رادیو گیک شماره ۳۴ – نارنجی ۴۲

شماره ۳۴ رادیو گیک رو در حالی شروع می کنیم که بچه های نارنجی ۴۲ روز در زندان بودن بدون وکیل و هیچچی،‌در حالی که آقای هالو روی مانیتور پاوز شده، در حالی که ATM بانک ها هنوز مبتنی بر ویندوز ایکس پی است و در حالی که کامپیوترها فقط باید ۲۴۰۰ برابر سریعتر بشن تا به مغز انسان برسن. با رادیو گیک باشن تا جهان رو به وحشت بندازیم.

دانلود نسخه ام پی تری
دانلود نسخه او جی جی

مشترک رادیو گیک بشین


آر اس اس رادیو گیک

اپلیکیشن اندروید رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

رادیو گیک در ساوند کلاود

اخبار

فیلتر شدن وی چت رو داشتیم.. گپ های خودم

یک میلیون تصویر از کتاب‌های قدیمی روی فلیکر

در حالی که ما مشغول دستگیری بچه های نارنجی بودیم و دسترسی به فرهنگ دهخدا تنها از طریق یک سایت وحشتناک بد طراحی شده ممکن بود که تازه سانسورش هم کرده بودن، کتابخونه بریتیش یک میلیون تصویر اسکن شده از کتاب‌های قرن ۱۷ تا ۱۹ رو روی فلیکر آپلود کرده. همه امکان مشاهده و استفاده از این تصاویر رو دارن چون بخشی از تاریخ بشریت است و نه نون دونی یک گروه. سری بهش بزنین و لذت ببرین.

شمردن گوسفند برای خوابیدن روش مناسبی نیست

[گفتگو در مورد فرهنگ غربی] در یک تحقیق توی دانشگاه آکسفورد مردم با بیماری بیخوابی رو به سه گروه تقسیم کردن. گروه اول به صحنه های آروم مثل آبشار یا رودخونه یا دشت فکر کردن. گروه دوم گوسفند شمردن و گروه سوم کار خاصی نکردن و فقط مثل همیشه سعی کردن بخوابن. گروه اول که به چیزهای آروم فکر می کردن ۲۰ دقیقه زودتر از گروهی که مثل همیشه سعی کردن بخوابن خوابشون برد و اونهایی که سعی می کردن گوسفند بشمرن دیرتر از همه خوابیدن. نتیجه اینه که فکر کردن به صحنه هایی که نیازمند کارکرد مغزه (مثل شمردن تا تصور صحنه پیچیده پریدن یکسری گوسفند از نرده) باعث دیرتر به خواب رفتن می شه. توضیحات خودم در مورد روش تحقیق و بعدش روش خودم برای خوابیدن!

گوگل و اجازه به مردم برای ایمیل زدن به هر کسی توی گولاس

گوگل در یک تصمیم جدید اجازه داده به هر کسی در گوگل پلاس ایمیل بزنین. کافیه وارد بخش نوشتن ایمیل بشین و بعد اسم یک نفر رو تایپ کنین تا ایمیل بهش برسه. نقض پرایوسی است؟ نمی دونم.. ب هرحال شرکت خودشونه و با این قواعد اداره می شه. کاری که ما می تونیم بکنیم خاموش کردنش از بخش ستینگ ها است.

کردستان اولین دولتی در خاورمیانه است که به سراغ گوگل اپ می ره

گوگل اپ مجموعه اداری تجاری گوگل است. برنامه هایی مثل آفیس تحت وب و خیلی چیزهای دیگه. کردستان عراق هم به عنوان اولین دولت خاورمیانه اعلام کرده که می خواد ۳۰۰هزار کارمندش رو به این سیستم منتقل کنه. اونها مشکلات متنوع زیرساختی دارن و به این نتیجه رسیدن که گوگل اپ برای بیزنس بهشون کمک می کنه که فقط با اتصال دفاتر به اینترنت، بتونن تمام دفاتر رو به هم متصل نگه دارن و مثلا روی اسناد مشترک کار کنن و این چیزها. عملیات با همکاری شرکت BRAMS که در دوبی است انجام می شه تا بتونن سیستم های قدیمی رو به سیستم های جدید منتقل کنن. کمی هم درباره مبین نت بگم و تجربه ما.

در اعماق

نقدها و پیشنهادها در مورد منشور حقوق شهروندی

نقدهای متنوع ولی تمرکز روی اینکه باید از نظر انشا صحیح باشه و حقوق دیجیتال رو باید به رسمیت بشناسه … که نمی شناسه…

فیسبوک و اینترنت رایگان برای مکان‌های تجاری

برنامه جدید فیسبوک جالبه. گذاشتن اکسس پوینت در کافه ها و جاهای عمومی و اگر کسی به اونجا اومد برای دسترسی به اینترنت کافیه اول توی فیسبوک چکین کنه. ایده تجاری و فنی جالبیه.

شکستن یکی از قوی‌ترین الگوریتم‌های رمزنگاری با گوش دادن به صدای پردازنده

سه محقق امنیت در به اصطلاح اسرائیل از دانشگاه به اصطلاح تلاویو یک مقاله‌ جالب و هیجان انگیز منتشر کردن با عنوان استخراج کلید RSA با استفاده از روش رمزگشایی صوتی. این مقاله درباره شکستن یکی از قوی‌ترین الگوریتم‌های رمزنگاری حال حاضر جهان یعنی الگوریتم RSA ۴۰۹۶ بیتی هست با کپچر کردن صدای پردازنده در حالی که کامپیوتر مورد نظر مشغول اجرای روتین‌های مربوط به دیکد کردن هست.
این سه محقق امنیت با نام‌های Daniel Genkin، Eran Tromer و Adi Shamir که این آخری خودش از مخترعین الگوریتم رمزنگاری RSA هست در عمل با استفاده از تکنیک side channel attack و روزگشایی صوتی تونستن کلید ۴۰۹۶ بیتی RSA رو از GnuPG استخراج کنن.
ظاهرا محققین این حمله رو با گذاشتن یک دستگاه موبایل سامسونگ گلکسی‌نوت ۲ از طرف محل قرارگیری میکروفن گوشی در ۳۰ سانتی‌متری یک لپ‌تاپ به سمت محل فن لپ‌تاپ که در حال دیکد کردن بوده و ضیط صدا و بعد گوش کردن به صداهای با فرکانس ۱۰ تا ۱۵۰ کیلوهرتز تولید شده توسط کامپیوتر انجام دادند.
RSA attackتیم توسعه GnuPG از این آسیب‌پذیری مطلع شد و سریعا یک پچ برای جلوگیری از این آسیب‌پذیری نوشتن و در نسخه ۱.۴.۱۶ این آسیب‌پدیری برطرف شده ولی با این حساب فکر کنم باید برای امنیت بیشتر، کامپیوتر خودمون رو داخل جعبه‌های sound-proof نگهداری کنیم تا از نشت فرکانس‌ها موقع کار کردن کامپیوترها به اطراف جلوگیری کنیم

