هشت نکته درباب زیرآبی

مودب و سریع و مهربون چند تا نکته رو راجع به جریان استخر بگم.

۱) یکبار چند سال پیش یک هموطن در دانشگاهی در آمریکای شمالی سینه یک خانمی رو توی آسانسور لمس کرده بود. بعد که اعتراض کرده بودن تو دادگاه گفته بود که هر مرد طبیعی ای اینکار رو میکنه. اون موقع غر زدیم که بابا این مریضی است طبیعی نیست، گفتن نگین اینطوری گناه داره پسره بعدا آبروش می ره. ما هم سعی کردیم بگیم بابام جان، آبروی یک کشور رو می بره وقتی می گه این رفتار طبیعی آدم است و حتی نمی پذیره که کارش اشتباه بوده. برای این مطلب هم لطفا کامنت بامزه نذارین در باب طبیعی بودن. منظور رو بگیرین. درسته که یک عمر به ما می گن مرد یک موجود وحشی است که باید سعی کنه غریزه اش رو کنترل کنه و اگر زن ببینه وحشی می شه ولی این واقعا در این دنیا درست نیست (:

۲) من اینهمه سفر رفتم تا به حال استخر مختلط نرفتم به جز توی هتل و اونهم ساعت های خلوتش یا ریزورت که کلا جریان همینه. حتی به نظرم کمی شرایط عجیبی باشه برام مایو بپوشم برم توی یک فضای نسبتا کوچیک مختلط.. عجیب بود برام که اینقدر با بدنشون (و بدن بقیه) راحتن. کاش حداقل یک ساحل تو ایران رو هم مختلط می کردن که زن و شوهر نوبتی نرن دریا.

۳) سفارت ایران در برزیل گفته که این جریان یک سوء تفاهم ناشی از تفاوت فرهنگی است. درسته اینجا چیزهای عجیبی – مثلا ازدواج با بچه زیر هجده سال – جزو قانونه ولی واقعا قبول کنین جزو فرهنگمون نیست بریم تو استخر زیرآبی بریم دست بزنیم به بچه ها. اگر دروغه که خب بگین دروغه اگر هم راسته بهتره بگین «خیلی بد بوده و رسیدگی می کنیم حتما و متاسفیم که پیش اومده و سابقه هم نداشته و حتما شدیدا پیگیری خواهد شد». برگردین به همون نکته ۱. اگر بگیم کلا فرهنگ ما همینه بدتر و بدتر می شیم. اگر راسته آبروی همه رو نبرین به خاطر بیماری عده ای.

۴) من دوبی پارک آبی رفتم. همیشه دوست داشتم یک چیزی بنویسم در این باب که یک عمر به ما دروغ گفتن که اگر زن لخت ببینین وحشی می شین یا همه دنیا مشغول فسادن. مجردها و خانواده ها از عرب محجبه تا اروپایی بیکینی پوش اومده بودن و راحت و آسوده از پارک آبی لذت می بردن. درست مثل ورزشگاه فوتبال که حضور زنان هیچ ضرری نداشت. یادم افتاد که ایران تنها کشور جهان با حجاب اجباریه.

۵) سفارت ایران گفته که اصلا چنین چیزی سابقه نداشته پس راست نیست. خب پدر من حتی اگر سابقه نداشته و طرف الگوی تقوا هم بوده و مثلا به زور بردنش استخر مختلط بهش کارت ورودی دادن بازم بالاخره یکبار می تونه اولین بار باشه دیگه. من بهش می گم «استدلال نسبت زمانی در فوتبال: چون در ده دقیقه اول صفر گل خوردیم پس می شه تناسب بست که در نود دقیقه هم صفر گل می خوریم». می شه گفت طرف بار اولش بوده و باید تخفیف در مجازات بگیره ولی نمی شه گفت چون قبلا این جرم رو نکرده پس هیچ وقت نمی کنه.

۶) یکبار مدیر آفریقای جنوبی ما توی تهران با لغت های F دار فحش داد. شکایت کردیم و ایده خارجی ها این بود که تفاوت فرهنگی است و خیلی هم وحشتناک نبوده. ایده ما این بود که حتی اگر تفاوت فرهنگی است و وقتی اینجاست باید فرهنگ ما رو رعایت کنه. اون برزیلی که می یاد اینجا مایوی برزیلی اش رو نمی پوشه پس حتی اگر فرهنگ ما انگول بچه ها باشه اونجا نباید اینکار رو بکنیم.

۷)‌ الان ما دیگه رسیدیم به جایی که به برزیلی ها می گیم مسایل جنسی رو سخت نگیرن؟ اوکی! (((: ولی حداقل متوجه بشیم که مشکل اونها با خود جریان جنسی نبوده بلکه داستانی براشون سنگین تموم شده که که می گن از نظر اونها آزار جنسی است به کودک. طبق داستان اونها طرف مقابل نه اینو می خواسته و نه حتی اگر می خواسته به خاطر سن زیر هجده سال اجازه داشتیم بریم سراغش.

و نکته هشتم:

تجاوز، تحقیر و آزار شما رو جذاب نمی کنه آقایون عزیز
اگر دوست دارین با دختری دوست بشین و حتی «ازش» لذت ببرین و مشکل اخلاقی هم با این ندارین و طرف هم بالای هجده سالشه با دست رسوندن تو خیابون، طرف با خودش فکر نمی کنه «وای تحریک شدم برم با این دوست بشم» بلکه خودش رو جمع می کنه و تا جایی که می تونه از شما فاصله می گیره. با به زور بوسیدن یک نفر باعث نمی شه طرف به شما کشش پیدا کنه بلکه باعث می شه هر جا شما هستین دیگه نیاد و گارد دفاعی داشته باشه. اگر هم می خواین با کسی باشین سعی کنین جلب اعتماد کنین و مهربون باشین و خواستنی. حتی مریض های جنسی که دنبال بچه ها هستن هم یک ون می خرن کمی خوشگلش می کنن توش آبنبات میذارن و با خنده به بچه های توی خیابون تعارف می کنن (که بعد معلوم می شه بچه هه تحت نظر اف بی آی است و پلیس دمار از روزگارشون در می یاره)… نمی گم اینکار رو بکنین ولی نکته رو بگیرین: آزار دادن کسی باعث نمی شه یکهو تحریک بشه و بیاد از شما درخواست هماغوشی کنه. اون مال داستان های مریض یک عده مریض است.


می دونم خیلی چیزها گفته نشده. امیدوارم روزی باشه که بشه با خودسانسوری کمتری حرف زد (: فعلا بریم سراغ این چیپس که این بغله منتظره در نقش ناهار امروز ظاهر بشه (:

بحرین: نامه عبدالهادی الخواجه از زندان

امروز شصتمین روز اعتصاب غذای عبدالهادی الخواجه فعال حقوق بشر بحرینی است. الخواجه حالا به بیمارستان منتقل شده و پزشک ها می گن هر لحظه ممکنه یکی از اعضای حیاتی بدنش از کار بیافته و زندگی این انسان تموم بشه. عبدالهادی الخواجه چند روز قبل از رسیدن به این شرایط نامه ای برای خانواده اش از زندان فرستاده.. روی مقوای چای کیسه ای نوشته شده:

عزیزانم، از پشت میله های زندان برایتان عشق و آرزوهایم را می فرستم. از مردی آزاد، به خانواده ای آزاد. این دیوارهای زندان من را از شما جدا نم یکند، این دیوارها ما را به هم نزدیکتر می کند. ارتباط و اراده ما از همیشه بیشتر است. ما قدرت خود را از خاطرات زیبا می گیریم. هر سفر را به خاطر دارم، هر غذایی که خوردیم را و تمام صحبت ها را و لبخندها را و شوخی ها را و خنده ها را. فاصله بین ما با عشق و ایمان محو می‌شود.

درست است. من اینجایم و شما آنجا اما شما همه اینجا با من هستید و من آن بیرون با شما هستم. درد ما وقتی به یاد می‌آوریم که خودمان این مسیر متفاوت را برگزیدیم و سوگند خوردیم که پای حرفمان می ایستیم، کمتر می شود. ما نه فقط باید در مقابل درد صبور باشیم که لازم است به رنج اجازه ندهیم روحمان را تسخیر کند. بگذارید قلب هایمان پر از لذت باشد و پذیرش مسوولیتی که داریم. این زندگی برای یافتن مسیری است به سوی خدا.

و کمی اونطرف تر هم کشته های سوریه با صد و پنجاه قتل جدید،‌ به بیش از نه هزار نفر رسیده تا شاید رژیم بعثی بتونه با قلع و قمع زن و مرد و بچه و پیر و جوون مدت بیشتری توی قدرت بمونه.

رادیو گیک شماره ۴ – اشک ماهی ها

در شماره چهارم رادیوگیک از معلمی صحبت می کنیم که به خاطر ندادن پسورد فیسبوکش از مدرسه اخراج شد، نگاهی می ندازیم به انگلستان که داره تلاش می کنه آدم ها رو بیشتر و بیشتر زیر نظر دولتش در بیاره و روشی کشف می کنیم برای بالا بردن تمرکز و دقت آدم ها در یک چشم به هم زدن و شیپور افتخارات رو – اینبار آرومتر – می زنیم به احترام برد پیت. در بخش آهنگ ها می رقصیم و می خندیم با صدای حسن – استاد ساکسیفون ایران و خیلی کارهای دیگه که اینجا نمی نویسم… خودتون از اینجا گوش بدین:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_004_ashke-maahi-haa.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.

توجه: ظاهرا وی ال سی که او جی جی رو پخش می کنه اسکرین شاتی از سایت فلان رو پخش می کنه که از نظر من نه فقط خبری نیستن که شدیدا بدون شرافت هم هستن. این جریان ربطی به من نداره و انزجار خودم رو از هر چی دروغگو است ابراز می کنم (:


آرس اس اس رادیو گیک

اخبار

اخراج کمک معلم میشگیانی به خاطر پسورد فیسبوک

هفته پیش این خبر اومد که یک معلم دبستان در میشیگان به دلیل رد درخواست این مدرسه مبنی بر دادن پسورد اکانت فیسبوکش به اونها اخراج شده. خبر مثل شوک بود بخصوص که چند روز قبلش فیسبوک گفته بودن ممکنه شروع به شکایت حقوقی از کارفرماهایی بکنه از کارمندانشون پسورد فیسبوک رو می خوان تا روابط، علایق و شکل زندگی اونها رو برای استخدام بررسی کنن.

البته این مورد کمی پیچیده تر بود. ماجرا این بود که این خانم معلم پارسال عکسی در فیسبوکش گذاشته بود که توش لباس زیر یکی از همکارها دور پاش بود و زیرش نوشته بود «دارم به تو فکر می کنم» (: مدرسه هم معتقد بود که این خانم باید پسورد رو به شکل داوطلبانه بده تا اونها این عکس رو حذف کنن و ایشون هم مخالف کرده و در نهایت مدرسه ایمیل زده که بهتره اینجا کار نکنه.

می بینیم که این مورد خیلی خاص بوده ولی در کل سوخت خوبی فراهم کرده برای تصویب یک قانون در آمریکا که توش کارفرماها نتونن برای تغییر اطلاعات شخصی فیسبوک افراد به اونها درخواست پسورد بدن.

بازی لینوکس تایکون

هاهاها! هر روز شاهد کلی توزیع جدید هستیم. همین هفهت لینوکس ایرانیان و خبیر (تلفظش همینه؟) رو داشتیم. همه هم ریمیکس های اوبونتو.. خب چه کاریه؟ چهار دلار بدین این بازی رو بخرین! داستانش اینه که باید یک توزیع لینوکس جدید درست کنین (((: نرم افزار انتخاب کنین، باگ فیکس کنین، برنامه نویس استخدام کنین، کامیونیتی رو مدیریت کنین و توزیعتون مشهور کنین.

آیا صفحات نمایش رتینا وب رو عوض خواهند کرد؟

خبر نیست ولی ارزش یک نگاه رو داره. آی پد توی نسخه جدیدیش از صفحات رتینا استفاده می کنه که رزولوشن عجیبی دارن: 2048 در 1536! این بالاتر از هر لپ تاپ یا دسکتاپی است که من تا به حال باهاش کار کردم و چهار برابر پر پیکسل تر از ای پد قبلی. راه حل دیدن عادی یک صفحه روی چنین رزولوشنی چیه؟ چهار برابر کردن سایز همه چیز تا اونها مثل قبل دیده بشن. این مساله در مورد متن مشکلی درست نمی کنه ولی عکس ها رو وقتی چهار برابر می کنیم کمی مات یا محو به نظر می یان… اما اینطور نخواهد موند. اگر رتینا به دستگاه های دیگه هم برسه (مثلا لپ تاپ یا دسکتاپ) ممکنه ما با رزلوشن های عجیبی مثل ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ طرف باشیم و این یعنی عکس های توی وب باید سریعا سایز خودشون رو بزرگ و بزرگ و بزگرتر کنن تا بشه هنوز با کیفیت دیدشون. دوستان.. وب شاید در حال عوض شدن باشه. مواظب سایز عکسهایی که می گیرین باشین. البته بحث فقط مربوط به وب نیست و اگر جریان بیاد روی دسکتاپ، حتی سیستم عامل هامون هم باید خودشون رو وفق بدن و حداقل مطمئن باشن که از آیکون ها و اجزای گرافیکی وکتور استفاده می کنن که می تونن بدون از دست دادن کیفیت تصویری هر چقدر لازمه رشد کنن.

ششصد هزار مک آلوده به بدافزار

شرکت امنیتی روسی (دکتر وب) می گه که تقریبا ششصد هزار کامپیوتر مک به یک تروجان آلوده هستن. ۷۷ درصد کامپیوترهای آلوده توی کانادا و آمریکا هستن و ۲۷۴تاشون هم توی کوپرنیتوی کالیفرنیا. بد افزار که از سپتامبر ۲۰۱۱ کشف شده بود (تقریبا چهار پنج ماه قبل) خودش رو نصاب پلاگین آدابی فلش پلیر جا می زنه و نسخه جدیدترش حتی از مشکلات امنیتی جاوا در مک هم استفاده می کنه که اپل تازه روز چهارشنبه هفته قبل براش یک پچ امنیتی درست کرده.

البته می دونیم که اپل پایه های طراحی یونیکسی داره و به معنی ویندوز، دچار ویروس نمی شه. در این مورد هم شما باید شخصا پسورد روت رو به بدافزار بدین تا بتونه خودش رو نصب کنه اما اکثر آدم ها وقتی یک پنجره باز می شه که ازشون پسورد می خواد اعتماد می کنن و پسوردشون رو تایپ می کنن (:

بدافزار بعد از نصب کدهایی رو توی براوزر و برنامه هایی مثل سکایپ اینجکت می کنه و پسوردها و اطلاعات دیگر رو ذخیره می کنه. اگر مک دارین خوبه اینترنت رویک سرچ بکنین و راه های حذف بدافزار flashback رو پیدا کنین.

در اعماق

انگلیس روی ایمیل و استفاده مردم از وب نظارت می کنه

معلومه که جیغ می کشن اینکار مال حفظ امنیت مردم است و مقابله با جرم و تروریسم. شاید اونجا واقعا هم اینجوری باشه ولی به هرحال انتقادات به اینکار زیاده. البته قانون فعلا اجازه شنود رو نمی ده ولی مامورین می تونن ببینن شما با کی تماس دارین. مسوول یک کمپین مخالفت با نظارت برادر بزرگ به همه چیز در انگلیس هم گفته که اینکار اونها رو در مسیری می ندازه که کشورهای فلان و فلان توش پا گذاشتن که البته اون نام برده، ما نمی بریم (: یادمون نره که مردمی که آزادی رو فدای امنیت کنن، هیچ کدومش رو به دست نمی یارن.

در این بحث ها دعوا سر اینه که who will watch the watchmen؟ کی به پلیس نظارت می کنه؟ آیا دولت اینو استفاده می کنه برای موندن دائمی در قدرت و خارج کردن همه رقبا؟ آیا روندهای انتخابات دموکراتیک رو با این کار قلع و قمع می کنه و …

لباس و شخصیت.. نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

اگر روپوش سفید یک پزشک رو بپوشین، در لحظه توانایی تمرکز و دقتتون افزایش پیدا می کنه (: ولی اگر همون روپوش رو بپوشین و بهتون بگن مال یک نقاش بوده، همون چیزی که بودین می مونین!

دانشمندها بهش می گن enclothed cognition: تاثیر لباس روی روند ادراک.

توی بخش دیگه ای از آزمایش روپوش رو فقط آویزون کردن بغل دست شما و ندادن بپوشینش و تاثیری هم روی درکتون نداشته. پرفسور آدام گالینسکی که تحقیق رو پیش برده می گه فقط در صورتی که معنی سمبلیک روپوش رو درک کنین است که پوشیدنش باعث می شه خصوصیاتی که از یک پزشک می شناسین (مثل دقت، نظم و توجه) افزایش پیدا کنن. این تحقیق زیربخشی از شاخه ای است به اسم embodied cognition که می گه ما فقط با مغز چیزها رو درک نمی کنیم بلکه ادراک ما از اطراف وابسته به وضعیت فیزیکی ما هم هست. مثال ساده تری که پروفسور می زنه، اینه که شستن دست ها یا حموم رفتم می تونه انسان ها در مورد رعایت اخلاق کمک کنه. البته در نهایت پروفسور گفته تحقیقات ما خیلی ناقصه و مثلا نمی دونیم که اگر من هر روز لباس دکتری بپوشم، مغزم هنوز تحت تاثیر اون دقیق عمل می کنه یا نه خیلی سریع جریان براش عادی می شه.

بذارین با یک خبر قشنگ تموم کنیم بخش در اعماق رو: سازمانی که سعی می کنه دولت آمریکا رو اوپن کنه: سان لایت فاوندیشن


موسسه سان لایت سازمانی است که داره به عنوان یک سازمان غیر دولتی و غیرانتفاعی (با ایران مقایسه نکنین) مفاهیم جنبش آزاد و بازمتن رو به دنیای دولت ها وارد کنه. طبق قانونی در آمریکا (و خیلی کشورهای دیگه)‌ افراد حق دارن به اطلاعاتی که دولت جمع می کنه دسترسی داشته باشن. همچنین قانونی هست که افراد می تونن برای دسترسی به یکسری اطلاعات درخواست بدن (مثلا من به عنوان یک شهورند حق دارم درخواست بدم که چقدر از پول دولت صرف فلان فعالیت شده و اینو بگیرم) و این سازمان تمام این درخواست ها و هر چیز دیگه رو که بتونه می پرسه و بعد از دسترسی بهش اونو به شکل یک دیتابیس معقول قابل استفاده برای عموم روی وب می ذاره. این سازمان همچنین سعی می کنه با ایجاد اتفاق فکری که داره ایده های شفافیت در کشورش رو پیش ببره و در بخش دیگه ای هم به آموزش خبرنگارهایی بپردازه که روی این موضوعات کار می کنن. اگر سایتش رو خواستین ببینین و از اطلاعاتش که برای همه آزاده استفاده کنین، به سانلایت فاوندیشن سر بزنین.

تبریک ها و تسلیت ها

تشکر برای بردپیت که در سال ۲۰۰۹ وقتی قرار بود عکسش رو برای روی جلد مجله W بگیرن، قرار گذاشت که مجله حق نخواهد داشت عکس رو ادیت کنه تا مخالفتش رو با ادیت های احمقانه هنرپیشه هایی که تصورات غیرواقعی از انسان ها درست می کنن رو نشون بده. اون از این ناراضی بود که مردم عکس های ادیت شده و کاملا دور از واقعیت هنرپیشه ها رو روی مجله ها می بینن و از اون تصور غیرواقعی، یک ایده آل درست می کنن و زندگیشون رو در راهش پر از غصه و ناراحتی. ممنون بردپیت که جرات داشتی خودت باشی.. با چین های صورتت و با تیپ باحالت.

و یک تبریک هم داریم به گونترگراس که بعد از مدت ها شعر گفته. شعری در نکوهش اسراییل و مطبوعات آلمان متهمش کردن به یهودی ستیزی و البته تشکر هم داریم از آلمان که توش اینقدر آزادی بیان هست که آدم ها نظری خلاف نظر حکومت رو بیان کنن.

توجه مهم: قبل از اینکه جو گیر بشین و فقط چون دو تا جمله به یکی از دشمن های شما گفته ازش تشکر و تقدیر کنین همه حرف هاش رو بخونین (: مثل شمقدری نباشین (:

هکرها

پیام یک مصاحبه با بیارنه استراستروپ رو اجرا می کنه.

بیارنه استروستروپ (Bjarne Stroustrup) خالق سی پلاس پلاس و یک هکر واقعی است. فقط به این فکر کنین که یک نفر روی کارت ویزیتش می نویسه «فلانی – نویسنده سی پلاس پلاس» (((: این هکر در یک ویدئوی بسیار کوتاه به سه سوال که در مورد شیوه کارش ازش پرسیده می شه جواب داده.. باهاتون به اشتراکش می ذاریم:

سوال: ابزار کارتون چه شکلیه؟

من با یک کامپیوتر لپ تاپ کوچیک سفر می کنم. کوچکترین کامپیوتری که پیدا کردم. صفحه تقریبا دوازده اینچی ولی با سرعت معقول پروسسور. به دفترم که برسم می ذارمش روی داک و دو تا اسکرین دارم و با شبکه وصل می شم به هر چیزی که بخوام. ترجیح می دم این ماشین تا جایی که می شه کوچیک باشه و سبک. البته بزرگ باشه و سبک بهتره ولی خب پیدا نکردم. البته خیلی بزرگ هم خوب نیست چون مثلا توی هواپیما باید امکانش باشه که توی صندلی ام بازش کنم. اینکار رو با یکی ا زاون لپ تاپ های مخصوص بدنسازی نمی شه کرد. یک ماشین معقول و کوچیک و سبک که بشه حملش کرد و هر وقت لازم شد وصلش کرد به یک سبستم شبکه با منابع بیشتر. لپ تاپ من ویندوزه! اینو همیشه می پرسن و براشون عجیبه که چرا رو لینوکس نیستم. خب لینوکس من روی کامپیوتر رومیزی ام است و بایونیکس سنتی ارتباط داره و هر روز ازش استفاده می کنم. ولی خب کامپیوتری که هر روز حمل می کنم به اطراف ویندوز داره.

ترجیح می دین صبح کار کنین یا شب؟
کار واقعی و فکر واقعی اوایل صبح اتفاق می افته. عصرها واقعا کار خلاق دیگه نمی کنم. من چندان شب زنده دار نیستم.

موقع کد نوشتن به موزیک هم گوش می دین؟
معمولا بله. من ترکیبی از چیزهای مختلف رو روی کامپیوتر دارم که هدفون رو بهش میزنم و گوش می دم. همه چیز توش هست. کلاسیک و کمی راک و کمی کانتری. واقعا جالبه که با یک چیزهایی می تونم کار کنم و با یک چیزهایی نه. موزیک هایی هستن که توجه رو جلب می کنن و شما شروع می کنین به گوش کردن به موسیقی و نه کد و این خوب نیست. و موزیکی هم هست که اصلا نمی شنوینش و این هم کمکی نمی کنه پس من باید چیزی رو پیدا کنم که واقعا کمک کنه ولی به هرحال از موسیقی موقع کار خوشم می یاد.

آهنگ

به یاد همه شب های خوب و پر از خنده، می ریم سراغ یکی از بهترین آهنگ سازهامون با کلی آهنگ دلنشین که سال ها است برای گذران زندگی، خودش هم می خونه… شاد می شیم با مفهوم اشک ریختن ماهی ها در برکه و خاطره شادی هامون با این آهنگ با حسن شماعی زاده (:

تجاوز برای ازدواج

این انسان ها معتقد هستن که قوانین کشورشون یعنی مراکش مشکل داره و نیازمند تغییره چون:

  • مردی به زنی تجاوز کرده
  • دادگاه مراکش گفته که این زن که بهش تجاوز شده حالا باید با این مرد عروسی کنه
  • زن خودش رو کشته تا از عروسی با متجاوزش خلاص بشه
  • روزنامه ای مرد متجاوز رو به یک جلسه دعوت کرده تا باهاش در این مورد یک میزگرد برگزار کنه
  • مرد گفته دوست نداره در میزگرد شرکت کنه
  • مرد آزاد زندگی می کنه چون در مورد تجاوز که رای دادگاه به ازدواج بوده و در مورد خودکشی زن هم که «مقصر» نیست

گاردین

رادیو گیک شماره ۳ – غول بازار مکاره

رادیو غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره.. رادیو گیک. این هفته با امنیت، دزدهای دریایی. مصاحبه با یک هکر ایرانی و …شراب قرمزی که آهن رو به زانو در می یاره

شماره سوم رادیو گیک (بیست و پنج مگ و سی و نه دقیقه) را از اینجا بشنوید:

[audio:http://jadi.net/audio/jadi-net_radio-geek_003_ghoole_bazare_makkare.mp3]

یا از اینجا دانلود کنید و اگر به دلیلی نامشخص، کشورتان رادیوگیک را سانسور می کند، از در پشتی وارد شوید یا به احترام آزادی نسخه OGG اون رو دریافت کنین.


آرس اس اس رادیو گیک

خبر بانمک هفته برای رادیو گیک اینه که خانم ویدا اسلامیه مترجم کتاب Pendragon/پندراگون، تاجر مرگ که به چاپ سوم هم رسیده با کتابسرای تندیس در جاییش که دختره می خواد به پسره بگه دوستش داره ولی می ترسه که مثل یک گیک قدیمی نتونه از احساساتش به خوبی صحبت کنه زیر نویس زده و گفت که که گیک «غول بازار مکاره که با یک گاز سر مرغ ها رو از بدنشون جدا می کنه و هر آشغالی که مردم جلوش بریزن رو می خوره»! و بازم ماییم که باید داد بکشیم که مترجمین عزیز! اینترنت مال شماست! یک سرچ بکنین.. اون دیکشنری های عهد عتیق رو بذارین کنار! بخصوص وقتی برای جوون ها ترجمه می کنین خیلی از اشاره ها به فرهنگ معاصری هستن که توی دیکشنری فلان چاپ سال ۱۹۱۴ نیست ((: گیک الان یعنی ما و ما غول بازار مکاره نیستیم (: حداقل یکبار فکر کنین ببینین این کلمه در این جمله معنی می ده یا نه. البته مترجمی که صادقانه زیرنویس انگلیسی می زنه و می گه اینجا رو نفهمیده بهتر از مترجمی است که راحت متن رو عوض می کنه و از این نظر از خانم ویدا ممنونیم اما یک قدم جلوتر اینه که توی اینترنت سرچ کنه. همین الان بزنین گیک و سایت نارنجی رو بخونین که قشنگ توضیح داده گیک یعنی چی.

ساید نوت: گیک ها باحالن (:

و امروز با اینکه سیزدهم فروردین و اول آوریل است اما از دروغ سیزده خبری نیست. همه خبرهای ما راست هستن، حداقل در سطحی که علم می تونه در مورد واقعیت حرف بزنه (:

اخبار

مشکل امنیتی گنوم-ترمینال، ایکس اف سی ای ترمینال و ترمیناتور

یک مشکل امنیتی طراحی توی کتاب خونه VTE که این هفته منتشر شد نشون می ده که اکثر ترمینال هامون مشکل دارم. بحث اینه که بافر سکرول بک توی دایرکتوری tmp ذخیره می شه و وقتی می گم کل بافر اسکرول بک یعنی حتی ارتباطات اس اس اچ. حالا همه که می خونن یوزرهامون هم روش. اگر جریان خیلی براتون جدیه اما، پیشنهاد فعلی استفاده از tmpfs است تا این باگ فیکس بشه.

ابررسانایی با شراب قرمز

برای اینکه بگیم ابررسانایی چه ربطی به شراب قرمز داره بذارین اول نگاهی بندازیم به مفهوم ابر رسانایی. الکتریسته چطوری حرکت می کنه؟ رسانا چیه؟ اجسام از ملکول ها تشکیل شدن و ملکول ها از هسته و الکترون هایی که دورشون می چرخن. اگر اینها بتونن حرکت کنن و فلان. ولی این حرکت بی دردسر هم نیست. ممکنه الکترون گیر کنه به الکترون های دیگه یا زیادی به یک اتم نزدیک بشه و این حرفها. ابر رسانی چیزی است که این جریان رو کاملا بی دردسر ممکن می کنه. ما اینکار رو معمولا با سرد کردن انجام می دیم. اونقدر سرد می کنیم که حرکت های داخلی جسم خیلی کم بشه و در نتیجه الکترون ها به راحتی توش حرکت کنن.

شراب قرمز از همینجا وارد جریان شد. سال قبل یکسری فیزیکدان ژاپنی اعلام کردن که با غوطه ور کردن آیرن تلوراید در شراب قرمز تونستون توش خاصیت ابررسانایی درست کنن. متاسفانه چیزی در مورد دما ندیدم ولی گفتن که بقیه مشروب ها هم تا حدی تاثیر داشتن ولی شراب قرمز از همه بهتر بوده و تحقیق های مختلف نشون داده که بهترین نتیجه از از یک شراب خاص فرانسوی تولید سال ۲۰۰۹ گرفته می شه.

چهار صندلی برای حزب دزدهای دریایی آلمان

حزب دزدهای دریایی رو زیاد از من و رادیو گیک شنیدین. حزبی رای مقابله با سرکوب آزادی های دیجیتال به بهانه دفاع از حقوق کپی رایت. چیزی شبیه به اینکه ما مخالف باشیم با اینکه به هر آدم یک جی پی اس وصل باشه تا اگر یک روز از یک مغازه دزدی شدن دولت بتونه بفهمه کی اون موقع تو مغازه بوده. حالا هم حزب خوبمون که توی اکثر کشورهای اروپایی تشکیل شده، در آلمان چهار صندلی کوچیک برنده شدن با تمرکز کمپین تبلیغاتشون روی شفافیت بیشتر دولت. این احزاب دو صندلی مهم هم در پارلمان اروپا دارن.

و اگر اهل بازی هستین برازر کوئست رو بازی کنین

که یک بازی آنلاین با تعداد بازی کننده های خیلی زیاد در یک دنیای فانتزی است که موزیلا اونو ساخته برای نمایش وب سوکت ها و اچ تی ام ال پنج و کانواس. برای گذروندن سیزده به در منی که توی دفتر گیر کردم، چیزی بهتر از این نیست.

عمیق تر

یک بازی جالب براتون دارم اینجا. عمقش توی خلاقیت و نگاه به دنیا است… بازی ای به اسم سولیداریتی سند. بازی تصویر نداره… با صدا کار می کنه و با یک نوشته شده می شه:

«شما در ساحل به هوش می یاین. هویتی ندارین. حافظه ای ندارین. چیزی ندارین. حتی بینایی هم دیگه ندارین.»

و تمام بازی فقط با یک هدفون استریوی خوب و یک ماوس قابل انجامه و البته خوندن متن های روی صفحه که به شما در مورد احساسات و لامسه و اینها حرفهایی می زنه… شما باید توی این بازی بدون بینایی و با تکیه روی صداهایی که به گوشتون می رسه توی این جزیره راهتون رو پیدا کنین. بازی جالبیه ولی خیلی سرگرم کننده نیست،‌چون نابینا بودن سرگرم کننده نیست.

گوگل و ریکپچاهای خیابونی

کپچاها رو می شناسیم. [توضیح کپچا] و اخیرا هم با پروژه ریکپچا که خیلی سایت ها ازش استفاده می کنن همه در کنار هم مشغول تایپ کردن بخشی از کتاب هایی هستیم که در این پروژه نبوغ آمیز در حال تبدیل شدن به کتاب هستن و حالا یک قدم دیگه رو هم برداشتیم و مردم گاهی در حین وارد کردن کپچا شاهد چیزهایی مثل پلاک خونه ها، اسم خیابون ها و حتی علایم راهنمایی و رانندگی هستن.

حدس زده می شه این تصاویر از گوگل استریت ویوو برداشته شده باشن و احتمالا گوگل داره از طریق این کپچاها، اطلاعات توی تصاویر رو به آدم ها می ده تا بخونن و به متن تبدیلش کنن تا به چیزهایی که می خوان برسن. نمی دونم بیگاری برای گوگل است یا یک ایده ناب. من با دیدن چنین چیزی احساس یک موش آزمایشگاهی بهم دست خواهد داد که اهرمی رو فشار می ده برای رسیدن به نتیجه. اهرمی که باعث می شه گوگل پول در بیاره… البته بخش سخت تر برای صاحبین سایت است. قبلا من با داشتن ریکپچا به تایپ شدن میراث بشری کمک می کردم ولی الان آیا من دوست دارم توی سایتم کاربرها برای مثلا کامنت گذاشتن توی وبلاگ من، نقشه های گوگل استریت ویوو رو غنی تر کنن؟

مایکروسافت و سکایپ در مورد در عقبی به توافق رسیدن

اسم قشنگش هست «شنود قانونی» و کاربردش اینه که بنا به پتنتی که مایکروسافت در ۲۰۰۹ ثبت کرده بود ، ماموران دولتی آژانس های آمریکا بتونن اگر مجوز گرفته بودن – بدون آگاهی شما – مکالمات سکایپی شما رو زیر نظر بگیرن.

بله! ماکروسافت یک شرکت تجاری است و احتمالا از طرف دولت مجبور به اینکار شده ولی سه تا بحث هست. اولی اینکه همه حق دارن اینو بدونن پس شما باید این خبر رو بیشتر ببینین. دو اینکه سکایپ در حال حاضر مدعی حدود دویست میلیون کاربر است و بخش بزرگی از این جمعیت شهروند آمریکا نیستن در حالی که حالا این سوراخ عقبی برای اونها هم باز شده و در نهایت اینکه وقتی این در پشتی هست، ما دیگه باید به چی اعتماد کنیم؟ نرم افزارهایی که مدعی می شن هیچ رخنه امنیتی ندارن توسط هکرها هک می شن حالا فقط تصور کنین که یک هکر روش داخل شدن از این در پشتی رو کشف کنه. لازم به تذکر نیست که همین الان احتمالا چند صد نفر در دولت آمریکا دارن ازش استفاده می کنن و لو رفتنش اصلا چیز عجیبی نیست.dro

تبریک ها و تسلیت ها

تبریک می گیم به چینی ها که بخشی از سانسور یوتوب رو برداشتن و بعضی از بخش های یوتوب برای مردم چین قابل دیدن شده.

و تبریک می گیم به جوردن مشنر برنامه نویس اصلی بازی پرینس آو پرشیای قدیمی خودمون که بیست و سه سال قبل به شکل مشکوکی سورس این بازی رو گم کرد و حالا بعد از بیست و سال اونو توی یک جعبه مقوایی توی انباری پدرش پیدا کرده و داره سعی می کنه کسی رو پیدا کنه که کامپیوترش فلاپی درایو داشته باشه

و تبریک آخرمون برای نروژی ها. نه فقط برای اینکه وزیر توسعه بین المللی دارن و نه فقط برای اینکه در سال ۱۹۸۹ مسابقات ملی بازی های کامپیوتری برگزار می کردن بلکه برای اینکه هیکی هولماس که حالا وزیر توسعه بین المللی این کشور، قهرمان بازی های D&D سال ۱۹۸۹ کشور هم بوده و می گه که بازی کامپیوتری چیزیه که می تونه به آدم ها موقعیت هایی که ندیدن رو نشون بده و پروژه‌هایی هم داره برای اینکار.

آرش بدیع زاده در کامنت ها می گه:

من یه سوال داشتم! این بابا وزیر نروژ قهرمان D&D بوده. من خودم تا حالا D&D بازی نکردم ولی تا جایی که می‌دونم (http://en.wikipedia.org/wiki/D%26D) یه بازیه شامل یه برد (مثل مونوپلی) یه سری کتاب سناریو و یه مشت تاس عجیب غریب! سبک بازی هم RPG‌ه ولی بازی کامپیوتری نیست! در واقع یه جورایی پدرجد World of Warcraft و ایناس.

اون LARP هم باز تاجایی که می‌دونم بازیای این مدلی رو می‌گن! (مثل مافیای خودمون اگه بازی کرده باشی) :)

هکرها

زنگ اشتباه به احسان دیگه و اینکه این هکرها چقدر همه ماخوذ به حیا هستن!

آهنگ

و برای آهنگ می ریم سراغ دمین رایس با آهنگ فیلم کلوزر، The blowers dauther برای اونجاش که می گه « I can not take my eyes off you » برای هر کسی که این حس رو تجربه کرده و زندگی اش با معنا است و هر کس که منتظر تجربه اش است تا بعد از نتونستن نگاه نکردن، برسه به این بیت که I can not take my mind off you.

عاشق باشین… با دمین رایس.

پی.نوشت. اینم برای حامد سپهر که ببینه چرا کیفیت صدا بده (: یک میکروفون ده ساله شکسته با کش بسته شده به یک بطری فعلا استودیوی ماست (: ولی مشکلی نیست. پول ها رو تنظیم کرده، یک میکروفون قابل قبول می خرم (: نه اینکه پول نداشته باشم ولی توی سفر هستم و مثل یک ایرانی قهرمان مجبور به خرج از پول نقدی که در خروج از کشور محدودیت داره و بدون کارت اعتباری و غیره (:


آرس اس اس رادیو گیک

کانی ۲۰۱۲، انقلاب فیسبوقی و درک رسانه

بحث آقای ژوزف کونی یا به شکل معقول تر در فارسی کانی فعلا وب رو پر کرده و در وبلاگستان فارسی هم پر سر و صدا بوده (مثلا مطلب خوب امیروفسکی رو ببینین).

بحث اینه که یک جنایتکار علیه بشریت بچه ها رو می دزده و ازشون یک ارتش به اسم ارتش مقاومت پروردگار یا چنین چیزی درست می کنه. بله. کارش خیلی بده. شکی هم نیست. اما رسانه هم چیز عجیبیه. مثلا کمتر گفته می شه که این فیلم مدت ها قبل ساخته شده و هیچ کس بهش توجه نکرده اما یکهو رسما اسم خودش رو می ذاره نسخه ۲۰۱۲ و یکهو همه باید ببینیمش و معتقد باشیم که بالاخره یک قهرمان باید پیدا بشه و بچه های بیگناه رو از دست این آدم شرور بیمار نجات بده.

اما چرا؟ نمی خوام برم پشت نظریات توطئه قایم بشم. متخصص کانی و اقتصاد و اوگاندا و غیره هم نیستم. فقط فکرم با اینکه یکهو همه جا حرف از نجات مردم اوگاندا است مشکوک شده و هی به خبرهای دیگه نگاه می کنه:

  • یک خبر اینه که چند وقت پیش توی اوگاندا منابع بسیار عظیم نفت کشف شده و این کشور به زودی یک کشور تولید کننده نفت خواهد بود.
  • یکیش دیگه اش اینه که کلینتون با فاند خودش رفته اوگاندا فعالیت های مردم دوستانه می کنه
  • یک خبر دیگه اینکه رییس جمهور اوگاندا یک پیام تلویزیونی داده و گفته که این فیلم گمراه کننده و قدیمی است و ژوزف کانی و ارتشش اصلا دیگه توی اوگاندا نیست و لطفا مردم اگر می خوان پول بدن به سازمان های خوبی که الان توی اوگاندا هستن کمک کنن نه به کودکان نامرئی.

و در ضمن من می بینم که در کشور خودم آدم ها هر روز داره قدرت خریدشون کمتر می شه و بدون شک آدم ها دارن گرسنه می خوابن و خوندن داستان متجاوزین سریالی و گروهی و غیره کاملا عادی شده و تنها راه حل دولت هم کشتن و کشتن بیشتر است که در این سال ها فقط کار رو خرابتر و خرابتر کرده یا از اونور می شنوم توی آمریکا اگر کار و بیمه اجتماعی نداشته باشین حتی با مدرک مهندسی هم جاتون کنار خیابون می شه اما همه فقط در این فکرن که به بچه های بیچاره اوگاندا کمک کنن.

در نهایت هم یاد کمپین های فیسبوکی مون می افتم که فکر می کنیم اگر یک جایی کلیک کنیم یک بچه واقعا سیر می شه یا اگر فلان چیز رو لایک بزنیم فلان مشکل حل می شه و نود درصدش هم تحت عنوان دروغی در همین رسانه است تحت عنوان «انقلاب توییتری» یا «انقلاب فیسبوکی»… خلاصه اینکه کانی بده، کار بچه ها بده، دزدیده شدن بچه ها بده، ارتش رستگاری خداوند بده و کوچکترین قدم (حتی یک لایک) هم علیه اش خوب ولی اگر آگاهانه باشه و با دیدی انتقادی نه فقط با پیروی از رسانه های بزرگ که به ما می گن «افراد بخندن!» یا «حالا افراد به کانی توجه کنن» یا «حالا افراد…»

شکی نیست که برای گفتن اینکه سیگار برای سلامتی بده لازم نیست خودمون سیگار نکشیم یا شخصا تحقیق کرده باشیم اما لازمه متوجه باشیم که این چیزی که داریم تحت عنوان «فعالیت اجتماعی» انجامش می دیم از سر آگاهی است یا از دستور انگولک‌های رسانه در دوره های مختلف که ممکنه یک روز بهمون بگه «بانک ها باید مال دولت باشن تا مردم بتونن در رفاه زندگی کنن» و یک روز دیگه توی بوق بکنه که «بانک ها باید خصوصی باشن تا مردم به رفاه برسن» و ما هر دو رو قبول کنیم چون تلویزیون / رسانه / فیسبوک / … گفته. صحبت اینه که اگر یک روز آمریکا داشت نفت اوگاندا رو استخراج می کرد یا سازمان رهایی بخش کودکان شروع کرده بود به انباشت کمک های مالی ما برای نجات های اوگاندایی از دست این گرگ ها و دیگه نیازی نبود ما هر روز نگران کانی باشیم، آیا ما بازهم در مورد فقر بچه های اوگاندا یا گرسنگی شون یا جنگجویان محلی خواهیم شنید؟ راستی همین حالا چند تا مون می تونیم روی این نقشه، اوگاندا رو نشون بدیم؟

دو نکته رو بگم: این یک شنای همیشگی علیه جریان آب نیست. منم کوچکترین کمکی که بتونم بکنم رو می کنم حتی شده با یک کلیک. دومی هم اینکه پریروز یک دستور اشتباه زدم و کل هاردم رو از دست دادم. اگر نوشته آشفته است بذارین به حساب دو روز سر و کله زدن برای شاید بازیابی اطلاعات و شکست خوردن (: بعدا در موردش می نویسم. در این مورد کامنت نذارین ترجیحا تا فردا پس فردا زیر مطلب مربوط به خودش، در موردش حرف بزنیم.

مرتبط: توصیه می شه از آتلانتیک: The White Savior Industrial Complex

دستگیری ۲۵ نفر به اتهام همکاری با هکرهای انانیموس

با کمک پلیس بین المللی، بیست و پنج نفر به اتهام همکاری با گروه هکرهای ناشناس در اسپانیا و سه کشور آمریکای جنوبی دستگیر شده‌اند. اتهام این آدم ها دیفیس کردن سایت‌های دولتی و شرکت‌ها اعلام شده. به نقل از رویترز:

پلیس اسپانیا همچنین یکی از چهار مظنون دستگیر شده در شهرهای مادرید و مالاگا متهم کرده است به افشار اطلاعات شخصی افسران پلیس و محافظانی که از خانواده سلطنتی اسپانیا و نخست وزیر حفاظت می‌کنند.

دستگیری‌های دیگر در آرژانتین، شیلی و کلمبیا بوده‌اند که در کل از پانزده شهر، بیست و یک نفر دستگیر و تقریبا ۲۵۰ ابزار دیجیتال ضبط شده است.

و خب همزمان هم صفحه صفحه پلیس بین المللی، پایینه:

هکرهای انانیموس یا ناشناس یک مفهوم عمومیه که این روزها برای مجموعه ای از عملیات استفاده می شه. در اصل یک جور امضای جمعی است که زیر یک شکل از عقیده و عمل گذاشته می شه. این هکرها اکثرا دارن از DDOS برای پایین آوردن سایت های مهم استفاده می کنن و در مواردی هم اطلاعات بسیار عظیم یا حساسی رو به رایگان با همه به اشتراک می ذارن. اولی واقعا نیاز به سطح سواد فنی بالا نداره و دومی احتمالا فقط یک امضای مشابه است پشت یک عقیده عمومی یعنی الزاما همون هایی که دی.داس می کنن، نفوذ و افشا هم نمی کنن ولی چون تیپ ایده‌هاشون شبیه است، با هم از یک امضا استفاده می کنن.

اپلیکیشن «کاندوم فایندر» در روز ولنتاین برای ویندوز و بلک‌بری هم عرضه شد

روز ولنتاین، در بعضی کشورهای جهان روز ملی آگاهی از کاندوم هم اعلام شده و شهر نیویورک به مناسبت این روز اپلیکیشن «کاندوم یاب»ش که از طرف اداره بهداشت نوشته شده رو آپدیت کرده. تا قبل از این فقط کسانی که اندروید یا اپل داشتن می تونستن از این اپلیکیشن استفاده کنن اما حالا روی ویندوز و بلک‌بری هم می‌شه اونو نصب کرد. بنا به بیانیه مطبوعاتی:

این برنامه به کاربران اجازه خواهد داد تا از طریق سیستم GPS یا وارد کردن اطلاعات مکانی خود، محل نزدیکترین مرکز تهیه کاندوم و مسیر رسیدن به آن از طریق پیاده‌روی، وسایل نقلیه عمومی یا رانندگی را بیابند. همچنین برنامه می‌تواند بر اساس انواع روش‌های پیشگیری، دنبال مراکز مختلف بگردد و اطلاعاتی هم در مورد روش‌های صحیح استفاده در اختیار کاربر بگذارد. با داشتن این برنامه شهروندان نیویورک به بیش از هزار مرکز فروش دسترسی خواهند داشت و در هیچ شرایطی بهانه ای برای عدم پیشگیری از بیماری‌های قابل انتقال از طریق رابطه جنسی (مانند ایدز) و بارداری‌های ناخواسته نخواهند داشت.

جالب بود؟ دنبال NYC Condom در اپ‌استور اپل جستجو کنید یا آن را در اندروید مارکت ببینید. طبق نمودار زیر که اندرویدی های نیویورک به خوبی در روزهای گذشته از آن استقبال کرده‌اند (:

البته حداقل در تهران نیازی به چنین برنامه‌ای نیست چون نه فقط از داروخانه‌ها و سوپرمارکت‌ها که حتی از بقالی‌ها هم می‌شود کاندوم را تهیه کرد.


(توزیع رایگان کاندوم در ولز شمالی به مناسبت ولنتاین)