نمایندگان مجلس بلغارستان هم در مقابله با اکتا ماسک ناشناس به صورت زدند

چند نفر از نمایندگان بلغارستان هم به دعوت یک وبلاگ و پس از همکاران لهستانی‌شان با ماسک ناشناس در جلسه مربوط به بررسی معاهده اکتا ظاهر شدند تا مخالفت خود را با این موضوع نشان داده باشند.

این نمایندگان گفتند که با کپی رایت مشکلی ندارند اما از آنجایی که اکتا چیزی خلاف آزادی بیان و روشی برای کنترل اینترنت و مانعی برای گردش آزاد اطلاعات در جامعه است، با آن مخالفند.

اکتا از کشورهای عضو می‌خواهد که اعمالی مانند دانلود غیرقانونی موسیقی و فیلم را جرم بشناسند. بر اساس این قانون این جرم باید چیزی در رده جعل یا تقلب باشد و به مجازات‌هایی از جمله ضبط اموال منجر شود. این پیمان همچنین از کشورهای عضو می‌خواهد تا از آی.اس.پی. بخواهند که اطلاعات مربوط به ترافیک کاربران را ذخیره کنند.

و دوست و برادر سوریه و روسیه مشغول قتل عام

۲۰۰ نفر دیگه دیروز توسط کسانی که پول و زور دستشونه و زیر هزار تا کلمه – که باید با سرکوب و سانسور در انحصار خودشون باشه – قایم می شن قتل عام شدن. قاتل‌ها هنوز همون‌هان: کسانی که حاضرن بکشن و شکنجه کنن اما حاکم بمونن.
مردم سوریه اما رسیدن به سی سال پیش ما؛ جایی که حاضرن بمیرن. می دونم که روزی هم می رسن به ما.. مایی که دوست داریم زندگی کنیم.

توافقنامه جدید گوگل چیه و چه تاثیری تو زندگی ما داره

اگر از سرویس‌های گوگل مثل سرچ، جیمیل، چت، یوتیوب، نقشه‌ها، اسناد و غیره و غیره استفاده کنین (کسی هست که نکنه؟) حتما دیدین که چند روزه دائما در گوشه و کنار صفحه و حین ورود به سرویس‌ها به شما گفته می‌شه که توافقنامه خلونت شخصی گوگل و کاربرانش (پرایوسی پالیسی) در حال تغییر است و اگر شما می‌خواین بعد از تاریخ اول مارس (یک ماه دیگه) به استفاده از سرویس‌های گوگل ادامه بدین، باید این توافقنامه رو قبول کنین.

این توافقنامه چه فرقی با قبلی‌ها داره

واقعیت اینه که تقریبا فرق خاصی نکرده. توافقنامه‌های کاربری رو همه دیدیم. اون OK یا Agree سریعی که موقع نصب می‌زنیم بدون اینکه متن رو بخونیم. اینها یکسری حق به شرکت سازنده نرم‌افزار می‌دن و یکسری حق رو از کاربر می‌گیرن (مثلا حق شکایت به خاطر ضرر ناشی از استفاده از نرم‌افزار). این توافقنامه‌ها بعضی اوقات بسیار بی‌معنی و مسخره و انحصار طلبانه هستن (مثلا توافقنامه اخیر اپل که می‌گه اگر کسی کتابی رو با فلان ابزار اپل بنویسه فقط حق داره اونو از طریق کانال‌های اپل بفروشه) و گاهی اوقات بسیار طولانی و غیرقابل خوندن.

حالا گوگل اومده توافقنامه مربوط به حفظ حریم شخصی سرویس‌های متنوعی که داره رو خلاصه و فشرده و یکسان کرده. یعنی شما یک توافقنامه با گوگل امضا می‌کنین که بهتون اجازه می‌ده از تمام سرویس‌های گوگل که حدود شصت تا هستن استفاده کنین. اگر قبلا لازم بود مثلا برای شروع استفاده از یوتیوب، بخش مربوط به پرایوسی یا حموم حریم شخصی خاص یوتیوب رو بخونین و قبول کنین، حالا کافیه یکبار توافقنامه خلاصه و جمع و جور گوگل رو بخونین و بعد اجازه داشته باشین از تمام سرویس‌های گوگل استفاده کنین. این مهمترین تفاوت است.

