تغییر صدا به طرزی که شناخته نشه

دوستی پرسیده چطوری می تونیم صدا رو تغییر بدیم به شکلی که صدای گوینده شناخته نشه. جالبه بدونیم که اینکار اصلا راحت نیست و سال‌ها بعد از اینکه رمزنگاری مدرن کشف شده بود، دانشمندانی بسیار مشهور هنوز داشتن روی این کار می کردن که چطوری می شه صدا رو رمز کرد به شکلی که فقط خودمون بتونیم بفهمیم چی گفته می شه (راه حل نهایی؟ یکسری سرخپوست پیدا کنیم که به زبونی حرف می زنن که کس دیگه در دنیا حرف نمی زنه و بهشون بگیم بیان بیسیم چی ما بشن!)

اما این مشکل رو [تاحدی] می شه حل کرد. یعنی می شه روی صدا افکت‌هایی گذاشت که کمی بم‌تر، کندتر و اکودارترش کنن و در نتیجه شناختنشون برای کسی که نمی‌شینه با افکت‌های معکوس اون‌ها رو زیرتر، سریعتر و بدون اکو کنه و به صدای اصلی برسه، سخته.

برنامه‌ای که من در این مورد استفاده می کنم که مثلا توی مصاحبه‌های صوتی ترجمه شده که می خوام برای رادیو بخونم، با دو صدا مصاحبه رو ضبط کنم برنامه آزاد و بازمتن sox است که علاوه بر اجرا شدن در اکثر سیستم عامل‌ها، قابلیت‌های جالبی داره از جمله اینکه می تونه با مفهوم پایپ، اصولا ورودی و خروجی‌ها رو از هر چیزی بگیره و به هر چیزی بفرسته در نتیجه مثلا باید بشه بهش گفت که ورودی رو از میکروفون بگیره و خروجی رو تحویل برنامه ضبط کننده صدا بده یا خودش ضبط کنه اصولا.

نصب روی لینوکس‌های دبیانی (از جمله اوبونتو) به این شکل است:

$ sudo apt-get install sox

‍‍‍‍
و استفاده برای تغییر صدا به یک صدای بم نسبتا ناشناس چیزی شبیه این:

$ sox input.wav -d pitch -700 contrast 100 echo 0.8 0.88 6 0.4 chorus 0.5 0.9 50 0.4 0.25 2 -t 60 0.32 0.4 2.3 -t 40 0.3 0.3 1.3 -s phaser 0.89 0.85 1 0.24 1 -t

که فایل input.wav رو با صدایی بم و کمی تاخیر دار پخش می کنه.

خاطرات زیکانف – فیلم‌های ورکشاپ موزیلا او اس و شیوه ساخت اپ

یکی از اتفاقات جالب زیکانف برای من، آشنایی با سارا بود که به عنوان نماینده موزیلا اومده بود تا یک پارتی موزیلامیکر (مثل ساندویچ میکر.. یعنی سازندگان وب) برگزار کنه و همکاری جذاب و خوب با افشین مهربانی، مهدی اصل علینژاد و رضا حبیبی برای برگزاری این ورکشاپ که با همکاری بچه‌های زیکانف در کنار کنفرانس اجرا شد. توش پنج نفر حرف زدیم:

  • من در مورد اینکه چرا موزیلا مهمه
  • سارا در مورد لوکالایزیشن، بج‌ها و پروژه خودشون توی موزیلا
  • افشین مهربانی در مورد پلاگین‌ها و ماجول‌های فایرفاکس
  • مهدی اصل علی‌نژاد درباره اچ تی ام ال پنج و کانواس‌ها
  • و در نهایت رضا حبیبی در مورد ساخت اپ‌های فایرفاکس او اس با اچ تی ام ال پنج

این قسمت اول است:

و این بقیه قسمت‌ها:

کل ویدئوهای ورکشاپ سیستم عامل موزیلا او اس از جمله روش ساخت برنامه برای این سیستم عامل جدید موبایل

به نظرم اگر بقیه رو می پیچونین، در صورتی که به فایرفاکس او اس علاقه دارین تیکه رضا حبیبی رو حتما ببینین که توش واقعا یک اپ رو نشون می ده و شیوه تست اون روی فایرفاکس رو.

