پایان انحصار نسل سوم موبایل تغییر خاصی ایجاد نمی کنه

امروز کلی از توییت ها و نوشته های دنیای آی تی و اینترنت ما در این مورد بود که دوران انحصار رایتل به پایان رسیده و آقای دزفولی هم فرمودن که صدور پروانه نسل سه به ایرانسل یک یوم الله مخابراتی‌ است!

ولی واقعیت اینه که این جریان در دسترسی ما به اینترنت تفاوت خاصی ایجاد نمی کنه. ما قبل از این هم در همه اپراتور ها GPRS و اِج داشتیم که قراره چیزی بین ۱۲۰ کیلوبیت بر ثانیه تا ۳۸۵ کیلوبیت در ثانیه سرعت داشته باشه ولی به آخرین باری فکر کنین که روی گوشی برای یک دقیقه به نزدیکی‌های این سرعت ها هم رسیده باشین و یادتون بیافته که هر بار تو خیابون باز کردن یک صفحه وب یا مسیر یابی نقشه روی گوشی به چند بار ریفرش کردن احتیاج داره.

حالا هم فرض کنیم نسل سوم با سرعت اسمی یکی دو مگ بر ثانیه بیاد و جایگزین سرعت اسمی ۳۰۰کیلوبیت بر ثانیه بشه، واقعا فکر می کنیم وضع چقدر عوض می شه؟

نکته مهم اینه که اینترنت در ایران غیرپایدار،‌ شدیدا سانسور شده و غیرقابل تصور انگولک شده است و هیچ کس متعهد نیست وقتی ازش یک خط Xکیلوبیت بر ثانیه خریدین، حتما به شما Xکیلوبیت بر ثانیه تحویل بده. در این شرایط و در شرایطی که کل پهنای باند ایران برای کل مصرف کننده ها کم است و هر پاکت اطلاعات از ده تا سیستم می گذره تا به من و شما برسه و حتما هم باید همه همین مسیر رو طی کنن، انتظار نمی ره با ارائه نسل سوم توسط فلان اپراتور، مشکلی از اینترنت این کشور حل بشه و آرزوی من می شه با خرج کردن نسبت عجیبی از درآمدم و خریدن یک خط یکی دو مگ به اسم نسل سوم، گاه گداری به یک اینترنت ۲۵۶ سانسورشده دسترسی داشته باشم که هر کس هر طوری دوست داره انگولکش کرده باشه.

واقعیت اینه که من روزی خوشحال می شم که اعلام بشه «فلان شرکت یک اینترنت ۱۲۸ واقعی و فقط با سانسورهای رسمی کشور ارائه می ده». تغییر کیفی زمانی است که من در طول شبانه روز سرعت ۱۲۸ آپلود و دانلودی که خریدم رو داشته باشم و تنها انگولک بسته‌ها این باشه که که سایت هایی که سانسورچی گفته برام خوب نیستن با صفحه کثیف پیوندها جایگزین شده باشه.

درسته که نسل سوم یک کم تند تر می شه و این بهتر از اینه که اینترنت کندتر باشه ولی واقعیت اینه که نیاز به ذوق خاصی نیست و نباید حس کنیم از قفس آزاد شدیم؛ نسل سه که سهله، نسل چهار هم بیاد اینترنت من و شما همین مزخرفی است که هست.

کرش ویندوز نمایشگر مترو

نمایشگرهای متروی تهران چیزهای عجیبی هستن. گاهی تبلیغ می کنن که تو شبکه های اجتماعی که ابزار شیطان هستن باهاش در ارتباط باشیم، گاهی معنویت پخش می کنن، گاهی گل های بهتر فوتبال رو نشون می دن و گاهی فیلم های کوتاهی پخش می کنن در این باب که به یک زن تجاوز می شه چون حجابش چیزی نبوده که حاکمان دوست دارن ولی پلیس و مردم یکی دیگه که چادر داشته رو نجات دادن.

ولی این نمایشگر کارهای جالبتری هم می کنه که عکسش رو میلاد برامون فرستاده:

windows

واقعا این نمایشگر یک ویندوز است (و احتمالا دزدی) و سوال جالبتر اینه که اون فایل چطوری گم شده؟ ((: یکی شب ها باهاش فیلم می بینه؟ به اینترنت وصله ویروس گرفته؟ واقعا در چه سناریویی این فایل پاک شده؟ (:

ترجمه ماشینی برخط دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی

اِمی توجه‌ام رو جلب کرد به پروژه ترجمه ماشینی برخط دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی. سه تا جمله ساده بهش دادم ببینم چطوری کار می کنه و مجبور شدم جمله چهارم رو هم اضافه کنم:

machinetransltor

واقعا برای این پروژه‌ها پول هم خرج شده؟ (: پیشنهاد می کنم یا با مشارکت آزاد آدم ها اصلاحش کنن و پول برسه به تیمی که کار رو بلده یا کلا بیارنش پایین که بگیم نه خانی اومده نه خانی رفته.