دستگیری کسی که با تور و ایمیل ناشناس الکی گفته بود تو دانشگاه بمب گذاشتن که امتحان نده

ایده ظاهرا امن بوده: الدو کیم دانشجوی ۲۰ ساله دانشگاه هاروارد که برای امتحان ها درست درس نخونده بود، ایمیلی به مدیران دانشگاه زد و گفت در دانشگاه بمب گذاشتن تا فردا تعطیل بشه و امتحان نده. موفق هم شد. اما با وجودی که از شبکه مخفی کننده تور و سیستم ایمیل مخفی گوریلا میل استفاده کرده بود، فرداش اف بی آی دستگیرش کرد و اون هم اعتراف کرد که قصد حادی نداشته و تروریست و بمب و اینها الکی است و فقط چون درس نخونده بوده خواسته اینطوری امتحان رو کنسل کنه. اما از کجا شناخته و دستگیر شد؟ خوشبختانه اف بی آی هنوز نمی تونه تور و گوریلا میل رو بشکنه ولی وای فای دانشگاه رو که می تونه بررسی کنه. آقای الدو تمام کارهاش رو از شبکه وایرلس دانشگاه کرده بود و با اینکه لاگ ها نشون نمی دادن کی چیکار کرده، این رو میتونستن نشون بدن که در ساعت ۶ صبح دوشنبه، کی با رمزنگاری تور از وایرلس استفاده کرده – درست همون ساعتی که اون ایمیل به مدیر رسیده.

ما داریم به کجا می ریم؟
پونزده بار سعی کردم یک کپچا رو تایپ کنم و موفق نشدم. اینقدر که مهمل و پیچ بود. بعد گفتم حداقل این بخش کپچای صوتی رو گوش بدم بزنم.. ببین چی گفت:
[ صداش ]
به کجا داریم می ریم؟ به وضوح کامپیوترها از ما بهتر شدن و ایده اینکه کپچا اینقدر سخت بشه که کامپیوترها نتونن بگن چیه، معنی اش اینه که آدم ها هم نتونن بگن.

هک ای تی ا م با یو اس بی

برین دنبال ای تی ام هایی که با ایکس پی کار می کنن، بدنه شون رو ببرین و به پورت یو اس بی برسین. یک کول دیسک آلوده بهشون وصل کنین و قطعه بریده شده رو بذارین سر جاش که کسی دیگه اونو نبینه. حالا برنامه شما داره اونجا ران می شه و بعد از اولین بوت سیستم رو بوت می کنه و یک منوی مخفی به سیستم اضافه می کنه که به شما امکان می ده هر وقت بخواین می تونین هر چقدر بخواین از سیستم پول بردارین! مسخره است ولی د وتا محقق آلمانی در سخنرانی اخیر کی‌آس کامینونیکیشن کنگرس (سی سی سی ) نشونش دادن که کار می کنه. بحث اینه که بانک ها هنوزم دارن از این ای تی ام های بسیار قدیمی استفاده می کنن که مبتنی بر تکنولوژی های بسیار قدیمی و غیر مناسب برای زمان حال هستن. یک تحلیلگر در مورد این حمله گفته که حمله بدون شک توسط افرادی انجام شده که به اون مدل ای تی ام دسترسی داشتن. همچنین محققین گفتن که کد در چند مرحله نوشته شده و مطمئنا بارها و بارها بهینه شده. گفته نشده این ای تی ام مال کدوم بانک بوده ولی یکی از اعضای تیم که با «تی» معرفی شده می گه اونها این مشکل رو نشون دادن تا بانک ها رو مجبور کنن که سیستم هاشون رو آپدیت کنن.

بافر و سیستم اوپن سالاری

[توضیح شرکت بافر]
این شرکت اخیرا در یک اقدام خیلی جالب ۹ تا ارزش بافر رو اعلام کرده و گفته که حقوق ها بر اساس این ارزشها داده خواهد شد؛ کاملا هم باز و کاملا هم شفاف. [توضیح در مورد حقوق و شرکت ها در ایران و چک و چونه و تعهد نگفتن حقوق و …]. در مقابل بافر گفته چون شفافیت اونجا یک اصل بسیار مهمه حقوق ها رو می گن. ترنسپرنسی باعث اعتماد می شه و راه پیشرفت رو نشون می ده . اونها حقوق رو بر اساس یک فرمول دقیق می دن: نوع شغل ضربدر رتبه ضربدر سابقه بعلاوه محل (بعد ده هزار دلار اگر طرف انتخاب کنه حقوق بیشتر بگیره به جای سهام). مثلا انواع کارها این ها است در این فرمول قهرمان شادی ۴۵ هزار دلار، مهندس ۶۰ هزار دلار، طراح ۶۰، مدیر اجرایی ۷۰ و مدیر عامل ۷۵. ضرایب تجربه هم برای استاد ۱.۳، برای پیشرفته ۱.۲، متوسط ۱.۱ و تازه کار ۱ در نظر گرفته شده. بعد هم لیست دقیقی از تک تک آدم های شرکت و حقوق دقیقشون و اینکه چرا اینقدر حقوق می گیرن منتشر شده. (مقایسه با جایی که به زور کپی قرارداد رو به آدم می دن یا موقع ورود سفته می گیرن و …).