خاطرات زیکانف – آشنایی با پدر سلفی ایران و سیخچه سلفی

آخر هفته قبلی که توی زیکانف بودم، یک پدیده گجتی بیشترین نمود رو داشت مونوپاد بود که البته اسم بهترش اینه: سیخچه سلفی ! این دستگاه که به گفته امیرسایبر از هفتاد تومن تا صد و خورده ای پیدا می شه یک سیخچه تلسکوپی است که می تونین گوشی‌های مرسوم رو توش نصب کنین و با استفاده از تایمر یا ریموت عکس هایی از زاویه های خاص بگیرین:

sikhche_maker_party
(عکس مربوط به موزیلا وب میکر پارتی)

یا باهاش مثلا برین توی حوض و عکاسی کنین:

sikhche_selfie_hoz

مشهورترین آدم در این میون همونطور که گفتم AmirCyber بود که حتی لنز فیش آی هم داشت که با یک چیزی شبیه یک کلیپس نرم وصل می شد روی لنز گوشی و عکسهای سلفی واید اینطوری می گرفت:

selfie_fisheye_wide

و اینهم خود امیر با سیخچه سلفی اش:

monopod_hayat

و این هم گجتش که علاوه بر استفاده به عنوان سه پایه کلاسیک، اجازه می ده گوشی/دوربین رو روی انواع لوله و شاخه و میله نگه داریم:

hdr

و البته استفاده از همه اینها یکسری اصول داره، مثلا به حواس سخنران توجه کنیم وقتی سال بعد تو زیکانف می بینه اینهمه میله جلو چشش رفتن هوا (یا اگر برای سخنران عادی بشه، به دید عقبی ها توجه کنیم که باید از پشت جنگل سیخچه سلفی ها کنفرانس رو ببینه):

sikhche_selfie_salon

یا مثلا بدونیم که اگر با لنز فیش آی واید سلفی بگیریم ممکنه بینی‌مون، دماغ به نظر بیاد:

selfie_fisheye_wide_self

شماره صفر مجله لینوکسی سلام دنیا رو دانلود کنین

magazine_small

یکی از کارهای خوبی که در جامعه گنو/لینوکسی ایران انجام شد، شروع قوی مجله لینوکسی «سلام دنیا»‌ بود؛ یک نشریه جدی که می تونه شغل آدم ها باشه. این ماجرا با کمک مالی اعضای جامعه شروع شد و بعد از جمع کردن پولی بسیار قابل توجه حالا شروع به چاپ کرده. شماره صفر مجله لینوکسی سلام دنیا رو می تونین از سایت سلام دنیا، دانلود کنین.

ترجمه متون در کامند لاین

میلاد زنگنه این پروژه بامزه رو برام فرستاده:

یک برنامه صد خطی AWK بازمتن و آزاد که می‌تونه سرویس ترجمه گوگل رو صدا بزنه و از همون خط فرمان، جمله‌های شما رو ترجمه کنه. کافیه
فایل فشرده رو دریافت کنین و بازش کنین و نصبش کنین و صداش بزنین:

jadi@funlife:/tmp$ axel -q https://github.com/soimort/google-translate-cli/archive/master.tar.gz
jadi@funlife:/tmp$ tar xf master.tar.gz 
jadi@funlife:/tmp$ ./google-translate-cli-master/translate "سلام گیک. حالت چطوره؟"
Hi geek. How are you?
jadi@funlife:/tmp$

البته قبلش باید بسته gawk رو نصب کرده باشین.

کپی رایت علیه کپی رایت

در ادامه بحث های هفته کپی رایت رسیده‌ایم به جایی که باید از یک هک هوشمندانه در دنیای کپی رایت حرف بزنیم: کپی لفت. «کپی لفت» در سطح لغوی یک شوخی با کلمه «کپی رایت» است و اولین بار در یک زبون برنامه نویسی سبک و محبوب به اسم تاینی بیسیک دیده شد. اما تاریخچه واقعی کپی لفت به جایی دیگه بر می گرده.

فرض کنین من و شما با اینکه آدم ها اجازه نداشته باشن از برنامه های دور و برشون استفاده کنن راضی نباشیم و بخوایم به همه این فرصت رو بدیم که به یک کمپایلر خوب دسترسی داشته باشن. اگر عاقل و باسواد باشیم چیکار می کنیم؟ یک کمپایلر می نویسیم و می دیم بهشون (: ریچارد استالمن بزرگ افسانه ای هم دقیقا همینکار رو کرد ولی بعد یک چیزی خورد توی ذوقش: یک شرکت از استالمن اجازه گرفت برنامه اش رو بهتر کنه، استالمن با علاقه اجازه داد ولی بعد که از شرکت خواست برنامه بهتر شده رو بهش بده، مقاومت کرد و نداد و گفت این چیزهای بهتر شده مال خودش هستن و اونا رو به کسی نمیده. اما اگر کسی استالمن رو بشناسه، این شوخی رو باهاش نمی کنه – و خب معقوله که اون زمان کسی استالمن رو چندان نمی شناخت.

stallmanاز اون تاریخ بود که استالمن تبدیل شد به پیغمبر دنیای آزاد و هدفش شد رسوندن ایده آزادی نرم افزار. در این جنگ اولین چیزی که نیاز داشت یک اسلحه خوب بود برای حفظ چیزهای آزادی که خلق می کرد. این اسلحه آزاد یک هک جالب قانونی بود: کپی رایت علیه کپی رایت.

