سرعت و سهولت دسترسی، خیلی هم ذوق‌زده شود!). اگر من می‌توانم وارد یک کتابخانه شوم، کتابی را امانت بگیرم و برای خودم اسکنش کنم (یا حتی سفارش فایل اسکن‌شده آن را از طریق طرح بین‌کتابخانه‌ای بدهم)، چرا نتوانم وارد یک سایت اینترنتی شوم و نسخه اسکن‌شده کتاب را دانلود کنم؟
نکته مهم آن است که اگر مزیت دسترسی به اطلاعاتی خاص، از قانون حق تکثیر فراتر می‌رود و کتابخانه‌ها را توجیه می‌کند، به نظر می‌رسد امتیاز دسترسی به همان اطلاعات، بر حق تکثیر فایق آید و دریافت اینترنتی کتاب را توجیه کند و البته این واقعیت که اطلاعات به شکلی کارآمدتر در دسترس قرار می‌گیرند، موهبت است، نه نقیصه.
حالا اجازه بدهید با بررسی استدلال‌ها از نگاهی دیگر، ببینیم رابطه بین استفاده از کتابخانه‌ها و دریافت اینترنتی کتاب چگونه است. آیا می‌توان استدلالی علیه دریافت اینترنتی کتاب ارائه داد که وجود کتابخانه‌ها را با تردید مواجه نکند؟
صرفنظر از برخی موارد استثنا (مثل نیاز یا ضرورت غیرمتعارف)، دزدیدن اموال دیگری، به لحاظ اخلاقی نارواست. یعنی من با گرفتن آنچه متعلق به شماست، به شما آسیب زده‌ام. مثلاً اگر یک گلابی داشته باشید و من بیایم و گلابی را از شما بگیرم، شما را از منفعتی که حق‌تان بوده، محروم کرده‌ام و شما دیگر نمی‌توانید از این منفعت بهره ببرید. اگر شما زحمتی کشیده‌اید، زحمت‌تان هدر می‌رود. پس «اختصاص فیزیکی»، یکی از ویژگی‌های اصلی حقوق مالکیت است.
اما مسأله اموال فکری متفاوت است. اگر شما کتابی بنویسید و من پس از انتشار، آن را کپی کنم، شما را از فروش نسخه‌های دیگر به شکلی که شما از فروش گلابی‌تان محروم می‌شوید، محروم نکرده‌ام. حداقل به یک معنا، شما همچنان منافعی را خواهید داشت که قبلاً‌ از آن برخوردار بودید- یعنی اموال فکری، غیررقابتی است. اما استدلال می‌شود که اشکالی پیش آمده‌است.

اگر شما کتابی بنویسید، باید حق انتفاع از آن را داشته باشید. پس حق تکثیر به جای «اختصاص فیزیکی»، وارد کار می‌شود و به لحاظ قانونی، یک سری حقوق اختصاصی ارائه می‌دهد (محروم کردن دیگران از استفاده غیرمجاز از محصول) و به این ترتیب، نوعی «اختصاص حقوقی» به دست می‌آید. اینجا با این استدلال مواجهیم که نویسنده خودش نمی‌تواند از حق‌التألیفش به خوبی پاسداری کند و بنابراین تولید کلی آثار به دلیل کاهش انگیزه‌ها، کاهش خواهد یافت.
چنین استدلالی مبتنی بر دو ادعاست: اولاً، آنها که اثر را کپی می‌کنند یا می‌دزدند، اگر نمی‌توانستند چنین کنند، پولش را می‌پرداختند و ثانیاً نویسندگان انگیزه درونی ندارند. پس آیا درست است که بگوییم اگر من کتابی را بدزدم، نویسنده را با محروم کردن از یک منفعت، متضرر ساخته‌ام؟ ادعای اول باید پیشفرضش این باشد که اگر من نمی‌توانستم کتاب را بدزدم، آن را می‌خریدم. فقط با این شرایط می‌توان فرض کرد که دزدیدن کتاب باعث ضرر مالی نویسنده می‌شود.
مثلاً من می‌خواهم ترجمه جدیدی از برخی آثار افلاطون داشته باشم، اما این ۷۵دلار هزینه خواهد داشت، پس مجبورم با ترجمه قدیمی سر کنم. اما اگر بتوانم ترجمه جدید را بدزدم، بدان معنی نیست که در غیر این صورت، آن را می‌خریدم. در واقع، بیشتر افراد به دلیل اینکه قدرت خرید ندارند، به سرقت دست می‌زنند. پس نمی‌توانیم فرض کنیم که نسبتی یک به یک میان کتاب‌هایی که دزدیده می‌شوند و کتاب‌هایی که خریده نمی‌شوند، وجود دارد و به این ترتیب نمی‌توان فرض کرد که سرقت، نویسنده را از منفعتی محروم می‌کند که در صورت عدم سرقت، از آن برخوردار می‌شد.
ادعای دوم از جاذبه شهودی بیشتری برخوردار است. ظاهراً موجه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های اقتصادی بیشتر با تولید بیشتر آثار جدید، ارتباط مستقیمی داشته باشد. اما انگلستان اولین کشوری بود که قوانین حق تکثیر را در اوایل قرن هجدهم تصویب کرد و آثار فراوانی پیش از این منتشر شده بودند.
با توجه به این مسأله، می‌توان میان آثاری که اگر حق‌التألیف نبود، نوشته نمی‌شدند و آثاری که صرفنظر از حق‌التألیف هم وجود می‌داشتند، تمایز قائل شد (و توجه داشته باشید که علت منطقی حق تکثیر آن است که حق‌التألیف، انگیزه اصلی است، نه انگیزه‌ای در کنار انگیزه‌های دیگر).
به هر حال، قطعاً انگیزه‌های دیگری هم وجود دارند و در سطحی بالاتر از حق‌التألیف قرار می‌گیرند (مثلاً شهرت، بشردوستی، اعتبار علمی و…). اگر این هم قانع‌کننده نباشد، می‌توان استدلال ظریف‌تری ارائه داد و فقط بر کتاب‌هایی متمرکز شد که صرفنظر از حق‌التألیف تولید می‌شوند.
شاید برخی گمان کنند که کتاب‌های اندکی این شرایط را دارند، اما تقریباً تمام کتاب‌های دانشگاهی چنین هستند (به استثنای برخی کتاب‌های درسی). این مسأله مستقیماً با استدلالی که به نفع کتابخانه مطرح کردیم، مرتبط است و آن اینکه توجیه اصلی تأسیس کتابخانه و توزیع الکترونیکی کتاب‌ها، منافع آموزشی است که به جوامع ارائه می‌دهند.

به نظر بدیهی می‌رسد که کتاب‌های دانشگاهی (که هدف‌شان آموزش است)، این نیاز را بیش از کتاب‌هایی که در وهله اول در پی حق‌التألیف هستند (مثلاً ادبیات عامه‌پسند)، برآورده می‌کنند. خلاصه اینکه به نظر می‌رسد بین اطلاعاتی که برای یک جامعه روبه‌رشد، مفید است و انگیزه حق‌التألیف در تولید اثر، رابطه عکس وجود دارد.
شاید باز هم گفته شود که حتی اگر نویسندگان (دانشگاهی) به دنبال پول نباشند، ناشران چنین هستند و کپی کردن کتاب‌ها، تولید کتاب‌ها را در آینده ناایمن می‌سازد. اما اگر چنین استدلالی صحیح باشد، آنگاه استدلالی علیه کتابخانه‌ها نیز خواهد بود، بخصوص آنها که همه کتاب‌ها را نمی‌خرند و از طرح بین‌کتابخانه‌ای استفاده می‌کنند. اگر آپلود کردن یک کتاب به دلیل تعداد نامحدود دانلودهای بعد از آن که ممکن است انتشار کتاب را در آینده تهدید کند، به لحاظ اخلاقی نارواست، پس نهادی که هر کسی می‌تواند به آن وارد شود و همین کار را انجام دهد، نیز نباید وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر، چطور کتابخانه‌ای که یک نسخه کتاب را می‌خرد و بعد آن را در میان افراد مختلف توزیع می‌کند، با کسی که یک نسخه کتاب را می‌خرد و آن را اینترنتی توزیع می‌کند، متفاوت است؟
استدلالی که در این مقاله مطرح شد، حق تکثیر را به کلی رد نمی‌کند، بلکه نشان می‌دهد که نحوه نگاه ما به حق تکثیر دچار تناقض است. نتیجه کلی استدلال چنین است: دریافت اینترنتی کتاب به لحاظ اخلاقی ناروا نیست و اگر ناروا باشد، آنگاه تأسیس یا استفاده از کتابخانه هم اخلاقاً ناروا خواهد بود.