تفاوت بعدی اینه که گوگل صریحا اشاره کرده که اجازه داره استفاده شما از سرویس‌های مختلف رو نگاه کنه و بر اساس اونها براتون تبلیغ مرتبط توی ابزارهای دیگه نشون بده یا سعی کنه بر اساس کارهاتون نتایج جستجو رو بهتر کنه. مثلا اگر شما دائما توی یوتیوب ویدئوهای آنباکس اپل رو نگاه کنین احتمالا پس از جستجو به دنبال Apple نتیجه متفاوتی نسبت به کسی می‌گیرین که توی جیمیل دائما مشغول ایمیل زدن در مورد گیاهخواری و رژیم‌های مبتنی بر میوه است. مشخصه که نگاه کردن زیاد آنباکس اپل توی یوتیوب، احتمال نمایش یک تبلیغ در مورد مغازه مخصوص زامبی‌ها در ایمیل شما رو هم بالا می‌بره.

این نگاه کردن به رفتار شما و نشون دادن تبلیغ مبتنی بر اون، مفهوم جدیدی توی گوگل نیست، اما حالا گوگل به شکل رسمی اونو به معاهده‌اش اضافه کرده و گفته که سرویس‌های مختلفی که ارائه می‌ده با همدیگه این اطلاعات رو به اشتراک هم می‌ذارن.

وا حقوق بشرا؟ وا خلوت شخصیا؟

نه. این جریان مشکلی با حقوق بشر نداره. گوگل یک شرکت خصوصی است که سرویس‌هایی رو به رایگان به شما می‌ده و در مقابل دادن این سرویس‌ها به شما، شما رو به عنوان یک کالا به یکی دیگه می‌فروشه (فراموش که نکردین؟ اگر در یک شرکت شما برای دریافت چیزی پول پرداخت نمی‌کنین معنی اش اینه که شما مشتری نیستین، شما کالا هستین؛ کالایی که یکی دیگه در حال پرداخت پول به خاطر اونه). من شخصا ترجیح می‌دم یک ایمیل چند گیگابایتی داشته باشم با کلی ویدئوی یوتیوب و یک سرچ عالی و غیره و غیره و در مقابل قبول می‌کنم که یکسری تبلیغ بهم نشون داده بشه و این برام می‌صرفه. مشخصه که اگر این برای شما نمی‌صرفه، می‌تونین سوییچ کنین به یک سرویس دهنده دیگه ولی از حالا بهتون می‌گم که بقیه‌ای که شفافیت گوگل رو ندارین رو ندارن که حداقل دقیقا بگن مشغول چه کاری با اطلاعات شما هستن، از نظر من کمتر قابل اعتمادن و اونهایی که اعتماد بیشتری از گوگل بهشون دارم (مثلا داک داک گو یا رایزآپ) سرویس‌هایی که می‌دن در سطح کیفی‌ای نیست که من بتونم بهشون سوییچ کنم.

بحث اینجاست که ما حق نداریم توی یک بازی شرکت کنیم و بعد بگیم لطفا قوانینش رو طوری بنویسین که ما دوست داریم. ما نمی تونیم بخشی از نظام سرمایه داری باشیم اما درخواست کنیم که لطفا با ما مهربون باشه. یا باید برای درست کردنش دست به عمل و تلاش بزنیم یا غر غر نکنیم. در مورد جریان اخیر سوپا دیدیم که آدم ها شروع کردن به رفتن از سرویس دهنده بزرگی مثل گوددی و باعث شدن این قانون عقب بکشه. اگر همه می موندن و فقط می گفتن که سوپا خیلی بده،‌ الان قانون تصویب شده بود. در مورد گوگل هم همینه. اگر من با سیستم مشکل دارم نباید انتظار داشته باشم گوگل بیاد باهاش بجنگه. ما باید این رو درک کنیم که درخواست از فیسبوک که گوگل اطلاعات خصوصی ما رو نخونه، مسخره است.

