چگونه لینوکس و ویندوز را دوال بوت کنیم؛ طریقه نصب گنو/لینوکس پارسیکس در کنار ویندوز ایکس پی

توجه کنید که این مقاله بسیار سنگین است (تقریبا یک و نیم مگ) پس برای خواندن کامل آن، منتظر لود شدن همه عکس ها بشوید. در عین حال دقت کنید که این مقاله برای کسی نوشته شده که می خواهد لینوکس را امتحان کند، قرار نیست کسی با این مقاله، لینوکس کار شود (:

یکی دیگر از خوبی های لینوکس ( و نه لینوکسی ها) این است که به راحتی می تواند در کنار ویندوز نصب شود و با آن همزیستی کند. به اینکار اصطلاحا Dual Boot یا همان «بوت دوگانه» می گویند. در این مقاله می خواهم نشان بدهم که چطور می توانید پارسیکس را در کنار ویندوز ایکس پی نصب کنید. برای شروع اینکار نیاز به یک سی دی پارسیکس دارید. جدیدترین نسخه پارسیکس، ۱ است که چند روز قبل معرفی شده. این لینوکس زیبا و راحت، کاملا فارسی است و از بهترین قابلیت های لینوکس هم پشتیبانی می کند (: برای کاربران جدید، پیشنهاد من یا اوبونتو است یا پارسیکس و البته میز کار KDE. در اینجا سعی کرده ام با حداکثر جزییات مسایل را مطرح کنم ولی اگر جایی از آن گنگ بود،‌ شانسی جلو نروید و بیشتر بخوانید و بپرسید (:

مرحله اول: بوت آزمایشی پارسیکس

شروع کار،‌ بوت کردن کامپیوتر با سی دی پارسیکس است. کامپیوتر (بایوس) را جوری تنظیم کنید که کامپیوتر از سی دی بوت شود و بعد با سی دی پارسیکس کامپیوتر را بوت کنید. در اولین مرحله، منویی شبیه به این خواهید دید:

البته شاید تصویر شما آن پنگوئن را نداشته باشد ولی خوب است با آن آشنا شوید. اسمش تاکس است و نماد لینوکس. گزینه های مختلفی دارید و معمولا گزینه مناسب برای شما انتخاب اول است: بوت معمولی. همین را انتخاب می کنم و بوت شروع می شود.

مراحل بوت که تمام شد، صفحه اصلی پارسیکس را خواهید دید:

واقعیت این است که من تم های تیره را زیاد دوست ندارم و پارسیکس ۱، ترجیح داده تیره باشد (: در لحظه بعد از نصب می توانید هر تم دیگری که دوست دارید را تغییر دهید. البته بین خودمان باشد، به نظرم این تم خفن است و مناسب عشق هک ها (: به هرحال دیدید که پارسیکس به شکل معقول بوت می شود پس وقت آن است که برگردیم به ویندوز (: از منوی System کامپیوتر را با Quit خاموش کنید (البته بعد از بیرون آوردن سی دی ) و دوباره در ویندوز بوت کنید.

مرحله دو: بک آپ و Defrag کردن دیسک

بگذارید اطلاعات را امن کنیم! اول یک بک آپ درست و حسابی از اطلاعات مفیدتان بگیرید. همه آن ها را باید روی یک سی دی رایت کنید و یک جایی دور از کامپیوتر بگذارید تا اگر کامپیوتر منفجر شد،‌اطلاعات امن باشد. همین الان این کار را بکنید چون بعدا هیچ عذری موجه نیست!

در مرحله بعد از منوی استارت ویندوز، مثل شکل جلو بروید و دیسک را کاملا Defrag کنید. اگر از پس اینکار بر نیامدید، این راهنما به درد شما نمی خورد (:

مرحله سه: خالی کردن فضای خالی روی هارد

مساله این است که شما برای نصب لینوکس به حداقل دو سه گیگ فضای خالی روی هارد نیاز دارید. اگر دوست دارید واقعا از آن استفاده کنید پیشنهاد من چیزی در حد حداقل ۱۰ گیگ است ولی به هرحال انتخاب با شما است. این را هم دقت کنید که منظورم از فضای خالی، جای خالی روی یک درایو ویندوز نیست. منظور از فضای خالی،‌ فضای پارتیشن بندی نشده روی هارد دیسک است. هارد شما پارتیشن های مختلفی دارد و حالا لازم داریم که یک پارتیشن مخصوص لینوکس درست کنیم.

اگر بلد هستید که فضا را خالی کنید، این کار را بکنید و مثلا ۱۰ گیگ فضای خالی روی هارد داشته باشید و به مرحله بعد بپرید ولی من می خواهم این کار را با استفاده از برنامه Gparted در لینوکس انجام دهم پس بد نیست بخوانید.

کامپیوتر را به شیوه صحیح Shut Down کنید! اگر ری استارت کنید یا وسط بوت شدن ویندوز آن را قطع کنید، لینوکس حاضر نمی شود در وضعیت پارتیشن ها تغییری بدهد چون ممکن است ویندوز خراب شود.

بعد از شات دان صحیح، کامپیوتر را یکبار دیگر با لینوکس بوت کنید (این کار را در مرحله یک یاد گرفته اید). بعد از کامل شدن بوت روی صفحه Install Parsix کلیک کنید تا روند نصب شروع شود.

پارسیکس به شما می گوید که می‌خواهد نصب را شروع کند. دستش درد نکند.

اوه! گفت که هارد شما آماده نصب نیست. مشکلی نیست چون قرار است با هم تنظیمش کنیم.

حالا از ما خواسته که بگوییم می خواهیم چکار کنیم: پارتیشن بندی کنیم یا خارج شویم! اولی را انتخاب می کنیم.

بعد از مدتی، شمای هارد دیسک های سیستم روی صفحه نشان داده می شود. من یک هارد دارم که اکثر آن را ویندوز گرفته (بخش سفید) ولی فضای اشغال شده توسط ویندوز فقط یک کوچولو است (بخش زرد). برنامه این است که بخش سفید (پارتیشن ویندوز)‌ را کوچک کنم تا جا باز بشود برای ساخت پارتیشن های لینوکس.

روی بخش سفید کلیک می کنم و دگمه Resize را فشار می دهم. یک پنجره باز می شود:

سمت راست نوار را می گیرم و فضای سفید را کوچک می کنم. آن پایین به من نشان می دهد که چقدر فضا (بر حسب مگابایت) خالی شده.