و البته بچه ها نمونه های جذابی رو فرستادن:

ادامه خواندن “ترجمه ماشینی برخط دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی”

جمعه ها: با یک پسر یازده ساله که پورنوگرافی نگاه می کنه چه کنیم؟

internet_guide

با یک پسر یازده ساله که پورنوگرافی نگاه می کنه چه کنیم؟

این سوال رو یک نفر از من پرسیده. از مهارت من خارجه و گفتم شاید شما بتونین جوابی بدین یا حداقل نظرتون رو بگین. می دونیم که پورن وجود داره و ممنوع کردنش فقط زیرزمینی‌تر و ناسالم‌تریش می کنه و می دونیم که هر پسر سالم یا بهتره بگم معمول، خودارضایی می کنه و احتمالا پورن هم می بینه. ولی مشخصا این جریان سن و سالی داره که قبل از اون اینکار غیرقانونی، نامناسب و خطرناک تشخیص داده می شه. کشورهای دیگه محدودیت های سنی برای مصرف پورن دارن و انتظار دارن که بچه‌ها فقط وقتی به سنی رسیدن که تا حدی می تونن خب بد و تشخیص بدن و داده‌های ورودی‌شون رو تحلیل کنن می تونن با این مفهوم روبرو باشن ولی خب در کشور عزیز ما با فیلتر ابلهانه‌اش این محدودیت‌ها هم عمل نمی کنه چون بچه‌ای که می خواد در مورد هر چیزی در اینترنت بگرده باید حتما آنتی فیلتر داشته باشه که می شه همون مجوز دیدن پورنش و متاسفانه در این حوالی نمی شه به مشاور و غیره‌ای که نمی‌شناسیمشون هم به راحتی اعتماد کرد چون همیشه نگرانی دیدگاه سنتی و دولتی و پلیسی و … هست که به جای حل مشکل، اونو پر دردسرتر و اعصاب خورد کن تر بکنه.. در حالت ایده‌آل من پیشنهادم باید این می بود «به شماره فلان زنگ بزن و مشاوره کن».

راستش من اینترنت رو هم جستجو کردم چون جواب سوال برام مهم بود. جاهایی که به پورن دیدن بچه‌های ۱۰ ساله اشاره کرده بودن خیلی کم بود و اکثرا جواب گرفته بودن که «ما رو سر کار نذار!» ولی بدون شک می شه تصور کرد کسی در این سن پورن ببینه. من به عنوان یک غیرمتخصص نظر شخصی ام اینه که باید در این مورد با بچه حرف زد و بهش گفت که این چیز بدی نیست ولی برای سن اون مناسب نیست و توجه رو به چیزهای دیگه جلب کرد و باهاش بیشتر وقت گذروند و ایده‌های خوبی برای کار با کامپیوتر داد (از بازی تا برنامه نویسی).

خوشحال می شم که نظر شما رو بشنوم، و بخصوص اگر فکر می کنین در این مورد صلاحیت دارین خوبه که دقیقا بگین.

مسابقه برنامه نویسی موبایلی ایرانسل ادامه داره و منتظر داوری هستیم

توی مطلب قبلی پرسیدم که مسابقه موبایلی ایرانسل چی شد و چرا هیچ فعالیتی نداره در حالی که قرار بود اوایل تیر نتایجش منتشر بشه. خوشبختانه این جواب رو دریافت کردم:

سلام ، با توجه به همزمانی اختتامیه و جام جهانی،و برنامه های مختلفی که در جام جهانی اجرا گردید است، برنامه اختتامیه مسابقه عقب افتاده است . و داوری اپلیکیشن ها آغاز شده است . به زودی این موضوع اطلاع رسانی خواهد شد و پس از مشخص شدن مکان و زمان اختتامیه در سایت مسابقه درج خواهد شد.

و از طریق ایمیل مرتبط هم کانفرم شده که کامنت مال ایرانسل است. البته می دونیم که ایمیل معمولی چیز چندان مطمئنی نیست و کلی مدل تقلب داره ولی به هرحال برای من به اندازه کافی مورد قبول بود که این مطلب رو عمومی بیان کنم: مسابقه ادامه داره و متاسفانه به خاطر جام جهانی و شلوغی هاش کمی درگیری های کاری شلوغش کرده ولی به زودی منتظر اخبار جدیدش خواهیم بود.

دنبال دیت مناسب هستین؟ دنبال کسی بگردین که رمان می خونه

book-lovers-day

این مقاله با عنوان چرا کتاب‌خون‌ها از نظر علمی بهترین کسانی هستن که می تونین عاشقشون بشین توضیح می ده که چرا دوست شدن با کتاب‌خون‌ها خوبه. خلاصه اش اینه که کسی که کتاب می خونه دنیاهای متنوعی رو درک می کنه، روابط آدم‌های زیادی رو می بینه و از جهان درک بالغ‌تری داره و سطح دانشش هم بیشتره.