پس چی بده؟ بالاخره یک چیزی باید بد باشه

بله. سرمایه داری بده که من رو کالا کرده. من بدم که باهاش همکاری می کنم و غیره و غیره. این شرایط شرایط قشنگی نیست ولی متاسفانه مثل خیلی از چیزهای دیگه دنیا، غیرجذاب اما واقعی است. من هم دوست داشتم یک سیستم بزرگ با کیفیت و کامل بود که قول می داد کارهای من رو نگاه نکنه ولی فعلا که نیست و من بین زیرنظر گوگل کار کردن و سوییچ کردن به یک سیستم کمتر پایدار دیگه ، زیر نظر گوگل بودن رو انتخاب کردم و از این تغییر جدید هم خوشحالم چون حداقل گوگل داره صریح و روشن می گه که اطلاعات من رو برای چه کاری می خواد: تبلیغ دقیق تر و درآوردن پول بیشتر و در نتیجه پیدا کردن مشتری بیشتر و در نتیجه دادن سرویس های بیشتر و تبدیل کردن آدم های بیشتر به کالاهای قابل فروشش و ادامه دادن این چرخه تا ناکجاآباد. این وسط در سطح خرد به من یک سری سرویس خوب می رسه و به گوگل پول و به مشتری های گوگل امکان فروش تبلیغ دقیق تر. در سیستم کلان من می شم یک کالا برای یک شرکت بزرگ به اسم گوگل که می تونه علایق من رو به شرکت های دیگه بفروشه. جذاب نیست ولی من توی این بازی زندگی می کنم و روش به هم زدنش، کمتر مصرف کردنه، انقلابه، کشف شیوه های جدید ارتباطیه و نه غر زدن و خواستن از شرکت ها که باهام مهربون باشن.

نتیجه گیری

اگر در حال حاضر از سرویس‌های گوگل استفاده می کنین، این تغییرات در زندگی عادی شما تاثیری نداره. همه چیز مثل قبل است اما کمی تمیزتر و خلاصه‌تر و صریح‌تر. قبولشون کنین و به زندگی ادامه بدین. اگر هم در حال حاضر از سرویس‌های گوگل استفاده نمی کنین؛ خلاصه توافقنامه ای که برای استفاده از تمام سرویس‌های گوگل باید امضا کنین اینه: ما چندین سرویس داریم که شما با امضای این قرارداد می‌تونین از همه‌اش استفاده کنین و ما هم در مقابل دادن این سرویس‌ها به شما، از یکسری آدم تبلیغ می‌گیریم و اونها رو به آدم‌های مرتبط نشون می دیم و در عین حال سعی می‌کنیم نتایج جستجومون رو دائما برای شما تنظیم و تنظیم‌تر کنیم تا شما راحت‌تر به چیزی که می‌خواین برسین و باعث بشه بیشتر و بیشتر از ما استفاده کنین.

منبع اصلی

این مطلب کامنت های خوبی داره. اگر علاقه به ادامه بحث دارین، حتما کامنت ها رو دنبال کنید

اینترنت یعنی زندگی

همچنین منتشر شده در روزنامه روزگار

من در یک شرکت مخابراتی کار می کنم و کارم این است که از لحظه ورود به شرکت وارد وی پی ان اختصاصی شرکت بشوم و با دسترسی به فایل‌های سازمانی‌ام، ایمیل‌هایم را دریافت کنم، بخوانم، جواب بدهم و در صورت بروز مشکلی روی یک سرور مخابراتی، از طریق پروتکل‌های امن به سرور لاگین کرده، مشکل را حل کنم. بنا به قانون کاری، من باید بتوانم هر مشکل را در چهار ساعت حل کنم اما حالا باید خوشحال باشم اگر اصولا موفق شوم به وی پی ان شرکت وصل شوم و در طول هشت ساعت حضورم در دفتر، ایمیل‌هایی که قدیم در دو دقیقه دانلود می‌کردم را دریافت کنم و به بعضی از آن‌ها جواب دهم. سوالم این است که آیا من قربانی چیزی هستم که به شکل غیرفنی، اینترنت ملی نامیده می‌شود؟