برای اتمام کار، کلید Resize/Move را فشار می دهم و تغییر مورد نظرم، در کامپیوتر ثبت می شود اما هنوز به کامپیوتر دستور انجام آن را نداده ام.

برای انجام عملیات باید آیکون سبز رنگ Apply را بزنم.

دارد اخطار می دهد که باید بک آپ گرفته باشیم! امیدوارم این کار را کرده باشید و OK را بزنید

و کمی بعد تر کار تمام شده

اگر در این مرحله ایرادی دریافت کردید،‌ احتمالا می تواند به شات دان نشدن صحیح و کامل ویندوز باشد (Hibernate یا ریبوت قبول نیست). در صورت بروز اشکال روی مثلث کوچک کلیک کنید تا باز شود و دقیقا ایراد را بخوانید و حل اش کنید. در صورت اجرای صحیح به این صفحه خواهید رسید:

مرحله چهارم: ساخت پارتیشن‌های مورد نیاز

در ساده‌ترین حالت می توانید لینوکس را روی یک پارتیشن نصب کنید. نصب‌های حرفه‌ای تر نیازمند پارتیشن‌های بیشتری هستند. در وضع فعلی ما حالت میانه‌ای را در نظر گرفته‌ایم و می خواهیم با دو پارتیشن، لینوکس را نصب کنیم. پارتیشن اول حجم زیادی دارد (حداقل ۲
گیگ و حداکثرش با شما). سیستم فایل این پارتیشن سیستم فایل دوست داشتنی لینوکس یعنی ext3 است.

اما پارتیشن دوم! این پارتیشن یک چیز خاص است. پارتیشنی از جنس swap که معمولا دوبرابر حافظه کامپیوتر تعریف می شود. یعنی حالا که کامپیوتر من 512 مگابایت حافظه دارد، یک پارتیشن swap به اندازه یک گیگابایت تعریف می کنم و لینوکس خود به خود آن را می شناسد و از آن به عنوان یک نوع حافظه جانبی استفاده می کند.

پس ما دو پارتیشن داریم: یک پارتیشن swap به اندازه دوبرابر ram و یک پارتیشن اصلی از نوع ext3 که هر چقدر بزرگتر باشد بهتر است. کمربندها بسته! حرکت!


دگمه New را که فشار می دهم یک پنجره جدید باز می شود که از من می پرسد حجم و نوع پارتیشن مورد نظر و سیستم فایل آن چیست. خود سیستم فضای اولیه را کل فضای خالی موجود در نظر گرفته ولی من در بخش free space following عدد ۱۰۲۴ یعنی یک گیگابایت را وارد می کنم تا یک گیگ آخر را خالی بگذارم تا بعدا پارتیشن دوم ر در آنجا درست کنم. نوع پارتیشن را Primary انتخاب کرده ام و سیستم فایل آن را ext3. توجه کنید که تعداد پارتیشن های Primary روی هر هارد محدود است و در نتیجه اگر سه پارتیشن دیگر دارید، دیگر نمی توانید به این راحتی یک Primary جدید تعریف کنید. اگر این وضعیت را دارید در مورد پارتیشن بندی بیشتر بخوانید. تنها چیزی که لینوکس این وسط لازم دارم، یک پارتیشن از نوع ext3 با حجم بالای دو گیگابایت است. دراینجا من یک پارتیشن ۴۶ گیگابایتی ساخته ام که بعد از فشردن Add اینجوری می شود:


حالا می روم سراغ ساختن پارتیشن swap. یادتان که نرفته؟ دوبرابر رم یعنی ۱۰۲۴ مگ.


دوباره پیشنهاد اولیه خود سیستم، تمام فضا است که از مرحله قبل دقیقا یک گیگابایت شده. همین را می پذیرم و فقط نوع آن را Primary و فایل سیستم آن را linux-swap انتخاب می کنم. تکرار می کنم که شما نمی توانید هر چقدر که می خواهید پارتیشن Primary تعریف کنید. این ربطی به لینوکس ندارد و محدودیت پی سی است. اگر با این جریان مشکل دارید در مورد پارتیشن بندی بیشتر مطالعه کنید تا بتوانید دو پارتیشن مورد نظر لینوکس را بسازید. بازهم Add را فشار می دهم:


حالا دو کار منتظر انجام شدن هستند: ساختن پارتیشن اول و ساختن پارتیشن دوم. کافی است دگمه سبز رنگ Apply را بزنم تا این مراحل یکی یکی انجام شوند.


و حالا همه چیز آماده است:


فضای سفید بزرگ آنی است که برای لینوکس ساخته ام. هر پارتیشن یک اسم دارد و اسم این پارتیشن لینوکس من /dev/sda2 است. این را جایی یادداشت کنید چون بعدا لازمش دارید. آن کوچولوی سمت راست هم همان swap است. دقت کنید که آن پایین هم لیست همه پارتیشن ها نوشته شده و دقیقا dev/sda2 با رنگ آبی و فایل سیستم ext3 فهرست شده و حجم آن اینجا ۴۶ گیگابایت است. بازهم جایی می نویسم که پارتیشنی که قرار است لینوکس را روی آن نصب کنم sda2 است.

مبارک است! سخت ترین مرحله انجام شده و حالا فقط می ماند نصب.

مرحله پنجم: تنظیمات نصب

دیگر دنیا شیرین است. حداقل امیدوارم اینطور باشد. پنجره پارتیشن بندی را می بندید و این پنجره ظاهر می شود:


گزینه اول می گوید که می خواهید تنظیمات یک نصب جدید را انجام دهید. همین را انتخاب می کنید و OK می زنید.


اینجا باید پارتیشنی که می خواهید لینوکس روی آن نصب شود را انتخاب کنید. خودش بهترین گزینه را انتخاب کرده که به احتمال زیاد دقیقا همان چیزی است که در قسمت آخر مرحله چهارم نوشته بودید. برای من که همان sda2 است. ممکن است مال شما اسم دیگری داشته باشد ولی باید همانی باشد که در قسمت آخر مرحله قبل روی کاغذ نوشته بودید. حجم را هم چک کنید که درست باشد. مال من که ۴۶ گیگابایت است و دقیقا همان پارتیشن. پس می روم مرحله بعدی. مطمئن شوید که اشتباه نکرده اید تا ویندوز را از دست ندهید (:


حالا در مورد فرمت کردن پارتیشن سوال می کند. جواب ext3 همیشه خوب است (: Next را می زنم:


اسمم چیست؟ مال من که jadi بود، شما اسم خودتان را بدهید.


اسم کاربری مورد نظرم چیست؟ من بازهم همان اسم jadi را می خواهم، این کاربری خواهد بود که با آن به سیستم لاگین می کنم.


حالا باید پسورد مورد نظرم را بدهم. پسورد خیلی سختی انتخاب نمی کنم چون اسم کاربری بالا و این پسورد را باید هربار موقع ورود بدهم.


حالا باید پسورد مدیرسیستم که در لینوکس به آن root می گویند را بدهم.این را هم وارد می کنم تا وقتی خواستم کار خفنی در لینوکس بکنم، بتوانم ثابت کنم که مدیر سیستم هستم. حقیقت اش را بخواهید من با پسورد کاربر معمولی ام (jadi) یکی می گذارمش تا راحت باشم.


هنوز یک سوال دیگر دارد! اسم ماشینم!‌ من اینجا زدم testmachine. روی لپ تاپم زده ام japtop و شما می توانید هر اسم دیگری که برای کامپیوترتان دوست دارید را بدهید. حتی می توانید از اسم های باکلاسی مثل zerozone استفاده کنید ولی بهتر است space و اینجور چیزهای عجیب و غریب در آن نباشد!


آخرین سوال که عملا جوابش را قرار نیست شما بدهید و خود لینوکس جوابش را می داند: «برنامه بوت دوگانه را کجا نصب کنم؟» اگر فنی هستید و فرق جواب ها را می دانید جواب درست را انتخاب کنید ولی اگر مثل من چندان از این داستان سر در نمی آورید گزینه پیش فرض را Next بزنید (: لینوکس در جای مشخص شده، برنامه ای را نصب خواهد کرد که به شما اجازه می دهد انتخاب کنید که می خواهید از کدام سیستم عامل بوت کنید.

مرحله ششم: نصب نهایی


تنظیمات نصب تمام شده و یکبار دیگر به پنجره اول برگشته ایم. حالا گزینه دوم یعنی Start Installation را انتخاب می کنیم و این پنجره را با دقت نگاه می کنیم:


در همان خط دوم به ما می گوید که می خواهد sda2 را فرمت کند. این را با کاغذی که قبلا نوشته ایم چک می کنیم! اگر این جا اشتباه کنیم یعنی داریم ویندوز را فرمت می کنیم! البته بک آپ گرفته ایم و خیلی وحشتناک نیست. Next را می زنیم.


نصب شروع شده. اول فرمت می‌کند و بعد…


… و جلو می رود و سیستم را نصب می کند تا تمام شود.


واو… لینوکس نصب شد! آنهم با تواضع در کنار ایکس پی (: سی دی را در می آوریم و برای ری استارت کامپیوتر،‌ از منوی System، Quit را می زنیم.

حالا بوت دوگانه پارسیکس و ویندوز را داریم

کامپیوتر که بوت می شود، در لحظه اول صفحه ای شبیه به این می بینیم:


از این منو می توانید انتخاب کنید که

 پارسیکس در حالت عادی بوت شود

 پارسیکس با تنظیمات خاص شما بوت شود (که فعلا با این کاری نداریم)

 ویندوز بوت شود

در صوٖرت انتخاب گزینه اول لینوکس بوت می شود و صفحه لاگین را خواهید دید:


اول باید نام کاربری خودتان را بدهید و بعد کلمه عبور را. می توانید برنامه ها را اجرا کنید:


و برای تنظیم شبکه (یا وصل شدن با مودم که من بلدش نیستم) از منوی Applications وارد بخش Parsix شوید و Network Configuration Tool را اجرا کنید.

از من می پرسد که آیا DHCP دارم؟ می گویم بله و شبکه خیلی زود و راحت راه می افتد!

حالا هم می پرسد آیا می خواهم هربار خود به خود شبکه راه بیافتد؟ نظرم بازهم مثبت است. راستی یک نگاهی هم به xFarDic در بخش نرم افزارهای عمومی می اندازم که یک دیکشنری خوب فارسی است. آن را که اجرا می کنم،‌یک آیکون کوچک در منوی کوچک در بالا سمت راست ظاهر می شود که هر وقت روی آن کلیک کنم:

به دنیای لینوکس خوش آمدید! فقط برای امتحان اینکه هنوز ویندوز سالم است یا نه یک بار دیگر کامپیوتر را شات دان می کنم و این بار در ویندوز بوت می کنم:


بعله سالم است به جز اینکه بازهم یک چیزی کشف کرده و از من می خواهد ری استارتش کنم! ری استارت می کنم و بر می گردم به لینوکس!

تکمیلی:

لینوکس یک نرم افزار است و قانونی نانوشته می گوید که «هر نرم افزاری باگ دارد». لینوکس آزاد است و توسط مردم نوشته شده و به احتمال زیاد در جاهایی از ویندوز ضعیف تر است اما در مقابل در جاهایی هم بسیار بسیار قوی تر است. با فکری باز، با آن کار کنید و ببینید چه چیزی دارد و چه چیزی ندارد و آیا به درد شما می خورد یا نه. من هنوز لینوکس را به کسی پیشنهاد نمی کنم و معتقدم فقط وقتی کسی فهمید که چرا می خواهد با لینوکس کار کند، باید به سراغش برود. دادن لینوکس به افرادی که به دنبالش نیستند مثل این است که کتاب های علمی تخیلی سایبرپانک را به کسانی بدهیم که از ژول ورن خوششان می آید.

با هم همراهم

متاسفم که سایتم به سایت لینوکسی تبدیل شده ولی در چند روز آینده بازهم از لینوکس خواهم نوشت. ۱- کارهای قشنگی که با پارسیکستان می توانید بکنید. ۲- چگونه از زیباترین جنبه لینوکس استفاده کنید: جامعه لینوکسی. ۳- شما بگویید چه می خواهید.

مرتبط:

 توضیح خیلی دقیق بوت دوگانه اوبونتو و ویندوز ایکس پی در وبلاگ آپدیت بلاگhttp://www.updateblog.net/archive/2…]

 ویرایش منوی بوت دوگانه ی مابین ویندوز و اوبونتو که عملا تفاوتی با پارسیکس نداره.

کارهایی که من می تونم روی لینوکسم بکنم ولی روی ویندوز برام محال بود

گاهی می شنویم دوستان از کارهایی صحبت می کنند که می تونن روی ویندوز بکنن ولی روی لینوکس امکانش نیست. حالا من می خوام با اقتدا به مقاله Things I can do in Linux that I can’t do on Windows کارهایی رو بنویسم که من می تونم روی گنو/لینوکس بکنم اما اگر ویندوز استفاده می کردم، مجبور بودم از خیرشون بگذرم.

۱- در یک حرکت کل نرم‌افزارهای موجود در سیستم رو به روز کنم. واقعا لذت بخشه، یک آیکون کوچیک باز می شه و می گه یکی یا چند تا از نرم‌افزارهایی که من استفاه می کنم نسخه جدید دارند (یا اصولا سیستم عاملم نسخه جدید داره). من روی آیکون کلیک می کنم و چند لحظه بعد نه فقط لینوکس که کل نرم افزارهایی که من ازشون استفاده می کنم با بهترین نسخه موجود به روز شده‌اند. فرقی نمی کنه برنامه من دیکشنری باشه، برنامه چت باشه، بازی باشه یا هسته سیستم عامل؛ به هرحال دائما، ریز به ریز و در یک حرکت به روز می شه.



لینوکس قابلیت های فراوانی داره اما خیلی از این قابلیت ها دقیقا همون هایی هستند که ویندوز هم داره ولی لینوکس بهترش رو
داره. مثلا لینوکس کمتر «خراب» می شه، سریعتر و سبک تر از ویندوز است، برنامه های بیشتری داره و

… اما اینجا خواستم چیزهایی رو بنویسم که لینوکس داره ولی ویندوز اصولا نداره! (:

۲- بدون اینکه ریبوت کنم، تقریبا همه چیز رو می تونم تغییر بدم یا به روز کنم. اگر بخوام یک برنامه جدید نصب کنم، یک برنامه قدیمی رو حذف کنم یا همه چیز رو به روز کنم، مجبور نیستم کامپیوتر رو ریبوت کنم. برام وحشتناکه که وسط کار، یکهو کامپیوتر پیام بده که برنامه پخش فیلم رو به روز کرده و حالا باید ری استارت بشه.

۳- کامپیوترم امن باشه بدون اینکه وقت و منابع برای اینکار حروم کنم. توی ویندوز اگر بخوام امن باشم حداقل باید سه تا چیز داشته باشم. ۱: ضد ویروس که کامپیوتر رو کند می کنه. ۲: فایروال که اگر ویستا داشته باشم دم به ثانیه ازم می پرسه که می خوام به اینترنت وصل بشم یا نه. ۳:‌ ضد تبلیغ و جاسوس و بد افزار که هی باید آپدیت بشن و کلی وقت برای اجرا بگیرن تا چرت و پرت هایی که آی ای اتوماتیک دانلود می کنه. و البته فراموش نشه که وقتی ویندوز دارم باید دائما هم مواظب این باشم که توی فلان سایت نرم یا فلان چیز دانلود نشه یا فلان درایور ویروسی نباشه و … این داستان کامپیوتر من رو کند می کنه و بخش عمده ای وقت کارم با کامپیوتر رو می گیره. روی لینوکس نیازی نیست من به فکر ویروس و تروجان و جاسوس افزار و بدافزار و اینا باشم چون از این چیزها روی یک سیستم عامل با طراحی درست وجود نداره.

۴- می تونم یک سیستم عامل و مجموعه کامل نرم‌افزارهام رو به رایگان داشته باشم بدون اینکه قانونی رو بشکنم یا کاری غیراخلاقی بکنم. وقتی ویندوز کار می کردم، همیشه مشغول شکستن قانون و اخلاق بودم و استدلالم این بود که «چاره ای نیست». حالا می بینم که اشتباه می کردم و همیشه برام سواله که چطور بیشترین استفاده کنندگان نرم افزارهای آزاد «آزاد اندیش»ها هستند و نه مذهبی ها (:

۵- تنظیماتم رو بدون دردسر به همه جا منتقل کنم. شناسه ایمیل؟ تنظیمات چت؟ تنظیماتم در فلان بازی؟ تنظیمات صفحه کلید؟ عکس پشت زمینه؟ ایمیلهایی که گرفته‌ام؟ قرار ملاقات‌ها؟ اندازه پنجره‌های گیمپ؟ همه و همه در یک دایرکتوری هستند:‌دایرکتوری خانه. پشت هر لینوکس دیگه که بشینم و این فایل ها رو توش کپی کنم، تمام تنظیمات ریز و درشتم و تمام فایلهام به اون منتقل می شن. توی ویندوز منتقل کردن تنظیمات تمام برنامه‌ها از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگه وحشتناک بود چه برسه از یک ویندوز به یک ویندوز دیگه!

۶- می تونم اینترنت اکسپلورر ۵،‌ ۵.۵، ۶ و ۷ رو کنار همدیگه اجرا کنم‌ و باحالیش اینه که خود ویندوزی ها نمی تونن اینکار رو بکنن (:‌ در عین حال اجرای IE در لینوکس نگرانی ندارد چون بد افزارها حتی در صورت عبور از IE نمی توانند لینوکس را «خراب» کنند.

۷- می‌توانم هر چیزی که در کامپیوترم اتفاق می افتد را بفهمم. این برای من خیلی خیلی مهم است. کامپیوتر یک بار درست بوت نشد؟ dmesg را می زنم و اشکال را می بینم. یک نفر می گوید که نمی تواند به سیستم اف.تی.پی. کند؟ ftplog رو می بینم و … هر اشکال دیگری هم که پیش بیاید قابل پیگیری است و احتمالا قبلا یک نفر جایی آن را حل کرده. راستی!‌ در ویندوز هم ممکن است شما باگ ریپورت پر کنید و بفرستید اما نکته این است که باید منتظر بمانید که آیا مایکروسافت تصمیم به اصلاح آن بگیرد یا نه و در عین حال شما دارید از وقت خودتان برای کمک مالی به یک شرکت چند میلیارد دلاری هزینه می کنید که چندان دلچسب نیست. در مقابل در لینوکس هر حرکت کوچک شما کمک داوطلبانه به میلیون ها کاربر در سطح جهان است؛ افرادی مثل خود شما.

۸- می‌توانم هر جزئی از میزکارم را تنظیم کنم.‌ در ویندوز من فقط همان چیز واحدی را داشتم که مایکروسافت به من داده بود. البته چند برنامه پر از باگ و دردسر دیگر هم برای میز کار بود ولی عملا من منحصر بودم به میزکار پیش فرض مایکروسافت. حداکثر می توانستم چند تم را تغییر دهم. در لینوکس می توانم مدیر پنجره‌ام را تغییر دهم، تم را تغییر دهم، GTK را تغییر دهم، آیکون ها را عوض کنم، محیط را سه بعدی کنم یا جلوه‌های ویژه ای مثل Compiz را تنظیم کنم، مرورگر پیش فرض فایل را تغییر دهم، پنل ها را اضافه و کم کنم و روی دسکتاپ برنامه‌های مختلف بگذارم.

۹- از رقابت بین پروژه‌ها متنفع شوم. در دنیای آزاد، رقابت باعث پیشرفت است. برای ویندوز غیرقابل تصور است که دو درایور مختلف برای یک دستگاه وجود داشته باشد اما در لینوکس این موضوع بسیار طبیعی است. در سطح بالاتر هم مثلا میزکارهای مختلف در تلاش برای پیشرفت هستند و هر کدام سعی می کند دائما خصوصیت های جدید را بکار بگیرد. نفع همه اینها به من می رسد.

۱۰- هزاران برنامه عالی را اجرا کنم که فقط تحت لینوکس اجرا می شوند. سورپریز شدید؟ این معمولا حرف مخالفان لینوکس است که می گویند سراغ لینوکس نمی آیند چون فلان برنامه فقط روی ویندوز اجرا می شود. جریان برای من هم صادق است. من از PIM میزکار KDE استفاده می کنم، همینطور از آماروک برای پخش موسیقی و wget برای دریافت فایل و کلی برنامه ریز و درشت دیگر که فقط و فقط تحت لینوکس امکان اجرا دارند.

۱۱- جوری کار کنم که انگار همه اینترنت بخشی از کامپیوتر من است.‌ شبکه برای من شفاف است. من می توانم ادیتور برنامه نویسی مورد علاقه ام (Quanta) را باز کنم و از منوی Open یک فایل در فلان وب سرور را باز کنم، تغییر دهم یا ذخیره کنم. در عین حال می توانم کل فایل های یک دایرکتوری را با یک دستور در حد
scp folansite jadi@folasite:/public_html/ به یک سرور اینترنتی کپی کنم.

۱۲- آزادم و حق انتخاب دارم. در لینوکس من آزادم که انتخاب کنم اما در ویندوز از قبل انتخاب هایی شده که من باید از آن ها پیروی کنم. من آزادم که به دیگران کمک کنم و جهان را بهتر کنم اما اگر ویندوز کار می کردم فقط باید یک کاربر صرف باقی می ماندم و در بهترین حالت فقط می توانستم آنقدر یاد بگیرم که به دیگران راهنمایی کنم تا در نهایت یک شرکت غول، غولتر بشود. در عین حال من تنوع دارم. هر لحظه احساس بی حوصلگی کنم، ادیتورم را با یک ادیتور دیگر تعویض می کنم، میزکارم را به یک میزکار آلترناتیو که مثلا می تواند بدون ماوس کار کند تغییر می دهم یا برنامه چت کردنم را عوض می کنم و یک تجربه جدید به روزم اضافه می کنم (: برای نصب این برنامه ها سه چهار کلیک کافی است و هیچ نیازی به رفتن به بازار و خرید برنامه و این حرفها هم ندارم (:

یک عکس پس زمینه برای کامپیوترهای ایکس پی

این چند وقت شدیدا مشغول طراحی سایت هستم. دو سه تا سایت جدید راه انداختم از جمله مجله پنگوئن امروز که در حد آزمایشی است برای اینکه ببینیم یک آیا می شه یک مجله لینوکسی راه انداخت. سایت دیگه سایت مجله زنان به آدرس Zanan.co.ir است که البته فعلا سانسوره ولی احتمالا به زودی با یک آدرس جدید این مجله عالی رو در اختیار شما قرار خواهد داد. البته بازم سایت هست ولی خب فعلا به همینجا اکتفا می کنیم (:

اما بک گراندها! یک بک گراند بسیار بامزه انگلیسی دیدم که ترجمه کردمش به فارسی. مخصوص ویندوز ایکس پی طراحی شده ولی روی بقیه سیستم‌عامل‌ها هم قابل اجرا است. امتحانش کنید که به نظر خودم که خیلی باحاله:


خیلی ایده باحالی است نه ؟ البته ایده که از من نیست. از زیر زمین است (:‌ من ازش دو نسخه سیاه و سفید درست کردم که از اینجا می تونید دانلودشون کنید:

تصویر پشت زمینه ویندوز / سیاه
تصویر پشت زمینه ویندوز سفید

ویستا برای حرفه‌ای‌ها


«ویستا برای حرفه‌ای‌ها»؟ نه تناقض نیست؛ اسم یک نرم افزار رایگان است. می‌دانیم که ویستا دائما سوال‌های آزار دهنده‌ای می‌کند که اکثر ما جوابش را از قبل داده‌ایم، اگر سریع نباشید بعد از به روز رسانی کامپیوتر را ریست می‌کند، جستجوگر پیش فرض مرورگرش گوگل نیست،‌ دگمه خاموشش به جای خاموش هایبرنیت می‌کند و …

خیلی ها اینها را دوست ندارند. این افراد کافی است به ویستا برای حرفه‌ای‌ها یک سر بزنند و نرم افزار vista4experts را دریافت کنند.

چگونه برای معشوق بی‌وفا نامه عاشقانه بنویسید، البته روی بوت سکتور ویندوزش

چند وقت پیش، مطلبی نوشتم با عنوان کاریکاتور: نامه عاشقانه برای انتقام که این کاریکاتور محورش بود:

این ماجرا تقریبا هم زمان بود با وقتی که چت سایت را فعال کرده بودم و تا آن شب و حتی روزها بعد دوستان می گفتند که نکته این کاریکاتور را نگرفته اند. این ماجرا وقتی حاد شد که در خانه و مهمانی ها هم همین را شنیدم (:

حالا می‌خواهم داستان را توضیح بدهم. بوت سکتور (یا با تسامح MBR) معمولا اولین سکتور (بخش) روی هارد دیسک است. وقتی کامپیوتر پی سی را روشن می‌کنید اولین کاری که به منظور بوت شدن سیستم انجام می شود، خوانده شدن این بخش از هارد است. به عبارت دیگر برای بوت شدن، کامپیوتر شروع می کند به خواندن و اجرای برنامه ای که در آنجا است. اگر لینوکس یا ویندوز نصب کرده باشید، این بخش از هارد به برنامه ای اختصاص دارد که بقیه لینوکس یا ویندوز را بوت می‌کند.

حالا این کاریکاتور چه می‌گوید؟ یک معشوق برداشته به جای برنامه بوت کننده ویندوز، یک برنامه کوچیک اسمبلی نوشته که آن نامه عاشقانه را چاپ می‌کند. این برنامه شاید یک نامه عاشقانه نشان بدهد ولی این نامه، جای برنامه بوت ویندوز را گرفته است و دیگر سیستم عامل ندارید (: البته انتظار نداشته باشید که کاریکاتور کماکان بامزه باشد چون تقریبا جوکی در دنیا وجود ندارد که بعد از تشریح، بازهم بامزه باشد.

آهان! این را هم اضافه کنم که این هکر برنامه‌ای نوشته که برای سیستم‌های ویندوزی این نامه عاشقانه را شبیه‌سازی می‌کند! کافی است این برنامه را دریافت و اجرا کنید تا ویندوزتان از زندگی ساقط شود! من روی یک ویندوز آزمایشی امتحانش کردم.


بامزه است نه؟ اول از شما یک نامه عاشقانه می خواهد و بعد از کلی اخطار و این حرفها سکتور صفر دیسک شما را با نامه عاشقانه پر خواهد کرد. البته صدمه آنقدرها هم حاد نیست و شما خواهید توانست بعد از زدن یک کلید، بوت شدن ویندوز را پی بگیرید.

توجه کنید که اجرای این برنامه ذاتا خطرناک است و نویسنده هم معتقد است که حداکثر یک هزارم برنامه نویسان جهان توانایی اجرا و بازگشت سالم از این ماجرا را خواهند داشت.

قصه های من و ویندوز ۱

ویندوز نصب کردم. برای اینکه حوصله کنم و برنامه تایپی که قدیم ها نوشته بودم رو روی ویندوز قابل اجرا کنم. اما داره منو دیوونه می کنه. اول شماره سریال می خواست که با تلفن به این و اون پیداش کردم. حالا اینترنت نداره و یک ربع ور رفتم و کارت گرافیک رو نشناخت. مدت ها بود فکر می کردم «آخه چرا هنوز کنار هر سخت افزار یک سی دی هست؟!» و حالا جوابش رو پیدا کردم. ویندوز هنوز برای شناختن یک DLink استاندارد قدیمی هم سی دی درایور لازم داره. سی دی رو که از توی انبار پیدا کردم، حالا ویندوز می خواد ری استارت بشه که بتونه درایور رو لود کنه (:

هربار هم بالا می یاد اصرار داره به شکل انیمیشن (احتمالا با حضور یک کلیپس!) قابلیت هاش رو به من شون بده. اونهم در حالی که نه فایرفاکس داره، نه آفیس داره، نه فتوشاپ داره، نه یک بازی درست و حسابی داره و نه هیچ برنامه به درد بخور دیگه (: خدا به من رحم کنه. عوض می خوام یک کار بامزه باهاش بکنم… می خوام اون کاریکاتور: نامه عاشقانه برای انتقام رو روش اجرا کنم و بعد درباره اون کاریکاتور توضیح بدهم. خیلی ها این درخواست رو داشتند.

لینوکس یعنی بهترین، سریع‌ترین و فنی‌ترین پشتیبانی (+ جوک مرتبط)

جالبه که وقتی صحبت از نرم افزارهای بازمتن و لینوکس می شه، یکی از استدلالها علیه اون اینه:

– پشتیبانی آقا پشتیبانی! وقتی چیزی مجانیه که دیگه خراب شد کارت با کرام الکاتبینه. من خودم زنگ می زنم مایکروسافت همه مشکلات رو حل می کنن برام.

امیدوارم دوستانی با تجربه زنگ زدن به مایکروسافت باشند. معمولا یک نفر با لهجه هندی یا کنیایی یا یک کشور جهان سوم به شما جواب می دهد و از روی لیست لعنتی شما را راهنمایی می کند:

– مطمئن هستید که کامپیوتر روشن است؟

– بعله خانم. مشکلم اینه که نمی تونم gateway رو عوض کنم.

– کابل شبکه رو چک کنین. معمولا در قسمت پستی..

– خواهرم! کابل شبکه رو می دونم چیه. جایی مثل 4.2.2.4 رو می تونم پینگ کنم ولی می خوام gateway رو عوض کنم.

– لطفا از منوی start در سمت چپ پایین گزینه run رو انتخاب کنید و بعد

– خانم جان! می گم اینها رو بلدم. از کجا باید …

می گویید نه؟ اینترنت را سرچ کنید یا دگمه TroubleShoot را فشار دهید تا از شما بپرسید که «کامپیوتر روشنه؟ کابل وصله؟ برق هم هست؟ دیگه نظری ندارم». این شاید به درد بعضی‌ها بخوره ولی من رو عصبی می کنه (: در عوض در دنیایی مثل دنیای لینوکس همیشه هزاران نفر مشتاق کمک شما هستند. بعضی ها مشکلات و راه حل اونها رو قبلا در اینترنت نوشته اند. در انجمن ها هر سوال مرتبط با لینوکس سریعا توسط دیگران جواب داده می شه (برای سوالات در ایران مراجعه کنید به انجمن‌های تکنوتاکس که البته بهتره قبل از هر سوال، جستجو کنید) و از اون بهتر همیشه یکسری IRC هست که آدم هاش آماده جواب دادن به شما هستند.

من امروز صبح می خواستم بدون gateway رو چجوری باید عوض کنم. وارد محیط چت عمومی IRC می شم. بیشتر از ششصد نفر در کانال #linux منتظر سوال من هستند. در خط اول سوالم رو می پرسم و سریعا دو نفر جواب می دهند. جواب دوم دقیقا همان جواب فنی است که من می خواهم (:


فراموش نکنید که در یک دنیای آزاد، افراد مشارکت طلب هستند و با یکدیگر همکاری می کنند. این تصور که کمک را فقط با پول می شود خرید، تصور دنیای انحصارها و رقابت ها است. برای اینکه ادای دینی هم کرده باشم، ده دقیقه ای در همان کانال می مانم و گپی می زنم و مشکل چند نفر را حل می کنم.

جوک.

یک هلی‌کوپتر که یک خلبان و یک سرنشین در آن بودند در حوالی سیاتل در حال پرواز بود که نگهان مشکلی فنی در سیستم ناوبری و بی سیم به وجود آمد. به خاطر تاریکی و مه، خلبان نمی‌توانست مسیر را پیدا کند.

خلبان به ناگهان متوجه برج بزرگی شد که رو به روی آن‌ها سبز شده بود و بعضی از چراغ‌هایش روشن بودند. از همراهش خواست تا روی کاغذی بزرگ بنویسید: «ما کجا هستیم؟» و به برج نزدیک شد. وقتی فاصله به اندازه کافی به برج نزدیک شد کاغذ را از پشت شیشه به افراد درون دفتر نشان دادند.

کارمندان سریعا به سمت یک کاغذ بزرگ دویدند و چیزی روی آن نوشتند و به سمت پنجره برگشتند. روی کاغذ نوشته شده بود: «شما درون یک هلی‌کوپتر هستید.»

خلبان لبخندی زد و به نقشه نگاه کند و به سمت فرودگاه سیاتاک رفت و به سلامتی فرود آمد.

بعد از فرود، مسافر از خلبان پرسید که: «چطور با خواندن اینکه شما درون یک هلی‌کوپتر هستید فهمیدی که کجای شهر هستیم؟‌»

خلبان گفت: «راحت بود. چیزی که خواندیم از نظر فنی درست ولی از نظر کاربردی کاملا بی استفاده بود. به راحتی فهمیدم که ما درست کنار ساختمان پشتیبانی فنی مایکروسافت هستیم.»


تشکر از دوستان خوبی که توی کامنت شیوه های بهتری رو هم دارند می گند و نشون می دن که لینوکس به چه جامعه فوق العاده پشت گرمه (:

بدترین کرم‌های کامپیوتری در طول تاریخ

کرم‌ها را همه می‌شناسیم؛ برنامه‌هایی که از طریق حفره‌های امنیتی ویندوز می‌خزند و پیش‌ می‌روند و کم کم همه اینترنت را تسخیر می‌کنند. یک روز ویندوز را ری استارت می‌کنند و یک روز مسیریاب‌های بزرگ را فلج. کرم‌ها بر خلاف ویروس‌ها به دیگر برنامه‌ها نمی‌چسبند و فقط از طریق تکثیر خود، به پیش می‌روند. هر کرم شاید میلیاردها دلار به اقتصاد جهانی ضرر بزند و در این مقاله می‌خواهیم ده تا از این دشمنان اینترنت را به شما معرفی کنیم:

۱. اورشلیم (مشهور به BlackBox)

در سال ۱۹۸۷ کشف شد و یکی از اولین کرم‌ها بود. این کرم هر فایلی که در روز جمعه ۱۳ام اجرا می‌شد را پاک می‌کرد و اسمش را هم از شهری گرفته بود که اولین بار در آن دیده شده بود.

این کرم که به فایل‌های داس (پدر جد ویندوز) حمله می‌کرد، اندازه همه فایل‌های اجرایی را تغییر می‌داد (به جز command.com)

هرچند که این کرم مدت‌ها قدرت خودش را حفظ کرد ولی با مرسوم شدن ویندوز، کم کم از خاطره‌ها پاک شد.

۹. میکلانژ

در سال ۱۹۹۱ هزاران کامپیوتر مبتنی بر داس با یک کرم جدید مواجه شدند که در روز تولد میکلانژ (۱۶ مارس)‌ فعال شده بود. در آن روز هارد دیسک کامپیوترهای آلوده پاک شد.

بعد از مشهور شدن این کرم، از آن به عنوان یک خطر واقعی یاد شد و میلیون‌ها نفر نگران آن شدند. اما در عمل شاید فقط ۱۰ یا ۲۰ هزار کامپیوتر دچار مشکل شد. آن تاریخ خاص در دنیای کامپیوتر به «جنون میکلانژ» مشهور شد؛ مردم آنتی ویروس می‌خریدند، به پشتیبانی مایکروسافت زنگ می‌زدند و حتی تعداد زیادی از شرکت‌ها در آن روز خاص کامپیوتر خود را اصلا روشن نکردند.

۸. Storm Worm

یکی از جدیدترین کرم‌های اینترنتی است که در ژانویه ۲۰۰۷ ظاهر شد. ویروس اولین بار ۱۹ ژانویه دیده شد و سه روز بعد بنا به آمار ۸٪ کل آلودگی‌های دنیا به آن مربوط بود.

کامپیوتر آلوده به این کرم به شکل خودکار بخشی از یک حمله DDOS می‌شد که تلاش می‌کرد بعضی از وب‌سایت‌ها را با ارسال درخواست مداوم از کار بیاندازد. بنا به گمانه‌زنی‌ها این کرم تا ماه سپتامبر بین ۱ تا ۱۰ میلیون کامپیوتر را آلوده کرده بود. پاک کردن این کرم بسیار مشکل است چون شبکه بدون سر آن دائما خودش را به روز می‌کند و برای پاک کردن هر کامپیوتر باید آن را کاملا از شبکه ایزوله و سپس پاک کرد.

۷. Sobing

این کرم در سال ۲۰۰۳ میلیون‌ها کامپیوتر را آلوده کرد. روش پخش ایمیلی بود که فایل‌های pif یا scr به آن پیوست شده بود و در صورت اجرا، کامپیوتر یا میزبان را آلوده می‌کرد. کامپیوترهای آلوده به سرورهای SMTP تبدیل می‌شدند و شروع به ارسال مجدد ویروس می‌کردند.

این کرم برای پخش شدیدا به وب‌سایت‌های آلوده‌ای وابسته بود که خوشبختانه حتی قبل از کشف کرم، بسته شده بودند.

نتیجه؟ ضرری تقریبا ۱ میلیارد دلاری از طریق آلوده شدن نیم میلیون کامپیوتر.

۶. MSBlast

تابستان ۲۰۰۳ سال سختی برای نویسندگان برنامه‌های ضد ویروس بود. در جولای مایکروسافت اعلام کرد که یک حفره امنیتی جدی در ویندوز وجود دارد و یک ماه بعد این حفره برای نوشتن یک کرم استفاده شده بود. این ویروس نام خود را توسط نویسنده‌اش گرفته بود و حاوی یک پیام برای بیل گیتس بود. این پیام این بود «بیلی گیتس! چرا اجازه دادی این اتفاق بیافتد؟ پول درست کردن را ول کن و نرم‌افزارت را درست کن!»

ویروس ام.اس.بلست بعد از فعال شدن یک TFTP ایجاد می‌کرد و کد آلوده را به کامپیوتر قربانی منتقل می‌کرد و فقط چند ساعت بعداز کشف، ۷۰۰۰ کامپیوتر را آلوده کرده بود. فقط شش ماه بعد، ۲۵ میلیون سرور آلوده شناسایی شدند. یک سال طول کشید تا مایکروسافت یک کد برای متوقف کردن ویروس بلستر معرفی کند.

بعدها یک پسر نوجوان ۱۹ ساله به جرم نوشتن این کرم دستگیر و به ۱۸ ماه زندان و ۱۰ ماه کار عام المنفعه محکوم شد.


گاهی به من ایراد می‌گیرند که چرا درباره ویندوز نمی‌نویسم. به همین خاطر تصمیم گرفتم این مقاله را ترجمه کنم تا
درباره ویندوز و مایکروسافت هم نوشته باشم. ۹ مورد از ۱۰ کرم بزرگ جهان مربوط به مایکروسافت هستند

(: و تنها کرم غیرویندوزی مربوط به سیستم‌عامل‌های ۲۰ سال قبل است (:

۵. ملیسا

دنبال پـو‌‌رن هستید ولی پیدایش نمی‌کنید؟ اگر در ۱۹۹۹ بودید احتمالا شما هم فایل List.DOC را دانلود می‌کردید تا به ۸۰ سایت دسترسی رایگان پیدا کنید؛ غافل از اینکه با اینکار شما هم به شبکه ارسال هزاران ایمیل ناخواسته‌ای پیوسته‌اید که در نهایت تقریبا کل اینترنت را از کار خواهند انداخت.

ملیسا از طریق ورد ۹۷ و ۲۰۰۰ منقل می‌شد و به شکل خودکار برای ۵۰ نفر اول آدرس بوک، ایمیل می‌فرستاد و بعضی فایل‌های مهم ویندوز را پاک می‌کرد.

ضرر ملیسا هم حدود ۱ میلیارد دلار تخمین زده شده و دیوید اسمیت (نویسنده آن) اسم ملیسا را از یک رقاص شـهوانی گرفته است که در فلوریدا برایش رقصید بوده. او به ۲۰ ماه زندان و ۵۰۰۰ دلار جریمه محکوم شد.

۴. کد قرمز

جولای ۲۰۰۱ و جمعه سیزدهم. کد قرمز فعال شده است که از حفره امنیتی وب سرور ویندوز به خاطر سرریز بافر استفاده می‌کند. وب سرورهایی که به این کرم آلوده می‌شوند این پیام را نشان می‌دهند:

سلام. به http://www.worm.com خوش آمدید! چینی‌ها اینجا را هک کرده‌اند

بعد از بیست تا بیست و هفت روز ماشین‌های آلوده شروع می‌کنند به حمله‌های DOS به یکسری آی پی از جمله آی پی کاخ سفید.

این کرم و کرم بعدی به نام کد قرمز ۲، گران‌ترین کرم‌های تاریخ هستند و ضرر آن‌ها ۲۰۰ میلیون دلار در روز محاسبه شده.

۳.نیمدا

در پایییز ۲۰۰۱ این کرم که نامش را از معکوس ادمین گرفته بود، با استفاده از اکسپلویت‌های ایمیل، تعداد زیادی از کامپیوترهای ویندوزی را آلوده کرد. این کرم به آدرس‌های ایمیل درون فایل‌های html کش شده نگاه می‌کرد و سرویس‌های MAPI را هم زیر نظر می‌گرفت و بعد کل هارد دیسک و اطلاعات درون آن را به اشتراک همگان می‌گذاشت.

بنا به تخمین، این کرم هم حدود ۵۳۰ میلیون دلار در طول یک هفته به اقتصاد جهانی ضرر زد.

۲. دوستت دارم یا ILOVEYOU

شاید یادتان باشد که در سال ۲۰۰۰ چقدر از ایمیلی با موضوع ILOVEYOU می‌ترسیدید و اگر آن را پاک می‌کردید، از یکی از پرضررترین کرم‌های تاریخ در امان بودید. فایل پیوست به نام LOVE-LETTER-FOR-YOU.txt.vbs باعث شد تا این کرم مثل آتش در جنگل خشک بین فهرست کل دوستان شما در برنامه مایکروسافت آوت‌کوک پخش شود.

نتیجه نهایی ضرری حداقل ۵.۵ میلیارد دلاری بود و حداقل ده درصد از کل اینترنت درگیر آن شدند.

اونل گوزمن، نویسنده ویروس و ساکن فیلیپین بدون هیچ مشکلی به زندگی ادامه داد چون قانونی در این مورد در فیلیپین وجود نداشت. بعد از این حادثه، دولت فیلیپین این قانون را در اولویت قرار داد و برای نوشتن کرم و ویروس بین ۶ ماه تا یک سال زندان و حداقل ۲۰۰۰ دلار جریمه در نظر گرفت.

۱. کرم موریس (مشهور به کرم اعظم)

اینترنت چقدر بزرگ است؟ این سوالی است که یک دانشجوی دانشگاه کورنل به نام روبرت تپمن در ۱۹۸۸ از خودش پرسید و برای جواب به آن یک برنامه ۹۹ خطی نوشت. او قصد هیچ آزاری نداشت ولی باگ برنامه باعث شد تا برای سرورهای بین راه مشکلاتی پیش بیاید و در نهایت داون شوند. نتیجه داون شدن ۶۰۰۰ سرور یونیکس (چون ویندوز هنوز به نسخه ۳.۱ هم نرسیده بود) در آمریکا و ضرری بین ۱۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار بود.


این مطلب ترجمه آزادی بود از Top 10 Worst Computer Worms of All Time