جاسوسی تلویزوین های ال جی

اینهم خبر بسیار عجیبی بود. یک نفر مقاله ای می نویسه و توش مدعی می شه که تلویزیون هوشمند ال جی اون زیادی هوشمنده.. حتی جاسوسه. این تی.وی. فهرست فایل هایی که پخش می کرد، کانال هایی که نشون می داد و فیلم هایی که روی هارد یا یو اس بی بهش وصل می شد رو برای یک سرور می فرستاد. محققین سکیوریتی با شک به جریان نگاه کردن و تا خودشون تست نکردن و تایید نکردن، جریان رو باور نکردن: یکسری از تلویزیون های هوشمند ال جی اطلاعات صاحب هاشون رو به یک سرور مخابره می کردن. ال جی اول نظری نداد ولی بعدا قبول کرد و گفت این یک اشتباه بوده و برنامه ای که اینکار رو می کرد فقط داشت تست می شد و قرار نبود روی فرم وری که بیرون داده می شه باشه ! این اطلاعات حتی بعد از خاموش کردن منوی مربوطه که به سختی قابل دسترسی بود هم فرستاده می شدن و اون هم تکست محض! هوم.. دیگه چی؟ فقط مونده تلویزیون رو اسنیف کنیم و بفهمیم مثلا داره به یخچال سامسونگمون اتک می کنه یا سعی می کنی توستر بلک اند د کر رو مجبور کنه خودش رو خیلی روش نگه داره تا بسوزه!

کوسه های استرالیایی حضورشون رو توییت می کنن تا شما راحت و امن شنا کنین

چه خبر بوده این هفته ها؟! کوسه ها در غرب استرالیا دردسر بزرگی هستن. یک اکانت توییتر به اسم Surf Life Saving Western Australia’s (SLSWA) Twitter feed با استفاده از آدم ها و نجات غریق ها در صورت دیدن کوسه در هر قسمتی اطلاع می داده اما الان راه حل ساده تری پیدا کردن: تگ زدن به کوسه ها و بعد یک کامپیوتر کوچیک که در صورت دیدن کوسه های تگ زده شده محدوده جغرافیایی اونها رو توییت کنه و مثلا بنویسه «کوسه دو تا سه متری در دو کیلومتری ساحل بیکلی بی دیده شده. احتیاط کنید». باتری این تگ ها تا ده سال کار می کنه و نجات غریق ها می گن که این روش بسیار سریعتر از سیستم های سنتی که دیده بان‌ها بودن کار می کنه. در حال حاضر این ساحل ها خطرناکترین ساحل های جهان از نظر کوسه هستن و دولت بعد از کلی جر و بحث به ماهیگیرها اجازه داده اگر در مناطق خاص کوسه های بزرگتر از سه متر رو دیدن، اونها رو بکشن. همچنین طعمه گذاری در مسیرهای خارج از محدوده شنا و موج سواری، کوسه ها رو از این مناطق دور نگه می داره. حالا امید می ره توییتر به کمک کوسه ها بیاد و دیدن مسیر اونها این امکان رو بده که گارد ساحلی با هلی کوپتر به سراغشون بره و اونها رو از مسیر شناگرها دور کنه.

شبیه سازی ۱ ثانیه از مغز انسان با ۴۰ دقیقه از وقت یک سوپر کامپیوتر

کی که یکی از بزرگترین کامپیوترهای جهانه و در ژاپن زندگی می کنه پرفرمنسی برابر ۸.۱۶۲ پتافلاپس داره (با تشکر از ۸۲۹۴۴ پروسسورش) می تونه ۱۰۱۶ میلیارد اپریشن در ثانیه اجرا کنه ولی اصولا توان رقابت با مغز شما که داره به اینو گوش می ده رو نداره. این کامپیوتر اگر بخواد یک ثانیه از مغز شما رو شبیه سازی کنه ، نیاز به ۴۰ دقیقه داره. این شبیه سازی تلاش برای تکرار ۱.۷۳ میلیارد رابطه عصبی بین ۱۰.۴ تریلیون سیناپس رو در حالی تکرار کرد که هر کدوم از سیناپس ها ۲۴ بایت حافظه داشتن. این دانشمندها معتقدن ما احتمالا در ۱۰ سال خواهیم تونست کل مغز رو شبیه سازی کنیم و توضیحات خودم.

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

تبریک به بیل گیتس به خاطر ظاهر شدن در نقش سانتا در ردیت. توضثیح سکرت سانتا. تبریک به هر کسی که بیت کوین خریده چون بعد از اینکه زینگا گفت بیت کوین قبول می کنه قیمتش دوباره به بالای هزار دلار رسید. شرمندگی قوی برای کسی که بهترین وبلاگنویس های ایران یعنی بچه های نارنجی رو بیشتر از چهل روزه دستگیر کرده و بدون دسترسی به وکیل و حقوقشون بازجویی می کنه. تبریک به حکومت انگلیس که بالاخره به این نتیجه رسید که در سطح سلطنتی از ریاضی دان و نابغه کامپیوتر و کد شکن بزرگ آلن تورینگ به خاطر فشارهایی که به خاطر گی بودن بهش آورد معذرت خواهی کنه. تبریکی هم به شهر دیترویت که خونه هایی رو توش خریدن و به رایگان به نویسنده هایی می دن که به دیترویت بیان برای نوشتن، هدف این پروژه کشیدن نویسنده ها به یک شهره برای بالا بردن سطح فرهنگی اون شهر،

نامه ها

محمد:

سلام جادی
امروز یه اتفاق جالب واسم افتاد گفتم بگم شاید مفید باشه
من 2-3 سال پیش عضو سایت مرجع متخصصین ایران شدم و پسوردم رو فراموش کردم اما از 2-3 ماه پیش این سایت شروع کرد به ارسال خبرنامه که خیلی هم رو مخ بود و منم ترجیح میدم عدم اشتراک رو بزنم تا اسپم کردن ایمیل.
عدم اشتراک را که میزدم ازم ایمیل میخواست منم هرچی ایمیل رو میزدم میزد معتبر نمیباشد منم تقریبا هر 3 روز یه ایمیل میزدم که من این مشکل رو دارم فقط اشتراک ایمیل من رو حذف کنید که هیچ کس جواب نمیداد و سر همین قضیه با نرم افزارهای پیگیری ایمیل آشنا شدم که از این بابت ممنونم ازشون :دی
بعد از 1 ماه گفتم بذار به شماره پشتیبانی زنگ بزنم ببینم جواب میده؟
باورم نمیشد کسی برداره.
یه خانومی برداشت مشکل رو گفتم و گفت شماره پروفایل رو بده منم از تو ایمیل خوندم و اولش گفت سرور قطعه مثل همه جا تو مملکت ما و دوباره بعد از 20 دقیقه زنگ زدم گفت خب مشکل ایمیل شما اینه که . داشته و این . افتاده ایمیل رو بدون . باید بزنید.
گفتم یعنی چی افتاده؟
گفت سایت خودش . و _ رو حذف میکنه :|
جالب اینجاست که یوزرنیم هم همون ایمیل هست.
بعدش گفت واسه پسورد هم یاداشت میکنید؟
و شروع کرد خوندن پسورد :|
گفتم سیستم امنیتی سایت شما چجوریه که پسورد رو میبینید؟
گفت ببخشیدا ما بریم تو پروفایل کسی همه چیزش رو میبینیم.
گفتم خب نباید ببینید و فقط باید بتونید پس رو ریست کنید و اگه سایت حک شه یا حتی کسی تو ادمین ها مشکل دار باشه و پس من با ایمیل من یکی باشه چی میشه؟
گفت حالا دیگه :|
تنها نکته امنیتی ای که رعایت کرد این بود که پس رو نصفه خوند و گفت یادت نیومد؟ که اگه گفته بودم نه تا تهش رو میخوند :دی
خلاصه کار من رو راحت کردن دیگه زحمت پس ریست رو نکشیدم :دی

