در ترجمه پروژه‌های آزاد به فارسی سهیم باشید

ترجمه یک نرم‌افزار به زبان بومی همیشه کار خوبیه چون باعث می‌شه گروهی که به زبان اصلی نمی تونن از برنامه استفاده کنن، فرصت استفاده از اون رو پیدا کنن. این ترجمه در برنامه‌هایی که آزاد هستن و به شیوه درستی نوشته شدن به روش‌های بسیار جالبی انجام می شه که اگر ندیدین پیشنهاد می کنم حتما سری بهش بزنین و نگاهش کنین. ترجمه اینجوری است که فایل‌های جدا حاوی جملات و عبارات مورد استفاده در سایت هستن و شما می تونین توسط برنامه‌های خاص یا بعضی وب‌سایت‌ها زبان خودتون به یک برنامه رو اضافه کنین و شروع کنین به ترجمه عبارت‌هاش و نظر دادن در مورد ترجمه بقیه و … به اینکار Internationalization می‌گن که در یک تکنیک بامزه خلاصه کننده به جاش i18n می‌نویسیم (۱۸ نشون دهنده تعداد کاراکترهای بین i‌ و n است که برای خلاصه نویسی بیخیال نشوتنشون شدیم). اگر علاقمند هستین در یک پروژه ترجمه مربوط به لینوکس مشارکت کنین یا تجربیاتی در مورد این سیستم‌های ترجمه گروهی کسب کنین سری بزنین به یکی از این پروژه‌ها که روی سیستم ترجمه لانچ پد) در حال ترجمه شدن توسط برخی از دوستان هستن و همزمان منتظر کمک شما: آدرس پروژه های اوبونتو برای فارسی سازی، آدرس پروژه های لینوکس مینت برای فارسی سازی، آدرس پروژه های المنتری او اس برای فارسی سازی، آدرس پروژه کرومیوم برای فارسی سازی.

مهاجرت به لینوکس در دولت تدبیر و امید

وقتی خبر از کابینه دولت امید و تدبیر باشه که «دولت استفاده از ویندوز را ممنوع کرد/ لینوکس؛ مورد تایید است» همه چیز یکهو خیلی ناامید کننده می شه.

این استدلال کاملا درسته که مشکل کشور ما یک دونه قفل نیست که یک دونه کلید بتونه بازش کنه. حالا می خواد این کلید احمدی نژاد محرومِ محروم پرستِ تایید شده در خواب فلان مرد خدا باشه (البته تا وقتی تلویزیون می گفت «افراد! احمدی نژاد خوبه» و نه زمانی که دستور رسید که «افراد! احمدی نژاد بده.») چه کلید دست روحانی باشه یا هر کس دیگه. واقعیت اینه که اگر می شد با آوردن یک نفر از داخل هر سیستمی اون سیستم رو اصلاح کرد، خب حداقل پنجاه درصد کشورها الان عقلشون رسیده بود و بهشت شده بودن (:

اما برگردیم به لینوکس.. این مصوبه حداقل به این شکل مسخره است. اول اینکه خبر رو شبکه خبر به نقل از مدیر کل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان زنجان اعلام کرده که گفته «بر اساس آخرین مصوبه هیات دولت، تمام دستگاه های دولتی باید برای اجرای طرح مهاجرت برنامه مناسبی تدوین کنند» و البته اضافه شده که «هم اکنون تمامی ادارات کل ارتباطات و فناوری اطلاعات در سطح کشور در همه سیستم های خود از لینوکس استفاده می کنند و دیگر ویندوز در این مجموعه ها مورد استفاده قرار نمی گیرد.» و بعد هم سعی کرده کمی مفهوم نرم افزار آزاد رو توضیح بده.

کلیت جریان خوبه که بیایم روی لینوکس و دولتمردان بدونن لینوکس و نرم افزار آزاد چیه و چرا مهمه و غیره ولی گریه دار اونجاست که یک مصوبه از گروهی که فیگور اصلاح وضعیت خراب و مقابله با دروغگوی عزیز سابق رو دارن بیاد بیرون که متخصص‌ها بدونن مهمله. اگر واقعا دولت استفاده از ویندور رو ممنوع کرده کار بسیار مسخره ای کرده. کشورهای صنعتی مثل آلمان ، شهر به شهر شروع می کنن بررسی و تلاش برای اینکه یک سازمان رو مهاجرت بدن به لینوکس و با کلی دردسر روبرو می شن. شرکتی به عظمت نوکیا زیمنس سعی می کنه فقط یک دفترش رو مهاجرت بده به لینوکس (و به دلیل مقاومت مردم در برابر تغییر، مشکلات سازگاری با فایل‌های قدیمی، نیازهای خاص به نرم افزارهای خاص، عدم توان ساپورت فنی کسانی که قبلا ویندوز رو ساپورت می کردن و …شکست می خوره).

اگر هم فقط یک طرح است که خواسته در شش ماه سازمان ها نظر بدن، خبرگزاری مهمل گفته و از اونطرف اصولا چرا این مصوبه در جمع های تخصصی مطرح یا خبررسانی نشده؟ بیشترین جنبه پر رنگ این طرح برای من اینجاست که یکسری آدم که به موضوعی علاقه دارن یکسری آدم غیرمتخصص در این زمینه که قلم نوشتن مصوبه دستشونه رو دوره کنن و بگن فلان چیز رو بنویس که خیلی مهمه و اینها هم در جلسه ای که نشستن، اونو تصویب کنن – درست در تقابل با اینکه چنین طرحی در جمع های بزرگتری مطرح بشه و فکر شده تر و تحقیق شده تر و با دیدی گسترده تر به نظر کسایی که قراره امضاش کنن برسه.

درسته که لینوکس برای من جذابه و در کل از توجه بهش خوشحالم ولی این طرح به نظرم به نظرم مهمله چون نه به تجربیات قبلی نگاه کرده، نه شفافه و نه در مسیر درست.

معرفی ایزوی یک لینوکس با ظاهر هکرهای هالیوود:‌ میلوکس

اول بگم که هکرهای واقعی با ابزارهای متنوعی کار می کنن. از ویندوز تا اوبونتو تا دبیان و فدورا و هر سیستم عامل دیگه. قیافه یک سیستم عامل نشون دهنده قدرت فنی یا حوصله کاربرش نیست… ولی خب اکثر ما با دیدن چنین لینوکسی لبخند می زنیم:

milux

چیزی که باعث شد من بیشتر از پروژه میلوکس خوشم بیاد، این بود که این لینوکس یک لینوکس مینت است که فقط از نظر گرافیکی تغییر داده شده و بهش چند تا برنامه (مثلا ویرچوال باکس) اضافه شده. خوشبختانه میلوکس سعی نکرده در همین قدم اول ریپوزیتوری‌های خودش رو داشته باشه یا تغییرات عجیبی در سیستم به وجود بیاره و اگر شما ایزوی میلوکس رو بگیرین و نصب کنین، می رسین به یک لینوکس مینت KDE با چند برنامه اضافه و ظاهری خیلی خاص.

اگر دنبال چیزی برای نصب هستین یا حوصله ندارن شخصا مراحل بوت، لاگین و محیط KDE سیستم عاملتون رو اینقدر هالیوودی کنین، دانلود فایل های ایزو، چسبوندنشون به هم و نصب میلکوس رو توصیه می کنم.

اطلاعات بیشتر در مورد میلکوس رو از اینجا بگیرین

مرتبط:
چگونه هکر شویم، مقاله از اریک ریموند
دقیق ترین و کامل ترین آموزش هک کلاه سیاه: نفوذ به سرورها

رادیو گیک شماره ۲۱ – صدای یک دست

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_021_sound_of_one_hand.mp3]

یا اونو دانلود کنین:


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

نامه دریافتی:

روزی روزگاری یک شبکه ای بود به اسم شتاب، شبکه تبادل اطلاعات بانکی…
مردم با کارتهاشون پول منتقل میکردن و به سرعت پول از این کارت به محل بعدی میرفت، وقت خرید از فروشگاه به حساب فروشنده میرفت، هم خرید آنلاین و هم خرید در فروشگاه های واقعی.

حالا شبکه جدیدی اومده به اسم شاپرک، شبکه الکترونیکی پرداخت کارت

حالا چه اتفاقی افتاده؟
ادعا میکنند که کارتها دیگه هک نمیشن و ATM ها از کار نمی افتند

ولی یه اتفاق دیگه هم میفته پول ها از کارت مشتری کم میشن، میرن یه جای نامعلوم و فرداش میرن به حساب فروشنده!

من دوستانی دارم که مغازه دارند (بچه های کف بازار :D) اینا معمولا خرید های مغازه رو چکی انجام میدن و هر روز چک دارند!
پول نقد فروش روزانه معازه رو میریزن به حساب، پول هایی هم که با کارت از دستگاه POS پرداخت شده خودش میرفت به حساب و چک هاشون پاس میشد.

ولی حالا یه کم ماجرا عجیب و غریب شده!!

من که نفهمیدم، چرا این سیستم پس رفت کرد؟!

اینستالوس تعطیل شد

فشارها زیاده و یکی از اصلی‌ترین مراکز دانلود و نصب نرم‌افزارهای کرک شده تحت آی.او.اس هم امروز اعلام کرد که تعطیل می کنه. اینستالوس رو خیلی از آیفون و آیپد دارها می‌شناسن: یک برنامه برای نصب برنامه‌های قفل شکسته روی دیوایس‌های جیل برک شده. تیم هکولوس که اینستالوس رو می نوشت اعلام کرد که کارش رو متوقف می کنه و اگر کاربر این برنامه بوده باشین در هفته گذشته دائما این پیام رو دیدین: Outdated version. Installous will now terminate و APTI error. API unavailable. چیزی که این تیم برای بسته شدن گفته اینه که بعد از سال ها دیگه کسی از این برنامه استفاده نمی کرد و فروم ها خاک گرفته و وقت بستن است. کاربران می دونن که این واقعیت نداره و احتمالا فقط یک ژست است برای گفتن اینکه «ما خیلی هم ندزدیدیم. با ما کار نداشته باشین. ما دو تا گیلاسیم».

مصر و حرکت به سوی اوپن سورس

هانی محمود وزیر ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات مصر گفته که کشورش به سوی استفاده بیشتر از مصادر المفتوحه یا همون اوپن سورس حرکت خواهد کرد. البته این حرکت بسیار آهسته خواهد بود ولی قراره که در طول سال ۲۰۱۳، کمیته های مختلف شرایط مهاجرت به نرم افزار آزاد رو بررسی کنن و پیشنهادهاشون رو به وزیر بدن. خبر عربیه و من بیشتر از این ازش سر در نمی یارم ((: ترجمه انگلیسی گوگل هم خوندنش واقعا حال و حوصله می خواد.

