خبر خوب برای خورههای اندروید و لینوکس و تکنولوژی اینه که بالاخره میتونن رو گوشیشون یک لینوکس داشته باشن. این کار با سیستم عامل جدیدی به اسم مارو او اس ممکن شده. این سیستم اجازه می ده با یک کابل اچ دی ام آی، تلفن شما تبدیل به یک سیستم عامل لینوکسی بشه. در حالت عادی شما روی تلفن یک اندروید ۵.۱ و یک دبیان خواهید داشت.
در زمان اتصال موبایل به اچ دی ام آی مانیتور، دبیان به شکل خودکار لود خواهد شد. در این زمان اندروید هم در حال اجرا است و شما می تونین تماس هایی که بهتون می رسه رو دریافت کنین. منبع
به شکل پیشفرض روی این سیستم هیچ چرندی نصب نیست و احتمالا تجربه جالبی است اگر شما یک گوشی اضافی با قابلیتهای مدرن دم دست دارین یا می خواین گوشی هر روزهتون رو عجیب غریب کنین. من تستش نکردم چون احتمالا بسیار سنگین و خسته خواهد بود. فان من در این روزها برای گوشی دبیان نو روت است که یک دبیان روی گوشی شما بالا می یاره.
چه از قبل رجکس بلد بوده باشین، چه توی ویدئوی آموزش رجکس باهاش آشنا شده باشین، چلنجهای این سایت میتونه چند دقیقه تا چند ساعت سرگرمتون کنه. احتیاط کنین که اعتیاد آور هم هست: جدول رجکسهای متقاطع
بابلیها و سومریهایی است در ۵۵۰۰ سال قبل سیستم سگزادسیمال (شصت شصتی) رو پایه گذاشتن و باعث شدن دقیقه ما شصت ثانیه داشته باشه و معتقد باشیم سر یک جغد صد و هشتاد در جه میچرخه. در شماره شصتم رادیو گیک، برای کمتر از یکساعت که بهش می گیم شصت دقیقه، مهمان رادیویی هستیم که یادآور ارتباط عمیق جامعه، سیاست و تکنولوژی است! در رادیو گیک، گیک بودن شرط لازمه، شریف بودن و عاشق بودن بودن شرط کافی! گیکهای جهان، متحد بشین که جهان نیاز به درک شدن و تغییر کردن داره!
اگر به شما بگن می تونین با تلفن وضعیت شنوایی خودتون رو بسنجین، حتما به یک اپ فکر می کنین. من هم همینطور. ولی یک آدم باحال اومده یک خط تلفن از این هوشمندها گرفته که در مقابل هر تماس ۵دلار از زنگ زننده کم می کنه و در مقابل با پخش کردن یکسری صدا و گرفتن فیدبک به شکل کلیدهای یک و دو میزان شنوایی رو تشخیص بده. [توضیحات خودم و ماجرای اون ضد اسپم]
وقتی فیسبوک شرکت اوکولوس رو خرید همه ناراضی بودن. مردم منتظر عرضه یک عینک عالی واقعیت مجازی بودن که غول دنیای اینترنت اومد و خریدش. حالا اعلام شده که هدست اول به قیمت ششصد دلار فروخته خواهد شد. البته احتمالا خیلی بیشتر از این قیمت رو باید برای استفاده واقعی ازش بدیم: پی سی و نرم افزار هم لازمه. از هفته بعد باید تو اینترنت دنبال تلاش ها برای نمایش دو بعدی چیزی باشیم که این دستگاه به شکل سه بعدی تولید می کنه. تا اون موقع بهتره من و شما که تو کار پول نیستیم، بریم سراغ گوگل کارد بورد و با هزینه خیلی خیلی کمتر برای خودمون یک عینک واقعیت مجازی بسازیم که بدونیم چه خبره. اگر باهاش آشنا نیستین، حتما سرچ کنین.