بخش آخر

مقاله کوتاهی رو براتون ترجمه کردم از بیزنس اینسایدر در مورد اینکه چطوری اتوماتیکس (شرکت پشت وردپرس) تونست به یک استارتاپ یک میلیارد دلاری تبدیل بشه.. بدون ایمیل و بدون کارمندان دفتری.

ما در مورد فرهنگ های کاری متنوعی شنیدیم ولی تقریبا هیچ کدوم به باحالی اتوماتیکس نیست. شرکتی که پشت پلتفرم وبلاگنویسی وردپرس است. اتوماتیکس اونقدر عجیبه که امسال کتابی در موردش چاپ شده تحت عنوان «یکسال بدون شلوار» . کتاب رو اسکات برکان نوشته – کارمند سابق مایکروسافت که روی اینکه چطور اتوماتیکس به یک کمپانی ۱۹۰ کارمنده یک میلیارد دلاری تبدیل شده تحقیق کرده.

با اینکه اتوماتیکس دفتر قشنگی توی سان فرانسیسکو داره، هیچ وقت موقع استخدام در مورد جا با کسی حرف نمی زنه. کارمندهاش در ۱۴۱ شهر ۲۸ کشور پراکنده هستن و همین که استخدام بشن ۲۰۰۰ دلار برای تزیین اتاقی که می خوان توش کار کنن بهشون تعلق می گیره (علاوه بر یک مک جدید و ابزار تکنولوژیک دیگه). این شرکت همچنین هزینه عظیمی رو برای سفرها کنار گذاشته. هر تیم می تونه هر جا که بخواد همدیگه رو ملاقات کنه. مثلا برای یک هفته هک در توکیو، آتن، کاووآ، سانفرانسیسکو یا سیدنی. برکان توی کتابش از اولین میتینگ تیمی اش می نویسه. در آتن:

کی ممکنه سوار هواپیما بشه که هم هم‌کارهاش رو توی آتن ملاقات کنه؟… این هیچ وقت برام قابل هضم نشد اما تاثیرش رو کاملا درک کردم: ما همه پر انرژی بودیم، احساس مثبت داشتیم و آماده بودیم این سفر به یک جای فوق العاده رو هر طور که می شه جبران کنیم.

کارهای روزانه این شرکت به جای ایمیل و اتاق های کنفرانس، توی چت روم‌ها، هنگ آوت گوگل و سیستم وبلاگنویسی خودش انجام می شه. ما از مدیر عامل خواسته ایم تا به بعضی سوال ها ما جواب بده.

* چه زمانی متوجه شدین که بهتره ایمیل رو کنار بذارین، به اتاق کنفرانس نرین و از کارمندها نخواین که به دفتر بیان؟

ما توی اتوماتیکس از همون روز اول می دونستیم که همه لازم نیست یک جا باشن تا بتونن با هم کار کنن. اولین چهار اتوماتیکسی توی چهار شهر مختلف بودن. ما برای مدت های طولانی با هم روی کد باز وردپرس کار کرده بودیم – پروژه درست مثل پروژه های آزاد دیگه که هر کس می تونه توش مشارکت کنه.

جریان ایمیل چند سال بعد شروع شد. سال ۲۰۰۹ بود و چهار سال بود که کمپیانی شروع شده بود و کشف کردیم که داریم خیلی از ایمیل استفاده می کنیم. خیلی بیشتر از وبلاگی که محصولمون بود و این شد که تصمیم گرفتیم تا برگردیم به وبلاگ ولی اینبار وبلاگ رو روی سرش بذاریم.. یعنی سیستمی درست کنیم تحت عنوان پی۲ (که چیزی است بین تابلمر و یامر و کامنت).

* شرکتی که کوچیکه با موفقیت با شایسته سالاری شروع می کنه چون همه همدیگه رو می شناسن ولی وقتی شرکت بزرگتر می شه چطوری با شایسته سالاری ادامه می دین بدون اینکه همدیگه رو بشناسین؟

برای شایسته سالاری لازم نیست همدیگه رو بشناسیم. درک اینکه کاری کیفیت داره یا نه هیچ نیازی به شناختن نداریم. ایده شایسته سالاری بسته به اینه که هر کس چه کاری می کنه و چه چیزی تحویل می ده نه اینکه کی هست. همچنین ما چند بار در سال دیدارهای داخل تیمی رو داریم و این کمک می کنه به شناختن آدم ها از نزدیک.

* آیا توی شرکت شما تعریفی متفاوت از دیگر شرکت در مورد «موفقیت» و «شکست» دارین؟ پیروز شدن یعنی چی؟ اگر شکست بخورین وضع چطوریه؟

ما سعی می کنیم به سمت موفقیت یا شکست هدفگذاری نکنیم بلکه سراغ Speed of iteratoin بریم (سرعت تکرار؟) و به نظرمون این چیزی است که باید موفقیت ما در طولانی مدت خواهد شد. از اونجایی که ما سریع حرکت می کنیم، شکست برامون فقط فرصتی است برای یادگرفتن یک چیز جدید و فقط در صورتی واقعا شکست خوردیم که یک کاری خیلی زیاد طول بکشه. [ توضیحات خودم در مورد تکامل و آزادی نرم افزار ]

* بزرگترین درسی که مدیر های دیگه باید از فرهنگ شرکت شما یاد بگیرن و استفاده کنن چیه؟ حتی مدیرهایی که توی شرکت های مرسوم از ایمیل و میتینگ استفاده می کنن؟

کار سختیه که یک چیز رو نام ببرم ولی فکر می کنم مستقل از ابزاری که برای ارتباط استفاده می کنین، باید این رو بدونین که اگر به آدم‌ها استقلال بدین که کار بامعنایی انجام بدن و شرایط رو طوری فراهم کنید که حرکت سریع ممکن باشه، چیزهای فوق العاده ای پدیدار خواهد شد.