ویندوز ۸ حتی کم اقبالتر از ویستا
مقایسه فروش ویندوز هشت و ویندوز ویستا
حتی اینکه من در همین لحظه مقدس یک لپ تاپ کنار دستمه که برای آزمایش دارم روش ویندوز هشت نصب می کنم هم جریان رو عوض نکرده: ویندوز هشت در دو ماه اول انتشار تنها ۱.۶٪ حضور آنلاین پی سی های ویندوزی رو به خودش اختصاص داده در حالی که این عدد برای ویندوز ویستا ۲.۲٪ بوده. نت اپلیکیشن که این آمار رو داده،‌ آمار سیستم عامل مراجعین تقریبا ۴۰هزار سایت رو بررسی می کنه و از روشون می گه هر سیستم عامل چند درصد حضور آنلاین داشته. این آمار بسیار پایین ویندوز – اونهم در حالی که دو ماه از ارائه اش می گذره – خبر خیلی خوبی برای مایکروسافت نیست… واقعا می خواین خرابی وضع رو باور کنین؟ اطلاعات گروه ان دی پی هم می گه که در طول چهار هفته بعد از ارائه ویندوز ۸، فروش پی سی های ویندوزی نسبت به سال گذشته در همین دوره ۲۱٪ کمتر بوده.راستش منم الان که این ویندوز ۸ جلوم بازه،‌ به نظرم اصلا برای استفاده روزمره روی لپ تاپ کاربردی نمی یاد و اگر داشتمش حتما تنظیمات رو بر می گردوندم به حالت قدیمی ویندوز هفت.

و سورپرایز اوبونتو

ماجرای کانتر و ماجرای صفر شدنش. ماجرای مسابقه سایت و جواب
و البته سایت زد دی نت پنج نکته مهم رو می گه: اوبونتو است و اوبونتوی تلفن نیست / به این زودی ها تلفنش نمی یاد / ولی می شه گرفت و نصب کرد / با اوبونتو برای اندروید یکی نیست / اچ تی ام ال ۵ و بومی می شه برای برنامه نوشت ولی دالویک (جاوای اندروید) رو نداره

احتمالا در ۲۰۱۴ منتظر اولین تلفن ها هستیم و معنی اش برای من اینه که حداقل یکسال دیگه گلکسی اس عالی ام رو دارم بدون اینکه گول سرمایه داری رو بخورم.

این لا یک نیم خبر هم بگم…

اپلیکیشن پوک فیسوک هم اومده. فقط می تونین باهاش دوستاتون رو پک کنین

و یک خبر دیگه اینکه هات چاکلت در لیوان نارنجی خوشمزه‌تر به نظر می رسه

می دونستیم که درک ما از مزه شدیدا وابسته است به درک ما از بو و اگر بوی چیزی رو استشمام نکنیم، مزه‌اش رو هم درست نمی فهمیم ولی این یک تحقیق جدیده که می گه درک ما از مزه به قوه بینایی ما هم وابسته است. توی این بررسی دانشمندها نشون دادن که درک ما از طعم هات چاکلت در یک لیوان نارنجی خیلی بهتر از درک ما از طعم همون نوشیدنی توی یک لیوان سفیده. تحقیق روی ۵۷ نفر انجام شده. این برای گیک ها تحقیق مهمی است چون نوشیدن رو دوست دارن و چی بهتر از اینکه همون نوشیدنی همیشگی‌تون اینبار مزه بهتری بده.

و یک خبر تکان دهنده برای بشریت… [ضربان قلب]
کروزویل در گوگل

جا داره بگیم OMG! عجب ترکیبی.. بزرگترین دارنده اطلاعات در جهان و می شه گفت یکی از پیشرفته ترین کمپانی های تکنولوژی جهان یکی از بزرگترین متفکرین جهان رو استخدام کرده. اگر با کروزویل آشنا نیستین حتما به پادکست مربوط به سینگولاریتی رادیو گیک سر بزنین! شماره یک http://jadi.net/2012/03/radio-geek-001-singularity/. کروزویل یک جورهایی مهمترین شخصیت حال حاضر سینوگلاریتی در دنیا است و هر گیکی باید در موردش تا حدی اطلاعات داشته باشه. این آدم به گوگل اضافه شده و در یک مصاحبه با پیتر دیامندیس (واو! اگر نمی شناسین همینجا پادکست رو قطع کنین! شماره سینگولاریتی رو گوش بدین و برگردین!) چون حتی شلدون کوپر هم می گه [تیکه صدای سینگولارتیکی از شلدون کوپر] … می گفتم.. کروزویل در مصاحبه دو طرفه با دیامندیس گفته که در گوگل منابع بی نهایت (واو.. توی گوگل منابع بی نهایت خیلی ترکیب عجیبی است!) چی می گفتم؟!! آهان.. این متفکر عظیم در گوگل منابع بی نهایت خواهد داشت تا روی هوش مصنوعی کار کنه! زانو بزنین چون اگر زانوهاتون نمی لرزه از این خبر، یا کروزویول رو نشناختین، یا مفهوم منابع بی نهایت توی گوگل رو نمی دونین یا مثل من های نیستین (:

تبلیغ سیتو! فروشگاه سیتو خرید کنین و تا‌آخر دی با ذکر radiogeek در بخش کد تخفیف، بیست درصد از فاکتور شما کم می شه!

و خب ظاهرا اندروید واقعا در حال جلو افتادن از آی او اس است… افراد مختلفی پست هایی می نویسن در این مورد که چرا دارن آی او اس رو کنار می ذارن به نفع اندروید. سه نمونه رو توی شو نوت ها لینک می کنم که سر بزنین. تاکید می کنم که اینها ابزار هستن برای کار. در نهایت هر کس باید اونی رو استفاده کنه که براش مفید تره .. بدون تعصب و بدون پز دادن (:
http://www.24100.net/2013/01/an-iphone-lovers-confession-i-switched-to-the-nexus-4-completely/
http://allthingsd.com/20121229/2012-the-year-i-basically-stopped-using-apples-ios-apps/
http://www.forbes.com/sites/edzitron/2012/12/28/galaxynote2/

پتنت ترول ها و درخواست هزار دلار از استفاده کنندگان اسکنر

پتنت ترول ها که معرف حضور هستن [کمی توضیح]. حالا یک گونه جدیدشون ظهور کرده: پروژه ای به سام project paperless LLC که چندین زیرشرکت داره، ایمیل می زنه به بیزنس های متوسط و ازشون می خواد که به ازاء هر کاربری که توی شرکتشون داکیومنتی رو اسکن می کنه و این داکیومنت به شکل خودکار پی دی اف می شه و به ایمیلشون می ره باید هزار دلار به این شرکت بدن! بله هزار دلار به ازاء هر کارمند! این درخواست اول جدی گرفته نشد ولی وقتی تعداد زیادی شرکت این نامه رو گرفتن مساله کمی مهمتر به نظر رسید و در نهایت وکیل های شرکت بلو ویو ظاهر شدن و توضیح دادن که ادعاشون خیلی جدیه و یک پتنت دارن در این مورد و به نظرشون همه شرکت ها باید لایسنس بگیرن برای استفاده از این تکنولوژی که هزینه اش برای هر کارمند استفاده کننده از تکنولوژی هزار دلاره!

برآورد می شه که تقریبا پنجاه و پنج درصد این مدل حمله های پتنت ترولی به سمت شرکت‌های کوچیک باشه. مطمئنا اگر این شرکت از کسی مثل زیراکس یا کنون شکایت کنه، این شرکت ها وکیل‌های تمام وقت برای مبارزه دارن و بلو ویو به جایی نمی رسه ولی وقتی هدف شرکت های کوچیک باشن، گاهی این شرکت ها ترجیح می دن پول رو بدن و به بیزنس ادامه بدن تا اینکه درگیر پروسه های طولانی دادگاه بشن.

نکته خوب اینه که یکی از شرکت های دریافت کننده bluewave computing بود که تصمیم گرفت به جای دادن پول به سراغ شکایت بره. یک وکیل استخدام کرد و گفت اگر یک میلیون دلار هم هزینه کنه حاضر نیست اون دویست هزار دلار بیخودی رو بده و بالاخره هم بعد از کلی هزینه تو دادگاه برنده شد اما این فقط یک مورده و این سبک مسخره پول درآوردن هنوز هم با پتنت های مهمل دیگه ادامه خواهد داشت و جلوی پیشرفت خیلی از شرکت های کوچیک رو خواهند گرفت. این چیزیه که قوانین واقعا باید به سراغش برن و سعی کنن راه حلی معقول براش پیدا کنن.

استخدام قاتل مجازی برای ترور شخصیت فرزند در بازی کامپیوتری

اعتیاد به بازی های کامپیوتری برای بعضی از علاقمندان یک مشکل جدی به حساب می آید. راه حل های مختلفی هم برای ترک این اعتیاد وجود دارد که برخی از آنها به خوبی عمل می کنند. اما یک پدر چینی راه حل عجیبی برای ترک اعتیاد پسرش به یک بازی کامپیوتری انتخاب کرده است.

این پدر آنقدر از اعتیاد پسرش به یک بازی کامیپوتری ناراحت بوده که یک راه حل منحصر به فرد انتخاب کرده است. او به این نتیجه رسیده که اگر پسرش مرتب در بازی ببازد، بعد از مدتی انگیزه اش را از دست خواهد داد و دیگر سراغ این بازی نخواهد رفت.

بنابراین او سراغ یک بازیکن حرفه ای این بازی رفته (نام بازی اعلام نشده) و او را استخدام نموده تا به عنوان قاتل شخصیت مجازی پسرش فعالیت کند! وظیفه قاتل این بوده که مرتب شخصیت پسرش را در ابتدای بازی بکشد تا او انگیزه اش را از دست بدهد. او بازیکنانی را به عنوان قاتل اسختدام می کرده که حرفه ای تر از پسر خودش بوده اند و Level بالاتری داشته اند.

اما این تلاش پدر در نهایت سبب نشد که پسرش زیائو دست از بازی بکشد. چرا که پسر متوجه کار پدر شده و این تبدیل به انگیزه ای شده تا بیشتر بازی کند و از عهده قاتلان بربیاید!

تلاش این پدر که در نهایت موفقیت آمیز نبود. اما شاید بهتر باشد زیائو واقعا این بازی را ترک کند. چون که با این وضعیت ممکن است پدرش راه حل های خطرناک تری انتخاب کند.

در اعماق

بازم سرتیفیکیت‌های جعلی برای جیمیل؛ اینبار ترک تراست

می دونیم که وضع شرکت‌های صادر کننده سرتیفیکیت‌های اس اس ال خرابه. ما توافق کردیم که برای امنیت به یکسری شرکت اعتماد کنیم و حالا دائم می بینیم که این شرکت‌ها به خاطر منافع مادی یا به خاطر «اشتباهات فنی» دارن به یکسری آدم اجازه می دن بدون اینکه ما متوجه بشیم ارتباطات ما رو زیر نظر بگیرن. اینبار ترک تراست دو تا subordinate certificate برای کسانی صادر کرده که قرار نبوده اینها رو داشته باشن. این نوع سرتیفیکیت به شما اجازه می ده برای دامین‌های دیگه هم سرتیفیکیت صادر کنین و فعلا جیمیل اعلام کرده که با یکی از این‌ها، براش سرتیفیکیت صادر شده. به عبارت دیگه اون کسی که «اشتباهی» این سرتیفیک رو داشته می تونسته در این مدت ایمیل‌های شما رو شنود کنه بدون اینکه شما متوجه بشین. چیز زیادی در این مورد نمی شه گفت جز اینکه اینترت درست شد بر اساس اینکه گردانندگانش مورد اعتماد و شریف باشن و وقتی اونها شریف نباشن، اینترنت امن نیست. نه بحث تکنیکی در کاره نه هیچ چیز دیگه. فقط چند تا شرکت که به خاطر پول… بگذریم. فایرفاکس یا کروم رو آپدیت نگه دارین تا شاید تا حدی از پولدارها و زوردارها در امان باشین.

