نمرات کم کلاس‌ها، ارتباط زیادی دارن به ناهماهنگی ساعت کلاس و ساعت بیولوژیک بدن ما؛ جت لگ اجتماعی

یک تحقیق مشترک در دانشگاه برکلی و ایلینویز می‌گه که زمان هماهنگ کردن ساعت کلاس‌ها با ساعت بیولوژیک دانش‌جوها فرا رسیده. در این تحقیق اومدن و شاگردها رو بر اساس میزان فعالیتشون در روزهایی که کلاس ندارن به سه دسته «چکاوک‌های صبح زود»، «فنچ‌های طول روز» و «جغدهای شب» تقسیم کردن و بعد نتایج گروه‌‌های مختلف رو در کلاس‌هایی که در ساعت‌های مختلف روز انجام می‌شه سنجیدن.

نتایج در ساینتیفیک ریپورت منتشر شده و می گه که وقتی ساعت بیولوژیک دانشجو با ساعت کلاس ناهماهنگ بوده – مثلا وقتی یک جغد شب کار مجبور بوده ساعت ۸ صبح سر کلاس باشه – نتایج کلاس هم بدتر بوده؛ به این پدیده «جت لگ اجتماعی» گفتن. دقیقا همون مفهومی که باعث می شه یک آدم شب زنده دار در ساعت ۹ صبح هم کارایی چندانی نداشته باشه یا یک موجود روز کار که ساعت ۱۰ می خوابه، در ساعت ۱۱ شب نتونه پا به پای بقیه بحث کنه و بخنده یا درس بخونه یا هر کار دیگه.

ما به این تنیجه رسیدیم که اکثریت دانشجویان بر اساس ساعت کلاس دچار جت لگ اجتماعی بودند و این عدم هماهنگی ساعت بیولوژیک و ساعت کلاس، رابطه ای قدرتمند با کاهش نتیجه گیری آکادمیک داشت.

همین تحقیق این جت لگ را با مصرف بالاتر الکل و سیگار هم مرتبط می‌داند. البته تحقیق به این هم اشاره می‌کند که در صورت اجبار، از طریق برنامه منظم می‌توان کمی جت لگ را بهبود بخشید.

نمودار بالا نشان می‌دهد که مشکل جت لگ اجتماعی فقط به افرادی که در شب بهتر کار می‌کنند مربوط نمی شود و کسانی که سحر خیز هستند هم در کلاس های بعد از ظهر تقریبا به همان نسب افت کارایی نشان می‌دهند. این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که اکثر کلاس‌ها خارج از وقت بهینه برای دانشجویان هستند و تقریبا ۶۰٪ دانشجویان دچار این مشکل هستند.

خلاصه اینکه اگر دفعه بعد از کلاس ساعت ۸ صبح یا ۶ عصر ناراضی بودید، این مطلب را به آموزش دانشگاه نشان دهید؛ شاید گوش شنوایی بود!

اینستاگرامی‌های مشهور، واقعیت بدنشون رو به شما نشون می دن

اینستاگرام برای خیلی ها جایی است برای ایده گرفتن و تشویق شدن به زندگی سلامت تر. صفحه های مختلف از نکات ورزشی و بهداشتی می گن و آدم هایی هم شروع می کنن با گذاشتن عکس‌هاشون، توصیه های ورزشی و فیتنس کردن. راستش برای من هم گاهی جذاب و انگیزه بخش است ولی در نهایت یک موقع که نشسته ام از بالا به شکمم نگاه می کنم و با خودم می گم «ای بابا…!»

حالا یکسری آدم – شامل همون هایی که عکس های فیتنس روحیه بخش تو صفحه شون می ذارن – شروع کردن به گذاشتن دو تا عکس کنار همدیگه: اولی عکسی که بهتر از همه در اومده و قراره منتشر بشه و دومی عکسی که چند لحظه قبل یا بعد از فریم قبلی، گرفته شده. اونها اینکار را می کنن تا یادآوری کنن که حتی اونی که کارش منتشر کردن عکس های «خوش هیکل»ش است هم در حالت «عادی» شکم و چربی و چروک و … داره و پشت هر عکس «خوب»، یک نور عالی، عکاس خوب، شانس خوب و ده ها عکس «بد» وجود داره.

این مجموعه عکس باحال به شما می گه که.. بذارین از زبون خودشون بگم:

ما به هیچ وجه نباید خودمون رو با بهترین عکس های یک نفر مقایسه کنیم. در نهایت حتی مدل های توی مجلات هم شبیه عکسی که ازشون چاپ شده نیستن.