موسیقی

به پیشنهاد رضاایکس سرباز اجباری وطن آهنگ Nirvana – Smells Like Teen Spirit

رادیو گیک شماره ۴۲ – رشته بیکار؛ سخت است هیچ کاری نکردن

بعضی ها می گن شماره ۴۲ برای هر گیکی مقدس است و بعضی ها می گن هیچ چیز برای گیک ها مقدس نیست چون هر چیز با علم امکان تغییر. ما بدون اینکه وارد این دعوا بشیم وارد شماره ۴۲ می شیم و پته همه خبیث ها رو آب می ریزیم.. آخرش هم عاشق می شیم. با ما باشین.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

اخبار

پتنت ترول ها مسوول ۶۷٪ دعواهای حقوقی پتنتی

troll
پتنت ترول ها رو می شناسیم (توضیح) و با وجودی که دولت ها دارن سعی می کنن قوانینی تصویب کنن که جلوی این مسخره بازی گرفته باشه، این ترول ها هنوز هم زنده هستن و طبق تحقیق اخیر موسسه پرینس‌واترهاوس‌کوپرز هی هم دارن بد و بدتر می شن. این تحقیق می گه در پرونده‌های جدید، ۶۷ پرونده ها از طرف پتنت ترول ها مطرح شده که خیلی هاشون بیرون دادگاه حل می شن (بخونین یک پولی می گیره از طرف تا بیخیال پرونده بشه و اذیتش نکنه یا بخونین هر شرکت باید یک پولی به زورگوها / لات ها / .. بده تا بتونه کار کنه و بخونین هر محصولی که من و شما قراره بخریم باید یک باجی به یک کله گنده داده شده باشه که البته ما بهش عادت کردیم دیگه (: ولی اینبار پتنت ترول است که علم رو هم داره کند می کنه) بگذریم بحث قاطی شد (:

مایکروسافت و اخراج ۱۸۰۰۰ کارمند از جمله ۱۲۵۰۰ کارمند نوکیای سابق
mic

شرکت مایکروسافت در یکی از بزرگترین اخراج های این سال ها داره ۱۸هزار کارمندش رو اخراج می کنه که ۱۲۵۰۰ تاش کسانی هستن که از طریق خریدن شرکت نوکیا وارد این کمپانی شده بودن. عملا یعنی نوکیا داره خیلی خیلی کوچیکتر می شه. معلومه که ایمیل همیشگی هم زده شده که «با اینکار داریم تلاش می کنیم خیلی خوب بشیم و فعال باشیم و اصلا نگران نباشین و …» ولی اگر کسی نوکیا رو دوست داشته باید خیلی نگران باشه و اگر کسی در مایکروسافت کار می کرده باید خیلی نگران باشه. [صحبت در مورد شرکت ها و اینکه زندگی ما نباید به شرکت ها تقلیل پیدا کنه یا هیچ چیزی امن نیست و چند بعدی بودن و بحث یخچال ]

پروژه روز صفر گوگل
MEMBER EXCHANGE-PEOPLE

[توضیح روز صفر] . حالا فرض کنین.. فرض که نه.. بدونین که هکری هست به اسم جرج هوتز Hotz که وقتی ۱۷ سالش بود اولین کسی شد که ای فون ای تی اند تی رو در ۲۰۰۷ کرک کرد و لاکش رو باز کرد ولی هیچ کس بهش توجه کرد و همه تمرکز رو گذاشتن روی اینکه چیکار کنن که دیگه کسی نتونه آنلاک کنه (که موفق هم نشدن). همین آقای ایشون یکی دو سال بعد پلی استیشن سونی ۳ رو مهندسی معکوس کرد و تنها هنری که از سونی بر اومد این بود که ازش شکایت کنه و در آخر با گرفتن تعهد که دیگه هیچ محصول سونی رو هک نخواهد کرد از شکایتش صرف نظر کنه! ولی ماجرای گوگل فرق می کنه. وقتی هوتز تونست سیستم عامل گوگل کرم رو در اوایل امسال هک کنه، گوگل بهش جایزه ای ۱۵۰هزار دلاری داد و از اینکه کمک کرده سیستم عامل امن تر بشه تشکر کرد. دو ماه بعد هوتز ایمیلی از کریس اوانز – مهندس امنیت گوگل – دریافت کرد که دعوتش می کرد به کار.. کار تمام وقت روی امنیت هر محصولی که گوگل قراره بده بیرون. گوگل حالا هم اعلام کرده ک پروژه ای به اسم پروژه روز صفر رو داره که اکسپلویت های روز صفر رو کشف می کنه و حل می کنه چون مردم باید حق داشته باشن بدون ترس، از اینترنت استفاده کنن.

پایرت بی و مبارزه با سانسور اینترنت

پایرت بی رو حتما همه می شناسیم.. سایت تورنت و بعد فعال آزادی در اینترنت و بعد تشکیل دهنده احزاب طرفدار اینترنت در کشورهای متنوع و حتی عکس العمل نشون دهنده نسبت به وقایع هشتاد و هشت ایران و .. خلاصه یک گروه عالی. سایت اعلام کرده آخر تابستون براوزر جدیدی می دن که با تکنولوژی پی۲پی می تونه فیلترینگ رو رد کنه و معلومه که کمک جالبی خواهد بود برای ما. این برنامه کاملا اوپن سورس است (که امیدوارم باعث نشه مثل سایفون بپکه) و از لیب تورنت، وب کیت، اسکولایت و نود جی اس استفاده می کنه و حتی سیستم دی ان اس خودش رو هم خواهد داشت. چشم به راهیم استاد!

چین و سانسور وی-چت

دوست و همسایه و برادر و همکیش عزیز چین هم وی چت رو سانسور کرد. این برنامه در چین برای گردش اخبار و اطلاعات استفاده می شد. حداقل اینقدر شرف داشتن که اینو بگن «بعضی از مردم از این برنامه برای پخش اطلاعات مضر برای عامه و غیرقانونی استفاده می کردند و از این طریق به سیستم اینترنت و رضایت مردم اسیب می رساندند». خلاص (:

زبان‌شناس‌های کامپیوتری می گن زبان انسان به مثبت بودن گرایش داره

تحقیق ا ز۱۹۶۹ شروع شد. زمانی که دو روانشناس دانشگاه ایلینویز بعد از مطالعه فرهنگ های مختلف گفتن که انسان ها گرایش دارن به استفاده از کلمات مثبت و حالا کامپیوتر تونسته به کمکون بیاد تا در مقیاسی خیلی بزرگتر همین رو تکرار کنیم. یک برنامه، ۱۰۰ هزار کلمه در ۲۴ زبون از فرهنگ های مختلف رو بررسی کرده و به این نتیجه انسان ها مستقل از فرهنگشون گرایش دارن به مثبت بودن در استفاده از کلمات. به عبارت دقیق تر «کلمات زبان طبیعی انسان در تمام جهان بایاسی مثبت دارد». اونها اول ده هزار کلمه پر مصرف زبان هایی مثل چینی، روسی، انگلیسی، پرتغالی برزیلی، کره ای ، عربی و .. رو انتخاب کردن و بعد به کمک صحبت کنندگان این زبون ها اونها رو روی مقیاس خیلی منفی تا خیلی مثبت جا دادن ودر نهایت کافی بود به کتاب ها و شعرها و موسیقی و توییتر و .. نگاه بشه تا ببینیم مردم بیشتر کلمات منفی استفاده می کنن یا مثبت و نتیجه این بود: مثبت! یک دلیل دیگه برای مثبت و امیدوار بودن (:

شعرهای برای کرنل لینوکس

یک خانمی هم هست که وقتی تصمیم گرفت کرنل لینوکس رو درک کنه و شروع کرد به خوندن کتاب هایی مثل understanding the linux kernel، به جای نوت برداشتن شعر گفت! اگر برین به http://www.linux-poetry.com/ شعرهایی در وصف و توصیف و تشریح بخش های مختلفی از کد می بینین. مثلا الان بالاترین شعر اینه که : رشته بیکار. هیچ کاری نکردن پیچیده است – برای یک سیستم عامل. اجرای حلقه ای بی نهایت، پاسخ دادن به اینتراپت ها که در وصف فایل process.c است (: اگر هیچ آشنایی با کرنل ندارین و تا حالا نگاهش نکردین شاید نقطه شروع خوبی بشه (:

در اعماق

اثر انگشت کامپیوتر شما روی اینترنت مونده!

ترکیبی از محققین دانشگاه های پرینستون و Kuleuven بلژیک نشون دادن که از ۱۰هزار سایت اول اینترنت، ۵.۵٪ سایت ها اسکریپت هایی دارن که از کامپیوتر شما اثر انگشتی می گیرن و می تونن بعدا تو اینترنت تشخیصش بدن! من صد در صد موضوع رو نفهمیدم ولی ظاهرا یکسری دستور باعث می شه کامپیوتر عکسی بکشه که در هر کامپیوتر متفاوت از بقیه در می یاد و این رو استفاده می کنن برای تشخیص این که شما همون‌آدمی هستین که فلان جا هم بودین. چند وقت پیش اروپا تلاش کرد با محدود کردن cookie ها و اینجور چیزها کمی پرایوسی به وب بیاره ولی این روش که عملا هم نمی شه جلوش رو گرفت نشون می ده که پرایوسی کامل در وب تقریبا غیرممکن است.

شولدرپد کار پسورد دزدی رو برای شما راحت می کنه

دزدین پسورد یک کامپیوتر از روش های فنی کار راحتی نیست ولی دزدهایی که دنبال پسورد شما هستن معمولا دنبال راه حل های پیچیده فنی نمی رن – مهندسی اجتماعی -. یک محقق امنیتی در آفریقای جنوبی با کتابخونه آزاد تشخیص تصویر OpenCV یک برنامه نوشته که می تونه رو گوشی های آیفون و غیره ران بشه و پسورد هر کسی که در اطراف شما مشغول زدن پسوردش روی آی پد است رو بدزده. ماجرا اینه که با زدن هر کلید، یک لحظه مربعی آبی ظاهر می شه که می گه چه حرفی رو فشار دادین و اگر از دور گوشی رو به سمت کسی بگیرین که داره پسوردی رو وارد می کنه، برنامه صفحه رو می بینه و از مربع های آبی ای که ظاهر می شن حروف رو می خونه. به همین سادگی. انگار خودتون خیره شدین به صفحه و مربع ها رو مثل گرگ تند تند می خونین .. که برای یک برنامه کار راحتیه. حالا فرض کنین همین رو نصب کنیم روی عینک گوگل و فاتحه مع الصلوات!