اینسپشن: ابزاری برای نفوذ به کامپیوترهای لاک شده

اینسپشن ابزار عجیبیه! حتی اگر کامپیوتری دارین که تمام هاردش رمزگذاری شده، و فقط به ساسپند رفته یا لاک شده، شما می تونین از طریق پورت فایروایر (یا اگر نداره با وصل کردن یک کارت فایروایر به یکی از اسلات ها مثلا پی سی ام سی آی ای و بعد استفاده از اون) وارد سیستم بشین. ماجرا هم خیلی ترسناکه! این هک از طریق اینترفیس فایروایر،‌درایورها رو دانلود و نصب می کنه و بعد برنامه ای در حافظه کامپیوتر که هنوز لاک است اجرا می شه که دنبال روتین چک کردن پسورد می گرده و اون رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین داخل سیستم بشین! روش های قبلی حمله به کامپیوترهای ساسپند شده با هارد کاملا رمزگزاری شده بسیار پیچیده تر بود و حاوی چیزهایی مثل معلق کردن رم در نیتروژن مایع! نفوذپذیری اصلی این حمله اینه که پورت فایروایر به خاطر سرعت خیلی زیاد نیازمند ارتباط مستقیم با رم است و در نتیجه حمله کننده می تونه از همونجا کدش رو وارد کامپیوتر کنه. این اسم فوق العاده هم از فیلمی به همین اسم اومده که توش می شد در خواب ها نفوذ کرد… این برنامه به خواب کامپیوترهای شما حمله می کنه،‌ روتین چک کردن پسورد رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین وارد کامپیوتر بشین! ووووویوهاهاها! بترسین!

یک خبر کوتاه هم اینجا بگم! اریک اشمیت از گوگل یک سفر اسرارآمیز داره به کره شمالی که لقب قطع ترین کشور از اینترنت رو یدک می کشه!

شاید این دیدار ربط داشته باشه به سخنرانی سال نو رهبر این سیاه چاله اطلاعاتی جهان که توش گفته بود کره شمالی که بهترین کشور جهانه باید وارد یک تغییر رادیکال در حوزه اقتصاد بشه و علم و تکنولوژی رو پیش ببره و همونطور که دانشمندان فضایی شون جهان خارج رو تسخیر کردن، در حوزه علم و تکنولوژی هم باید کره شمالی مرزهای دانش رو عقب برونه و خودش رو به استانداردهای جهانی برسونه».

ماجرای اسپم

گفتن کمی از ماجرا. قبلش صدای حوالی دقیقه دو نریمان و بعد تبلیغ برای رفتن به سراغ سایت نریمان برای بقیه ماجرا.

قتل از طریق اینترنت

یک چیزهایی می فروشه. مثلا اگر از سکس حرف بزنین همه به هیجان می یان یا اگر شروع به ترسوندن آدم ها کنین آدم ها بهتون توجه می کنن. همینه که اینهمه سیاست مدار نون روزشون در می یاد (: حالا هم یک شرکت امنیتی اعلام کرده که با اتصال همه چیز به اینترنت، احتمالا به زودی شاهد قتل‌های اینترنتی خواهیم بود. مثلا دستگاه کنترل قلبی که از راه دور متوقف خواهد شد یا ماشینی که بدون توجه به فرمان مستقیم شما و تحت تاثیر یک کانکشن هک شده شما رو از پل پرت می کنه پایین. بله احتمال اینها هست ولی آیا واقعا اتفاق میافتن؟ یک متخصص جریان (کنستانتین فون هافمن) می گه نه! اون می گه که درسته که امکانش هست تروریست ها آب شهر رو آلوده کنن و درسته که امکانش هست که یکی به بچه شما سیب مسموم تعارف کنه ولی در عمل هیچ وقت این اتفاق نیافتاده و این جریان فقط بهانه سیاست مدارها و روزنامه ها برای پول و زور بیشتره. اون در یک حرکت جالب گفته اگر شرکت مدعی واقعا معتقده که در طول سال ۲۰۱۳ یک مورد قتل از طریق اینترنت اتفاق خواهد افتاد، ده به یک شرط ببنده . نظر شما چیه؟ (: من که کمی می ترسم راستش (: این ترس بعضی گونه های موجود زنده رو فلج می کنه و دیگه نه می جنگن نه فرار می کنن (:

و آخرین خبر هم طرح کنگره آمریکا برای آرشیو دیجیتال همه اسمس ها

آمریکای شیطان بزرگ یک طرح داره که توش اگر نماینده های مردم رای مساعد بدن،‌ همه اسمس هایی که مردم به همدیگه می دن به مدت دو سال ذخیره می شه تا پلیس و بقیه بتونن ازش برای دستگیری دزدها و قاتل ها و متجاوزین به ناموس و غیره استفاده کنن (حداقل این دلیلی است که همیشه به مردم گفته می شه برای شنود و زیر نظر گرفتن و حیت شکنجه و غیره).

خب اونها حق دارن علیه این اعتراض کنن و دارن می کنن. قبلا هم اونها چنین طرح هایی داشتن ولی رد شده چون قضات اینو خلاف حق پرایوسی شناختن. طبق قانون آمریکا، دولت حق نداره همه رو شنود کنه تا موارد جرم رو پیدا کنه بلکه فقط حق داره مجرمین رو زیر نظر بگیره (که البته این جریان بارها و بارها وقتی لازم داشتن دور زده شده – به بهانه امنیت عمومی و مهملات دیگه). بحث های فنی دیگه ای هم مطرحه مثلا اینکه با پیام های اصولا رمزگزاری شده چیکار می کنن (مثلا مسنجر بلک بری) یا … حالا اینو بیخیال.. چه کاریه ناراحت بشیم. حتی اگر خواستن می تونن تو همه کافی شاپ ها هم دوربین بذارن و همه کافی شاپ دارها موظف باشن هفته به هفته همه فیلم ها رو ببرن تحویل پلیس بدن … به ما چه که حسودی می کنیم.. خب اونها هم امنیت ملی بخوان مگه بده بیخیال… (: تولد توروالدز عزیزه‌ (: بخون اندی که بیایم وسط!

[اندی تولد مبارک]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

و حالا که تبریک ها و تقبیح ها است بدون شیپور نظر آدینا رو می خونیم:
حتما می‌دونی که گوگل فرآیند ورود دو مرحله‌ای رو برای جی‌میل فعال کرده. که بعد از وارد کرن رمز عبور، باید یه عدد رو که برات اس‌ام‌اس می کنه یا زنگ می‌زنه وارد کنی تا بتونی وارد جی‌میلت بشی.
نکته‌اش این‌جاست که اگر موقع این کار زبان مرورگرت فارسی باشه، اون خانمی که تماس می‌گیره و شماره فعال‌سازی رو اعلام می‌کنه به زبان فارسی مرتب و منظم (به مراتب بهتر از تلفن گویاهای بانک‌های خودمون یا مخابرات) می‌گه. و اس‌ام‌اس هم به زبان فارسی ارسال می‌شه.
ایول داره این گوگل.

و یک تقبیح مفصل داریم به دیکتاتور دوست و همسایه لوکاشنکو که از ۱۹۹۴ که به اصطلاحا ریاست جمهوری رسید تا امروز نه فقط کنار نرفته که توی همه انتخاباتی که برگزار کرده و شمرده، گفته که بیشتر از نود درصد مردم بهش رای دادن. این مرد جذاب اخیرا به وزیر امور خارجه آلمان که گی است گفته «دیکتاتور بودن که از از گی بودن بهتره!» (((: این دوستمون در تظاهرات سال ۲۰۱۱ مردم اعتراض کننده به وضع بد اقتصادی رو دستگیر کرد و به پونزده روز زندان (اونجاها زیاد حساب می شه) . جرم؟ دست زدن! گفت که کف زدن در یک تجمع یک حرکت سیاسی است و جرم! کف زدن در مراسم رسمی بلاروس ممنوعه (((: و نکته ای که این هفته ماجرا رو عمده کرد اینه که در دستگیری های اخیر به جرم کف زدن، اقای کنستانتین کاپلین هم دستگیر شده و پلیس هم شهادت داده که مشغول دست زدن بودن.. مشکل؟ آقای کنستانتین کاپلین فقط یک دست داره (: و فکر می کنین قاضی در چنین کشوری به حرف پلیس گوش بده یا حرف مرد یک دست؟ آقای کاپلین در دادگاه محکوم شد و به زندان رفت… به افتخار کوکاشنکو: [صدای کف زدن]

و تبریک می گیم به اون تیم فوتبال ایتالیایی که وقتی طرفدارهای تیم مقابل علیه بازیکن سیاه پوستشون شعارهای نژادپرستانه دادن کلا زمین رو ترک کرد و تقبیح می کنیم بنزینی که توی هواست رو و تقبیح می کنیم یورو و دلار رو که می رن بالا و تقبیح می کنیم سرعت اینترنت رو…و تقبیح می کنیم اوبونتوی جاسوس رو… نه نه نه… می ریم بخش آخر که ایریکس از وبلاگ ذهن آزاد freemind.ir برامون کامل و دقیق بگه ماجراش چی بوده و امیدی هست یا نه (:

بخش آخر

با ایریکس هستیم و توضیحات مفصلش در مورد ادعای ویروس بودن اوبونتو (:

نامه ها

مارال:
جادی عزیز، من امروز متوجه شدم که تا حالا اشتباه بزرگی مرتکب شدم که نوشته‌ها رو می‌خوندم، به جای اینکه گوش کنم. عالی بود.
و می‌خواستم به عنوان یه زن تشکر کنم ازت به خاطر صداقتت، وقتی که در مورد خشونت در مورد زنان حرف زدی. من عقیده ندارم که همه‌ی مردها بدن یا هر چی، ولی این پذیرش مسئولیت در قبال یک مسأله‌ی اجتماعی اولین قدم در راه حذف شدن اونه. منظورم اینه که تو هم مثل خیلی از مردهای دیگه می‌تونستی راحت بگی «البته من که جز اون دسته مردها نیستم» و همین‌طوری پیش میره که آخرش آدم نمی‌فهمه که این مردهای خشن از کجا میان؟؟؟!!! چون این یه جمله‌ی دررو هست برای همه‌ی مردهایی که خشونت به خرج میدن.