در این ایده استالمن یک متن جالب نوشت که توش با استفاده از اسلحه ای به اسم حقوق قانونی کپی رایت، آزاد بودن و آزاد بودن یک اثر تضمین می شد. استالمن با اینکار فرقی گذاشت بین «نداشتن هیچ شکلی از کپی رایت» و «داشتن یک کپی رایت تضمین کننده آزادی (که بهش می گفت کپی لفت)». توی اولی ماجرا این شکلی می شه که شما یک سیستم عامل خوب می نویسین و منتشر می کنین ولی بعد یک شرکت تجاری بر می داره سورسش رو می بنده و می گه این مال منه و می ره کپی رایت می ذاره روش. توی دومی، شما می گین «این محتوا که من درست کردم کپی رایت داره! طبق قانون این محصول حاوی این چهار آزادی است. آزادی صفر: آزادی استفاده – یعنی هر کس حق داره از این استفاده کنه. آزای یک: آزادی بررسی – یعنی هر کس حق داره بررسی کنه که این چطوری کار می کنه. آزادی دو: آزادی کپی و انتشار به دیگران – یعنی شما حق دارین این پست وبلاگ رو کپی بگیرین و بدین یکی دیگه بخونه و آزادی آخر یا آزادی سه: آزادی تغییر دادن و دادن اون تغییرات به دیگران! البته! البته همه نسخه های تغییر کرده باید کماکان حاوی آزادی های قبلی باشن.»

تقریبا هیچ چیزی نمی تونه از این هوشمندانه تر باشه! کارگذاشتن یک ویروس آزادی در دنیای تکنولوژی که سریعا رشد کرد و کلی از دنیا رو گرفت (و اگر شما الان می تونین این رو بخونین دلیلش دقیقا همون برنامه های آزاد است که اون تفکر درست کرد.

استالمن با این ایده فوق العاده کپی رایت رو علیه کپی رایت خودش به کار انداخت و با همون سلاح قانونی کپی رایت چیزی ساخت که آدم ها جرات کنن چیزهای آزاد خلق کنن و به دیگران بدن بدون اینکه نگران این باشن که اسمشون از کل سیستم حذف بشه یا کسی از سیستمشون سوء استفاده کنه و آزادی‌های بقیه رو محدود کنه.

مطالعه بیشتر؟
کپی لفت در ویکیپدیای فارسی
ده شخصیت تاثیرگذار دنیای آزاد اطرافمون که باید بشناسیم
سه کج فهمی از کپی رایت
جواب به سوال هایی در مورد گنو/لینوکس

سیتو می خواد از لینوکس پول در بیاره و من هم بهش کمک می کنم

بچه‌های سیتو گفتن که اگر ۲۴ میلیون تومن جمع کنن، با استفاده از بهترین و شناخته‌ شده‌ترین بچه‌های دنیای گنو/لینوکس ایران برای یکسال یک مجله با کیفیت بالا در مورد دنیاهای آزاد رو منتشر خواهند کرد. اونها برای رسیدن به مبلغ مورد نظر سایتی راه انداختن و با قدرت تلاش می کنن براش پول جمع کنن.

این ایده مشکلاتی داره. می شه بحث کرد که آیا ۲۴ میلیون تومن برای یک نشریه دیجیتال یکساله پول زیادی است یا نه. می شه در این مورد بحث کرد که چرا با نویسنده‌ها صحبتی نشده که اصولا قراره چقدر مطلب بدن و چقدر پول بگیرن یا می شه گفت که چرا حقوقی که خود چرخوننده مجله از این پول بر می داره جایی عنوان نشده و غیره و غیره. کاملا درسته که اینها اشکالاتی هستن که وجود دارن و می شد شفاف تر و بهتر بشه؛‌ درست همونطور که این اشکال رو گرفتیم که «اگر پول کافی جمع نشد چی؟» و الان صریحا اعلام شده که در این صورت پول‌های جمع آوری شده پس داده می شه.

اما من همین الان به سهم خودم به این کمپین کمک مالی می کنم. چرا؟ چون این سیستم رو «کثیف» یا «سوء استفاده‌چی» ندیدم. من آدم‌های پشتش رو می شناسم و می دونم که تا الان کارهای خوبی برای لینوکس در ایران کردن و از اونطرف استدلالی دارم تحت عنوان «گر تو بهتر می زنی بستان بزن»!