زمزمه اینترنت ملی سال‌های سال مطرح بود. از زمان پروژه‌های پرهزینه تبیان و شارع حرف از اینترنت ملی بود و از همان زمان هم افراد فنی سعی می‌کردند توضیح بدهند که اینترنت، ذاتا یک شبکه واحد جهانی است و چیزی به اسم «اینترنت ملی» از نظر مفهومی متناقض است. حدس ما این بود که چیزی که تحت عنوان اینترنت ملی تبلیغ می‌شود یک شبکه داخلی است که مهندسان شبکه به آن «اینترانت» می‌گویند. متاسفانه تا این لحظه هم هیچ کس احساس نکرده وظیفه دارد در مورد چنین پروژه عظیم و پرهزینه‌ای اطلاعات فنی منتشر کند یا حداقل منظور نهایی از این برنامه بزرگ را توضیح بدهد. البته گاه گداری بعضی از دست‌اندرکاران در گوشه‌هایی از صحبت‌هایشان توضیحات مبهمی در مورد این جریان داده‌اند و مثلا پایگاه اطلاع‌رسانی دولت گفته است که یکی از اهداف مهم این پروژه ایجاد امنیت و مصون ماندن از حملات اینترنتی و مقابله با آمریکا در جنگ نرم است. در این شرایط اگر ما بخواهیم در مورد این پروژه حرف بزنیم تنها راهمان این خواهد بود که که با دیدن شرایط اسف بار اینترنت خودمان و مرتبط کردن آن با صحبت‌های مبهم و غیر فنی مسوولان، حدس‌هایی در مورد آینده بزنیم.

از یک طرف می‌شود خوشبین بود. شاید واقعا اینهمه هزینه مادی و معنوی فقط برای ساختن یک شبکه داخلی سریعتر است. شبکه‌ای که بتواند تلویزیون ملی را به کامپیوترهایمان بیاورد یا باعث شود تمام دانشگاه‌ها، مراکز صنعتی و تحقیقی و دولت و تک تک ساختمان‌های کشور بتوانند اگر بخواهند با هزینه‌ای نسبتا کم به همدیگر وصل شوند و با نگه داشتن ترافیک ایران در داخل کشور باعث پایین آمدن هزینه‌های تحمیل شده به سیستم‌های مخابراتی و بالا رفتن امنیت آن‌ها شوند.

اما راستش را بخواهید حتی برای آدم خوشبین مثل من هم، وزنه بدبینی به شبکه اینترانت ملی بسیار سنگین‌تر از وزنه خوشبینی به آن است. واقعیت این است که تقریبا تمام کشورهای جهان خطوط پر سرعت داخل کشور خود را توسعه داده‌اند تا به ارتباطات داخلی امن و ارزان دسترسی داشته باشند اما به جز کره شمالی و کوبا و چین هیچکدام نیازی ندیده‌اند که اسمی به جز «اینترنت» روی این شبکه بگذارند. در این کشورها حضور این خطوط پر سرعت داخلی از دید کاربران معمولی مخفی مانده و خود این خطوط تبدیل به بخشی از اینترنت جهانی در آن کشور شده‌اند. اما در کشور من دائما از اینترانت داخلی و شیوه ارتباط آن با اینترنت صحبت می‌شود و از طرف دیگر هم سرعت و کیفیت غیرقابل استفاده اینترنت در این روزها و قطع بیشتر و بیشتر ارتباط من با سرویس‌هایی که نقش پررنگی در زندگی هر انسان مدرن دارند (از ایمیل تا سرچ و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی و چت و …)‌ و مرتبط کردن اینها با هم، متاسفانه کفه بدبینی را سنگین و سنگین‌تر می‌کند. مسوولان در جاهایی سعی کرده‌اند بگویند که «اینترنت در کنار شبکه ملی به همان شکلی که وجود داشته همچنان باقی خواهد ماند» اما حقیقت این است که این حرف برای من هیچ دلداری‌ای در پی ندارد. من هم می‌دانم که اینترنت در سر جای خودش باقی خواهند اما سوالم این است که دسترسی من به آن اینترنت چگونه خواهد بود؟ آیا مثل این روزها؟ به قول دوستان، این اینترنت نیست که قطع شده بلکه این دسترسی ما به اینترنت است که روز به روز کندتر، محدودتر و در یک کلام اسف بار تر شده.

اینترنت یک ابزار لوکس نیست. درست است که اینترنت اصلی‌ترین ابزار چرخش اطلاعات است اما این ابزار کاربردهایی آنقدر متنوع در زندگی مدرن دارد که قطع آن می‌تواند تاثیرات بسیار جدی در شکل حیات اجتماعی جوامع بگذارد. بی‌تعارف چیزی هم به اسم اینترنت ملی در جهان مهندسی وجود ندارد. یک کامپیوتر یا به اینترنت وصل است یا به آن وصل نیست و اینترنت هم یک چیز واحد در تمام جهان است. باید بدانیم که اینترانت داخلی، اینترنت نیست و اگر واقعا قرار نیست وجود «اینترنت ملی» تهدیدی برای ارتباط ما با اینترنت باشد، خوب است مسوولان به شکل شفاف توضیح بدهند که مشغول چه کاری هستند و از نظر فنی این پروژه را برای جامعه‌ای که مشغول پرداخت هزینه آن است تشریح کنند. اگر هم قرار است ارتباط خجالت آور فعلی ما با اینترنت ادامه پیدا کند یا حتی بدتر شود و واقعا کسانی هستند که فکر می‌کنند این به نفع کلیت جامعه است، بازهم خوب است این مطلب را به شکل صادقانه با مردم در میان بگذارند و بگویند که به خاطر سلامت خود آنان قرار است قطعی کامل اینترنت ادامه پیدا کند تا منی که برای زندگی روزمره ام وابسته به شبکه‌های کامپیوتری هستم، با چشم‌هایی اشک بار از همین حالا به فکر منتقل کردن زندگی‌ام به اینترانت داخلی باشم تا حداقل کارم را از دست ندهم.

«حقایقی»‌ در مورد کره شمالی

کره شمالی رسما اینترنت نداره. سایت رسمی کره شمالی هم از خارج کشور اداره می‌شه. البته مشخصه که یک شبکه داخلی هست و کمی دسترسی به خارج ولی در نهایت امر چیزی به اسم «اینترنت» به اون معنی که مثلا یکسال قبل در ایران می‌شناختیم هم اونجا نیست.

فدای سرمون (:

بیاین بخشی از سوال و جواب‌های سایت رسمی که ظاهرا توی اسپانیا مدیریت می شه رو نگاه کنیم و حداقل شاد باشیم:

آیا می‌تونم عکس امضا شده رهبر کیم جونگ ایل را داشته باشم؟

بله. به فروشگاه سایت بروید و آن را تهیه کنید.
http://www.korea-dpr.com/catalog2

آیا می‌توانم به کره شمالی نامه بفرستم یا دوست نامه‌ای آنجا پیدا کنم؟

بله اگر آدرس معتبری در کره شمالی داشته باشید می‌توانید به آن نامه بفرستید. در حال حاضر سرویس دوستی با نامه در کره شمالی ارائه نمی‌دهیم.

آیا می‌توانم به کره شمالی مهاجرت کنم؟

این امکان تنها در حالت های بسیار خاص وجود دارد. باید درخواست خود را به ایمیل ذکر شده بفرستید به همراه رزومه کامل و کپی پاسپورت و مدارک و توضیح بدهیم که چرا می‌خواهید اینکار را بکنید.

آیا می‌توانم به عنوان معلم/مترجم/… در کره شمالی کار کنم؟

خیر

آیا می‌توانم به عنوان یک توریست مستقل به کره شمالی بیایم؟

خیر. برای مسافرت حتما باید فردی از یک گروه باشید و تمام سفر شما باید با همراهی یک راهنمای کره باشد.

آیا کره شمالی دیکتاتوری است؟

خیر. جمهوری دموکراتیک خلق کره یک دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی تک حزبی است که آزادی بیان و اجتماعات را برای همه مردم فراهم می‌کند.

من شنیده‌ام که مردم کره شمالی بسیار فقیرند. آیا این درست است؟

طبق استانداردهای بین المللی، مردم جمهوری دموکراتیک خلق کره از استاندارد زندگی بسیار بالایی بهره مند هستند.

ستاره سرخ در پرچم شما به چه معنا است؟

ستاره سرخ نشان دهنده آینده کامران مردم کره و کمال بی عیب و نقصشان است.