و همین‌طور هم متشکرم که ابعاد واقعی خشونت رو نشون دادی، چون خیلی‌ها خشونت رو همون‌جوری که گفتی فقط کتک زدن می‌دونن،‌ ولی فکر می‌کنم که از هر زن یا دختری که بپرسی، از همون نگاه از همه چیز بیشتر می‌ترسه. و اون لحظه‌ای که داشتی درباره‌ی این موضوع حرف می‌زدی،‌ با اینکه قبلش متن رو خونده بودم،‌ دلم لرزید و کلی خاطره‌ی بد جلوی چشمم اومد…
بازم ممنون


دوست خوبم shevina هم در یک ایمیل رکوردگیر ۱۲۰۰ کلمه ای یکسری چیز گفته خلاصه اش رو براتون می گم. حرفش در مورد سیاست زدگی همه چیز توی کشوره و اینکه یکسری آدم کارنابلد کل سیستم رو دست خودشون گرفتن و نمی ذارن کسانی که چیز بیشتری بلدن بیان توی بازی. از یک برنامه توی یکشنبه ۱۹ آذر ۹۱ در سالن همایشهای بین المللی هتل المپیک تهران مثال می زنه که جلسه دوم همایش بین المللی صنعت احداث با حضور مهندسان ودانشجویان وشرکتهای پیمانکار بزرگ بخش خصوصی بوده. توش بعد از اینکه همه سیاسی ها توضیح می دن که چقدر عالین، پروفسور گونتر پائولی یکساعت سخنرانی می کنه. این آقای پائولی اقتصادی به اسم اقتصاد آبی رو معرفی کردن و توی یکی از مثالاشون طرحی از یک خانه نشون دادن که بسیار باصرفه و پاک و خود انرژی ساز بود وگفتن من این طرحو نشون دادم و هیچ ایرادی نداره شما آنرا کپی کنید وتوسعه بدید همه نیش خند زدند– ایشون متوجه شدن و گفتن این طرح پتنت نداره و اپن سورسه– معلوم بود کسی حتی به گوششم نخورده بود— ادامه داد که شما میتونید بدون هیچ محدودیتی ازش استفاده کنید و کپی رایت نیست این طرح کپی لفت هستش کپی کنید –همه زدن زیر خنده فک کردن که ای بابا چه شوخی جالبی (هرچند کپی لفت نوعی طنزه برای کپی رایت به صورت اعتراض) میخندیدن که هی وای چه شوخی جالبیه کپی لفت ایشون فهمید و با لبخند رد شدن و موضوع ادامه دادند.

بله مسولای ما حتی نمیدونن اپن سورس چیه پتنت چیه حتی کپی لفت چیه و بطبع چه میدونن اجتماع محوریه این فلسفه ها چیه و فوایدشون چیه اما تا دلت بخواد ما شرکت انحصاری داریم که شنیدید مثلا شرکت فلانی نماینده انحصاری فلان شرکت خارجی

حرف شوینا اینه که باید این مفاهیم (مثلا آزادی نرم افزار یا گنو و …)‌ توی دنیای غیرکامپیوتری هم شناخته بشن که خب وظیفه من و شما است (:

و dotamim (دو تا میم) هم برامون یک اسکرین شات فرستاده از شرلوک هلمز جدید که زیرنویس فارسی عبارت «geek interpreter» توش ترجمه شده «مفسر خل و چل ها» (: هاها… بازم از اون شماره قدیمی غول بازار مکاره که سر مرغ ها رو می کنه و این چیزها بهتره ولی خب ما خل و چل نیستیم! ممنون دات میم جان. همچنین دات میم پیشنهاد داده یک بخش فرهنگی هنری هم داشته باشیم برای معرفی فیلم‌های گیکی و غیره که ایده خوبیه و شاید راهش بندازیم (:

موسیقی

این هفته احتمالا چون توی رادیو تبلیغ کردم که موسیقی بفرستین موسیقی بارون شدیم! با تشکر از علیرضا که آهنگ برن ایت داون گروه لینکین پارک رو سفارش کرده بود آیدین که آهنگ گروه کان-نال (دریم واکر) رو یپشنهاد کرده به اسم همه چیز تغییر می کنه.. ولی رادیو ساز دهنی به آدرس http://radiosazdahani.wordpress.com/ شخصا یک فایل درست کرده بود و فرستاده بود که من ازش اجازه گرفتم تو رادیو پخشش کنم و موافقت کرد. به رادیوش سر بزنین که بسیار خوبه و به این هم گوش بدین. در مورد فیلم مورد علاقه من (اسکول آو راک) صحبت می کنه.. یک نوازنده راک که به شکل اتفاقی معلم یک مدرسه بچه مثبت ها می شه و باهاش موسیقی کار می کنه و یک بند راک راه می ندازه. گوش بدین به پادکست کوتاه رادیو ساز دهنی و سر بزنین به سایتش اگر دوست دارین با خواننده های مشهور دنیا، آشنا بشین: http://radiosazdahani.wordpress.com/

Screenshot from 2013-01-08 11:37:45

رادیو گیک شماره ۸ – ترک مکانیکی

در این شماره با زیلوفون پینگ می کنیم ، تله پورت می کنیم، ادعای پولدار شدن گوگل با ۹ خط کد اوراکل رو بررسی می کنیم و به افتخار پرویز شهریاری به سه دقیقه شعر شاملو گوش می دیم. آخرش هم فراموش نمی کنیم که گیک ضد ضرب است اما ضد ضرب درست. این شما و اینهم یکساعت پادکست رادیو گیک درباره هر چیزی که از چهارراه تکنولوژی و جامعه رد می شه:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به افتخار آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین و اگر پشت سانسوری به اسم سرعت کم اینترنت هستین به جای ۴۴ مگ، این برنامه یکساعته رو با کیفیتی کمی پایینتر ولی در ۳۰ مگ دانلود کنید.

لینک دانلود اضافی: http://www.rodfile.com/k2kn1oeuk3ac/jadi-net_radio-geek_008_mechanical_turk.mp3.html


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

شبکه IP روی زیلوفون

یا.. زیلوفون همون ساز مشهور است که بچه ها هم زیاد باهاش بازی می کن: دو تا میله که به یکسری سطح (مثلا چوبی یا فلزی) ضربه می زنن و صدا تولید می کنن. چیزی شبیه به این:

صدای زیلوفون

حالا بعد از اینکه وین سرف یکبار تی شرتی پوشیده بود که می گفت «آی پی روی همه چیز» محققین دانشگاه برکلی کالیفرنیا این رو به واقعیت تبدیل کردن و برای نشون دادن انعطاف پذیری پروتکل اینترنت با استفاده از دو داوطلب که زیلوفون ها رو بر اساس این پروتکل می زدن، تونستن دو تا سرور مختلف رو پینگ کنن. معلومه که اینکار هدف علمی نداشته بلکه نمایشی بودن از انعطاف پذیری این پروتکل که الان توسترها هم باهاش کار می کنن و نشون دادن پایه های اینترنت به تازه کارها. Geiger که پروتکلش رو پروتکل اینترنت روی نوازنده های زیلوفون یا IPoXP اسم گذاری کرده، با استفاده از چند میکروکنترلر، چند سنسور و یک جفت زیلوفون و نوازنده تونسته دو تا کامپیوتر رو به هم وصل کنه و دستور پینگ رو با موفقیت روشون اجرا.

فیزیکدان های چینی فوتون ها را به فاصله ۱۰۰ کیلومتر تله پورت کردند

خب ظاهرا آرزوی همیشگی من داره واقعیت پیدا می کنه: تله پورت. البته جریان خیلی هم جدید نیست. دانشمندان چینی دو سال قبل تونسته بودن فوتون ها رو ۱۰ مایل تله پورت کنن و حالا هم موفق شدن با خورد کردن رکورد قبلی، فوتون ها رو اینجا غیب و ۹۷ کیلومتر اونطرف تر ظاهر کنن. اینکار با یک لیزر ۱.۳ واتی و اینجوریکه مقاله تکنیکال ریوو می گه «چند چیز جالب دیگه» انجام شده. ایده تله پورت اینه که بشه چیزی از جایی به جای دیگه منتقل کرد بدون اینکه اون رو در فضای بین این دو چیز حرکت داد. به عبارت دیگه قرار نیست خود جسم فیزیکی حرکت کنه بلکه برای تله پورت باید اطلاعات یک جسم منتقل بشه به نقطه جدید و ذرات نقطه جدید بر اساس این اطلاعات شکل بگیرن تا هویت جسم قبلی رو کسب کنن.

استعفای اسکات تامپسون مدیرعامل یاهو

این خبر بزرگی بود در این دو هفته. اسکات تامپسون مدیر عامل یاهو جایی توی رزومه اش نوشته مدرک کامپیوتر داره در حالی که این جریان واقعیت نداشت. حالا هم استعفا داده و شرکت هم اعلام کرده که این استعفا به خاطر «مسایل شخصی» انجام شده و پذیرفته می شه. خب این یک شرکت خصوصی است و کار طرف بسیار زشت بوده ولی خودش می دونه و سهام دارهاش. یک کشور نیست که دروغ گویی توش … بگذریم (:

اما یک قدم که به عمق خبر بریم جریان اینه که حدس می زنن راس لوینسون که حالا رییس بخش رسانه جهانی یاهو است جای اون رو خواهد گرفت. این یک روند توی یاهوئه. شما ممکنه سنتون قد نده ولی یک زمانی بود که ما تازه کشف کرده بودیم چیزی به اسم گوگل هست و وقتی به دوستامون می گفتیم بیان با اون سرچ کنن همه می خندیدن که مگر کسی یاهو رو ول می کنه بیاد با یک سایت به این درپیتی و سادگی سرچ کنه؟! همه ما ایملی های یاهو داشتیم و یاهو هوم پیج همه جا بود. اما از لحظه ظهور شرکت هایی مثل گوگل، یاهو فقط و فقط سقوط کرد. چرا؟ به خاطر اینکه یاهو به شیوه یک رسانه سنتی اداره می شه. ساختارش هیچ وقت یک شرکت تکنولوژی نبوده و همیشه خودش رو یک رسانه دیده که حالا داره آنلاین می شه و اگر هم سرویس تکنولوژیکی داده فقط برای جوری جنس بوده نه برای جذب و نگهداشتن مشتری (مثلا ایمیلش). حالا هم دوباره کنار گذاشتن یک کامپیوتر ساینتیست تقلبی و جایگزین کردنش با یک یک فرد رسانه ای ادامه همین رونده. البته الان دیگه زمان اینکه یاهو بتونه خودش رو یک شرکت تکنولوژی معرفی کنه گذشته و احتمالا باید با جمع و جور کردن دست و بالش قبول کنه که فقط یک رسانه عمومی است در کنار همه رسانه های دیگه توی اینترنت.

فیسبوک در حال کشتن اسمس

تعداد اسمسهای ارسال شده هر سال داره پایینتر می یاد و اصلی ترین متهم، پیام های متنی فیسبوک، چت، بلک بری، وایبر، واتزاپ و اینجور چیزها هستن. توی دنیا نسل جوونی که با اسمس حرف می زنه، کمتر و کمتر داره اسمس می فرسته و سراغ برنامه های خاص اینکار می ره. گفته می شه فسبوک که حالا برنامه تحت ویندوز چتش رو هم داده، به زودی برنامه های آیپد و مک رو هم عرضه می کنه و همراهیش با صد تا روش دیگه در حال زدن ضربه ای جدی به درآمد شرکت های مخابراتی است. تو ایران البته خوشبختانه هر کس رقیب بشه سریعا می شه فیلترش کرد و فعلا من و شما هستیم که باید پول بدیم برای هر جمله عاشقانه که رد و بدل می کنیم (:

محققین ژاپنی و انتقال ۳گیگابیت بر ثانیه ای روی فراکنس های تراهرتزی

محققین موسسه تکنولوژی ژاپن یک سیستم انتقال وایرلس جدید درست کردن که بالاتر از همه فرکانس های فعلی ما کار می کنه: سیصد گیگا تا ۳ ترا هرتز. این فرکانس خارج از محدوده فرکانسی مصوب همه کشورها است و هیچ کشوری قانونی براش نداره و در نتیجه می شه هر طور تکنولوژی جدیدی رو باهاش درست کرد. بحث اینه که شما وقتی یک دستگاه می سازین (مثلا یک بی سیم) باید از رگولاتوری کشورها اجازه بگیرین که در فلان فرکانس روشنش کنین اما حالا یک فرستنده گیرنده داریم که هیچ کشوری از کسی نخواسته برای استفاده از اون درخواست مجوز کنه.