پس یادمون باشه در عین رعایت سلامت و اهمیت دادن به ورزش، لازم نیست نگران این باشیم که چرا بدن ما بیست و چهار ساعته شبیه کسی که یک عکس فلان شکلی داره نیست (:

مرتبط:
بدن پرفکت ویکتوریا سکرت
شعر شاعر هندی در مورد موی بدنش
آرزوی سیندی کرافورد

نمودار تغییر شکل بدنی میس آمریکا از ۱۹۲۱ تا ۲۰۱۵

کسانی که توی میس‌آمریکا یا مثلا همون دختر شایسته آمریکا شرکت می‌کنن روندی کاملا معکوس جامعه داشتن. توی آمریکا از ۱۹۲۱ تا ۲۰۱۵، ‌متوسط BMI بدن زن‌ها دائما بیشتر شده در حالی که همین شاخص توی برنده‌های دختر شایسته آمریکا دائما کاهش داره. این سایت نمودار جالبی ساخته که این پایین می‌بینین:

bmi

در حال حاضر حدود یک سوم برنده‌های دختر شایسته آمریکا، دچار کمبود وزن هستن. این کمبود وزن شاید در مورد بعضی آدم‌ها خود به خود اتفاق می‌افته ولی در مواردی هم نتیجه گرسنگی‌ کشیدن‌های عجیب و حتی اعمال جراحی برای خارج کردن اعضایی مثل رحم است که نبودش باعث می شه شکل شکم صاف‌تر باشه. دردسر اصلی وقتی شروع می‌شه که بقیه زنان آمریکایی (و بقیه دنیا) با نگاه کردن به این «برنده‌ها» سعی کنن ظاهرشون رو شبیه اونها کنن. ماموریتی که برای اکثریت آدم ها غیر ممکن است و فقط باعث یک عمر ناراحتی و استرس نسبت به شکل بدنی خودمون می‌شه.

چهار نکته حاصل‌ از فیلم‌های مرتبط با سقط جنین که در مغز ما نیاز به اصلاح دارن

dda.correct

امروز بیست و هشتم سپتامبر روز جهانی فعالیت برای دسترسی به سقط جنین آگاهانه، قانونی و امن است. در ایران طبق معمول ما شل کن سفت کن خاصی در این مورد هم داریم. از یکطرف جزو کشورهایی هستیم که سقط توش می تونه تا حدودی قانونی اتفاق بیافته (و در نتیجه انواع غیرقانونیاش هم راه‌های راحتی برای انجام در شکل قانونی پیدا می‌کنن) و ار اونطرف یکهو موضع‌گیری‌های تندی علیه‌اش داریم. فیلم‌هامون هم تقریبا همین هستن و برای دراماتیک کردن شرایط سقط جنین رو چیزی عجیب و غریب نشون می‌دن که زن‌ها رو عقیم می‌کنه یا خانواده‌ها رو از هم می‌پاشه یا تحت اجبار مردی است که نمی‌خواد آبروش با بودن یک بچه اضافه در جهان بره (: اکثر این تصورات از واقعیت جامعه خیلی دور هستن. البته ما توی ایران اجازه تحقیق‌های تحقیق‌های مستقل نداریم ولی می‌شه به چند نکته در سطح جهان و ایران اشاره کرد.

افسانه اشتباه: سقط جنین خطرناک است

توی فیلم‌ها و توی باورهای عمومی دائما تکرار می‌شه که سقط همراه با از بین رفتن رحم و ناتوانی در بچه‌دار شدن مجدد است و نهایت کارش بیمارستان و از دست دادن سلامت. این واقعیت نداره. حتی در ایران و در شرایط غیرقانونی هم در سطح علمی سقط روش‌های شناخته شده داره و حتی در ماه‌های آخر هم می‌تونه در بیمارستان و در حضور انواع پزشک‌های مورد نیاز و حتی اضافی انجام بشه. تصور رفتن به یک خونه کثیف و دیدن یک پیرزن با دستکش ظرفشویی بیشتر مربوط به فیلم‌ها است. در کشورهایی که سقط قانونی است کمتر از بیست و پنج صدم درصد سقط ها به مشکل بر می‌خورن. درسته که هرچقدر قانون حمایت بیشتری بکنه، سقط جنین‌ها سالم‌تر و بی‌دردسرتر می‌شن ولی در بسته‌ترین حالت‌ها هم معمولا سقط جنین‌ها در خونه و با قرص انجام می‌شن نه در یک زیرزمین کثیف با لامپ ۴۰ و ملحفه‌های پاره و تخت آهنی و سیخ و سنگ (:

افسانه اشتباه: سقط قتل است یا حداقل رو آزار می‌ده

حتی در اسلام هم ایده این نیست. در اسلام معتقد هستن که جنین در مراحل اول «روح» نداره و از بین بردنش قتل به حساب نمی‌یاد. از نظر علمی هم جنین تا هفته بیست و چهارم اصولا امکان احساس درد نداره که یکسری از تحقیقات هم این عدد رو بیسن هفته ۲۹ تا ۳۰ می‌دونن. استدلال اینکه «جنین انسان است»‌ تقریبا همونقدر معتبره که «هسته سیب درخت سیب است».