یک کره ای متوسط در طول هفته چه تفریحاتی انجام می دهد؟

گردش و کوه نوردی، بولینگ، کتابخوانی، گوش دادن به موسیقی و غیره – این مساله از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

آیا این واقعیت دارد که همه کره ای ها برای دولت کار می کنند؟

دولت و مردم یکی هستند. این دو با هم تفاوتی ندارند.

سوال یا پرسش دیگه هم در مورد کره شمالی دارین؟ سایت به شما می گه اگر سوال دارین با بخش امنیتی سایت مطرح کنین (((: ایمیلش هست: security@korea-dpr.com

آموزش تصویری روش استفاده از کاندوم

یادگیری استفاده از کاندوم واقعا پیچیده نیست ولی چون در لحظه حساس باهاش روبرو می شیم، آدم دفعات اول در موردش استرس داره. پیشنهاد من اینه که یکبار در لحظه ای غیر حساس تستش کنین (:

در مرحله اول باید یک کاندوم سالم، خوشحال و خوب داشته باشین و یک جسم که قراره کاندوم روش کشیده بشه. توجه کنین که در اینجا داریم به عنوان نمونه از یک موز کاملا سفت و آماده استفاده می کنیم. کاندوم رو باید وقتی پوشید که همه چیز آماده عملیاته!

مرحله اول باز کردن بسته کاندوم است. همیشه کنارش دندونه دندونه است تا به راحتی باز بشه. یک پارگی کوچیک ایجاد کنین و بدون صدمه زدن به کاندوم، یک طرف بسته رو مثل پاکت نامه کامل باز کنین:

و بعد کاندوم رو بدون کشیدن و بدون ناخن توش فرو کردن و بدون استرس بیرون بیارین. چیز مهربونی است:

کاملا مشخصه که کاندوم برای چی ساخته شده: تماس فیزیکی بین دو نفر رو حذف می کنه در نتیجه ویروس های احتمالی منتقل نمی شن و مایع ترشح شده از مرد موقع ارگاسم رو هم توی این سر برجسته اش جمع می کنه تا بعدا کاملا بیرون آورده بشه. درست مثل ایزوله کننده فیزیکی. کاندوم یک روکش پلاستیکی است که لوله شده. مثل جورابی که با لوله کردن از پاتون در آورده باشین. پس اول باید طرفی که لوله شده رو کشف کنین. توی کاندوم فوت کنین تا مثل این تصویر در جهت صحیح باز بشه:

اینجا دقیقا جایی است که آب جمع خواهد شد. پس خوبه با انگشت فشارش بدین تا پر از هوا نباشه و بشه در موقع لزوم چیز دیگه ای توش پر کرد (:‌

بعد همونطور که سرش رو گرفتین تا توش هوای خیلی زیادی نباشه اونو بذارین روی بدنه مورد نظر:

و حالا همه چیز راحت تره! با کنار انگشت اشاره و شست یا با نوک انگشت اشاره و شست یا هر چیز دیگه که براتون راحت تره ولی تیز نیست (مثلا لب – در صورتی که دندون هاتون سیمی نیست!) می تونین لوله کاندوم رو در طول لوله مورد نظر باز کنین. دقت کنین که اگر کاندوم رو برعکس گذاشته باشین (یا به عبارتی برعکس توش فوت کرده باشین!) لوله قابل باز شدن نیست و بهتره پروسه رو با یک کاندوم جدید از اول و دقت بیشتر شروع کنین. در این حالت کاندوم رو بردارین، از طرف مخالف توش فوت کنین، سرش رو بگیرین که هواش خارج بشه ، بذارینش روی جسم مورد نظر و دوباره با انگشت و بدون دخالت هیچ چیز تیز (مثلا ناخن) لوله رو در طول جسمی که قراره پوشونده بشه، پایین بکشین.

در نهایت باید رسیده باشین به چنین چیزی:

مشخصه که شاید نمونه هایی شما می فرق کنه ولی به هرحال باید همین مشخصات رو داشته باشه. مشخصه که افراد مختلف ممکنه تغییرات مختلفی توی این پروسه بدن. مثلا اگر جسم مورد نظر خیلی کوچیکتر از کاندوم است و کش انتهای کاندوم سفت نمی‌شه، لازمه پایین کاندوم رو در طول عملیات با دست سر جاش محکم نگه دارین یا شاید بخواین به توصیه بعضی ها، کاندوم رو کمی بالاتر از سطح ممعمول بذارین تا فضای بیشتری در سرش خالی بمونه.