به جان فیلان و بهمان اتفاقی شدن این دو تا خبر! از گوگل کاردبرد گفتیم [توضیحات خودم]. حالا یکسری جراح که لازم بود روی قلب یک بچه که با یک ریه و قلب مشکل دار متولد شده بود جراحی انجام بدن، یک مشکل داشتن. شرایط خاص بچه پیچیده و نامرسوم بود و تصاویر دو بعدی معمول هم به اندازه کافی گویا نبودن تا بشه باهاشون قبل از باز کردن بدن، عملیات رو مرور کرد. این وسط یک دکتر با گوگل کاردبرد ۲۰ دلاری تصاویر دو بعدی ام آر آی رو به یک مدل سه بعدی تبدیل کرد و به دکترها اجازه داد تا قبل از باز کردن بدن، در این تصاویر حرکت کنن و از همه طرف وضعیت قلب و ناسازگاری اش رو بررسی کنن و تصمیم بگیرن از کجا باید برش بزنن و بدوزن و بقیه کارهای دکتری. عمل هفت ساعت طول کشید و موفقیت آمیز بود. [توضیحات خودم در مورد اولین تجربه کار حرفه ای در ۱۶ سالگی].
این هفته سی.ای.اس بوده و کلی خبر در مورد ماشینها.. یا بهتر بگیم خودروها که البته این روزها خیلی بهتر می شه بهشون گفت «خودرو» چون قبلا خودشون نمی رفتن! شورلت بولت رو معرفی کرده، فولکس واگن باد-ای رو و بقیه چیزهای دیگه رو. اما تسلا این وسط خط خودش رومی ده و اهل نمایشگاه و اینها نیست و به جاش یک آپدیت روی خودروها داده! فکر کنین چه حالی می ده خودروتون بهتون بگه که ورژن هفت و یک فرم ور اومده و نصب شده یک فیچر جدید هم اضافه کرده: پارک خودکار نسخه بتا! دقت کنین که تسلا خودروی خودراننده نیست و خودروی برقی اسپرت باحال است و حالا ظاهرا داره یک جینگول های خودراننده هم میزنه. از نظر قانونی این نسخه هنوز فقط اجازه داره خودرو توی گاراژ شخصی شما پارک کنه یا از اون بیرون بیاره و بعد کنترل رو به راننده بسپره و هنوز امکان پارک دوبل هم نداره! هرچند که ما هم امکان پارک دوبل چندانی نداریم. اگر شد فرم ور ما رو هم آپگرید کنن خیلی خوب می شه… اوه اینم بگم که پارک دوبل تسلا خیلی راحتتر است و فرمون و اینها رو خودش می چرخونه و راننده فقط کافیه ترمز رو کنترل کنه.
انتشار کد هوش مصنوعی بایدو
در هفته های قبل کلی خبر منتشر شدن آزاد کدهای هوش مصنوعی داشتیم – به طور خاص از فیسبوک و گوگل و بایدو هم خواسته عقب نمونه. بایدو در خبری خلاصه هفته قبل اعلام کرد که کدهای دیپ لرنینگش رو منتشر می کنه ۰ کدهایی که اجازه دادن تا حالا سیستم های هوش مصنوعی این شرکت چندان عقبتر از گوگل نباشن. باید منتظر بود و واقعا دید چه چیزی منتشر می شه. تنسر فلوی گوگل که با انتقادهای زیادی روبرو است. در همین هفته هم یاهو حجم عظیمی از دیتاها رو برای دانشمندان منتشر کرده. دیتاستهای فوق العاده بزرگ که می تونن توی یادگیری ماشینی کمک بزرگی باشه. ایول به همه این شرکت ها که درک می کنن به اشترا ک گذاشتن روش پیشرفت است.