نکته جذاب این تکنولوژی سرعت ۳ گیگابیتی ثابت شده اون است و ادعای اینکه تا ۱۰۰ گیگابایت هم باید بدون مشکل کار کنه و بالاتر از این مساله اینه که این دستگاه به اندازه یک سکه است و مناسب برای تولید انبوه.

رآکتور هسته ای مخفی شرکت کداک
(از یک پزشک)

مطابق خبر جالبی که gizmodo منتشر کرده است، شرکت کداک تا شش سال پیش در مقر این شرکت واقع در روچستر نیویورک، یک واکنشگر (رآکتور) هسته‌ای با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگر اورانیوم غنی‌شده داشت.

آشکار نیست که چرا این شرکت باید یک واکنشگر مخفی با اورانیومی غنی‌شده داشته است یا چطور این شرکت اجازه داشتن چنین تجهیزاتی را پیدا کرده است و چرا این واکنشگر در قلب شهر پرجمعیت نیویورک قرار داشت!

مقامات این شرکت تأیید می‌کنند که هیچگاه به صورت عمومی این مسئله را اعلام نکرده بودند و هیچ مقام رسمی شهر، پلیس یا آتشنشانی هم تا زمانی که که اخیرا یک کارمند سابق، مسئله را افشا کرد، از این موضوع آگاه نبودند. فقط تعداد کمی از مهندسان و کارمندان فدرال موضوع را می‌دانستند.

معمولا به شرکت‌های خصوصی اجازه داده نمی‌شود به چنین موادی دسترسی داشته باشند. ظاهرا شرکت کداک برای کنترل ناخالصی‌ها و آزمایش عکسبرداری نوترون از این واکنشگر استفاده می‌کرده است.

واکنشگر از نوع CFX یا Californium Neutron Flux multiplier بود و در سال ۱۹۷۴ خریداری شده بود و با نزدیک به ۱٫۶ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده که پیرامون هسته کالیفرنیوم ۲۵۲ قرار داده شده بود، پر شده بود.

البته از این واکنشگر به خوبی محافظت می‌شد و دیواره بتنی به ضخامت ۶۰ سانتیمتر از آن محافظت می‌کرد.

کداک به جزئیات بیشتر مثلا در مورد گروهی از کارکنانش که مسئول نگهداری از واکنشگرش بودند اشاره نکرده است.

شرکت عظیم و چند ملیتی آمریکایی ایستمن کداک ۱۹ ژانویه سال ۲۰۱۲ و پس از ۱۲۳ سال فعالیت، رسما اعلام ورشکستگی کرد.

باگ یک میلیونیوم لانچ پد

لانچ پد سیستم ریپورت باگ اوبونتو است و پیگیری تغییرات اون و حالا یک میلیونیومین باگ توش ریپورت شده: عنوان باگ هست: برای هر باگی که در لانج پد گزارش شده، ۶۷ آیپد فروش رفته. این باگ می گه که مدرسه ها دارن پول خیلی زیادی روی آیپد خرج می کنن در حالی که این دستگاه دائما از رده خارج می شه و همه باید برن مدل جدیدش رو بخرن. این یک باگه برای سیستم آموزشی. این باگ ریپورت از مردم می خواد که به پروژه ای کمک کنن که یک سیستم آزاد و رایگان رو با یک تبلت قابل آپگرید و رقابتی همراه می کنه تا دانش آموزان و مدارس دیگه مجبور نباشن منابعی که ندارن رو صرف خرید هر ساله آیپد کنن.

در اعماق

دادگاه فنلاندی، صاحب وای فای باز رو در برابر اعمالی که بقیه باهاش انجام می دن مقصر ندونست

مساله این بود که یک خانمی توی فنلاند توی خونه اش یک نمایش ترتیب می ده و چندین نفر هم برای دیدنش می یان. بعد بنا به ادعای «مرکز ضد پایرسی فنلاند» که یک موسسه است برای حفاظت از کپی رایت، یکی از مهمان‌ها چند فایل دارای کپی رایت رو از روی این وای فای دانلود می کنه و به همین دلیل مرکز مدعی می شه که این خانم باید ۶۰۰۰ یورو خسارت پرداخت کنه. دادگاه بعد از مدتی کشمکش رای می ده که دارنده وای فای، مسوولیتی در قبال اینکه بقیه باهاش چیکار کردن نداره و جریمه کردن این خانم درست نیست.
لازمه تکرار کنم که بحث آزادی بحث شکستن و زیرپا گذاشتن کپی رایت نیست بلکه این جریانه که جلوی چنین شکایت های مسخره ای باید گرفته بشه و نباید کل انرژی دولت به جای مبارزه با جرایم واقعی در این مسیر کانالیزه بشه که شرکت های چند میلیارد دلاری رسانه ای از شهروندهای معمولی خسارت بگیرن. سازمان های آزادی دیجیتال به معنی قانون شکنی و نقض کپی رایت نیستن بلکه به این معنی هستن که حقوق فردی افراد باید حفظ بشه و فقط چون یکسری شرکت خیلی پولدار هستن و توی دولت ها آدم دارن نباید کل منابع یک کشور رو به خودشون اختصاص بدن. بحث اینه که الان تولید کننده یک اثر هنری می تونه اونو راحت به مصرف کننده برسونه ولی هنوز یکسری شرکت که قدیم ها سینما داشتن یا سیستم های توزیع بزرگ و اینها فکر می کنن باید سهم بزرگی از هر سود به اونها برسه.

اوراکل علیه گوگل و قاضی برنامه نویسشون

دعوای کپی رایتی بین اوراکل و گوگل هنوز ادامه داره. تقریبا یک ماهه که این وکلای این دو شرکت بزرگ دارن حمله و دفاع می کنن تا مشخص بشه که آیا گوگل از اوراکل چیزی کپی کرده یا نه. فعلا تنها بحث ثابت شده اینه که سیستم آندروید گوگل ۹ خط از کدهای اوراکل رو کپی کرده. دعوا سر تابعی است به اسم rangeCheck. وکیل اوراکل گفته که گوگل این تابع رو کپی کرده تا کد کمتری بنویسه و در نتیجه بتونه با منابع کمتری که خرج می کنه اندروید رو کم خرج تر و سریعتر روانه بازار کنه. در اینجا قاضی به وکیل اوراکل تذکر می ده که «آقای وکیل. اگر می خواین ادعای خسارت یا غرامت کنین باید بتونین دقیقا نشون بدین که چرا کپی کردن این کد به طور مستقیم باعث شده گوگل به پول برسه». وکیل جواب داده که «این درآمد به خاطر سرعت گوگل در رسیدن به کد نهایی حاصل شده که نتیجه کپی کردن این تابع بوده»

اینجا قاضی یک راز خوب رو فاش کرده و گفته که از قدیم تا همین امروز کدنویسی می کرده و حجم زیادی برنامه نویسی انجام داده و می ده و خودش شخصا بارها و بارها چیزی شبیه به تابع rangeCheck که چک می کنه آیا یک عدد در یک محدوده خاص هست یا نه رو نوشته و درک می کنه که کپی این تابع ۹ خطی به هیچ شکل نمی تونسته ارائه محصول نهایی گوگل رو جلو بندازه چون یک دانش آموز دبیرستانی هم می تونسته اینو به راحتی بنویسه. البته وکیل اوراکل هم لازم دیده توضیح بده که اکسپرت جاوا نیست و با اینکه این دومین وکالتش در مورد جاوا است ولی براش نوشتن این کد شش ماه طول می کشیده!

جا داره دست قشنگه رو بزنیم به افتخار قاضی آمریکایی که وقتی قراره در مورد شکایت برنامه نویسی اوراکل از گوگل حکم بده، خودش برنامه نویسه (:

حمله دی داس به ویرجین و اطلاعیه پایرت بی

هفته پیش یک حمله دی داس بزرگ انجام شد به سرورهای ویرجین … بیانیه پایرت بی در این مورد رو می خونم براتون:

به نظر می رسد که یک گروه ناشناس کمپینی برای حمله دی داس / بازداری از سرویس گسترده علیه رسانه های ویرجین و بعضی سایت های دیگر راه انداخته اند. ما می خواهیم در مورد این جریان نظراتمان را به شکلی شفاف به شما بیان کنیم:

ما این کارها را تشویق نمی کنیم. ما به اینترنت باز و آزاد اعتقاد داریم که در آن هر کسی می تواند نظراتش را بیان کند. ما حتی اگر کاملا مخالف عقیده کسی باشیم و حتی اگر آن ها از ما نفرت داشته باشند.

پس ما با استفاد هاز این روش های زشت با آن ها نمی جنگیم. دی داس و بلاک کردن هر دو اشکال مختلف سانسور هستند.

اگر شما هم می خواهید به ما کمک کنید: یک ترکر راه بیاندازد، یک مانیفست بنویسید، به احزاب دزدان دریایی بپوندید یا آن‌ها را تاسیس کنید، به دوستانتان هنر بیت تورنت را آموزش دهید، پروکسی نصب کنید، بیانیه های سیاسی بنویسید، یک پروتکل جدید پی.تو.پی بنویسید، پوسترهایی در حمایت از پایرسی چاپ کنید و شهرتان را با آن‌ها تزیین کنید، از هنرمندان طرفدار دزدان دریایی ما حمایت کنید یا فقط یک آدم خوب باشید و به مادرتان زنگ بزنید و بگویید که او را دوست دارید.

استفاده پلیس آمریکا از پرنده های بی سرنشین

از این هفته به شکل قانونی پلیس آمریکا اجازه داره برای تحقیق در سطح شهر،‌ از پرنده های بی سرنشین مشهور به درون استفاده کنه. پلیس می گه اینکار باعث پایین اومدن خطر برای افراد پلیس می شه ولی مدافعان حقوق بشر می گن که اینکار احتمال نقض حریم شخصی و خلوت افراد رو افزایش می ده.