موسیقی

به پیشنهاد علیرضا: البته موزیک آخر رو هم یه پیشنهاد دارم: Survival از Eminem اما با توجه به نامه اخیر یغما گلرویی با شرف به روحانی که توش نوشته «در آن وزارت‌خانه، تا به حال نه کسی پاسخ‌گو بوده و نه در کل جوابِ دقیقی داده می‌شده که برای مثال فلان کتاب قابل چاپ هست، یا نیست و یا این جمله و این سطر و این پاراگرافش باید حذف شود. هر روز مراجعین را به هفته‌ی دیگر حواله می‌دهند و آن روز موعودِ پاسخ‌گویی معلوم نیست کی از راه خواهد رسید. چنان که بعضی از کتاب‌ها به سلامتی دارند تولدِ هشت ساله‌گی خود را نزدِ بررسان وزارت ارشاد جشن می‌گیرند و با اینکه اغلب زیر پانصد صفحه هستند، هنوز موفق به بررسی و اعلام موارد سانسورشان نشده‌اند. می‌نویسم «سانسور» و این خطا نیست و اگر به زعم شما باشد هم، خطای سهوی نیست و عمدی‌ست چراکه معتقدم آن چه از دیرباز در آن وزارت‌خانه اتفاق افتاده و می‌افتد سانسور است، حتا اگر خوش داشته باشند با عبارت خوش‌آهنگ‌تر «ممیزی» صدایش بزنند نیز توفیری در ماهیتِ آن نمی‌کند. شعر و هنر این سرزمین همیشه سایه‌ی سانسور را بر سر خود داشته، از دوران «رودکی» تا امروز. وقتی در دهه دوم همین قرن «صادق هدایت» یگانه، نوزادش «بوف کور» را مانندِ گربه‌ای به دندان ‌گرفت به غربت زد و در بمبئی منتشرش کرد، با سانسوری دست به گریبان بود که سایه‌اش تا امروز بر سر ادبیات ما مانده است. همیشه زیر این سایه آفرینشگری کرده و سعی در گول زدن و تاراندنش داشته‌ایم چراکه موظف به روشنگری بوده‌ و هستیم. همان‌طور که ارشاد خود را موظف به اجرای سانسور می‌داند، هنرمند هم موظف به مخالفت با سانسور است. هنرمند راستین هرگز عادت نکرده‌ به گردش این چرخ کج‌مدار و خاموشی گزیدن به دیاری که در آن حتا اگر از آلوده‌گی هوا انتقاد کنی هم هزار و یک انگ و برچسب می‌خوری و به «سیاه‌نمایی» متهم می‌شوی. بر سر عهد خود مانده‌ایم و بهایش را هم داده‌ایم و می‌دهیم. » این شعرش رو براتون می خونم:

شعر و صدای یغما گلرویی

صد و پنجاه پله زیرِ زمین،
صندلی، میز، بازجو، دوربین…
کاش می‌شد عقب عقب کلِ
زندگیمو برم به سمتِ جنین!

جُرم‌هایی به قُطرِ پرونده،
شُرکایی به اسمِ «خواننده»،
ارتباطِ شقیقه و گردو،
ارتباطِ «بی.بی.سی» و بنده!

اتهامم بزرگ و سنگین است،
کشورم یک ایالتِ «چین» است،
در دیارِ گل و گلوله و گاو،
آخرِ راهِ شاعری این است.

پیش پایم دوراهه‌ی نفرین،
تلخِ‌تر از کمدیِ «چاپلین»،
یک طرف ختم می‌شود به جنون،
یک طرف ختم می‌شود به «اوین»…

اشتراکِ میانِ تیغ و زبان،
فرق ناچیز خانه و زندان،
اعترافم هنوز یک جمله‌ست:
«من فقط شاعرم! جناب سروان!»

بانک سامان جان، مست بودین احیانا؟

بانک سامان بانک محبوب منه. حسابم مدت‌ها اینجا بوده و به نظرم یکی از بهترین اینترنت بانک‌ها رو هم داشته. معقول و راحت. اما امروز صبح… شاید هم دیشب ظاهرا یک نفر مست بوده. وقتی می ریم توی سایت اول این صفحه می یاد:

saman_start

که بعد فوروارد می شه به ظاهرا صفحه اول. اگر سورس صفحه رو نگاه کنیم پایینش نوشته:

<a href="http://dotcms.com/" style="display:block;text-indent:-9999px;" >
Built with dotCMS - The Leading Open Source Java Content Management System</a>

که خب منطقا سیستم مدیریت محتوای سایت است که شاید طراح فکر کرده یک اسکرول افقی ده هزار تایی هم درست کنه که این دیده نشده! شایدم از خود برنامه است. به هر حال… اما بالای صفحه حرف دیگه ای می زنه:

< !-- Mirrored from 77.104.110.118/ by HTTrack Website Copier/3.x [XR&CO'2013], Sun, 12 Jan 2014 01:42:40 GMT -- >

< !-- Added by HTTrack -->
< !-- /Added by HTTrack -- >

جان؟! ظاهرا ما توی یک سیستم مدیریت محتوا نیستیم بلکه توی یک کپی از سایت هستیم که در اصل تو آدرس 77.104.110.118 بوده ! (: بودن این چنین اشکالاتی این نظریه رو کاملا ثابت می کنه:

saman_porsesh_pasokh

احتمالا به خاطر عدم سازگاری برنامه کپی کن با فونت های UTF8 سیستم نتونسته این صفحه رو کپی کنه و نشون بده و البته قدم بعدی چنین جریانی اینه که صفحه ای اصولا هنوز کامل نشده باشه یا برنامه نتونسته باشه درست محتواش که احتمالا دینامیک بوده رو کپی کنه:

saman_arz

تا اینجا می شه خندید یا تعجب کرد از یک بانک ولی موضوع حادتر هم خواهد شد. ببینین:

saman_error_footer
(اگر هیجان داره که اون تب که توش نوشته سکس ماجراش چیه، اینه)

