رادیو گیک شماره ۲ – از فضا و فراسوی فضا

آماده باشین که اگر برنامه رو گوش می دین دوبار توش قراره سر پا بایستیم به احترام انسان هایی که از ما با شرف تر هستن و یکبار چشم هامون رو به زمین می دوزیم از بی حیایی توروالدز. با ما باشین…

شماره دو رادیو گیک (بیست و سه مگ و سی و سه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_002_space-and-beyond.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

توروالدز می گه «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین!»

در میلینگ لیست کرنل اریک بیدرمن پچی فرستاده بوده که توروالدز رد کرده… طرف توی ایمیل بعدی نوشته که نباید این پچ رد بشه چون قرار نیست نرم افزارها با کل سی سال قبل خودشون هم سازگار باشن و حتی اگر برنامه باعث کار نکردن بعضی نسخه های قدیمی می شه توروالدز باید نترسه و اون رو قبول کنه.

توروالدز جواب داده «همینجا صبر کنین… همینجا صبر کنین… بحث سر سازگاری با سی سال قبل نیست. بحث اینه که پچ تو باینری های فعلی رو خراب می کنه پس این فاکینگ چرندیات رو متوقف کن. نشون دادم که پچ مشکل سازگاری داره پس دیگه مزخرف نگو.

داستا تمام! کامپتیبیلتی باینری از هر کاری که پچ تو می کنه مهمتره. اگر حرف زدن رو ادامه بدی از آدم ها خواهم خواست که کلا پچ های بعدی ات رو هم ندیده بگیرن.

جدی می گم! سازگاری باینری اونقدر مهمه که ما هیچ کاری با هر دیولوپر کرنل که این اهمیت رو درک نکنه نداریم. اگر بازم غر بزنی فقط نشون دادی که این اهمیت رو درک نمی کنی. اینکار رو نکن.

لعنت! هی سورپرایز می شم با احمق هایی که نمی فهمن باینری کامپتیبلیتی بالاترین اولویت کرنل است. تنها دلیلی که کرنل یک سیستم عامل وجود داره، خدمت کردن به یوزر اسپیسه. سازگاری باینری رو می شکنی؟ این وحشتناک ترین کار ممکنه چون نشون می ده که اصلا نفهمیدی کرنل برای چی اینجاست. ما اینجا با کرنل نوشتن خودارضایی نمی کنیم و پروژه تحقیقاتی هم نداریم. از اولش هم همین بوده. ما می خواستیم یک چیزی داشته باشیم که سیستم قابل استفاده بهمون بده و برای همین هم هست که یه میکروکرنل ناشی از مصرف مواد مخدر یا یک چیز عجیب و غریب دیگه نداریم.
جدی می گم
لینوس

کره جنوبی به دنبال کلون کردن ماموت

پارسال محققین روس اعلام کردن که یک استخون نسبتا سالم ماموت پیدا کردن و حالا یک قرارداد بستن با موسسه سوام بیوتک ریسرچ کره جنوبی برای کلون کردن یک ماموت پشمالوی واقعی از اون. داستان تقریبا شبیه کتاب جذاب ژوراسیک پارک شروع می شه. در ابتدا نوکلئوس ماموت پشمالو به تخمک یک فیلم تزریق می شه و بعد جنین در رحم یک فیل قرار می گیره. احتمالا در آینده خبرهای تکمیلی بیشتری ازش خواهیم شنید.

کاندیداتور آسانژ برای سنای استرالیا
جولیان آسانژ رهبر و موسس ویکی لیکس که کلی خبر ازش در طول امسال داشتیم یک هکر واقعی است. سال ها پیش سیستم های کامپیوتری رو هک کرد. در دو سه سال قبل کل سیستم دیپلوماتیک دنیا رو به هم ریخت و حالا با درک خوب از قوانین طبق رای دادگاه استرالیا که گفته در استرالیا مجرم نیست،‌ کاندیدای سنای استرالیا شده. آسانژ در حال حاضر طبق وثیقه از زندان آزاد شده تا انگلیس احتمالا اون رو به سوئد تحویل بده به خاطر یک پرونده شکایت جنسی ازش. خود آسانژ این اتهام رو رد می کنه و چنین جدیتی در پیگیری یک شکایت ساده جنسی (عدم استفاده از کاندوم در رابطه‌ بدون توجه به خواست زن برای استفاده از کاندوم) رو مرتبط می دونه با اینکه سال قبل حجم عظیمی از ارتباطات دیپلماتیک آمریکا رو روی سایتش افشا کرده.

دوران پی سی ها به انتها رسیده

این رو من نمی گم. ری اوزی می گه که جانشین بیل گیتس در مایکروسافت شده در سمت آینده نگر شرکت. اون می گه که دوران پی سی ها به پایان رسیده و حتی شاید دوران بزرگترین شرکت نرم افزاری جهان یعنی همون مایکروسافت.

پی سی پایه رشد شرکت ماکروسافت بود و هنوز هم اصلی ترین منبع درآمد این شرکت آفیسی است که برای این کامپیوترها عرضه می کنه. روز چهارشنبه اوزی در یک کنفرانس گفت که «مردم می پرسن که آیا ما در دوران پست-پی سی هستیم؟ این چه بحثیه؟ معلومه که در دوران پست پی سی هستیم. این معنیش این نیست که پی سی می میره بلکه معنی اش اینه که کاربری اش عوض می شه و ما دیگه بهش نخواهیم گفت کامپیوتر شخصی بلکه اسم های دیگه ای پیدا می کنه». برنامه نویس ۵۶ ساله که شخصا برنامه لوتوس نوتز رو نوشته توسط بیل گیتس به شرکت دعوت شد تا مشکلات رو کشف کنه و راه آینده رو پیش پای مایکروسافت بذاره حرفش رو با این جمله تموم می کنه: «ویندوز هشت شاید کمک کنه تا ما پلی بزنیم به دنیای پست-پی سی اما به هرحال مردم دارن به دستگاه های قابل حمل غیر ویندوزی بیشتری رو می یارن و دوران دوران تلفن ها و پد ها است و دستگاه های همه منظوره – کامپیوترهای رومیزی – در حال کم رنگ شدن هستن».

امنیت

و اگر فکر می کنین دستگاه هاتون امن هستن چون رمزنگاری شدن لازمه این صحنه رو که هفته پیش اتفاق افتاد براتون مجسم کنم: فرض کنین توی کنفرانس RSA هستین. گری کن ورتی از کریپتوگرافی ریسرچ می یاد روی سن. یک آی پاد تاچ می ذاره روی میز . به یک آنتن تلویزیونی در سه متر اونطرفتر اشاره می کنه و بعد نشون می ده که آنتن به یک آمپلی فایر وصله و خروجی آمپلی فایر که سینگال دریافتی توسط آنتن تلویزیون رو تقویت کرده به یک کامپیوتر داده. کامپیوتر برای چند لحظه کار می کنه و بعد کلید رمزی که برنامه آی پاد تاچ اطلاعات شخصی شما رو باهاش رمزنگاری می کنه رو روی صفحه نشون می ده. داشتن این کلید یعنی یک حمله کننده می تونه اطلاعات روی آیپاد تاچ شما رو بخونه و اونها رو به زبان آدمیزاد ترجمه کنه.

اما ماجرا چیه؟ آنتن تلویزیون سیگنال هایی رو می خونه که ترانزیستورهای چیپ‌های داخل گجت «نشت» می کنن. به هرحال در یک جایی کلمه رمز داره از داخل یک چیپ رد می شد و این یعنی یک جایی صفر و یک های کلمه رمز دارن به شکل ولتاز وارد یک ترانزیستور می شن که تشعشعات خودش رو داره. اگر آنتنی رو در جای صحیح بذارین و بدونه که باید به چی نگاه کنه و خروجی رو تقویت کنین و بدین به یک نرم افزار که می تونه به شکل آماری دنبال الگوهایی که از پیش می شناسه بگرده، اصلا کار سختی نیست اگر بتونین صفر و یک های ورودی به یک چیپ رو بیرون بکشین و بعد ببینین که کجای الگو شبیه ورود و خروج کلید به ترانزیستور است. همینکار بعدا روی یک تلفن اچ تی سی اوو چهار جی نشون داده شد که از رمزنگاری RSA استفاده می کرد.

البته نترسین.. هنوز کسی توی خیابون اطلاعات شما رو نمی خونه…

اخبار رو تموم می کنیم و می ریم سراغ بخش در اعماق که نگاهی داره به چیزهایی کمی عمیق تر

در اعماق

این هفته سه تا خبر داریم. دو تا بد و یکی اونقدر زیبا که باید به افتخارشون ایستاد.

خبر اول در باره تی اس ای است (سازمان حفاظت حمل و نقل آمریکا یا چنین چیزی که مشهورترین جایی که ظاهر می شه در فرودگاه ها و ایکس ری است). این سازمان اخیرا کلی قانون مسخره تصویب کرده. مثلا همه باید از زیر اسکنرهایی رد بشن که بدن شما رو بدون لباس به کسی که پشت مانیتور نشسته نشون می ده یا قانونی که می گه طرف حق داره به جاهای حساس و خاص شما دست بزنه برای اطمینان از اینکه چیزی اونجا قایم نکردین و غیره و غیره. بحث این نیست که امنیت بده، بحث اینه که اینکارها در این چند سال هیچ امنیتی به ارمغان نیاورده و فقط باعث مسخره امنیتی ها شده. مثلا در موردی که تی اس ای اجازه نداده بود یک نفر یک ژ۳ اسباب بازی ده سانتی متری رو بیاره توی هواپیما چون خیلی شبیه اسلحه واقعی بود یا موردی که یک بچه شش ماهه رو اجازه نددن سوار بشه چون اسمش شبیه یک آدم در فهرست ممنوع الپروازها بود (بعله! ممنوع الپرواز که هم پ داره هم ال). به هرحال.. ابتکار جدید این سازمان اینه: ما می دونیم که گشتن های زیاد ما باعث شده صف ها طولانی تر بشن و سوار شدن به هواپیما در آمریکا سخت تر پس ما یک راه حل خوب به شما معرفی می کنیم: هر کس صد دلار بده خارج از صف می تونه سوار بشه!!! درست مثل قصه ایران ما است که می گن مرکز شهر هواش آلوده است پس ماشین ها نباید بیان تو و بعد می گن حالا هر کس پول بده می تونه بیاد تو.

و خبر عمیق تر دوم، درمورد CCTV است. جامعه پلیسی و همه که زیر نظر هستن. اصل خبر اینه: توی انگلستان توی پمپ بنزین ها دوربین مدار بسته نصب می شه. خب تا اینجا عجیب نیست.. حداقل برای مایی که وقتی می ریم پمپ بنزین تا حلقمون تابلو می بینیم که «اینجا شلوغ نکنید چون دوربین های پیشرفته داریم و همه رو می کشیم» اما جایی جریان دیگه برای ما هم عجیب می شه که خبر اضافه می کنه این دوربین ها به شکل خودکار پلاک ماشین ها رو می خونن و در دیتابیس چک می کنن و اگر کسی خودرو اش رو بیمه نکرده بود، پمپ بنزین براش قفل می شه و نمی تونه بنزین بزنه!!! وات د فلان! واقعا داریم می ریم سمت ۱۹۸۴؟

و البته خبر بزرگمون برای روحیه گرفتن ! این همون خبری است که قرار بود براش به پا بایستیم! بازهم از رفقامون در حزب دزدای دریایی. قبلا هم از این حزب گفته بودم. داستان این بود که با دیدن قوانین به اصطلاح حمایت از کپی رایت یک حزب تشکیل شد تا از حقوق مردم و هنرمندها در مقابل حقوق یکسری اقلیت که می خوان از دلالی هنر سودهای کلان ببرن و به خاطر لابی های قدرتمند و پول های زیاد می تونن اینکار رو بکنن حفاظت کنه. این حزب به شکلی ابتکاری اسم خودش رو گذاشت حزب دزدهای دریایی تا تاکیدی باشه روی غیرجنایی بودن کپی غیرقانونی محصولات دیجیتال. دقت کنین که می گم غیرجنایی! اینکار ممکنه غیرقانونی باشه ولی با آدمکشی و قتل و دزدی مسلحانه فرق داره.

این حزب رابطه نزدیکی داره با سایت پایرت بی که می شه لنگرگاه دزدهای دریایی و اصلی ترین سایت دانلود تورنت است و یکی از لنگرهای امن دزدهای دریایی (چند مثال بزنم)… این سایت چند وقت پیش اعلام کرد که تمام لینک های تورنتش رو تبدیل به لینک مگنت می کنه و با اینکار کل سایت رو تنها در نود مگابایت جا می ده! غیرقابل باوره. کل تورنت های جهان در نود مگ! حالا این سایت یک حرکت عجیب زده! اعلام کرده که:

ما امروز چند ساعت داون بودیم. پلیس حمله نکرده بود بلکه آخرین مرحله از تماما مگنتی کردن سایت رو انجام دادیم. مشکل همیشگی ما این بوده که ماشین های حاوی سایت رو کجا بذاریم که از یورش پلیس در آمان باشن. اینها ماشین هایی هستن که موقع درخواست یک تورنت، شما رو به مکان نامعلومی که فایل اصلی اوجاست هدایت می کنن. حالا یک چیز خارق العاده ساخته ایم..

[موزیک ورود!]

با توسعه هواپیماهای بدون سرنشین (درون های)‌ قابل کنترل با جی پی اس، چیپ های رادیویی برد دور و کامپیوترهای جدیدی مثل رزبری پای مشغول آزمایش فرستادن چند هواپیمای کوچک بی سرنشین به چند کیلومتری بالای زمین هستیم. اینگونه اگر پلیس بخواهد سرورهای ما را خاموش کند، باید از نیروی هوایی کمک بگیرد.

ما تازه کار را شروع کرده ایم و همه مشکلات حل نشده اما نمی خواهیم دیگر محدود به هاست کردن تورنت ها روی زمین باشیم. این سرورهای فضایی مدار پایین قدم اول هستند. با فرستنده های رادیویی مدرن ما می تونیم با یک نود در فاصله پنجاه کیلومتری، با سرعت صد مگ ارتباط داشته باشیم وبرای پروکسی ای که ما مشغول ساختنش هستیم، این زیاد هم هست.

زمانیش که بیاید، ما در همه کهکشان هاست خواهیم داشت و تک تک اجزای این سیستم هم برای همه قابل دانلود خواهد بود.

حرف بزرگیه ولی جا داره براش به احترام ایستاد. در ضمن این حرف یک سایت نیست. حرف حزبی است که در پارلمان سوئد و پارلمان اروپا صندلی و نماینده داره. در کامنت ها بحث زیاد است. بعضی ها اشاره می کنن به بالون هایی که کاربردشون ساده تره و بعضی ها به هواپیماهایی که می تونن با انرژی خورشیدی تا ابد پرواز کنن و بعضی ها هم به راه حل های دیگه مثل منتقل کردن سرورها به آب های بین المللی که هیچ کشوری مالکیتش رو نداره. به هرحال برای ما بعد از همه خبرهای بد، نوید بخش دنیای شادیه که توش مردم حق دسترسی به اطلاعات دارن.

هکرها

هکر این هفته لری وال است. خز ترین هکر جهان که هر کاریش بکنین سیبیل و لباس های طرح بامشادی رو از خودش جدا نمی کنه ولی به هرحال نه آقامون که آقای همه گیک های عالمه. برنامه نویس و نویسنده که بیشترین شهرتش بعد از سبیل و بلوز بامشادی، مربوط به طراحی زبان پرل است. توی یک ویدئو ازش می پرسن در پنج دقیقه مبانی برنامه نویسی رو توضیح بده و تلاشش رو می کنه. گوش کنین یا از توی لینک ها ببینین:

خب مطمئنا می تونم سعی کنم. برنامه نویسی کامپیوتر تا حد زیادی شبیه نوشتن دستور آشپزیه. اگر برنامه آشپزی رو خونده باشین ساختارش رو می دونین. موارد لازم بالا نوشته شدن و پایینش روش استفاده از اونها است. در برنامه کامپیوتری هم اتفاق مشابهی می افته. اول چیزهای مختلفی که قراره باهاش کار کنین رو دارین و بعد دستورات رو مثلا اینکه باید با اون مواد چیکار کنین. پس اگر دستور آشپزی رو می فهمین و می تونین ازش استفاده کنین تو آشپزخونه، پس برنامه نویسی رو هم می فهمین در همون سطح اما می تونین جلوتر هم برین. مثلا مطمئن هستم که برنامه آشپز آهنین رو دیدین بخصوص مواقعی که بهشون مواد اولیه عجیبی داده می شه و یکی از اتفاقاتی که اونجا می افته اینه که آشپز همه کار رو نمی کنه بلکه یکسری دستیار آشپزی داره که می تونه کار رو به اونها بده و اونها کارهای وقت گیر رو می کنن. برنامه نویسی هم تقریبا همینطوره. شما سرآشپز هستین و اون بیرون کامپیوترهایی هستن که بخشی از کارها رو بر عهده می گیرن. البته دقیقا شبیه برنامه آشپز آهنین نیست چون اونجا کمک آشپزها بسیار باهوش هستن و بلدن چطوری باید تخم مرغ رو هم بزنن یا ماهی رو خورد کنن ولی کامپیوتر بیشتر شبیه یکسری ربات خیلی موثر اما خیلی خنگ هستن که فقط یک زبون رو می فهمن پس شما در سطحی باید به اونها دقیقا بگین چیکار کنن و چیزی که به اونها گفتین رو دقیقا می تونن هی تکرار کنن و دقیقا مشابه دفعات قبل.
کامپیوترها از همین نظر خوب هستن و دقیقا همینه که باعث شده دنیا رو بر دارن. بعد می تونین یک مرحله هم جلوتر برین و به جای فکر کردن به خودتون مثل یک سرآشپز و مراحل آشپزی به این فکر کنین که غذا واقعا چطوری به غذا تبدیل می شه . شاید بهتره به یک کارخونه غذا فکر کنین که مواد خام توش وارد می شه و از مسیرهای مختلف جلو می ره و خورد می شه توی ماشین ها و یک مسیری هست که مواد توش حرکت می کنن و در نهایت در یک محصول کنار هم جمع می شن که ما بهش می گیم غذا. پس زبون هایی هستن که بیشتر اینطوری کار می کنن یعنی می گن که داده ها چطوری بچرخن. برای مثلا صفحه گسترده اینجوری کار می کنه که شما یکسری سلول دارین که توش اطلاعات می ریزین و بعد شروع می کنین به گفتن اینکه محتویات فلان سلول رو بردار و جمع بزن با محتویات این یکی سلول و بذارشون فلان جا. در اصل دارین برنامه نویسی می کنین و ماکرو می نویسین اما انگار توی یک کارخونه روی دسکتاپتون.
از اینهم که جلوتر بریم، روش های مختلفی هست که می تونین به سراغ یک جور چیز سطح بالاتر برین مثل چیزهایی که اگر مدرک کامپیوتر ساینس بگیرین یاد می گیرن. ایده اینجا اینه که شما یکسری چیز انتزاعی می گین و این حرف یک سری چیز دیگه رو کنترل می کنه. پس قدم بعدی که اتفاق می افته اینه که به جای فکر کردن فقط به دیتا به عنوان اجزایی که باهاش کار می کنین (مثلا استرینگ ها یا شماره تلفن ها) شروع می کنین به اجزای اون دستور آشپزی به عنوان دیتا فکر می کنن که می شه خودشون رو روی نوارنقاله های اون کارخونه اینطرف و اونطرف فرستاد. پس این مثل اینه که اگر یک کافه می خواین یک دستور می دین که کافه درست می شه پس اگر شروع کنین به فکر کردن به کارها به عنوان داده، می تونین اونها رو توی حلقه بندازین که تکرار بشن و این عمل ممکنه یک عمل دیگه رو شروع کنه که اون عمل خودش یک عمل دیگه رو استارت بزنه که این آخری به عمل اول برگرده و به یک طرح فراکتالی یا برخالی ریکرسیو (بازگشتی) می رسین پس اینها پایه های ریاضی برنامه نویسی هستن اما .. می دونین… از اول لازم نیست همه اینکارها رو بکنین. کافیه با همون دستور آشپزی شروع کنین و جلو برین و چیزها رو اضافه کنین و یاد بگیرین و همه چیز خوب پیش می ره.

و حرف آخر.. موسیقی…

من بالاخره یکروز این «خراج ملک ری پرداخت می کردم به زلفانت» رو می ذارم به عنوان موزیک برنامه ولی فعلا می ایستیم به افتخار هر کسی که در سال نود زندگی رو لاجرعه سر کشید و به احترام تک تک ستارگانی که برای بیدارباش گفتن در گوشه های دور، به بستر خون خفتن. سر خم می کنیم می شینیم با سرود پویندگان.


شماره دو رو از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید (:


آرس اس اس رادیو گیک

سال نود و یک مبارک

تبریک گفتن سال به هرحال سنته و کی بیشتر از همه اهل سنت های باستانی به غیر از من ؟ ((:

سال نوتون مبارک باشه، به امید سالی بهتر (:

تصویر بالا هم از نویسنده وبلاگ نارسیس لینوکس است. یکی از دوستانی که بهترین کارتون‌های دنیای گنو/لینوکس ایران رو می کشه (از جمله لوگوی رادیوگیک) و به نظر من واقعا جا داره کارش رو جهانی کنه (مثلا با شرکت توی مسابقه بوت محدود کننده و کشیدن یک خونه اسکیمویی (ایگلو) که یک پنگوئن می خواد یک مبل جدید خیلی خوشگل و راحت ببره توش ولی یک مامور قانون جلوی در ایستاده و با اشاره به یک صندلی شکسته می گه باید از همون استفاده کنه و حق نداره مبل جدید رو ببره تو خوه).

رادیو گیک شماره ۰ – ورود اژدها و بیانیه دزدهای دریایی

از اینجا گوش بدین:

نزدیک سی دقیقه، سیزده مگ

[audio:jadi.net_radio-geek_000-dragon-pirates.mp3]

یا فایل ام پی تری شماره صفر رادیو گیک رو از اینجا دانلود کنید (یا اگر کشورتون جادی.نت رو سانسور می کنه، از اینجا)

یادداشت‌ها:

توروالدز از اوپن زوزه شاکی می شه
توروالدز که نویسنده اصلی هسته لینوکسه به عنوان توزیع اصلی از فدورا استفاده می کنه و به عنوان توزیع فرعی و روی کامپیوترهای متفرقه اش از زوزه. اخیرا هم ظاهرا برای دختر کوچیکش یک لپ تاپ مک بوک ایر خریده و روش زوزه نصب کرده و بعد از چند وقت یک مطلب وحشتناک خشن ضد زوزه توی پلاسش گذاشته. مشکل اصلی اش این بوده که زوزه زیاد پسورد روت رو میپرسه و مدت ها بوده در این مورد داشته توی باگزیلا باگ گزارش می کرده ولی عصبانیت جایی شروع شده که دخترش ا زمدرسه زنگ زده و گفته پسورد روت چیه.. اینم گفتم برای چی می خوای بابایی؟ اونم گفته چون می خوام پرینتر مدرسه رو اضافه کنم می پرسه! می دونین که توروالدز با کسی شوخی نداره. نوشته «اگر مسوول امنیت یک توزیع هستین و فکر می کنین که بچه من (یا مثلا مسوول فروش فلانجا یا هر مشتری دیگه که دارین) برای دسترسی به شبکه بی سیم یا چاپ کردن یک برگ کاغذ یا تغییر تنظیمات ساعت پسورد روت می خواد لطفا برین خودتون بکشین! دنیا اگه شما نباشین خیلی جای بهتری می شه. اون احمقی که فکر می کنه امنیت خوب یعنی پسورد پرسیدن برای هر چیزی عقلش مشکل داره» بعدش هم اضافه کرده که «من باید یک توزیع جدید پیدا کنم که راحت روی این مک بوک ایر نصب بشه».

جواب ها هم منطقی بودن (: مسوولهای اوپن زوزه گفتن که درسته که توروالدز اینو باگ ریپورت کرده ولی همه چیز هم به همین سادگی نیست و چند کارشناس امنیتی هم گفتن که بالاخره شرایطی هم هست که شرکت ها ترجیح می دن کارمندهاشون قادر به تغییر چنین چیزهایی نباشن و یکیشون هم اضافه کرده که «لینوس هوشش رو به جهان ثابت کرده و من بهش احمق نمی گم ولی باید درک کنه که شاید در شرکت عدم دسترسی به پرینترها و شبکه بی سیم بحث امنیتی باشه»

خلاصه اگر حس می کنین باید اینکار رو بکنین و از زبون توروالدز هم نمی ترسین، توزیع خوب برای مک بوک ایر رو بهشون پیشنهاد بدین (:

دو تا بازی!
بعله.. یکیش اسمش هست ماریو که البته به جای O آخر، صفر داره و به شکل عجیبی ترکیبی است از ماریوی کلاسیک و پورتال! یک ترکیب عجیب که کلی آدم رو به هیجان آورده. براش سرچ کنین.. ماریو و به جای او، صفر (به یاد پرتال).

اما بازی دوم که هیجان انگیزتر بود برای من یک MMORPG است که ریلیز شده برای ویندوز، مک و لینوکس. MM یعنی مسیولی مالتی پلیر! یک بازی با بازی کنندگان خیلی زیاد.. مثلا چند هزار و RPG هم یعنی رول پلینینگ گیم یا بازی ای که شما توش در نقش یک شخصیت بازی می کنین.. اسمش Wakfu است. سرچ کنین، می تونین توش جنگجوی سفت و سخت بشین یا تیراندازی سریع و سبک یا هر کدوم از ۱۲ نژاد موجود. این یک بازی MM است یعنی هزاران آدم مثل شما توشن. می تونین عضو یک کشور بشین و توی انتخابات شرکت کنین یا هرچی…. سرچ کنین.. شاید مثل من عاشق MMORPGها شدین: wakfu!

نتبوکتون رو با اندروید ایکس ۸۶، آندروید کنین

اندروید نسخه ایکس هشتاد و شیش یا همون نسخه مناسب برای پی سی های مرسوم رو داده. اگر یک کامپیوتر دارین که یک گوشه داره خاک می خوره،اندروید ایکس هشتاد و شیش رو دانلود، برن و نصب کنین تا قبل از همه با اندروید چهار آشنا بشین (: حتی می تونین توی یک ماشین مجازی اجراش کنین.

فوراسکوئر حالا از اپن استریت مپ استفاده می کنه

فوراسکوئر که مشهورترین شرکت چک این کردن توی رستوران ها و اینجور کارها است، در نسخه وب سایت گوگل مپس رو کنار گذاشته و به سراغ اوپن استریت مپ که نسخه آزاد گوگل مپ است اومده. اینجا آدم ها خودشون دارن تلاش می کنن تا نقشه ای آزاد و قابل استفاده توسط همه رو بسازن و توسعه بدن. دلیل این تصمیم قیمت بسیار بالای گوگل برای استفاده از نقشه‌هاش توسط شرکت‌ها اعلام شده.

نسخه‌ای از آرچ برای کامپیوتر رپسبری پای

رپسبری پای همون کامپیوتر کوچیک و ساده ۲۵ دلاری است! حالا فقط دو هفته بعد از عرضه این کامپیوتر فوق العاده جذاب و هجوم مردم و خریدنش تا آخرین دونه و پیش فروش رفتن همه نمونه‌هاش، آرچ یک نسخه داده که می تونین از سایتش دانلود کنین و مستقیم روی اون نصب و اجراش کنین. این کامپیوتر قراره به خاطر سادگی و در دسترس پذیری اش، پایه ای بشه برای اینکه مردم یکبار دیگه به جای نگاه های عجیب و غریب به کامپیوترشون، درک کنن که یک کامپیوتر چه اجزایی داره و چجوری کار می کنه و علاقمند بشن براش برنامه بنویسن.

مسابقه کاریکاتور در مورد بوت محدود کننده ویندوز

چند بار قبلا در مورد ماجرا حرف زدم: مایکروسافت طرحی داره تا بوت کامپیوترها رو محدود کنه به سیستم عامل‌های خاص. در صورت اجرای این سیستم که بهش UEFI گفته می شه، کامپیوتر فقط به سیستم‌عامل‌هایی که مجوز داشته باشن اجازه نصب شدن روی پی سی رو می ده و به عبارت دیگه ما دیگه حق نخواهیم داشت هر سیستم عاملی که دوست داریم روی هر کامپیوتری که می خریم نصب کنیم.

برای آگاهی بخشی در این مورد،‌ مقاله زیاد نوشته شده و تو پادکست‌ها هم حرف زدیم اما الان سازمان FSF یک مسابقه هم پیشنهاد کرده: طراحی کاریکاتور.

تا تاریخ ۱۷ مارس فرصت دارین کاریکاتورهایی که طراحی کردین (و مجوز آزاد دارن) رو به campaigns@fsf.org ایمیل کنین. من که شخصا تلاش می‌کنم یک چیزی درست کنم.

تا من سعی می کنم کاریکاتور بکشم، پیشنهاد می کنم این تومار اینترنتی رو هم امضا کنین که به تولید کننده‌ها می گه که تضمین کنن که کاربران خواهند تونست نرم افزارهای آزاد رو روی سیستم‌هاشون نصب کنن؛ احتمالا از طریق غیرفعال کردن گزینه بوت امن مایکروسافتی از داخل بایوس.


ربط کاریکاتور؟ من باید آزاد باشم و با آزادی حق انتخاب داشته باشم و از طریق حق انتخاب بگم چی می خوام چی نمی خوام. اینکه یکی دیگه بگه من چی لازم دارم و بعد حق انتخاب من رو بگیره و آزادی من رو سلب کنه تا اون چیز رو بهم بده، راه اشتباه است. این مسیر اشتباه رو هم رفقای کمونیست مدل شوروی و چین و غیره رفتن که مثلا سعی کردن بهداشت رو با گرفتن آزادی آدم ها تقسیم کنن و هم اونهایی که فکر کردن اخلاقیات آدم ها نیازمند نگهبانی شخص اونهاست و باید با گرفتن آزادیشون اونو تضمین کنن و هم مایکروسافت که الان داره سعی می کنه با محدود کردن آزادی کاربران، اونها رو امن نگه داره.

از دو تا آدم نقل قول بیارم و خلاص.

اولی دکتر عبداللهی با همه خاطرات خوبش که سر کلاس جامعه شناسی می گفت

راه عدالت باید از آزادی بگذره. مردم باید آزاد باشن تا عدالت رو انتخاب کنن. عدالت تحمیلی، دیکتاتوری می شه.

و دومی هم از بنجامین فرانکلین (از پایه گذاران آمریکا) که گفته

آنانی که آزادی را برای امنیت قربانی کنند، لیاقت هیچکدام را ندارند.

اخبار دنیای آزاد در هفته که گذشت

رادیو ۲۴ که من روزهای سه شنبه توش خبرهای دنیا آزاد رو می گم این هفته برنامه نداشت ولی من نمی دونستم… این شد که من برنامه ام رو ضبط کردم و فرستادم. حالا که اونا تعطیل بودن خبرهای هفته قبل رو همینجوری متن و صوت خام بخونین یا اگر دوست دارین از اینجا بهش گوش بدین.

متخصص لینوکس هستید؟ وقت چونه زدن با کارفرما است

هفته پیش هم به شکل خلاصه تحقیق دایس در مورد شغل‌های آی تی و وضع خوب لینوکسی‌ها توشون رو گفتم. این هفته اطلاعات بیشتری در این مورد منتشر شده که مثلا می گه در حالی که متوسط درآمد سالانه یک متخصص آی تی ۸۱ هزار دلار است، یک متخصص لینوکس پنج هزار دلار در سال بیشتر یعنی تقریبا ۸۶ هزار دلار حقوق می‌گیره. همچنین ۶۶ درصد کارفرماها گفتن که حاضرن هر کاری بکنن تا متخصصین خوب لینوکسشون رو از دست ندن چون پیدا کردن یک متخصص خوب دیگه بسیار مشکله. طبق این آمار بیشترین پیشنهادهای مربوط به نگه داشتن آدم ها مربوط بوده به فلکسیبل کردن زمان کار، فرصت مطالعه بیشتر دادن و کمک به گرفتن سرتیفیکیت‌های جدید و افزایش حقوق. اگر متخصص لینوکس هستین، الان ظاهرا وقت خوبی برای چونه زدن است.

انتشار ساینتیفیک لینوکس ۶.۲

من معمولا توی اخبار ، خبر انتشار نسخه‌ها رو نمی‌دم ولی این یکی مهمه! ردهت رو که همه می شناسیم؛ مهشورترین لینوکس تجاری جهان. خیلی ها سنت او اس رو هم می‌شناسن که یک ردهت مستقل کمپایل شده است اما عضو جدید خانواده یعنی ساینتیفیک لینوکس هنوز به اندازه کافی مشهور نشده. ساینتیفیک لینوکس درست مثل سنت او است یعنی یک نسخه آزاد از ردهت تجاری. این توزیع از طرف تعدادی موسسه علمی بزرگ در اروپا پشتیبانی می‌شه و این یعنی کاملا در طول زمان قابل اعتماده چون آزمایشگاه‌های مهمی در اروپا رو هم همین نسخه می‌چرخونه. حالا نسخه ۶.۲ اون اومده و خوبه که موقع انتخاب توزیع برای سرورهامون، حواسمون بهش باشه.

سیسکو و درخواست از اتحادیه اروپا در مورد سکایپ

اسکایپ رو مدتی قبل مایکروسافت از یک شرکت چینی خرید. چنین خرید بزرگی در اصل خرید چند صد میلیون مشتری است و به همین دلیل اتحادیه اروپا لازم می دونه در باره امکان عرضه اون از طرف مایکروسافت در اتحادیه، نظر بده. درخواست سیسکو از اتحادیه اروپا اینه که این اجازه رو مشروط کنه به باز شدن فضای کاری اسکایپ توسط مایکروسافت. منظورمون کد نیست. منظورمون کدک است. درخواست اینه که اگر مایکروسافت می‌خواهد این محصول رو به اروپا بیاره باید به شرکت‌های دیگه هم امکان رقابت بده و نباید اجازه داشته باشه یک مونوپولی برای خودش ایجاد کنه که باعث ورشکستگی شرکت‌های دیگه می‌شه. الان اسکایپ از پروتکل‌های انحصاری خودش، VP8 گوگل و پروتکل آزاد H264 استفاده می‌کنه و کسی خارج از اسکایپ امکان تماس با شبکه اسکایپ رو نداره. اگر اتحادیه اروپا اینکار رو یک انحصار بازار تشخیص بده، عرضه اسکایپ در اروپا مشروط به این می‌شه که مایکروسافت به سمت پروتکل‌های شناخته شده و آزاد بره و در نتجیه کاربران خارج از اسکایپ هم بتونن به اسکایپی ها زنگ بزنن.

وی ال سی ۲ عرضه شد

وی ال سی فکر می کنم الان در دنیای خارج از لینوکس هم کاملا شناخته شده باشه: یک پخش کننده حرفه ای و قوی با کلی امکانات. حالا نسخه دوی اون عرضه شده.. بعد از چند سال کار. این نسخه دیکد سریعتری داره و از امکانات سخت افزار بهتر استفاده می‌کنه. همچنین فرمت‌های جدیدی رو پخش می‌کنه و می‌تونه از کدک‌های ده بیتی استفاده کنه و ابزاری باشه برای پخش بلوری. این نسخه صدها باگ رو هم برطرف کرده.. با ۷۰۰۰ کامیتی به کد که توسط ۱۶۰ برنامه نویس داوطلب انجام شده.

نارنجک شفافیت‌زا

مقاله عمیق تر آزاد هفته مون است. نوشته تام هالوردا. The_Transparency_Grenade رو براش سرچ کنین. بحثش اینه که امروز هر جا رو نگاه کنیم بحث های زیر پرده در جریان است و مخفی کاری های سیاسی و غیره پس نیاز داریم به یک نارنجک شفاف کننده. این اثر هنری رو جولین اولیور ساخته و الان در نمایشگاهی در برلین قرار داره. این در اصل بازتولید یک نارنجی دستی اف.۱ شوروری است که به ای مواد منفجره توش یک کامپیوتر آرم کوچیک، یک میکروفون، یک آنتن بی سیم قوی، یک باتری و کمی خرت و خورت دیگه است. مشخصه که لینوکس ران می‌کنه و وقتی پرتاب بشه شروع می‌کنه به ذخیره صدا و ترافیک شبکه و انتقال اون به یک سرور برای تحلیل و تجزیه.

مشخصه که این یک اثر هنری است و برای استفاده نیست اما حداقل یاد ما می‌ندازه که اگر فردا جلسه بین اوباما و هیلاری بود یا اگر قرار بود مایکروسافت و اوراکل و اپل با هم دیدار کنن نیاز به یک نارنجک شفافیت داریم که در لحظه حساس پرتش کنیم توی اتاق و ببینیم واقعا توی این دنیا چی می گذره.

چرا گنو/لینوکس رو دوست دارم: یک ستونه کردن یک پی دی اف تصویری دو ستونه

بازم با یک سوال بسیار جذاب طرف هستیم: یک دوست خوب یک کتاب که منتظرش بودم بخونم رو بهم داده. پی دف اسکن شده. متاسفانه پی دی اف اسکن شده دو ستونه است و خوندنش روی دیوایس‌هایی با صفحه کوچیک سخت. این شکلی:

من می خوام اینها یک ستونه باشن. کار هم نشد نداره… بخصوص وقتی ابزار خوب دارین. قدم اول اینکه هر پی دی اف رو به یکسری عکس های مستقل با کیفیت خوب تبدیل کنم. می‌زنم:

$ convert -verbose -colorspace GRAY -interlace none -density 150 1.pdf 1.png

مشخصه: تغییر بده -حرف زیاد بزن -خاکستری -کیفیت ۱۵۰ فایل یک.پی‌دی‌اف رو روی فایل‌هایی به اسم ۱.پی‌ان‌جی.

نتیجه؟ بعد از رسیدن دمای سی پی یو به ۸۵ سانتی‌گراد، به چیزی شبیه این می‌رسیم:

کلی فایل دارم که دو ستونه هستن. حالا من یک چیزی می‌خوام که هر عکس رو به دو ستون مختلف تبدیل کنه. بازم جادوی convert. اینبار مثلا برای به دست آوردن سمت چپ صفحه بیست و پنج جلد یک اینطوری کار می کنیم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×17540+0+0 +repage 1-25b.png

یعنی تغییر بده -فلان صفحه رو -ببر از گوشه سمت چپ بالا به عرض ۱۲۴۰ پیکسل (نصف عرض تصویر) و ارتفاع 1754 و نتیجه رو بریز توی فایلی با همون اسم که کنارش یک b است. در ضمن یک repage هم اضافه داره که باعث می شه موقع نوشتن تصویر جدید،‌ بیخیال این بشیم که قبلا این تصویر چه ابعادی داشته و کلا یک تصویر جدید با این اطلاعات جدید بسازیم.

برای سمت راست هم:

$ convert 1-25.png -crop 1240×1754+1240+0 +repage 1-25a.png

که خب مثل قبلی است ولی می گه از وسط عرض شروع کنه به بریدن که در نتیجه خروجی می شه ستون سمت راست (اسمش رو می ذاریم a).

حالا که با یک صفحه تونستم اینکار رو بکنم، باید با همه صفحات بتونم. کافیه دستور find که می تونه یکسری فایل رو بهم بده رو تست کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+0+0 +repage \{\}b.png \;

دستور فایند همه فایل های توی این شاخه که اسمشون شبیه اسم کتاب من هست رو پیدا می کنه و بعد در بخش exec اونها رو یکی یکی می ده به دستوری که بالا داشتیم (کانورت). حالا عین همین رو بعد از جدا کردن فایل های تازه وارد، برای صفحات سمت راست هم اجرا می کنم:

$ find . -name “1-*” -exec convert \{\} -crop 1240×1754+1240+0 +repage \{\}a.png \;

و بعد می رسم به مجموعه ای فایل‌ها که به ترتیب حروف الفبا،‌ صفحات کتاب هستن:

حالا کافیه مثلا مجموعه همه فایل‌هایی که با ۱ شروع می‌شن رو به هم بچسبونم و یک پی دی اف درست کنم تا به کتاب یک ستونی جلد یک برسم. اما یک سوال مطرحه! باید بتونیم ترتیب این فایل ها رو مشخص کنیم. اگر به سادگی بزنیم

$ convert 1*png jeld1.pdf

اوه شکست موقت خوردیم! ترتیب صفحات قاطی پاتی شده. من دقیق نمی‌دونم باید چیکار کنم پس یک راه کثیف سریع که بلدم رو استفاده می کنم! می دونم دستور دایرکتوری گیری یک سوییچ داره به اسم v که به ترتیب معقول مثل آدم سورت می کنه (پس بیخود نبود که از اسم a و b برای ستون راست و چپ استفاده کردیم ;) ). حالا ls رو با v به همراه سوییچ 1 که هر فایل رو در یک خط نشون می ده می زنم و خروجی رو می دم به xargs echo که کل اینها رو پشت هم نشون بده. می شه این:

می دونم کثیفه ولی یکبار در تاریخ می شه تحملش کرد و تازه جا داره دوستان پیشنهادات بهتر بدن! حالا کافیه این تیکه رو کپی پیست کنم جلوی یک دستور کانورت و آخرش هم اسم فایل خروجی رو بدم.. داریم:

$ convert 1-0.pnga.png 1-0.pngb.png 1-1.pnga.png 1-1.pngb.png 1-2.pnga.png 1-2.pngb.png 1-3.pnga.png 1-3.pngb.png 1-4.pnga.png 1-4.pngb.png 1-5.pnga.png 1-5.pngb.png 1-6.pnga.png 1-6.pngb.png 1-7.pnga.png 1-7.pngb.png 1-8.pnga.png 1-8.pngb.png 1-9.pnga.png 1-9.pngb.png 1-10.pnga.png 1-10.pngb.png 1-11.pnga.png 1-11.pngb.png 1-12.pnga.png 1-12.pngb.png 1-13.pnga.png 1-13.pngb.png 1-14.pnga.png 1-14.pngb.png 1-15.pnga.png 1-15.pngb.png 1-16.pnga.png 1-16.pngb.png 1-17.pnga.png 1-17.pngb.png 1-18.pnga.png 1-18.pngb.png 1-19.pnga.png 1-19.pngb.png 1-20.pnga.png 1-20.pngb.png 1-21.pnga.png 1-21.pngb.png 1-22.pnga.png 1-22.pngb.png 1-23.pnga.png 1-23.pngb.png 1-24.pnga.png 1-24.pngb.png 1-25.pnga.png 1-25.pngb.png 1-26.pnga.png 1-26.pngb.png 1-27.pnga.png 1-27.pngb.png 1-28.pnga.png 1-28.pngb.png 1-29.pnga.png 1-29.pngb.png 1-30.pnga.png 1-30.pngb.png 1-31.pnga.png 1-31.pngb.png 1-32.pnga.png 1-32.pngb.png 1-33.pnga.png 1-33.pngb.png 1-34.pnga.png 1-34.pngb.png 1-35.pnga.png 1-35.pngb.png 1-36.pnga.png 1-36.pngb.png 1-37.pnga.png 1-37.pngb.png 1-38.pnga.png 1-38.pngb.png 1-39.pnga.png 1-39.pngb.png 1-40.pnga.png 1-40.pngb.png 1-41.pnga.png 1-41.pngb.png 1-42.pnga.png 1-42.pngb.png 1-43.pnga.png 1-43.pngb.png 1-44.pnga.png 1-44.pngb.png 1-45.pnga.png 1-45.pngb.png 1-46.pnga.png 1-46.pngb.png 1-47.pnga.png 1-47.pngb.png 1-48.pnga.png 1-48.pngb.png 1-49.pnga.png 1-49.pngb.png 1-50.pnga.png 1-50.pngb.png 1-51.pnga.png 1-51.pngb.png 1-52.pnga.png 1-52.pngb.png 1-53.pnga.png 1-53.pngb.png 1-54.pnga.png 1-54.pngb.png 1-55.pnga.png 1-55.pngb.png 1-56.pnga.png 1-56.pngb.png 1-57.pnga.png 1-57.pngb.png 1-58.pnga.png 1-58.pngb.png 1-59.pnga.png 1-59.pngb.png 1-60.pnga.png 1-60.pngb.png 1-61.pnga.png 1-61.pngb.png 1-62.pnga.png 1-62.pngb.png 1-63.pnga.png 1-63.pngb.png 1-64.pnga.png 1-64.pngb.png 1-65.pnga.png 1-65.pngb.png 1-66.pnga.png 1-66.pngb.png 1-67.pnga.png 1-67.pngb.png 1-68.pnga.png 1-68.pngb.png 1-69.pnga.png 1-69.pngb.png 1-70.pnga.png 1-70.pngb.png 1-71.pnga.png 1-71.pngb.png 1-72.pnga.png 1-72.pngb.png 1-73.pnga.png 1-73.pngb.png 1-74.pnga.png 1-74.pngb.png 1-75.pnga.png 1-75.pngb.png 1-76.pnga.png 1-76.pngb.png 1-77.pnga.png 1-77.pngb.png 1-78.pnga.png 1-78.pngb.png 1-79.pnga.png 1-79.pngb.png 1-80.pnga.png 1-80.pngb.png 1-81.pnga.png 1-81.pngb.png 1-82.pnga.png 1-82.pngb.png 1-83.pnga.png 1-83.pngb.png 1-84.pnga.png 1-84.pngb.png 1-85.pnga.png 1-85.pngb.png 1-86.pnga.png 1-86.pngb.png 1-87.pnga.png 1-87.pngb.png 1-88.pnga.png 1-88.pngb.png 1-89.pnga.png 1-89.pngb.png 1-90.pnga.png 1-90.pngb.png 1-91.pnga.png 1-91.pngb.png 1-92.pnga.png 1-92.pngb.png 1-93.pnga.png 1-93.pngb.png 1-94.pnga.png 1-94.pngb.png 1-95.pnga.png 1-95.pngb.png 1-96.pnga.png 1-96.pngb.png 1-97.pnga.png 1-97.pngb.png 1-98.pnga.png 1-98.pngb.png 1-99.pnga.png 1-99.pngb.png 1-100.pnga.png 1-100.pngb.png 1-101.pnga.png 1-101.pngb.png 1-102.pnga.png 1-102.pngb.png 1-103.pnga.png 1-103.pngb.png 1-104.pnga.png 1-104.pngb.png 1-105.pnga.png 1-105.pngb.png 1-106.pnga.png 1-106.pngb.png 1-107.pnga.png 1-107.pngb.png 1-108.pnga.png 1-108.pngb.png 1-109.pnga.png 1-109.pngb.png 1-110.pnga.png 1-110.pngb.png 1-111.pnga.png 1-111.pngb.png 1-112.pnga.png 1-112.pngb.png 1-113.pnga.png 1-113.pngb.png 1-114.pnga.png 1-114.pngb.png 1-115.pnga.png 1-115.pngb.png 1-116.pnga.png 1-116.pngb.png 1-117.pnga.png 1-117.pngb.png 1-118.pnga.png 1-118.pngb.png 1-119.pnga.png 1-119.pngb.png 1-120.pnga.png 1-120.pngb.png 1-121.pnga.png 1-121.pngb.png 1-122.pnga.png 1-122.pngb.png 1-123.pnga.png 1-123.pngb.png 1-124.pnga.png 1-124.pngb.png 1-125.pnga.png 1-125.pngb.png 1-126.pnga.png 1-126.pngb.png 1-127.pnga.png 1-127.pngb.png 1-128.pnga.png 1-128.pngb.png 1-129.pnga.png 1-129.pngb.png 1-130.pnga.png 1-130.pngb.png 1-131.pnga.png 1-131.pngb.png 1-132.pnga.png 1-132.pngb.png 1-133.pnga.png 1-133.pngb.png 1-134.pnga.png 1-134.pngb.png 1-135.pnga.png 1-135.pngb.png 1-136.pnga.png 1-136.pngb.png 1-137.pnga.png 1-137.pngb.png 1-138.pnga.png 1-138.pngb.png 1-139.pnga.png 1-139.pngb.png 1-140.pnga.png 1-140.pngb.png 1-141.pnga.png 1-141.pngb.png 1-142.pnga.png 1-142.pngb.png 1-143.pnga.png 1-143.pngb.png 1-144.pnga.png 1-144.pngb.png 1-145.pnga.png 1-145.pngb.png 1-146.pnga.png 1-146.pngb.png jeld1.pdf

و حالا بعد از نیم ساعت کار یک کتاب دارم که جوری است که راحت می تونم بخونمش (:

صاحب ابزار خوب بودن فوق العاده نیست؟

توضیح لازم

من وقتی شروع می کنم به چنین کاری دقیقا نمی‌دونم چجوری و با چه ابزاری و با چه جزییاتی قراره انجام بشه.اما می‌دونم که اینکار چیزی پیچیده تر از تبدیل یکسری فرمت به همدیگه و بریدن و چسبوندن و اتوماتیک کردن این پروسه‌ها نیست و مطمئن هستم که فلسفه سیستم عامل من (گنو/لینوکس و فلسفه پوزیکس) دقیقا بر اساس همین ایده ابزارهای کوچیک و کارا که می شه به خوبی باهم ترکیبشون کرد ساخته شده پس مطمئن هستم که اینکار عملیه. در حین انجامش راهنما نگاه می کنم و سوییچ‌ها رو تجربه می کنم و کار پیش می ره و با هم لذت می بریم. قرار نیست کسی اینها رو حفظ باشه. چیزی که مهمه درک فلسفه پوزیکس است.

کتاب داستان پداگوژیکی است، که تا مدت محدودی برای دانلود می ذارمشون اینجا: جلد یک و جلد دو

اخبار دنیای آزاد در هفته گذشته

پادکست چهارشنبه های وبلاگینا که حاوی اخبار دنیای آزاده رو از اینجا دانلود کنین یا از تو سایت خودش بهش گوش بدین

کنونیکال و کوبونتو
جاناتان ردیل اعلام کرده «کنونیکال بعد از کوبونتوی ۱۲.۰۴ دیگه کار من روی کوبونتو رو حمایت مالی نخواهد کرد و این شرکت با کوبونتو هم مثل یک توزیع مبتنی بر جامعه دیگه و درست مثل لوبونتو، ادوبونتو، زوبونتو و غیره رفتار خواهد کرد. این یک چالش بزرگ برای کوبونتو است و اینکه آیا می تونه مبتنی بر جامعه به حیاتش ادامه بده یا نه». جاناتان ریدل از توسعه دهنده های مهم کوبونتو است که تا این نسخه از کنونیکال حقوق می گرفت ولی حالا کنونیکال تصمیم گرفته پیشرفت این شاخه قدیمی اوبونتو رو به جامعه اش واگذار کنه. مطمئن هستیم که کوبونتو زنده می مونه و شاد (: کسی چه می دونه… حتی شاید بهتر هم بشه (:

آیا کامپیز در حال مرگه؟
حالا که صحبت احتضار شد، از کامپیز هم بگیم. بعضی ها می گن رو تخت مرگ خوابیده. فدورا اعلام کرده که اونو از نسخه ۱۷ حذف می‌کنه، جنتو کنار گذاشته‌ش و اوپن زوزه هم همین خبر رو داده. باگ هاش هنوز زیادن، آپ استریم نداره و توسعه دهنده اصلی‌اش ماه قبل توی وبلاگش نوشته بود که به خاطر شکست پروژه معذرت خواهی می‌کند و می‌دونه که دیگه پروژه هدف خاصی نداره، توسعه پیدا نمی‌کنه و پایدارتر هم نشده. الان گنوم۳ کامپوزیتینگ خودش رو داره، کی دی ای با کی.وین خوشحاله و تنها مشتری کامپیتز، اوبونتو است و یونیتی؛ هرچند که همین یک مشتری می‌تونه یک پروژه رو به پیش ببره.

فروخته شدن دسکتاپ لینوکس دات کام و لینوکس دیوایسز دات کام
زیف دیویس که نویسنده اصلی و صاحب سایت‌های لینوکس دیوایسز و دسکتاپ لینوکس است گفته که اونها رو به یک شرکت کالیفرنیایی که اسمش گفته نشده ولی حدس زده می شه کویین استریت باشه، فروخته. این خبر جالبیه. مستقل از اینکه این سایت ها چی می شن نشون داده که اگر کسی سریع به ارزش تجاری لینوکس پی برده باشه و وبلاگ های بسیار ساده ای راه انداخته باشه که اخبار اونو پوشش می دن، حالا برنده می بوده. شاید اینکار نویدبخش یک سایت حرفه ای اخبار لینوکس باشه.

به زودی روی پی سی هامون اندروید ران خواهیم کرد
خب من مستقیم از مصاحبه گرگ کی.اچ که از آدم های مشهور دنیای لینوکسه نقل می کنم «کرنل ۳.۳ به شما اجازه خواهد داد کامپیوترتون رو مستقیم در یوزراسپیس اندرویدی بوت کنید اما مشکلات مدیریت انرژی خواهیم داشت که البته تا حد زیادی در کرنل ۳.۴ حل خواهد شد.» این جریان حاصل اینه که گوگل دوبار تر و تمیز کدهای مربوط به اندروید رو توی کرنل اضافه کرده. توروالدز که کرنل رو نگهداری می کنه هم از این جریان استقبال کرده و می گه از فورک قبلی کرنل هم خوشحال بوده اما حالا که کدها برگشتن به کرنل نشون دهنده اینه که کرنل قبول کرده که مسیر حرکت گوگل خوبه و با خوشحالی کدها رو به خودش برگردونده.»

ردهت و پشتیبانی ۱۰ ساله از رل ۵ و ۶
ردهت اعلام کرده که ساپورت رل ۶ و رل ۵ رو سه سال افزایش می ده و حالا شما اگر تصمیم بگیرین یکی از دو گزینه رو روی سرورهاتون نصب کنین، ده سال با خوشحالی از اون استفاده خواهید کرد. این یک قدمه برای مناسب‌تر شدن نسبت به سرورهای دیگه برای استفاده تجاری و طولانی مدت. همه کامپیوترها وب سرور نیستن که همیشه بشه از روشون مهاجرت کرد یا ارتقاء شون داد. ما یک کامپیوتر رو یک جا نصب می کنیم و انتظار داریم تا مدت ها امن باشه بدون اینکه سراغش بریم. برنامه‌هایی هم که روش قراره اجرا بشن رو نمی‌خوایم دائما تنظیم کنیم تا با نسخه‌های جدید هم سازگار باشن پس پشتیبانی ده ساله یک نیاز خیلی طبیعی در بازار سرورها است که الان ردهت بهش پاسخ داده. تو پرانتز بگم که من هنوز مدیر سیستمی هستم که یک ردهت نسخه ۳ روش نصبه که چهار سال بیشتر ساپورت نداشته و الان مدت ها است که بدون آپدیت شدن به زندگی خطرناکش ادامه می ده.

پادکست چهارشنبه های وبلاگینا که حاوی اخبار دنیای آزاده رو از اینجا دانلود کنین یا از تو سایت خودش بهش گوش بدین

شش ماه شاد روی فدورا

من زیاد توزیع عوض می‌کنم و رییسم همیشه با لبخند از این ناراضی است که در ده درصد مواقع جواب من بهش این بود که «ببخشید الان دارم توزیع عوض می‌کنم نمی تونم کار کنم!». سال گذشته به توصیه ایریکس (وبلاگ ذهن آزاد)، یک سیستم عامل اصلی دارم و یک پارتیشن برای تست لینوکس های متفرقه و دقیقا یکساله که این لینوکس اصلی فدورا است. اول فدورای پونزده و حالا فدورای شونزده. زمانی که فدورای ۱۲ اومده بود من تستش کردم و ناراضی بودم اما حالا می‌خوام نظرم رو تغییر بدم و اعلام کنم که طرفدار فدورا هستم که البته به معنی مخالفت با لینوکس‌های دیگه نیست و فقط معنی اش اینه که روی پارتیشن اصلی‌ام، فدورا دارم.

چرا فدورا

  • آزادی. فدورا یک سیستم آزاده. بعضی گنو/لینوکس ها تصمیم می گیرن بیشتر آزاد باشن و بعضی ها تصمیم می گیرن کمتر آزاد باشن. فدورا جزو اونهایی است که نسبتا آزادتر است
  • آپ استریم بودن. فدورا جزو توزیع‌هایی است که برای جامعه گنو/لینوکس مفیده. فدورا فقط مصرف کننده نیست. دبیان هم فقط مصرف کننده نیست. این توزیع ها بودنشون برای جامعه نرم افزار آزاد مفیده چون چیزهایی رو تولید و معرفی می کنن که بقیه توزیع ها ازشون استفاده می کنن. استفاده از چنین توزیعی یک جور حمایت ملایم از این حرکت است
  • پاوریوزر. فدورا مدعی است که مال همه است ولی به نظر من فدورای مال کاربرای حرفه ای تره. شما چیزهای جدیدتر رو می بینین و قبل از بقیه تست می کنین و این جذابه اما در عین حال گاهی دردسر ساز (هنوزم که هنوزه اس ای لینوکس باعث می شه یکسری برنامه کرش کنن و شما باید به عنوان یک پاور یوزر اینو درک کنین و مثلا خاموشش کنین یا گزارشش بدین)
  • آر پی امی بودن. بله بله! منم آر پی ام رو دوست ندارم و دبیانی ها و این روزها آرچی ها به نظرم مدیر بسته بهتری دارن. اما بخش بزرگی از سرورهای جهان با ردهت و سنت او اس می چرخه و خوبه آدم با اینها هم تجربه داشته باشه.
  • پایدار بودن و خوب کار کردن. شاید جالب باشه ولی روی سیستم من فدورا تنها توزیعی است که بدون انگلوک و دردسر بهترین جوابگویی رو داره. مشخصه که مشکلی با سر و کله زدن با سخت افزار و درایور ندارم و گاهی جالب هم هست اما فدورا به طور عجیبی در هر لحظه که نیازش دارم کاملا بدون دردسر در حال کاره. این برمیگرده به سخت افزار هر کس و همیشه نیازهاش و قابل تعمیم دادن نیست.

نقاط ضعف

اگر کسی از چیزی تعریف کرد بدون اینکه نقاط ضعفش رو بگه، مشکوک باشین (:

  • آر پی ام. اون بالا گفتمش چون لازمه باهاش کار کرده باشیم. اینجا می گمش چون به نظرم دبیانی ها و آرچی ها و حتی بقیه ازش کارآیی بهتری دارن
  • تم آبی. خنده داره ولی به هرحال من ترجیح می دم توزیعم تم دیفالتش آبی نباشه. بخصوص این روزها که برای تغییر رنگ آبی باید توی ایکس ام ال های گنوم ۳ دستکاری کنم (:
  • بخشی از جامعه کاربری در ایران. اساتید لینوکس توی ایران لینوکس رو با فدورا درس می دن و باعث می شن بعضی از بچه های جوون به شکل خاصی بهش تعصب پیدا کنن. در مقابل بخش بزرگی از جامعه کاربری لینوکس که الان سینیورها حساب می شن، غیرفدورایی بودن و در نهایت اینکه یک جوون رو ببینیم که با فدورا کار می کنه اول تصور اینه که توی کلاس یکی از این اساتید شرکت کرده و دیدش شدیدا کانالیزه شده. البته این دید در طول زمان اصلاح می شه ولی فعلا با ما است (:
  • رولینگ نبودن. ترجیح می دادم توزیعم رولینگ باشه (: البته اصرار خاصی هم نیست. به هرحال رولینگ بودن باعث کم بودن پایداری می شه
  • کوچیک بودن ریپوزیتوری. البته در مقایسه با غولی مثل دبیان (و بچه هاش مثل اوبونتو و مینت) و البته این روزها غول دیگه ای مثل آرچ با سیستم aur. البته این الزاما هم بد نیست چون مجبورین گاهی برنامه کمپایل کنین ولی به هرحال مخازن کوچیک گاهی شاکی کننده می شن

نتیجه

من در حال حاضر خودم رو فدورایی حساب می کنم با این توضیح که فرق خاصی بین لینوکس های مختلف نیست ولی چون قبلا گفته بودم که از فدورا خوشم نمی یاد،‌ الان لازم می دونستم بنویسم که نظرم عوض شده. فدورای پونزده و شونزده بسیار خوب هستن و امیدوارم این کیفیت همراه با لبه تکنولوژی بودن در نسخه هفده هم ادامه پیدا کنه.

این ابراز فدورایی بودن به هیچ وجه به معنی بد بودن بقیه نیست (: بیشتر شبیه اینه که من بگم تو راه تهران – سنندج تو فلان قهوه خونه توقف می کنم (: اصلا معنی اش این نیست که بقیه قهوه خونه ها کیفیتشون بدتره یا من همه رو تست کردم یا هر چی. معنی اش فقط اینه که من اینجا توقف می کنم چون راحتم. اگر شما هم اینطرف ها می خواین توقف کنین سایت پروژه فدورا رو ببینین یا بخش فارسی سایت فدورا رو یا سری بزنین به نسخه فارسی اون که روی توزیع پارسیدورا سایت فدوراپروجکت.آی‌آر که روی یک توزیع فارسی مبتنی بر فدورا به اسم پارسیدورا کار می کنه.

(محیط کار فدورایی دن لینچ فدورایی حین ضبط پادکست لینوکس آوت لاوز)

کامنت از هدایت: فقط با عرض شرمندگی، یه اصلاحیه‌ی مجدد: پارسیدورا یه توزیع فارسی مبنی بر فدورا «نیست». اصلا انگلیسیه به صورت پیش‌فرض مثل خود فدورا. پارسیدورا هدفش اینه که فدورا رو برای کاربرای ایرانی راحت‌تر کنه. با توجه به این که الان بین کاربرا محیط فارسی خیلی محبوب نیست، ما هم زبونش رو انگلیسی گذاشتیم و کلا کار فارسی‌سازی توش انجام نمی‌دیم. اما برنامه‌هایی که به درد ایرانی‌ها می‌خوره و یه چیزی مثل کدک‌های صوتی‌تصویری توش هست. و از جمله کارهای دیگه هم که کردیم انتقال برنامه‌ی نصب درایورهای باینری سخت‌افزارهای اوبونتو (Jockey) بهش بوده. اطلاعات کامل‌تر هم توی parsidora.org هست. ببخشید اگه بار پیش خیلی واضح نگفته بودم.