بالاخره بعد از مدت ها بحث، دولت هلند به شکل رسمی اعلام کرد که مخالف حضور درهای عقبی در نرم افزارها است. این متن توسط وزارت امنیت و عدالت منتشر شده می گه «دولت اعتقاد دارد که در حال حاضر اتخاذ تصمیمات محدود کننده برای توزیع و توسعه و دسترسی به ابزارهای رمزنگاری در هلند مناسب نیست» این گزارش اینقدر پیش رفته که دقیقا نتیجه اش رو شفاف اعلام می کنه «معرفی کردن تکنولوژی هایی که به دولت و افراد قانونی دسترسی به اطلاعات رمزنگاری شده را فراهم کند، این رمزنگاری را در مقابل افراد بدنیت و جنایتکاران نیز ضربه پذیر خواهد کرد». این گزارش بعد از خبر هفته گذشته که می گفت دولت هلند یک کمک مالی نیم میلیون یورویی به بنیاد اوپن اس اس ال می کنه، خبر خیلی خوبی بود و نکته مثبتی برای کشور فهیم هلند. و البته در آخرین روز ضبط فرانسه هم همین قانون رو تصویب اونوقت… من.. تو اینجایی که همه هم سن هام مریضن و حسم رو الکی از بغلی می گیرم… نمی خوام مثل…
در دورانی که ماشین ها دارن خودکار می شن، ماکروفرها دارن هوشمند می شن و احتمالا قراره اجاق گازها با ما حرف بزنن اینتل داره تلاش می کنه که لباس ها هم از قافله عقب نمونن. البته خوب نگفتم. در واقع اینتل داره سعی می کنه کامپیوترهایی بسازه که ما بتونیم بپوشیمشون. مثلا کوری یک کامپیوتر ریز در حد و اندازه یک دگمه لباس است که می شه همیشه همراه شما باشه. این کامپیوتر یک ژیروسکوپ، سرعت سنج و بلوتوث داره و انواع فعالیت های فیزیکی رو تشخیص می ده. در حال حاضر این تیپ چیزها برای ورزش استفاده می شن ولی رقابت فقط سر ورزش نخواهد بود و خیلی زود همه یک کامپیوتر همراه خواهیم داشت که انواع چیزهای اطراف و راه دور رو کنترل می کنه و به ما خبر می ده (شاید در مراحل ابتدایی مثل یک رابط با گوشی یا لپ تاپمون) و احتمالا به چیزهایی مثل کفش یا کمربند یا عینک وصل خواهند بود تا تقریبا همیشه با صاحبشون باشن.
حملات هکری و جنگ های هکری خیلی پیچیده هستن [کمی توضیح]. ما ماجراهای استاکس نت رو داشتیم و همچنین در همین دوره خبر ادعای نفوذ هکرهایی از ایران به یک سد در آمریکا. اما اوج ماجرا این بود که یک بدافزار در هفته گذشته تونست توی اوکراین موجب قطع برق بشه و صدها هزار خونه رو به تاریکی فرو ببره. محققینی که بدافزار رو بررسی کردن می گن «تاثیرات مخرب» داشته و تونسته سه تا از مراکز توزیع برق رو به طور کامل از کار بندازه و برق رو قطع کنه. اگر این تایید بشه (که خب از نظر ما شده) این اولین حمله مستقیم نرم افزاری به منظور قطع برق گسترده است. این بدافزار به اسم «انرژی سیاه» اولین بار در ۲۰۰۷ کشف شد و سه بار با آپدیت های مختلف برگشت تا بالاخره امسال به نیت پلیدش دست پیدا کرد. محققین گفتن که این برنامه یک ریموت شل هم به حمله کننده ها داده بوده.
ما دائما در مورد هوش مصنوعی خبرداریم ولی آیا هوش مصنوعی میتونه مشکلات واقعی و بزرگ ما رو هم حل کنه؟ مثلا گرم شدن زمین، کم بود غذا و …؟ توی یک کنفرانس در نیویورک، اریک اشمیت که الان مدیر آلفابت است، مدیر بخش هوش مصنوعی گوگل و مدیر تکنولوژی فیسبوک با این نظر موافق هستن و می گن هوش مصنوعی خواهد تونست مشکلات واقعی و بزرگ جهان رو حل کنه؛ یا حداقل در حل اونها بسیار کمک کنه. تقریبا هر سه هم تایید دارن که در مرحله فعلی هیچ انتظاری نیست که هوش مصنوعی بهتر از انسان در این موارد کار کنه ولی در اینده به اونجا خواهیم رسید. مراسم رو دانشگاه نیویورک برگزار کرده بود و بحث های اخلاقی مثل اون چیزی که در مورد خودروهای خودراننده در شماره قبل کردیم هم توش به بحث و گفتگو گذاشته شده. مخالفها در مورد خطرات طولانی مدت هوش مصنوعی حرف می زن که از دید متخصص ها در واقع خطرات طولانی مدت سرمایه داری و تمرکز هوش مصنوعی در دست ثروتمندها است و پروژه هایی مثل اوپن ای آی سعی می کنن دسترسی به چنین تکنولوژی هایی رو عمومی کنن… منطقا در جامعه ای که فقط یک گروه به یکسری چیزها دسترسی داشته باشن، شاهد امنیت و آرامش نخواهیم بود؛ لازمه مثال بزنم؟ مدیر بخش هوش مصنوعی گوگل میگه که «مثل هر تکنولوژی دیگه، اگر قراره اینقدر قوی بشه لازمه در مورد مسائل اخلاقی و مسوولیتهای مرتبط با اون صحبت کرده باشیم».