صفحه نه فقط یک چیز عجیبی توش اتفاق می افته (اس اس ال خراب؟ پورت عجیب؟ قطع شدن ارتباط؟) که آدرسش هم ظاهرا وابسته به اینه که از کجا اومدیم این صفحه (توی آدرس footer هست! لاید برای اینکه بگه این صفحه فلان است که از رو فوتر روش کلیک کردیم). اما وضع وقتی وحشتناک می شه و کاملا قابل شاکی شدن که نگاهی به کانکشن هایی که لود شدن ساده صفحه اول می زنه بندازین:

saman_requests

یعنی لود شدن هر صفحه از بانک کلی اطلاعات از من به بقیه می فرسته،‌ گاهی یک پاپ آپ تبلیغاتی باز می کنه که نویسنده مهمل برنامه HTTrack Website Copier ازش پول در میاره و یکسری جاوا اسکریپت چرت و پرت هم رو سیستم من و شما اجرا می شه! اینجاست که می تونیم کاملا اعتراض کنیم و بگیم این برخورد غیرحرفه ای بانک من، من رو عصبانی کرده و وحشتم از وقتی است که همین تیمی که این تصمیم های عجیب رو گرفتن، پشت نت بانک هم باشن که من دیروز توش لاگین کردم و پول به حساب یکی دیگه ریختم (شدیدا امیدوارم اینطور نباشه).

این جریان نابالغی وب در ایران رو نشون می ده. کلی سوال هست:

  1. آیا یک مدیر پروژه بالای این سیستم بوده یا فقط مهندس ها همه تصمیم‌ها رو گرفتن؟
  2. کسی که ایده زده از یک برنامه کپی صفحات وب استفاده کنن و یک نسخه استاتیک از سایت رو هوا کنن که توش کلی اسپم‌افزار داره چه سمتی داشته و چرا به حرفش گوش کردن و واقعا هیچ کس در طول مسیر اینکار نبوده که بگه اینکار ضایع است؟
  3. ترجیح می دم خیلی سوال نپرسم راستش… من بانک سامان رو دوست دارم و هنوزم بانک منه اما واقعا دوست دارم در این مورد یک بیانیه ای چیزی بشنوم که به این دو سوال جواب بده:saman_yunup

    و البته از اون مهمتر:

    saman_udrunk

برگه هک امتحان درس مدیریت اطلاعات پزشکی از رشته آی تی

دوستان دانشگاه تهران درخواست کردن این برگه هک/تقلب مدیریت اطلاعات پزشکی رو با شما به اشتراک بذارم: برگه آ۴ حاوی اطلاعات اساسی برای امتحان مدیریت اطلاعات پزشکی. از نظر فنی این «برگه تقلب» نیست و هک کردن قانون «می تونین یک کاغذ آ۴ بیارین» است و همینش ماجرا رو جذاب می کنه و ما رو منتظر اینکه انقلاب هکرها کل جهان رو تغییر بده! هکرها به پیش.

جمعه‌ها با کاندوم: تدریس دانش جنسی در مدرسه ابتدایی آلمان (NSFW)

در حالی که دولتمردان ما درگیر تصویب طرح تعالی خانواده هستن که توش برای قاضی ای که حکم به جدایی دو نفر بده که خودشون خواستن جدا بشن، جریمه در نظر می گیره و در شرایطی که دسترسی به وسایل پیشگیری در حال سخت تر و سخت تر شدن است و در حالی که تابلوهای فرزند بیشتر زندگی شادتر شهر رو برداشته، یک مدرسه هم در آلمان با شکل‌های زیر به کودکان آموزش می ده که بچه از کجا می یاد و در بزرگسالی باید منتظر چه چیزهایی باشن.

مواظب تصویر زیر و تصویرها و توضیحات بیشتر در این لینک باشین چون چیزی که یک بچه مدرسه ای باید بدونه، مناسب محل کار نیست (:

ادامه خواندن “جمعه‌ها با کاندوم: تدریس دانش جنسی در مدرسه ابتدایی آلمان (NSFW)”

سیتو می خواد از لینوکس پول در بیاره و من هم بهش کمک می کنم

بچه‌های سیتو گفتن که اگر ۲۴ میلیون تومن جمع کنن، با استفاده از بهترین و شناخته‌ شده‌ترین بچه‌های دنیای گنو/لینوکس ایران برای یکسال یک مجله با کیفیت بالا در مورد دنیاهای آزاد رو منتشر خواهند کرد. اونها برای رسیدن به مبلغ مورد نظر سایتی راه انداختن و با قدرت تلاش می کنن براش پول جمع کنن.

این ایده مشکلاتی داره. می شه بحث کرد که آیا ۲۴ میلیون تومن برای یک نشریه دیجیتال یکساله پول زیادی است یا نه. می شه در این مورد بحث کرد که چرا با نویسنده‌ها صحبتی نشده که اصولا قراره چقدر مطلب بدن و چقدر پول بگیرن یا می شه گفت که چرا حقوقی که خود چرخوننده مجله از این پول بر می داره جایی عنوان نشده و غیره و غیره. کاملا درسته که اینها اشکالاتی هستن که وجود دارن و می شد شفاف تر و بهتر بشه؛‌ درست همونطور که این اشکال رو گرفتیم که «اگر پول کافی جمع نشد چی؟» و الان صریحا اعلام شده که در این صورت پول‌های جمع آوری شده پس داده می شه.

اما من همین الان به سهم خودم به این کمپین کمک مالی می کنم. چرا؟ چون این سیستم رو «کثیف» یا «سوء استفاده‌چی» ندیدم. من آدم‌های پشتش رو می شناسم و می دونم که تا الان کارهای خوبی برای لینوکس در ایران کردن و از اونطرف استدلالی دارم تحت عنوان «گر تو بهتر می زنی بستان بزن»!

استدلال ها به این شکل که «این کار بهترین کاری نیست که می شه کرد» استدلالهای چندان مورد توجهی نیستن. الان جنبش زنان در ایران فعاله و مسخره ترین شکل استدلال اینه که بگیم «چرا این گروه به جای اینکه بیانیه فلان رو بدن نرفتن جلوی مجلس به اینکه ایران تنها کشور با حجاب اجباری است اعتراض کنن». جواب اینکه «چرا به جای فلان کار بهمان کار رو نمی کنن» اینه که «خب شما برو بکن»‌ (: یا مثلا اگر بگیم «۲۴ میلیون برای نشریه خیلی زیاده و با ۱۲ میلیون هم می شه در آورد» منطقا باید جواب بگیریم «خب اگر می ارزه شما با ۱۲ میلیون در بیار و همه هم خوشحال می شن».