بعد از اتمام عشقورزیتون، کاندوم رو بیرون بیارین، به شکل معقولی از خودتون جداش کنین (اگر الان نمی دونین چطوری نگران نباشین! اون لحظه مغز پر از دوپامین است و توانایی ذهنی خیلی بیشتری از الان خواهید داشت) و بعد از پیچیدنش توی یک دستمال توی سطل آشغال بندازینش و سطل آشغال رو هم ساعت نه شب زحمت بکشین تا سطل زباله سر کوچه ببرین و همه جا رو مرتب و تمیز و شاد نگه دارین.

برای خونده بقیه مطالب جمعه ها با کاندوم، اینجا رو کلیک کنید.

ممنوعیت تست بکارت اجباری در زندان‌های نظامی مصر

یک ساعت قبل دادگاهی توی مصر حکم داد که ارتش اجازه نداره از زنان دستگیر شده به زور تست بکارت بگیره. شکایت توسط سمیره ابراهیم به یک دادگاه داده شده بود و حسابی خوشحالم که دادگاه بدون توجه به ارتش، به شکل مستقل رای معقولی صادر کرده و این نوع از شکنجه روانی رو متوقف کرده.

سمیره ابراهیم که چند ماه قبل بازداشت شده بود، حین بازداشت به نزد پزشک فرستاده می‌شه تا ازش تست بکارت بگیرن. مشخصه که این جریان هیچ ربطی به بازداشت نداره و اینکار مثل خیلی کشورهای دیگه فقط برای تحقیر آدم‌ها استفاده می‌شه. حکم حداقلی فعلا می گه که: «اجرای پروسه تست بکارت بر روی زنان در حال نگهداری در زندان‌های نظامی ممنوع است» اما کماکان مایه خوشحالیه که این مورد مطرح شده و حداقل در این سطح به موفقیت رسیده.

دادگاه به شکل آزاد برگزار شده و بعد از اعلام حکم نهایی، صدها طرفدار و فعال حقوق بشر دادگاه رو به خاطر این حکم تشویق کردن.

منبع از الجزیره

اکانت رسمی توییتر کشور سوئد در کنترل فرد فرد سوئدی‌ها

سوئد رو به عنوان یک کشور پیشرفته می‌شناسیم و کشور پیشرفته جایی است که مردم واقعا صاحب کشور هستن. کشور سوئد یک اکانت رسمی توییتر داره. از یک طرف جالبه که یک کشور به این عظمت یک اکانت رسمی توی یک سیستم تجاری یک شرکت خصوصی یک کشور دیگه داره بدون اینکه متهمش کنه به جاسوسی یا به جوون های خودی بودجه بده که توییتر ملی سوئد بنویسن و کسی هم توش نیاد اما نکته بامزه‌تر اینه که خب این اکانت رو کی باید آپدیت کنه؟ رییس جمهوری؟ ملکه؟ وزیر مخابرات؟ رییس پلیس پایتخت؟ (: یا مردم؟

حداقل توی سوئد که مردم صاحب این اکانت هستن. به معنی واقعی. توماس برول رییس آژانس مسافرتی VisitSweden می‌گه:

هیچ کس بیشتر از خود مردم نمی‌تواند صاحب برند سوئد باشد و درست‌ترین کار این است که خود مردم باشند که سوئد را به جهان معرفی می کنند

و در نتیجه این امکان رو فراهم کردن که هر شهروندی که بخواد بتونه ثبت نام کنه و یک هفته اکانت رسمی توییتر کشور سوئد رو در کنترل خودش بگیره و از طرف کشورش با مردم جهان حرف بزنه (: البته این بحث مشکلاتی هم درست کرده. بعضی‌ها شوخی‌های سکسی می‌کنن و بعضی‌ها به «مقدسات» گیر می‌دن اما در نهایت

ایده این است که مردم از طریق توییت‌هایشان علاقه و کنجکاوی ‌ای نسبت به سوئد ایجاد کنند که فراتر از تبلیغات رسمی عمل کند.