پیدا کردن کسی که کتاب می خواند مانند دیت کردن با هزاران روح است. شما با اینکار در تمام تجربه‌‌های آنان از خواندن و خرد ناشی از آن شریک می‌شوید. دیت کردن با یک کتاب‌خوان مانند دیت کردن همزمان با یک پروفسور، یک انسان رمانتیک و یک کاوشگر است.

و البته فقط کلمات قشنگ پشت هم ردیف نشدن و چند منبع هم ذکر شده. از نظر عقلی هم کاملا قابل دفاعه چون کسی که عمیقا رمان خونده باشه، عمیقا درگیر روابط و شرایط و نتایجی بوده که بهترین نویسنده‌های جهان سعی کردن توضیحش بدن و در یک انتخاب طبیعی حالا بهشون می گیم «رمان‌های کلاسیک» یا «رمان های برتر» یا هر چیز مشابه.

برای من این جریان یادآور جلسه‌ای بود که به همت دوست عزیزمون مهتا در دوران دانشجویی برگزار می شد و در یک جلسه اش یک آقای نابینا اومد تا در مورد «مطالعه سیستماتیک» حرف بزنه. برداشت ما این بود که می خواد شیوه تحقیق علمی یا چنین چیزی رو بگه ولی تمام صحبتش در این مورد بود که چطوری خوندن رمان می تونه چشمان یک انسان رو به دنیاهایی باز کنه که خودش تجربه شون نکرده وچطوری یک رمان خوان، درکی چند بعدی از دنیا پیدا می کنه که توی همه چیزهای دیگه کمکش می کنه. اون موقع من فکر کردم دوستمون چون نابینا است در مورد رمان اینطوری حرف می زنه ولی الان حرفش رو می فهمم.

رمان بخونین و مطمئن باشین که فیسبوک گردی و وبلاگ خوندن هیچ وقت جای رمان رو نمی گیره.

مرتبط:

حمایت چامسکی از مرضیه رسولی و دیگر خبرنگارهای زندانی در ایران

نوام چامسکی انسانی ارزشمند است. کسی که نه فقط در رشته های خودش یعنی فلسفه، زبان‌شناسی، منطق، علوم ادراکی و … نوشته‌هایی ارزشمند داره که به عنوان یک انسان هم همیشه پیش قدم دفاع از انسان‌ها هم بوده. چامسکی بارها و بارها در دفاع از فلسطین نوشته بود و حالا در دفاع از روزنامه نگارهای کشورمون. آفرین به این آدم باحال که در بالاترین سطح آکادمیک بودن، اکتیویست و مدافع شرافت و انسانیت باقی مونده.

امروز ۱۸ تیر است

امروز ۱۸ تیر است. روزی که در زمان دانشجویی ما وقتی پلیس و گروه‌های فشار به خوابگاه دانشگاه تهران ریخته بودن و به خاطر دفاع دانشجوها از آزادی یک روزنامه همه جا رو به خون کشیده بودن، امتحان ها تعطیل شد و اعتراض‌هایی طولانی به وضعیت حقوق بشر ایران شروع شد. انسان‌ها مردن و در نهایت گفته یک سرباز به خاطر دزدیدن یک ریش تراش محکوم شد. ده سال بعدش مردم در خیابان بودن تا به تقلب یک کاندیدا در انتخابات اعتراض کنن. صاحبای تلویزیون انحصاری کشور می گفتن اون کاندیدا منتخب امام زمان است و کسانی که معترض بودن باید سرکوب می شدن حتی اگر این سرکوب به معنی آدم کشتن در محرم و شلیک از مسجد به مردم و رد شدن با ماشین از روی آدم ها باشه. اون سال آدم ها مردن و مهندس موسوی و کروبی رفتن به حبس خانگی‌ای که قبلا افرادی مثل منتظری توش بودن چون معتقد نبودن که باید هزاران نفر رو قتل عام کرد. حالا بعد از پونزده سال یکی از مسوولین اون قتل عام ها مرده. دقیقا امروز محمدی گیلانی مرده. حاکم شرعی که یکی از مسوولین کشتارهای دهه ۶۰ است. کشتارهایی که هزاران زندانی‌ که قبلا دادگاه رفته بودن و مشغول گذروندن دوران زندانشون بودن رو به پای دار فرستاد تا سعی کنه تنها جریان سیاسی بمونه. امروز ۱۸ تیره، آدم ها می میرن ولی اسم خوب بد آدم‌ها تا ابد باقی می مونه. امروز ۱۸ تیره و پیامش برای ما اینه که شریف باشیم و آزاده و ببینیم کجا حق انسان ها در حال سرکوبه و از حق انسان ها دفاع کنیم. امروز ۱۸ تیره و ما انسانیم.