در نهایت باید به این توجه کنیم که به دلایل نامشخص -برای من- در ایران ما گرفتار چیزی هستیم که شاید بهش بگیم «سخت گیری افقی». من با آدم‌های افقی خودم سختگیری می کنم. من اتفاقا باید بسیار خوشحال بشم که یک مهندس مثل من در یک شرکتی مثل شرکت من به خاطر استحقاقش حقوقی خیلی بیشتر از من بگیره چون معنی اش اینه که سال دیگه حقوق من هم بالاتر خواهد رفت. همین جریان در مورد لینوکس صادقه. من باید بسیار خوشحال بشم که یک نفر در ایران از لینوکس پول در بیاره. از تی شرت چاپ کردنش، از ساپورت دادنش به شرکت ها، از پروژه انجام دادنش و از مجله ساختن و سی دی فروختنش. بهترین چیز برای یک جامعه اینه که افرادی که توش کار مثبت می کنن به اندازه کافی از این کار مثبتشون پول در بیارن. در این مورد بعدا حتما بیشتر می نویسم ولی خلاصه اش اینه که به ما یاد داده شده فکر کنیم کارهای «خوب» حتما باید «ضرر دهنده» باشه.

برای خاتمه اینو بگم که صداقت مهمه و پاکی. مطمئنا منظور این نیست که هر کس هر طور پول در بیاره باید خوشحال باشیم. اتفاقا وظیفه ما است که اگر می دونیم بنیادی دورغ می گه یا پولشویی میکنه و از حقوق واقعی هیچ کودکی دفاع نمی کنه ولی اسمش رو جوری مطرح می کنه که انگار قهرمان کودکان ایرانه باید اینو به بقیه بگیم و به چنین بنیادی کمک کنیم یا مثلا اگر می دونیم که سازمان خیریه ای هست که نصف بیشتر «کمک های مردمی» رو صرف حقوق دادن به هیات مدیره اش می کنه مشخصه که وظیفه داریم جلوش رو بگیریم (بخصوص اگر غیرشفاف باشه و اینو از دیگران مخفی کنه)‌ ولی وقتی یک نفر هست که می گه با ۲۴ میلیون برامون یک نشریه خوب درست می کنه من مشکلی در این نمی بینم که بهش کمک مالی کنم و مطمئنا دوست دارم در هر شماره دقیقا خرج ها رو ببینم و اتفاقا خیلی هم خوشحال می شم ببینم زندگی این آدم از مجموعه همین چیزها گذشته چون منو به این باور می رسونه که توی این کشور هم می شه از لینوکس و نشریه زندگی کرد.

همین الان با افتخار ۵۰ تومن به این کمپین کمک کردم و از شرکتم هم خواسته ام که تا جایی که براش ممکنه به عنوان پشتیبان مالی در این نشریه حضور داشته باشه.

تلاش برای کم کردن یک اعدام در کشوری که دومین اعدام کننده جهانه

من همیشه از این شرمنده هستم که کشورم در صدر اعدام کنندگان کودک در جهانه و در رده دوم اعدام کننده های انسان در بین ۲۱ کشوری که هنوز دولت هاشون معتقدن هر وقت حس کردن به نفعشونه، شهروندانشون رو میکشن. به ما به دروغ گفته می شه این مجازات کنترل کننده جرم است و چون توی دین است غیرقابل حذف ولی هیچ کس به ما نمی گه که بین ۲۰۰ کشور جهان فقط ۲۱ کشور هستن که این کار رو می کنن و اتفاقا توی این فهرست شاهد ناامن‌ترین کشورها هستیم (از ایران و عربستان و عراق و آمریکا و یمن گرفته تا سومالی و سودان و بنگلادش و افغانستان و بلاروس و سوریه) و از اونطرف هم گفته نمی شه که برده داری هم در دین ما وجود داشته و هنوزم تدریس می شه ولی الان فهمیدیم که مناسب دوران ما نیست و کنارش گذاشتیم یا مبارزه با دروغ و ظلم هم جزو دین ما هست ولی فهمیدم فعلا به نفعمون نیست و یبخیالش شدیم. خلاصه اینکه جمعیت امام علی به عنوان یکی از کارهای خوب دیگه اش در تلاشه یک مورد از این اعدام‌های کودکان رو متوقف کنه. اگر علاقمند هستین سری به صفحه اش بزنین و برای حمایت تلاش کنین ولی فراموش نکنین که اینکار مبارزه با اعدام نیست بلکه لایک زدن و کمی وقت گذاشتن و احیانا کمی پول دادن در یک مورد خاص است که کماکان بسیار مهمه. مبارزه واقعی باید در نهایت منجر به این بشه که از لیست ۲۱ کشوری که آدم هاشون رو می کشن بیرون بیایم.

ایده ای جذاب برای قابلیت جدید گوگل:‌ قاچاق سایت ها توسط ایمیل

آرش جعفری بعد از اینکه توی رادیو گیک از قابلیت جدید گوگل مبنی بر کش کردن تصاویر مطلع شده، ایده ای جالب به فکرش رسیده: قاچاق تصاویر و سایت هایی که دولتهای محترم (از اصلاحات که سانسور اینترنت رو شروع کرد تا معجزه هزاره که بعدا گفتن بگین انحرافی بوده تا تدبیر و امید) تشخیص داده باید فیلترشون کنه چون برای مردم معمولی مناسب نیستن توسط جیمیل. بخش مهم اینه که به حرف زدن بسنده نکرده و مثل یک گیک واقعی، کد رو نشون جهانیان داده. سری به مطلبش بزنین و بیشتر بخونین. شاید از نظر فنی برای اکثر ما راه حل مناسبی برای عبور از سانسور نباشه ولی ایده ای فوق العاده است و اجرایی عالی و گیکی (:

جمعه‌ها: وی چت و اشتباهات ادراکی در مورد رفتارهای جنسی انسان

زن ها و مردها تفاوت هایی با هم دارن. تفاوت‌های ظاهری رو اکثرا شکسته بسته بلدیم ولی تفاوت‌های عمیق‌تر رو ظاهرا بعضی ها بلد نیستن. اولین آشنایی من با وی چت زمانی بود که یکسری پسر ۳۰ ساله نشسته بودن و تعریف می کردن که یک چیز عجیبی ظاهر شده که رو گوشی نصب می کنی و بعد تکونش می دی و بعد یک دختری پیدا می شه که تو می تونی باهاش بخوابی. ذهنیتی در حد دبیرستان.