باج افزار یا رنسم ور برنامه ای است که … [توضیحات خودم]. حالا یک رنسام ور یا همون باج افزار خنگ به اسم لینوکس.انکودر پیدا شده که سعی می کنه بعد از اشتباه مدیر سیستم و نصب شدنش، مای اسکوئل، آپاچی و هوم و روت رو رمزگزاری کنه و فقط در قبال پرداخت یک بیت کوین (الان حدود دو میلیون تومن) بازشون کنه. اما اگر گرفتارش شدین لبخند بزنین! این برنامه در دو نسخه اول از رمزنگاری ای استفاده می کرد که خود نویسنده هاش درست کرده بودن و شما اصل اول رمزنگاری رو می دونین: فقط رمزنگاری های شناخته شده معتبر هستن، مگر اینکه شما یک تیم بسیار قوی از ریاضی دانهایی داشته باشین که تمام زندگی رو صرف کشف یک الگوریتم امن جدید کرده باشن! دو نسخه اول کرک شده بودن و حالا لینوکس.انکودر نسخه سومش رو داده… که اونم این هفته توسط بیت دیفندر رمزگشایی شده! این تقریبا خنده دارترین نمونه از باج گیری آنلاین است و باید امیدوار باشیم خلافکارهای خنگ پشتش، کماکان به تلاش برای اختراع یک سیستم رمزگزاری به جای استفاده از سیستم های شناخته شده ادامه بدن!
بریم بخش تبریک ها.. نه نه صبر کنین.. اینو قرار بود تو بخش تبریک ها بگم: یک تبریک به دانشمندهای داده که به شیوه ای جالب نشون دادن ادعای بمب هیدروژنی کره شمالی دوست و برادر درست نیست و انفجار دقیقا تکرار آزمایش سه سال قبل بوده. ولی بعدش این خبر هم اضافه شد که یکسری دیتاساینتیست با استفاده از داده هایی که در اختیار همه هست نشون دادن که احتمالا در مسابقات تنیس جهانی در مسابقات اسلم تبانی وجود داره و بعد بی بی سی یک خبر در این مورد کار کرده. جذابیت ها: در اختیار همه هست و شکل جدیدی از دیتا جورنالیزم.
تبریک و تقبیح
چی کی؟ تقبیح نیست ولی یک باگ مهم در آخرین لحظات ضبط پادکست دیدم. یعنی حین ضبط! طبق معمول لینوکس ها سریع آپدیت می شن و اندرویدها باید منتظر بمونن ببینن آقاشون سامسونگ و اچ تی سی و بقیه چی می گن!
تبریک به فیسبوک که امکان استفاده از تور رو به اپ اندرویدش اضافه کرده!
تقبیح برای ابله هایی که وضع رو برای همه بدتر می کنن.
تقبیح برای آمریکای خبیث و اف بی ای که جوری بهترین هکرهای دنیا رو تهدید به تعقیب قضایی می کنه تا به حال دو نفرشون خودکشی کردن. و البته بگم که ترکیه هم هفته گذشته یک هکر به اسم اونور کوپچاک رو به جرم دزدی هویت و تقلب بانکی به ۳۳۴ سال زندان محکوم کرد!
و تبریک به ویکیپدیا و بچه های خوب ویکیپدیای فارسی که با همه مشکلات پروژه رو تا اینجا پیش بردن؛ تا جایی فوق العاده که به کلی آدم امکان دسترسی به دانش آزاد رو داده.
با تشکر از سعید که این مطلب از بنیانگذار ویکیپدا رو بهم نشون داد
گاهی مردم از من میپرسند که چرا حتا در مواردی که احتمالاً نرمافزار انحصاری برای نیازمان، مناسبتر است، اصرار دارم که ویکیپدیا باید همیشه از نرمافزار آزاد استفاده کند. در ادامه این طور استدلال میکنند که مأموریت اصلی ما، تولید دانش آزاد است نه ترویج نرمافزار آزاد و تا زمانی که در زمینههای کاربردی به چیزی نیاز داریم، ترجیح میدهیم از نرمافزار آزاد استفاده کنیم اما نباید در این باره سختگیری کنیم.