دوستی آنلاین و شبکه های اجتماعی سایه

وقتی ما عضو یک شبکه اجتماعی می شیم، شروع می کنیم به نوشتن چیزهایی در مورد خودمون و این تغییر جهان رو نشون می ده. مثلا اگر کره شمالی ادعا می کنه که همه عاشق رهبرش هستن، وقتی دسترسی به شبکه اجتماعی باشه معلوم می شه که این امر واقعیت خاصی هم نداره. البته مشخصه که کره شمالی سعی می کنه نذاره پای کسی به شبکه های اجتماعی برسه تا نظر مردم نوشته نشه ولی به هرحال این واقعیت رو عوض نمی کنه. اما چیزهایی هم هست که ما در مورد خودمون نمی نویسیم. مثلا طبق آمار بین هفت تا ده درصد هر جامعه همجنسگرا هستن. این افراد معمولا توی شبکه اجتماعی اینو نمی نویسن. یا خیلی ها جای دقیق زندگی شون رو نمی نویسن و این چیزها. اما آیا به دست آوردن این چیزها سخته؟ نه. طبق یک تحقیق قدیمی تر، از روی چیزهایی که دوستان یک نفر می نویسن تا حد قابل قبولی می شه در مورد چیزهایی که این فرد در مورد خودش ننوشته (مثلا همون محل زندگی یا گرایش جنسی)‌ نتیجه گیری کرد.

اما مقاله جدید نیوساینتیست یک قدم هم جلوتر رفته و پرداخته به چیزی که بهش «شبکه اجتماعی سایه» گفته می شه. مقاله فرد همپرشت (Fred Hamprecht) از دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg University) در همین مورده. اونها روی این کار می کنن که آیا می شه در مورد روابط افرادی که عضو شبکه های اجتماعی نیستن از روی فعالیت های اجتماعی دوستانشون به نتیجه رسید؟ اونها این شبکه (یعنی شبکه افرادی که عضو شبکه اجتماعی نیستن ولی می شه از روی فعالیت دیگران در موردشون اطلاعات به دست آورد) رو شبکه سایه یا shadow اسم گذاشتن.

اونها اطلاعات دوستی متقابل ده ها هزار کاربر فیسبوک که در پنج دانشگاه از سال ۲۰۰۵ به بعد بودن رو ذخیره کردن و بعد با توجه به اینکه آدم ها آدرس بوکشون رو موقع ثبت نام در اختیار شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک می ذارن شروع کردن به دادن کل اطلاعات به یک برنامه یادگیری ماشینی. این برنامه سعی می کرد شاخص هایی رو در بیاره تا بتونه از روی این اطلاعات پیش بینی کنه که آیا دو نفر که عضو شبکه اجتماعی هم نیستن، با هم در دنیای واقعی دوست هستن یا نه. این برنامه فقط به آدرس ایمیل های توی فون بوک و روابط دوستی اعلام شده در شبکه های اجتماعی دسترسی داشت (چیزی که شرکت پشت شبکه اجتماعی بهش دسترسی راحت داره) و از روی این دو شروع کرد به پیش بینی دوستی بین آدم هایی که اصولا عضو شبکه اجتماعی هم نبودن. برنامه تونست با دقت ۴۰٪ دوستی افراد غیر عضو شبکه های اجتماعی رو درست حدس بزنه در حالی که برنامه مشابهی که فقط بر اساس رندم کار می کرد موفقیتش فقط ۲٪ بود.

این مساله از یکطرف طرفداران پرایوسی رو نگران می کنه. حالا دیگه نه خود من بلکه افراد دیگه دارن بدون اینکه بدونن و بدون اینکه بخوان در مورد من اطلاعات به اشتراک می ذارن. البته در سطح تئوریک جنبه های مثبتی هم هست. در اصل الان فقط با داشتن یکسری رابطه و داشتن فهرستی از ایمیل ها این سیستم داره به قدرت پیش بینی می کنه در مورد روابط اعضایی که اصولا در این سیستم ثبت نام نکردن. این می تونه نوید بخش پیش بینی های خوب در مورد شیوه کار مغز هم باشه چون مغز هم تشکیل شده از یکسری سلول متصل به همدیگه و روابط اونها با هم که تعدادی اش رو ما می بینیم و تعدادی رو نمی بینیم و بقیه وضعیت های مشابه. به هرحال ما توی دنیایی هستیم که همه چیز توش در حال تغییره. نباید بترسیم ولی نباید هم ناآگاه باشیم. جلو بریم و بخندیم…

تبریک ها و تقبیح ها

تشکر می کنیم از سربازان آمریکایی که در عراق و افغانستان جنگیدن و حالا این هفته می خوان برن در کنفرانس ناتو و مدال هایی که برای این جنگ ها گرفتن رو پس بدن.

«من در تمام زندگی خود در جست‌وجوی راستی‌ها، برلب پرتگاه حرکت کرده‌ام.۱/۱/۱۳۸۲»
در گذشت پرویز شهریاری که چند وقت پیش بود ولی من تازه شنیدم رو هم تسلیت می گم. پرویز شهریاری واقعا به گردن نسل ما حق داره. یکی از اون آدم های شریفی که کلی کلی از چیزهایی که من توی بچگی خوندم و ازشون لذت بردم و به علم عقلامند شدم ترجمه اون بوده. شهریاری کمونیست بود و عضو حزب توده و قبل و بعد از انقلاب بارها زندانی شد.

تسلیت و تبریک همزمان هم داریم به شرکت پیکسار که کم مونده بخش بزگری از داستان اسباب بازی دو رو از دست بده. این اتفاق حاصل یک اشتباه کوچیک بود که یک نفر روی یک سرور لینوکسی که محل اصلی ساخت فیلم بود به اشتباه دستور rm * اجرا کرد که همه چیز رو پاک می کنه! بک آپ درست هم نداشتن و در نهایت شانس آوردن که یکی از کارمندها قبلا فیلم رو روی کامپیوتر خونه اش کپی کرده بود تا از خونه روش کار کنه و فایل ها بازیابی می شن. مسخره است داستان ولی در یک انیمیشن دو دقیقه ای از سوی پیکسار روی دی وی دی های جدید توی استوری دو تعریف شده

یک تولد ساده هم داریم که دوستان تذکر دادن بگیم: تولد ۲۱ سالگی ویژوال بیسیک که تاریخ دقیقش رو نمی دونیم ولی تو ماه می ۱۹۹۱ نسخه اولش منتشر شد و آخرین نسخه پایدارش هم ۶ سال قبل. زبونی بود که من باهاش برنامه نویسی ویندوز رو کنار گذاشتم (:

بخش آخر

می خوام یک پروژه جالب رو براتون توضیح بدم. اول بذارین از آخر شروع کنم: Descriptive camera. این پروژه که می شه «دوربین توضیحی» ترجمه اش کرد یک دوربین است مثل همه دوربین های دیگه، یک لنز داره که به سمت سوژه می گیرین و یک دگمه شاتر که فشارش می دین و یک عکس گرفته می شه. اما در این دوربین به جای ثبت کردن عکس، یک پرینتر حرارتی کوچیک داره که درست بعد از گرفتن عکس ازش یک کاغذ کوچیک بیرون می یاد و می گه چی پرینت گرفتین. مثلا ممکنه اگر اونو به سمت خیابون بگیرین و ازش عکس بگیرین یک کاغذ بیاد بیرون و بگه «یک ماشین صورتی در تصویر هست که توش یک سگ سرش رو از پنجره کرده بیرون. درخت ها زرد شدن و پونزده ثانیه مونده تا چراغ سبز بشه». اما این سیستم چطوری کار می کنه؟ یک گیک می دونه چقدر این سیستم باید پیچیده باشه.

اما این سیستم پیچیده نیست. حداقل در سطح هوش مصنوعی هیچ حرفی برای گفتن نداره. این سیستم بر اساس چیزی کار می کنه به اسم «ترک مکانیکی».

ترک مکانیکی یا اصولا ترک یک ماشین شطرنج باز بود که در اواخر قرن هجدهم مردم اروپا رو شگفت زده کرد. این یک ربات بود که می تونست با بازیکن‌های بزرگ جهان بازی کنه و اونها رو شکست بده و شرط های بزرگ رو ببره و پادشاهان اروپا رو متعجب کنه. این ربات حتی در مقابل ناپلئون بناپارت و بنجامین فرانکلین هم بازی کرد و از ونها برد. من و شما که از کامپیوتر سر در می یاریم می دونیم که هیچ رباتی در اون سال ها نمی تونست هیچ انسانی رو در شطرنج شکست بده پس برای ما عادیه حدس بزنیم که یک آدم اون تو قایم شده بود و بازی می کرد: یک سیستم مکانیکی جذاب که صاحبش با استخدام شطرنج بازهای خوب محل شیوه کار اون رو بهشون یاد می داد، تو جعبه قایمشون می کرد و پول در می‌اورد. این سیستم پنجاه سال مردم جهان رو شگفت زده کرد تا بالاخره شطرنج بازهایی که توش نشسته بودن و در نقش ربات بازی کرده بودن رازش رو لو دادن اما حتی بعد از اینکه رازش برملا شد هم به خاطر جنبه های بسیار پیشرفته مکانیکی اش، هنوز به چرخیدن در کشورها و کسب در آمد ادامه داد. ترک مکانیکی این است رو داشت چون ربات شطرنج بازش شبیه یک آدم ترک با دستار و اینها درست شده بود تا باز غیرقابل باور و حرکات اعجاب انگیز یک ربات چوبی رو به رمز و رازهای سرزمین های شرق پیوند بده.

این اتفاق هنوز هم در جریانه. کلی اتفاق در دنیا می افتن که از نظر ما نیاز به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته با یک برنامه بسیار هوشمند دارن. مثلا توی یک بازی شما ممکنه با شمشیر بتونین به درخت ها ضربه بزنین و شمشیرتون در درخت فرو بره. ممکنه به آدم ها ضربه بزنین و آدم ها زخمی بشن و ممکنه به یک سنگ ضربه بزنه و شمشیر بشکنه. اما چی می شه اگر مثلا به … یک ذغال ضربه بزنه؟ یا یک بشکه؟ آیا سیستم می تونه بدونه که بشکه یا ذغال از درخت ساخته شدن پس باید مثل درخت رفتار کنن؟ این خیلی بازی رو پیچیده می کنه ولی بازیکن ها به سادگی می بینن که همین که به بشکه ضربه می زنن بشکه درست مثل درخت کار می کنه.

یا به یک اپلیکیشن فکر کنین که می تونه به سوالات تایپ شده شما جواب های دقیق بده. مثلا ممکنه بپرسین برزیل چه سال هایی قهرمان جام جهانی شده یا بپرسین که قانون اساسی ایران چند بند داره. جواب دادن به اینها برای یک کامپیوتر بسیار مشکله اما این اپلیکیشن به سادگی به اونها جواب می ده! چرا؟ به خاطر ترک مکانیکی.

سیستم هایی در جهان هستن که مثل ترک مکانیکی کار می کنن…. توضیح ترک مانیکی آمازون… “Human Intelligence Tasks” (HITs) که می یاد بین یک سنت تا ده دلار. توانایی های من. کار کردنم. اوکی شدنش و گرفتن پولم.
خودم دو هفته بودم و وقت های بیکار کار می کردم و تقریبا بیست دلار در آوردم. گاهی پنج دلار حتی برای تایپ یک متن صوتی افغانی به متن.
تقریبا صد هزار نفر تورک
تسک ها : جواب به سوالات (نباید شبیه ویکیپدیا باشن)، ترجمه، چک کردن ترجمه، … قیمت ها.. تسک های جالبتر مثل بازی کردن نقش در بازی های کامپیوتری و حتی کارهای هنری مثل جریان ماهی (مال خودم رو می گم).

حالا برگردیم به دوربینمون! توضیح بدم
و بعد بگم چطوری چک می کنه

اینکار نوعی از کراود سوریسنگ یا همون جمع سپاری است که به معنی دادن یک کار بزرگ به جمع بزرگی از افراد غیرمتمرکز است. مثلا سینا و کپی کردن سی دی یا نمونه های جدیدتر مثل فولد ات هوم یا پیدا کردن فلان متخصص کامپیوتر از تصاویر ماهواره ای اطراف جزیره.

موسیقی

همه اینها مثل همون جریان ضد روش آقامون و سرورمون فایرآبند میمونه، این که آدم یه کار سیستماتیک نکنه راحته، اما به نتیجه رسیدنش با کرام الکاتبین هست :)) مثل همون موسیقی رگه که اگر اشتباه نکنم اصلا رو ضد ضرب حرکت میکنه ، حالا این که باعث بشه حال کنی سخته. به نظرم برای برنامه هفته بعد رادیوگیگ یه کاری از باب مارلی بذار، ادای دین بشه :))) اینجوری مردم می فهمم اونایی که در بند تکرار هستن و تقلید گیگ بشو نیستن.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: یک ستونه کردن یک پی دی اف تصویری دو ستونه

بازم با یک سوال بسیار جذاب طرف هستیم: یک دوست خوب یک کتاب که منتظرش بودم بخونم رو بهم داده. پی دف اسکن شده. متاسفانه پی دی اف اسکن شده دو ستونه است و خوندنش روی دیوایس‌هایی با صفحه کوچیک سخت. این شکلی:

من می خوام اینها یک ستونه باشن. کار هم نشد نداره… بخصوص وقتی ابزار خوب دارین. قدم اول اینکه هر پی دی اف رو به یکسری عکس های مستقل با کیفیت خوب تبدیل کنم. می‌زنم:

$ convert -verbose -colorspace GRAY -interlace none -density 150 1.pdf 1.png

مشخصه: تغییر بده -حرف زیاد بزن -خاکستری -کیفیت ۱۵۰ فایل یک.پی‌دی‌اف رو روی فایل‌هایی به اسم ۱.پی‌ان‌جی.

نتیجه؟ بعد از رسیدن دمای سی پی یو به ۸۵ سانتی‌گراد، به چیزی شبیه این می‌رسیم:

کلی فایل دارم که دو ستونه هستن. حالا من یک چیزی می‌خوام که هر عکس رو به دو ستون مختلف تبدیل کنه. بازم جادوی convert. اینبار مثلا برای به دست آوردن سمت چپ صفحه بیست و پنج جلد یک اینطوری کار می کنیم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×17540+0+0 +repage 1-25b.png

یعنی تغییر بده -فلان صفحه رو -ببر از گوشه سمت چپ بالا به عرض ۱۲۴۰ پیکسل (نصف عرض تصویر) و ارتفاع 1754 و نتیجه رو بریز توی فایلی با همون اسم که کنارش یک b است. در ضمن یک repage هم اضافه داره که باعث می شه موقع نوشتن تصویر جدید،‌ بیخیال این بشیم که قبلا این تصویر چه ابعادی داشته و کلا یک تصویر جدید با این اطلاعات جدید بسازیم.

برای سمت راست هم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×1754+1240+0 +repage 1-25a.png

که خب مثل قبلی است ولی می گه از وسط عرض شروع کنه به بریدن که در نتیجه خروجی می شه ستون سمت راست (اسمش رو می ذاریم a).

حالا که با یک صفحه تونستم اینکار رو بکنم، باید با همه صفحات بتونم. کافیه دستور find که می تونه یکسری فایل رو بهم بده رو تست کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+0+0 +repage \{\}b.png \;

دستور فایند همه فایل های توی این شاخه که اسمشون شبیه اسم کتاب من هست رو پیدا می کنه و بعد در بخش exec اونها رو یکی یکی می ده به دستوری که بالا داشتیم (کانورت). حالا عین همین رو بعد از جدا کردن فایل های تازه وارد، برای صفحات سمت راست هم اجرا می کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+1240+0 +repage \{\}a.png \;

و بعد می رسم به مجموعه ای فایل‌ها که به ترتیب حروف الفبا،‌ صفحات کتاب هستن:

حالا کافیه مثلا مجموعه همه فایل‌هایی که با ۱ شروع می‌شن رو به هم بچسبونم و یک پی دی اف درست کنم تا به کتاب یک ستونی جلد یک برسم. اما یک سوال مطرحه! باید بتونیم ترتیب این فایل ها رو مشخص کنیم. اگر به سادگی بزنیم

$ convert 1*png jeld1.pdf

اوه شکست موقت خوردیم! ترتیب صفحات قاطی پاتی شده. من دقیق نمی‌دونم باید چیکار کنم پس یک راه کثیف سریع که بلدم رو استفاده می کنم! می دونم دستور دایرکتوری گیری یک سوییچ داره به اسم v که به ترتیب معقول مثل آدم سورت می کنه (پس بیخود نبود که از اسم a و b برای ستون راست و چپ استفاده کردیم ;) ). حالا ls رو با v به همراه سوییچ 1 که هر فایل رو در یک خط نشون می ده می زنم و خروجی رو می دم به xargs echo که کل اینها رو پشت هم نشون بده. می شه این:

می دونم کثیفه ولی یکبار در تاریخ می شه تحملش کرد و تازه جا داره دوستان پیشنهادات بهتر بدن! حالا کافیه این تیکه رو کپی پیست کنم جلوی یک دستور کانورت و آخرش هم اسم فایل خروجی رو بدم.. داریم:

$ convert 1-0.pnga.png 1-0.pngb.png 1-1.pnga.png 1-1.pngb.png 1-2.pnga.png 1-2.pngb.png 1-3.pnga.png 1-3.pngb.png 1-4.pnga.png 1-4.pngb.png 1-5.pnga.png 1-5.pngb.png 1-6.pnga.png 1-6.pngb.png 1-7.pnga.png 1-7.pngb.png 1-8.pnga.png 1-8.pngb.png 1-9.pnga.png 1-9.pngb.png 1-10.pnga.png 1-10.pngb.png 1-11.pnga.png 1-11.pngb.png 1-12.pnga.png 1-12.pngb.png 1-13.pnga.png 1-13.pngb.png 1-14.pnga.png 1-14.pngb.png 1-15.pnga.png 1-15.pngb.png 1-16.pnga.png 1-16.pngb.png 1-17.pnga.png 1-17.pngb.png 1-18.pnga.png 1-18.pngb.png 1-19.pnga.png 1-19.pngb.png 1-20.pnga.png 1-20.pngb.png 1-21.pnga.png 1-21.pngb.png 1-22.pnga.png 1-22.pngb.png 1-23.pnga.png 1-23.pngb.png 1-24.pnga.png 1-24.pngb.png 1-25.pnga.png 1-25.pngb.png 1-26.pnga.png 1-26.pngb.png 1-27.pnga.png 1-27.pngb.png 1-28.pnga.png 1-28.pngb.png 1-29.pnga.png 1-29.pngb.png 1-30.pnga.png 1-30.pngb.png 1-31.pnga.png 1-31.pngb.png 1-32.pnga.png 1-32.pngb.png 1-33.pnga.png 1-33.pngb.png 1-34.pnga.png 1-34.pngb.png 1-35.pnga.png 1-35.pngb.png 1-36.pnga.png 1-36.pngb.png 1-37.pnga.png 1-37.pngb.png 1-38.pnga.png 1-38.pngb.png 1-39.pnga.png 1-39.pngb.png 1-40.pnga.png 1-40.pngb.png 1-41.pnga.png 1-41.pngb.png 1-42.pnga.png 1-42.pngb.png 1-43.pnga.png 1-43.pngb.png 1-44.pnga.png 1-44.pngb.png 1-45.pnga.png 1-45.pngb.png 1-46.pnga.png 1-46.pngb.png 1-47.pnga.png 1-47.pngb.png 1-48.pnga.png 1-48.pngb.png 1-49.pnga.png 1-49.pngb.png 1-50.pnga.png 1-50.pngb.png 1-51.pnga.png 1-51.pngb.png 1-52.pnga.png 1-52.pngb.png 1-53.pnga.png 1-53.pngb.png 1-54.pnga.png 1-54.pngb.png 1-55.pnga.png 1-55.pngb.png 1-56.pnga.png 1-56.pngb.png 1-57.pnga.png 1-57.pngb.png 1-58.pnga.png 1-58.pngb.png 1-59.pnga.png 1-59.pngb.png 1-60.pnga.png 1-60.pngb.png 1-61.pnga.png 1-61.pngb.png 1-62.pnga.png 1-62.pngb.png 1-63.pnga.png 1-63.pngb.png 1-64.pnga.png 1-64.pngb.png 1-65.pnga.png 1-65.pngb.png 1-66.pnga.png 1-66.pngb.png 1-67.pnga.png 1-67.pngb.png 1-68.pnga.png 1-68.pngb.png 1-69.pnga.png 1-69.pngb.png 1-70.pnga.png 1-70.pngb.png 1-71.pnga.png 1-71.pngb.png 1-72.pnga.png 1-72.pngb.png 1-73.pnga.png 1-73.pngb.png 1-74.pnga.png 1-74.pngb.png 1-75.pnga.png 1-75.pngb.png 1-76.pnga.png 1-76.pngb.png 1-77.pnga.png 1-77.pngb.png 1-78.pnga.png 1-78.pngb.png 1-79.pnga.png 1-79.pngb.png 1-80.pnga.png 1-80.pngb.png 1-81.pnga.png 1-81.pngb.png 1-82.pnga.png 1-82.pngb.png 1-83.pnga.png 1-83.pngb.png 1-84.pnga.png 1-84.pngb.png 1-85.pnga.png 1-85.pngb.png 1-86.pnga.png 1-86.pngb.png 1-87.pnga.png 1-87.pngb.png 1-88.pnga.png 1-88.pngb.png 1-89.pnga.png 1-89.pngb.png 1-90.pnga.png 1-90.pngb.png 1-91.pnga.png 1-91.pngb.png 1-92.pnga.png 1-92.pngb.png 1-93.pnga.png 1-93.pngb.png 1-94.pnga.png 1-94.pngb.png 1-95.pnga.png 1-95.pngb.png 1-96.pnga.png 1-96.pngb.png 1-97.pnga.png 1-97.pngb.png 1-98.pnga.png 1-98.pngb.png 1-99.pnga.png 1-99.pngb.png 1-100.pnga.png 1-100.pngb.png 1-101.pnga.png 1-101.pngb.png 1-102.pnga.png 1-102.pngb.png 1-103.pnga.png 1-103.pngb.png 1-104.pnga.png 1-104.pngb.png 1-105.pnga.png 1-105.pngb.png 1-106.pnga.png 1-106.pngb.png 1-107.pnga.png 1-107.pngb.png 1-108.pnga.png 1-108.pngb.png 1-109.pnga.png 1-109.pngb.png 1-110.pnga.png 1-110.pngb.png 1-111.pnga.png 1-111.pngb.png 1-112.pnga.png 1-112.pngb.png 1-113.pnga.png 1-113.pngb.png 1-114.pnga.png 1-114.pngb.png 1-115.pnga.png 1-115.pngb.png 1-116.pnga.png 1-116.pngb.png 1-117.pnga.png 1-117.pngb.png 1-118.pnga.png 1-118.pngb.png 1-119.pnga.png 1-119.pngb.png 1-120.pnga.png 1-120.pngb.png 1-121.pnga.png 1-121.pngb.png 1-122.pnga.png 1-122.pngb.png 1-123.pnga.png 1-123.pngb.png 1-124.pnga.png 1-124.pngb.png 1-125.pnga.png 1-125.pngb.png 1-126.pnga.png 1-126.pngb.png 1-127.pnga.png 1-127.pngb.png 1-128.pnga.png 1-128.pngb.png 1-129.pnga.png 1-129.pngb.png 1-130.pnga.png 1-130.pngb.png 1-131.pnga.png 1-131.pngb.png 1-132.pnga.png 1-132.pngb.png 1-133.pnga.png 1-133.pngb.png 1-134.pnga.png 1-134.pngb.png 1-135.pnga.png 1-135.pngb.png 1-136.pnga.png 1-136.pngb.png 1-137.pnga.png 1-137.pngb.png 1-138.pnga.png 1-138.pngb.png 1-139.pnga.png 1-139.pngb.png 1-140.pnga.png 1-140.pngb.png 1-141.pnga.png 1-141.pngb.png 1-142.pnga.png 1-142.pngb.png 1-143.pnga.png 1-143.pngb.png 1-144.pnga.png 1-144.pngb.png 1-145.pnga.png 1-145.pngb.png 1-146.pnga.png 1-146.pngb.png jeld1.pdf