در سطح بیولوژی تکاملی – روند توسعه نرم افزاری و سخت افزاری انسان در چند میلیون سال قبل تا حالا – یکی از فرق‌های زن‌ها با مردها شیوه انتخاب جفت است. مردها در طول این چند میلیون سال می تونستن در هفته با هفت نفر بخوابن و همه رو باردار کنن و ژن‌شون رو پخش. در مقابل زن‌هایی که در مقابل دریافت یک ژن، چند سال مسوول هستن براشون کاملا طبیعی است که موقع «انتخاب» جفت بسیار سخت گیر تر باشن و باید خیلی دقیق به این فکر کنن که وقتی در طول زندگی حداکثر می تونن ۱۰ انسان دیگه رو تحویل بدن (ژن‌شون رو ده بار پخش کنن) باید در این مورد که این شانس رو به کی می دن خیلی سخت گیر باشن.

در سطح اجتماعی هم زن‌ها محدودیت های بیشتری دارن. تمام مفاهیمی مثل پاکدامنی، شرم، حیا، بکارت و .. برای زن‌ها بار معنایی بیشتری پیدا کردن و از اونطرف هم اگر یک پسر و دختر با هم سکس داشته باشن، قضاوت عمومی جامعه به ضرر دختر خواهد بود – مفهومی شبیه Slut Shaming خارجی‌‌ها.

حالا در این شرایط شما باید چند سالتون باشه و چقدر تجربه داشته باشید که این سناریو رو قبول کنید:

دختری هست که دنبال سکسه. برای سکس دنبال یک غریبه است. براش اوکی است که این غریبه یک همسایه نزدیک باشه و احتمالا اونو هم بعد از دیدن بشناسه یا فردا تو خیابون ببینه و شماره تماسش رو هم نگه داره

خب این آدم با افسانه دبیرستانی وی چت می خونه: دختری که موبایل رو برمی‌داره تکون می ده بعد می ره خونه یکی از همسایه‌ها باهاش می خوابه.

ولی هزار و یک مدل مشکل ادراکی داره:

  • دختری که سکس بخواد به راحتی می تونی از آدم های اطراف یکی رو پیدا کنه. نیازی به تست یک غریبه نیست.
  • در جامعه ما کسی به راحتی به غریبه اعتماد نمی کنه. حتی در دنیای آدم های بالغتر هم برای تبدیل یک دوستی اینترنتی برای سکس به دیدن در دنیای واقعی کلی پیچیدگی وجود داره و هزار مدل احتیاط
  • اگر دختری حتی یک سکس کژوال با یک غریبه بخواد، منطقا ترجیح می ده این سکس با همسایه یا همکار نباشه
  • کلی افسانه در وی چت هست که درست مثل افسانه سیستم های هرمی (از گولدکوئست تا فلان و بهمان) هست: یک دوست دارم که با این کار کلی موفق شده. من حتی قصه کسایی رو شنیدم که سوار ماشین می شن می رن تو شهر می چرخن و وی چت رو تکون می دن تا بالاخره یکی بگه «بیا فلان کوچه فلان زنگ رو بزن»
  • تو جمع پسرونه / مردونه که به جوابهاشون اطمینان هست مطرح که آیا کسی تا به حال از وی چت به سکس رسیده یا نه. جواب همه منفی بود.
  • در جمع دخترهایی که انواع آسیب‌های اجتماعی رو داشتن سوال شد که آیا با وی چت آشنا هستن. تقریبا همه بودن و داشتن ولی هیچ کس از این طریق کسی رو ندیده بود و به نظرشون یک چیز فان بود برای آشنایی و گپ.

اما شکی نیست که وی چت ایران / دنیا رو برداشته. چرا؟ جوابش مطمئنا چند بعدی است و خارج از حوصله این مطلب که در مورد اشتباهات ادراکی سانسورچی در مورد جنسیت است. شاید نیاز به ارتباط یک دلیل اصلی باشه. آدم ها لازم دارن حرف بزنن، دوست پیدا کنن و درددل کنن و در جامعه ای که نه بار هست نه مدرسه مختلط و نه خیلی چیزهای دیگه و پلیس اخلاق سر کوچه واستاده تا بی اخلاق‌ها از نظر خودش رو دستگیر کنه، چه روشی بهتر از یک روش ناشناس در اینترنت با کسی که مطمئن هستی الان می خواد با یکی حرف بزنه؟ من بارها در وی چت با آدم‌ها گپ زدم. اونهم گپ‌های بسیار خوب و لذت بخش ولی هیچ وقت اون دختر فضایی که دلش سکس اتفاقی با یک همسایه ندیده و نشناخته می خواد رو ندیدم. وی چت تا جایی که من دیدم ابزاری بود برای گپ زدن با کسانی که اونها رو نمی شناسی. یک جور چت رولت و البته مشخصه که این می تونه منجر به دوستی و دیدن‌‌های بیشتر بشه، مثل دوستی فیسبوک یا تو ایستگاه اتوبوس.

حالا وی چت احتمالا به دلیل همین اشتباهات ادراکی سانسورچی، سانسور شده و لازمه ما دو نکته رو فراموش نکنیم. اولی اینه که هیچ شکلی از سانسور کار نمی کنه و قفط مسائل رو عمیق تر، سرکوب شده تر و بیمارتر می کنه. سانسور وی چت، اخلاقیات رو به شیوه ای که سانسورچی دوست داره تنظیم نمی کنه. لرزوندن وی چت، «علت» نیست که با بستنش همه «سالم» بشن. لرزوندن وی چت معلول سانسورهای قبلی و سرکوب‌های اجتماعی است و وی چت فقط یک روش برای رسیدن به هدفی که افراد دنبالش هستن است. دولت با بستن یک راه نمی تونه نیاز به رسیدن به یک مقصد رو از بین ببره. حکومت باید به جای بستن وی چت به این فکر کن که در طول سی و پنج سال حکومتش چیکار کرده که الان لازمه وی چت رو سانسور کنه. بستن راه‌ها، مردم رو از رسیدن به مقاصد باز نمی داره بلکه فقط باعث می شه آدم‌ها سر از زیرزمین‌هایی تاریکتر و دور از دسترس تر در بیارن.

نکته دوم هم اینه که سانسور وی چت درست مثل سانسور فیسبوک باعث سرازیر شدن جمعیتی بیشتری به دنیای برنامه‌های ضد سانسور خواهد بود. خاموش کردن چراغ یک اتاق ممکنه باعث بشه آدم‌ها توی اون اتاق نرن ولی وقتی همه چراغ‌های خونه رو خاموش کردیم، هر کسی یک چراغ قوه دستش خواهد گرفت و به هر کجا که بتونه سر خواهد زد.