من فکر میکنم این استدلال نه تنها در بیشتر زمینههای کاربردی، بلکه در زمینهٔ اصول دانش آزاد اشکالات جدی دارد. دانش آزاد به نرمافزار آزاد نیاز دارد. این یک برداشت اشتباه است که فکر کنیم مأموریت ما به نوعی جدا از مأموریت نرمافزار آزاد است.
دانش آزاد چیست؟ دانشنامهٔ آزاد چیست؟ ذات دانش آزاد طوریست که هر کس نرمافزار آزاد را بفهمد، میتواند دانش آزاد را هم بفهمد. یک دانشنامهٔ آزاد یا هر دانش آزاد دیگری، بدون اجازهٔ هیچکس میتواند به صورت آزاد خوانده شود. دانش آزاد میتواند با دیگران آزادانه به اشتراک گذاشته شود. دانش آزاد میتواند مطابق نیازهای شما شود و نگارش مطابق نیازتان میتواند به صورت آزاد با دیگران همرسانی شود.
ما پایگاه وبی انبوه با تنوع خارقالعادهای از دانش ایجاد کردهایم. اگر ما این پایگاه را با نرمافزارهای انحصاری ایجاد کرده بودیم، به طور بالقوه باید موانع غیرقابل برطرف شدنی در برابر کسانی که دوست داشتند دانش ما را بگیرند و با آن کاری مشابه کاری که ما میکنیم را بکنند، قرار میدادیم. اگر شما برای این که بتوانید رونوشتهایی از کارتان ایجاد کنید، نیازمند گرفتن اجازه از فروشندههای نرمافزارهای انحصاری باشید، آنوقت شما واقعاً آزاد نیستید.
ولی برای مورد قالبهای انحصاری، وضعیت به مراتب بدتر است. هرچند به نظر من این حرف چندان متقاعد کننده نیست، ولی برای نرمافزارهای انحصاری میشود این توجیه را آورد که تا زمانی که مطالب ویکیمدیا میتواند به اندازه کافی ساده از طریق نرمافزارهای آزاد باز شوند، استفادهٔ داخلی ما از نرمافزارهای انحصاری آنقدرها هم بد نیست. ولی برای توجیه قالبهای انحصاری، حتا این سفسطههای گمراهکننده هم جواب نمیدهند. اگر ما اطلاعات را در یک قالب انحصاری یا قالب محدود شده به وسیلهٔ پتنتها ارائه کنیم، آنوقت نه تنها خلاف تعهدمان به آزادی عمل کردهایم، بلکه افرادی که میخواهند از دانش آزاد استفاده کنند را نیز مجبور به استفاده از نرمافزار انحصاری کردهایم.
در پایان، ما به عنوان یک جامعه نباید فراموش کنیم که پیشتاز انقلاب دانشی هستیم که جهان را تغییر خواهد داد. ما نوآوران و رهبران چیزی هستیم که در حال تبدیل به یک حرکت سراسری از محدودیتهای انحصاری به سمت دانش آزاد است. صد سال بعد، ایدهٔ دانشنامه یا کتابهای انحصاری عجیب و بعید به نظر میرسد؛ شبیه استفاده از زالو در علوم پزشکی.
از طریق کاری که میکنیم، هر کسی روی زمین، دسترسی ارزان و آزاد به دانش آزاد خواهد داشت و به این ترتیب این اختیار را خواهد داشت که کاری را بکند که میخواهد بکند. و در اینجا نظر من این است که این یک خیال پردازی بیهوده نیست، بلکه چیزیست که ما در حال انجام دادنش هستیم. ما به یکی از بزرگترین پایگاهها در جهان که مدلی است از عشق و همکاری که برای جهان پهناورتر کاملاً ناشناخته است، تبدیل شدهایم. اما ما هم برای اصولمان و هم برای دستاوردهایمان شناخته شدیم و شناخته خواهیم شد، به این خاطر که اینها اصولی است که دستاوردهایمان را ممکن میسازد.
در نهایت این شاید برایمان درجهای مهم از افتخار باشد که بنیاد ویکیمدیا همیشه روی تمام رایانههایی که داریم، از نرمافزار آزاد استفاده میکند و همیشه بهترین تلاشمان را میکنیم که تضمین کنیم دانش آزادمان، واقعاً آزاد است؛ که به تبع آن، مردم مجبور به استفاده از نرمافزار انحصاری برای خواندن، ویرایش و بازنشر آن، به گونهای که مناسب میدانند، نیستند.