سازمان های بیمه و اینترنت چیزها

توی اسلش دات که سایت خبری گیک ها است یک بحث جالب درگرفته: اینترنت چیزها و سازمان های بیمه [توضیحات خودم در مورد اینترنت چیزها، بیمه، وصل شدن دو تا به هم و بالا پایین رفتن هزینه ها و زیر نظر بودن همیشگی ]

ان اس ای و سایت لینوکس ژورنال

اگر به عنوان یک گیک خواننده بویینگ بویینگ یا لینوکس ژورنال دات کام باشین، از نظر ان اس ای لازمه بیشتر از بقیه زیر نظر باشین. مطلب رو اول یک سایت آلمانی نوشت و بعد بقیه. بحث سر برنامه ای است به اسم XKEYSCORE که با شنود بخشی از ترافیک اینترنت سعی می کنه حدس بزنه چه کسانی باید زیر نظر باشن و یکی از این فاکتورها جستجو به دنبال TOR و Tails است و طبق گفته اون سایت آلمانی، خود لینوکس ژورنال هم که در این موارد نوشته جزو «فروم تندروها» طبقه بندی شده! کسی هنوز نمی دونه چرا و این چه حماقتی است و برمیگردیم به داستان قدیمی که وقتی حکومت شروع کرد به زیر نظر گرفتن آدم ها کسی نمی تونه ماجرا رو به موقع متوقف کنه و اونها هم اینقدر داده جمع می کنن که توش گم میشن! خلاصه احتمالا من و شما هم از نظر ان اس ای اکستریمیست شدیم رفت (:

کریستوفر میمز، پسورد خبرنگار وال استریت ژورنال
password

کریستوفر میمز پسورد اکانت توییترش رو گذاشته کریستوفر میمز و اونو توی یک مقاله در وال استریت ژورنال منتشر کرده. این اکانت توییتر از ۲۰۰۷ فعاله و ۵۱هزار توییت داره ولی اون می گه اینکار خطری نداره. بحث اینه که دوران پسوردها داره به سر می رسه. گوگل الان روی یک پروتکل جدید کار می کنه که هنوز هم اسمی نداره. انتظار می ره این پروتکل به شما اجازه بده با داشتن گوشی موبایلتون، هر چیزی رو انلاک کنین یا وارد هر چیزی بشین (معلومه چیزهایی که مجوزش رو دارین). اول به نظر احمقانه می یاد که ما اینو جایگزین پسوردی بکنیم که تو ذهنمون است ولی فرقش اینه که پسورد توی ذهن رو می شه دزدید یا شنود کرد ولی تلفن قابل تکثیر نیست و اگر هم گم شد سریعا می شه غیرفعالش کرد. از اونطرف ما همیشه پسوردهای تکراری استفاده می کنیم و یک مشکل امنیتی در یکجا، بقیه جاها رو هم به خاطر می ندازه.

مرگ آخرین کد تاکر ناواجو ناواهو در ۹۲ سالگی
COLIN POWELL WITH NAVAJO CODE TALKERS.
چستر نز آخرین فرد زنده از ۲۹ سرخپوست ناواجویی ناواهویی بود که در جنگ جهانی دوم هنرنمایی ای کردن که از دست هیچ کدوم ز ریاضی دان های متفقین بر نیومده بود: ساختن رمزی برای مکالمه. افراد زیادی از جمله تورینگ افسانه ای تلاش کرده بودن شکلی از رمزنگاری رو درست کنن که .. [توضیحات خودم – علیه ژاپن – ۳۰ غیر ناواجو ناواهو فقط بلد بودن حرف بزننش و شکل نوشتاری هم نداشت – فیلم ویندتاکر – سرخپوست ها بلینکر (نوری) و مورس یاد گرفتن و کلمات نظامی رو جایگزین کردن (مثلا لاک پشت برای تانک و NEHEMAH که برابر مادر بود برای آمریکا و …۱۳ کشته دادن]

سوتی کاخ سفید و انتشار اسم رییس سی ای ای در افغانستان
Soldiers take photos as U.S. President Barack Obama shakes hands with troops after delivering remarks at Bagram Air Base in Kabul

قرار شد اوباما به شکل سرزده با سربازهای آمریکایی دیدار بکنه و بعدش فهرستی به رسانه ها داده شد از افرادی که در این دیدار حضور داشتن. در این فهرست یک اسم بود و یک لقب عجیب: رییس دایره جاسوسی آمریکا در افغانستان! اسمی که انتظار می ره هیچ کس ندونه (برای امنیت و دردسرهای بعدی). کاخ سفید سریعا اعلام کرد که اشتباه شده و این اسم نباید هیچ جا منتشر بشه و همینطور هم شد ولی این فهرست رو ۶۰۰۰ نفر دریافت کرده اند و مطمئنا دیگه چیز مخفی ای توش نیست. یکی می گه اگر اسنودن یک اسم رده بالا منتشر کرده بود الان با درون بهش حمله کرده بودیم و یکی دیگه می گه وقتی کاخ سفید چنین اسمی رو افشا می کنه فقط یک «اوپسسس» است ولی افراد رده پایین برای چیزهایی بسیار ساده تر تو زندان هستن. خلاصه منینگ چشمش رو باز کنه ببینه (:

تبریک‌ها، تقبیح‌هاَ و تعجب‌ها

تعجب ! تعجب می کنیم از نویسندگان راهنماهای زبون برنامه نویسی هسکل که توش گفتن «writing programs that do not require comments is the better choice» و حرفشون هم اینه که کد هسکل قراره تمیز، خوانا و خود معرف باشه و با انتخاب متغیرهای خوب و اسم های درست، برنامه نویس باید تلاش کنه نیاز به توضیح رو به صفر برسونه! ایده عجیبی است ولی در متن خودش، منطقی.

تبریک هم داریم از استاد دانشگاه آریزونا که گفته اگر دانشجوهای دختر موی زیربغل و پاشون رو برای ده هفته نزنن و از ماجرا یک ژورنال درست کنن بهشون نمره مثبت می ده (:‌ هاها.. در مورد دلایل و اینها شاید یک پادکست مستقل بدم یک روزی و مقایسه با دانشگاه ما هم باحاله که مثل مدرسه است و همه چیزش از قبل مشخص.

و تسلیتی مهم داریم به همه مسوولان و روسا و حکما و چرخانندگان و صلاح بینندگان و غیره کشور چون در مقیاس بهترین کشورهای جهان در بین ۱۲۵ کشور به مقام شامخ ۱۱۵ دست پیدا کرده یعنی فقط ده کشور در جهان برای زندگی از ما بدتر هستن. تعجب هم نکنین.. یک چیزهایی غیرقابل تحمل است ولی ما بهشون عادت کردیم (:

تبریک ملایم هم به برنامه نویس های شرکتی که Yo رو نوشتن [کمی توضیح] منتظر «هوی» وطنی هستیم (:

تبریک محکمی هم به گوگل به خاطر کمپین «چیزهایی که دوستشون دارین با کد درست شدن» تا بپردازه به خانمها، حضورشون در تکنولوژی و تکرار این مفهوم که ما خیلی از چیزهایی که می سازیم یا استفاده می کنیم با کد کار می کنن و اتفاقا خیلی ها با این کد نویسی هست که هویت خودشون رو شکل دادن. و تبریک مرکبی هم داریم به خانم های ایرانی که مطمئن هستم یکی از بالاترین سطوح فنی در تمام جهان رو دارن.. چه برنامه نویس چه طراح چه متخصص رادیو و چه هر تخصص فنی دیگه. باعث افتخارمه همیشه.

چه خبره این هفته.. با اینهمه تبریک به نظرم باید یک پارتی می افتادیم! ((: تبریک بعدی مال بیل گیتس که جایزه اش برای کشف یک کاندوم بهتر ظاهرا داره به نتیجه می رسه. گروهی یک ماده به اسم هیدروژل-قوی ساختن که می گن حس نزدیکتری به پوست داره ولی تا به بازار نیومده یادمون باشه که حس ایدز و هپاتیت و استرس بچه هی ناخواسته بسیار وحشتناک تر از حس کاندوم هستن (:

و البته بزرگترین تسلیت به به اصطلاح کشور اسراییل و هر کس دیگه که راه حلش در جهان، کشتن آدم ها است و هر ایده احمقی که فکر می کنه اگر آدم ها رو بکشه، مشکلات حل می شن.

نامه ها

از فاطمه هم تشکر می کنیم برای ایمیل خیلی طولانی ولی بسیار دقیقش در مورد کلی از شماره های رادیو گیک و بحث هاش در مورد رمزنگاری.

عجیبترین این هفته مال بهداد است:

کاوه عزیز هم دردنامه ای نوشته که در نهایت می رسه به اینکه نیاز به کمی نمره بیشتر در امتحان ورودی دانشگاهی داره که در یکی از کشورهای خارج داده و درخواست کرده من با هک کردن این مشکل رو حل کنم.. توضیحات خودم

جواد
سلام جادی عزیز
راستش مشکلی پیش اومده که امیدوارم بتونی کمکم کنی

همایون
جدیدا اپ پارس هاب رو نصب کرده بودم (مارکت ایرانیه اندرویده)

علی به دو نکته مهم اشاره کرده:
یه اتفاق برام این هفته افتاد گفتم بد نیست برات بگم .