استدلال ها به این شکل که «این کار بهترین کاری نیست که می شه کرد» استدلالهای چندان مورد توجهی نیستن. الان جنبش زنان در ایران فعاله و مسخره ترین شکل استدلال اینه که بگیم «چرا این گروه به جای اینکه بیانیه فلان رو بدن نرفتن جلوی مجلس به اینکه ایران تنها کشور با حجاب اجباری است اعتراض کنن». جواب اینکه «چرا به جای فلان کار بهمان کار رو نمی کنن» اینه که «خب شما برو بکن»‌ (: یا مثلا اگر بگیم «۲۴ میلیون برای نشریه خیلی زیاده و با ۱۲ میلیون هم می شه در آورد» منطقا باید جواب بگیریم «خب اگر می ارزه شما با ۱۲ میلیون در بیار و همه هم خوشحال می شن».

در نهایت باید به این توجه کنیم که به دلایل نامشخص -برای من- در ایران ما گرفتار چیزی هستیم که شاید بهش بگیم «سخت گیری افقی». من با آدم‌های افقی خودم سختگیری می کنم. من اتفاقا باید بسیار خوشحال بشم که یک مهندس مثل من در یک شرکتی مثل شرکت من به خاطر استحقاقش حقوقی خیلی بیشتر از من بگیره چون معنی اش اینه که سال دیگه حقوق من هم بالاتر خواهد رفت. همین جریان در مورد لینوکس صادقه. من باید بسیار خوشحال بشم که یک نفر در ایران از لینوکس پول در بیاره. از تی شرت چاپ کردنش، از ساپورت دادنش به شرکت ها، از پروژه انجام دادنش و از مجله ساختن و سی دی فروختنش. بهترین چیز برای یک جامعه اینه که افرادی که توش کار مثبت می کنن به اندازه کافی از این کار مثبتشون پول در بیارن. در این مورد بعدا حتما بیشتر می نویسم ولی خلاصه اش اینه که به ما یاد داده شده فکر کنیم کارهای «خوب» حتما باید «ضرر دهنده» باشه.

برای خاتمه اینو بگم که صداقت مهمه و پاکی. مطمئنا منظور این نیست که هر کس هر طور پول در بیاره باید خوشحال باشیم. اتفاقا وظیفه ما است که اگر می دونیم بنیادی دورغ می گه یا پولشویی میکنه و از حقوق واقعی هیچ کودکی دفاع نمی کنه ولی اسمش رو جوری مطرح می کنه که انگار قهرمان کودکان ایرانه باید اینو به بقیه بگیم و به چنین بنیادی کمک کنیم یا مثلا اگر می دونیم که سازمان خیریه ای هست که نصف بیشتر «کمک های مردمی» رو صرف حقوق دادن به هیات مدیره اش می کنه مشخصه که وظیفه داریم جلوش رو بگیریم (بخصوص اگر غیرشفاف باشه و اینو از دیگران مخفی کنه)‌ ولی وقتی یک نفر هست که می گه با ۲۴ میلیون برامون یک نشریه خوب درست می کنه من مشکلی در این نمی بینم که بهش کمک مالی کنم و مطمئنا دوست دارم در هر شماره دقیقا خرج ها رو ببینم و اتفاقا خیلی هم خوشحال می شم ببینم زندگی این آدم از مجموعه همین چیزها گذشته چون منو به این باور می رسونه که توی این کشور هم می شه از لینوکس و نشریه زندگی کرد.

همین الان با افتخار ۵۰ تومن به این کمپین کمک کردم و از شرکتم هم خواسته ام که تا جایی که براش ممکنه به عنوان پشتیبان مالی در این نشریه حضور داشته باشه.

سی سالگی گنو

[ Celebrate 30 years of GNU! ] سی سال پیش در چنین روزی پروژه ای شروع شد که امروز همه ما چه بدونیم چه ندونیم مدیونش هستیم؛ پروژه گنو. این پروژه پایه ای شد برای پیوستن کرنل لینوکس بهش و سیستم عاملی رو ساخت که این روزها بهش می گیم گنو/لینوکس یا به شکل خلاصه، سیستم عامل لینوکس که شما مصرف کننده دائمی و هر روزه‌اش هستین. حالا یا به شکل سیستم عامل اول روی لپ تاپ یا پی سی یا به عنوان سرویس دهنده وب و موبایل و تقریبا هر چیز جدی که توی دنیا می شناسین