موسیقی
و البته در این شب عالی… با فضانوردها به فضا می ریم… امیدوارم همیشه پیشتون باشه و همیشه روشن باشه… فضانوردا..
معیار TIOBE هر ماه رده بندیای از محبوبترین زبانها و در آخر هر سال یک زبان برنامه نویسی سال معرفی میکنه. برنده عنوان زبان برنامه نویسی سال ۲۰۱۵، جاوا است؛ به خاطر رشد خیلی زیادش در این سال. امسال جاوا به شکل اعجاب آوری ۵.۹۴٪ رشد داشته که برای یک زبون قدیمی بسیار عجیبه. تعقیب کنندگان بعدی رشد ویژوال بیسیک دات نت و پایتون هستن. همچنین جاوا وی بکاند و اندروید هم سریعا در حال رشده و همه اینها باعث شده شاخص تیوب(؟) جایزه امسالش رو درست مثل ده سال قبل، به جاوا بده.
بیشترین سقوط امسال مربوط به آبجکتیو سی بوده ( ٪۵.۸۸- ) که برنامه نویسی اپلیکیشنهای سیستمهای شرکت اپل استفاده میشده و قراره با swift جایگزین بشه.
پیشبینی میشه در سال ۲۰۱۶ جاوا در صدر بمونه و با ارائه پی.اچ.پی. ۷، این زبون هم رشد زیادی بکنه. همچنین جاوااسکریپت و سوئیفت نیز احتمالا در جمع ده زبان خواهند بود و سی و سی پلاس پلاس و سی شارپ و پایتون هم تا حد زیادی جاشون رو حفظ میکنن.
یکی از مشکلات ما ایرانیها شاد نبودنه. به شکل سیستماتیک با شادی مخالفت میشه؛ از دستگیری هپیها تا ممنوع بودن آب بازی تا حمله پلیس به پارتی و هر چیز مشابه دیگه. البته خوشبختانه حداقل در سطح ایده دوستان به این رسیدن که شاد بودن مهمه و بر خلاف زمان ما که رنگ مدرسه باید سیاه و قهوه ای و سرمه ای بود، زدن به کار صورتی و آبی و … ولی خب هنوزم که هنوز، غمگین بودن نه فقط تشویق که حتی اجبار هم میشه و از اون بامزهتر، سعی می شه خوشحال بودن هم در یک الگوی خاص برنامه ریزی و کنترل بشه – در حد «حالا افراد بخندن». نگاه کنین به اینکه در طول سال در طی روزهای خیلی خیلی زیادی شاد بودن اصولا ممنوعه و وقتی ما در شرایط «شاد نباشین» هستیم، حتی رفتن به سینما (که ذاتا لازم نیست شاد باشه) هم ممنوع میشه تا چهره شهر و مردم از فضای غم و اندوه بیرون نیاد (:
مشکلی که در این شرایط پیش می یاد اینه که زندگی نیاز به فراز و نشیب داره و ما آدمها لازم داریم روزهامون با روزهای دیگه مون فرق داشته باشه. ما الان تقریبا در یک سیکل ثابت از تقویم شمسی و قمری هستیم که باعث می شن کل هایلاتهای زندگی در مواقع ثابتی اتفاق بیافتن. حالا مثلا به عکس زیر نگاه کنین:
که توش پلیس ترافیک داره یک هایلات رو به شما یادآوری میکنه: اومدن جنگ ستارگان و این احتمالا می تونه کلی هیجان به روز شما بده. همین اتفاق رو مثلا توی این تبلیغ می بینیم:
و البته هنرنمایی کاخ که سخنگوش با استورمتروپرها در کنفرانس خبری آخر سال ظاهر شده:
جامعه شاد جامعه ای است که به سلیقه مردمش احترام میذاره و سالهای مختلف زندگی مردمش با هم فرق داره.
چی؟! اگر شما هم مثل من از تیتر چیزی نفهمیدین بهتره اول انگلیسیاش رو بگم و بعد توضیحش رو اضافه کنم. انگلیسی تیتر می شه: Boss Key for Reddit. ردیت که شناخته شده است براتون؛ یک سایت اجتماعی سرگرمی و خبر و بحث که از مراکز مهم فرهنگ اینترنت است و روزانه آدمهای زیادی بهش سر میزنن.
اما باس کی یا کلید رییس یا چنین چیزی چیه؟ این بر میگرده به دورانی که ما در کامپیوترهای تحت داس بازی می کردیم و بعضی بازیها یک کلید داشتن که اگر فشارش میدادی صفحه طوری میشد که انگار مشغول کار مهمی هستی. این دگمه برای بچههایی که قرار بود با کامپیوتر درس بخونن ولی داشتن بازی میکردن استفاده میشد و همینطور به یک کارمند امکان میداد که وسط بازی اگر یکهو رییس وارد شد، کلیدهایی مثل ctrl+alt+b رو فشار بده و یک صفحه گسترده یا نامه اداری روی صفحه ظاهر بشه. حتی من در دورانی عکس بک گراند کامپیوترم برنامه ایمیل خوان شرکت بود و در نتیجه میشد به شوخی هر وقت رییس مییاد، فقط پنجره رو کوچیک کنم و به نظر برسه که مشغول ایمیلهای شرکت هستم!
حالا تیتر قابل فهم تر است: باس کی برای ردیت. یک دوستی به شکلی جالب یک سایت آنلاین برای خوندن ردیت درست کرده که درست مثل یک کلید حضور رییس برای ردیت کار می کنه و حتی اجازه می ده عکسهای هر پست به شکل پیش فرض مخفی باشه و در لحظه مناسب باز بشه.
جادی من این ترم برنامه نویس گرفتم ++C ولی خیلی سخته و یه سوال این زبان برنامه نویسی به چه دردی میخوره وقتی مثلا #C هست چرا باید برنامه نویسی با اون یاد گرفت
اولین جواب که اینه «چون استادتون گفته» (: به هرحال یک جایی هستی که پذیرفتی اونجا باشی و استاد هم داره یک چیزی درس می ده و تو هم باید بخونی و امتحانش بدی (: اما این همه جواب نیست و خیلیهای دیگه که اصولا تو مدرسه و دانشگاه نیستن هم میپرسن که «چرا باید سی /سی پلاس پلاس یاد گرفت». بذار در چندین نگاه مختلف جواب بدم، البته با تکیه بر سی. منم خیلی سی پلاس پلاس کار نیستم.
سی یک زبان پایه است. پسرخاله من گیتار میزنه و دخترهای اطرافش حسابی از این مساله خوشحالن. بسیار هم خوب میزنه و خیلی هم سریع آهنگهای جدید رو یاد میگیره. اون یکی پسر خالهام هم علاقمند شد همین مهارت رو داشته باشه و با تبلچرهای گیتار شروع به تمرین کرد ولی هیچ وقت خیلی خوب نشد. فرقشون چیه؟ اولی مدتها گیتار کلاسیک زده و نت خونی و غیره بلده و دومی فقط با هدف کارهای باحال و نتیجه گرفتن سریع، با تبلچر پیش می ره. این فرق بین کسی که پایهای مثل سی رو بلده و بعد با پایتون برنامه مینویسه و کسی که سعی میکنه با یاد گرفتن جانگو یک سایت باحال بسازه دیده میشه چه برسه به کسی که سی بلده و سی شارپ مینویسه و کسی که فقط سی شارپ بلده.
سی زبانی سطح پایینتر از جاوا و پایتون و سی شارپ است که به شما یاد میده سختافزار و سی پی یو چطوری کار میکنن و حافظه به چه شکلی مدیریت میشه. اگر قراره از برنامه نویسی درک خوبی داشته باشین، دونستن این چیزها کمک بسیار زیادی بهتون میکنه.
بعضی معتقد هستند اگر قراره توی برنامه نویسی پیشرفت کنین، لازمه آبسترکشنی یک لایه پایینتر از زبان اصلیتون رو درک کنین. مثلا اگر پایتون و جاوا و سی پلاس پلاس می نویسین خوبه سی بدونین. اگر سی شارپ می نویسین باید سی پلاس پلاس رو بلد باشین و اگر سی مینویسین باید اسمبلی بدونین. اینجوری شیوه کارکرد زبان برنامه نویسی خودتون رو درک میکنین. درست مثل کسی که اگر قراره رانندگی حرفه ای کنه باید بدونه کلیت موتور چطوری کار میکنه و اگر قراره طراح موتور باشه باید از فیزیک مکانیک هم درک داشته باشه و اگر قراره فیزیک مکانیک رو پیش ببره، لازمه در مورد لایه پایینی (مثلا کوانتوم) اطلاعات داشته باشه.