بخش آخر

به افتخار شماره ۴۲ در موردش حرف می زنیم.. ۴۲ عدد بسیار مهمی در دنیای گیک ها است: مثلا شماره اسکی * است که وایلد کارته. دومین ورد ۱۶ بیتی هر فایل تیف همیشه ۴۲ است، توی فایل سیستم ریزر ۴، آی نود دایرکتوری روت ۴۲ است، توی لایبری سی گنو یک تابع داریم به اسم memfrob که هر چیزی بهش بدین رو با ۴۲ ایکس اور می کنه و حتی الان می تونین حدس بزنین تعداد روزهای دیفالت برای اکسپایری پسورد دامین توی مایکروسافت ویندوز چقدره: ۴۲ روز (: در نهایت Answer to The Ultimate Question of Life, the Universe, and Everything

۲۵ می روز حوله چون

A towel, it says, is about the most massively useful thing an interstellar hitchhiker can have. Partly it has great practical value. You can wrap it around you for warmth as you bound across the cold moons of Jaglan Beta; you can lie on it on the brilliant marble-sanded beaches of Santraginus V, inhaling the heady sea vapours; you can sleep under it beneath the stars which shine so redly on the desert world of Kakrafoon; use it to sail a miniraft down the slow heavy River Moth; wet it for use in hand-to-hand-combat; wrap it round your head to ward off noxious fumes or avoid the gaze of the Ravenous Bugblatter Beast of Traal (such a mind-bogglingly stupid animal, it assumes that if you can’t see it, it can’t see you); you can wave your towel in emergencies as a distress signal, and of course dry yourself off with it if it still seems to be clean enough.
More importantly, a towel has immense psychological value. For some reason, if a strag (strag: non-hitch hiker) discovers that a hitchhiker has his towel with him, he will automatically assume that he is also in possession of a toothbrush, face flannel, soap, tin of biscuits, flask, compass, map, ball of string, gnat spray, wet weather gear, space suit etc., etc. Furthermore, the strag will then happily lend the hitch hiker any of these or a dozen other items that the hitch hiker might accidentally have “lost.” What the strag will think is that any man who can hitch the length and breadth of the galaxy, rough it, slum it, struggle against terrible odds, win through, and still knows where his towel is, is clearly a man to be reckoned with.
Hence a phrase that has passed into hitchhiking slang, as in “Hey, you sass that hoopy Ford Prefect? There’s a frood who really knows where his towel is.” (Sass: know, be aware of, meet, have sex with; hoopy: really together guy; frood: really amazingly together guy.)[3]

موسیقی

محمد رضا باب دیلن رو پیشنهاد کرده بود و گوش کردم و عالیه ولی در این لحظه با توجه به حال و هوا از روزبه نعمت اللهی، د دیوونه رو می ذاریم برای اون بخشی که می گه با رد شدن تو از خیابون، تمام اونایی که عاشق بودن واسه چند لحظه مردد شدن و حتی از اینم سنگین تر اونجا که با دیدن زنی مو شرابی که موهاش از بالا روی صورتش ریخته می گه می گه «یه زن زیر یک ابشار شراب، یک کم کمترین صحنه رو فکر کن. ببین جای این صحنه تو شهر نیست… به من نه… به مردم یه کم فکر کن» به سلامتی همه اونهایی که می دونن هر روز که بدون عشق بگذره… شدیدا ضرره.

رادیو گیک شماره ۴۱ – گوگلگای‌، روزی که گوگل بد شد

آپدیتی در مورد اسم داستان: خیخو در کامنت‌ها بررسی کرده که ترکیب های مرتبط با زیر نظر داشتن می تونه ترجمه درست تری باشه. شاید خوب باشه اسم داستان رو چیزی مثل گوگلپای هم بذاریم.

در شماره چهل و یک از رادیو گیک، داستان کوتاهی رو با هم می خونیم و می شنویم از کوری دکترو به اسم گوگل‌گای، روزی که گوگل بد شد. من این داستان رو چند سال پیش با اجازه نویسنده ترجمه کردم و الان به شکل پادکست صوتی براتون می خونمش.

توجه: در این داستان دوبار از فعل «گاییدن» استفاده می شه که در مقابل Screwی انگلیسی بکار رفته.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

اصل دوم جادی: احتمال اینکه شما بیش از حد خوش‌شانس باشین خیلی کمتر از اینه که یک کلاهبردار به سراغ شما بیاد

estekhare

اگر یادتون باشه اصل اول جادی می گفت شما در مسابقه ای که شرکت نکرده اید، برنده نمی شین؛ یعنی اگر هیچ وقت در قرعه کشی جزیره گولاگولا شرکت نکردین ولی یک ایمیل دریافت کردین که در اون قرعه کشی برنده خوش شانس بودین احتمالا یک کلاه برداری در جریانه. البته این اصل زیر مجموعه ای از یک قاعده بزرگتر است که می گه پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه.

حالا این اسمس منو یاد اصل دوم انداخت: احتمال خوش شانسی غیرعادی من خیلی کمتر از احتمال حضور یک کلاهبردار در ماجرا است. احتمال اینکه من بیش از حد خوش شانس باشم و یک نفر که سه کیلو طلا پیدا کرده و سواد درست و حسابی هم نداره و استخاره کرده از قرآن یک شماره موبایل پیدا کرده (؟!!) و صاف تلفن من بوده و می خواد اون طلا رو به قیمت خیلی کمی به من بفروشه، بسیار بسیار بسیار پایینتر از این احتمال است که یک نفر به هزاران نفر اسمس زده باشه که طلا پیدا کرده و انتظار داشته باشه چند نفری ریپلای بزنن و به یک کلکی یک پولی ازشون بگیره که بیاد تهران طلاها رو تحویلشون بده (: نمونه دیگه این کلاهبرداری وقتی است که یک تاجر آفریقایی اتفاقی به شما ایمیل زده که پول هاش رو به کمک شما وارد ایران کنه یا دختر وزیر سابق نفت نیجریه از شما خواسته حین ازدواج باهاش، حساب‌های بانکی پدرش در سوییس رو هم نجات بدین.

تازه من تو این بحث وارد احتمال اینکه اگر من بخوام شغلم رو به قاچاقچی طلای باستانی تغییر بدم چقدر شانس موفقیت دارم وارد نشدم چون اصولا در اون حوزه تخصصی ندارم و تعاریف فلسفی موفقیت برای یک مال‌خر غیر حرفه ای پیچیده است.

پس خیلی فشرده یادمون نگه می داریم که «در قرعه کشی ای که شرکت نکردیم برنده نمی شیم» و «احتمال خوش شانسی بیش از حد ما خیلی کمتر از احتمال حضور یک کلاهبردار است» و البته همیشه حواسمون هست که هر ادعایی مثل «تو هرم پول ریخته» رو به محک عقل بزنیم که می گه «پول الکی از هیچ جا تولید نمی شه» چون ظاهرا اونی که شغلش اینه که نذاره این چیزها در جامعه بچرخن فعلا درگیر جلوگیری از ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی و دستگیری کسایی که اونطور که دوست داره لباس نمی پوشن و فرستادن وبلاگنویس های نارنجی به زندان های طولانی مدته و دزدها راحت اسمس می فرستن که «بیاین ما بهتون جنس قاچاق بفروشیم».

پی.نوشت. بله بله گوشی رو الان می زنم به شارژ!

همه گاهی اسکولن پس باید همیشه مواظب حملات فیشینگ باشیم

فیشینگ یا ماحی گیری حمله ای است که تو اون شما رو اسکول فرض میکنن و بهتون حمله می کنن. واقعیت هم اینه که خیلی از ما اسکول هستیم!

  • بعضی وقت ها اسکول هستیم چون یک چیزی رو بلد نیستیم؛ مثلا اسکولی من توی مکانیکی که اگر طرف بدجنس باشه راحت سرم کلاه می ذاره
  • بعضی از ما اسکول هستیم چون با احتمال منافع مادی همه چیز یادمون می ره؛ مثل اون گروه از فعالین حقوق بشر که وقتی یکی الکی بهشون می گه از سیستم های هرمی می شه پولدار شد و سریعا می رن هرمی می شن
  • بعضی از ما اسکول هستیم چون خسته یا مستیم و باید بدونیم که در این شرایط مغز درست کار نمی کنه
  • بعضی ها اسکول هستیم چون انسان هستیم و انسان از نظر فیزیولوژیک تکامل پیدا کرده تا به راحتی دروغ هایی که در مورد یک خطر بزرگ می شنوه رو بپذیره؛‌ مثلا اگر به شما بگن گوگل داره اکانت شما رو می بنده سریعا حاضرین هر جایی لاگین کنین!

خلاصه اینکه اسکول بودن بد نیست و همه در یک چیزهایی اسکول هستن! گفتن اینکه من همه چیز رو می دونم مسخره ترین کاره! حالا چی؟ حالا باید مواظب حملات ماحی گیری (فیشینگ) باشیم… حملاتی که توشون سعی می کنن در یک شرایط غیرعادی خودشون رو یک چیز دیگه جا بزنن و از شما بخوان پسوردتون رو بهشون بدیم. بذارین مثالی رو به اشتراک بذاریم که مهدی برام فرستاده. مهدی یک ایمیل گرفته که ظاهرا از طرف همکارش بوده و می گفته این فایل رو چک کن. بعد اگر رو فایل کلیک می کرد یک پیام می گفت «جیمیل شما کلاسیک است و باید وارد جیمیل مدرن بشین» و این صفحه رو نشون می داد:

phishing

اگر مهدی در اون لحظه به هر دلیلی اسکول بود، حتما اینجا لاگین می کرد و یوزر و پسوردش رو به دزدهای خبیث دروغگو می داد ولی خوشبختانه سر حال بود و سریع از نوار ابزار فهمید که توی google.com نیست و اینم متوجه شد که این یک فایل پیوست است و اینم دونست که اگر تو ایمیل است غیر ممکنه گوگل با یک پنجره پاپ آپ بهش بگه «پسوردت رو بده».

ما هم باید مواظب باشیم و فقط در صورتی لاگین کنیم که دلیلی عقلی براش باشه و آدرس دقیقا جایی باشه که خودمون خواستیم واردش بشیم و این رو هم بدونیم که گوگل هیچ وقت با ایمیل پسورد ما رو نمی پرسه.

——–

* ماحی گیری ترجمه Phishing است که کلمه‌ای است شبیه Fishing یا ماهی‌گیری. در این حملات تلاش می شه با گذاشتن یک طعمه شما رو گول بزنن و در حالی که فکر می کنین در سایت اصلی هستین (در مثال بالا جیمیل)، اطلاعات خودتون رو دو دستی تقدیم کسی کنین که سایتی بسیار شبیه سایت اصلی ساخته و شما رو به با یک کلک خبیث، به اونجا کشونده.

رادیو گیک ۳۹ – خونریزی نارنجی

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه او جی جی

مگنت لینک برای تورنت فایل ام پی تری – لطفا با سید کردن به رادیو گیک کمک کنین

دانلود نسخه فشرده شده برای محمد که رییس شبکه‌اش پسوندهای *موسیقی* رو بسته

نکته مهم: به لطف احد بیرنگ، اپلیکیشن اندروید رادیو گیک به روز شده! اگر استفاده اش می کنین، آپدیتش کنین.