و حالا بعد از نیم ساعت کار یک کتاب دارم که جوری است که راحت می تونم بخونمش (:

صاحب ابزار خوب بودن فوق العاده نیست؟

توضیح لازم

من وقتی شروع می کنم به چنین کاری دقیقا نمی‌دونم چجوری و با چه ابزاری و با چه جزییاتی قراره انجام بشه.اما می‌دونم که اینکار چیزی پیچیده تر از تبدیل یکسری فرمت به همدیگه و بریدن و چسبوندن و اتوماتیک کردن این پروسه‌ها نیست و مطمئن هستم که فلسفه سیستم عامل من (گنو/لینوکس و فلسفه پوزیکس) دقیقا بر اساس همین ایده ابزارهای کوچیک و کارا که می شه به خوبی باهم ترکیبشون کرد ساخته شده پس مطمئن هستم که اینکار عملیه. در حین انجامش راهنما نگاه می کنم و سوییچ‌ها رو تجربه می کنم و کار پیش می ره و با هم لذت می بریم. قرار نیست کسی اینها رو حفظ باشه. چیزی که مهمه درک فلسفه پوزیکس است.

کتاب داستان پداگوژیکی است، که تا مدت محدودی برای دانلود می ذارمشون اینجا: جلد یک و جلد دو

شش ماه شاد روی فدورا

من زیاد توزیع عوض می‌کنم و رییسم همیشه با لبخند از این ناراضی است که در ده درصد مواقع جواب من بهش این بود که «ببخشید الان دارم توزیع عوض می‌کنم نمی تونم کار کنم!». سال گذشته به توصیه ایریکس (وبلاگ ذهن آزاد)، یک سیستم عامل اصلی دارم و یک پارتیشن برای تست لینوکس های متفرقه و دقیقا یکساله که این لینوکس اصلی فدورا است. اول فدورای پونزده و حالا فدورای شونزده. زمانی که فدورای ۱۲ اومده بود من تستش کردم و ناراضی بودم اما حالا می‌خوام نظرم رو تغییر بدم و اعلام کنم که طرفدار فدورا هستم که البته به معنی مخالفت با لینوکس‌های دیگه نیست و فقط معنی اش اینه که روی پارتیشن اصلی‌ام، فدورا دارم.

چرا فدورا

  • آزادی. فدورا یک سیستم آزاده. بعضی گنو/لینوکس ها تصمیم می گیرن بیشتر آزاد باشن و بعضی ها تصمیم می گیرن کمتر آزاد باشن. فدورا جزو اونهایی است که نسبتا آزادتر است
  • آپ استریم بودن. فدورا جزو توزیع‌هایی است که برای جامعه گنو/لینوکس مفیده. فدورا فقط مصرف کننده نیست. دبیان هم فقط مصرف کننده نیست. این توزیع ها بودنشون برای جامعه نرم افزار آزاد مفیده چون چیزهایی رو تولید و معرفی می کنن که بقیه توزیع ها ازشون استفاده می کنن. استفاده از چنین توزیعی یک جور حمایت ملایم از این حرکت است
  • پاوریوزر. فدورا مدعی است که مال همه است ولی به نظر من فدورای مال کاربرای حرفه ای تره. شما چیزهای جدیدتر رو می بینین و قبل از بقیه تست می کنین و این جذابه اما در عین حال گاهی دردسر ساز (هنوزم که هنوزه اس ای لینوکس باعث می شه یکسری برنامه کرش کنن و شما باید به عنوان یک پاور یوزر اینو درک کنین و مثلا خاموشش کنین یا گزارشش بدین)
  • آر پی امی بودن. بله بله! منم آر پی ام رو دوست ندارم و دبیانی ها و این روزها آرچی ها به نظرم مدیر بسته بهتری دارن. اما بخش بزرگی از سرورهای جهان با ردهت و سنت او اس می چرخه و خوبه آدم با اینها هم تجربه داشته باشه.
  • پایدار بودن و خوب کار کردن. شاید جالب باشه ولی روی سیستم من فدورا تنها توزیعی است که بدون انگلوک و دردسر بهترین جوابگویی رو داره. مشخصه که مشکلی با سر و کله زدن با سخت افزار و درایور ندارم و گاهی جالب هم هست اما فدورا به طور عجیبی در هر لحظه که نیازش دارم کاملا بدون دردسر در حال کاره. این برمیگرده به سخت افزار هر کس و همیشه نیازهاش و قابل تعمیم دادن نیست.

نقاط ضعف

اگر کسی از چیزی تعریف کرد بدون اینکه نقاط ضعفش رو بگه، مشکوک باشین (:

  • آر پی ام. اون بالا گفتمش چون لازمه باهاش کار کرده باشیم. اینجا می گمش چون به نظرم دبیانی ها و آرچی ها و حتی بقیه ازش کارآیی بهتری دارن
  • تم آبی. خنده داره ولی به هرحال من ترجیح می دم توزیعم تم دیفالتش آبی نباشه. بخصوص این روزها که برای تغییر رنگ آبی باید توی ایکس ام ال های گنوم ۳ دستکاری کنم (:
  • بخشی از جامعه کاربری در ایران. اساتید لینوکس توی ایران لینوکس رو با فدورا درس می دن و باعث می شن بعضی از بچه های جوون به شکل خاصی بهش تعصب پیدا کنن. در مقابل بخش بزرگی از جامعه کاربری لینوکس که الان سینیورها حساب می شن، غیرفدورایی بودن و در نهایت اینکه یک جوون رو ببینیم که با فدورا کار می کنه اول تصور اینه که توی کلاس یکی از این اساتید شرکت کرده و دیدش شدیدا کانالیزه شده. البته این دید در طول زمان اصلاح می شه ولی فعلا با ما است (:
  • رولینگ نبودن. ترجیح می دادم توزیعم رولینگ باشه (: البته اصرار خاصی هم نیست. به هرحال رولینگ بودن باعث کم بودن پایداری می شه
  • کوچیک بودن ریپوزیتوری. البته در مقایسه با غولی مثل دبیان (و بچه هاش مثل اوبونتو و مینت) و البته این روزها غول دیگه ای مثل آرچ با سیستم aur. البته این الزاما هم بد نیست چون مجبورین گاهی برنامه کمپایل کنین ولی به هرحال مخازن کوچیک گاهی شاکی کننده می شن

نتیجه

من در حال حاضر خودم رو فدورایی حساب می کنم با این توضیح که فرق خاصی بین لینوکس های مختلف نیست ولی چون قبلا گفته بودم که از فدورا خوشم نمی یاد،‌ الان لازم می دونستم بنویسم که نظرم عوض شده. فدورای پونزده و شونزده بسیار خوب هستن و امیدوارم این کیفیت همراه با لبه تکنولوژی بودن در نسخه هفده هم ادامه پیدا کنه.

این ابراز فدورایی بودن به هیچ وجه به معنی بد بودن بقیه نیست (: بیشتر شبیه اینه که من بگم تو راه تهران – سنندج تو فلان قهوه خونه توقف می کنم (: اصلا معنی اش این نیست که بقیه قهوه خونه ها کیفیتشون بدتره یا من همه رو تست کردم یا هر چی. معنی اش فقط اینه که من اینجا توقف می کنم چون راحتم. اگر شما هم اینطرف ها می خواین توقف کنین سایت پروژه فدورا رو ببینین یا بخش فارسی سایت فدورا رو یا سری بزنین به نسخه فارسی اون که روی توزیع پارسیدورا سایت فدوراپروجکت.آی‌آر که روی یک توزیع فارسی مبتنی بر فدورا به اسم پارسیدورا کار می کنه.

(محیط کار فدورایی دن لینچ فدورایی حین ضبط پادکست لینوکس آوت لاوز)

کامنت از هدایت: فقط با عرض شرمندگی، یه اصلاحیه‌ی مجدد: پارسیدورا یه توزیع فارسی مبنی بر فدورا «نیست». اصلا انگلیسیه به صورت پیش‌فرض مثل خود فدورا. پارسیدورا هدفش اینه که فدورا رو برای کاربرای ایرانی راحت‌تر کنه. با توجه به این که الان بین کاربرا محیط فارسی خیلی محبوب نیست، ما هم زبونش رو انگلیسی گذاشتیم و کلا کار فارسی‌سازی توش انجام نمی‌دیم. اما برنامه‌هایی که به درد ایرانی‌ها می‌خوره و یه چیزی مثل کدک‌های صوتی‌تصویری توش هست. و از جمله کارهای دیگه هم که کردیم انتقال برنامه‌ی نصب درایورهای باینری سخت‌افزارهای اوبونتو (Jockey) بهش بوده. اطلاعات کامل‌تر هم توی parsidora.org هست. ببخشید اگه بار پیش خیلی واضح نگفته بودم.

برای رسیدن به جواب هوشندانه، سوال هوشمندانه مطرح کنید

امروز دیدم که وبلاگ گنو پی سی یک مطلب مهم تصویری رو ترجمه کرده در مورد اینکه چطور باید هوشمندانه بپرسیم.

با توجه به آزاد بودن مجوز اینجا بازنشر می کنم تا از اینکار ارزشمندش استفاده بیشتری بشه. در ضمن پیشنهاد می کنم مطلب مرتبط وبلاگش رو هم بخونین: چطور هوشمندانه بپرسیم.

[nggallery id=4]

پرسیدن یک سوال هوشمندانه مهمترین چیز برای رسیدن به یک جواب هوشمندانه است. سخت هم نیست. کافیه اول سرچ کنین، درست بپرسین، احترام بذارین، خودتون اصولا مشکل رو درک کرده باشین، اول نپرسین که «می تونم یک سوال بپرسم» و …