سی سریع است. برنامه خوبی که به سی نوشته بشه تقریبا از نظر سرعت همه زبانهای سطح بالاتر رو پشت سر میذاره. اگر قراره چیزی بنویسیم که اولویت اصلیاش سرعت باشه، سی یک گزینه بسیار خوبه.
سی بهینه است. اگر قراره برای یک یخچال، تلویزیون و … برنامه نویسی کنیم یا از سیستمهای امبد استفاده کنیم یا میکروپروسسورها رو کنترل کنیم، سی یکی از بهترین گزینهها است. تقریبا هیچ زبون دیگه ای (به جز اسمبلی) نیست که بتونه با محدودیتهایی مثل «حافظه چهار کیلوبایت» کنار بیاد.
سی تقریبا در همه جا حاضره. در حال حاضر محبوبترین زبانها به ترتیب جاوا، سی، سی پلاس پلاس و بعدش سی شارپ هستن. این شاخص هر ماهه آپدیت میشه و سی در طول پونزده سال گذشته رتبهاش هر ماه یا اول بوده یا دوم.
هر چقدر کار جدیتر باشه، حضور سی پر رنگتر است. بحث نوشتن یک سیستم عامل است؟ لینوکس، ویندوز و مک هر سه بیشترین کد سی رو دارن. بحث استکهای اینترنت است؟ بسیاری از اونها با سی پیاده سازی شدن. حجم عظیمی از مهمترین برنامهها، با سی هستن؛ همینطوره خیلی از بازیها. یاد گرفتن سی به شما فرصت کار روی چیزهایی بیشتر از برنامه حسابداری فلان و برنامه حضور غیاب بهمان رو می ده.
سی یک زبان مبتنی بر بلاک و فانکشن است بدون اینکه شما رو درگیر شی گرایی کنه. نظر شخصی من است ولی آبجکت اورینت پروگرمینگ بیشتر از اونی که لازم بود احاطه پیدا کرد و دنیای آینده ازش دورتر خواهد شد. البته این مساله رو در حال حاضر هم با زبانهای جدید میبینیم.
سی یک زبان سطح متوسط است. تقریبا هیچ زبان دیگه ای در این سطح نیست. شما یا با زبانهای سطح پایین (مثل اسمبلی) درگیر هستین یا با زبانهای سطح بالا که سخت افزار رو از شما پنهان میکنن. به همین دلیل شروع به نوشتن چیزی مثل یک درایور سخت افزاری با چیزی به جز سی به دلایل خیلی خوبی نیاز داره.
سی پورتابل است. یک برنامه رو با سی بنویسین و تقریبا هر جایی که دوست دارین اجراش کنین.
سی خیلی کم تغییر میکنه. یک برنامه رو به سی بنویسین و دههها اجراش کنین.
سی قشنگ است. سینتکس سی بسیار ساده است و برنامههای نوشته به سی بسیار خوانا.
سی در این روزها برنامهنویسهای خوب کمی داره. بازار پر است از سیشارپکارهای متوسط و اگر شما علاقمند هستین به یک ارتش ذخیره کار چند ده هزاری بپیوندین، سی شارپ یا دات نت بهترین گزینه است. در مقابل اگر شما حرفهای در سی باشین فرصتهای کاری بسیار جالبتری پیش روی شماست. فکر میکنین وقتی یک شرکت دنبال یک برنامه نویس حرفهای سی میگرده چند نفر بهش مراجعه میکنن یا اصولا چند نفر هستن که به یک پروژه نوشته شده به سی کامیتهای مثبت کنن و در سطح جهان دیده بشن؟
معلومه که نمیگیم زبانهای دیگه خوب نیستن. نظر من همیشه اینه که توی هر چیزی خوب باشین وضعتون خوبه و این رو هم میپذیرم که خیلیها دنبال یک شغل معمول و مرسوم هستن که خب معمولترین و مرسومترین زبان برنامه بازار براش بهترین چیزه (: ولی خب.. اگر سوالتون اینه که «چرا سی» جوابهای من اینها بودن. معلومه که دوستان میتونن در کامنتها تکمیلش کنن.