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

رادیو گیک روی پایرت بی

اخبار

درز دهنده اطلاعات محرمانه آمریکا، بردلی منینگ اسمش رو رسما به چلسی الیزابت منینگ تغییر داد

سرباز آمریکایی که اطلاعات محرمانه رو افشا کرده و اسنادی مثل اسناد جنگ عراق رو به ویکی لیکس داده بود قانونا اسمش رو به چلسی الیزابت منینگ تغییر می ده. اون گفته که همیشه احساس زنانه داشته و دوست داشته چلسی باشه. قاضی هم با این جریان موافقت کرده. از دو نظر برای ما جالبه.. در حینی که حکومت ما داره به یکسری زندانی سیاسی و اعتقادی در زندان حمله می کنه و کتکشون می زنه و بعد می گه باید فلان و فلان و فلان، اون خبیث های ینگه دنیا نشین قاضی رو گذاشتن نظر بده ک این سرباز که اطلاعات محرمانه کشور رو به سایت هایی مثل ویکی لیکس داده و اسناد جنگ های در جریان رو افشا کرده آیا حق داره اسمش رو عوض کنه یا نه. از اونطرف هم جالبه که قاضی به یک نفر در ارتش آمریکا اجازه اینکار رو داده. این بحث گی بودن و اجازه گی ها برای حضور در ارتش و غیره همیشه در آمریکا بحث بوده و این مورد قدم رو به جلویی در کل جریان است و ما فراموش نمی کنیم که ۱۶ می، روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا است و ما باید بدونیم که گی ها، ترنس ها و هر گرایش جنسی دیگه ای باید مثل هر انسان دیگه که مستقل از رنگ و پوست و جنس حقوقی داره، حقوق مشابهی با دیگران داشته باشن (در مورد حقوق مشابه هم حرف بزنیم؟)

پایان عمر نوکیا، به شکلی که می شناسیمش

عکس مهمونی خداحافظی نوکیا

شاید چیزی مثل گوشی ۱۱۰۰ تا ابد زنده بمونه و هیچ جوری هم خراب نشه ولی شرکت پشتش نوکیا حسابی در حال خراب شدن بود. من براش کار کردم و اشکالاتش رو دیدم [حرف بزنیم؟] و حالا هم دو قسمت بزرگ شده. بخش اصلی می ره به مایکروسافت نوکیا اوی و بخش کوچیکتری به نوکیا اوی. نوکیا با شعار Connectiong People یک میلیارد آدم رو به هم وصل کرد و گوشی رو در دسترس همه قرار داد ولی بعد از بازی عقب موند و با اصرار روی سیستم عامل های مهمل مثل سیمبین و مائمو و .. (که در زمان خودشون فوق العاده بودن ولی بعد از اندروید مهمل شدن) خودش رو به کشتن داد. هوم.. احتمالا اگر خبرها رو دنبال می کردین در موردش خیلی خوندین و حالا باید منتظر باشیم تا ببنیم مایکروسافت چیکار می کنه و چه گوشی ویندوز ۸.۱ای رو شاهد خواهیم بود،‌سیستم عاملی که نویدبخش گوشی‌های خوبی است.

دارت ویدر اوکراین رو به دارک ساید دعوت کرد
The Ukrainian Internet party’s Darth Vader addresses a party congress in Kiev
اوکراین شلوغه. سیاست هاش پیچیده است و از مدت ها قبل تبدیل شده به بخشی از روسیه [توضیحات خودم] ولی حداقل یک فان خوب دارن: یک اقایی با قیافه و لباس کامل دارت ویدر و همراهی دو تا استورم تروپر و چند نفر دیگه از استاروارز، اعلام کاندیداتوری برای دور بعد ریاست جمهوری کرده. این کاندیدا از طرف «حزب اینترنت اوکراین» است که به خاطر همین هنرنمایی ها مشهوره.

رییس حزب اینترنت اوکراین که مدتی رو هم به خاطر جرایم مرتبط با اینترنت زندان بوده گفته که «بعد از پیروزی بین حزبی، رقیق ویدر کاندیدای حزب ما است». ویدر در سخنرانی انتخاباتی گفته [با صدای ویدر] «من به تنهایی می تونم از جمهوری یک پادشاهی بسازم و افتخارات گذشته این کشور رو زنده کنم و زمین های از دست رفته کشور رو به اون برگردونم». انتخابات بیست و پنج می است و حزب می گه ۱۳۶هزار پوند مورد نیاز برای شرکت کاندیداشون در انتخابات رو پرداخت کرده. حزب اینرتنت اوکریان در سال ۲۰۱۰ تشکیل شد تا در کشور دولتی الکترونیک به وجود بیاره،‌ رسانه‌های دیجیتال رو تقویت کنه و آموزش رایگان کامپیوتر رو در اختیار همه اوکراینی ها بذاره.

مسوولان آلمانی تایید کردن که ۱۸میلیون ایمیل و پسورد به سرقت رفته

پلیس آلمان اعلام کرده که مجموعه ای از میلیون‌ها یوزر نیم و پسورد که توسط هکرها به سرقت رفته بوده رو پیدا کرده، اونهم فقط سه ماه بعد از خبر اشپیگل درمورد به سرقت رفتن ۱۶میلیون ایمیل و پسورد. پلیس وردن اعلام کرده که احتمالا بخشی از این اطلاعات برای خریدهای غیرقانونی و خرید وسایل از اینترنت استفاده شدن. مشخص نیست این ایمیل ها در چه موقعی و توسط چه کسانی سرقت شدن ولی پلیس آلمان می گه سه میلیون از اونها مربوط به سرویس دهنده های آلمانی هستن.

با ویندوز ایکس پی هم خداحافظی کردیم.. حداقل قانونی

توضیحات خودم… هنوز دوم است و ای تی ام ها

استراتژی برنده شدن در سنگ کاغذ قیچی
sang
شانس برنده شدن در سنگ کاغذ قیچی چقدره؟ یک سوم موارد ما می بریم. یک سوم موارد طرف مقابل و یک سوم موارد هم مساوی می شیم! البته اگر شانسی بازی کنیم. چند وقت پیش رباتی رو داشتیم که در صد در صد موارد برنده می شد [شرح تقلبش] ولی حالا یک تحقیق خیلی وسیع در چین نشون داده که اگر استراتژی خوبی داشته باشین و انسان و مغزش رو بشناسین شانس برنده شدنتون خیلی بالاتر می ره.. توضیح شیوه آزمایش [جمعیت زیاد. جایزه. ضبط . بررسی] و توضیح روش و کژکارکردی های مغزی که به نظرمون خیلی خفنه.. برنده ها از رو الگوریتم حیاتی ادامه می دن و بازنده ها طبق الگوریتم حیاتی تغییر می کنن.. معمولا هم به ساده ترین چیز: سنگ کاغذ قیچی. تحقیقات بعدی باید نشون بدن که این جریان یک استراتژی آگاهانه است یا فقط یک وضعیت طبیعی نوروساینسی مغز. تحقیقات بعید سعی می کنن اینو نشون بدن. یک تقلب هم برسونم برای مسبقاتتون… تحقیقی قبلا نشون داده بود که احتمالا فرد بازنده در بازی بعدیش حرکت فرد برنده رو تقلید خواهد کرد.

تبلیغ برای دهلچی. من شنیدن موسیقی های کمتر شنیده شده رو دوست دارم. پادکست رو هم دوست دارم و اگر این دو تا رو قاطی کنم باید بگم که دهلچی رو دوست دارم! به دهلچی سر بزنین تا موزیک هایی جذاب رو بشنوین که دست هایی آگاه جداشون کردن!

وحالا که بحث موسیقی شد اینم بگم که نت‌کت هم آلبوم جدیدش رو منتشر کرده

چرا این خبر رو گفتم؟ اول به اسم گروه توجه کنین: نت کت… ابزار شبکه برای گوش دادن به شبکه و بعد کمی به موزیک گوش بدین:

[قطعاتی از موسیقی]

ولی فقط ادای دیجیتال بازی رو در نمی یارن… جالبی این آلبوم اینه که می تونه به عنوان یک ماجول کرنل لینوکس کمپایل بشه! اطلاعات ترک اصلی از یک فایل او جی جی اومده که انکد شده یک فایل ویو است که خودش از یک فایل ام پی تری اومده که از مستر ویو درست شدن [برای پچیده کردن کار!]. این مستر از میکس آخر برنامه پروتولز اومده که خودش نتیجه یک تیپ آنالوگ است! اگر این فایل ها رو به عنوان ماجول کرنل اجرا کنین، اطلاعات ترک رو توی خروجی dmesg خواهید دید! مردم وقت اضافی دارن؟یا روش هوشمندانه ای پیدا کردن که حتی در رادیو گیک هم شنیده بشن یا فقط از اینکارها لذت بردن؟ رای ما رادیوگیکی ها باید به دومی و سومی نزدیکتر باشه. دستور نت کت رو هم چک کنین

در اعماق

خونریزی قلبی
توضیح فنی. ترس و نگرانی. عکس العمل کند. عدم اطمینان همیشگی. عوض کردن پسوردها

دادگاه عالی آمریکا می گه که دی ان ای انسان قابل پتنت شدن نیست

ماجرا اینطوری شروع شد که یک شرکت یوتایی درخواست کرد که دو تا پتنت براش ثبت بشه؛ در مورد دو تا ژن که با سرطان پستان و تخمدان مرتبط هستن. این درخواست ها بسیار مهم می شن چون اگر دادگاه این حق رو بده، یعنی همه باید حق بدن و اگر رد کنه یعنی همه باید رد کنن. خوشبختانه قاضی با شعور که از موضوع هم سر در میاره در نهایت رای داد که دی ان ای چیزی است که از طبیعت می یاد و قابل پتنت کردن نیست. تهدید اصلی شرکت های دارویی هم این بود که اگر این رای به این شکل صادر بشه، جلوی سرمایه گذاری های بسیار عظیم در درمان‌های ژنتیک رو می گیره. قاضی ولی در نهایت گفت که «ما معتقدیم دی ان ای بخشی از محصولات طبیعت است و تنها به این دلیل که تونسته ایم اونو ایزوله کنیم به ما حق پتنت نمی ده». اما ادامه حکم به نفع شرکت های دارویی است: اگر کسی کپی مصنوعی از دی ان ای بسازه، می تونه اونو پتنت کنه. در حال حاضر شرکت های درمانی در حال تلاش برای ایزوله کردن ژن ها هستن تا اول در تشخیص و بعد در درمان‌های ژنی ازشون استفاده کنن و ادعاشون هم اینه که چون با تلاش انسانی تونستن ژن رو از بقیه دی ان ای ایزوله کنن، پس حق دارن روش پتنت داشته باشن.

اتحادیه اروپا علیه قانون اجبار اپراتورها به حفظ اطلاعات مشتریان رای داد

بالاترین دادگاه اتحادیه اروپا رایی صادر کرد که طبق اون، قانونی که می گفت اپراتورها باید تا دو سال اطلاعات مشترکین رو نگه دارن با حقوق اولیه انسان ها در تناقضه و در نتیجه این قانون ملغی می شه. این قانون بعد از بمبگذاری‌های ۲۰۰۶ مادرید و لندن تصویب شده بود تا به مسوولین ابزارهای بهتری برای تحقیق در مورد اینجور مشکلات رو بده اما بعضی کشورها مثل آلمان که به حقوق شهروندهاشون احترام بیشتری می ذاشتن اجراش نکردن. قانون دادگاه عالی اروپا می گه که قانون قبلی بیش از حد وارد حریم شخصی شده و زندگی فردی انسان ها رو مورد تهدید قرار داده. به طور خاص آلمان دنبال لغو این قانون بود چون خاطراتی که از آلمان شرقی و رژیم نازی دارن بهشون یادآوری می کنه که اهمیت آزادی های فردی در یک جامعه چیه. [ توضیحات خودم در مورد اینکه چرا آزادی ها مهمه. چرا جلوی حکومت های توتالیتر رو می گیره. چرا چرخش مهمه و غیره و غیره و اینکه چرا کشورها برای اینکه جلو بیافتن سعی می کنن به انسان ها بهای بیشتری بدن ]

اکستنش‌های کرومی که بیت کوین می دزدن

اکستنش‌های کروم داغونی رو دیده بودیم.. اونهایی که تبلیغ می ذارن لای صفحات یا نگاه می کنن که چیکار دارین می کنین و حالا اکستنش‌هایی داریم که یواشکی از شما بیت کوین می دزدن.. دقت کنین! ماین نمی کنن، می دزدن! نویسنده به سادگی آدرس کیف پول شما رو با آدرس کیف پول مورد نظر نویسنده پلاگین تغییر می ده و از این به بعد پول ها به جای اینکه برن تو جیب شما، می رن تو جیب یکی دیگه [حسن کچل]. معلومه که نه گوگل و نه فایرفاکس قرار نیست بشینن تک تک پلاگین ها رو بررسی کنن و بهشون مجوز بدن و این من و شما هستیم که باید با عقل سلیم، رفتاری امن داشته باشیم.

گوگل می گه هشتاد درصد خبرگزاری‌های جهان در معرض حمله هکرهای دولتی بودن

گوگل می گه که از هر پنج سایت مربوط به خبرگزاری های بزرگ دنیا مثل گاردین و غیره، چهارتوشون توسط هکرهایی که از طرف دولت ها پشتیبانی می شدن، مورد حمله قرار گرفتن. این مساله توی کنفرانس بلک هت ۲۰۱۴ عنوان شد و ادعا شد که روزنامه نگارها از مورد حمله‌ترین گروه‌های هدف این هک ها هستن. دو تا مهندس گوگل که این ماجرا رو توضیح می دادن چیزی در این مورد نگفتن که گوگل چطوری می تونه بفهمه یک هک حمایت دولتی داره یا نه ولی اطمینان دادن که این امکان هست و خیلی از کاربرها هم اونو دیدن. حتی شاید شما هم اگر توی گوگلتون لاگین کردین باشین، گاهی با این پیام مواجه شده باشین که «اخطار: ما معتقدیم که اکانت شما مورد حمله هکرهای مورد حمایت دولت‌هایی خاص بوده».

ویدئوهای اسرار آمیز یوتوب رو هم داشتیم

وب درایور هر چند دقیقه یک ویدئو آپدیت کرده و الان ویدئوها تقریبا هشتاد هزار تا شدن و کلا ۲۳۶ ساعت… اکثر اسلایدها مربوط هستن به ترکیبی از مربع های رنگی رنگی که تغییر اندازه و سایز می دن.. کمی توضیح و بحث و اشاره به رادیو گیک ۲۴ و ایستگاه های اعداد http://jadi.net/2013/04/radiogeek-24-numbers-station/

ماجرای توییتر در ترکیه
بسته شدن. ترس تمامیت خواه ها از مردم. دستور سانسور و بعدش دادگاه و نقل قول سینا که اگر قراره مشکلی حل بشه، باید اول سیستم قضایی بی طرف ایجاد بشه

و ان اس ای هم که مشغول هنرنمایی

و اصلی ترین این چند وقت خبر اشپیگل بود در مورد هک شرکت چینی هواوی، رییس جمهوری سابق چین، وزارت تجارت چین، بانک هاشون و غیره. در این وسط تلاش برای هک هواوی بسیار جدی بود. این شرکت که ۱۵۰هزار کارمند داره و درآمدی ۳۸میلیارد دلاری در سال، دومین تولید کننده بزرگ تجهیزات مخابراتی است و از نگرانی های آمریکا. عملیات ان اس ای اوایل ۲۰۰۹ با اسم رمز شات‌جاینت شروع شد و هدف اصلی کشف این نکته بود که آیا تهجیزاتی که آمریکا از هواوی می خره امن هستن یا نه ولی در نهایت رسید به کپی کردن سورس کد تجهیزات و اسناد مربوط به ۱۴۰۰ مشتری هواوی. ارائه تاپ سکرت ان اس ای می گه که این سازمان به تمام آرشیو ایمیل شرکت چینی هم دسترسی داشته.

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

مثل همه این صد و پنجاه روز، بزرگترین شرم مال اونهایی که آدم ها رو بدون خبر و محاکمه و دلیل زندانی می کنن .. از نارنجی تا مهندس و شیخ شجاعی که آخر عمری شریف بودن رو انتخاب کردن. شرم به کسایی که زندانی هاشون رو کتک می زنن و تقدیر از … آفرین به… اوم.. کی؟‌! حداقل الان که کسی یادم نمی یاد پس آفرین به هر کسی که سعی می کنه شریف و صادق زندگی کنه و آفرین به شما که با اینرتنتهای عجیب و غریبمون تونستین اینو دانلود کنین و آفرین به هر کسی که برای خودش فکر می کنه (: حالش رو ببریم و اصلا برای خودمون دستی چیزی بزنیم… و البته آفرین به همه کارگرها که امروز روزشون است هرچند که اعتبار خاصی ندارن (:

نامه ها

امیرحسین
راستش من دیدم یه سری نامه رو آخر پادکستهات میخونی، گفتم شاید اینم به نظرت جالب بیاد از سر و کله زدن‌های من با وایمکس ایرانسل.
من یه اکانت قدیمی وایمکس ایرانسل داشتم. یکی از آشناها عید داشت از خارج میومد، گفتیم این اکانت رو فعال کنیم که عید اینترنت داشته باشه. اکانت کار نکرد. زنگ زدم پشتیبانی گفت این اکانت suspend شده و باید یه ثبت نام جدید انجام بدید! بگذریم از بحث من با اپراتور که: چرا اصلا اکانت suspend میشه و چرا بازیابی نمیشه؛ روز ۲۸ اسفند تماس گرفتم با پشتیبانی و تاکید کردم اگــــر این اکانت تو همین چند روز فعال میشه، ثبت نام کنم چون عید لازم دارم. اپراتور هم خیلی شیک گفت تا ۴۸ ساعت دیگه حله.
خلاصه من ثبت نام کردم و ۱۳۰ تومن واریز کردم برای یک ماه. دوم فروردین زنگ زدم که چرا این ۴۸ ساعت تموم نمیشه؟؟؟ طرف ریلکس گفت: تعطیله! پنجم به بعد رسیدگی میشه!!! :/
پنجم فروردین بعد از چندین بار تماس گفتن تکنسین قراره بیاد مودم رو نصب کنه. تکنسین عزیز هفتم فروردین اومد ۲۰ تومن + دو تا امضا گرفت رفت.
یه هفته از عید گذشته بود آشنای عزیز بی اینترنت مونده بود که واسم ایمیل اومد: اکانت شما فعال شد و به دنیای ایرانسل خوش آمدید (دنیای ایرانسل! D:) ولی وصل نمیشد (میرفت تو صفحه warning ایرانسل که پول واریز کنید).
بعد از کلی تماس و صحبت من با اپراتور و صحبت اپراتور با سرپرستش، بالاخره کشف شد که مک مودم روی دستگاه، با مک مودم تو پنل ایرانسل فرق داره و دلیل وصل نشدن همینه (آقای تکنسین اون روز که اومد همون یه کار رو هم غلط انجام داده بود!).
ایرانسل رفــــــت تا مک جدید رو ثبت کنه و در نهایت ۱۱ فروردین زنگ زدن گفتن که مک جدید نمیتونه ثبت شه ولی بازم تلاش میکنیم (!) اگه نشد پولتون رو پس میدیدیم!!!! وقتی گفتم مگه عوض کردن یه entry چقدر غیرممکنه که میخواید پول پس بدید؟؟ کلی در مورد امنیت سخنرانی کرد که چکیده‌ش این بود: نمیشه! میفهمی؟؟؟
خلاصه روز سیزده بدر زنگ زدن گفتن: خب مشکلتون چیه؟ |: گفتم اون مک لعنتی رو عوض کنید بتونم استفاده کنم. طرف گفت اون مک اصلا مهم نیست!!!! اون هرچی باشه شما بازم میتونید وصل شید. مشکل شما ربطی به اون نداره!!!!!!!!! تو اون لحظه بعد از کنترل حالت تهوع خودم گفتم عید تموم شد همون پیشنهاد پس دادن پول از همه بهتره. گفت باشه ولی برگردوندن پول ۳۰ روز طول میکشه هاااا… :) (همینجوری شاد)
دو روز قبل بعد از سه هفته کامل، زنگ زدن شماره حساب گرفتن و وقتی پرسیدم میخواید اون ۲۰ تومن رو برگردونید یا اون ۱۳۰ تومن رو، گفتن احتمالا ۱۳۰ تومن رو :) یعنی نه تنها همه پول رو قرار نیست پس بدن بلکه مطمئن هم نیستن که چه اتفاقی قراره بیفته….
حالا امروز، ۲۱ فروردین اکانت من غیرفعال شد و تا ۳۰ روز آینده قراره حساب کتاب کنن یه پولی پس بدن.
نتیجه اخلاقی اینکه هیچوقت از طرف اینجور شرکتهای گردن کلفت که پشت همه‌ی سرویس‌هاشون شعار “همینی که هست” نوشته شده، به کسی قول ندید. حتی حرف اپراتورهاشونم باور نکنید!
حالا فارغ از داستان طولانی بالا که یکم حرف تکراری هم بزنم که من تازه با وبلاگت آشنا شدم. همه مطالب و صحبتها برای من جالبه! مطالب فنی نه اونقدر تخصصیه که تو یه شاخه آدم سر در نیاره و کسل کننده بشه نه اونقدر ساده که جذابیتش کم بشه. خبرها و مطالب غیرفنی هم یه جور عجیبی دقیقا مطابق سلیقه منه. دقیقا همون حرفاییه که دوست دارم بشنوم.
امیدوارم همیشه سالم و شاد باشید
امیرحسین