افسانه اشتباه: سقط باعث مشکلات روحی زنان می‌شه

انسان ممکنه از هر چیزی دچار پشیمونی بشه. من الان پشیمونم که چرا به جای (یا حداقل همراه)‌ ساختن پادکست در مورد بیت‌کوین، بیت‌کوین نخریدم (: اما سوال اینجاست که آیا می‌شه نشون داد پشیمونی یا مشکلات روحی ناشی از یک مساله از نظر آماری بامعنا (به شکل قابل دفاعی مرتبط با مساله) است یا نه. بعضی تحقیقات می‌گن ۹۵ درصد زنانی که سقط داشتن در نهایت معتقد هستن که کارشون صحیح بوده و همین تحقیق اشاره می‌کنه که ناراحت بودن از انجام یک کار با ایده اینکه اون کار اشتباهه متفاوت است. در عین حال گزینه مقابل «عدم سقط» نباید «عدم بارداری» باشه بلکه باید این ناراحتی با ناراحتی داشتن و بزرگ کردن یک فرزند ناخواسته مقایسه بشه.

افسانه اشتباه: مردها زن‌ها رو مجبور به سقط جنین می‌کنن

اینهم یکی از تم‌های استاندارد فیلم‌های ما است اما طبق تحقیقات جهانی اینطور نیست و فقط در حدودا یک درصد موارد زن‌ها مدعی می‌شن که مردی اونها رو مجبور به سقط کرده.


شاد باشین و خرم و آگاه و حواستون باشه که چیزهایی هست که حتی حکومت و دین هم باهاش در سطوحی اوکی هستن ولی مغزهای ما (به دلایلی مثل بیولوژی انسان تا سنت جامعه)‌ یاد گرفتن که اونها رو بد بدونن. هیچ وقت هم اصل کلی رو هم فراموش نکنین: پیشگیری بهتر از درمان است

مرتبط:

فهرست بوسیدنی‌ترین ۴۰۰ لب در IMDB و نکته ای در مورد لب‌های اطراف ما

دوستان از پشت صحنه توجه ما رو جلب کردن به فهرست ۴۰۰ لب که باید قبل از خوابیدن ببوسید به انتخاب در سایت IMDB. حالا نه اینکه ما نشسته باشیم ببینم آخر جمعه ای چه لبی رو باید ببوسیم ولی این فهرست نکته جالبی توی خودش داره. بذارین به چند نفر نگاه کنیم:

naomi ava shohre kajol

نکته مشترک بین لب‌های اوا گاردنر، نائومی نمی دونم کی کی، شهره آغداشلو و کاجول رو می بینین؟ تقریبا این نکته در هر ۳۹۶ نفر دیگه هم تکرار شده: لب های با قیافه مرسوم، غیرقلوه ای بدون تزریق تابلوی چربی غیره و در بسیاری موارد نازک و در صورت هایی که حداقل به نظر طبیعی می رسن (:

چند وقت قبل هم مطلب جالبی در مورد تناسب های زیبا در صورت زنان و بعد دنبال زنی در انگلیس گشته بودن که بیشترین این سطح از تناسب رو رعایت کرده باشد و در نهایت این دوستمون انتخاب شده:

uk

و خب بازم توش می بینیم که خبری از لب های قلوه‌ای نیست.. آخه اصلا «قلوه» بوس کردنی است؟ این چه اسمیه؟ (: و مستقل از این اسم مهمل، آخه چربی رو تزریق می کنن تو لب؟ چه برسه به اینکه چربی رو از جای دیگه همون آدم بگیرن؟ (: درسته که هر کس حق داره اینکار رو بکنه ولی بحث اینجاست که نباید رقابت احمقانه ای رو شروع کنیم که فقط در تلاش برای «قلوه‌ای تر کردن» لب بشه و در نهایت برسیم یک جایی که همه معتقدن کریه است ولی هنوز تو بازی شرکت می کنن. این بلا قبلا هم سر ما اومده … منظورم بدن سازی اکستریم نیست.. منظورم کنکوره… همه می گیم مکانیزم تست و کنکور احمقانه و نابود کننده بخش مهمی از جوونی همه آدم هامون ولی دیگه همه مجبوریم تو کلاس هاش شرکت کنیم؛ پس حداقل همین کار رو با لب‌هامون نکنیم! راستش حداقل به نظر من که زیباترین آدم آدمی است که خودشه و به خودش اعتماد داره و افتخار می کنه و غیرجذابترین آدم، کسی که سعی می کنه خودش رو یک چیز دیگه جا بزنه؛ از باربی تا قلوه (:

این زن‌ بعد از ۵۶ کیلو لاغر شدن عکس‌هاش رو منتشر کرده تا به من و شما بگه بدونمون رو دوست داشته باشیم

کریستین مایل ۲۳ سالشه و مثل اکثر ما فکر می کرده اگر با فشار و گرسنگی و ورزش و .. بدن ۱۲۰ کیلویی‌اش رو به ۶۴ کیلو برسونه چیزی می شه که رسانه‌ها تبلیغش می کنن و بهش می گن زیبا. این مساله براش وقتی شروع شد که سراغ خرید لباس عروسی رفت و هیچ لباسی اندازه‌اش نبود:

لباس رو به اتاق پرو بردم و نفس نفس زنان تلاش می کردم توش جا بشم. قرمز شده بودم و عرق می ریختم و کم مونده بود گریه کنم. در آخر لباس رو پس دادم و از مغازه فرار کردم.

شاید عکس فعلی کریستین از نظر خیلی از ما هیکل قابل قبول‌ باشه:

after_body

ولی واقعیت بدنی که از ۱۲۰ کیلو به ۶۴ کیلو رسیده این نیست. متاسفانه واقعیت اینه که یک بدن ۱۲۰ کیلویی بیمار حساب می شه و نیازمند درمان است و مهمتر از اون پیشگیری. اما از دست دادن ۵۶ کیلو، درمان نیست. زیبا کننده هم نیست:

after_nu

هر کس بدنی داره و باید سعی کنه اونو سالم و خوب نگه داره. مطمئنا بیمه قبول نمی کنه که پول جراحی‌های لازم برای حذف پوست اضافه رو بده و کریستینا می گه که شاید بهترین کار این باشه که بخشی از وزن قبلی رو دوباره برگردونه.

من نمی تونم همیشه اینطوری بمونم. مثل اینه که توی زندانی از پوست گیر افتاده‌ام. من می خواستم توی عروسی خوب به نظر برسم ولی رژیم همه چیز رو نابود کرد. مثل این بود که مشغول مخفی کردن یک راز بزرگ زیر لباس عروسی‌ام هستم. همه می‌گفتن که چقدر جذاب شده‌ام ولی هیچ ایده‌ای از شرایط وحشتناک زیر لباس نداشتن.

روش کاهش وزن رژیم سخت و قرص‌های تجویز شده توسط متخصص لاغری بودن که در نهایت باعث شدن ماهانه نزدیک به هفت کیلو از وزن کم بشه و در نهایت کریستین از سایز ۲۴ به ۱۴ برسه.

منطقا باید از خوشحالی بال در می‌آوردم چون به سایز ۱۴ رسیده بودم اما احساس انزجار داشتم. من بدن یک آدم بازنشسته رو زیر لباس مخفی کرده بودم.

یادآوری: بدن خیلی چاق یا بدن خیلی لاغر بیمار است. بیماری باید درمان بشه و از اون مهمتر پیشگیری. یک بچه چاق یک بچه جذاب نیست بلکه بچه ای است با والدینی بی توجه به سلامت کودک. همزمان باید بدونیم که زیبایی وابسته به یک شکل بدن خاص – بخصوص بدنی که هالیوود تبلیغ می کنه – نیست. سلیقه ها و گرایش ها فرق می کنن و هر کسی می تونه زیبا باشه و یک عدد مشخص کننده هیچ چیز نیست و در نهایت اینکه هر کس باید درک کنه چه بدنی داره و باهاش کنار بیاد (: درست مثل قد. اگر من خیلی لاغر هستم خب خیلی لاغر هستم و دیگه لازم نیست تمام زندگی در حسرت داشتن بدن عضلانی باشم. اگر من فرم بدنی درشت دارم باید سالم نگهش دارم و تمام زندگی حسرت این رو نخورم که چرا استخونی نیستم و غیره و غیره. شاد و باشیم و سالم و آگاه. تا جمعه ای دیگه نگاهتون به مطالب مرتبط باشه: