یک سلف برندینگ موفق: به واقعیت پیوستن جیمیل آبی

دروغ اول آپریل و دروغ سیزده بهانه‌هایی هستن برای من که یکی دو روز از اینترنت دوری کنم. نظر من رو بخواین مایی که صبح تا شب تو یه جامعه پر از دروغ غلت می زنیم بهتره برای چند سالی سیزدهم رو روزی اعلام کنیم که توش قراره دروغی نگیم (و البته به جای بیرون رفتن، تنها بمونیم خونه که نیاز به دروغ گفتن تومون بیاد پایینتر).

ولی به هرحال این دروغ سیزده هم مثل ولنتاین داره تبدیل می شه به یکی از چیزهایی که چون خارجی ها دارن مال هم جدی می گیریمش و در حال گسترشه بخصوص توی سایت‌های آی تی. اما امثال یکسری مقالاتی داشتن در این مورد که دروغ سیزده یک فرصت تبلیغاتی / بازاریابی هم هست. شرکت‌ها سعی می کردن توجه‌ها رو به خودشون جلب کنن یا حداقل نشون بدن که چه ایده‌های خوبی دارن که هنوز فرصت اجراش نیست و آدم‌ها هم سعی می‌کردن سوار بر موج خودشون رو بازاریابی کنن.

سلف برندینگ جیمیل بلو

احتمالا از همه موفق‌تر در این وسط شان دالزمان بود که وقتی از بین کلی دروغ سیزده گوگل چشمش به دروغ جیمیل آبی خورد، یکشنبه با کمی سی اس اس کاری پلاگین جیمیل آبی برای گوگل کروم رو داد. این صفحه فوق العاده زشته و هیچ آدم معقولی این رو نصب نمی کنه و نوشتن پلاگین هم سخت نیست.. اما…

اما.. چیزی هست به اسم Self Branding. این آقا با یک ایده خوب با یک کار بی فایده ولی باحال در زمان مناسب کلی کلی خودش رو مطرح کرد. سه و نیم میلیون نفر ویدئوی جیمیل آبی رو دیدن و احتمالا بیشتر از سی میلیون نفر در موردش خوندن و الان دقیقا اکثر سایت‌های تکنولوژی و کسایی که توی این حوزه مهم حساب می‌شن دارن (ماشابل و من و تک کرانچ رو کجا می برین؟) به صفحه اش لینک می دن و اسمش رو می نویسن. این یک نمونه از حرکت موفقی است که می تونه یک آدم عادی رو یکهو به یک اسم مشهور تبدیل کنه که سایت های بزرگ ازش حرف زدن، بهش لینک دادن و در آینده هم خیلی ها تحت عنوان «همونی که جیمیل آبی رو نوشت» بهش اشاره خواهند کرد.

فراموش نکنین که افراد کمی هستن که بتونن ادعا کنن دروغ سیزده گوگل رو به یک واقعیت تبدیل کردن.

مرتبط برای خوندن بیشتر در مورد سلف برندینگ:
پنج قدم برای تقویت برند «شما»
سلف برند در ویکپیدیا

یکهو نگن جادی لال بود؛ ارمیا یعنی خواسته مردم برای حق ترکیب و انتخاب

چیز خوبی پخش نخواهد شد

توی توییت‌ها می‌بینم که ارمیا برنده شده – یعنی خودم ندیدم. البته نگاه نکردنم از باکلاسی نیست، از تنبلی و نداشتن امکانات است وگرنه قسمت به قسمت رو با تکرار نگاه می کردم چون جالبه. اصلا هم درک نمی‌کنم کسایی که می گن دوست ندارنش رو. این برنامه ها با کلی تحقیق و تجربه درست شده که جالب باشه و اگر کسی براش جالب نیست یعنی یا جهش ژنتیک داشته یا اصولا اهل چیزهای جالب نیست؛ که اشکالی هم نداره (:

به هرحال…

من دو سه قسمت رو دیدم فقط، یکبار هم به امیرحسین رای دادم. به خاطر اون سبیل و تیپ بامزه ژیگولوهای دهه ۴۰ی که زده بود. از ارمیا هم بدم می‌اومد چون از کسی که این مدلی باشه و عشوه‌های اون مدلی بیاد خوشم نمی‌یاد. من یکبار به امیرحسین رای دادم برای تیپ و سبیل و خط ریش خنده دارش و از ارمیا بدم می اومد برای عشوه‌های مشهور به شتری‌اش و به نظرم کاملا هم درست رای دادم. این هم یک مسابقه «انتخاب بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «شما دوست دارین قسمت بعدی کیا هنوز تو مسابقه باشن» (به جز قسمت آخر که مسابقه «دوست دارین کی برنده بشه» است). جدا هم اگر این اگر مسابقه بهترین صدا بود اصولا من نباید توش حق رای می‌داشتم چون هیچ تخصصی در این باب ندارم.

اما حرفم اینها نیست. حرفم اینه که با اینکه من ازش خوشم نمی‌یاد، ارمیا برنده خاصیه. ارمیا برنده خاصیه چون اسلام خودش رو داره؛ پشت صحنه موهاش معلومه، جلوی صحنه زیر لباس دکولته‌اش یقه اسکی می پوشه و روسری‌اش رو هم به فرم کلاه شنا رو سرش محکم می کنه. تو اسلامش هم مشکلی با این نداره که آواز بخونه و اون عشوه‌های – از نظر من کریه – رو بیاد. ارمیا برنده می شه چون این یک مسابقه «بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «چی دوست دارین ببینین» و ظاهرا اکثریت ایران دوست داشته ببینه که یک نفر با نسخه خودش از اسلام، راحته.

رای عمومی به ارمیا برای من جالبه چون اینجوری می بینمش که آدم ها دارن می گن اگر کسی حق داره یک نسخه جرح و تعدیل شده از اسلام بسازه و به عنوان نسخه رسمی و غیرقابل تغییر یا پرسش با شلاق و زندان و تلویزیون و مدرسه و ممنوعیت از دانشگاه و گزینش اداره و … به همه اجبارش کنه خب ما هم خودمون عقلمون می رسه که به شیوه ای که درست میدونیم مسلمون باشیم و این به نظرم قابل توجه‌ترین جنبه برنده شدن ارمیا است. ارمیا آدم‌ها رو به هیجان آورده چون داره نشون می‌ده که هر کس حق داره قرائت و ترکیب خاص خودش از دین رو داشته باشه و خیلی هم معقوله که مستقل از صدا و هر چیزی، رای مردمی که می خوان «انتخاب» داشته باشن،‌ ارمیا باشه چون هم خودش ترکیبی از اسلامی که دوست داره رو انتخاب کرده و هم حجابش انتخاب خودشه. راستش من خوشحالم که ارمیا برنده شده و اینو چیز خیلی مثبتی می‌بینم و نشونه‌ای از رشد عمومی؛ هرچند که خودم رای‌ام هنوز با افتخار به تیپ ژیگولویی دهه ۴۰ی امیرحسینه (:

یک یادداشت شخصی: دین، سیستم عامل و صفحه کلید استاندارد فارسی

سیستم عامل مثل دینه. آدم با یکیش بزرگ می شه و بهش عادت می کنه و یکسری همیشه شروع می کنن به توضیح اینکه چطور سیستم عاملی که باهاش شروع به کار کردن از شانس بزرگشون بهترین سیستم عامل دنیا است و تعداد زیادی اصولا بدون فکر به این جریان همون چیزی که اول عمرشون دیدن رو تا آخر عمر هم ادامه می‌دن. راستش رو بخواین خیلی چیزها اینطورین، حتی چینش صفحه کلید.

keyboard41843368_780bd9aaa7

چینش صفحه کلید هم چیزیه که بهش عادت می‌کنیم و فکر می‌کنیم همون چیزی که ما از اول یاد گرفتیم درسته. از یکطرف مثلا توی انگلیسی فکر می کنیم چون اکثریت QWERTY دارن، حتما همون خوبه و هیچ وقت اصولا کشف نمی کنیم که چیزهایی هست که هم برای دست بهتره، هم تایپ توش سریعتره و هم به شکل مدرن و با عقل طراحی شده. تازه حتی اگر هم کشفش کنیم احتمالا فقط می گیم «به به چقدر قشنگ!» ولی حوصله / جرات نمی کنیم سه چهار روز سختی بکشیم و در عوض یک عمر راحت‌تر و سالم‌تر باشیم..

در یک سطح دیگه، حتی حاضر نیستیم به متخصص جریان هم گوش کنیم. درست همونطور که اگر کل علمای عالم اسلام بگن قمه زدن بده ما طبق اعتقاد سنتی‌مون حتی شده یواشکی توی زیرزمین قمه رو می‌زنیم، اگر هم سازمانی در کشور باشه که کارش گذاشتن استاندارد برای کیبورد باشه و بگه فلان روش درسته، خیلی‌هامون هنوزم ترجیح می دیم از همون صفحه کلید عجق وجقی که باهاش بزرگ شدیم و در اصل یک صفحه کلید عربی است که چهار حرف فارسی گوشه کنارش چپونده شدن،‌ استفاده کنیم و کسانی هم که می‌خوان بهمون محصول بفروشن چون دنبال پول ما هستن، همون غلط رو ادامه می‌دن و چون این کیبوردهای با ترکیب اشتباه توی بازاره تازه واردهای جدید هم از اول همه چیز رو اشتباه یاد می گیرن و این حلقه معیوب باعث می شه خیلی چیزهای این دنیا اصلاح نشه.

اینهمه رو گفتم که یک یادداشت شخصی برای خودم به این لینک بذارم و اینم بگم که شما هم اگر می خواین توی ویندوز بر اساس استاندارد درست (و نه صفحه کلید ساخته شده از چپوندن حروف فارسی لای صفحه کلید عربی) استفاده کنین به صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین به نسخه جدید صفحه صفحه کلید استاندارد فارسی برین و برنامه رو دانلود کنین و به این فکر کنین که چه چیزهای دیگه ای در زندگی رو دارین تکرار می کنین فقط چون بهش عادت کردین.

توضیح بسیار مهم رو توی کامنت ها بخونین

ممنون از زحمتی که در معرفی این استاندارد کشیدید، اما متاسفانه آدرسی که معرفی کردید قدیمی است لطفا لینکها را به این صورت اصلاح بفرمایید و استاندارد ۹۱۴۷ را معرفی کنید

بسیاری از کسانی که پستها را می‌بینند به کامنتها مراجعه نمی‌کنند بنابراین لطفا لینک داخل ‍ست را اصلاح کنید

رادیو گیک شماره ۲۱ – صدای یک دست

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_021_sound_of_one_hand.mp3]

یا اونو دانلود کنین:


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

نامه دریافتی:

روزی روزگاری یک شبکه ای بود به اسم شتاب، شبکه تبادل اطلاعات بانکی…
مردم با کارتهاشون پول منتقل میکردن و به سرعت پول از این کارت به محل بعدی میرفت، وقت خرید از فروشگاه به حساب فروشنده میرفت، هم خرید آنلاین و هم خرید در فروشگاه های واقعی.

حالا شبکه جدیدی اومده به اسم شاپرک، شبکه الکترونیکی پرداخت کارت

حالا چه اتفاقی افتاده؟
ادعا میکنند که کارتها دیگه هک نمیشن و ATM ها از کار نمی افتند

ولی یه اتفاق دیگه هم میفته پول ها از کارت مشتری کم میشن، میرن یه جای نامعلوم و فرداش میرن به حساب فروشنده!

من دوستانی دارم که مغازه دارند (بچه های کف بازار :D) اینا معمولا خرید های مغازه رو چکی انجام میدن و هر روز چک دارند!
پول نقد فروش روزانه معازه رو میریزن به حساب، پول هایی هم که با کارت از دستگاه POS پرداخت شده خودش میرفت به حساب و چک هاشون پاس میشد.

ولی حالا یه کم ماجرا عجیب و غریب شده!!

من که نفهمیدم، چرا این سیستم پس رفت کرد؟!

اینستالوس تعطیل شد

فشارها زیاده و یکی از اصلی‌ترین مراکز دانلود و نصب نرم‌افزارهای کرک شده تحت آی.او.اس هم امروز اعلام کرد که تعطیل می کنه. اینستالوس رو خیلی از آیفون و آیپد دارها می‌شناسن: یک برنامه برای نصب برنامه‌های قفل شکسته روی دیوایس‌های جیل برک شده. تیم هکولوس که اینستالوس رو می نوشت اعلام کرد که کارش رو متوقف می کنه و اگر کاربر این برنامه بوده باشین در هفته گذشته دائما این پیام رو دیدین: Outdated version. Installous will now terminate و APTI error. API unavailable. چیزی که این تیم برای بسته شدن گفته اینه که بعد از سال ها دیگه کسی از این برنامه استفاده نمی کرد و فروم ها خاک گرفته و وقت بستن است. کاربران می دونن که این واقعیت نداره و احتمالا فقط یک ژست است برای گفتن اینکه «ما خیلی هم ندزدیدیم. با ما کار نداشته باشین. ما دو تا گیلاسیم».

مصر و حرکت به سوی اوپن سورس

هانی محمود وزیر ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات مصر گفته که کشورش به سوی استفاده بیشتر از مصادر المفتوحه یا همون اوپن سورس حرکت خواهد کرد. البته این حرکت بسیار آهسته خواهد بود ولی قراره که در طول سال ۲۰۱۳، کمیته های مختلف شرایط مهاجرت به نرم افزار آزاد رو بررسی کنن و پیشنهادهاشون رو به وزیر بدن. خبر عربیه و من بیشتر از این ازش سر در نمی یارم ((: ترجمه انگلیسی گوگل هم خوندنش واقعا حال و حوصله می خواد.

ویندوز ۸ حتی کم اقبالتر از ویستا
مقایسه فروش ویندوز هشت و ویندوز ویستا
حتی اینکه من در همین لحظه مقدس یک لپ تاپ کنار دستمه که برای آزمایش دارم روش ویندوز هشت نصب می کنم هم جریان رو عوض نکرده: ویندوز هشت در دو ماه اول انتشار تنها ۱.۶٪ حضور آنلاین پی سی های ویندوزی رو به خودش اختصاص داده در حالی که این عدد برای ویندوز ویستا ۲.۲٪ بوده. نت اپلیکیشن که این آمار رو داده،‌ آمار سیستم عامل مراجعین تقریبا ۴۰هزار سایت رو بررسی می کنه و از روشون می گه هر سیستم عامل چند درصد حضور آنلاین داشته. این آمار بسیار پایین ویندوز – اونهم در حالی که دو ماه از ارائه اش می گذره – خبر خیلی خوبی برای مایکروسافت نیست… واقعا می خواین خرابی وضع رو باور کنین؟ اطلاعات گروه ان دی پی هم می گه که در طول چهار هفته بعد از ارائه ویندوز ۸، فروش پی سی های ویندوزی نسبت به سال گذشته در همین دوره ۲۱٪ کمتر بوده.راستش منم الان که این ویندوز ۸ جلوم بازه،‌ به نظرم اصلا برای استفاده روزمره روی لپ تاپ کاربردی نمی یاد و اگر داشتمش حتما تنظیمات رو بر می گردوندم به حالت قدیمی ویندوز هفت.

و سورپرایز اوبونتو

ماجرای کانتر و ماجرای صفر شدنش. ماجرای مسابقه سایت و جواب
و البته سایت زد دی نت پنج نکته مهم رو می گه: اوبونتو است و اوبونتوی تلفن نیست / به این زودی ها تلفنش نمی یاد / ولی می شه گرفت و نصب کرد / با اوبونتو برای اندروید یکی نیست / اچ تی ام ال ۵ و بومی می شه برای برنامه نوشت ولی دالویک (جاوای اندروید) رو نداره

احتمالا در ۲۰۱۴ منتظر اولین تلفن ها هستیم و معنی اش برای من اینه که حداقل یکسال دیگه گلکسی اس عالی ام رو دارم بدون اینکه گول سرمایه داری رو بخورم.

این لا یک نیم خبر هم بگم…

اپلیکیشن پوک فیسوک هم اومده. فقط می تونین باهاش دوستاتون رو پک کنین

و یک خبر دیگه اینکه هات چاکلت در لیوان نارنجی خوشمزه‌تر به نظر می رسه

می دونستیم که درک ما از مزه شدیدا وابسته است به درک ما از بو و اگر بوی چیزی رو استشمام نکنیم، مزه‌اش رو هم درست نمی فهمیم ولی این یک تحقیق جدیده که می گه درک ما از مزه به قوه بینایی ما هم وابسته است. توی این بررسی دانشمندها نشون دادن که درک ما از طعم هات چاکلت در یک لیوان نارنجی خیلی بهتر از درک ما از طعم همون نوشیدنی توی یک لیوان سفیده. تحقیق روی ۵۷ نفر انجام شده. این برای گیک ها تحقیق مهمی است چون نوشیدن رو دوست دارن و چی بهتر از اینکه همون نوشیدنی همیشگی‌تون اینبار مزه بهتری بده.

و یک خبر تکان دهنده برای بشریت… [ضربان قلب]
کروزویل در گوگل

جا داره بگیم OMG! عجب ترکیبی.. بزرگترین دارنده اطلاعات در جهان و می شه گفت یکی از پیشرفته ترین کمپانی های تکنولوژی جهان یکی از بزرگترین متفکرین جهان رو استخدام کرده. اگر با کروزویل آشنا نیستین حتما به پادکست مربوط به سینگولاریتی رادیو گیک سر بزنین! شماره یک http://jadi.net/2012/03/radio-geek-001-singularity/. کروزویل یک جورهایی مهمترین شخصیت حال حاضر سینوگلاریتی در دنیا است و هر گیکی باید در موردش تا حدی اطلاعات داشته باشه. این آدم به گوگل اضافه شده و در یک مصاحبه با پیتر دیامندیس (واو! اگر نمی شناسین همینجا پادکست رو قطع کنین! شماره سینگولاریتی رو گوش بدین و برگردین!) چون حتی شلدون کوپر هم می گه [تیکه صدای سینگولارتیکی از شلدون کوپر] … می گفتم.. کروزویل در مصاحبه دو طرفه با دیامندیس گفته که در گوگل منابع بی نهایت (واو.. توی گوگل منابع بی نهایت خیلی ترکیب عجیبی است!) چی می گفتم؟!! آهان.. این متفکر عظیم در گوگل منابع بی نهایت خواهد داشت تا روی هوش مصنوعی کار کنه! زانو بزنین چون اگر زانوهاتون نمی لرزه از این خبر، یا کروزویول رو نشناختین، یا مفهوم منابع بی نهایت توی گوگل رو نمی دونین یا مثل من های نیستین (:

تبلیغ سیتو! فروشگاه سیتو خرید کنین و تا‌آخر دی با ذکر radiogeek در بخش کد تخفیف، بیست درصد از فاکتور شما کم می شه!

و خب ظاهرا اندروید واقعا در حال جلو افتادن از آی او اس است… افراد مختلفی پست هایی می نویسن در این مورد که چرا دارن آی او اس رو کنار می ذارن به نفع اندروید. سه نمونه رو توی شو نوت ها لینک می کنم که سر بزنین. تاکید می کنم که اینها ابزار هستن برای کار. در نهایت هر کس باید اونی رو استفاده کنه که براش مفید تره .. بدون تعصب و بدون پز دادن (:
http://www.24100.net/2013/01/an-iphone-lovers-confession-i-switched-to-the-nexus-4-completely/
http://allthingsd.com/20121229/2012-the-year-i-basically-stopped-using-apples-ios-apps/
http://www.forbes.com/sites/edzitron/2012/12/28/galaxynote2/

پتنت ترول ها و درخواست هزار دلار از استفاده کنندگان اسکنر

پتنت ترول ها که معرف حضور هستن [کمی توضیح]. حالا یک گونه جدیدشون ظهور کرده: پروژه ای به سام project paperless LLC که چندین زیرشرکت داره، ایمیل می زنه به بیزنس های متوسط و ازشون می خواد که به ازاء هر کاربری که توی شرکتشون داکیومنتی رو اسکن می کنه و این داکیومنت به شکل خودکار پی دی اف می شه و به ایمیلشون می ره باید هزار دلار به این شرکت بدن! بله هزار دلار به ازاء هر کارمند! این درخواست اول جدی گرفته نشد ولی وقتی تعداد زیادی شرکت این نامه رو گرفتن مساله کمی مهمتر به نظر رسید و در نهایت وکیل های شرکت بلو ویو ظاهر شدن و توضیح دادن که ادعاشون خیلی جدیه و یک پتنت دارن در این مورد و به نظرشون همه شرکت ها باید لایسنس بگیرن برای استفاده از این تکنولوژی که هزینه اش برای هر کارمند استفاده کننده از تکنولوژی هزار دلاره!

برآورد می شه که تقریبا پنجاه و پنج درصد این مدل حمله های پتنت ترولی به سمت شرکت‌های کوچیک باشه. مطمئنا اگر این شرکت از کسی مثل زیراکس یا کنون شکایت کنه، این شرکت ها وکیل‌های تمام وقت برای مبارزه دارن و بلو ویو به جایی نمی رسه ولی وقتی هدف شرکت های کوچیک باشن، گاهی این شرکت ها ترجیح می دن پول رو بدن و به بیزنس ادامه بدن تا اینکه درگیر پروسه های طولانی دادگاه بشن.

نکته خوب اینه که یکی از شرکت های دریافت کننده bluewave computing بود که تصمیم گرفت به جای دادن پول به سراغ شکایت بره. یک وکیل استخدام کرد و گفت اگر یک میلیون دلار هم هزینه کنه حاضر نیست اون دویست هزار دلار بیخودی رو بده و بالاخره هم بعد از کلی هزینه تو دادگاه برنده شد اما این فقط یک مورده و این سبک مسخره پول درآوردن هنوز هم با پتنت های مهمل دیگه ادامه خواهد داشت و جلوی پیشرفت خیلی از شرکت های کوچیک رو خواهند گرفت. این چیزیه که قوانین واقعا باید به سراغش برن و سعی کنن راه حلی معقول براش پیدا کنن.

استخدام قاتل مجازی برای ترور شخصیت فرزند در بازی کامپیوتری

اعتیاد به بازی های کامپیوتری برای بعضی از علاقمندان یک مشکل جدی به حساب می آید. راه حل های مختلفی هم برای ترک این اعتیاد وجود دارد که برخی از آنها به خوبی عمل می کنند. اما یک پدر چینی راه حل عجیبی برای ترک اعتیاد پسرش به یک بازی کامپیوتری انتخاب کرده است.

این پدر آنقدر از اعتیاد پسرش به یک بازی کامیپوتری ناراحت بوده که یک راه حل منحصر به فرد انتخاب کرده است. او به این نتیجه رسیده که اگر پسرش مرتب در بازی ببازد، بعد از مدتی انگیزه اش را از دست خواهد داد و دیگر سراغ این بازی نخواهد رفت.

بنابراین او سراغ یک بازیکن حرفه ای این بازی رفته (نام بازی اعلام نشده) و او را استخدام نموده تا به عنوان قاتل شخصیت مجازی پسرش فعالیت کند! وظیفه قاتل این بوده که مرتب شخصیت پسرش را در ابتدای بازی بکشد تا او انگیزه اش را از دست بدهد. او بازیکنانی را به عنوان قاتل اسختدام می کرده که حرفه ای تر از پسر خودش بوده اند و Level بالاتری داشته اند.

اما این تلاش پدر در نهایت سبب نشد که پسرش زیائو دست از بازی بکشد. چرا که پسر متوجه کار پدر شده و این تبدیل به انگیزه ای شده تا بیشتر بازی کند و از عهده قاتلان بربیاید!

تلاش این پدر که در نهایت موفقیت آمیز نبود. اما شاید بهتر باشد زیائو واقعا این بازی را ترک کند. چون که با این وضعیت ممکن است پدرش راه حل های خطرناک تری انتخاب کند.

در اعماق

بازم سرتیفیکیت‌های جعلی برای جیمیل؛ اینبار ترک تراست

می دونیم که وضع شرکت‌های صادر کننده سرتیفیکیت‌های اس اس ال خرابه. ما توافق کردیم که برای امنیت به یکسری شرکت اعتماد کنیم و حالا دائم می بینیم که این شرکت‌ها به خاطر منافع مادی یا به خاطر «اشتباهات فنی» دارن به یکسری آدم اجازه می دن بدون اینکه ما متوجه بشیم ارتباطات ما رو زیر نظر بگیرن. اینبار ترک تراست دو تا subordinate certificate برای کسانی صادر کرده که قرار نبوده اینها رو داشته باشن. این نوع سرتیفیکیت به شما اجازه می ده برای دامین‌های دیگه هم سرتیفیکیت صادر کنین و فعلا جیمیل اعلام کرده که با یکی از این‌ها، براش سرتیفیکیت صادر شده. به عبارت دیگه اون کسی که «اشتباهی» این سرتیفیک رو داشته می تونسته در این مدت ایمیل‌های شما رو شنود کنه بدون اینکه شما متوجه بشین. چیز زیادی در این مورد نمی شه گفت جز اینکه اینترت درست شد بر اساس اینکه گردانندگانش مورد اعتماد و شریف باشن و وقتی اونها شریف نباشن، اینترنت امن نیست. نه بحث تکنیکی در کاره نه هیچ چیز دیگه. فقط چند تا شرکت که به خاطر پول… بگذریم. فایرفاکس یا کروم رو آپدیت نگه دارین تا شاید تا حدی از پولدارها و زوردارها در امان باشین.

اینسپشن: ابزاری برای نفوذ به کامپیوترهای لاک شده

اینسپشن ابزار عجیبیه! حتی اگر کامپیوتری دارین که تمام هاردش رمزگذاری شده، و فقط به ساسپند رفته یا لاک شده، شما می تونین از طریق پورت فایروایر (یا اگر نداره با وصل کردن یک کارت فایروایر به یکی از اسلات ها مثلا پی سی ام سی آی ای و بعد استفاده از اون) وارد سیستم بشین. ماجرا هم خیلی ترسناکه! این هک از طریق اینترفیس فایروایر،‌درایورها رو دانلود و نصب می کنه و بعد برنامه ای در حافظه کامپیوتر که هنوز لاک است اجرا می شه که دنبال روتین چک کردن پسورد می گرده و اون رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین داخل سیستم بشین! روش های قبلی حمله به کامپیوترهای ساسپند شده با هارد کاملا رمزگزاری شده بسیار پیچیده تر بود و حاوی چیزهایی مثل معلق کردن رم در نیتروژن مایع! نفوذپذیری اصلی این حمله اینه که پورت فایروایر به خاطر سرعت خیلی زیاد نیازمند ارتباط مستقیم با رم است و در نتیجه حمله کننده می تونه از همونجا کدش رو وارد کامپیوتر کنه. این اسم فوق العاده هم از فیلمی به همین اسم اومده که توش می شد در خواب ها نفوذ کرد… این برنامه به خواب کامپیوترهای شما حمله می کنه،‌ روتین چک کردن پسورد رو از کار می ندازه و بعد شما با هر پسوردی می تونین وارد کامپیوتر بشین! ووووویوهاهاها! بترسین!

یک خبر کوتاه هم اینجا بگم! اریک اشمیت از گوگل یک سفر اسرارآمیز داره به کره شمالی که لقب قطع ترین کشور از اینترنت رو یدک می کشه!

شاید این دیدار ربط داشته باشه به سخنرانی سال نو رهبر این سیاه چاله اطلاعاتی جهان که توش گفته بود کره شمالی که بهترین کشور جهانه باید وارد یک تغییر رادیکال در حوزه اقتصاد بشه و علم و تکنولوژی رو پیش ببره و همونطور که دانشمندان فضایی شون جهان خارج رو تسخیر کردن، در حوزه علم و تکنولوژی هم باید کره شمالی مرزهای دانش رو عقب برونه و خودش رو به استانداردهای جهانی برسونه».

ماجرای اسپم

گفتن کمی از ماجرا. قبلش صدای حوالی دقیقه دو نریمان و بعد تبلیغ برای رفتن به سراغ سایت نریمان برای بقیه ماجرا.

قتل از طریق اینترنت

یک چیزهایی می فروشه. مثلا اگر از سکس حرف بزنین همه به هیجان می یان یا اگر شروع به ترسوندن آدم ها کنین آدم ها بهتون توجه می کنن. همینه که اینهمه سیاست مدار نون روزشون در می یاد (: حالا هم یک شرکت امنیتی اعلام کرده که با اتصال همه چیز به اینترنت، احتمالا به زودی شاهد قتل‌های اینترنتی خواهیم بود. مثلا دستگاه کنترل قلبی که از راه دور متوقف خواهد شد یا ماشینی که بدون توجه به فرمان مستقیم شما و تحت تاثیر یک کانکشن هک شده شما رو از پل پرت می کنه پایین. بله احتمال اینها هست ولی آیا واقعا اتفاق میافتن؟ یک متخصص جریان (کنستانتین فون هافمن) می گه نه! اون می گه که درسته که امکانش هست تروریست ها آب شهر رو آلوده کنن و درسته که امکانش هست که یکی به بچه شما سیب مسموم تعارف کنه ولی در عمل هیچ وقت این اتفاق نیافتاده و این جریان فقط بهانه سیاست مدارها و روزنامه ها برای پول و زور بیشتره. اون در یک حرکت جالب گفته اگر شرکت مدعی واقعا معتقده که در طول سال ۲۰۱۳ یک مورد قتل از طریق اینترنت اتفاق خواهد افتاد، ده به یک شرط ببنده . نظر شما چیه؟ (: من که کمی می ترسم راستش (: این ترس بعضی گونه های موجود زنده رو فلج می کنه و دیگه نه می جنگن نه فرار می کنن (:

و آخرین خبر هم طرح کنگره آمریکا برای آرشیو دیجیتال همه اسمس ها

آمریکای شیطان بزرگ یک طرح داره که توش اگر نماینده های مردم رای مساعد بدن،‌ همه اسمس هایی که مردم به همدیگه می دن به مدت دو سال ذخیره می شه تا پلیس و بقیه بتونن ازش برای دستگیری دزدها و قاتل ها و متجاوزین به ناموس و غیره استفاده کنن (حداقل این دلیلی است که همیشه به مردم گفته می شه برای شنود و زیر نظر گرفتن و حیت شکنجه و غیره).

خب اونها حق دارن علیه این اعتراض کنن و دارن می کنن. قبلا هم اونها چنین طرح هایی داشتن ولی رد شده چون قضات اینو خلاف حق پرایوسی شناختن. طبق قانون آمریکا، دولت حق نداره همه رو شنود کنه تا موارد جرم رو پیدا کنه بلکه فقط حق داره مجرمین رو زیر نظر بگیره (که البته این جریان بارها و بارها وقتی لازم داشتن دور زده شده – به بهانه امنیت عمومی و مهملات دیگه). بحث های فنی دیگه ای هم مطرحه مثلا اینکه با پیام های اصولا رمزگزاری شده چیکار می کنن (مثلا مسنجر بلک بری) یا … حالا اینو بیخیال.. چه کاریه ناراحت بشیم. حتی اگر خواستن می تونن تو همه کافی شاپ ها هم دوربین بذارن و همه کافی شاپ دارها موظف باشن هفته به هفته همه فیلم ها رو ببرن تحویل پلیس بدن … به ما چه که حسودی می کنیم.. خب اونها هم امنیت ملی بخوان مگه بده بیخیال… (: تولد توروالدز عزیزه‌ (: بخون اندی که بیایم وسط!

[اندی تولد مبارک]

تبریک‌ها و تقبیح‌ها

و حالا که تبریک ها و تقبیح ها است بدون شیپور نظر آدینا رو می خونیم:
حتما می‌دونی که گوگل فرآیند ورود دو مرحله‌ای رو برای جی‌میل فعال کرده. که بعد از وارد کرن رمز عبور، باید یه عدد رو که برات اس‌ام‌اس می کنه یا زنگ می‌زنه وارد کنی تا بتونی وارد جی‌میلت بشی.
نکته‌اش این‌جاست که اگر موقع این کار زبان مرورگرت فارسی باشه، اون خانمی که تماس می‌گیره و شماره فعال‌سازی رو اعلام می‌کنه به زبان فارسی مرتب و منظم (به مراتب بهتر از تلفن گویاهای بانک‌های خودمون یا مخابرات) می‌گه. و اس‌ام‌اس هم به زبان فارسی ارسال می‌شه.
ایول داره این گوگل.

و یک تقبیح مفصل داریم به دیکتاتور دوست و همسایه لوکاشنکو که از ۱۹۹۴ که به اصطلاحا ریاست جمهوری رسید تا امروز نه فقط کنار نرفته که توی همه انتخاباتی که برگزار کرده و شمرده، گفته که بیشتر از نود درصد مردم بهش رای دادن. این مرد جذاب اخیرا به وزیر امور خارجه آلمان که گی است گفته «دیکتاتور بودن که از از گی بودن بهتره!» (((: این دوستمون در تظاهرات سال ۲۰۱۱ مردم اعتراض کننده به وضع بد اقتصادی رو دستگیر کرد و به پونزده روز زندان (اونجاها زیاد حساب می شه) . جرم؟ دست زدن! گفت که کف زدن در یک تجمع یک حرکت سیاسی است و جرم! کف زدن در مراسم رسمی بلاروس ممنوعه (((: و نکته ای که این هفته ماجرا رو عمده کرد اینه که در دستگیری های اخیر به جرم کف زدن، اقای کنستانتین کاپلین هم دستگیر شده و پلیس هم شهادت داده که مشغول دست زدن بودن.. مشکل؟ آقای کنستانتین کاپلین فقط یک دست داره (: و فکر می کنین قاضی در چنین کشوری به حرف پلیس گوش بده یا حرف مرد یک دست؟ آقای کاپلین در دادگاه محکوم شد و به زندان رفت… به افتخار کوکاشنکو: [صدای کف زدن]

و تبریک می گیم به اون تیم فوتبال ایتالیایی که وقتی طرفدارهای تیم مقابل علیه بازیکن سیاه پوستشون شعارهای نژادپرستانه دادن کلا زمین رو ترک کرد و تقبیح می کنیم بنزینی که توی هواست رو و تقبیح می کنیم یورو و دلار رو که می رن بالا و تقبیح می کنیم سرعت اینترنت رو…و تقبیح می کنیم اوبونتوی جاسوس رو… نه نه نه… می ریم بخش آخر که ایریکس از وبلاگ ذهن آزاد freemind.ir برامون کامل و دقیق بگه ماجراش چی بوده و امیدی هست یا نه (:

بخش آخر

با ایریکس هستیم و توضیحات مفصلش در مورد ادعای ویروس بودن اوبونتو (:

نامه ها

مارال:
جادی عزیز، من امروز متوجه شدم که تا حالا اشتباه بزرگی مرتکب شدم که نوشته‌ها رو می‌خوندم، به جای اینکه گوش کنم. عالی بود.
و می‌خواستم به عنوان یه زن تشکر کنم ازت به خاطر صداقتت، وقتی که در مورد خشونت در مورد زنان حرف زدی. من عقیده ندارم که همه‌ی مردها بدن یا هر چی، ولی این پذیرش مسئولیت در قبال یک مسأله‌ی اجتماعی اولین قدم در راه حذف شدن اونه. منظورم اینه که تو هم مثل خیلی از مردهای دیگه می‌تونستی راحت بگی «البته من که جز اون دسته مردها نیستم» و همین‌طوری پیش میره که آخرش آدم نمی‌فهمه که این مردهای خشن از کجا میان؟؟؟!!! چون این یه جمله‌ی دررو هست برای همه‌ی مردهایی که خشونت به خرج میدن.

و همین‌طور هم متشکرم که ابعاد واقعی خشونت رو نشون دادی، چون خیلی‌ها خشونت رو همون‌جوری که گفتی فقط کتک زدن می‌دونن،‌ ولی فکر می‌کنم که از هر زن یا دختری که بپرسی، از همون نگاه از همه چیز بیشتر می‌ترسه. و اون لحظه‌ای که داشتی درباره‌ی این موضوع حرف می‌زدی،‌ با اینکه قبلش متن رو خونده بودم،‌ دلم لرزید و کلی خاطره‌ی بد جلوی چشمم اومد…
بازم ممنون


دوست خوبم shevina هم در یک ایمیل رکوردگیر ۱۲۰۰ کلمه ای یکسری چیز گفته خلاصه اش رو براتون می گم. حرفش در مورد سیاست زدگی همه چیز توی کشوره و اینکه یکسری آدم کارنابلد کل سیستم رو دست خودشون گرفتن و نمی ذارن کسانی که چیز بیشتری بلدن بیان توی بازی. از یک برنامه توی یکشنبه ۱۹ آذر ۹۱ در سالن همایشهای بین المللی هتل المپیک تهران مثال می زنه که جلسه دوم همایش بین المللی صنعت احداث با حضور مهندسان ودانشجویان وشرکتهای پیمانکار بزرگ بخش خصوصی بوده. توش بعد از اینکه همه سیاسی ها توضیح می دن که چقدر عالین، پروفسور گونتر پائولی یکساعت سخنرانی می کنه. این آقای پائولی اقتصادی به اسم اقتصاد آبی رو معرفی کردن و توی یکی از مثالاشون طرحی از یک خانه نشون دادن که بسیار باصرفه و پاک و خود انرژی ساز بود وگفتن من این طرحو نشون دادم و هیچ ایرادی نداره شما آنرا کپی کنید وتوسعه بدید همه نیش خند زدند– ایشون متوجه شدن و گفتن این طرح پتنت نداره و اپن سورسه– معلوم بود کسی حتی به گوششم نخورده بود— ادامه داد که شما میتونید بدون هیچ محدودیتی ازش استفاده کنید و کپی رایت نیست این طرح کپی لفت هستش کپی کنید –همه زدن زیر خنده فک کردن که ای بابا چه شوخی جالبی (هرچند کپی لفت نوعی طنزه برای کپی رایت به صورت اعتراض) میخندیدن که هی وای چه شوخی جالبیه کپی لفت ایشون فهمید و با لبخند رد شدن و موضوع ادامه دادند.

بله مسولای ما حتی نمیدونن اپن سورس چیه پتنت چیه حتی کپی لفت چیه و بطبع چه میدونن اجتماع محوریه این فلسفه ها چیه و فوایدشون چیه اما تا دلت بخواد ما شرکت انحصاری داریم که شنیدید مثلا شرکت فلانی نماینده انحصاری فلان شرکت خارجی

حرف شوینا اینه که باید این مفاهیم (مثلا آزادی نرم افزار یا گنو و …)‌ توی دنیای غیرکامپیوتری هم شناخته بشن که خب وظیفه من و شما است (:

و dotamim (دو تا میم) هم برامون یک اسکرین شات فرستاده از شرلوک هلمز جدید که زیرنویس فارسی عبارت «geek interpreter» توش ترجمه شده «مفسر خل و چل ها» (: هاها… بازم از اون شماره قدیمی غول بازار مکاره که سر مرغ ها رو می کنه و این چیزها بهتره ولی خب ما خل و چل نیستیم! ممنون دات میم جان. همچنین دات میم پیشنهاد داده یک بخش فرهنگی هنری هم داشته باشیم برای معرفی فیلم‌های گیکی و غیره که ایده خوبیه و شاید راهش بندازیم (:

موسیقی

این هفته احتمالا چون توی رادیو تبلیغ کردم که موسیقی بفرستین موسیقی بارون شدیم! با تشکر از علیرضا که آهنگ برن ایت داون گروه لینکین پارک رو سفارش کرده بود آیدین که آهنگ گروه کان-نال (دریم واکر) رو یپشنهاد کرده به اسم همه چیز تغییر می کنه.. ولی رادیو ساز دهنی به آدرس http://radiosazdahani.wordpress.com/ شخصا یک فایل درست کرده بود و فرستاده بود که من ازش اجازه گرفتم تو رادیو پخشش کنم و موافقت کرد. به رادیوش سر بزنین که بسیار خوبه و به این هم گوش بدین. در مورد فیلم مورد علاقه من (اسکول آو راک) صحبت می کنه.. یک نوازنده راک که به شکل اتفاقی معلم یک مدرسه بچه مثبت ها می شه و باهاش موسیقی کار می کنه و یک بند راک راه می ندازه. گوش بدین به پادکست کوتاه رادیو ساز دهنی و سر بزنین به سایتش اگر دوست دارین با خواننده های مشهور دنیا، آشنا بشین: http://radiosazdahani.wordpress.com/

Screenshot from 2013-01-08 11:37:45

به بهانه درسنامه: کمک به دیگران لذت بخشه‌ همونطور که زندگی در یک جامعه خوب لذت بخشه

سلام آقای جادی ، خسته نباشید
سوالم درباره وبسایت درسنامه است ، شما هم در وبلاگتان از این سایت حمایت کردید ، مثل خیلی دیگه از وبلاگ ها و وبسایت . اما من به این سایت شک دارم . خودم دوره لینوکس رو طی کردم اما همیشه برام سوال بود که واقعا چرا این وبسایت داره بصورت رایگان درس های خوب و مفید را برای مردم ارسال میکنه ، هیچ تبلیغی هم ندارن ، یعنی این ها انقدر آدم های خوبی تشریف دارن ؟
نکنه وبسایت درسنامه با این ایمیل ها در حساب کاربری ایرانی ها جاسوسی می کنه ؟! واقعا بهشو شک دارم
اگر دربارشون یه کوچوله توضیح بدید ممنون میشم
باتشکر
دوستدار شما
امیر

توی اینکه درسنامه سایت خوبیه و کلی آدم ازش استفاده‌های مفید می کنن و غیره شکی نیست. من هم چند تا از دوره‌هاش رو گذروندم و برام لذت بخش بوده (مثلا دوره اقتصادش که متاسفانه خیلی لیبراله ولی هنوز ارزشمند برای گذروندن) و تبلیغ و پیشنهادش هم کردم. اما آیا به هر چیز خوب رایگان باید شک داشت؟‌

متاسفانه جامعه ای که توش زندگی می کنیم داره دائما تلاش میکنه به ما یاد بده که آدم خوب وجود نداره و همه خبیثن. این جامعه به ما می گه اگر چیزی به نظر خوب می اومد حتما یک کاسه ای زیر نیم کاسه داره و متاسفانه اینقدر دور و برمون دروغ شنیدیم و کثیف کاری دیدیم (دقیقا هم از کسانی که داد و هوار خوبیشون گوش فلک رو پاره کرده)‌ که دیگه برامون سخته باور کنیم افرادی بدون چشم داشت کوتاه مدت کارهای خوبی انجام بدن.

اما خوشبختانه واقعیت دنیا یک چیز دیگه است (: انسان در حالت طبیعی یک موجود خبیث نیست. ما اگر گرسنه نباشیم و اگر تحقیر شده نباشیم از کمک به همدیگه و همکاری لذت می بریم. دقیقا به همین دلیله که دیکتاتورها سعی می کنن انسان ها رو تحقیر شده و گرسنه نگه دارن (با کمبود غذا، سکس، دانش، محبت، آرامش، …). من الان این رو دارم روی یک سیستم گنو/لینوکس می نویسم. یک سیستم عامل عالی که به خاطر خلاقیت و علاقه فردی یک نفر و بدون در نظر گرفتن هیچ سود مادی نوشته و با جهان به اشتراک گذاشته شده و لینک قبلی رو هم به ویکیپدیا دادم که یک دانشنامه آزاد و فوق العاده است که بدون هیچ انگیزه مادی و با مشارکت صدها هزار آدم ایجاد شده. مشهورترین نمونه مشابه درسنامه چیزی است مثل آکادمی خان که یک نفر شروعش کرده و به رایگان توش درس می ذاشته.

خوشبختانه دنیا علاوه بر یکسری آدم که سودشون توی بی سوادی بقیه است و تصورشون از لذت محدود شده به رفع عقده‌های ثروت و قدرت، یکسری آدم دیگه هم داره. یکسری آدم که به خاطر نداشتن این عقده‌ها فرصت دارن برن سراغ انگیزه‌هایی سطح بالاتر مثل مشارکت و خلاقیت. برای این آدم‌ها این هم هست که کارهایی مثل آموزش، جامعه ای بهتر می سازن و این جامعه چیزیه که من دوست دارم توش زندگی کنم. کارهای داوطلبانه می تونه دلایل مختلفی داشته باشه:

۱- ساعت های بیکاری و حوصله سررفتنمون تقریبا به صفر می رسه چون هر وقت که بخوایم، یک کار جالب برای کردن داریم
۲- دوستای خوبی پیدا می کنیم چون چنین فضاهایی پر هستن از آدم‌های خوب و سالم دیگه
۳- با آگاهی دادن به بقیه و با ساختن خرابی‌های اطرافمون، جامعه بهتری به وجود می‌یاد و شما از زندگی توی یک جامعه با سواد و سالم لذت بیشتری می برین
۴- به نیازهایی مثل «احترام»، «کار خلاقانه»، «احساس مفید بودن» و … جواب می دیم و رضایتمون از خودمون و زندگیمون بالا می ره

به نظرم انسان مستقل از تلاشش برای ساختن جامعه بهتر و زندگی در جایی سالمتر، از انجام کار خوب لذت می بره. بعضی پولشون رو می ذارن برای کار خوب (مثلا بیل گیتس موسس مایکروسافت) و افرادی مثل درسنامه‌ای ها وقت، سواد و انرژی شون رو و من حسابی براشون احترام قایلم. از نظر فنی هم تا وقتی پسورد ایمیل رو بهشون نداده باشم، با داشتن آدرس امکان هیچ شکلی از جاسوسی و مارمیزک بازی در ایمیل رو ندارن (: جادی بهت قول می ده. تنها وصله ای که به درسنامه می چسبه «بالا بردن سطح سواد» فارسی زبان ها است که شاید از نظر یکسری جرم باشه از نظر یکسری خدمت و من بدون شک جزو دسته دوم هستم.

تکرار می کنم که کار مفید کردن لذت بخشه و آموزش باعث می شه جامعه با سوادتر بشه و زندگی توش لذت بخش تر – البته برای آدم‌های سالم. معلومه که اگر کسی نفعش در بیسوادی مردم باشه،‌ با درسنامه که هیچ، با کتاب و مجله و سینما و موسیقی و اینترنت هم مخالفه و تبلیغ می کنه که همه اینها مخالف امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی و … هستن و دقیقا هم بدون اینها جامعه ای می سازه که هیچ کس توش امنیت و آرامش و آسایش و آینده و زندگی نداره (:

اگر دوست دارین آدم چند بعدی باشین، همین الان به درسنامه برین و یک درس مرتبط انتخاب کنین و هر روز بهتر از دیروز باشین

رادیو گیک شماره ۲۰ – تا قبر آ آ آ آ

مهمون ویژه این شماره: ۱پزشک مشهور به علیرضا مجیدی.

رادیویی برای کسانی که تکنولوژی براشون فقط تلاش دائمی برای خوندن و حفظ اینکه فلان مدل فلان چیز فرقش با فلان مدل بهمان چیز چیه و تو بازار چنده و شایعه اینکه قراره کی مدل فلانترش بیاد نیست و ترجیح می‌دن یک پله عمیق تر بشن و تو تقاطع تکنولوژی و جامعه، دغدغه‌های انسانی‌شون رو مطرح کنن. رادیو گیک برای گیک های سرگردان در تقاطع جامعه و تکنولوژی.

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_020_ta_ghabr_a_a_a_a.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین


آرس اس اس رادیو گیک

رادیو گیک در آیتونز

اخبار

کمپین ضایع مایکروسافت علیه اندروید

مایکروسافت شرکت بدی نیست ولی گاهی طرح‌های عجیب داره.. یکبار در یک ایده مسخره مراسم ترحیم آیفون رو برگزار کرد و حالا یک کمپین به اسم DroidRage! ایده محوری این کمپین این بود که آدم‌ها ناراحتی‌هاشون از اندروید رو توییت کنن و تگ دروید ریج بهش بزن. اما عملا این باعث یک مجموعه خیلی بامزه و خلاق از شوخی‌های مختلف شد. توییت اصلی از طرف اکانت رسمی «ویندوز فون‌» بود که از مردم می‌خواست تجربیات بدشون از اندروید رو با تگ دروید ریج بنویسن ولی جواب‌ها چیزهایی مثل این بودن:

سیف: من سعی کردم یک نکسوس چهار بخرم ولی این تلفن اینقدر طرفدار داره که دستم بهش نرسید. آرزو دارم کاش اونم مثل تلفن‌های ویندوز تو بازار باد کرده بود تا یکی می خریدم.

محمد تراکی‌ای: من یکبار خواستم یک بدافزار برای ویندوز فون بنویسم ولی بعد دیدم چه فایده داره وقتی خودش اینقدر بدبختی داره؟

فورتی‌ سون: کدوم دروید ریج ؟ من الان سه ساله اندروید دارم و راضی بودم و کسی رو هم نمی‌شناسم با بدافزار مشکلی داشته باشه. این که ویندوز نیست!

و البته اکانت رسمی اندروید سنترال هم دو تا توییت بامزه کرده:

ببخشید که چند لحظه نبودیم. برگشتیم! باید ویندوز رو ریبوت می کردیم!

اوه… می‌بخشید. یک میلیون دستگاه دیگه رو رجیستر کردیم… ببخشید ویندوز فون.

شکی نیست که توی اندروید بد افزار هم هست و عقل نصب کننده است که تصمیم می‌گیره چی نصب کنه ولی این کمپین ویندوز واقعا کمپین خزی بوده. بر خلاف اون یکی کمپینش که در مورد آی ای جدید است و تمرکز داره روی اینکه «ما می دونیم که آی ای بد بوده ولی حالا از اول نوشتیمش و خوب شده». پیشنهاد می‌کنم به سایت http://thebrowseryoulovetohate.com/ برین و نگاهی به تبلیغات خوب مایکروسافت هم بندازین. کلا تمرکزشون روی اینه که همه کسانی که قبلا می گفتن آی ای مزخرفه و چرنده و فقط به درد دانلود کردن فایرفاکس می خوره،‌ با دیدن آی ای جدید قبول می کنن که بسیار بهتر شده.

مشکل امنیتی توی برنامه اینستاگرام برای آی او اس
طرفدارهای اپل همیشه یکی از دفاعیاتشون در مورد سیستم بسته و محدود کننده اپل اینه که این قفس طلایی باعث امنیت کسی می شه که توی قفس انداخته شده. این بحث در مقایسه با جنگلی مثل اندروید که شما حق دارین با تلفنتون هر کاری بکنین درسته و دقیقا بحث اینه که شما می خواین توی یک خونه حبس بشین و با صرفنظر از آزادیتون، از خطر تصادف با ماشین و در امان بمونین یا می خواین پا به جنگل اسفالت بذارین و امنیتتون رو وابسه به تصمیم‌های عقلانی‌تون بکنین.

اما حالا کمی معادله عوض شده چون حفره امنیتی جدید اپلیکیشن اینستاگرام نشون می ده که قفس طلایی ظاهرا یک سوراخ‌هایی هم داره. این حفره به حمله کننده اجازه می‌ده کنترل کامل اکانت شما رو در دستش بگیره و احمقانه‌ترین حفره امنیتی جهانه: اطلاعات اکانت شما و همینطور کوکی لاگین شما بدون هیچ رمزگذاری برای سرورهای اینستاگرام فرستاده می‌شه و این یعنی هر آماتوری می‌تونه با نگاه کردن به اون با شناسه شما وارد سایت بشه.

مثل بسیاری موارد دیگه، کسی که مشکل رو کشف کرده سعی کرده به اینستاگرام نشونش بده ولی در یک ماه گذشته که کسی به حرفش گوش نکرده.

نوکیا و فروش دفترهای مرکزی برای به دست آوردن کمی پول

نوکیا با رهبری آقای الوپ که از مایکروسافت اومده ظاهرا وضعش خیلی خرابه. در جدیدترین حرکت برای بالا بردن سطح پول توی شرکت، نوکیا تصمیم گرفته دفتر مرکزی اش توی شهر اسپو فنلاند (که رسما یک شهر است فقط برای نوکیا) رو بفروشه! اونم فقط به ۱۷۰ میلیون یورو و بعد با بخشی از این پول همون ساختمون‌ها رو رهن کنه تا کمی پول به دست بیاره! این شرکت از سال ۱۹۹۷ توی این دفتر فلز و شیشه بوده که بهش نوکیا هاوس می‌گن و حالا به خاطر مشکلات مالی و تلاش برای کم کردن هزینه‌ها، این هنر رو زده. نوکیا که در شش فصل گذشته (دقیقا از وقتی اعلام کرده به ویندوز فون سوییچ می کنه) دائما ضرر داده، علاوه بر این تصمیم گفته که ۱۰هزار شغل رو حذف می کنه و داره تلاش می کنه که تا آخر ۲۰۱۳، ۱.۶ بیلیون یورو صرفه جویی کنه. همزمان شرکت نوکیا زیمنس که ترکیب بخشی از نوکیا و بخشی از زیمنسه هم اعلام کرده از طریق فروختن بخش‌های مختلفش به شرکت های دیگه (از جمله فروختن بخش اپتیک به یک شرکت آمریکایی)‌ داره تلاش می کنه هزینه‌هاش رو پایین بیاره تا شاید به سود دهی برسه. وضع نوکیا خرابه رفقا…

مارس وان و بیشتر از هزار داوطلب برای ماموریت مرگ مریخ

مارس وان یک پروژه خصوصی است که حالا در هلند به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی (واقعی! نه مثل چیزهای غیرانتفاعی که در سرزمین پر از دروغ ما، تمام هدفشون سوده) ثبت شده که هدفش بسیار ساده است: رسوندن انسان به کره مریخ! هیجان انگیزه ولی توجه کنین که هدف «رسوندن» است نه برگردوندن! من تخصص هوافضا و غیره ندارم ولی شکی ندارم که اینکه یک چیزی بسازیم که از اینجا پرتش کنیم به سمت مریخ و برسه به نزدیک مریخ و یک کپسول ازش جدا بشه و یک نفر رو در مریخ پیاده کنه بسیار بسیار بسیار ساده تر از اینه که ازش بخوایم تو مدار مریخ یا سطح مریخ منتظر بمونه، مسافرش رو سوار کنه و بعد برگرده زمین. این دو تا اصلا قابل مقایسه با هم نیستن.

پروژه مارس وان، یک پروژه یک طرفه از زمین به سمت مریخ است و حالا بیشتر از هزار نفر داوطلب شدن که فضانورد این پروژه باشن. در نیمه اول ۲۰۱۳، از بین داوطلب‌ها کسانی که قراره به مریخ بره انتخاب می‌شن. برنامه بلندپروازانه اینه که در ۲۰۲۳ (فقط یازده سال دیگه!) چهار نفر اول به مریخ فرستاده بشن و بعد چهار نفر دیگه هر دو سال یکبار به اونها بپوندن! به قول خارجی‌ها .. هولی شت!

لپ تاپ قدرتمند و لینوکسی دل

دل دوباره یک لپ تاپ خوب با اوبونتو داده. اونها مدتی قبل خبر از پروژه ای به اسم اسپوتنیک داده بودن که توش قرار بود سری‌های اولترابوک محبوب XPS13 رو با لینوکس بدن و حالا که اجرای آزمایشی اون موفق پیش رفته اعلام کردن که اون رو همگانی می کنن: لپ تاپ دل ایکس پی اس ۱۳ دولوپر ادیشن. این لپ تاپ ظریف و زیبا، اینتل i7 یا i5 داره، ۸ گیگ رم و ۲۵۶ گیگ اس اس دی ساتا ۳. قیمت برای دلار ۳۰۰۰ تومنی و حقوق سیصد دلاری بالاست : ۱۵۴۹ دلار. لپ تاپ با اوبونتوی ۱۲.۰۴ ال تی اس داده می‌شه و کنونیکال تلاش کرده تا این نسخه رو کاملا با این سخت افزار سازگار کنه و یک ppa مستقل هم هست که درایورهای صد در صد سازگار با این لپ تاپ توش قرار گرفتن.

در اعماق

نفس‌هاتون در سینه حبس کنین: زیرو دی برای اس اس اچ تک‌تیا

مقاله پر هیجانی در اینترنت می‌چرخه با این عنوان هوشمندانه که «ترینیتی با زیرو دی اس اس اچ کینگ کوپ چه می کرد؟» مقاله به ساکنین ماتریس هشدار می ده که اگر از اس اس اچ تک تیا استفاده می کنن باید بدونن که هکری به اسم کینگ کوپ (که حدس زده می شه اسمش اقای توماس اندرسون باشه) یک زیرو دی معرفی کرده که توش هر یوزر ریموتی می تونه با فرستادن یک ریکوئست USERAUTH CHANGE قبل از پسوردش، دسترسی روت بگیره. تک تیکا هنوز پچی نداده و فقط در سایتش یعنی ssh.com یک راه حل موقت ارائه کرده.

در چین هستین؟ لپ تاپتون رو تنها نذارین

رفتین چین ؟ تاجر هستین؟ تو هتل از کارهای تجاری با لپ تاپ خسته شدین و هوس سر زدن به بار می کنین؟ لپ تاپ روی میزه و شما در رو قفل می کنین و می رین بار؟ خب اشتباه می کنین! درسته که نیم ساعت دیگه که بر می گردین همه چیز ظاهرا عین قبله و به کار ادامه می دین و روزهای بعدی هم خوش و خرم به کارهای تجاریتون می‌رسین ولی واقعیت اینه که شما که توی بار داشتین بییییییییببببببببببببببببب یک کارمند هتل اومده تو، محتویات لپ تاپ شما رو چک کرده و بعد یک جاسوس افزار روش نصب کرده و شما هم هیچ چیزی نفهمیدین. نتیجه؟ حالا چین به تمام اطلاعات تجاری شما، مشخصات مخصولاتتون، قیمت‌هایی که به مشتری‌ها دادین، ارتباطاتتون ، ایمیل‌هاتون و حتی اگر خوش شانس باشه به اطلاعات دولتی‌تون دسترسی داره. حتی اگر هدف بزرگتری باشین ممکنه بعدا که به کشورتون بر می گردین بد افزار رو توی کل شرکت هم پخش کنین و تا ماه‌ها یا سال‌ها کل اطلاعات محرمانه تجاری‌تون رو دو دستی تقدیم دوست و برادر کمونیستتون بکنین. حداقل این ادعایی است که مجله اینفوورد با اشاره به گفته‌های جری ایروین می کنه که عضو پارتنرشیپ امنیت ملی سایبری آمریکاست. اون می گه این اتفاقات در هر کشوری ممکنه بیافته ولی فرقش در چین و روسیه و کشورهای مشابه اینه که توی این کشورها احتمال داره دولت هم از این شکل از دزدی حمایت کنه. ای شایعه سازهای دروغگو! (:

اتاق های عمومی یاهو مسنجر بسته می شه

خبر کوتاه بود و دلشکن: اتاق های عمومی یاهو مسنجر بسته می شن. یاهو مسنجر برای منحرف‌های قدیمی‌ اینترنت و بعضی از منحرف‌های فعلی آشناست: یکسری اتاق که توش ایرانی‌های عزیز تلاش می کنن به غرایزشون پاسخ بدن.. دقیقا هم کسانی که نمی دونن تو اینترنت یکسری منتظر نیستن که با وقیح‌ترین مسیج‌ها، باهاشون دوست بشن. یاهو اعلام کرده این اتاق‌ها رو می‌بنده و احتمالا تنها کسانی که اصولا می‌دونستن که این اتاق‌ها هنوز هم وجود دارن جامعه‌شناس‌های سایبری بودن و یکسری سرگردان (: احتمال داده می شه که دلیل بستن این اتاق‌ها شهرت بدشون باشه که باعث می‌شد خریدار احتمالی مسنجر یاهو (شاید ام اس ان) تو سر مال بزنه! خلاصه اسکرین‌شات‌ها رو بگیرین و مکالمات رو برای تاریخچه اینترنت ایران سیو کنین چون اتاق‌ها از جمعه هفته بعد – چهاردهم دسامبر – به تاریخ می پیوندن.

قاطرهای پول – اینبار تبلیغ رسمی برای قاطرهای آگاه از کارشون

قاطر پول یا money mule یک اصطلاح در دنیای دیجیتاله. اینها کسایی هستن که پول رو جابجا می کنن. البته الزاما هم دیجیتال نیست. فرض کنین شما کلی پول دارین که می خواین وارد آمریکا کنین.. چیکار می کنین؟ تقسیمش می کنین بین یکسری آدم .. اونها از مرز ردش می کنن و توی آمریکا به شما تحویلش می دن. اینجوری پلیس حساس نمی شه، اگر هم یکی گیر بیافته فقط بخشی از پول از دست رفته.. به اینها می گن قاطرهای پول. در دنیای دیجیتال، قاطر پول کسیه که پول رو از کشورش منتقل می کنه به یک کشور دیگه. فرض کنین من با هر شکلی از دزدی، یک میلیون دلار در آمریکا به دست آوردم. این پول لازمه برسه به من که توی مثلا نیجریه یک حساب دارم. اگر خودم پول رو بریزم حتما بلاک می شه و هویت من هم معلوم. پس یک تبلیغ «کار در خانه» می زنم که در ساده ترین حالت می گه «کار شما اینه که هزار دلار به حسابتون می ریزم، بعد شما نهصد و نود دلارش رو به یک حساب که من می گم منتقل می کنین و ده دلار برای خودتون نگه می دارین». کافیه هزار نفر این کار رو با هیجان قبول کنن و توی کمتر از پنج دقیقه، ده دلار کاسب بشن و منم با دادن ده هزار دلار از پولم، نهصد و نود هزار تاش رو بدون دردسر منتقل کنم به کشورم.

حالا این هفته اتفاق جالب این بود که یک شرکت روسی، تبلیغی توی فروم‌های هک زده بود که ارتشی داره از آمریکایی‌هایی که آگاهانه دارن این کار رو می کنن – به عنوان شغل و به بقیه هکرها گفته بود هر کس می خواد پولش رو منتقل کنه، کافیه از این آدم ها استفاده کنه. این آدم ها می دونن دارن چیکار می کنن پس به خاطر مشکوک شدن به شما پیش پلیس نمی رن و کارشون هم به معنی کلی غیرقانونی نیست و پلیس به سختی می تونه جلوشون رو بگیره. تا حالا در دنیای هکرها این شغل معمولا مربوط بوده به دانشجوهای خارجی یا کارگران موقت خارجی که توی آمریکا هستن و این اولین باره که به شکل رسمی یک گروه اعلام کرده ارتشی از قاطرهای پول داره که می تونه اونها رو اجاره بده. قابل توجهه که اصطلاح قاطر پول در ویکپیدیا فقط به سه زبون موجوده: انگلیسی، فنلاندی و فارسی (: احتمالا هموطنان به موضوع علاقمند هستن (:

تبریک ها و تقبیح ها

تبریک می گیم به نسرین ستوده زن ستودنی ایران و تسلیتی بزرگ به همه هموطنانی که در آتشسوزی و زلزله می میرن و تسلیتی به بت سازها که دکونشون پر رونقه ولی پر از دروغ. تسلیت به دولت چین که در ماه گذشته صد نفر تبتی مجبور شدن خودشون رو آتیش بزنن تا شاید جهان دردشون رو ببینه . جا داره به طرفداران کاست هم تسلیت بگیم! سونی در یک خبر جالب اعلام کرد که دیگه کاست پلیر نمی سازه. به عبارت دیگه سونی تا همین الان داشت کاست پلیر می‌ساخت و یکسری می خریدن (: و البته تبریکی هم می گیم به دانشجوهایی که زنده هستن حتی اگر هر سال روزشون به خاطر آلودگی هوا تعطیل باشه. به افتخارشون به افتخار اون دو دانشجوی توده ای و اون یک دانشجوی حزب ملی که در اعتراض به دیدار نیکسون و رابطه با بریتانیا چهار ماه بعد از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد علیه دولت ملی مصدق، در دانشگاه کشته شدن. به افتخارشون سه دقیقه سرود روز دانشجو رو گوش می دیم:

بخش آخر

توی بخش آخر یک مهمون عالی داریم (: یکی از مشهورترین و بهترین وبلاگنویس‌های ایران. یک پزشک! مشهور به علیرضا مجیدی – یا برعکس! – در مورد متا دیتا و دستگیری مک آفی برامون توضیحات مفیدی می ده. توضیح لازم اینه که این مطلب چند روز قبل ضبط شده و این روزها ماجرا کمی پیشتر هم رفته. مک آفی الان دستگیر شده و احتمالا با ۶۸ سال سن، حین بازداشت سکته کرده و به بیمارستان برده شده و بعد از ترخیص به کشورش برگردونده می شه تا در ارتباط با قتل همسایه‌اش، محاکمه بشه. من که می گم ادعای تغییر متادیتا الکی بوده و واقعا آقای آنتی ویروس، سوتی داده… به هرحال.. گوش می دیم به علیرضا مجیدی و توضیحات عالیش که به درد مشق‌های ما هم می خوره.

نامه ها

موسیقی

آهنگ hey you از پینک فلوید به پیشنهاد شنونده خوبمون صابر (: شما هم نظرات و آهنگ هاتون رو برای jadijadi@gmail.com بفرستین و شاد و خرم زندگی کنین (:

نکاتی فراواقعی در مورد فیلم من مادر هستم

فیلم رو دیشب دیدم. در یک سینمای پر پر که آدم‌ها دم باجه داشتن بلیت‌های سانس‌های بعدی رو رزرو می کردن. این چند نکته الزاما واقعگرایانه نیستن، نقد حرفه‌ای هم نیستن. فکرهای من هستن بعد از دیدن فیلم. من ذهن شاد و مثبتی ددارم. در ضمن بولت لیست زیر ممکنه نکات حساسی از فیلم رو لو بده – به قول خارجی‌ها اسپویلر الرت!. اگر می خواین خوندن رو ادامه بدین سریع می رم سر اصل مطلب.

  • کارگردانی فریدون جیرانی بده. نماهای دوربین به نظر من که مسخره است و گرفتن کلی نما از پشت گیلاس و دور بطری و با کادر پنجره جلوی ماشین و از لای اشیای روی میز و زوم کردن توی حدقه چشم و اینها به نظرم بیشتر مناسب انگار دوربین رو تازه دادی دست یک نفر و هیجان داره هنر نمایی کنه باهاش. در بسیاری از فیلم‌های خوبی که من این چند وقت دیدم تقریبا هیچ نمای عجیب غریب اینطوری نبود و اصولا فیلم برداری و کارگردانی چیزی نبود که مستقل از داستان و روایت احساس بشه.
  • داستان و طرحش ضعیف بودن. گذاشتن کلی عنصر عجیب توی یک داستان (سقط جنین ناموفق، تجاوز، بارداری با اولین سکس، دو تا خانواده از هم پاشیده، دوست دختر یک مرد که الان همسر دوستشه، دوست مرد که عاشق دخترش می شه، خودکشی، اعدام، پسر گیتارنواز که استخدام شده پیانو بزنه، مستی – توی فیلم های ایران -، زن فلانی که بعد از فلان سال از فرانسه اومده و این یکی می ره دنبالش تو فرودگاه، وکیل فاسد که می شه وکیل درخواست اعدام یکی دیگه، دار زدن، قتل، …) و در آوردن یک داستان هنر نیست. هنر اینه که در یک رابطه انسانی ساده و مرسوم پیچیدگی‌ها رو نشون بدیم.
  • عده ای به این فیلم می گن مبتذل و می گن باید جمع بشه. چشم‌هاشون رو باز کنین و جامعه ای که در سه دهه اخیر ساختن رو نگاه کنن و اینهمه اداره عریض و طویل سانسور رو.
  • عده‌ای فکر میکنن دیدن این فیلم مبارزه است. مبتذل‌ترین مبارزه اینه که من امن و امان برم در یک جای قشنگ یک بعد از ظهر تفریحی رو بگذرونم و حس کنم مبارزه کردم به نفع یک مجری تلویزیون که یک برنامه کمی قابل قبول رو تبدیل کرد به یک برنامه مهمل و کسی که حقوقش از کوبیدن نامنصفانه یکسری آدم شریف در می یاد.
  • عده‌ای می‌گن خودشون سر و صدا راه انداختن که فیلم فروش بره. اگر اینطور باشه نشونه بسیار خوبیه چون می‌گه خودشون می‌دونن که اگر فیملی مشهور بشه به مخالفت با ارزش‌هایی که پلیس در جامعه اجبار می کنه یا اگر طرفداران دو آ‌تیشه سیستم سیاسی حاکم به چیزی حمله کنن، اکثریت جامعه از اون موضوع استقبال می کنن. در پله دوم اگر این آدم‌ها (که مهره‌های فرهنگی ساخته همین سیستم هستن) برای رسیدن به پول از آگاهی به «اقبال اکثریت جامعه به ارزش‌های متضاد با ارزش‌های تبلیغی / پلیسی» استفاده کنن کلا فضا به سمتی حرکت می کنن که احتمالا خودشون دلشون نمی خواد ولی خب پول ظاهرا مهمتره. راستش این نظریه از نظر من خیلی دور از ذهنه چون واقعا به خاطر بالا رفتن فروش یک فیلم اینها حاضرن اعتراف به چنین آگاهی‌ای در سمت خودشون و چنین تضادی در جامعه بکنن؟ اونهم در حالی که تبلیغاتشون برای دیدن فیلم مهملی که طرفدار خودشونه هیچ تاثیر خاصی نداره و آخرش باید بلیت مجانی توزیع کنن شاید کسی بره ببینه اونو.
  • با خنده میتونیم بگیم فیلم در طرفداری از سقط جنینه. کل مشکلات برای این درست شده که سقط جنینی غیرقانونی و در نتیجه در شرایط نامناسب انجام و منجر به ناباروری شده. قابل تذکره که سقط جنین در شرایط درست هیچ خطری برای مادر نداره و اگر اینکار انجام شده بود الان هیچ کدوم از این انتقام‌های توی فیلم جریان نمی‌داشت. این از نکات جالب فیلمه به نظرم.
  • به شلکی بی سابقه، این فیلم بهتون نشون می ده که چقدر سیستم قضایی بدون هیات منصفه ناکارآمده. یک نفر توی این سیستم می تونه با استناد صرف به حقوق و نشون دادن اینکه دختری با عموش راحت بوده، تجاوز عمو به اون رو خواست دختر جا بزنه و بدون قضاوت افکار عمومی و هیات منصفه، کل نظریات دفاع از خود یا جنون آنی و تجاوز رو علیرغم اینکه دختر رفته توی اتاق، بعد عمو پشتش رفته تو و دختر عمو رو توی تخت به قتل رسونده متنفی بدونه. جالبی جریان اینه که کل سینما که نشستن و دارن نگاه می کنن با کمی فاصله زمانی از دادگاه همون هیات منصفه ای هستن که نظرشون حتی دیده نمی شه تا دختر به دار کشیده بشه. چند تا فیلم توی ایران می تونین نشون بدین که توش قاضی رایی بده که از نظر بسیاری تماشاچی ها درست نباشه؟
  • اعدام هم خیلی واقعی نشون داده شده: آدمکشی ای رسمی در یک صحنه تلخ، بی فایده برای جامعه و بی فایده برای انتقام گیرنده. مستقل از نمایش ناکارآمد بودن اعدام، دار زدن دختر نه التیامی است برای درد زن و نه از جرمی پیش گیری می کنه و بدون شک یک اشتباه غیرقابل جبرانه. به نظرم هیچ فیلمی در جمهوری اسلامی نبوده که اینطور برهنه اعدام رو ناکارآمد نشون بده. قابل توجه است که اعدام در اکثر کشورهای جهان حذف شده یا در حال حذف شدن است چون دیدن که اشتباهه و بر خلاف تبلغی که دائما سعی می کنن توی کله آدم هایی که مستقل در این مورد چیز نخوندن بکنن، تاثیری توی بهبود جامعه نداره
  • فیلم پر است از مشروب. اونم مشروب خوب در زندگی‌های طبیعی. این هم جدیده. کارگردان با اصرار مارک شراب‌ها رو نشون می‌داد و استفاده شون رو توی زندگی عادی. قبلا مشروب اگر هم دیده می شد در زندگی یکسری جوون منحرف در پارتی بود در حالی که الان آدم‌هایی می خوردن که طبیعی می رفتن خونه و با شام یک مشروبی هم می زدن (:

در کل به نظرم فیلمی بود قابل توجه به خاطر مسایل حاشیه ای اش ولی به خاطر کارگردانی بسیار بد و داستان مغشوش و همینطور شخصیت زشت کارگردان به کسی توصیه نمی کنم فیلم رو ببینه. اگر دنبال دیدن فیلم قابل قبول روی پرده های سینما هستین، پیشنهاد من هنوز آینه های روبرو است.


کامنت خوبی از مسعود زمانی داشتم که اینجا نقلش میکنم:

منم دیشب فیلم رو دیدم… جسارتاً منم چند تا نکته به نظرم میرسه:
یک – در اینکه فریدون جیرانی آدم موج سواری هست هیچ شکی نداشتم، و این فیلم همه شک‌های من رو برطرف کرد.

دو – فیلم ملغمه ای بود از هزاران نما و دیالوگ دزدی از انبوهی از فیلمهای خارجی و داخلی…

سه – پیام فیلم خیلی مسخره بود، عین فیلمهای آموزشی دهه شصت و هفتاد بود که مثلاً نشون میداد هرکی ویدیو داره حتماً آدم کثیفیه، و یا هرکسی ماهواره نگاه میکنه مطمئناً یه عذابی چیزی میاد سراغش…

چهار – جزئیات رفتاری آدمهای مست و یا شهوتران و یا مشکل دار به مسخره ترین و گل درشت ترین حالت ممکن نشان داده شده… هنوزم تنها پارامترهای رفتاری مستها برای کارگردانهای ایرانی تلوتلو خوردن و شل حرف زدنه…

پنج – جمله اول فیلم از آناکارنینا، بوضوح نشون داد که کارگردان میخواد خودش و فیلمش رو خیلی تحویل بگیره و تیریپ “شاهد اعظم” ورش داشته… بنظرم اگه یه جمله از کتاب جنایت مکافات انتخاب میکرد خیلی بهتر بود… هرچند که خیلی از حرفها و داستان فیلم از نمایش “ملاقات با بانوی سالخورده” گرته برداری شده بود

شش – تو یه صحنه ای که پسره که خاطرخواه دختره بود میاد تو خونه (بعد از قضیه دادگاه) و میگه من دخترتون رو دوست دارم با شلیک خنده تماشاچی ها تو سینما مواجه شد… یعنی خاک بر سر کارگردانی که فراز احساسی فیلمش از سوی اکثریت مخاطبان عامش به سخره گرفته میشه… البته از این خنده ها تو فیلم کم نبود که خداییش نمیدونم چقدر به خاطر درپیت بودن داستان بود و چقدرش هم سطح فرهنگی مخاطبانش

هفت – جیرانی یکاری رو خوب بلده، اونم نشون دادن ساختار روان پریش آدمهای مشکل دار هست… تنها جاهایی از فیلم که یه نموره قابل تحمل بود همین صحنه ها بود… نظیر جلسه مشاوره، یا اون صحنه ای که باران کوثری بعد از قتل سعید به مادرش گفت، سی دی خودمو پیدا نمیکنم… یا کنش های هیستریک فرهاد اصلانی به همسرش در خانه بعد از دادگاه

هشت – اینهمه کوبیدم فیلمو اینم بگم: فیلم دو صحنه قوی هم داشت… سکانسی که بعد از دادگاه نهایی “سیمین” با گرفتن حکم قصاص از توی دادگاه بیرون میاد و به سمت درب خروجی دادگاه و نور! میره و در آخرین لحظه مسیرش رو به سمت مستراح کج میکنه و حالش بهم میخوره… ریتم و نورپردازی و فیلمبرداری عالی بود در این صحنه…. و البته سکانس اعدام و بازی فرهاد اصلانی خیلی خوب بود… من فکر کنم هرکس که یه نخود هم به مکانیزم اعدام باور داشته باشه، تو این صحنه حالش بهم میخورد از این کار

نه – در مجموع فیلم ضعیف، کارگردانی ضعیف، فیلمبرداری (جو استفاده از استدی کم گرفته بودتشون) داغون، موسیقی تعطیل (بهترین استفاده موسیقیایی همون استفاده از ترانه Don’t Cry گروه Guns N’Roses بود که زنگ موبایل پسرک گیتاریست پیانیست هم بود)، بازیهای فیلم متوسط (باران کوثری همه فیلمهاشو یکج.ر بازی میکنه، فقط فرهاد اصلانی خوب بود)، فیلمنامه هم پر از سوراخ سنبه… دیدن فیلم رو اصلاً پیشنهاد نمیکنم.

ده – کل قضیه شلوغ بازیهای پیرامون فیلم بنظر بیشتر یجور Show Off برای جلب مخاطب به یکی از کارهای بسیار ضعیف یک کارگردان خودی است… فیلم نه سرگرم کننده بود و نه حداقل برای من خروجی قابل اعتنایی داشت.

ببخشید که طولانی شد

الگوی درآمدزایی: اول ممنوع می کنیم بعد برای پولدارها آزاد

فضای پارک

اینجا خیابون گاندی است. جلوی شرکت ما. تا چند هفته قبل پارک کردن توش مساوی بود با حمل با جرثقیل چون این خیابون باریک بود و دو طرفش پارک کردن باعث اختلاف در عبور و مرور می شد.

اما از این هفته چند تا خط روی زمین کشیدن و یکسری دستگاه «هوشمند» هم گذاشتن که اگر بخواین پارک کنین می تونین کارت بکشین و به شرطی که به ازای هر ساعت پارک فلان تومن پول بدین، مشکل عرض خیابون حل می شه و هر چقدر که پولش رو بدین می تونین ماشینتون رو اینجا پارک کنین و اسمش هم شده «تقسیم عادلانه فضای پارک شهری».

طرح محدوده ترافیک

طرح ترافیک هم دقیقا همینه. درست شد تا بخش مرکزی شهر کمتر شلوغ و آلوده باشه و به یکسری مشاغل خاص کارت رایگان دادن که حق داشته باشن داخل بشن. این روزها اون مشاغل خاص باید پول بدن و بقیه هم اگر پول بدن می تونن کارت ورود بخرن و ظاهرا اگر پول داده باشیم، مشکل آلودگی هوا و شلوغی و غیره یک موضوع فرعی قابل اغماض تبدیل می شه.

خودرو

واردات خودرو ممنوع شد چون یک کشور انقلابی و عدالت دوست و مردمی و غیره و غیره نیازی به خودروی آخرین مدل گرون نداره. بعد که این ممنوعیت جا افتاد،‌ با ۱۰۰٪ مالیات خودروی لوکس وارد می کنیم و اونایی که تو این مدت به پولدارهای جامعه تبدیل شدن می خرنش.

بنزین

بنزین رو کارتی می کنیم با کلی ادعا که این ربطی به جیره بندی نداره و بعد که کارت ها رو دادیم جیره بندی می کنیم چون بنزین کم دارین و هوا آلوده است و عدالت مهمه و غیره و غیره و همین که جا افتاد اعلام می کنیم که حالا هر کس دو برابر پول بده می تونه هر چقدر بخواد بنزین بزنه.

صدها و هزاران مثال دیگه



قانون کلی ساده است

یک چیزی رو با شعارهای قشنگ یا اگر نشد به زور ممنوع می کنیم و بعد که ممنوع بودنش جا افتاد هر کس پولش رو داشت می تونه پول بده و ازش استفاده کنه.