سلام جادی
احسان هستم
شاید گفتنش جالب باشه برات که من تو رو از افریقا دنبال میکنم !
البته منظورم این نیست که تو اونجا بودی یا من هنوز هم اونجام
خیلی از روزهایی که توی گینه استوایی بودم که یه پروژه راهسازی بود هر روز جزو اولین وبلاگهایی که برای دیدن بازش میکردم و حتی اگر پست جدیدی نداشت پستهایی که نخونده بودم رو میخوندم وبلاگ تو بود
http://www.jadi.net
شاید اولین پستی که از وبلاگت خوندم در مورد یه تاب کشی بود که فکر کنم مثلا توی دبی امتحانش کرده بودی و بعد از اون شاید پستی در مورد سرعت اینترنت توی یه کشور دسته سومی اروپا … شاید لهستان بود مثلا با سرعت
6xxx یعنی شش هزار و آنقدر و آنقدر کیلو بیت
آنقدر سریع که وقتی
youtube
رو باهاش باز میکردی میشد از همون اول انتهای فایل رو هم دید به قول خودت اگه یادم باشه نوشته بودی انگار که تمام این سایت روی هارد باشه … و چقدر تعجب میکردم !!!!
یا بعدها در مورد تفاوتهای لینوکس و ویندوز و چرا لینوکس بهتره
فکر کن آنقدر برای من جالب بود مطالبت و وبلاگت که یهویی این اواخر تصمیم گرفتم پادکستها رو گوش کنم همه رو یکی یکی دانلود کردم و شروع کردم دونه دونه با دقت همه رو گوش دادن
شبها ساعت دو گاهی و تمام روزها در سرویس مابین خوابگاه و شرکت
الان شماره 32 پادکست هستم و این همه رو در حدود یک ماه گوش کردم و همه رو هم نت برداری کردم
دونه دونه
مطالب جالبی توی پادکستها شنیدم
اجازه بده که اگر ممکنه یه مطلبی رو بهت معرفی کنم برای پادکست
زبان‌های برنامه‌نویسی محرمانه
خیلی برای من جالب بود و اولین بار به دنبال کلمه
malbolg
که یه زبان برنامه نویسیه بهش رسیدم
جل الخالق !!!!!!!! خیلی عجیب بودند ….
من فکر میکردم زبانهای مایکروسافتی قابل فهم نیستند ولی الان کلا تجدید نظر کردم !!!! اسمبلی هم الان برام مثل زبان فارسی روان و شیوا شده آنقدری که این زبانها عجیب و غریبن !!!!
گفتم شاید خوشت بیاد و توی یه پادکست در مورد این زبانها صحبت کنی
آخه هر گیکی باید در مورد هر چیزی که توی دنیای کامپیوتر هست چیزی بدونه
حتی اگر چیزی به سختی و نامفهومی زبان مالبولگ باشه !!!
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشی
احسان

محمد: خیلی کوتاه، می‌خوام فقط یه خواهشی ازت بکنم، رادیو گیک رو کوتاه نکن. رادیو گیک باید طولانی باشه! خواهش می‌کنم…

بخش آخر

اینترنت در حال آتیش گرفتن است ولی چی می شه اگر یک اینترنت ضد جاسوسی بسازیم؟

دیوید بایرن در گاردین – ترجمه راحتی کردم که حوصله کنم ترجمه کنم.

Print

زندگی بعد از اینترنت چگونه است. با تشکر از شنودهای گسترده و ضایع بازی‌های شرکت هایی مثل گوگل و فیسبوک، لازم می دانم به این سوال ها فکر کنم. به هرحال هیچ چیزی ابدی نیست.. درست است؟

در حال حاضر دنیای فنی اعتراضات گسترده ای دارد و مطمئن هستم کسانی هستند که به نبال پشت سر گذاشتن اینترنت و وارد شدن به دنیای جدیدی هستند. تصور کنید: حتی اینترنت هم زمانی به تاریخ خواهد پیوست. آن زمان چگونه خواهد بود؟ بدون فیسبوک. بدون گوگل. بدون دولت هایی که در اینترنت و از پشت وبکم‌ها به شما نگاه کنند.

ولی آیا با کنار گذاشتن اینترنت امن تر خواهیم شد؟ آیا روش سومی هم هست؟ روشی که شامل کنار کشیدن منفعلانه در مقابل زیر نظر دائمی بودن نباشد. چه می شود اگر به سراغ ماشین ها و شبکه ای برویم که واقعا امن باشند و نه دزدها و نه دولت ها و نه شرکت ها نتوانند ما را شنود کنند و فقط خودمان بدانیم مشغول چه کاری هستیم و بتوانیم ماشین ها را تنظیم کنیم تا دزدی و نظارت متوقف شود ولی بقیه خوبی های اینترنت ادامه پیدا کند. آن زمان چگونه خواهد بود؟

**‌مشکل این است که اینترنت ساخته نشد تا امن باشد

همه می دانیم که NSA و دولت انگلیس مشغول خواندن ایمیل های ما، گوش دادن به تلفن های ما ، ذخیره متادیتاهای ما و وصل شدن به کامپیوترها و تلفن همراه ماست و اسمس هایمان را می خوانند (و البته دوستان و وایبر و غیره). کلی هم آدم مهمل مشغول جمع کردن عکس های لختی هستند که در اینترنت در حال رد و بدل شدن است و انتظار هم دارند که به همین خاطر ما احساس امنیت بیشتری بکنینم. حتی اگر قبلا شک داشتیم، حالا باید بدانیم که دولت ما به ما اعتماد ندارد، پس منطقا ما هم نباید به دولت اعتماد کنیم.

در همین حال دزدها توانسته اند صد میلیون کردیت کارت را بانک های اطلاعاتی فروشگاه های مثل تارگت بدزدند و بسیاری از آن ها با پول من و شما مشغول خوشگذرانی در باکو و صوفیه هستند.

البته فقط دولت ها و دزدها نیستند که از این اینترنت ناامنی اینترنت به نفع خودشان استفاده می کنند. شرکت هایی مثل گوگل و اپل و وفیسبوک و مایکروسافت و بقیه هم موبایل ها و تبلت ها و لپ تاپ های ما را به ابزارهای شنود تبدیل کرده اند. برای نمونه گوگل حجم عظیمی از درآمدش را مدیون تبلیغاتی است که به این خاطر می تواند بفروشد که می داند من و شما چه علایقی داریم، دنبال چه چیزی می گردیم، کجا زندگی می کنیم، با چه کسانی دوست هستیم و در ایمیل هایمان چه می نویسیم. ما هم حاضر شده ایم لذت ایمیل فرستادن، وب گردی، دیدن عکس گربه های ناز ، خواندن شایعات و … را با این تبلیغات عوض کنیم. ما در مقابل دسترسی پیدا کردن به حجم عظیمی از اطلاعات موجود در جهان، قبول کرده ایم که اطلاعات شخصی و اعتقاداتمان را در اختیار بقیه بگذاریم و به شرکت ها بگوییم چه چیزهایی برایمان جالب است، از چه چیزهایی می ترسیم و چه چیزی باعث شده ما انسانی باشیم که هستیم و در نتیجه فروشنده ها، تبلیغات چی ها و آژانس های جاسوسی به راحتی به سمت ما سرازیر شده اند.

چیزی که در حال فروخته شدن توسط شرکت‌های بزرگی مثل گوگل و فیسبوک است، ما هستیم.

معامله حریم شخصی در مقابل داشتن سرچ گوگل تفاوت چندانی با معامله آزادی های اولیه بشری در مقابل «امنیت»ی که دولت ها ادعا می کنند با شنود به ما می دهند ندارد. حداقل گوگل واقعا دارد چیزی به ما می دهد اما نمی دانیم که اینهمه شنود و سانسور دولتی آیا واقعا برای ما امنیت و شادی به ارمغان آورده است یا خیر. همیشه به ما می گویند که اگر دولت این سانسور و شنود و … را انجام نمی داد وضع خیلی خراب بود اما هیچ وقت این حرف ثابت نمی شود و اگر بیش از حد کنجکاوی کنید…

بسیاری افراد اعتقاد دارند که دزدهای سایبری و دولت ها هر دو مشغول کار مشابهی هستند و تنها تفاوت «قانونی» بودن یکی و غیرقانونی بودن دیگری است. حالا هکرها اطلاعات خود را به دولت ها می فروشند و دولت ها هم علاقه ای به حل مشکلات ندارند و فقط از آن ها به نفع خود بهره برداری می کنند.

** آزمایشی سخت: چه می شود اگر اینترنت را خراب کنیم

[ این بحش رو براتون کامل نمی خونم.. دوستمون سعی می کنه توضیح بده که واقعا ممکنه روزی دولتی یا یک گروه مثلا تروریستی یا شهروندان ناراضی اونقدر افراطی فکر کنن [یا فکر نکنه] که تصمیم بگیره اینترنت رو عمدا خراب کنه… شاید تو آمریکا نیاز به استدلال باشه ولی ما که با گوشت و پوست لمسش می کنیم . فقط تو پارگراف آخر می گه]

این شاید بیش از حد غیرواقعی به نظر برسه. مطمئنا کسی نمی خواد اینترنت را خراب کند! اینترنت دوست ماست! و چگونه ممکن است کسی وارد ساختمانی شود که اینترنت را می چرخاند؟! اما همانطور که دیده ایم نه سازمان های امنیتی ما و نه شرکت های بزرگ در امن نگه داشتن جامعه و اینترنت چندان موفق نبوده اند پس این اتفاق بعید نیست.. و حالا فقط برای آزمایش می رویم سر بحث بعدی:

** خرابه: چه می شود اگر اینترنتی که می شناسیم وجود نداشته باشد

اینترنت چیزی در گذشته است، حالا چه؟

مطمئنا اقتصاد با بحران مواجه می شود، بخصوص تجارت های مرتبط با شنود ما. بازار بورس فوق سریع و خودکار که نیمی از بورس نیویورک را می چرخاند کلا تعطیل می کشد. وال استریت اول سقوط می کند ولی بعدا روش جدیدی برای حیات کشف می کند. پخش آنلاین موسیقی و فیلم تعطیل می شود و دیگر نیمی توانید از اینترنت با مادر بزرگتان صحبت کنید.

گوگل هنوز سرورهایش را دارد ولی کاملا بی ارزش شده اند. هیچ پهبادی برای انداختن بمب روی یمن و پاکستان پرواز نی کند. پول نقد و چک هنوز ارزش دارد ولی بخشی از توان کارت های اعتباری به خاطر نبودن بستر خرید اینترنتی و وصل نبودن شعب به یکدیگر از بین رفته.. بعد از مدتی اینها راه خواهند افتاد؛ درست مانند وضع پیش از اینترنت. آمازون کاملا تعطیل شده و فروشگاه های زنجیره ای بزرگ مثل وال مارت انبارگردانی شان با بحران مواجه شده. فروشگاه های کوچک و کتابفروشی ها اما بازارشان سکه می شود. حتی فروشگاه های نوارکاست و سی دی موزیک.

هیچ کس نمی تواند شما را لایک کند و مارک زوکربرگ دیگر نمی داند که با چه کسی دوست شده اید. سینگولاریتی به عقب افتاده است.

آیا دنیا جای بهتری شده؟ آیا این ریست لازم است؟

برای بعضی ها اینترنت فرصتی بود برای درآمد ولی اینکه آیا این درآمد به نفع اکثریت بوده یا نه مورد بحث است. ظاهرا فقط گروه کوچکی از این تکنولوژی جهانی پولدار شده بودند و بقیه مردم با یا بدون آن از نظر اقتصادی وضع نسبتا مشابهی خواهند داشت.

برای اینکه صادق باشیم باید بگویم که اینترنت دسترسی های خوبی را هم فراهم کرده بود و البته عکس گربه‌های ناز هم بین همه تقسیم شده بود. بدون شک کمک اینترنت به گسترش جنبش های حقوق بشری و همچنین دموکراسی ارزشمند بوده و اطلاعات زیادی را هم در بین مردم همه جهان به اشتراک گذاشته بود. البته در واقع اینترنت هیچکدام از این جنبش ها را شروع نکرد اما بخش بزرگی از مردمی که قبلا هیچ صدا یا دسترسی ای به جایی نداشتند را توانمند کرد.

سخت است ارزش اینترنت را بسنجیم چون تصویری از دنیای بدون اینترنت نداریم. اینترنت در ما درونی شده. بخشی از ما است و این توضیح می دهد که چرا اینقدر راحت قبول می کنیم در اینترنت استعمار شویم. آیا اینترنت سرطانی است که سلول به سلول در حال خوردن ماست؟ بگذارید فرض کنیم که تصمیم گرفته ایم از این سرطان خلاص شویم. آیا درمان فاجعه بار است یا آزادی بخش؟

** ناکجا آباد: اینترنت بازنگری شده چطور خواهد بود؟

واقعیت این است که تصور اینترنت۲ برای من سخت است. من آنقدر سن دارم که خوشبینی روزهای اول اینترنت در ۲۰ سال گذشته را به خاطر بیاورم. ما نمی توانیم عقب برویم – حالا خیلی چیزها را می دانیم که قابل فراموش کردن نیست – اما می توانیم از امیدهایی که آن زمان داشته ایم را به خاطر بیاوریم و از آن ها چیزی بیاموزیم. مثلا ایده های تساوی گرایانه اینرتنت که می گفت هر فرد و هر جای کوچک می تواند سایتی داشته باشد که درست مثل بقه سایت ها قابل دسترسی است. آن ایده لذت بخش بود ولی حالا با نقض بی طرفی شبکه و دادن بیشتر پهنای باند و کیفیت به سایت هایی که دوست ما هستند، [‌و البته سانسور هر کسی که حرفی به جز حرف ما می زند] به آن خیانت کردیم.

به این فکر کنید: در اینترتن جدید ما هنوز می توانیم ایمیل بفرستیم. دانشگاه ها و سازمان های غیرانتقاعی هنوز می توانند دانش را در اینترنت به اشتراک بگذارند. ویکیپدیا و روزنامه نگاری تحت وب هنوز وجود دارند. اما ما نمی توانیم به شیوه ای که حالا ردیابی می شویم ردیابی شویم. همین کلی چیز را تغییر خواهد داد. گوگل منبع اصلی درآمدش که تبلیغات است را از دست خواهد داد و با کارمندهایی بسیار کمتر، یک موتور جستجو خواهد شد. سازمان های جاسوسی و دولت ها و دزدهای و جمع کننده های اطلاعات بیچاره خواهند شد. هیچ کس اطلاعات خیلی زیادی در مورد همه شهروندان نخواهد داشت و نخواهد توانست از آن به دلایلی که فقط به عقل جن می رسد استفاده کند. چینی ها دیگر نخواهند توانست به شبکه برق آمریکای شمالی نفوذ کنند.

در آن شرایط تمام پولی که حالا به برنامه های شنود آنلاین سرازیر می شود – امیدوارم – برای سلامت و بهداشت و آموزش صرف خواهد شد (گفتم که! امیدوارم). این رشد در بهداشت و آموزش بدون شک امنیت را بالاتر خواهد برد – در تمام جهان. کاملا شناخته شده است که بستر تروریسم ، فقر است. پیشنهادهای جذاب به تروریست های احتمالی و بهبود زندگی شان اصلی ترین روش پیروزی در «جنگ علیه تروریسم» است. تفنگ ها، پهبادها و شنودهای گسترده درست برعکس عمل می کنند: اینها توسعه دهنده تروریسم هستند. ادعاهای دولت ها اصلا مهم نیست، اگر ما پول بیشتری صرف آموزش و بهداشت و توسعه کنیم، جهان جای امن تری خواهد شد.

اما آیا علاقه ای به تغییر هست؟

فرض کنید اینترنت ۲ از نظر فنی قابل رسیدن باشد. من معتقدم حتی اگر از نظر فنی بتوانیم به چیزی که گفتم برسیم، اراده ای بسیار قوی برای حرکت به آن سمت لازم است. شرکت ها و دولت ها اقتصاد و سیاستشان را به سیستم های ناامن فعلی پیوند زده اند و با همه توان علیه رسیدن ما به آن اینترنت خواهند جنگید.

بررسی اینکه چه چیزی مار ا امن می کند اولین قدم است. امنیت طولانی مدت و واقعی، حاصل یک تفنگ بزرگ یا شنود همه شهروندان به شکلی که گشتاپو می کرد نیست. امنیت حقیقی حاصل تضاد کمتر بین مردم و فاصل نزدیکتر فقیر و غنی است و دسترسی داشتن به بهداشت و آموزش برای همه. انگیزه رسیدن به امنیتی واقعی در یک دموکراسی استوار چیزی است بسیار قوی تر از انگیزه‌هایی که در بالا تشریح کردم و بهتر است قبل از یک سقوط فاجعه بار در دنیایی که سازمان های جاسوسی برای بدنام کردن منتقدان اطلاعات شخصی آن‌ها را منتشر می کنند یا دنیایی که در آن کارت های اعتباری از کار افتاده‌اند، با انگیزه امنیت پایدار در یک دموکراسی مستحکم، کمی انسان تر باشیم و به دنبال اینترنتی امن تر پیش برویم.

موسیقی

رو دقیق نمی دونم چیه ولی هر چی هست خوبه چون قراره تا دو هفته بعد شاد باشیم و بخندیم که بهترین اسلحه ما در زندگی است.